Telegram Web Link
آویز چوب‌خطی: آویزی که نقشی مانند نقش روی چوب‌خط به‌روی آن برش‌خورده است

آویز زبان‌برّه: آویزی که انتهای آن پهن‌تر از ابتدای آن است

آویز گُرده‌ماهی: آویزی که تراش‌هایی شبیه فلس‌های ماهی برروی آن ایجاد شده ‌است

چهارفصل: نوعی نقاشی برروی ظروف مرغی که به چهار قسمت مساوی و قرینه تقسیم می‌شود؛ در دو تا تصویر انسان و در دو تای دیگر تصویر گل و مرغ

دست دلبر: گلدانی، بیشتر از جنس اُپالین و غالباً به رنگ آبی و صورتی. شکل آن دست انسان است که گلدانی را گرفته و در انگشتانش انگشترهایی نقش شده

شستی: نوعی تراش بلور، گِرد و به‌ شکل شست در کنار هم

عینکی: برآمدگی‌های درشت و برجستۀ گِرد بر روی ظروف و به‌ویژه کوزۀ قلیان

قلم‌آبی: نوعی چینی سفید که بر روی آن با رنگ‌های آبی و طلایی نقاشی می‌شده، با تصویر ناصرالدین‌شاه یا مظفرالدین‌شاه در وسط

گل حلواارده‌ای: نوعی تراش بلور به شکل لوزی‌های متعدد

مارسر: قطعات بلوری به شکل فر یا پیچ‌خورده که در بالای چلچراغ قرار می‌گیرند و زنگ‌ها به پایین آن وصل می‌شوند

اصطلاحات مربوط به انواع کاسه و لاله: یک‌زنجیره، دوزنجیره، ساده، تراش‌ خشتی، دوگل، شکوفه، تاج‌وفرمایش‌دار، صورتی (دارای نقش صورت انسان)، شیروخورشیدی، صورت‌شاهی (با نقش صورت ناصرالدین‌شاه، مظفرالدین‌شاه، و ظل‌السلطان). لاله‌ها بیشتر به رنگ‌های سفید و شربتی (پِرمَنگناتی) و گاه نارنجی و سبز‌ هستند.

سفره‌قندی: پارچه‌ای گِرد، از ترمه یا مخمل، با تزئینات ملیله و نقره و ده‌یک‌دوزی (نوعی دوخت تارهای زر و ابریشم) و حاشیه و یراق برای شکستن قند

برگرفته از: سید مسعود سیدبنکدار، مقالۀ «بررسی واژگان و اصطلاحات بلورجات عتیقه در شهر اصفهان (ازدورۀ قاجار تا به امروز)»، در: نامۀ سروشیار (یادنامۀ استاد جمشید مظاهری)، قم: انتشارات ادبیات، ۱۴۰۱، ج ۱، ص ۴۹۴.
#واژه
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👍86😁1🤩1
🎬 به مناسبت روز سینما

📜مقام ریاست وزرا،
چنانکه خاطر شریف مستحضر است، صاحبان سینماها موظف‌اند ترجمهٔ فارسی عبارات و جملاتی را که برای توضیح مطلب در ضمن فیلم‌ها گنجانیده شده، تهیه کرده، در معرض استفادهٔ تماشاییان [= تماشاچیان] بگذارند. نظر به اینکه عملاً این کار به وسیلهٔ کسانی انجام می‌گیرد که در زبان فارسی تسلطی ندارند و غالباً عبارات فارسی فیلم‌ها پُر از اغلاط املایی و انشایی است و اسلوب آن با روح زبان فارسی مناسبت ندارد، از طرف دیگر، اغلبِ تماشاییان، مخصوصاً طبقهٔ محصلین، این عبارات را خوانده و به خاطر می‌سپارند و تقلید می‌کنند و از این راه اصول غلط‌نویسی هرچه زودتر به‌وسیلهٔ سینماها شایع شده و از اصول و قواعد زبان فارسی طبعاً انحرافی حاصل می‌آید، لذا، برای جلوگیری از نفوذ مضر و ترجمه‌های مغلوط فیلم‌ها، خواهشمند است دستور فرمایید مأمورین ادارهٔ شهربانی، در ضمنِ نظارتِ فیلم‌های سینما، این نکته را در نظر گرفته، فقط به فیلم‌هایی اجازهٔ نمایش دهند که ترجمهٔ فارسی آن‌ها توسط افراد صلاحیت‌دار تهیه شده باشد. برای تأمین این منظور، ممکن است اشخاصی که می‌خواهند در سینماها ترجمهٔ فیلم را به عهده بگیرند، به وزارت معارف مراجعه کرده و پس از امتحان تصدیقی مبنی بر صلاحیت خود دریافت دارند.

امضا: حسن وثوق، فرهنگستان ایران، ۱۳۱۵/۱/۶

منبع: #محسن_روستایی، تاریخ نخستین فرهنگستان ایران به روایت اسناد، تهران: نشر نی، ۱۳۸۵، ص۱۲۴–۱۲۵.
#سند
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👍52👏1😁1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍111😁1
🔖«ویژند»، در برابر «برند» (brand)، مصوب گروه واژه‌گزینی #بازاریابی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که استادان سرشناسی همچون مرحوم دکتر #احمد_روستا (۱۷ فروردین ۱۳۲۷ – ۲۰ آذر ۱۴۰۰) در آن حضور داشته‌اند. پرسش‌هایی دربارۀ چگونگی ساخت‌واژۀ آن ایجاد شده که در این فرسته به آن می‌پردازیم. برند از ریشه‌ای به‌معنای «سوزاندن» است که بعدها به‌معنی «ابزار داغ زدن» و «نشان حاصل از داغ زدن» به‌کار رفت و سپس در کاربرد تجاری، به‌عنوان نشان ویژۀ تولیدکننده، گسترش معنا یافت.
شادروان دکتر #محمد_مقدم (زبان‌شناس، ۱۲۸۷ – ۱۳۷۵) پیشنهاد کرده بود که برای رفع نیازهای زبان فارسی دربرابر پسوند‌های مصدرساز ize- و صفت‌ساز ized-، از «-ستن» و «-سته» (مشتق از فعل «است») کمک بگیریم؛ چنانکه پیش‌تر از «-یدن» برای مصدرهای برساختۀ «جنگیدن» و «فهمیدن» و «چربیدن» و غیره بهره برده بودیم. «ویژستن» و «ویژسته» هم، در برابر specialize و specialized، ازجمله واژه‌هایی بودند که او به این شیوه ساخته بود. بعدها دکتر #میر_شمس‌_الدین_ادیب‌_سلطانی (۱۳۱۰ – ۱۴۰۲) نیز «ویژسته» (اختصاصی، تخصصی، خاص) و «ویژستار» (متخصص) را به‌کار برد. از سویی «ویژیدن» در فرهنگ نفیسی به‌معنی «تصفیه نمودن»، «ویژ کردن» به‌معنی «خالص کردن» و «ویژ» (به‌عنوان صفت و قید) در لغت‌نامه به‌معنی «خصوص و خاصه و خالص» آمده‌اند؛ فرهنگستان هم با توجه به این نکات ویژند را همانند «روند» (ستاک حال + «-ند») یا مانند «دیرند» (قید + «-ند»)، به‌معنی «دیرپای» و «روزگار دراز»، پذیرفت و تصویب کرد (تاریخ تصویب: ۱۳۹۸-۱۳۹۹).

🔴 برخی فارسی‌دوستان برابرهای «بازَرنام» و «بازرنشان» را برای brand برگزیده‌اند که در فرهنگستان هم بررسی شدند، اما برای کاربرد در ترکیب‌ها، ازجمله brand name (نام‌ویژند)، مناسب به‌نظر نرسیدند.

🔹با سپاس از آقای دکتر #رضا_عطاریان، دندانپزشک و پژوهشگر ارشد گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی

با استفاده از: مقالۀ «آیندۀ زبان فارسی» (دکتر محمد مقدم)؛ درآمدی بر چگونگی شیوۀ خط فارسی (دکتر میرشمس‌الدین ادیب‌‌سلطانی)

✍🏻 سمانه ملک‌خانی

👈🏻 فرستۀ مرتبط ۱
👈🏻 فرستۀ مرتبط ۲

#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👍21🔥1😁1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍11👏1😁1😐1🍓1
Forwarded from چشم‌و‌چراغ
🇮🇷 ‌روز شعر و ادب فارسی
استاد #محمدحسین_شهریار (۱۱ دی ۱۲۸۵ – ۲۷ شهریور ۱۳۶۷)
#شعر
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
16😁1
🧏🏻‍♂️به یاد و احترام بانو #ثمینه_باغچه_‌بان (۴ فروردین ۱۳۰۶ – ۲۶ شهریور ۱۴۰۴)، نویسندۀ ادبیات کودک و نوجوان، عضو شورای کتاب کودک، و از پیشگامان آموزش کودکان ناشنوا در ایران
#گزین_گویه
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
14💔5👍1😁1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍16😁1
بسیاری از واژه‌های مصوب نخستین فرهنگستان ایران (مانند شهرداری، دادگستری، دامپزشک، پزشک، دانشگاه، دانشکده، کارمند و غیره)، چنان رایج و زیبا به‌نظر می‌رسند که اغلب مردم اصلاً نمی‌دانند این‌ها برگزیده یا ساختۀ فرهنگستان بوده، و شماری از آنان هم که می‌دانند، تصور می‌کنند این واژه‌ها از آغاز به‌آسانی پذیرفته شده‌اند. اما آن فرهنگستان نیز از طعنه و توهین‌ در امان نبود و این روال ناپسند، به‌جای همکاری و پیشنهاد برای اصلاح، دهه‌‌هاست که ادامه دارد. مرحوم دکتر #حسین_گل‌_گلاب، عضو فرهنگستان ایران، گفته ‌‌است: «از فرهنگستان برخی انتقاد می‌کنند، و یکی از بزرگ‌ترین منتقدانش سید #حسن_تقی‌_زاده بود که مطالبی در نشریات خارجی نوشت و مورد غضب رضاشاه قرار گرفت... این هم شعری که سرودۀ یکی از مخالفین فرهنگستان است:
دوشنبه وزیر ما سرافرازی کرد
با ریش خود اندیشه‌کنان بازی کرد
با جمله وزیران پی اصلاح امور
یک سر به «نشست!» رفت و «انبازی!» کرد

... و از طرف دفتر مخصوص دستور داده شد که استعمال آن‌ها ممنوع شود».
«انبازی» و «نشست» از واژه‌های کهن زبان فارسی و مصوب فرهنگستان ایران در برابر «شرکت» و «جلسه» بودند؛ «انباز» صورت دیگری از «هنباز/همباز» است (از -hama* (هم) و -bāǰa (قسمت، سهم). «نشست» نیز، که امروزه در نشست علمی، نشست سران، نشست گروهی، و هم‌نشست (برای سمپوزیوم) و غیره فراوان به‌کار می‌رود، به‌معنی «جلسه» در شاهنامۀ #فردوسی هم سابقه دارد:
نشستی بیاراست شاهنشهی
نهاده به سر بر کلاهی مِهی
آیا پس از نود سال زمان آن نرسیده که تغییراتی در نگرش‌ها نسبت به فرهنگستان رخ دهد؟

✍🏻 سمانه ملک‌خانی

با استفاده از: هومن ظریف، مرز پرگهر، تهران: نشر ماهریس، چاپ سوم، ۱۳۹۷، ص ۱۰۲ و ۱۰۳ و ۱۹۱؛ فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی (دکتر محمد حسن‌دوست)؛ لغت‌نامه (دهخدا و همکاران).
#نوواژه_ستیزی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👏138👍4😁1
💥هفتۀ دفاع مقدس
دکتر #شمس_الملوک_مصاحب (۲ اردیبهشت ۱۳۰۰ - ۲۰ فروردین ۱۳۷۷)
بخشی از #شعر «پرستش»، به مناسبت جنگ ایران و عراق
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
10😁1
👨🏻‍🌾 «دهقان» معرب واژۀ سُریانی dhgn՞، از واژۀ پهلوی dehgān (گونۀ کهن‌تر: dahīgān) است. معنی آن منسوب به «ده»، در مفهوم اصلیِ «سرزمین» بوده است. «دهقانان» در اواخر دورۀ ساسانی طبقه‌ای از زمین‌داران بودند، در مرتبۀ فروتر از «آزادان»، «بزرگان»، «کدخدایان»، و برپایۀ برخی منابع، فروتر از «شهریگان» (رئیس نواحی کوچک). ... آنان احتمالاً در پی اصلاحات ارضیِ روزگار خسرو اول ظهور کردند و او به جانشینان خود سفارش کرده که همانگونه که پادشاهی را پاس می‌دارند، پشتیبان دهقانان نیز باشند؛ چه این دو با هم برادرند... و گفته‌اند مادر خسرو دختر دهقانی از تبار فریدون بود. ادارۀ امور محلی از وظایف دهقانان بود و کشاورزان ناگزیر بودند از آنان فرمان برند... آنان احتمالاً نمایندۀ حکومت در میان کشاورزان بودند و مهم‌ترین وظیفه‌شان گردآوری خراج... و همچنین، کشت زمین، حفاظت پل‌ها و راه‌ها، و پذیرایی از برخی مسافران بود... . دهقانان نقش فرهنگی به‌سزایی نیز داشتند و بسیاری از آنان در دستگاه خلفا و حاکمان حضور یافتند و، پس از تأسیس سلسله‌های ایرانی در مشرق، به‌منزلۀ فرهیختگانی که از تاریخ و فرهنگ ایران باستان آگاهی داشتند به خدمت ایشان درآمدند... .
دهقانان در حفظ داستان‌های شاهنامه، حماسۀ ملی ایران، روایات تاریخی پیش از اسلام بیشترین سهم را داشته‌اند... ابومنصور معمّری (گردآورندۀ شاهنامۀ ابومنصوری) و #فردوسی و برخی شاعران دیگر از دهقانان به‌عنوان منابع روایات خود یاد کرده‌اند؛ به همین سبب لفظ دهقان «مردم تاریخی و تاریخ‌دان» نیز معنی شده است. دلبستگی عمیق دهقانان به فرهنگ ایران باستان باعث شد که واژۀ دهقان در مقابل تُرک و تازی و به‌ویژه رومی، معنی «ایرانی»، به‌خصوص «ایرانی‌نژاد» پیدا کند. واژۀ دهقان گاهی به‌معنی «زردشتی» نیز آمده است.

برگرفته از: #احمد_تفضلی، مقالۀ «دهقان»، ترجمۀ #ابوالفضل_خطیبی، نامۀ فرهنگستان، دورۀ ۳، شمارۀ ۱، بهار ۱۳۷۶، ص ۱۴۸–۱۵۵.

#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👍204👏2😁1
2025/10/24 11:10:31
Back to Top
HTML Embed Code: