Telegram Web Link
| آیا تعریف مادر «نمونه» همان مادر «نگران» است؟ |

در اغلب فیلم‌ها و سریال‌ها مادرانی که مرتب نگران کوچک‌ترین امور مربوط به فرزندان کوچک و بزرگ خود هستند، به عنوان مادران نمونه نشان داده می‌شوند. چگونه مادری که مرتب نگران است و استرس دارد می‌تواند هیجانات منفی خود را کنترل نماید؟ چگونه می‌تواند حس خوبی را به کودک خود منتقل کند؟

نگرانی‌های حاصل از اضطراب با احساس مسئولیت فرق دارد. مادر نمونه، مادر مسئول است نه مادر نگران. مادر مسئول الزاماً همیشه نگران نیست و اتفاقاً به فکر تازه نگاه داشتن روحیه خود و خانواده می باشد. نه اینکه مدام نگران کارهای فرزندان خود باشد و این اضطراب را ناخودآگاه به خانواده منتقل کند.

👶 @childrentherapy
👏4
چگونه فرزندی خوشبین تربیت کنیم؟

پیروی از مدل خوشبینی:اگر شما از آن دسته افراد هستید که همیشه از جملاتی مثل « همیشه همه چیز به مشکل می‌خورد» یا « ما هرگز پول کافی نداشتیم» در مکالمات روزمره استفاده می‌کنید، باید به طور جدی این عادت ناپسند را کنار بگذارید.از آنجایی‌که کودکان همیشه رفتار والدین خود را زیر نظر دارند و رفتارهای آنان را به عنوان الگو برداشت می‌کنند، بنابراین شک نکنید که کودک شما رفتار شما را تکرار می‌کند، پس اگر می‌خواهید کودکتان روحیه مناسبی داشته باشد، تغییر را از خودتان آغاز کنید.

روحیه قدردانی را در کودکان پرورش دهید: برای داشتن روحیه و اخلاق بهتر در کودکان باید عادت‌های مناسب در آنها نهادینه شود. برای نهادینه کردن روحیه قدردانی در کودکان باید اتفاقات جذاب و دوست‌داشتنی روزمره را یاد آور شویم تا آنها از داشتن این نعمت‌ها احساس رضایت کنند. در واقع با این روش کودک یاد می‌گیرد که نیمه پر لیوان را مشاهده کند و در آینده با پرورش طبیعی این احساس، شما یک انسان خوشحال‌تر، سالم‌تر و کامل‌تر را تحویل جامعه داده‌اید.

تجربه خوشبختی و ریسک‌کردن برای کسب آن:برای پر رنگ کردن روحیه «من می‌توانم» در کودکان باید فرصت‌های زمینه‌ساز موفقیت را برای آنها فراهم کنید، یعنی آنها را در موقعیت‌هایی قرار دهیم که مفهوم موفقیت در کار و زندگی را از همان کودکی درک کنند.مثلا برای افزایش احساس خوشبختی در پی انجام کارها، می‌توانید یک سری وظایف روزمره را به او بسپارید، سپس موفقیت او در مدیریت را گوشزد و او را تشویق کنید.

استرس‌ اضافی را از آنها دور کنید:اگر به دنبال تربیت یک کودک خوشبین و خوش‌اخلاق هستید پس منابع استرس را از او دور کنید. یکی از شناخته‌شده‌ترین منابع استرس، اخبار و برنامه‌های نامناسب تلویزیون و سایر رسانه‌های اجتماعی است که به نوعی کودک را در چالش‌های واقعی جهان درست قبل از آمادگی پذیرش آنها مواجه می‌کند. برای شروع بهتر است هنگام صرف غذا تمام وسال الکترونیکی را کنار بگذارید و غذا را با آرامش همراه با عزیزانتان میل کنید.

آموزش کنترل افکار منفی در ذهن:کودکان نیز مانند بزرگسالان دارای صدای درون یا ناطق درونی هستند که معمولا در عملکرد آنها تاثیرگذار است؛ مثلا استفاده از جملاتی مثل « این کار برای من خیلی سخت است» یا «من خنگ هستم » و سایر جملاتی از این دست بیانگر صدای منتقد درونی کودک هستند.بهترین روش برای مقابله با صدای منتقد درونی، آموزش روش‌هایی برای ایستادن در برابر این افکار منفی است. در اولین گام باید کودک را کاملا درک کنید و با او ابراز همدردی کنید، در گام بعد او را متقاعد کنید که این افکار کاملا ناخواسته هستند و باید آنها را نادید گرفت.

در آخرین گام لازم است که به آنها روش جایگزینی افکار مثبت به جای افکار منفی را آموزش دهید. مثلا به جای اینکه بگوید «من خنگ هستم» بهتر است گفته شود « تا حالا اینکار را انجام نداده‌ام». کودکتان را تشویق کنید تا همیشه این جمله را تکرار کند « ممکن است الان سخت باشد اما فردا دوباره امتحانش می‌کنم».

👶 @childrentherapy
👍3
| همانندسازی کودکان با خصوصیات منفی والدین |

درونی‌سازی و یکی شدن با خصوصیات منفی والدین، چیزی است که اغلب اوقات برای بسیاری از کودکان رخ می‌دهد. یکی از دلایل مهم درونی کردن خصوصیات منفی والد، این است که با این کار احساس گناه کودک آرام می‌گیرد. کودک که از والدش به دلیل داشتن آن خصیصه‌های منفی عصبانی است، حالا با درونی کردن آن ویژگی در خویشتن، خشمش اندکی فروکش خواهد کرد و امنیت بیشتری را تجربه می‌کند.

مثلا کودک از عصبی بودن والد، وسواس‌های او یا خساستش عصبانی است و در فانتزی‌های ناخودآگاهش خشم شدیدی را به او تجربه می‌کند. این خشم منجر به احساس گناه کودک می‌شود. او سعی می‌کند خودش هم عصبی، وسواس و یا خسیس باشد تا به این شیوه اندکی آرامش پیدا کند. انگار با خودش بگوید: «اگر مامان وسواسیه یا بابا خسیسه، خب من خودمم همینجوری‌ام».

اما دلیل دیگر این نوع درونی‌سازی، انتقام از والدین هم می‌تواند باشد. کودکی با پدر عصبی و پرخاشگر، خودش هم عصبی و پرخاشگر می‌شود تا با تداوم این چرخه، طعم تلخ رفتار پدر را به او بچشاند. کودکی با مادر وسواسی، خودش هم به شدت روی نظم اتاق یا تمیزی دست‌ها و صورتش حساس می‌شود یا هر لباسی را تن نمی‌کند چون بدنش را می‌خاراند تا بدین شکل به مادر بفهماند که رفتارهای وسواس‌گونه او تا چه حد برای کودک عذاب‌‌آور بوده است.

پس می‌بینیم که درونی‌سازی خصوصیات منفی والدین کارکرد بسیار مهم و عمیقی دارد و رابطه را در یک سیکل منفی نگاه می‌دارد. هر چند این سیکل بسیار آسیب‌رسان است، اما انگار همه‌ی اعضای خانواده را راضی نگاه می‌دارد. شاید در سطح خودآگاه شاکی باشند، اما آنچه باعث تداوم چرخه می‌شود، رضایت و لذت‌مندی در سطح ناخودآگاه است.

والد در ناخودآگاهش راضی است، چراکه عذاب‌وجدانش از پرخاشی که به فرزندش می‌کند کم می‌شود، چون کودکش هم به خاطر هر چیزی کوچکی داد می‌زند و قشقرق راه می‌اندازد. یا مادر کودکی را می‌بیند که با وسواس‌هایش او را درمانده کرده؛ پس خودش هم با عذاب‌وجدان کمتری به رفتارهای وسواس‌گونه‌اش ادامه می‌دهد. کودک هم متقابلاً در سطح ناخودآگاه از انتقامی که می‌گیرد لذت می‌برد و احساس گناهش نیز تا حد زیادی فروکش خواهد کرد.

👶 @childrentherapy
3👏1
بددهنیِ فرزندان؛ کودکی کردن است یا بیماری؟

لج‌بازی، ناسزاگویی و پرخاشگری در کودکان اختلالاتی مجزا است، این که چگونه باید با این رفتارها در کودکان برخورد کنیم، مقوله‌ای است که باید در مرحله ابتدایی ریشه‌یابی شود.

فاکتور خانواده به عنوان نخستین عامل در بروز این اختلالات مطرح می‌شود، در کودکانی با سنین کمتر از ۷ سال، نقش خانواده مهمترین فاکتور مؤثر محسوب می‌شود اما برخی از اختلالات همچون لجبازی عمدتاً ناشی از نارسایی‌های عصبی و بیش‌فعالی هستند و در این موارد خانواده محور اصلی ریشه اختلال به شمار نمی‌آید چرا که بخشی از آن به دوران بارداری و فرآیند زایمان مادر بستگی دارد.

توجه به فاکتور خانواده به منظور رفع این اختلالات در کودکان ضروری است، دارو درمانی، رفتار درمانی، درمان‌های شناختی‌رفتاری و بازی درمانی، راهکارهای ضروری در راستای رفع این اختلالات هستند، هر چند دارو درمانی در هنگامی که ریشه مشکل از خانواده نباشد باید مورد استفاده قرار گیرد.

حذف و اصلاح الگو و مدل‌های بدرفتاری در خانواده‌ها اولویت اصلی در این زمینه می باشد. بعضاً این امکان وجود دارد که بددهنی یکی از بزرگترهای خانواده یا آشنایی کودک با شخصیت بدرفتار یکی از فامیل یا آشنایان، منجر به بروز چنین رفتارهایی در وی نیز شود.

فاکتورهای جسمی کودکان همچون سو تغذیه، کمبود ویتامین‌ها، کلسیم، فقر آهن و اسید آمینه، بدغذایی و عادات‌های غذایی نامناسب نیز در بروز این اختلالات مؤثر هستند، تنظیم زمان خواب کودکان بسیار مهم است چرا که کودکی که از خواب درست، کافی و منظمی برخوردار نباشد، رفتارهای خوب و مناسبی نخواهد داشت و پرخاشگر می‌شود.

👶 @childrentherapy
4👍1👏1
| به هر دلیلی که جدا می‌شوید، لزومی نداره دلیلش رو به فرزندتون بگید! |

مثلا اگر دلیل طلاق شما خیانت بوده و به فرزندتون بگید که پدر یا مادرش به دیگری خیانت کرده، فرزندتون تبدیل به محافظ شما میشه و فکر میکنه دیگه نیازهای خودش اهمیت نداره و باید از شما محافظت کنه، چون شما آسیب دیدید. او سعی می‌کنه جای پدر یا مادر غایب و بی‌تعهد رو برای شما پر کنه. فقط از شما مراقبت می‌کنه، دیگه به خودش اهمیت نمیده، یادش میره کودکی کنه.

اینکه به او گوشزد می‌کنید که دارید تنهایی او رو بزرگ می‌کنید، بهش این احساس رو منتقل می‌کنه که یک بار اضافه است! سرکوب شدن نیازهای کودکی قطعا به تروما ختم میشه و کودک در بزرگسالی دچار مشکلات فراوانی در خصوص رابطه عاطفی میشه. هضم دلیل جدایی برای کودک سنگینه و لزومی نداره دلیل اصلی رو بدونه، برای سلامت ذهن او بهترین کار اینه که از همدیگه به نیکی اسم ببرید.

👶 @childrentherapy
👍1
من از اعماق وجود خود تنها به یک چیز می‌توانم اطمینان کنم. عمیقا بر این باورم که تمامی شالوده نیاز انسان به دین، بر درماندگی خردسالانه او قرار دارد. درماندگی که وجود آن در انسان محرزتر از حیوانات است. نوع بشر پس از تولد، دنیای بدون پدر و مادر را نمی‌تواند تحمل کند و برای خود، خدای عادل و طبیعت دلپذیر، این دو بدترین دروغ انسانی را که می‌توانست تصور کند، بنا می‌نهد و... (نامه فروید به یونگ، ۲ ژانویه ۱۹۱۰)

آنچه فروید به ما ارائه می‌کند، یک تاریخچه تحولی از دیدگاه بشر نسبت به جهان است و در واقع، او سه مرحله را مشخص می‌کند: مرحله جاندارپنداری، دینی، و علمی. او سپس این سه مرحله را بر حسب همه‌توانی فکر توضیح می‌دهد.

در اولی، بشر همه‌توانی را به خود نسبت می‌دهد و این امر در پرداختن به جادوگری به منظور کنترل طبیعت و دنیای ارواح قابل ملاحظه است؛ در دومی، بشر همه‌توانی را به خدایان انتقال می‌دهد، اما هنوز تا حدودی قدرت را برای خود حفظ می‌کند و قادر می‌شود بر اساس خواسته‌هایش خدایان را تحت تاثیر قرار دهد؛ اما در سومی، بشر همه‌توانی خود را رها می‌کند چرا که «دیدگاه علمی نسبت به جهان، دیگر هیچ جایی را برای همه‌توانی بشر باقی نمی‌گذارد؛ در این مرحله انسان‌ها کوچکی خود را می‌پذیرند و فروتنانه تسلیم مرگ و سایر مقتضیات طبیعت می‌شوند».

توصیف فروید از این سه مرحله وضوح بیشتری دارد: مرحله جاندارپنداری به مرحله خودشهوانی اوایل کودکی مرتبط است؛ مرحله دینی دال بر مرحله نسبتا بالاتر در تحول جنسی کودک است که در آن غرایز جنسی، موضوع خارجی را در والدین می‌یابند؛ مرحله علمی «مرحله‌ای است که در آن فرد به بالیدگی می‌رسد، از اصل لذت صرف نظر می‌کند، با واقعیت سازش می‌یابد و برای موضوع تمایلاتش، به جهان خارج روی می‌آورد.»

بنابراین، این عقاید بیانگر آنند که کاهش در عقاید دینی با رشد انسان به سوی بزرگسالی مطابقت دارد. به عبارت دیگر، دین یک وسواس خردسالانه است که امید می‌رود بالیدگی، آن را برطرف سازد.

مایکل پالمر
از کتاب فروید، یونگ و دین
ترجمه محمد دهگانپور و غلامرضا محمودی

👶 @childrentherapy
تشویق کودک بایستی متناسب با سن و سطح توانایی‌های او باشد.

زمانی که به یک کودک کم سن گفته می‌شود: «می‌بینم که کفشاتو خودت پوشیدی»، این برای کودک تشویق تلقی می‌شود اما برای یک بچه نوجوان این حرف یک توهین پنداشته می‌شود.

تشویق کودک هم نباید به گونه‌ای باشد که شکست‌های گذشته را نیز به او یادآوری کند: «فکر نمی‌کردم تو ریاضی نمره خوبی بگیری ولی گرفتی!»

شور و شوق فراوان از طرف والدین می‌تواند مانعی برای کودک محسوب شود گاهی اوقات شور و شوق بیش از حد والدین فشار زیادی به کودک می‌آورد: «تو بالاخره یک دانشمند بزرگ می‌شوی».

👶 @childrentherapy
👍1
| آرمان‌گرایی و انتقاد در نوجوانان |

توانایی نوجوان به فکر کردن درباره احتمالات باعث فکر کردن به دنیای آرمانی می‌شود. اعتقاد به دنیای آرمانی و بی‌نقص باعث انتقاد و عیب‌جویی از بزرگسالان می‌شود که به آن «شکاف بین دو نسل» می‌گوییم. طبق فرضیه طرد آیین، نوجوان با تمام اصول قراردادی نسل قبل مخالفت می‌کند که شورش علیه شورش خوانده می‌شود. با این‌حال آرمان‌گرایی و انتقاد برای نوجوان مفید است. دیدن دیگران به عنوان کسانی که هم نقاط ضعف هم نقاط قوت دارند به ایجاد تغییر اجتماعی و برقرار کردن روابط مناسب و بادوام کمک می‌کند.

👶 @childrentherapy
به محض اینکه فرزندانمان شروع می‌کنند به مدرسه رفتن، اگر خوب درس بخوانند ما بلافاصله قول می‌دهیم به آن‌ها پول جایزه بدهیم. این کار اشتباه است. ما به این ترتیب پول را که چیز بی‌اصالتی است با چیزی قابل تحسین و با ارزش که همان تحصیل و لذت از آگاهی است می‌آمیزیم.

پولی را که به فرزندانمان می‌دهیم باید بدون موردی داده شود. باید با بی‌تفاوتی داده شود، تا یاد بگیرند با بی‌تفاوتی دریافتش کنند. و باید داده شود نه برای اینکه یاد بگیرند دوستش داشته باشند‌؛ بلکه یاد بگیرند که دوستش نداشته باشند و خصلت واقعی‌اش را و اهمیتش را برای برآوردن واقعی‌ترین آرزوهایی که جنبه روحانی دارد درک کنند.

👶 @childrentherapy
👍2
کودکان اغلب احساس می‌کنند که مقررات و قوانین و انتظارات، جهان آنان را در چنگال خود گرفته است، گرچه ما پدران و مادران، مطمئنا طور دیگری تصور می‌کنیم. با وجود این، باید خودمان را آماده کنیم تا توازن میان انتظارات و آزادی‌ها را ارزیابی کنیم.

تصورسازی ذهنی هَندی را کمی بیشتر بسط می‌دهیم؛ اگر حلقه وسط شیرینی دونات خیلی بزرگ شود، نه‌تنها فضای آزاد کودک را بیشتر اشغال می‌کند، بلکه همچنین کودک را در مسیر خُرد کردن تکه‌های خمیر سر راه خود به سوی آزادی، خسته و فرسوده می‌کند.

کنترل خیلی شدید از مرکز، توان و ابتکار عمل را ضعیف می‌سازد. از سویی، کوچکتر بودن هسته‌ وظایف و نیازمندی‌ها، می‌تواند نوعی قدرت انگیزش به‌وجود آورد. داشتن حس سازماندهی و مدیریت، این حس که وظایف به خوبی انجام شده‌اند، می‌تواند به کودکان امنیت شخصی بدهد، و تجربه‌ عملی و خودشناسی کافی، به آنان یاری می‌دهد تا مصمم، قاطع، سازنده و پرتحرک، به کندوکاو در توانمندی خود بپردازند.

الیزابت هارتلی بروئر
از کتاب ایجاد انگیزه در کودکان
ترجمه‌ احمد ناهیدی

👶 @childrentherapy
👍2
2025/07/13 14:16:53
Back to Top
HTML Embed Code: