Forwarded from چشموچراغ
📝 سالروز برگزاری نخستین آزمون سراسری دانشگاهها در ایران
واژهٔ فرانسوی «کنکور» از ریشهای لاتینی بهمعنای «با هم دویدن» است. شاید یکی از دلایل رایج شدن این اصطلاح در زبان فارسی، اهمیت ندادنِ مراکز برگزارکننده و اطلاعرسان در کاربرد واژهٔ فارسیِ یکسان برای آن بود؛ یعنی باآنکه در اواخر دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی «مرکز آزمونشناسی» در وزارت علوم تأسیس شد، فعالیت مهم این مرکز گاه برگزاری «مسابقات ورودی» خوانده میشد و گاه «امتحانات ورودی» دانشگاهها. از سوی دیگر، در روزنامهٔ اطلاعات سال ۱۳۴۷، از برگزاری نخستین «کنکور» سراسری دانشگاهها خبر داده شد. در سالهای اخیر، در کاربردهای رسمی، اصطلاح «آزمون سراسری ورودی دانشگاهها» متداول و بهاختصار «آزمون سراسری» یا «سراسری» خوانده شده است. واژهٔ «آزمون» از مصوبات فرهنگستان زبان ایران (فرهنگستان دوم، ۱۳۴۹–۱۳۵۸) در برابر test بود که از فعل «آزمودن» بهمعنای آزمایش کردن، سنجیدن، و اندازه گرفتن آمده است.
#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
واژهٔ فرانسوی «کنکور» از ریشهای لاتینی بهمعنای «با هم دویدن» است. شاید یکی از دلایل رایج شدن این اصطلاح در زبان فارسی، اهمیت ندادنِ مراکز برگزارکننده و اطلاعرسان در کاربرد واژهٔ فارسیِ یکسان برای آن بود؛ یعنی باآنکه در اواخر دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی «مرکز آزمونشناسی» در وزارت علوم تأسیس شد، فعالیت مهم این مرکز گاه برگزاری «مسابقات ورودی» خوانده میشد و گاه «امتحانات ورودی» دانشگاهها. از سوی دیگر، در روزنامهٔ اطلاعات سال ۱۳۴۷، از برگزاری نخستین «کنکور» سراسری دانشگاهها خبر داده شد. در سالهای اخیر، در کاربردهای رسمی، اصطلاح «آزمون سراسری ورودی دانشگاهها» متداول و بهاختصار «آزمون سراسری» یا «سراسری» خوانده شده است. واژهٔ «آزمون» از مصوبات فرهنگستان زبان ایران (فرهنگستان دوم، ۱۳۴۹–۱۳۵۸) در برابر test بود که از فعل «آزمودن» بهمعنای آزمایش کردن، سنجیدن، و اندازه گرفتن آمده است.
#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Telegram
چشموچراغ
همراه با پژوهشگران زبان فارسی
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
👍7😁3❤1👏1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 داستانها و مثلها (۱)
🦅 از ماست که بر ماست
🎤دکتر #حسینعلی_رحیمی، عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
#امثال_و_حکم
#صبح_به_خیر_ایران (آبان ۱۳۹۶)
#تکه_فیلم
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🦅 از ماست که بر ماست
🎤دکتر #حسینعلی_رحیمی، عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
#امثال_و_حکم
#صبح_به_خیر_ایران (آبان ۱۳۹۶)
#تکه_فیلم
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
😁3👍2👏1
🩺 به مناسبت زادروز دکتر جامی شکیبی گیلانی (۱۶ مرداد ۱۳۱۸)، فوقتخصص بیماریهای کودکان
📚 دکتر #جامی_شکیبی_گیلانی، واژههای پزشکی پارسی ذخیرۀ خوارزمشاهی و راهنمای ساختن واژههای دانشیک در زبان پارسی، تهران: مؤلف، چاپ نخست، ۱۳۶۴.
👨🏻⚕️دکتر شکیبی گیلانی، پزشک فارسیدوست، در پیشگفتار کتاب نوشته است که زبان فارسی «از دیرباز دستخوش آشوبهایی شده و... کار بدانجا رسید که برخی گمان بردند که این زبان پاک سست و بیپایه است و نمیتوان زمینههای دانشی را با آن بازگفت و برخی نیز پنداشتند که زبان پارسی تنها به کار چامهسرایی میآید...». از نظر دکتر شکیبی، آنچه تا آن زمان در زمینۀ فارسیسازی واژههای پزشکی انجام شده بود «از روی برنامۀ درست و بر پایههای دانشی استوار نبوده است». او هدف خود را از نگارش این کتاب «گامی در راه سامان دادن آشفتگی زبان پزشکی پارسی» بیان کرده و کوشیده بود تا واژههایی را که در کتاب ذخیرۀ خوارزمشاهی برای کاربرد امروز مناسب دیده بیرون آورَد و همراه با شاهدمثالی از جملههای آن کتاب، گاه همراه با توضیحاتی، در برابر اصطلاحهای انگلیسی قرار دهد. یک واژهنامۀ انگلیسی نیز در پایان کتاب وجود دارد که از آن میتوان برابر یا برابرهای فارسی برای اصطلاح انگلیسی موردنظر را (با توجه به شمارههایی که در جلوی آن اصطلاح و هر واژۀ فارسی پیشنهادی در کتاب درج شده است) یافت. نویسنده، در آغاز کتاب، ضمن توضیح مختصری که دربارۀ برابرگذاری چند نمونه از واژههای گردآوریشده میدهد، خواهان آن است که خواننده گسترش کار حکیم گرگانی و دیگر دانشمندان و حکمای ایران باستان را در واژهگزینی دریابد و تنها به شماری واژه بسنده نکند، بلکه از الگوی ساخت این واژهها شیوۀ واژهسازی فنی را بیاموزد. از دید دکتر شکیبی، تقلید از شیوههای واژهسازی زبانهای اروپایی در واژهگزینی فارسی نادرست و گمراهکننده است (که البته این دیدگاهها جای نقد و بررسی دارند).
در فرستۀ آینده نمونههایی از واژههای این کتاب را خواهیم دید.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#پزشکی
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
📚 دکتر #جامی_شکیبی_گیلانی، واژههای پزشکی پارسی ذخیرۀ خوارزمشاهی و راهنمای ساختن واژههای دانشیک در زبان پارسی، تهران: مؤلف، چاپ نخست، ۱۳۶۴.
👨🏻⚕️دکتر شکیبی گیلانی، پزشک فارسیدوست، در پیشگفتار کتاب نوشته است که زبان فارسی «از دیرباز دستخوش آشوبهایی شده و... کار بدانجا رسید که برخی گمان بردند که این زبان پاک سست و بیپایه است و نمیتوان زمینههای دانشی را با آن بازگفت و برخی نیز پنداشتند که زبان پارسی تنها به کار چامهسرایی میآید...». از نظر دکتر شکیبی، آنچه تا آن زمان در زمینۀ فارسیسازی واژههای پزشکی انجام شده بود «از روی برنامۀ درست و بر پایههای دانشی استوار نبوده است». او هدف خود را از نگارش این کتاب «گامی در راه سامان دادن آشفتگی زبان پزشکی پارسی» بیان کرده و کوشیده بود تا واژههایی را که در کتاب ذخیرۀ خوارزمشاهی برای کاربرد امروز مناسب دیده بیرون آورَد و همراه با شاهدمثالی از جملههای آن کتاب، گاه همراه با توضیحاتی، در برابر اصطلاحهای انگلیسی قرار دهد. یک واژهنامۀ انگلیسی نیز در پایان کتاب وجود دارد که از آن میتوان برابر یا برابرهای فارسی برای اصطلاح انگلیسی موردنظر را (با توجه به شمارههایی که در جلوی آن اصطلاح و هر واژۀ فارسی پیشنهادی در کتاب درج شده است) یافت. نویسنده، در آغاز کتاب، ضمن توضیح مختصری که دربارۀ برابرگذاری چند نمونه از واژههای گردآوریشده میدهد، خواهان آن است که خواننده گسترش کار حکیم گرگانی و دیگر دانشمندان و حکمای ایران باستان را در واژهگزینی دریابد و تنها به شماری واژه بسنده نکند، بلکه از الگوی ساخت این واژهها شیوۀ واژهسازی فنی را بیاموزد. از دید دکتر شکیبی، تقلید از شیوههای واژهسازی زبانهای اروپایی در واژهگزینی فارسی نادرست و گمراهکننده است (که البته این دیدگاهها جای نقد و بررسی دارند).
در فرستۀ آینده نمونههایی از واژههای این کتاب را خواهیم دید.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#پزشکی
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👍6❤3😁3
📗چند مثال از کتاب واژههای پزشکی پارسی ذخیرۀ خوارزمشاهی، گردآوردۀ دکتر جامی شکیبی گیلانی
افزون بر معادل پیشنهادی نویسنده، شماری از مصوبات فرهنگستان نیز درون کمانک آورده شدهاند. برخی برابرهای برگزیده یا برساختۀ این کتاب بیشتر شبیه عبارت هستند تا اصطلاح و گاه اشتباهاتی نیز در آنها بهچشم میخورَد، اما فارسیدوستی و کوشش این پزشک سرشناس در این حوزه ستودنی است و امید که الگویی برای متخصصان در رشتههای گوناگون باشد.
digestible: گوارنده (مصوب: گوارشپذیر)
dispersion: گشادگی (مصوب: پاشش، پراکنش، پراکندگی، پراکنه)
inhabitant: باشنده
joint: بندگاه، پیوند (مصوب: مفصل، بند)
orbit of eye: چشمخانه
elastic: هِجاک (مصوب: کشسان)
analgesic: دردنشاننده (مصوب: دردزدا، مسکن)
atrophy: گدازش، کاهش، رَندش (مصوب: کاهیدگی)
ptosis (of the eye lids): فروخسبیدگی پلک (منظور افتادگی پلک است)
lens: ژاله (مصوب: عدسی)
retina: دام (مصوب: شبکیه)
large intestine: رودۀ ستبر (مصوب: فراخروده)
cecum: رودۀ یکچشم (مصوب: کورروده)
metabolism: جنبانیدن غذا (مصوب: دگرگشت، سوختوساز)
polyp: گندمه
hyperlasia: فزونی (مصوب: بیشرویش، پُریاختگی)
chronic: درازآهنگ (مصوب: مزمن)
acute: زودرو (مصوب: حاد)
hemolysis: تباهی خون (مصوب: خونکافت)
cachexia: گدازش تن (مصوب: نزاری)
coma: بیهشی
tinnitus: آواز دروغین اندر گوش (مصوب: وزوز)
surgery: دستکاری (مصوب: جراحی)
dysphagia: دشخواری فروبردن (مصوب: دُشبلعی)
acidity: تیزی (مصوب: اسیدینگی)
abortion: افگانه
(فرهنگستان «افکانه» را در برابر abortus و «سقط» را برای abortion تصویب کرده است)
✍🏻سمانه ملکخانی
⬅️ معرفی کتاب واژههای پزشکی پارسی ذخیرۀ خوارزمشاهی
#واژه
#پزشکی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
افزون بر معادل پیشنهادی نویسنده، شماری از مصوبات فرهنگستان نیز درون کمانک آورده شدهاند. برخی برابرهای برگزیده یا برساختۀ این کتاب بیشتر شبیه عبارت هستند تا اصطلاح و گاه اشتباهاتی نیز در آنها بهچشم میخورَد، اما فارسیدوستی و کوشش این پزشک سرشناس در این حوزه ستودنی است و امید که الگویی برای متخصصان در رشتههای گوناگون باشد.
digestible: گوارنده (مصوب: گوارشپذیر)
dispersion: گشادگی (مصوب: پاشش، پراکنش، پراکندگی، پراکنه)
inhabitant: باشنده
joint: بندگاه، پیوند (مصوب: مفصل، بند)
orbit of eye: چشمخانه
elastic: هِجاک (مصوب: کشسان)
analgesic: دردنشاننده (مصوب: دردزدا، مسکن)
atrophy: گدازش، کاهش، رَندش (مصوب: کاهیدگی)
ptosis (of the eye lids): فروخسبیدگی پلک (منظور افتادگی پلک است)
lens: ژاله (مصوب: عدسی)
retina: دام (مصوب: شبکیه)
large intestine: رودۀ ستبر (مصوب: فراخروده)
cecum: رودۀ یکچشم (مصوب: کورروده)
metabolism: جنبانیدن غذا (مصوب: دگرگشت، سوختوساز)
polyp: گندمه
hyperlasia: فزونی (مصوب: بیشرویش، پُریاختگی)
chronic: درازآهنگ (مصوب: مزمن)
acute: زودرو (مصوب: حاد)
hemolysis: تباهی خون (مصوب: خونکافت)
cachexia: گدازش تن (مصوب: نزاری)
coma: بیهشی
tinnitus: آواز دروغین اندر گوش (مصوب: وزوز)
surgery: دستکاری (مصوب: جراحی)
dysphagia: دشخواری فروبردن (مصوب: دُشبلعی)
acidity: تیزی (مصوب: اسیدینگی)
abortion: افگانه
(فرهنگستان «افکانه» را در برابر abortus و «سقط» را برای abortion تصویب کرده است)
✍🏻سمانه ملکخانی
⬅️ معرفی کتاب واژههای پزشکی پارسی ذخیرۀ خوارزمشاهی
#واژه
#پزشکی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Telegram
چشموچراغ
📗چند مثال از کتاب واژههای پزشکی پارسی ذخیرۀ خوارزمشاهی، گردآوردۀ دکتر جامی شکیبی گیلانی
افزون بر معادل پیشنهادی نویسنده، شماری از مصوبات فرهنگستان نیز درون کمانک آورده شدهاند. برخی برابرهای برگزیده یا برساختۀ این کتاب بیشتر شبیه عبارت هستند تا اصطلاح و…
افزون بر معادل پیشنهادی نویسنده، شماری از مصوبات فرهنگستان نیز درون کمانک آورده شدهاند. برخی برابرهای برگزیده یا برساختۀ این کتاب بیشتر شبیه عبارت هستند تا اصطلاح و…
❤5👍2😁2👏1
🏺به مناسبت سالگرد درگذشت استاد #علی_سامی (۱۰ اسفند ۱۲۸۹ –۲۲ مرداد ۱۳۶۸) باستانشناس و نخستین کاوشگر ایرانی تخت جمشید
🏢 چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
بادرُفت: loess
بادنهشتهای ریزدانه و گسترده و همگن و متخلخل و آهکی با رنگ روشن
ایزدپیکره: cult statue
تندیس ایزد یا ایزدبانویی خاص که در معبد ویژۀ او قرار داده میشد
ایزدستان: pantheon1
معبدی که به خدایان یک آیین خاص اختصاص دارد
ایزدگان: pantheon2
همه یا گروهی از خدایان یا ایزدان یا ارباب انواع
پسکاوش: post-excavation
کلیۀ عملیات و آزمایشها و فعالیتهای بعد از اتمام کار میدانی
پوشسنگ: capstone
سنگی اغلب مسطح که معمولاً بهصورت افقی بر روی بالاترین بخش یک سازۀ سنگی مانند قوس و گور صندوقی و گور دالاندار و گور حجرهای قرار میگیرد
تاجبخش: king maker
کسی که امکان به قدرت رسیدن شخص دیگری را فراهم میکند درحالیکه خود به هر دلیلی قادر یا مایل به تصدی آن مسند نیست
یادگاره: relic
آثار و بقایای فرهنگی کهن بهویژه آنها که دارای ارزش مذهبی و نمادین هستند
تنبَست: body plug
شیئی که در مراحل آمادهسازی جسد برای پوشاندن اندامهایی مانند گوش و دهان به کار میرفت
سوگپیشگان: mortuary cult
گروهی که حرفۀ آنها برگزاری مراسم عزاداری و تقدیم پیشکشهای تدفینی برای آمرزش مردگان و سهیم شدن در رستگاری آنهاست
کلیدنامه: key
چکیدۀ دادهنامه حاوی مشخصۀ گونههای مهم
گردمان: henge, henge monument
محوطهای آیینی و معمولاً مدور، محصور با چوب یا سنگ، مربوط به پیشازتاریخ که گاه گرداگرد آن دیوار یا خندق و خاکریز وجود دارد
نهانخانه: inner sanctum, sanctuary
۱. مقدسترین جایگاه در یک مکان مقدس ۲. درونیترین بخش یک مکان مقدس
🔴 اعضای گروه واژهگزینی تخصصی باستانشناسی که در دورههای گوناگون با فرهنگستان زبان و ادب فارسی همکاری کردهاند: مرحوم دکتر حمید خطیبشهیدی، دکتر کامیار عبدی، مهندس عادل فرهنگی شبستری، دکتر هایده لاله، دکتر کوروش محمدخانی، دکتر حکمتالله ملاصالحی، دکتر مهرداد ملکزاده، دکتر ناصر نوروززادۀ چگینی، دکتر جواد نیستانی
#واژه
گروههای واژهگزینی #باستان_شناسی، #زمین_شناسی و #علوم_سیاسی_و_روابط_بین_الملل
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🏢 چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
بادرُفت: loess
بادنهشتهای ریزدانه و گسترده و همگن و متخلخل و آهکی با رنگ روشن
ایزدپیکره: cult statue
تندیس ایزد یا ایزدبانویی خاص که در معبد ویژۀ او قرار داده میشد
ایزدستان: pantheon1
معبدی که به خدایان یک آیین خاص اختصاص دارد
ایزدگان: pantheon2
همه یا گروهی از خدایان یا ایزدان یا ارباب انواع
پسکاوش: post-excavation
کلیۀ عملیات و آزمایشها و فعالیتهای بعد از اتمام کار میدانی
پوشسنگ: capstone
سنگی اغلب مسطح که معمولاً بهصورت افقی بر روی بالاترین بخش یک سازۀ سنگی مانند قوس و گور صندوقی و گور دالاندار و گور حجرهای قرار میگیرد
تاجبخش: king maker
کسی که امکان به قدرت رسیدن شخص دیگری را فراهم میکند درحالیکه خود به هر دلیلی قادر یا مایل به تصدی آن مسند نیست
یادگاره: relic
آثار و بقایای فرهنگی کهن بهویژه آنها که دارای ارزش مذهبی و نمادین هستند
تنبَست: body plug
شیئی که در مراحل آمادهسازی جسد برای پوشاندن اندامهایی مانند گوش و دهان به کار میرفت
سوگپیشگان: mortuary cult
گروهی که حرفۀ آنها برگزاری مراسم عزاداری و تقدیم پیشکشهای تدفینی برای آمرزش مردگان و سهیم شدن در رستگاری آنهاست
کلیدنامه: key
چکیدۀ دادهنامه حاوی مشخصۀ گونههای مهم
گردمان: henge, henge monument
محوطهای آیینی و معمولاً مدور، محصور با چوب یا سنگ، مربوط به پیشازتاریخ که گاه گرداگرد آن دیوار یا خندق و خاکریز وجود دارد
نهانخانه: inner sanctum, sanctuary
۱. مقدسترین جایگاه در یک مکان مقدس ۲. درونیترین بخش یک مکان مقدس
🔴 اعضای گروه واژهگزینی تخصصی باستانشناسی که در دورههای گوناگون با فرهنگستان زبان و ادب فارسی همکاری کردهاند: مرحوم دکتر حمید خطیبشهیدی، دکتر کامیار عبدی، مهندس عادل فرهنگی شبستری، دکتر هایده لاله، دکتر کوروش محمدخانی، دکتر حکمتالله ملاصالحی، دکتر مهرداد ملکزاده، دکتر ناصر نوروززادۀ چگینی، دکتر جواد نیستانی
#واژه
گروههای واژهگزینی #باستان_شناسی، #زمین_شناسی و #علوم_سیاسی_و_روابط_بین_الملل
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
❤11👍6😁3
مدتی است که بسیاری از ما بهاصطلاح «ایرانیان» بر سر خارجی کردن واژههای فارسی با هم مسابقه گذاشتهایم. مسابقهای که به بهانۀ عربیتبار بودن شماری از واژههای رایج در زبان ما آغاز شد، اما بهشکل سرسامآوری دارد به انگلیسی کردن «فارسیترین» واژهها (که در گذشته هم به آن اشاره کردیم) میانجامد و گاه چنان در آن زیادهروی میشود که در گفتار روزانۀ عدهای تنها حروف ربط و عطف و مانند آنها را فارسی مییابیم. دو نمونه از این واژههای رایج، «مُراجع» و «مشتری» هستند که هم به بهانۀ عربی بودن و هم به بهانۀ بهروز و برازنده نبودن از نظر برخی، لفظ «کلایِنت» (client) برایشان رواج یافت؛ لفظی که، همچون بسیاری از واژههای خارجیِ این روزها، بعضی از کاربران آن حتی نگارش انگلیسی درستش را هم نمیدانند.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در حوزههای تخصصی گوناگون، چند واژه برای کلاینت تصویب کرده است؛ ازجمله «مُراجع» (در حوزۀ #روان_شناسی)، «کارخواه» (در حوزۀ #رایانه_و_فناوری_اطلاعات)، و «کارفرما» و «مشتری» (در حوزۀ #مدیریت_پروژه). یکی از این واژهها (در حوزۀ #روابط_عمومی_و_تبلیغات_بازرگانی) «کارسپار» است؛ بهمعنی «فرد یا سازمانی که کالا یا خدماتی را از تولیدکننده یا ارائهدهندۀ خدمات تقاضا میکند» این واژه، که هم فارسی و هم امروزی است، بهنظر میرسد که بتواند در کاربرد عمومی، بهجای کلاینت، کارایی داشته باشد و امیدواریم از آن استقبال شود.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#خودمان_زبان_داریم
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در حوزههای تخصصی گوناگون، چند واژه برای کلاینت تصویب کرده است؛ ازجمله «مُراجع» (در حوزۀ #روان_شناسی)، «کارخواه» (در حوزۀ #رایانه_و_فناوری_اطلاعات)، و «کارفرما» و «مشتری» (در حوزۀ #مدیریت_پروژه). یکی از این واژهها (در حوزۀ #روابط_عمومی_و_تبلیغات_بازرگانی) «کارسپار» است؛ بهمعنی «فرد یا سازمانی که کالا یا خدماتی را از تولیدکننده یا ارائهدهندۀ خدمات تقاضا میکند» این واژه، که هم فارسی و هم امروزی است، بهنظر میرسد که بتواند در کاربرد عمومی، بهجای کلاینت، کارایی داشته باشد و امیدواریم از آن استقبال شود.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#خودمان_زبان_داریم
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👏15❤10👍5😁3💯1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺🎤 زبان معیار (۴)
🔴 دیتیل، کمپین، اینتگریشن، مکانیزم، سیو، آدرس، تریبون، فایننس، فیش، استراتژی، بروکراسی، ژئو، دیالوگ، تیتر
#تکه_فیلم
#اخبار_بیست_و_سی (۱۳ اسفند ۱۴۰۳)
دکتر #امید_جلوداریان
#خودمان_زبان_داریم
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🔴 دیتیل، کمپین، اینتگریشن، مکانیزم، سیو، آدرس، تریبون، فایننس، فیش، استراتژی، بروکراسی، ژئو، دیالوگ، تیتر
#تکه_فیلم
#اخبار_بیست_و_سی (۱۳ اسفند ۱۴۰۳)
دکتر #امید_جلوداریان
#خودمان_زبان_داریم
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👍7😐3😁2🫡1
🔬به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر #آذر_اندامی (۱۶ آذر ۱۳۰۵ – ۲۸ مرداد ۱۳۶۳)، باکتریشناس برجسته
🏢 چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🧫 وامگیریِ اصطلاحات یکی از رویدادهای رایج در شکلگیری زبان علمی است. واژۀ «باکتری» هم از ریشهای یونانی بهمعنای «عصای کوتاه» یا «میله» گرفته شده و از وامواژههای باسابقه در زبان فارسی است. این واژه و ترکیبهای آن را میتوان در مجموعۀ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی مشاهده کرد؛ ازجمله: باکتریشناسی (bacteriology)، باکتریکُش (bacteriocide)، باکتریخوار (bacteriophage)، و نیز هوباکتریها (eubacteria). واژۀ اخیر به گروهی از باکتریهای گِرَممثبتِ بیهوازیِ اجباری گفته میشود که هاگ تولید نمیکنند. دربارۀ انتخاب «هو-» دربرابر «-eu» در فرستۀ آینده خواهیم خواند.
برخی مصوبات دیگر مربوط به باکتریها:
کهنباکتریها: archaebacteria
گروهی از باکتریهای متانزا یا نمکدوست که از ابتداییترین اَشکال زندگی میکربی هستند
فَریندوست: extremophil
هریک از کهنباکتریهایی که تمایل به زندگی در محیطی خاص با دما و نمک زیاد داشته باشد
کمنیاز: nonfastidious
باکتریهایی که به تغذیۀ پیچیده نیاز ندارند
مویَک: pilus
زائدۀ رشتهمانند ظریفی که به تعداد فراوان در سطح برخی از باکتریها یافت میشود و خصوصیات پادگِنی و عملکردهای جنسی یاخته از آن منشأ میگیرد
مویَکینه: pilin
پروتئین تشکیلدهندۀ مویَک باکتری
هواتاب: aerotolerant
ریزاندامگانی بیهوازی که در شرایط هوازی میتواند زنده بماند، اما نمیتواند رشد کند یا رشد آن کمتر از حالت طبیعی است
🔴 اعضای کارگروه واژهگزینی تخصصی #پزشکی شاخۀ #میکرب_شناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی: دکتر هرمزد اورمزدی، دکتر غلامرضا ایراجیان، دکتر حمیدرضا حدادزاده، دکتر حوریه سلیمانجاهی، دکتر مسعود شریفی، دکتر محمدمهدی فیضآبادی، دکتر طلعت مختاری آزاد، دکتر اکبر میرصالحیان، دکتر رخشنده ناطق
#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🏢 چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🧫 وامگیریِ اصطلاحات یکی از رویدادهای رایج در شکلگیری زبان علمی است. واژۀ «باکتری» هم از ریشهای یونانی بهمعنای «عصای کوتاه» یا «میله» گرفته شده و از وامواژههای باسابقه در زبان فارسی است. این واژه و ترکیبهای آن را میتوان در مجموعۀ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی مشاهده کرد؛ ازجمله: باکتریشناسی (bacteriology)، باکتریکُش (bacteriocide)، باکتریخوار (bacteriophage)، و نیز هوباکتریها (eubacteria). واژۀ اخیر به گروهی از باکتریهای گِرَممثبتِ بیهوازیِ اجباری گفته میشود که هاگ تولید نمیکنند. دربارۀ انتخاب «هو-» دربرابر «-eu» در فرستۀ آینده خواهیم خواند.
برخی مصوبات دیگر مربوط به باکتریها:
کهنباکتریها: archaebacteria
گروهی از باکتریهای متانزا یا نمکدوست که از ابتداییترین اَشکال زندگی میکربی هستند
فَریندوست: extremophil
هریک از کهنباکتریهایی که تمایل به زندگی در محیطی خاص با دما و نمک زیاد داشته باشد
کمنیاز: nonfastidious
باکتریهایی که به تغذیۀ پیچیده نیاز ندارند
مویَک: pilus
زائدۀ رشتهمانند ظریفی که به تعداد فراوان در سطح برخی از باکتریها یافت میشود و خصوصیات پادگِنی و عملکردهای جنسی یاخته از آن منشأ میگیرد
مویَکینه: pilin
پروتئین تشکیلدهندۀ مویَک باکتری
هواتاب: aerotolerant
ریزاندامگانی بیهوازی که در شرایط هوازی میتواند زنده بماند، اما نمیتواند رشد کند یا رشد آن کمتر از حالت طبیعی است
🔴 اعضای کارگروه واژهگزینی تخصصی #پزشکی شاخۀ #میکرب_شناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی: دکتر هرمزد اورمزدی، دکتر غلامرضا ایراجیان، دکتر حمیدرضا حدادزاده، دکتر حوریه سلیمانجاهی، دکتر مسعود شریفی، دکتر محمدمهدی فیضآبادی، دکتر طلعت مختاری آزاد، دکتر اکبر میرصالحیان، دکتر رخشنده ناطق
#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
❤7👍6😁3
در فرستۀ گذشته دربارۀ هوباکتریها (eubacteria) خواندیم و توضیح دربارۀ پیشوند «هو-» را به این فرسته واگذار کردیم. «هو-» در برابر «-eu» گذاشته شده است و این دو ریشۀ مشترک دارند؛ مشتق از هندواروپایی sū-/*su*، بهمعنای «خوش»، «خوب»، و «درست/واقعی». بهنظر میرسد انتخاب «هو-» (همچنین «بهْ-») در برابر «-eu» نخستین بار از کتاب واژهنامۀ زیستشناسی (چاپ ۱۳۷۱)، تألیف دکتر #حسن_ابراهیم_زاده، دکتر حسن دیانتنژاد، دکتر #داریوش_فرهود، و دکتر محمود کرمی آغاز شد. در نگارش این کتاب از حضور استادانی چون دکتر #حسین_داوری_آشتیانی (۱۳۲۲-۱۳۷۲)، زبانشناس، نیز، که سابقۀ همکاری با فرهنگستان زبان ایران (۱۳۴۹–۱۳۵۸) را داشت، بهره برده بودند. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بهویژه در دورهای که از حضور دکتر ابراهیمزاده در گروه #زیست_شناسی برخوردار بود، شماری از واژههای این کتاب، ازجمله برخی اصطلاحات ساختهشده با «هو-» و «بهْ-» را پذیرفت و تصویب کرد و از این پیشوندها و موارد مشابه دیگر در سایر حوزهها هم استفاده کرد. در ادامه نمونههایی از این مصوبات را میبینیم:
هوهستهای: eukaryote/ eucaryote, eukaryon
جانداری که یاختههای آن هستۀ واقعی و غشا دارد
خوشوجه: euhedral، مترادف: خودریخت idiomorphic, automorphic
ویژگی دانهای که دارای وجوه بلوری کامل است
روآبزی واقعی: euneuston
گونهای روآبزی که در تمام شبانهروز در سطح یا نزدیک به سطح آب زندگی میکند
تامگُرده: eunotum
تمام سختینههای دربرگیرندۀ بالِ حشرات که در جلوی پسینگُرده قرار میگیرند
بِهگویی: euphemism¹
کاربرد واژهای خوشایند بهجای واژهای که دارای معنای ضمنی ناخوشایند است
سُتاوند حقیقی: eustele
نوعی سُتاوند، ویژۀ دولپهایها، متشکل از چند دستۀ آوندی در یک یا دو حلقه در اطراف مغز (pith) که در آن، بافت آبکش در یک یا دو سوی بافت چوبی قرار دارد
فشار روانی مثبت: eustress
حالت هیجانی خوشایندی که تحت فشارهای نشاطانگیز بهوجود میآید
دریاچۀ بیشپرورد: eutrophic lake
دریاچهای کمعمق با مواد مغذی بسیار که موجب تولید جلبک و کمبود ماهی و اکسیژن محلول میشود
گروههای واژهگزینی #زمین_شناسی، #زبان_شناسی، #اقیانوس_شناسی، #حشره_شناسی، #روان_شناسی، #علوم_گیاهی، #مهندسی شاخۀ #محیط_زیست_و_انرژی
🔹با سپاس از آقای دکتر #رضا_عطاریان، دندانپزشک و پژوهشگر ارشد گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
✍🏻 سمانه ملکخانی
#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
هوهستهای: eukaryote/ eucaryote, eukaryon
جانداری که یاختههای آن هستۀ واقعی و غشا دارد
خوشوجه: euhedral، مترادف: خودریخت idiomorphic, automorphic
ویژگی دانهای که دارای وجوه بلوری کامل است
روآبزی واقعی: euneuston
گونهای روآبزی که در تمام شبانهروز در سطح یا نزدیک به سطح آب زندگی میکند
تامگُرده: eunotum
تمام سختینههای دربرگیرندۀ بالِ حشرات که در جلوی پسینگُرده قرار میگیرند
بِهگویی: euphemism¹
کاربرد واژهای خوشایند بهجای واژهای که دارای معنای ضمنی ناخوشایند است
سُتاوند حقیقی: eustele
نوعی سُتاوند، ویژۀ دولپهایها، متشکل از چند دستۀ آوندی در یک یا دو حلقه در اطراف مغز (pith) که در آن، بافت آبکش در یک یا دو سوی بافت چوبی قرار دارد
فشار روانی مثبت: eustress
حالت هیجانی خوشایندی که تحت فشارهای نشاطانگیز بهوجود میآید
دریاچۀ بیشپرورد: eutrophic lake
دریاچهای کمعمق با مواد مغذی بسیار که موجب تولید جلبک و کمبود ماهی و اکسیژن محلول میشود
گروههای واژهگزینی #زمین_شناسی، #زبان_شناسی، #اقیانوس_شناسی، #حشره_شناسی، #روان_شناسی، #علوم_گیاهی، #مهندسی شاخۀ #محیط_زیست_و_انرژی
🔹با سپاس از آقای دکتر #رضا_عطاریان، دندانپزشک و پژوهشگر ارشد گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
✍🏻 سمانه ملکخانی
#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👍7❤6😁3
دکتر #پرویز_ناتل_خانلری (۲۹ اسفند ۱۲۹۲ – ۱ شهریور ۱۳۶۹)
#گزین_گویه
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
#گزین_گویه
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👍14❤8😁3