در رفت
در آمدِ یاد
برمیداری
آن را که ندیدیش هیچ.
اینگونه،
شبی
بر دامن ماه
منادی،
میافتی.
نوباوهی دیگری
بر قوارهی ماه
میبینی به خاب رفته
و گهواره را میجنبانی هنوز.
میبینی
کودک بر پشتهی نارنج
آواز مور میگیرد
لب و کفک
بر خاربنانش میساید
و قرمز، زیبا میشود.
اینک باد
حفرهی خود
در قفا دارد و
تا طلوع
تو حبابِ منتشری.
#نسیم_عسکری
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
در آمدِ یاد
برمیداری
آن را که ندیدیش هیچ.
اینگونه،
شبی
بر دامن ماه
منادی،
میافتی.
نوباوهی دیگری
بر قوارهی ماه
میبینی به خاب رفته
و گهواره را میجنبانی هنوز.
میبینی
کودک بر پشتهی نارنج
آواز مور میگیرد
لب و کفک
بر خاربنانش میساید
و قرمز، زیبا میشود.
اینک باد
حفرهی خود
در قفا دارد و
تا طلوع
تو حبابِ منتشری.
#نسیم_عسکری
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
تاکنون دیدهای
پارههای از هم پاشیدهی اسب های وحشی را
که چگونه افتاده میدوند؟
و چشمان وحشتزدهشان،
که خیره خیره
میشکافد
دیوار ناپیدای سکوت را؟
-ای حدقههای بیرون آمده،
حقیقت چگونه بود؟
قَسَم به ضرباتِ مُهلکِ سُمها
زندگی
چون مرگ،
ما را جدا جدا میخواهد.
ما، اسبهایِ موسمِ انفصال
ملال و ملامت را
تار به تارِ یالهایمان بافتهایم.
نگاه کن
که مُهرههای ستونِ فقراتم
امتدادِ شکستگیِ اسبهاست
و ساقهایم، امتداد ساقهها...
ببین،
آمدهاند
تا حرف تیغها را
به عمقِ شاهرگم برسانند
و از تنم بر بِکشند
لمسِ غریبانهی یک دست
و وسعتِ دشتهای دور را.
اسبها...
ای جراحاتِ بلند،
ای جاری شدگان،
به سوی تپههای سبز التیام
پا به پای باد
بپیچید
در درهها،
بپیچید
در دردها،
و بر دارها، بایستید...
که پارههای زمان
چون زخمهای کهنه
بر تن دشت افتادهاند،
و من
از سکوی سکوت
با شما سخن میگویم:
ای رَم شدگانِ تپههای وحشی،
آرام بگیرید؛
که زمین،
با شما،
بسیار دویده است.
ای یالهای شکسته در باد،
زانوانِ فروغلتیده در خاک،
زمان؛
چشمهای نیمه بستهی اسبهاست
که به نابودی خیره ماندهاند.
#الهام_بسویط
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
پارههای از هم پاشیدهی اسب های وحشی را
که چگونه افتاده میدوند؟
و چشمان وحشتزدهشان،
که خیره خیره
میشکافد
دیوار ناپیدای سکوت را؟
-ای حدقههای بیرون آمده،
حقیقت چگونه بود؟
قَسَم به ضرباتِ مُهلکِ سُمها
زندگی
چون مرگ،
ما را جدا جدا میخواهد.
ما، اسبهایِ موسمِ انفصال
ملال و ملامت را
تار به تارِ یالهایمان بافتهایم.
نگاه کن
که مُهرههای ستونِ فقراتم
امتدادِ شکستگیِ اسبهاست
و ساقهایم، امتداد ساقهها...
ببین،
آمدهاند
تا حرف تیغها را
به عمقِ شاهرگم برسانند
و از تنم بر بِکشند
لمسِ غریبانهی یک دست
و وسعتِ دشتهای دور را.
اسبها...
ای جراحاتِ بلند،
ای جاری شدگان،
به سوی تپههای سبز التیام
پا به پای باد
بپیچید
در درهها،
بپیچید
در دردها،
و بر دارها، بایستید...
که پارههای زمان
چون زخمهای کهنه
بر تن دشت افتادهاند،
و من
از سکوی سکوت
با شما سخن میگویم:
ای رَم شدگانِ تپههای وحشی،
آرام بگیرید؛
که زمین،
با شما،
بسیار دویده است.
ای یالهای شکسته در باد،
زانوانِ فروغلتیده در خاک،
زمان؛
چشمهای نیمه بستهی اسبهاست
که به نابودی خیره ماندهاند.
#الهام_بسویط
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
صدا ۰۱۶
<unknown>
صدای #الهام_بسویط
منتشر در #مجله_الکترونیک_چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
منتشر در #مجله_الکترونیک_چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
نقد: #نسرین_فرقانی
بر کتاب « خونهای منجمد معاصر »
اثر: #افسانه_پورقلی
http://cherouu.ir/نقد-نسرین-فرقانی-بر-کتاب-خون-های-منجمد-م/
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
بر کتاب « خونهای منجمد معاصر »
اثر: #افسانه_پورقلی
http://cherouu.ir/نقد-نسرین-فرقانی-بر-کتاب-خون-های-منجمد-م/
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
مجله الکترونیکی تخصصی شعر چرو
نقد: #نسرین_فرقانی بر کتاب « خونهای منجمد معاصر » اثر: #افسانه_پورقلی http://cherouu.ir/نقد-نسرین-فرقانی-بر-کتاب-خون-های-منجمد-م/ مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو @cherouu تلگرام 🟡⚪️🟡 cherouu.ir سایت ⚪️🟡⚪️ Cherouu11 اینستاگرام 🟡⚪️🟡 #مجله_الکترونیک_چرو…
در_دستهای_دعای_شعر_افسانه_پورقلی.pdf
136.5 KB
🛑نقد: #نسرین_فرقانی
🛑بر کتاب « خونهای منجمد معاصر»
🛑اثر: #افسانه_پورقلی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
🛑بر کتاب « خونهای منجمد معاصر»
🛑اثر: #افسانه_پورقلی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
🛑نقد: #رحمان_کاظمی
بر شعری از: #محبوبه_ابراهیمی
🛑در سایت چرو بخوانید :
http://cherouu.ir/نقد-رحمان-کاظمی-بر-شعری-از-محبوبه-ابراه/
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
بر شعری از: #محبوبه_ابراهیمی
🛑در سایت چرو بخوانید :
http://cherouu.ir/نقد-رحمان-کاظمی-بر-شعری-از-محبوبه-ابراه/
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
مجله الکترونیکی تخصصی شعر چرو
🛑نقد: #رحمان_کاظمی بر شعری از: #محبوبه_ابراهیمی 🛑در سایت چرو بخوانید : http://cherouu.ir/نقد-رحمان-کاظمی-بر-شعری-از-محبوبه-ابراه/ مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو @cherouu تلگرام 🟡⚪️🟡 cherouu.ir سایت ⚪️🟡⚪️ Cherouu11 اینستاگرام 🟡⚪️🟡 #مجله_الکترونیک_چرو…
گزاره گردانی در شعرِ «هیچ چیز در زیر آسمان تازه نیست» اثر #محبوبه_ابراهیمی
هیچ چیز در زیر آسمان تازه نیست؛ اما
قبایل مولودخوان به رقص میتازند
و رنده از پرِ پوستِ هوادار روییدن است
هیچ چیز تازه نیست در آسمان؛ اما
خورشید هنوز هم،
خود را در تنور برکه میشوید و
موهای بافتهاش
طنابیست برای گذر از صراط صلح
تازه نیست هیچ چیز؛ اما
تَرنُم نارنج چشمان کوه را تَر کرده است
و هوا موجی از سلاخی ستارگان را در سولهها انبار میکند
به وقت نیاز
در آسمان اما
شب از ماه عبور میکند
و سَر میرود تاریکی از چَنگ
چگونه از تازگی بتارانم
ماهپاشی که جنگل را سیراب میکند
تا دار!
چرا تن ندهم به تنشویههای سِدر
و بوی کاجهای مواج
بوی تابوت
به وقتِ رسیدنها
وقتی که، وقتی که، وقتی که
تیک تاک، تاریکترین آواست
و در زیر آسمان اما
جَنگ گدازه برپاست
و آذرینهای رنج در تلاٌلوی اشکها
جواهری بر تاج پوچی میپاشند
زیر آسمان، روی زمین
تازه نیست هیچ چیز؛ اما
کهنگی تازگی میزاید
و جُنگ نور در چشمهها امید میپَر…
پُر...پِر...می
گزاره گردانی براساس گفتگوی بینامتنیت کریستوا هر متن تازه شعری را کیفیتی بیانی در گفتگوی غیرمستقیم و پنهانی و نامرئی با متون گذشته میداند که اشارههای آن به متون پیشین، پنهان است تا ذهن مخاطب برای کشف رخداد شعری به تکاپو بیفتد.
شعر «هیچچیز در زیر آسمان تازه نیست» با بهرهگیری از استعاره و تعامل زبان در محور همنشینی و جانشینی یعنی قطب مجازی و استعاری، تصاویر چندلایه و ریتم آزاد، مفاهیم تکرار تاریخی، پوچی و امید را همزمان بازنمایی میکند. هسته مرکزی شعر، تکرار عبارت «هیچ چیز تازه نیست» و استفاده مداوم از «امّا»، ساختاری دیالکتیکی ایجاد میکند که نفی و سپس گشودن روزنهای به تازگی را نشان میدهد. موسیقی درونی کلمات و پارادوکسهای معنایی، جهان فرسوده و تکرارشونده را تصویر میکند و همزمان امکان نوآفرینی و امید را در دل کهنگی ارائه میدهد و در پیوند با سنّتهای ادبی و جریانهای شعر مدرن، فضایی فلسفی و چندلایه خلق میکند.
شعر معاصر با اتّکا به زبان ایهامی و تصویرگری چندلایه، امکان بیان مفاهیم پیچیده وجودی را فراهم میکند. تاکید بر تکرار و نوآفرینی، نمونهای برجسته از این گرایشی را نشان میدهد که در شعر پسامدرن است. در جهانی که «هیچ چیز تازه نیست»، امکان زایش دوباره و امید همچنان باقی است. شعر در قالب آزاد بدون وزن عروضی مشخص است، اما ریتم درونی و تکرار موتیفها به آن انسجام میبخشد. کاربرد «امّا» پس از هر انکار تازگی، ساختاری دیالکتیکی ایجاد میکند و خواننده را از پوچی به سوی امکان تازه هدایت میکند.
بیان چرخهی کهنگی و تکرار تاریخ همزمان با عناصر امیدبخش در دل تصاویر تاریک ظاهر میشوند. همین لغزندگی معنا و ساختارشکنی ظرفیت شعر را به سوی پساساختارگرایی با زمینههای سوررئالیستی سوق میدهد که تناقض کهنگی، منبع نوآفرینیست یکی از وجوه سوررئالیستی آن است، افزون بر آن شعر بازتاب ضمیر ناخودآگاه فردی و جمعی شاعر است مواجههی انسان با مرگ، پوچی و گذر زمان را در زبان استعاری بازسازی میکند:
«خورشید خود را در تنور برکه میشوید» و «هوا موجی از سلاخی ستارگان را انبار میکند» نمونهای از استعارههای درخشان است که زبان شعر را به قطب استعاری ارتقا میدهد افزون بر آن از طریق جریان سیال ذهن آن را بر لبهی سوررئالیسم حرکت میدهد. تکرار واجها و کلمات، موسیقی درونی شعر را در غیاب وزن عروضی بازسازی میکند. جنگ و ویرانی، نور و امید، ماه و زایش دوباره، تابوت مرگ و زندگی، تجربهی زیستی و وجودی شاعر را در میان تقابلهای دوگانی برجسته میکند.
شعر محبوبه ابراهیمی با ترکیب فرم آزاد، ریتم درونی، استعارهها و پارادوکسهای معنایی، تصویری فلسفی از زندگی انسان معاصر ارائه میدهد. جهانی که در آن هیچ چیز تازه نیست، اما از دلِ کهنگی و فرسودگی، تازگی و امید میروید. از منظر نشانه شناسی، معنا در تعامل میان نشانهها و پیشزمینهٔ فرهنگی و فلسفی شکل میگیرد. از منظر هرمنوتیک، تجربهٔ گذر زمان را در هالهای از خشونت، تضاد و امید بازنمایی میکند، که وضعیت تراژیک انسان را در برزخ میان کهنگی و نو، لذّت و رنج در جریان حیات بازنمایی میکند، تکرار کلمات «پُر… پِر… می» ایجاد حسِ جاریشدن و تداوم حیات میدهد. اگر معنا محصول تعامل متن و ذهن خواننده است، پیام فلسفی، اجتماعی و انسانی آن برجسته میشود.
از منظر پساساختارگرایی، سیالیت معنا، تضادهای کهنگی و تازگی، جنگ و صلح، تاریکی و نور، معنای شعر را چندلایه و لغزان نشان داده و از منظر نشانهشناسی رابطهی دال/مدلول( تلفّظ کلمات و تصور ذهنی )، مدلولهای شناوری در ذهن ایجاد میکند که فراتر از روایت خطی رویدادهای زندگی و کشمکشهای درونی انسان معاصر است.
#رحمان_کاظمی
Cherouu.ir
هیچ چیز در زیر آسمان تازه نیست؛ اما
قبایل مولودخوان به رقص میتازند
و رنده از پرِ پوستِ هوادار روییدن است
هیچ چیز تازه نیست در آسمان؛ اما
خورشید هنوز هم،
خود را در تنور برکه میشوید و
موهای بافتهاش
طنابیست برای گذر از صراط صلح
تازه نیست هیچ چیز؛ اما
تَرنُم نارنج چشمان کوه را تَر کرده است
و هوا موجی از سلاخی ستارگان را در سولهها انبار میکند
به وقت نیاز
در آسمان اما
شب از ماه عبور میکند
و سَر میرود تاریکی از چَنگ
چگونه از تازگی بتارانم
ماهپاشی که جنگل را سیراب میکند
تا دار!
چرا تن ندهم به تنشویههای سِدر
و بوی کاجهای مواج
بوی تابوت
به وقتِ رسیدنها
وقتی که، وقتی که، وقتی که
تیک تاک، تاریکترین آواست
و در زیر آسمان اما
جَنگ گدازه برپاست
و آذرینهای رنج در تلاٌلوی اشکها
جواهری بر تاج پوچی میپاشند
زیر آسمان، روی زمین
تازه نیست هیچ چیز؛ اما
کهنگی تازگی میزاید
و جُنگ نور در چشمهها امید میپَر…
پُر...پِر...می
گزاره گردانی براساس گفتگوی بینامتنیت کریستوا هر متن تازه شعری را کیفیتی بیانی در گفتگوی غیرمستقیم و پنهانی و نامرئی با متون گذشته میداند که اشارههای آن به متون پیشین، پنهان است تا ذهن مخاطب برای کشف رخداد شعری به تکاپو بیفتد.
شعر «هیچچیز در زیر آسمان تازه نیست» با بهرهگیری از استعاره و تعامل زبان در محور همنشینی و جانشینی یعنی قطب مجازی و استعاری، تصاویر چندلایه و ریتم آزاد، مفاهیم تکرار تاریخی، پوچی و امید را همزمان بازنمایی میکند. هسته مرکزی شعر، تکرار عبارت «هیچ چیز تازه نیست» و استفاده مداوم از «امّا»، ساختاری دیالکتیکی ایجاد میکند که نفی و سپس گشودن روزنهای به تازگی را نشان میدهد. موسیقی درونی کلمات و پارادوکسهای معنایی، جهان فرسوده و تکرارشونده را تصویر میکند و همزمان امکان نوآفرینی و امید را در دل کهنگی ارائه میدهد و در پیوند با سنّتهای ادبی و جریانهای شعر مدرن، فضایی فلسفی و چندلایه خلق میکند.
شعر معاصر با اتّکا به زبان ایهامی و تصویرگری چندلایه، امکان بیان مفاهیم پیچیده وجودی را فراهم میکند. تاکید بر تکرار و نوآفرینی، نمونهای برجسته از این گرایشی را نشان میدهد که در شعر پسامدرن است. در جهانی که «هیچ چیز تازه نیست»، امکان زایش دوباره و امید همچنان باقی است. شعر در قالب آزاد بدون وزن عروضی مشخص است، اما ریتم درونی و تکرار موتیفها به آن انسجام میبخشد. کاربرد «امّا» پس از هر انکار تازگی، ساختاری دیالکتیکی ایجاد میکند و خواننده را از پوچی به سوی امکان تازه هدایت میکند.
بیان چرخهی کهنگی و تکرار تاریخ همزمان با عناصر امیدبخش در دل تصاویر تاریک ظاهر میشوند. همین لغزندگی معنا و ساختارشکنی ظرفیت شعر را به سوی پساساختارگرایی با زمینههای سوررئالیستی سوق میدهد که تناقض کهنگی، منبع نوآفرینیست یکی از وجوه سوررئالیستی آن است، افزون بر آن شعر بازتاب ضمیر ناخودآگاه فردی و جمعی شاعر است مواجههی انسان با مرگ، پوچی و گذر زمان را در زبان استعاری بازسازی میکند:
«خورشید خود را در تنور برکه میشوید» و «هوا موجی از سلاخی ستارگان را انبار میکند» نمونهای از استعارههای درخشان است که زبان شعر را به قطب استعاری ارتقا میدهد افزون بر آن از طریق جریان سیال ذهن آن را بر لبهی سوررئالیسم حرکت میدهد. تکرار واجها و کلمات، موسیقی درونی شعر را در غیاب وزن عروضی بازسازی میکند. جنگ و ویرانی، نور و امید، ماه و زایش دوباره، تابوت مرگ و زندگی، تجربهی زیستی و وجودی شاعر را در میان تقابلهای دوگانی برجسته میکند.
شعر محبوبه ابراهیمی با ترکیب فرم آزاد، ریتم درونی، استعارهها و پارادوکسهای معنایی، تصویری فلسفی از زندگی انسان معاصر ارائه میدهد. جهانی که در آن هیچ چیز تازه نیست، اما از دلِ کهنگی و فرسودگی، تازگی و امید میروید. از منظر نشانه شناسی، معنا در تعامل میان نشانهها و پیشزمینهٔ فرهنگی و فلسفی شکل میگیرد. از منظر هرمنوتیک، تجربهٔ گذر زمان را در هالهای از خشونت، تضاد و امید بازنمایی میکند، که وضعیت تراژیک انسان را در برزخ میان کهنگی و نو، لذّت و رنج در جریان حیات بازنمایی میکند، تکرار کلمات «پُر… پِر… می» ایجاد حسِ جاریشدن و تداوم حیات میدهد. اگر معنا محصول تعامل متن و ذهن خواننده است، پیام فلسفی، اجتماعی و انسانی آن برجسته میشود.
از منظر پساساختارگرایی، سیالیت معنا، تضادهای کهنگی و تازگی، جنگ و صلح، تاریکی و نور، معنای شعر را چندلایه و لغزان نشان داده و از منظر نشانهشناسی رابطهی دال/مدلول( تلفّظ کلمات و تصور ذهنی )، مدلولهای شناوری در ذهن ایجاد میکند که فراتر از روایت خطی رویدادهای زندگی و کشمکشهای درونی انسان معاصر است.
#رحمان_کاظمی
Cherouu.ir
۲ شعر از #نازنین_آیگانی
۱)
برای پرویز مشکاتیان و دشتییِ بیکرانش
—
گوزن قطبی
ایل است
بر تیغِ سفیدی که میدود
رد عبورش
مَفرشِ مذاب
بر کولِ سرد
تو شُرّیدهای
بر شمایلِ وقتها
و یخ
از معبرِ رگهایت گسیختهست.
میکوبی.
گیلاسهای خون بر شاخهایت میرسند ..
۲)
“ برای پرویز مشکاتیان “
فَروَرگانِ چشمِ تو
لَبْچکانِ فوارهی اَلوان،
دِلپَرههای صدا
آن انگورکِ کبودِ گریان،
آشیلِ قدمهای ماندهاست .
پنجههای پوشیده در جامهی شب را
فروبگذار،
تا اعصابِ خَدَر*
جانپناهِ هِرّه شود
به بام بلند.
قدم تا قدم
بی شانه
فرجام
بی خوفِ افتادن
تا مرگ
در عزلتِ مَدّ
منظرِ باشکوهِ خطر شود
برایِ قلبِ پرنده.
.
ای رُفته!
ای تدارکِ فروپاشی!
آتش از غائلهی سوختن
برقصان
آنجا که سبّابهات
نوازشِ بُتههای ابریشم
بر چارشنبهی ترمه* میشود
در نوروز ِکثیرالاُوتار *
گُله از آتشت برگیر..
تا خزان را باز
سرَوآوارِ سحر کنیم .
_
پ.ن:
*فرورگان: جزیرهای غیرمسکونی در شمال غرب ابوموسی است در خلیجفارس
*کثیرالاُوتار: نامی که محمدتقی مسعودیه ۱۳۷۷-۱۳۰۶ (اتنوموزیکولوژیست) بر سنتور گذاشت.
—
#نازنین_آیگانی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
۱)
برای پرویز مشکاتیان و دشتییِ بیکرانش
—
گوزن قطبی
ایل است
بر تیغِ سفیدی که میدود
رد عبورش
مَفرشِ مذاب
بر کولِ سرد
تو شُرّیدهای
بر شمایلِ وقتها
و یخ
از معبرِ رگهایت گسیختهست.
میکوبی.
گیلاسهای خون بر شاخهایت میرسند ..
۲)
“ برای پرویز مشکاتیان “
فَروَرگانِ چشمِ تو
لَبْچکانِ فوارهی اَلوان،
دِلپَرههای صدا
آن انگورکِ کبودِ گریان،
آشیلِ قدمهای ماندهاست .
پنجههای پوشیده در جامهی شب را
فروبگذار،
تا اعصابِ خَدَر*
جانپناهِ هِرّه شود
به بام بلند.
قدم تا قدم
بی شانه
فرجام
بی خوفِ افتادن
تا مرگ
در عزلتِ مَدّ
منظرِ باشکوهِ خطر شود
برایِ قلبِ پرنده.
.
ای رُفته!
ای تدارکِ فروپاشی!
آتش از غائلهی سوختن
برقصان
آنجا که سبّابهات
نوازشِ بُتههای ابریشم
بر چارشنبهی ترمه* میشود
در نوروز ِکثیرالاُوتار *
گُله از آتشت برگیر..
تا خزان را باز
سرَوآوارِ سحر کنیم .
_
پ.ن:
*فرورگان: جزیرهای غیرمسکونی در شمال غرب ابوموسی است در خلیجفارس
*کثیرالاُوتار: نامی که محمدتقی مسعودیه ۱۳۷۷-۱۳۰۶ (اتنوموزیکولوژیست) بر سنتور گذاشت.
—
#نازنین_آیگانی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
چه غمیست در شعرهای نانوشته
آوازهای ناخوانده
چه غمیست در آخرین پیغام نارسیده
که چال شد در گودال دیدگان
انتظار را بگو کجا دفن کنم؟
از ساحل که دلآشوبانه دور میشوی
دهانت باز کن
نیزه آفتاب، نقطههای بی تفاوت
دریا را بیرون بریز
تهوع ستارهها را
قبل از یکدستی دریا
و گمشدن ساحل، ایضاح تارها
بگذار برای نقطههای کور
برای آن آخرین خط باقیمانده
حرف بزنم
یک چرخ بزنم با دامنی فرفره، گرداب آب
گَلهبالههای ماهی
گردش عروسهای دریایی با هلهلهی نسیم
خورشیدی که نیزههای طلایش را به دریا میزند
چند صخره و کنارههای نقرهای
پسران تلخ کله اسبی
و تن سیاهپوست درختان جزیره را لمس کنم
حالا که نوشیدن را مینوشم
شنیدن را میشنوم
و سرکشانه میبینم
از کرهاسبان بی افسار
آبشار طلایی فواره میزند بی شرم
یک چرخ بزنم
گمشدگان را حس کنم
انگار من از هیچکجا نیامدهام
و هرگز نبودهام
نیستیام به نیستی میلیونها نفری میماند که ساحل را ترک گفته باشند
ساحل را که در مرگ غلتیده است
و موجهای نجات
گلههای گندیدهی ماهی را
با رد ضربههای شلاق
چشمهای متحیر
و دهانهای نیمه باز
به خشکی میآورند
زدند
سیلی را به دریا زدند
مرجانها را کشتند
و بعد از عقبنشینی دریا از ما
عقبنشینی ما از دریا
عطر غلیظ خاک پخش شد در هوا
و خونِ سیاه چکه کرد از ساختمانهای نوظهور
بر پستانهای نارس دختران راهنمایی، خندان در ظلّ آفتاب
بر نیمکتهای سنگی
چکه بر مسافران مقاصد نامعلوم
بر بستنیهای قیفی کودکان
وقتی که دست در دست مادران به هیاهوی بازار روانه میشوند
من و پسرانِ سیاه و تلخ
به آن سوی دریاها خیره بودیم
خیره به ساحل گمشده از درختان پرسیدم:
آن پیرمردی که در جستجوی ماهی بزرگ بود، که بود؟!
که بود در حال جنگ با تصور اغراقگونهاش از هستی
و میل سیریناپذیرش به جاودانگی؟
آیا هیچ عطر غلیظی نیست، خون سیاه را روشن کند؟
اصوات در گلو مانده مرا برای بدرود مردگان
و رسالت زندگان بیآوازد؟
خیره به ساحل گمشده
خیره بر رد شلاقهای باد بر درختان هستیم
بدرود مسافران مقاصد نامعلوم
که ماتحت کله اسبیهای مچالهیتان
اُردنگی خوردند به سلامتی گمشدگان
بدرود..
#زینب_اطهری
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
آوازهای ناخوانده
چه غمیست در آخرین پیغام نارسیده
که چال شد در گودال دیدگان
انتظار را بگو کجا دفن کنم؟
از ساحل که دلآشوبانه دور میشوی
دهانت باز کن
نیزه آفتاب، نقطههای بی تفاوت
دریا را بیرون بریز
تهوع ستارهها را
قبل از یکدستی دریا
و گمشدن ساحل، ایضاح تارها
بگذار برای نقطههای کور
برای آن آخرین خط باقیمانده
حرف بزنم
یک چرخ بزنم با دامنی فرفره، گرداب آب
گَلهبالههای ماهی
گردش عروسهای دریایی با هلهلهی نسیم
خورشیدی که نیزههای طلایش را به دریا میزند
چند صخره و کنارههای نقرهای
پسران تلخ کله اسبی
و تن سیاهپوست درختان جزیره را لمس کنم
حالا که نوشیدن را مینوشم
شنیدن را میشنوم
و سرکشانه میبینم
از کرهاسبان بی افسار
آبشار طلایی فواره میزند بی شرم
یک چرخ بزنم
گمشدگان را حس کنم
انگار من از هیچکجا نیامدهام
و هرگز نبودهام
نیستیام به نیستی میلیونها نفری میماند که ساحل را ترک گفته باشند
ساحل را که در مرگ غلتیده است
و موجهای نجات
گلههای گندیدهی ماهی را
با رد ضربههای شلاق
چشمهای متحیر
و دهانهای نیمه باز
به خشکی میآورند
زدند
سیلی را به دریا زدند
مرجانها را کشتند
و بعد از عقبنشینی دریا از ما
عقبنشینی ما از دریا
عطر غلیظ خاک پخش شد در هوا
و خونِ سیاه چکه کرد از ساختمانهای نوظهور
بر پستانهای نارس دختران راهنمایی، خندان در ظلّ آفتاب
بر نیمکتهای سنگی
چکه بر مسافران مقاصد نامعلوم
بر بستنیهای قیفی کودکان
وقتی که دست در دست مادران به هیاهوی بازار روانه میشوند
من و پسرانِ سیاه و تلخ
به آن سوی دریاها خیره بودیم
خیره به ساحل گمشده از درختان پرسیدم:
آن پیرمردی که در جستجوی ماهی بزرگ بود، که بود؟!
که بود در حال جنگ با تصور اغراقگونهاش از هستی
و میل سیریناپذیرش به جاودانگی؟
آیا هیچ عطر غلیظی نیست، خون سیاه را روشن کند؟
اصوات در گلو مانده مرا برای بدرود مردگان
و رسالت زندگان بیآوازد؟
خیره به ساحل گمشده
خیره بر رد شلاقهای باد بر درختان هستیم
بدرود مسافران مقاصد نامعلوم
که ماتحت کله اسبیهای مچالهیتان
اُردنگی خوردند به سلامتی گمشدگان
بدرود..
#زینب_اطهری
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
AUDIO-2024-02-17-00-10-00
<unknown>
شعر و صدای #زینب_اطهری
منتشر در مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
منتشر در مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
🛑 مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
مجله الکترونیکی تخصصی شعر چرو
🛑 مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو @cherouu تلگرام 🟡⚪️🟡 cherouu.ir سایت ⚪️🟡⚪️ Cherouu11 اینستاگرام 🟡⚪️🟡 #مجله_الکترونیک_چرو #مجله_مستقل_ادبیات #شعر_پیشرو #شعر_آزاد
🛑منتشر میشود 🛑
شماره شانزده مجله «هنر و جامعه»
■ شعر و ادبیات ایران
- سختجانی یکزردآلو- سخنِ سردبیر شعر و ادبیات ایران/ نرگس دوست
- اشعاری از: آرش نصرت اللهی- مژگان معدنی
- افتادن از حواس؛ لالایی برای بیداری/ گفتگو با نرگس باقری
- مرگ: حالِ حاضرِ مکرر/ وحید امینیزاده
- نگاهی به داستان کوتاهِ «من جیغ زنان ایل بودم»/ نازنین هوشیاری
■ ادبیات و روانشناسی
- تحلیل و روانکاوی شخصیت و آثار اروین یالوم/ دکتر حسین سلیمان پناه
- رهایی و روسو/ محمد نجفی
■ نگاه زنانه
- وقتی خواهرانگی فرو میپاشد/ سمیه امینی راد
- تحلیل فمنیستی تکیه سادات اخوی/ زهرا اسماعیلی
- زن خاموش در غیاب سوبژکتیویته/ رویا مولاخواه
- روایت و روایتگری در تاریخ اجتماعی مبارزات زنان/ زهرا اسماعیلی
- زن: دیگری، خیال یا کابوس؟/ مسیح حسیننژاد
- نگاهی به داستان «تنهایی آقای تهرانی» اثر فریدون تنکابنی/ نسترن خسور
■ داستان
- بید مجنون/ حافظ امنزاده
- نویسندهای که با انقلاب خودکشی کرد/ سعید منافی- افسانه ذوقی
- من که دختر دَدِه هستم/ سیما خسروی
- زلزله در زبان، زلزله در زمان/ علی رزم آرای
مدیر مسئول:
#علی_حامد_ایمان
دبیر بخش شعر و ادبیات ایران : #نرگس_دوست
🛑 مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
شماره شانزده مجله «هنر و جامعه»
■ شعر و ادبیات ایران
- سختجانی یکزردآلو- سخنِ سردبیر شعر و ادبیات ایران/ نرگس دوست
- اشعاری از: آرش نصرت اللهی- مژگان معدنی
- افتادن از حواس؛ لالایی برای بیداری/ گفتگو با نرگس باقری
- مرگ: حالِ حاضرِ مکرر/ وحید امینیزاده
- نگاهی به داستان کوتاهِ «من جیغ زنان ایل بودم»/ نازنین هوشیاری
■ ادبیات و روانشناسی
- تحلیل و روانکاوی شخصیت و آثار اروین یالوم/ دکتر حسین سلیمان پناه
- رهایی و روسو/ محمد نجفی
■ نگاه زنانه
- وقتی خواهرانگی فرو میپاشد/ سمیه امینی راد
- تحلیل فمنیستی تکیه سادات اخوی/ زهرا اسماعیلی
- زن خاموش در غیاب سوبژکتیویته/ رویا مولاخواه
- روایت و روایتگری در تاریخ اجتماعی مبارزات زنان/ زهرا اسماعیلی
- زن: دیگری، خیال یا کابوس؟/ مسیح حسیننژاد
- نگاهی به داستان «تنهایی آقای تهرانی» اثر فریدون تنکابنی/ نسترن خسور
■ داستان
- بید مجنون/ حافظ امنزاده
- نویسندهای که با انقلاب خودکشی کرد/ سعید منافی- افسانه ذوقی
- من که دختر دَدِه هستم/ سیما خسروی
- زلزله در زبان، زلزله در زمان/ علی رزم آرای
مدیر مسئول:
#علی_حامد_ایمان
دبیر بخش شعر و ادبیات ایران : #نرگس_دوست
🛑 مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
https://www.tg-me.com/cherouu
🛑سایت چرو بروز شد
🛑فرخ تمیمی
http://cherouu.ir/شعر-فرخ-تمیمی/
🛑نصرت الله مسعودی
http://cherouu.ir/شعر-نصرت-الله-مسعودی/
🛑روحاله آبسالان
http://cherouu.ir/روح-اله-آبسالان/
🛑محبوبه ابراهیمی
http://cherouu.ir/شعر-محبوبه-ابراهیمی-6/
🛑صوفیا آهنکوب
http://cherouu.ir/شعر-صوفیا-آهنکوب-7/
🛑مهدی مهدوی
http://cherouu.ir/مهدی-مهدوی/
🛑زینب اطهری
http://cherouu.ir/شعر-زینب-اطهری/
🛑نازنین آیگانی
http://cherouu.ir/شعر-نازنین-آیگانی-4/
🛑الهام بسویط
http://cherouu.ir/شعر-الهام-بسویط-5/
🛑نسیم عسکری
http://cherouu.ir/شعر-نسیم-عسکری-4/
🛑بهادر یحیی
http://cherouu.ir/شعر-بهادر-یحیی-2/
🛑بهاره رضایی
http://cherouu.ir/شعر-بهاره-رضایی/
🛑مهران ابراهیمی
http://cherouu.ir/شعر-مهران-ابراهیمی-2/
🛑حسن فرخی
http://cherouu.ir/شعر-حسن-فرخی-2/
🛑سامان سایبانی
http://cherouu.ir/شعر-سامان-سایبانی-2/
🛑 مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
🛑سایت چرو بروز شد
🛑فرخ تمیمی
http://cherouu.ir/شعر-فرخ-تمیمی/
🛑نصرت الله مسعودی
http://cherouu.ir/شعر-نصرت-الله-مسعودی/
🛑روحاله آبسالان
http://cherouu.ir/روح-اله-آبسالان/
🛑محبوبه ابراهیمی
http://cherouu.ir/شعر-محبوبه-ابراهیمی-6/
🛑صوفیا آهنکوب
http://cherouu.ir/شعر-صوفیا-آهنکوب-7/
🛑مهدی مهدوی
http://cherouu.ir/مهدی-مهدوی/
🛑زینب اطهری
http://cherouu.ir/شعر-زینب-اطهری/
🛑نازنین آیگانی
http://cherouu.ir/شعر-نازنین-آیگانی-4/
🛑الهام بسویط
http://cherouu.ir/شعر-الهام-بسویط-5/
🛑نسیم عسکری
http://cherouu.ir/شعر-نسیم-عسکری-4/
🛑بهادر یحیی
http://cherouu.ir/شعر-بهادر-یحیی-2/
🛑بهاره رضایی
http://cherouu.ir/شعر-بهاره-رضایی/
🛑مهران ابراهیمی
http://cherouu.ir/شعر-مهران-ابراهیمی-2/
🛑حسن فرخی
http://cherouu.ir/شعر-حسن-فرخی-2/
🛑سامان سایبانی
http://cherouu.ir/شعر-سامان-سایبانی-2/
🛑 مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
همهی دارایی من، اندوهِ من است
و هر روز بدهکارتر میشوم
از درخت چیزی کم میآورم
از آفتاب چیزی
و نمیدانم کجا باید پنهان شوم
کتابها، موسیقی، پنهانم نمیکنند
لباسهایم، صندلیای که در آن گوشه است
لامپِ روشن
هیچکدام حرفی نمیزنند
و از اینکه همیشه میتوان اینگونه ادامه داد
همهچیز را یکطرفه مخاطبِ خود کرد
دیکتاتور ماند
حتا در اندوه
نگرانِ جابهجایی و پناهآوردنِ آنطرفِ دیگر میشوم من!
چهگونه ممکن است که کاربردِ یک سیب
فقط خوردنِ آن باشد؟
ما دیکتاتور میزییم
و کسانی بر دیکتاتوری ما دخیل میبندند
و یا مَردِمان میشمارند
از حرکتکردن به دُورِ خورشید
و مدامبودنِ این چرخه
بهتمامِ معنا میترسم
من به کاربردِ خندیدنها، گریستنها
به کاربردِ کتاب
به کاربردِ نگاه کردن مشکوک شدهام
هیچچیز به جایِ اولش برنمیگردد
اینجا جایی برایِ برگشتن پیدا نمیکنی
اگر شام نخورده بیایید
فقیر هم باشید
در، همیشه ،بسته میمانَد.
و رفتهرفته، به کاربردنِ کلمهها را نیز
خطرناک حس میکنم
باید از همه این را پرسید
آیا زمین گرسنه است
یا اصلاً نمیداند که وجود دارد؟
ما روی آن حرف زدهایم
خواب دیدهایم
آتش روشن کردهایم
آیا ممکن است که یکطرفِ گذشتههای زمین و زمینیها را
دزدیده باشند؟
من رفتهرفته همهچیز را کم میآورم
خورشید را از خودش
زمین را از خودش
و درمییابم که اندوهم داراییِ من نیست
بدهی اجباریِ من است
و نوشتن جعلکردنِ پرداختِ این بدهیست.
#شهرام_شیدایی
از کتاب #آتشی_برای_آتشی_دیگر
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
و هر روز بدهکارتر میشوم
از درخت چیزی کم میآورم
از آفتاب چیزی
و نمیدانم کجا باید پنهان شوم
کتابها، موسیقی، پنهانم نمیکنند
لباسهایم، صندلیای که در آن گوشه است
لامپِ روشن
هیچکدام حرفی نمیزنند
و از اینکه همیشه میتوان اینگونه ادامه داد
همهچیز را یکطرفه مخاطبِ خود کرد
دیکتاتور ماند
حتا در اندوه
نگرانِ جابهجایی و پناهآوردنِ آنطرفِ دیگر میشوم من!
چهگونه ممکن است که کاربردِ یک سیب
فقط خوردنِ آن باشد؟
ما دیکتاتور میزییم
و کسانی بر دیکتاتوری ما دخیل میبندند
و یا مَردِمان میشمارند
از حرکتکردن به دُورِ خورشید
و مدامبودنِ این چرخه
بهتمامِ معنا میترسم
من به کاربردِ خندیدنها، گریستنها
به کاربردِ کتاب
به کاربردِ نگاه کردن مشکوک شدهام
هیچچیز به جایِ اولش برنمیگردد
اینجا جایی برایِ برگشتن پیدا نمیکنی
اگر شام نخورده بیایید
فقیر هم باشید
در، همیشه ،بسته میمانَد.
و رفتهرفته، به کاربردنِ کلمهها را نیز
خطرناک حس میکنم
باید از همه این را پرسید
آیا زمین گرسنه است
یا اصلاً نمیداند که وجود دارد؟
ما روی آن حرف زدهایم
خواب دیدهایم
آتش روشن کردهایم
آیا ممکن است که یکطرفِ گذشتههای زمین و زمینیها را
دزدیده باشند؟
من رفتهرفته همهچیز را کم میآورم
خورشید را از خودش
زمین را از خودش
و درمییابم که اندوهم داراییِ من نیست
بدهی اجباریِ من است
و نوشتن جعلکردنِ پرداختِ این بدهیست.
#شهرام_شیدایی
از کتاب #آتشی_برای_آتشی_دیگر
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
پیاز را من رنده میکنم
که چشمهی اشکم خشک نشود
سیبزمینیها را تو پوست بکن
که شعبده میکنی با پوست
به نصرتْ علی خانِ قوّال هم مجال بده
پنجرهای به قونیه برایمان باز کند
آراسته به نرگسهای خمار چشم وُ
چند کبوتر نامهبر؛
از master card
یا اداره مالیات بر درآمدی که ندارم
اگر زنگ زدند
بگو رفته است کشمیر
گویِ چوگانِ گم شده اورنگْ زیب را پیدا کند
و معلوم نیست کی برمیگردد
نخند عزیزم
سوءتفاهم فرهنگی
سریعتر از وعدهی پوچ
دست به سر میکند مزاحم را
فعلا تا این برنج کهنهی هندی قد بکشد
از کهنهترین شرابمان که چهار ساله است وُ
یادگار قرن ماضی
دو گیلاس لب به لب
بگذار کنار دستمان.
شراب خوب هر جرعهاش
برای از یادبردن یک قرن کافیست
جرعه جرعه
آنقدر میتوانیم عقب برویم
که بعد از شام
سر از نخلستانهای مهتابیِ بینالنهرین درآوریم
و حوالیِ نیمه شب
از بدویتی برهنه و بی مرز
#عباس_صفاری
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
که چشمهی اشکم خشک نشود
سیبزمینیها را تو پوست بکن
که شعبده میکنی با پوست
به نصرتْ علی خانِ قوّال هم مجال بده
پنجرهای به قونیه برایمان باز کند
آراسته به نرگسهای خمار چشم وُ
چند کبوتر نامهبر؛
از master card
یا اداره مالیات بر درآمدی که ندارم
اگر زنگ زدند
بگو رفته است کشمیر
گویِ چوگانِ گم شده اورنگْ زیب را پیدا کند
و معلوم نیست کی برمیگردد
نخند عزیزم
سوءتفاهم فرهنگی
سریعتر از وعدهی پوچ
دست به سر میکند مزاحم را
فعلا تا این برنج کهنهی هندی قد بکشد
از کهنهترین شرابمان که چهار ساله است وُ
یادگار قرن ماضی
دو گیلاس لب به لب
بگذار کنار دستمان.
شراب خوب هر جرعهاش
برای از یادبردن یک قرن کافیست
جرعه جرعه
آنقدر میتوانیم عقب برویم
که بعد از شام
سر از نخلستانهای مهتابیِ بینالنهرین درآوریم
و حوالیِ نیمه شب
از بدویتی برهنه و بی مرز
#عباس_صفاری
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
فضای پشت استخوان کشیدهتر است
از رانی افتاده در دل
میدود
بر حاشیهی حس
که رسیده
مکث میکند
مینگرد
و پس میافتد
میچرخد در بندِ ستودن
که چندان جدا شود تا بترکد
و یا بسوزاند این مارِ سبزِ ترسیده را
که دندانهاش
هرگز چنین آسان قفل نمیشود
در نگاه
میچرخد
در غضروف و استخوانِ سرد
باز هم
چه چارهش شد
چرخشِ گردِ گوشتی از هوا و پیه بدبو
باز عطش برای جویدن
و یا خرده خردکردنِ این دندانهای آبی
که فروشان میکند در عمق نم
و از وزشِ آب
میلرزد و میپیچاند خود را
در دریچهیی تنگ
تا استخوان بهانهش را
میترکاند در شبح
میلرزد این خون در مرگ
تیره میشود
و میچکد
چگون بر دریچه میافتی
صدا نمیکنی و باز میشوی
آنجا زرد معنایی جز مرض دارد
نوک میزند از بشرهی سیاه
در بندِ ناف و زیر زانو
یک آلت برای کُشت
هنگام دیگر سکته
مرگ میافتد در کفِ دست
میچرخد
به دور حدقهی استخوانِ ماهی
شیر دوایر خرد آهنگدار
وقتی میچرخد
میشتابد
کام میگیرد
آنگاه دایرهی خُردتر
آرام مینشیند
و ایمانش را میگسترد
دایرهی شتابزده
آهنگش را از بَر دارد
حلقهیی دراز
بودهیی با بوده
درین تنگ
در خس خاطرهش
هم
و منتظر میماند
کمسالِ بی رویهیِ نجیب
قرینهی سختِ در مرز
شبح میاندازد خود را در تاریکیی حس
بر پوستی خشکیدهست
و یا بر پاهای کشیدهی دراز
میافتد
همیشه
همیشه
کدام صفحهی سوزنی میگذرد
این دایره را که خط میشکند و باز میسازد
در ذرهی آخر سطریست
سطرِ استخوانِ درازِ نقره
آنجا چشمهای خستهتر از رگهای دوندهست
رگهای دوندهی فعال
که اسب را میایستاند از فرط دویدن
و نفس میزند
بخار را انداخته در یال
میپیچد و بر هر دوپاش
مینشیند
مارِ خزیده ست
بر هوشِ دست
و کجا
در چالههای آژیر
بله؟
آری آری!
این انگشتها را ببُر هم
پارهی پنجمِ کمر
از پا میافتد
میافتد در کرانهی لیزاب
میگسترد...
لکّهی دوباره
در بند ناف میایستد
و پس دوباره میلغزد
در لحظهی بسته
و با جهشی در عمقِ حس
خاموش میشود!
#پرویز_اسلامپور
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
از رانی افتاده در دل
میدود
بر حاشیهی حس
که رسیده
مکث میکند
مینگرد
و پس میافتد
میچرخد در بندِ ستودن
که چندان جدا شود تا بترکد
و یا بسوزاند این مارِ سبزِ ترسیده را
که دندانهاش
هرگز چنین آسان قفل نمیشود
در نگاه
میچرخد
در غضروف و استخوانِ سرد
باز هم
چه چارهش شد
چرخشِ گردِ گوشتی از هوا و پیه بدبو
باز عطش برای جویدن
و یا خرده خردکردنِ این دندانهای آبی
که فروشان میکند در عمق نم
و از وزشِ آب
میلرزد و میپیچاند خود را
در دریچهیی تنگ
تا استخوان بهانهش را
میترکاند در شبح
میلرزد این خون در مرگ
تیره میشود
و میچکد
چگون بر دریچه میافتی
صدا نمیکنی و باز میشوی
آنجا زرد معنایی جز مرض دارد
نوک میزند از بشرهی سیاه
در بندِ ناف و زیر زانو
یک آلت برای کُشت
هنگام دیگر سکته
مرگ میافتد در کفِ دست
میچرخد
به دور حدقهی استخوانِ ماهی
شیر دوایر خرد آهنگدار
وقتی میچرخد
میشتابد
کام میگیرد
آنگاه دایرهی خُردتر
آرام مینشیند
و ایمانش را میگسترد
دایرهی شتابزده
آهنگش را از بَر دارد
حلقهیی دراز
بودهیی با بوده
درین تنگ
در خس خاطرهش
هم
و منتظر میماند
کمسالِ بی رویهیِ نجیب
قرینهی سختِ در مرز
شبح میاندازد خود را در تاریکیی حس
بر پوستی خشکیدهست
و یا بر پاهای کشیدهی دراز
میافتد
همیشه
همیشه
کدام صفحهی سوزنی میگذرد
این دایره را که خط میشکند و باز میسازد
در ذرهی آخر سطریست
سطرِ استخوانِ درازِ نقره
آنجا چشمهای خستهتر از رگهای دوندهست
رگهای دوندهی فعال
که اسب را میایستاند از فرط دویدن
و نفس میزند
بخار را انداخته در یال
میپیچد و بر هر دوپاش
مینشیند
مارِ خزیده ست
بر هوشِ دست
و کجا
در چالههای آژیر
بله؟
آری آری!
این انگشتها را ببُر هم
پارهی پنجمِ کمر
از پا میافتد
میافتد در کرانهی لیزاب
میگسترد...
لکّهی دوباره
در بند ناف میایستد
و پس دوباره میلغزد
در لحظهی بسته
و با جهشی در عمقِ حس
خاموش میشود!
#پرویز_اسلامپور
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
مجله الکترونیکی تخصصی شعر چرو
Photo
⭕️#معرفی_کتاب
سرودهای ناخدا (The Captain’s Verses) اثر پابلو نرودا و برگردان پویا عزیزی منتشر شد. این دفتر شعر نرودا که نخستین بار در سال ۱۹۵۲ بهطور بینام منتشر شد، ترکیبی یگانه از عشق و تاریخ، تن و سیاست است و بیپروایی شگفتانگیز نرودا در عشق و شاعری را بهنمایش میگذارد.
۱۶۲ صفحه – چاپ نخست (پاییز ۱۴۰۴)
شابک: 9781257849369
ناشر: نورهان
در ایران ، برای تهیه کتاب با این شماره در واتساپ هماهنگ کنید:
۰۹۳۸۶۴۴۱۵۱۱
من ببرم
در کمین تو میان برگها
پهن چون شمشهای کانی خیس
رود سپیدی از مه بلند میشود
. تو فرا میرسی
برهنه فرو میشوی
انتظار میکشم
بعد با جهشی از آتش،
خون، دندانها
به پنجهای فرو میکوبم
پستانهایت، رانهایت را
خونات را مینوشم، میشکنم
اندامهایت را یکی از پی یکدیگر
و میپایم
به سالیان
استخوانهایت ، خاکسترت را
بی جنبشی
دوری گزیده از خشم و از نفرت
سلاح از کف نهاده در مرگ تو
پیچکها گرد من پیچیده
بیجنبشی در باران
نگهبانی شکستناپذیر
در عشق مرگبار خویش
🛑 مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
سرودهای ناخدا (The Captain’s Verses) اثر پابلو نرودا و برگردان پویا عزیزی منتشر شد. این دفتر شعر نرودا که نخستین بار در سال ۱۹۵۲ بهطور بینام منتشر شد، ترکیبی یگانه از عشق و تاریخ، تن و سیاست است و بیپروایی شگفتانگیز نرودا در عشق و شاعری را بهنمایش میگذارد.
۱۶۲ صفحه – چاپ نخست (پاییز ۱۴۰۴)
شابک: 9781257849369
ناشر: نورهان
در ایران ، برای تهیه کتاب با این شماره در واتساپ هماهنگ کنید:
۰۹۳۸۶۴۴۱۵۱۱
من ببرم
در کمین تو میان برگها
پهن چون شمشهای کانی خیس
رود سپیدی از مه بلند میشود
. تو فرا میرسی
برهنه فرو میشوی
انتظار میکشم
بعد با جهشی از آتش،
خون، دندانها
به پنجهای فرو میکوبم
پستانهایت، رانهایت را
خونات را مینوشم، میشکنم
اندامهایت را یکی از پی یکدیگر
و میپایم
به سالیان
استخوانهایت ، خاکسترت را
بی جنبشی
دوری گزیده از خشم و از نفرت
سلاح از کف نهاده در مرگ تو
پیچکها گرد من پیچیده
بیجنبشی در باران
نگهبانی شکستناپذیر
در عشق مرگبار خویش
🛑 مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
♦️خبر
برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۵ معرفی شد
جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۲۵ به «لاسلو کراسناهورکایی» رماننویس و فیلمنامهنویس اهل مجارستان رسید.
به گزارش ایسنا، آکادمی سوئدی نوبل برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۲۵ را اعلام کرد و به این ترتیب «لاسلو کراسناهورکایی» نویسنده اهل مجارستان را برای « آثار تأثیرگذار و الهامبخش او که در میان وحشت آخرالزمانی، قدرت هنر را دوباره تأیید میکند» شایسته دریافت جایزه نوبل دانست.
از سال ۱۹۰۱ تاکنون ۱۱۸ جایزه نوبل ادبیات اهدا شده است. چهار مورد از این جایزهها مشترکا به دو نفر اهدا شدهاند. همچنین تاکنون ۱۸ زن به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات برگزیده شدهاند. «رودیارد کیپلینگ» که بیشتر برای نگارش «کتاب جنگل» شناخته میشود در ۴۱ سالگی این جایزه را دریافت کرد و عنوان جوانترین برنده را به خود اختصاص داد. «دوریس لسینگ» با دریافت این جایزه در ۸۸ سالگی به عنوان مسنترین برگزیده شناخته میشود.
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۵ معرفی شد
جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۲۵ به «لاسلو کراسناهورکایی» رماننویس و فیلمنامهنویس اهل مجارستان رسید.
به گزارش ایسنا، آکادمی سوئدی نوبل برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۲۵ را اعلام کرد و به این ترتیب «لاسلو کراسناهورکایی» نویسنده اهل مجارستان را برای « آثار تأثیرگذار و الهامبخش او که در میان وحشت آخرالزمانی، قدرت هنر را دوباره تأیید میکند» شایسته دریافت جایزه نوبل دانست.
از سال ۱۹۰۱ تاکنون ۱۱۸ جایزه نوبل ادبیات اهدا شده است. چهار مورد از این جایزهها مشترکا به دو نفر اهدا شدهاند. همچنین تاکنون ۱۸ زن به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات برگزیده شدهاند. «رودیارد کیپلینگ» که بیشتر برای نگارش «کتاب جنگل» شناخته میشود در ۴۱ سالگی این جایزه را دریافت کرد و عنوان جوانترین برنده را به خود اختصاص داد. «دوریس لسینگ» با دریافت این جایزه در ۸۸ سالگی به عنوان مسنترین برگزیده شناخته میشود.
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
بشوران بادها بر برجهای برهنه
بر بلندیهای بادگیر
به بلوا بیانداز بوسهها، بافههای مو، بازوانِ لرزان؛
بامداد از برِ بامها برافراز
به بادیه بریزان بنبوتهها،
با بسیاران غوکانِ باکره
برای بومیانِ بالغ بیقرار باش
برای برجهای بیمناک بیقید
ببند، بیانداز، برافروز، بیفشان، مو
بیشمار بره بریزان فراز دشتها
بیشمار سنگ فراز رودها
برای آنان که شفافیتِ روز بر تنِ سترگِ بیابان بودند
بباران علف، بتازان بر بلوغِ بوتههای موطن
وطن شکلِ تابناکی داشت
شکلِ موجهی از شکافتن
و دستهاش که میرفتند بالا و انگشتهاش که نشانه میرفتند درختهای نوظهورِ باغ
به باغ بگو
به بوتههای موطن بگو
به برجهای بیمناک
بومیانِ بالغ
غوکان باکره بگو
بدن ما به بیشکلی
بیخوابی
تاریکی
خو میگرفت
شاید ما انهدامِ رگها باشیم در پوستِ یک نارنگی کال
شاید انسداد گلو در عریانیِ فاختهها
یا ناهمگونی کلمات بعد از انتشارِ حرفهای رکیک
وقتی موطن از خاک مینوشت
بدن، اشتیاقِ در برگرفتن بود
اشتیاقِ پریدن از جدارههای بویناک
و آشوب
گریختنِ رمهها بود
پریدنِ فاختهها
گسستن ابرها
چاکاندنِ پوستِ کالِ نارنگی
در سنتیترین حالتِ روایت
پوستم بگیر و از منافذش بیرون بریز همهی آشوبها
درنگها
پوستم بگیر و بر اهمیت شکافتن اشاره کن
به آشوب بگو
با هیجان بگو
بامدادان که خمار از سر ابرها میگرفتند
به اشتیاقِ خاک تن داده
ماران و موران به دوش میبردیم
بگو
با هیجان بگو
غبار از چهرهی شهر بردارند
غبار از چهری ملازمان بردارند
بدن است که میرود از پی آشوبها و درنگها
#سمیه_جلالی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
بر بلندیهای بادگیر
به بلوا بیانداز بوسهها، بافههای مو، بازوانِ لرزان؛
بامداد از برِ بامها برافراز
به بادیه بریزان بنبوتهها،
با بسیاران غوکانِ باکره
برای بومیانِ بالغ بیقرار باش
برای برجهای بیمناک بیقید
ببند، بیانداز، برافروز، بیفشان، مو
بیشمار بره بریزان فراز دشتها
بیشمار سنگ فراز رودها
برای آنان که شفافیتِ روز بر تنِ سترگِ بیابان بودند
بباران علف، بتازان بر بلوغِ بوتههای موطن
وطن شکلِ تابناکی داشت
شکلِ موجهی از شکافتن
و دستهاش که میرفتند بالا و انگشتهاش که نشانه میرفتند درختهای نوظهورِ باغ
به باغ بگو
به بوتههای موطن بگو
به برجهای بیمناک
بومیانِ بالغ
غوکان باکره بگو
بدن ما به بیشکلی
بیخوابی
تاریکی
خو میگرفت
شاید ما انهدامِ رگها باشیم در پوستِ یک نارنگی کال
شاید انسداد گلو در عریانیِ فاختهها
یا ناهمگونی کلمات بعد از انتشارِ حرفهای رکیک
وقتی موطن از خاک مینوشت
بدن، اشتیاقِ در برگرفتن بود
اشتیاقِ پریدن از جدارههای بویناک
و آشوب
گریختنِ رمهها بود
پریدنِ فاختهها
گسستن ابرها
چاکاندنِ پوستِ کالِ نارنگی
در سنتیترین حالتِ روایت
پوستم بگیر و از منافذش بیرون بریز همهی آشوبها
درنگها
پوستم بگیر و بر اهمیت شکافتن اشاره کن
به آشوب بگو
با هیجان بگو
بامدادان که خمار از سر ابرها میگرفتند
به اشتیاقِ خاک تن داده
ماران و موران به دوش میبردیم
بگو
با هیجان بگو
غبار از چهرهی شهر بردارند
غبار از چهری ملازمان بردارند
بدن است که میرود از پی آشوبها و درنگها
#سمیه_جلالی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
