Telegram Web Link
📍کنار گذاشتن فرضیه بهداشت
افزایش آلرژی و بیماریهای خودایمنی به خاطر تمیزی بیش از حد شایع است. آیا وقت آن است که فرضیه بهداشت رها شود؟

از دهه 1950، میزان مولتیپل اسکلروزیس، بیماری کرون، دیابت نوع 1 و آسم تا 300 درصد یا بیشتر افزایش یافته است. نمودارها افزایش همزمان تب یونجه و آلرژی های غذایی را نشان می دهند .
انعکاس این موج نگران کننده در اختلالات خودایمنی و آلرژیک با کاهش شدید همزمان در بروز اوریون، سرخک، سل و سایر بیماری های عفونی در کشورهای توسعه یافته همراه است. این کاهش به لطف ظهور واکسن‌ها و آنتی‌بیوتیک‌ها و بهبود بهداشت بوده است. در دهه 1990، دانشمندان شک کردند که این دو روند[افزایش اختلالات خود ایمنی و آلرژیک با کاهش بیماری های عفونی ]به هم مرتبط هستند: شاید کاهش عفونت‌ها باعث می‌شود سیستم ایمنی انسان به نحوی عملکرد نادرست داشته باشد.
این موضوع که "فرضیه بهداشت" نامیده شده است برای اولین بار در سال 1989 مطرح شد و در فرهنگ عامه گسترش یافت: ما به نفع خود بیش از حد تمیز هستیم. این یک ایده قابل فهم و متقاعد کننده است با اینحال بسیاری از دانشمندان مشتاق کنار گذاشتن آن هستند.
گراهام روک، پروفسور ممتاز میکروبیولوژی پزشکی در کالج لندن می‌گوید: «ما در حال حاضر چیزهای زیادی می‌دانیم که چرا تنظیم سیستم ایمنی بدن ما خیلی خوب نیست و اصلاً ربطی به بهداشت ندارد.» امروزه، شواهد اپیدمیولوژیک، تجربی و مولکولی از یک فرضیه متفاوت پشتیبانی می‌کنند: قرار گرفتن اولیه در معرض طیف متنوعی از میکروب‌های «دوست» - نه پاتوژن‌های عفونی - جهت تقویت سیستم ایمنی انسان برای واکنش مناسب به محرک‌ها ضروری است. {مطلب کامل👇}
@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
صحبت‌های دکتر وهاب‌زاده در تابستان 1402 درهمایش «مراقبت از زندگی» موسسه پژوهشی کودکان دنیا شنیدنی است.تعریفش از فرهنگ از منظر زیست‌شناسی -بوم‌شناسی و اینکه ما در حوزه انتقال فرهنگ از طریق آموزش چطور گرفتار پدیده‌ای مشابه رانش فیشری در زیست شناسی و تکامل شده‌ایم و راه حل فائق آمدن برای این وضعیت اکستریمی که در آموزش زودهنگام اجباری تمام وقت که برای کودکان رخ داده هم قابل تامل است. مشاهده کل رویداد[معرفی، سخنرانی، پرسش‌و‌پاسخ]👇

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معرفی عبدالحسین وهاب‌زاده /نگار مونسان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی عبدالحسین وهاب‌زاده
بدون "تعجب کردن" مغز رشد نمی‌کند!

کودکان بسیار بیش از بزرگسالان در مواجهه با تجربه‌های جدید متعجب می‌شوند. آزمایش جالبی که نتایج آن در نشریه‌ی "پیشرفت‌های علوم" منتشر شده درصدد تبیین این پدیده بوده است. آزمایش‌ها نشان دادند که بخشی از مغز بچه‌موش‌ها در مواجهه با صداهای ناآشنا، به‌شدت تحریک می‌شود اما به‌تدریج و با تکرار صدای ناآشنا، آن بخش و بخش‌های دیگری که در پردازش صدا دخالت دارند، کمتر و کمتر فعال می‌شوند.

نویسندگان مقاله تبیین ساده‌ای در شرح این آزمایش عرضه می‌کنند. اولا بدون کسب تجربه مغز موش‌ها رشد نمی‌کند. اما وقتی تجربه‌ای عادی شد مغز با آن پدیده آشنا می‌شود و با پردازش مکرر اطلاعات آن، چیز جدیدی نمی‌آموزد و صرفا انرژی مصرف می‌کند. بنابراین آن را در حالت پس‌زمینه قرار می‌دهد و دیگر آن را پردازش جدیدی نمی‌کند مگر آنکه تجربه‌های تعجب‌برانگیز جدیدی دریافت کند.

برای این پدیده، تبیین جالبی در معرفت‌شناسی تکاملی وجود دارد که پژوهشگران نیز به آن اشاره دارند: طی رشد جانور مغز تصویری درونی از جهان تشکیل می‌دهد. سپس این تصویر را با محرک‌های خارجی مقایسه می‌کند. هر چیزی که با این "جهان‌بینی" مطابقت ندارد، جای تعجب دارد، و می‌تواند منجر به بروزرسانی تصویر قبلی شود. اگر تصاویری که دریافت می‌کنیم همگی مطابق جهان‌بینی ما باشند دیگر مغز رشد نخواهد کرد و تصاویر قبلی را ابقاء می‌کند.

مشخصا تجربه‌های حسی متنوع می‌تواند راهی برای ادامه‌‌یافتن رشد مغز در انسان باشد که در دهه‌ی سوم زندگی به‌شدت کند می‌شود. راه‌های پرهزینه‌ای وجود دارد؛ مثلاً رفتن به سفر و مواجهه با تجربه‌های جدید. اما این راهکار آنقدر برای انسان امروز دور از دسترس است که توصیه‌ی آن به شوخی می‌ماند. خوشبختانه راهکارهای بدیل و کم هزینه‌تری در اختیار است.
در مرزهای علوم شاهد یافته‌هایی کاملا نامنتظره هستیم. بی‌دلیل نبود که افلاطون و ارسطو می‌گفتند فلسفه (علم) با حیرت آغاز می‌شود. اخبار علوم را دنبال کنیم. فقط دانش ما را نمی‌افزایند؛ مهم‌تر از آن، ما را از جزم‌اندیشی و رکود در جهان‌بینی رها می‌سازند.

هادی صمدی
@evophilosophy
نمایی روشن تر
نویسنده: دنیل گرینبرگ
ترجمه: شقایق آراسته
انتشارات: نشر نی
قیمت: ۸۶۰۰۰ تومان
رشد آموزش زیست‌شناسی | شماره 125 |تابستان 1402
بازی را جدی بگیریم

نظریه‌ای برای چگونگی تکامل بازی


چرا و چگونه بازی طی فرایند تکامل شکل گرفت؟ پاسخ‌های متنوعی به این پرسش داده شده اما یکی از جالب‌ترین آنها اخیرا با عنوان «اطلاعات و محیط: چارچوبی نظری برای تکامل بازی» در نشریه مطالعات علوم عصبی و زیست‌رفتاری منتشر شده است.

طرح مسأله:
احتمالا با دیدن بازی‌ بچه‌گربه‌ها همه می‌پذیرند که بازی کردن مختص گونه‌ی انسان نیست. اما دامنه‌ی آن بسیار گسترده‌تر از چیزی است که فکرش را می‌کنیم. علاوه بر پستانداران و برخی پرندگان، بازی در بسیاری از گونه‌های دوزیستان، خزندگان، ماهی‌ها و حتی برخی از بی‌مهرگان نیز رصد شده است.

بنابراین تنوع شگفت‌انگیز انواع بازی‌ها در گونه‌هایی تا این حد متنوع این پرسش را پیش می‌نهد که فایده‌های بازی چه بوده که به‌رغم هزینه‌هایی مانند صرف انرژی، صدمات احتمالی، شکار شدن، و حتی انتقال و گسترش عفونت‌ها، باقی مانده است؟

نویسندگان مقاله معتقدند که این تنوع تبارشناختی بازی‌ها در گونه‌های مختلف نیازمند نظریه‌‌ای‌ست که بتواند تمامی انواع سه‌گانه‌ی بازی (بازی‌های حرکتی مانند: جست و خیز‌های بزغاله؛ بازی با اشیاء مانند: بازی گربه با گلوله‌ی کاموایی، و بازی‌های جمعی مانند: کُشتی گرفتن دو توله ببر یا دو بچه شامپانزه) را توضیح دهد.

معمولاً در متون مختلف در مقابل هزینه‌های ذکرشده به فایده‌های بازی در چهار سطح اشاره می‌شود: اینکه بازی ۱. به رشد فیزیکی فرد کمک می‌کند، ۲. درس‌آموز است و شناخت فرد را بالا می‌برد، ۳. فرد را برای رویدادهای نامنتظره آماده می‌کند و رفتارهای نوآورانه را در چنین شرایطی تقویت می‌کند، و ۴. رفتارهای اجتماعی و همکاری را تقویت می‌کند.

با توجه به تنوع هزینه‌ها، تنوع فایده‌ها، تنوع بازی‌ها، و تنوع جانورانی که بازی می‌کنند نیاز به یک نظریه‌ی جامع و چارچوب نظری کلی برای پوشش دادن این تنوع‌ها داریم.
 
خلاصه‌ی نظریه‌:
طی بازی محتوای اطلاعاتی اُموِلت برای جاندار سازماندهی می‌شود و اطلاعات جاندار از محیط پیرامونش افزایش می‌یابد. (در ادامه می‌بینیم که"امولت" محیط‌زیست بی‌واسطه‌ای است که جاندار با آن تبادل اطلاعات دارد و بنابراین ترجمه آن به "محیط‌زیست" که محیط عمومی‌تر است صحیح نیست.)

این نظریه مبتنی است بر نظرات زیست‌شناس و فیلسوف دانشگاه هامبورگ در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، یاکوب فون اوکسکول که نظریه‌ای داشت با نام «اُموِلت». هر جانداری در امولت منحصربه‌فرد خود، که یک سیستم پردازش اطلاعات است، زندگی می‌کند. مثلاً دختر خانواده در امولتی متفاوت از سایر خواهران و برادران ساکن همان خانه زندگی می‌کند زیرا مثلاً در امولت یا سیستم پردازش اطلاعات دختر، اسباب‌بازی‌های شخصی، غذاهایی که در دسترس دارد و بیشتر از آنها تغذیه می‌کند، برادر، و پدر و مادر و غیره قرار دارد که کاملاً متفاوت از امولت پسر در همین خانواده است.

مطابق این نظریه، که مورد توجه و استفاده‌ی فیلسوفانی مانند مارتین هایدیگر و موریس مرلوپونتی هم قرار گرفت جانور از طریق نشانه‌های ادراکی به نشانه‌های حرکتی با محیط خود تعاملات بازخوردی همیشگی دارد.
در این پژوهش محققان یک مدل شبیه‌سازی کامپیوتری طراحی کردند و عملاً نشان دادند که از بازی‌های اجتماعی پیچیده محصول تکامل زیستن در امولت‌هایی است که فرد با موقعیت‌های همکاری و رقابت مواجه بوده است.
امولت، طی دوران رشد کودک با شدت زیادی گسترش می‌یابد و بنابراين ‌محرک‌های حسی و حرکتی بیشتری باید پردازش شوند. نقش بازی آن است که با افزایش اندرکنش فرد با امولتِ در حال گسترش، محتواهای در حال اضافه شدن را به اطلاعات تبدیل کند.

اهمیت عملی این نظریه:
از کاربردهای مهم این نظریه فهم بهتر نقش بازی در جهان در حال تغییر است. هرچند امولت هر انسان منحصربه‌فرد است اما در گذشته‌ها افراد یک فرهنگ طی چند نسل متوالی در امولت‌های نسبتاً مشابهی زندگی می‌کردند. اکنون در شرایطی هستیم که با گسترش روزافزون تغییرات محیطی امولت هر فرد نسبت به امولت افراد نسل گذشته بسیار متفاوت است. گوشی‌های همراه در امولت نسل گذشته جایی نداشتند در حالیکه جایگاهی مرکزی در امولت بسیاری از نوجوانان امروزی دارد. اگر مطابق با این نظریه بپذیریم که بازی نقشی اساسی در اندرکنش با امولت در حال گسترش دارد نقش روزافزون بازی در زندگی کودکان آشکارتر می‌شود. و از آنجا که در جهان پیش رو تنهایی انسان‌ها از معضلات مهم روان‌شناختی است نقش بازی‌های گروهی نیز برجسته‌تر می‌شود.
در حالیکه بازی‌های کامپيوتری نقشی کلیدی در ورود به جهان دیجیتال دارند و به همین دلیل نیز گسترش بیشتر آنها مطابق این نظریه قابل تبیین است اما از آنجا که ساختار ذهنی انسان با چنین سرعتی تغییر نمی‌کند یگانه راه مصونیت از مشکلات روان‌شناختی پیش رو هموار ساختن راه بازی‌های گروهی کودکان در محیط‌های طبیعی است.

هادی صمدی
@evophilosophy  
پیشنهاد «راشل کارسون» در این کتاب این است که هنگام تجربه‌ورزی، با تمام حواس و هنگام رویارویی با پدیده‌ها و کشف‌وشهود شورمندانهٔ طبیعت، دست در دست کودک و پابه‌پای او قدم در دنیای شگفت‌انگیزی بگذاریم که در همین نزدیکیِ هریک از ماست و این ارزشمندترین هدیه‌ای است که می‌توان به کودکی داد تا شکوه لمس طبیعت و لذت همیشه پایدار آن در تمام زندگی‌اش او را به پیش ببرد؛ بی‌آنکه عجولانه در پی یاددادن آموخته‌هایی به او باشیم، چراکه کودک خودبه‌خود در مسیر یادگیری آنها قرار خواهد گرفت. ابتدا این کشش و شیفتگی به پدیده‌هاست که ما را در گام بعدی، به فراگیری دانش دربارۀ آنها ترغیب و تشویق خواهد کرد.
این کتاب با اینکه به نوعی راهنمایی برای والدین است تا شریک تجریبات لذتبخش کودکان از بودن در طبیعت باشند، با این حال برگ برگ آن همراه با تصاویر بی‌نظیری که از عناصر طبیعت رام‌نشدنی پیش چشم می‌گذارد، هر بیننده و خواننده‌ای را به لحظاتی درنگ و مکاشفه‌ای درونی فرامی‌خواند.
فهرست و پیشگفتار👇

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
Hesse_Shegefti_ Fehrest Tasavir.pdf
23 MB
فهرست و پیشگفتار کتاب« حسِ شگفتی»
📌سرانجام: آزادی
نگاهی به تجربیات مدرسه سادبری‌ولی
📍بر اساس روایت بنیانگذاران
🔅نوشته: محمد عظیمی
« سال 1967 بود. ما و تعدادی از والدین ساکن منطقه فرامینگهام، کل کشور را زیرورو کرده بودیم تا مدرسه‌ای پیدا کنیم که با خواسته‌هایمان جور دربیاد. به همه جا سرزده بودیم، مدارس مختلفی را دیده و در موردشان اطلاعات زیادی کسب کرده بودیم، اما در نهایت دست خالی برگشته بودیم. همه ما عمیقا باور داشتیم که نظام آموزشی موجود صدمات جبران ناپذیری به کودکانمان میزند. حس می‌کردیم باید هر کاری لازم است انجام دهیم تا محیطی به دلخواه خودمان برای فرزندانمان فراهم کنیم.
اینگونه بود که مدرسه سادبری‌ولی در سال 1968 تاسیس شد.» ادامه مطلب👇

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
Forwarded from Gholamali Keshani
مدرسه_مخفی،_غلامعلی_کشانی،_بهمن_۱۴۰۲_.pdf
313.6 KB
مدرسه مخفی، غلامعلی کشانی، بهمن ۱۴۰۲
2025/07/09 20:09:11
Back to Top
HTML Embed Code: