Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به کودکان اینگونه آموزش دهیم نه با تهدید و ایجاد ترس و سرزنش، تا یاد بگیرند در بزرگسالی چگونه رفتار کنند ...

👶 @childrentherapy
👍2👏1
.

وقتی دخترم بچه بود؛
يک روز به دليل شيطنتی که کرده بود، شروع کردم به نصيحت های مادرانه و بالاخره گفتم:
نمی دونم با تو چيکار کنم؟!
و دخترم در پاسخ گفت: می تونی منو ببوسی!
امروز يادم نيست موضوع چه بود،
اما آن بوسه هنوز يادم مانده است!
هرگز فرصت گفتن دوستت دارم را از دست مده ...

#امی_هریس🌼

👶 @childrentherapy
🥰21
ترومای روانی

یک اتفاق وحشتناک و غیرقابل کنترل، روان زخم نامیده می شود. ضربه یا ترومای روانی به تأثیرات پس از یک رویداد وحشتناک مثل تصادف، تجاوز جنسی یا بلایای طبیعی بر روی روان انسان گفته می‌شود. واکنش‌های اولیه به ضربهٔ روانی معمولاً به صورت شوک و انکار هستند.

ترومای روانی نتیجه حوادث فوق العاده استرس زاست که احساس امنیت شما را از بین می برد. هر وضعیتی که احساس خشم و انزوا را از خود نشان دهد، می تواند دردناک باشد، حتی اگر آسیب فیزیکی نباشد.

ترومای روانی (یا روان زخم) می‌تواند به عنوان یک اتفاق بد تعریف شود، چنان‌که نمی‌توانیم آن را درک و تحلیل کنیم. رویه منفی تروما آن است که نمی‌توانیم آن را به درستی به خاطر بیاوریم یا مطابق اثری که بر ما می‌گذارد، به آن واکنش نشان دهیم. تروما در ما می ماند، اما از ما مخفی می‌ماند و تنها از طریق برخی نشانه‌ها و دردها حضور خود را نشان می‌دهد.

*ترومای دوران کودکی

جای تعجب نیست که بسیاری از تروماهای زندگی در کودکی اتفاق می‌افتد. بچه‌ها نسبت به تجربه تروما بسیار حساسند، چون نمی‌توانند دنیای اطراف خود را درک کنند و مجبورند تا حد زیادی بر پدر و مادرشان که چندان بالغ، صبور یا متعادل نیستند تکیه کنند. یک کودک ممکن است از سوی والدین، دچار تروما شود: مثلا از سوی مادری که پس از تولد نوزاد، دچار افسردگی پس از زایمان شده است، یا ممکن است کودک به خاطر خشونت والدین دچار تروما شود.

یک کودک ممکن است دچار ترومایی شود که روانشناسان آن را "ترومای غفلت" می‌نامند. معنای این تروما این است که کودک در سنین حساسی، بین تولد تا پنج سالگی (به ویژه در ۱۸ ماه اول زندگی)، به اندازه کافی نوازش دریافت نکند و احساس آرامش و محبت نبیند، به عبارت دیگر عشق دریافت نکند.

تروماهای دوران کودکی می تواند از هر چیزی که ایمنی کودک را مختل کند، اتفاق بیافتد، از جمله :

*محیط بی ثبات و ناامن
*جدایی از والدین
*بیماری جدی
*سو استفاده جنسی، فیزیکی
*سو استفاده کلامی
*خشونت خانگی
*بی توجهی

تجربه تروما در دوران کودکی می تواند یک اثر شدید و طولانی مدت داشته باشد؛ زمانی که ترومای دوران کودکی حل نشود، احساس ترس و بی کفایتی به بزرگسالی ادامه می یابد.


گبور_مته نویسنده کتاب "افسانه عادی بودن پزشک مجارستانی کانادایی است. او با سابقه در خانواده درمانی علاقه خاصی به رشد و تروما زخم روانی در دوران کودکی و تأثیرات بالقوه مادام العمر آن بر بهداشت روانی و جسمی، از جمله در بیماری خود ،ایمنی ،سرطان اختلال بیش فعالی و نقص توجه اعتیاد و طیف گسترده ای از موارد دیگر

👶 @childrentherapy
شرم: ریشه‌ی پنهان تمام گره‌های زندگی

خیلی از ما با زخمی زندگی می‌کنیم که اسمش رو نمی‌دونیم. زخمی که گاهی در سکوت، گاهی در اضطراب، و گاهی در دور شدن از آدم‌ها خودش رو نشون می‌ده. زخمی که اسمش شرمه.
شرم از جایی می‌آد که یاد گرفتیم اگر خودمون باشیم، شاید طرد بشیم. وقتی کودک بودیم و نگاه پدر یا مادر، نگاه آدم‌های مهم زندگیمون، بهمون فهموند چیزی که هستیم کافی نیست.
در دیدگاه وینیکات کودک وقتی شرم رو می‌فهمه که نگاه دیگری رو روی خودش احساس کنه. نگاهی که پذیرا نیست.

شرم از همون نگاه‌ها شروع شد. نگاهی که بهمون گفت باید چیزی رو قایم کنیم؛ خشم‌مون، گریه‌مون، یا حتی شادی‌مون رو. از اونجا به بعد، هر بار که خودمون رو پنهان کردیم، یه لایه دیگه روی شرم‌مون اضافه شد.

از دیدگاه ژان لاکان: شرم چیزی نیست که فقط حس بشه شرم، نگاه دیگری درون ماست.
اون نگاه، حالا بخشی از ما شده. صدایی که دائم تو سرمون تکرار می‌کنه: «تو کافی نیستی. تو قابل دوست داشتن نیستی.»

شرم، سخت‌ترین بخش زندگی انسانه. چون ما رو از خودمون دور می‌کنه. ما رو مجبور می‌کنه نقش بازی کنیم، از ترس اینکه اگر خودمون باشیم، دیده بشیم و بعد… طرد بشیم. و این ترس، عمیق‌ترین ترس انسانه.

چیزی‌که به آن فکر می کردم

👶 @childrentherapy
چرا ازدواج بد برای بچه ها، از طلاق بدتر است؟

ازدواج بد به این ۳ دلیل برای بچه های آزاردهنده تر از طلاق است:

*استرس همیشگی
دعواهای والدین ما اثری بر ما می گذارد که هیچوقت از ذهن پاک نمی شود.بخشی از رشد کودکان مستلزم درونی سازی رفتارهای والدین است. وقتی والدین مدام در حال دعوا هستند بچه ها این تعارضات را درونی می کنند.تنش بین والدین مشکلات رفتاری و هیجانی زیادی برای کودکان ایجاد می کند.

*ترس از صمیمیت
بچه ها به خاطر دعوای والدین سخت می توانند به کسی نزدیک شوند.
صمیمیت برای بچه هایی که درگیری والدین را زیاد دیده اند موضوع خوشایندی نیست و وقتی با دیگران دچار تعارض می شوند همان الگوی اشتباه والدین را تکرار می کنند.

*مشکلات خلق
والدین پر دعوا بچه هایی را بزرگ می کنند که مشکلات خلقی جدی دارند که اگر بدون درمان رها شوند ممکن است منجر به اختلالات شخصیت یا سومصرف مواد شود.متاسفانه دعوای پدرمادرها باعث می شود بچه ها زودتر بزرگ شوند و از دنیای شیرین کودکی خود جدا شوند.

*قبل از اینکه تصمیم به جدایی بگیرید از زوج درمانی و مشاور کودک کمک بگیرید و مزایا و معایب این تصمیم را به دقت بررسی کنید.

👶 @childrentherapy
کابوس‌های کودکان اغلب ناشی از اضطراب‌های روزانه آنهاست. کودکی نوپا ممکن است اضطراب جدایی از شما را داشته باشد، کودکی سه‌ساله ممکن است اضطراب آموزش توالت رفتن و کودک بزرگتر ممکن است اضطراب امیال پرخاشگرانه یا جنسی را داشته باشد.

قلدری در مدرسه، جدایی والدین یا عزادار شدن نیز از دلایل بروز کابوس‌ها هستند. هنگامی که کودکی کابوس می‌بیند، ضروری است والدین تسکین و آرامش زیادی به او بدهند. در این مواقع چراغ‌ها را به مدت پنج دقیقه روشن کنید یا برای مدت کوتاهی کنار او دراز بکشید.

با این وجود، چراغ‌های اتاق را روشن نگذاشته و تمام مدت شب را با او نگذرانید؛ زیرا کودک باید بداند که اتفاق بدی نخواهد افتاد به او اطمینان دهید که کابوس تمام شده و آنها سلامت خواهند بود. می‌توانید در اتاق کودک را باز بگذارید یا چراغی را در راهرو روشن نگه داشته یا از چراغ خواب استفاده کنید.

در طول روز به دنبال علت اضطراب فرزند خود باشید. هنگامی که علت را یافتید سعی کنید درباره آن با جزئیات گفتگو کنید. از قراردادن کودک در معرض برنامه‌های تلویزیونی خشن یا ترسناک یا فیلم‌ها، بازی‌های رایانه‌ای یا کتاب‌هایی از این دست خودداری کنید؛ زیرا ترس‌های ناشی از این مسائل به کابوس‌ها تسری می‌یابند.

فِی کارلیسِل، از کتاب روانشناسی برای والدین، ترجمه فریده فتوحی

👶 @childrentherapy
1
شکست عاطفی

یکی از مهمترین عواملی که باعث شکست روابط عاطفی ما می شود "سبک دلبستگی" ما است.

افرادی که در دوران کودکی وقتی نیاز داشتند مادر در دسترس شان نبوده در بزرگسالی معمولا ً در دسترس نیستند و وقتی کسی دوستشان دارد و می خواهد به آنها نزدیک شود از نیاز به فاصله صحبت می کنند (دلبستگی اجتنابی )

افرادی که در دوران کودکی مادرشان در دسترس بوده ولی متوجه نیازهای کودک نمی شده- بطور مثال بچه را به زور می خوابانده یا به زور به بچه غذا می داده - در دوران بزرگسالی بشدت نگرانند که همان روابط نیم بند خود را هم از دست بدهند.
آنها باور دارند که هیچکس نمی تواند آنها را درک کند و دوستشان داشته باشد بنابراین با پرتوقعی و دوره های شدید خشم و پشیمانی، دیگران را از خود فراری می دهند (دلبستگی اضطرابی)

👶 @childrentherapy
تربیت بر همدلی و همدردی تاثیر می‌گذارد. در صورتی که والدین صمیمی باشند، بیانگری هیجانی را ترغیب کنند، و به فرزندان پیش‌دبستانی خود علاقه دلسوزانه و همدردی نشان دهند، فرزندان آنها به ناراحتی دیگران با دلسوزی واکنش نشان می‌دهند - روابطی که تا نوجوانی و جوانی ادامه دارد.

والدین علاوه بر الگو قرار دادن همدردی، می‌توانند اهمیت مهربانی را آموزش دهند و وقتی کودک هیجان نامناسبی را نشان می‌دهد مداخله کنند. این رفتارها سطح بالایی از پاسخ دهی توام با همدردی را در کودکان پیش بینی می‌کنند.

در مقابل، تربیت توام با عصبانیت و تنبیهی، همدردی و همدلی را در سنین اولیه مختل می‌کند. در یک تحقیق، کودکان پیش‌دبستانی در یک مهدکودک که مورد بدرفتاری جسمانی قرار گرفته بودند، به‌ندرت به ناخشنودی همسالان علایم نگرانی نشان دادند، بلکه به جای آن با ترس، خشم و حمله‌های بدنی واکنش نشان دادند. رفتار این کودکان به پاسخ‌های بی‌عاطفه والدین آنها به رنج بردن دیگران شباهت داشت.

لورا برک، از کتاب روانشناسی رشد، ترجمه یحیی سیدمحمدی

👶 @childrentherapy
1
کودکان باید بدانند که والدین‌شان از آنها چه انتظاراتی دارند. اما این انتظارات نباید فراتر از توانمندی‌های کودکان باشند چون در غیر این صورت، کودکان از آنها پیروی نخواهند کرد.

والدین باید اهدافی را برای فرزندانشان تعیین کنند که دستیابی به آنها دشوار باشد و در عین حال آنها را در راه رسیدن به این اهداف یاری کنند و از ایشان حمایت به عمل بیاورند و در صورتی که به اهداف مذکور دست یافتند با دادن پاداش تشویق‌شان کنند. به نظر می‌رسد تجارب موفقیت‌آمیز مکرر، زمینه‌ساز افزایش نیاز به پیشرفت هستند.

برای نمونه، یادگرفتن حروف الفبا برای کودکان چهارساله کار دشوار و پرزحمتی است؛ والدین می‌توانند فرزند خردسال خود را به انجام این کار تشویق کنند، با شور و شوق شعر الفبا را به همراه او بخوانند و وقتی کودک برای اولین بار توانست به تنهایی این شعر را بخواند با تشویق او و در آغوش گرفتنش به وی پاداش دهند.

رندی لارسن و دیوید باس، از کتاب روانشناسی شخصیت، ترجمه فرهاد جُمهری و همکاران

👶 @childrentherapy
گوش دادن نقش اصلی را در حل مسائل بازی می‌کند. ما والدین اغلب بیش از حد مشتاقیم که پند و اندرز بدهیم و از «خرد» خود بهره و نصیب ببخشیم. فرض ما بر این است که مشکل را می‌فهمیم و می‌دانیم که چگونه آن را حل کنیم. این اشتباه فاحشی است که می‌تواند ارتباط را تضعیف کند. بچه‌ها مانند هرکس دیگر دلشان می‌خواهد که دیگران حرفشان را بشنوند و درکشان کنند. این نیازی اساسی است. می‌توانید تصور کنید که اگر فقط یک روز احساس می‌کردید دیگران شما را درک نمی‌کنند زندگی به چه صورت می‌شد؟ برای مثال، فرقی نمی‌کرد چه بگویید، حرفتان را بد می‌فهمیدند یا به آن اعتنایی نمی‌کردند؟ با مدنظر قرار دادن این موضوع، باید به خاطر داشته باشیم که قبل از اقدام به جستجو و تعیین راه‌حل، به صحبت‌های کودک گوش بدهیم. گوش سپردن کار ساده‌ای نیست. این فعالیتی است که به توجه کامل و همدلی ما نیاز دارد.

آرتور روشن، از کتاب قصه‌گویی، ترجمه بهزاد یزدانی و مژگان عماد

👶 @childrentherapy
1👍1
2025/07/14 10:00:21
Back to Top
HTML Embed Code: