Forwarded from deybookstore (کتابفروشی دی)
🔸تأملات سینمایی | کوئنتین تارانتینو | حمیدرضا خطیبی | نشر هرمس
📚۴۶۶ صفحه رقعی | جلد نرم | ۶۹۶ هزار تومن
#کتاب_تازه #سینما #تارانتینو
برای سفارش کتاب به ما پیغام بدهید:
@deybookstore1398
📚۴۶۶ صفحه رقعی | جلد نرم | ۶۹۶ هزار تومن
#کتاب_تازه #سینما #تارانتینو
برای سفارش کتاب به ما پیغام بدهید:
@deybookstore1398
Forwarded from deybookstore (کتابفروشی دی)
بهبهانهی انتشار کتاب تازهی تأملات سینمایی (نوشتهی کوئنتین تارانتینو)، مروری کردهایم بر چند کتاب که موضوعشان خاطرات و تأملات کارگردانهای ایران و جهان است. چه بسیار نکتههایی که با خواندن این کتابها میآموزیم تا فیلمساز بهتری بشویم یا درک بهتری از فیلمهای سینمایی پیدا کنیم. اگر شما هم کتابی با این موضوع میشناسید، به ما معرفی کنید.
برای سفارش پیام بدهید.
@deybookstore1398
برای سفارش پیام بدهید.
@deybookstore1398
👍3❤1
سرگیجههای آقای دوایی
- پرویز دوایی نخستینبار در آبانماه سال ۱۳۳۹ از سرگیجه نوشت. (ستارۀ سینما، شمارۀ ۲۷۹) دو سال بعد، در نقد دیگرش بر فیلم، از این مطلب اول، چنین یاد کرد که «اگر احمقانه نبود، لااقل قاطعیت احمقانهای داشت»!
- پاییز ۱۳۴۱ نقد دوم با عنوان «سیری در سرگیجه» در تکشمارۀ مجلۀ فیلم چاپ شد که هنوز هم یکی از طولانیترین نوشتههای سینمایی در مطبوعات فارسی به حساب میآید. دوایی اینجا از سرگیجه به عنوان «وسوسۀ» خود نام برد.
-سومین نوشتۀ دوایی، ۳۸ سال بعد از نوشتۀ دوم، با عنوان «سیری دیگر در سرگیجه» به ضمیمۀ ترجمهای که از فیلمنامۀ آن داشت، منتشر شد. (نشر نی، ۱۳۷۹) دوایی اینجا اعتراف میکند: «سرگیجه برای این راوی یک وسوسۀ پایانناپذیر باقی خواهد ماند.» و مطلب خود را با این شعر به آخر میرساند که:
دیدم تو را، چنان که بُدی هستی
در کار من، هنوز، قویدستی
این شما و این سرگیجههای آقای دوایی، نمونهای بینظیر از زیست منتقد با یک فیلم:
@cinema_book
- پرویز دوایی نخستینبار در آبانماه سال ۱۳۳۹ از سرگیجه نوشت. (ستارۀ سینما، شمارۀ ۲۷۹) دو سال بعد، در نقد دیگرش بر فیلم، از این مطلب اول، چنین یاد کرد که «اگر احمقانه نبود، لااقل قاطعیت احمقانهای داشت»!
- پاییز ۱۳۴۱ نقد دوم با عنوان «سیری در سرگیجه» در تکشمارۀ مجلۀ فیلم چاپ شد که هنوز هم یکی از طولانیترین نوشتههای سینمایی در مطبوعات فارسی به حساب میآید. دوایی اینجا از سرگیجه به عنوان «وسوسۀ» خود نام برد.
-سومین نوشتۀ دوایی، ۳۸ سال بعد از نوشتۀ دوم، با عنوان «سیری دیگر در سرگیجه» به ضمیمۀ ترجمهای که از فیلمنامۀ آن داشت، منتشر شد. (نشر نی، ۱۳۷۹) دوایی اینجا اعتراف میکند: «سرگیجه برای این راوی یک وسوسۀ پایانناپذیر باقی خواهد ماند.» و مطلب خود را با این شعر به آخر میرساند که:
دیدم تو را، چنان که بُدی هستی
در کار من، هنوز، قویدستی
این شما و این سرگیجههای آقای دوایی، نمونهای بینظیر از زیست منتقد با یک فیلم:
@cinema_book
❤4🙏3
