Telegram Web Link
Forwarded from Gholamali Keshani
✳️ مدرسه‌ی مخفی

با توجه به یافته‌ها یا بافته‌های تاریخی (با پذیرشِ اصلِ ظنی بودن تاریخ) تا آن‌جایی که می‌توان حدس زد، بشر در طولِ تاریخ بعد از رشدِ نسبیِ خود و تشکیلِ خانواده‌های گروهی همیشه باید تلاش می‌‌کرده که یافته‌ها، مهارت‌ها و تجربه‌ و دانش خود را شخصا به نسلِ بعد از خود (فرزندان گروه) منتقل کند.


در این بین خبر هم شنیده‌ایم که بعدها با پیچیده‌ترشدنِ مهارت‌ها و تقسیمِ نسبیِ کارْ استادان و اهل حرفهْ دانسته‌ها و تجربه‌ها را در طی مدتی دراز به‌ شاگردی که صلاح‌ می‌دیدند یاد می‌دادند، اما معمول هم بود که فوتِ آخر را یاد ندهند، یعنی یکی دو رمز کار را سعی می‌کردند مخفی نگه‌دارند. اما بالاخره رمز‌ها افشا یا کشف می‌شدند. به این ترتیب بود که مهارت‌ها در طول تاریخ، به‌شکلِ کندی، هم منتقل می‌شدند و هم رشد و ترقی می‌کردند.


باز هم شنیدیم که بعدها جامعه‌های شهری‌تر و به‌اصطلاح متمدن‌تر جایی را به شکل مکتب‌خانه در نظرمی‌گرفتند تا یک سری دانسته‌های به‌نظرِ خود لازم را به کودکان و نوجوانان و جوانانِ جماعت منتقل کنند. این مکتب‌ها تا آن‌جا که خبر داریم در ژاپن و چین و هند و اروپا و خاورمیانه رایج شدند. همه‌ی این‌ها با ادیانِ نهادینه‌ای ربط داشتند که خواستارِ انتقالِ باورها به نسل بعدی و تثبیت و تداوم و گسترشِ سلطه‌ی نهادِ خود بودند.

اما دولتِ مدرن آمد و انتقال دانش و تجربه‌ را تولید انبوه کرد. جایی به اسم مدرسه تعیین کرد. همان نظام مکتب‌خانه را که عبارت است از معلم‌ی و تعدادی شاگردْ تکرار کرد، این‌بار اما انبوه‌تر و با نظمی یک‌سان در سراسر قلمرو حاکمیت، با محتوای درسیِ یک‌سان و با اهداف‌ی به‌شدت در خدمتِ حاکمیت‌های مدرنِ هم‌ساز با صاحبانِ صنعت و تجارت یا همان دولت‌‌‌ـ‌ملت‌‌‌های دست‌ساز و برساخته.


ولی مدرسه‌ی مخفی آن نوع مدرسه ای است که بخشی از آن در داخل مدرسه‌ی تولیدانبوه شکل می‌گیرد. بخش‌های دیگرِ این مدرسه در انواعِ مواجهه‌های طبیعی با رویداد‌ها و رابطه‌های خانوادگی و اجتماعی در طولِ زندگیِ کودک و نوجوان. بخشِ مَدرِسیِ آنْ با نجواهای کودکان در پشتِ نیمکت‌ها و دور از توجه معلم، در حیاط و راهروهای مدرسه دور از توجه ناظم و مدیر و در راه مدرسه، دور از توجه والدین و ناظم و مدیر و معلم و در روابط بینِ هم‌شاگردی‌ها بعد از ساعاتِ مَدرِسی. تعبیرِ "توجه" اشاره به این دارد که ممکن است فرد ناظر با چشم خودِ لحظاتی کودک را ببیند، اما باز هم نتواند متوجهِ ارتباط‌‌های خزنده‌ و ناملموسِ بین او و کودکانِ دیگر بشود.


در ظاهر، تمامیِ تلاش برنامه‌ریزان و اولیاء مدرسه‌های رسمی در این است که کتاب درسی (محتوای رسمی) را به کودک بیاموزند، و در واقع به او بخورانند، اما آن‌هم به شکلی ناقص و مثل طوطی (آموزشِ بانکیِ به بیانِ فریه‌ره). اما معمولا در این کار موفق نمی‌‌شوند و فقط در یک کار مهمِ دیگر موفق می‌شوند. این کار، در حالتِ مطلوبِ خود، چیزی نیست جز اِعمالِ سرکوب و تحمیلِ یک نظم پادگانی در فضایی که یک نفر حق سخن گفتن و اقتدارِ رسمی را دارد و مخاطبین‌اش باید فقط گوش کنند و اطاعت.
یعنی تولید شهروند مطیع و سربه‌راه‌ برای تثبیت و تداومِ حاکمیت‌ها و نهادهای اقتصادیِ پشتیبانی‌شونده از سوی حاکمیت‌ها.

اما، در این فضا، آن‌چیزی که کودک عملا و عمیقا یاد می‌گیرد، همان‌ درس‌هایی است که در زمانِ دزدیده‌شده از چشمِ همه‌ی اقتدارهای یادشده یادگیری می‌شود. انواع اخبارِ دلخواهِ نو، مهارت‌های نو، روابطِ انسانیِ نو، ‌ رفتار هیجانیِ تازه، تکنولوژی‌ها و سبکِ زندگی‌های نو، سخن‌ گفتنِ نو و ...، دور از چشم بزرگترها از یک مرجع به یک فراگیرنده‌ی دیگر منتقل می‌شود و به این ترتیب کودکان به بهترین شکل و داوطلبانه، وحتی مشتاقانه، از یک‌دیگر یاد می‌گیرند، اما در مقابل، مرجع رسمی را از ذهن خود طرد می‌کنند، مگر آن کسانی (آن معلمان‌ی) را که روابطِ خاصِ بیرون از چارچوب‌های رسمی و محتوای رسمی با دانش‌آموز برقرار می‌کنند و به این وسیله موثرترین نقش‌ها را بر جان و روح دانش‌آموزشان می‌زنند.

این تصور سخت نیست که در این روزها (۱۴۰۰ شمسی)، یک فلشِ مموریِ ۳۲ گیگی به دست‌های مشتاق و کنج‌کاوِ فرزند برسد و خرواری از سَبْک‌‌زندگی‌های متفاوت را بر سرِ کودک آوار کند و تمامیِ فرهنگِ انتقال‌یافته‌ی والدین را در ذهنِ او "تاریخ گذشته" ‌کند. این بخش مهمی از مدرسه‌ی مخفی دوران نو است که قدرت‌اش از همه‌ی آموخته‌های دیگر می‌تواند بیشتر باشد. هر آدمی را دوشقه می‌کند.

والدین باید برای کلِ فضا‌های ممکنِ مدرسه‌‌ی مخفی سنجیده‌کاری و برنامه‌ریزی کنند. مدرسه‌ی مخفی یکی از برجسته‌‌ترین نمودهای آموزشِ آزاد است، منتها آموزشی عموما دور از چشم والدین.

ادامه دارد👇
Forwarded from Gholamali Keshani
✳️ مدرسه مخفی

ادامه از قبل

جمعِ هم‌آلان (گروه هم‌ترازان) مهم‌ترین مرجعِ آموزشیِ کودکانِ ۱۰ سال به بالا و نوجوانان و جوانان و حتی بزرگ‌سالان است. این جمعْ خود یک فرصتِ آموزشی است. منتها باید از وجود احتمالی و چگونگیِ آن (در هر موردِ خاص) آگاه بود و آن را مدیریت و سنجیده‌کاری کرد.


آموزشِ طبیعی‌ای که اعضای خانواده به این گروه سنی می‌دهند، همان آموزشی که کودک بدونِ اطلاع، با چشم و گوش و مغز و دست و با کنجکاویِ خود و ، در بیشترِ وقت‌ها، ناخودآگاهانه در تماس با آنان می‌گیرد، نوعی آموزش آزاد بوده و مصداقِ مدرسه‌‌ی مخفی هم هست.

این‌جا همان‌جایی است که معمولا والدین در نبودِ جاذبه‌های قویِ آموزش‌های مخفیِ غیرقابلِ‌کنترلِ بیرونی بیشترین قدرتِ مانور را دارند.

در خیلی از موارد، والدین ممکن است به این نکته آگاه نباشند و با رفتارهای بی‌احتیاط و نامناسبِ خود، الگوهای رفتاری و مهارتیِ نادرستی را به کودک منتقل می‌کنند (نمونه‌ی رطب‌خورده و منعِ رطب در خانه).

اما در صورتی‌که آگاه باشند و بالاتر از آن، برنامه‌ریزی و سنجیده‌کاری هم کنند، می‌توانند در این عرصه سنگِ‌تمامِ خود را گذاشته و چیزی کم نگذارند.


اما نگرانی و سنجیده‌‌کاری و برنامه‌ریزیِ اصلی باید به آن بخش از مدرسه‌ی مخفی معطوف بشود که کنش‌گرانِ آن تحت نظارت و چیدمان‌‌پذیری نیستند. این بخش، مدرسه‌ی مخفیِ همالان (گروه هم‌ترازان) است.

فرزندانِ ما فعلا محصول ترکیبی از آموخته‌های این‌چنینی به‌‌اضافه‌‌ی آموخته‌های سلبی و ایجابیِ همان نظامِ مَدرِسی رسمی اند. نفرت و، یا در مواقع کم‌یاب، علاقه به این یا آن موضوعِ درسی نتیجه‌ی آموزشِ رسمی است (آموزش‌هایی که از نظر آموزشِ آزاد و آموزشِ طبیعی ممکن است تا سنِ خاصی اصلا مخرب شمرده شوند.).


پس چه باید کرد؟

فرزند داری مسئولیت‌پذیری سنگینی می‌طلبد.

برنامه‌‌ریزی و سنجیده‌کاری و دغدغه‌مندیِ سنگینی برای شخصِ فرزنددار لازم است تا بتواند این‌ عرصه‌ها را برای آموزشِ سالمِ طبیعی و آزاد کودک آماده و زاینده کند. این است مسئولیتِ بزرگِ والدین در دنیایی که هزاران پنجره به‌طرفِ هواهای ناشناخته‌‌ و نامنتظره‌ی دیگر بر روی فرزند باز است.


فرزندآوری و انداختنِ مسئولیتِ آموزش فرزند به دوشِ نهادهایی که به‌سلامت‌شان اطمینانی نیست، نشان از فرار از مسئولیت‌پذیری دارد.


با خلاقیت، صبر، تحمل و سنجیده‌کاری، مسئولیتِ کرده‌های خود را بپذیریم و بگذاریم نابغه‌هایی که چرخه‌‌ی هستی به‌تصادف نصیب‌مان کرده با حداکثرِ توان‌شان بشکفند، درست مثل شکفتن اتم در شکافتِ اتمی، با آن همه انرژیِ آزاد‌شونده؛ و بدانیم که ما مسئولِ شکوفاییِ این نابغه‌ها هستیم.


آنتوان دُ سَن اِگزوپِری که عاشقِ کودکان بود، و هم‌چون اریش کستنر، کودکان را به‌عنوانِ مرشدِ بزرگترها تشخیص داد، می‌گفت:
"مرا دردی عذاب می‌دهد که با انفاق به مستمندان و اطعام مساکین دوا نمی‌شود. سوزِ دلِ من نه از این قوز و گِره‌های پیکرِ این کارگران [بسیار محنت‌زده و غریب‌مانده‌ی لهستانی] و نه از زشتیِ این محنت، بلکه از آن‌ است که در هر یک از این انسان‌ها موتسارت است که کشته می‌شود!"
"تنها نَفَسِ خدا است که اگر بر گِل دمیده شود انسان می‌آفریند!" (ص. ۱۶۷، زمینِ انسان‌ها، ترجمه‌‌ی سروشِ حبیبی)

و آنَک، این هم‌فکری و هم‌دستیِ "جمعِ والدینِ آگاه و نگران" است که مصداقِ نَفَسِ خدا خواهد شد!

غلامعلی کشانی، بهمن ۱۴۰۲
📌در مغز نوجوانان چه می‌گذرد؟
📍نوجوان‌ها همیشه کارهای عجیب‌و‌غریب می‌کنند؛ خودشان را از بلندی در آب‌های کم‌عمق می‌اندازند، رانندگی پرخطر می‌کنند و وارد دعواها و روابط عاطفی نامتعارف می‌شوند. بعضی از بزرگ‌ترها این حرکات را ناشی از نیروی جوانی می‌دانند و بعضی دیگر خامی و بی‌تجربگی‌ نوجوانان را دلیل رفتارهای نسنجیده‌شان عنوان می‌کنند. اما تحقیقات عصب‌شناختی جدید، با ارجاع به مراحل تکاملی بشر، پرده از حقایقی برداشته‌اند که شاید پای فیزیولوژی مغز نوجوانان را به میان بیاورد.‌‌
{مطلب کامل}👇
@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
عوارض سرگرم کردن نوزادان با صفحات نمایش‌گر:
تأثيرات بالقوه‌ی آن در تکامل انسان


قوای حسی ما محصول میلیون‌ها سال تکامل زیستی‌ است. اما اکنون وارد جهانی یکسره متفاوت از آنچه با آن سازگار شده بودیم، شده‌ایم. امروزه ابرمحرک‌هایی مانند تلویزیون یا گوشی‌های همراه، بیشتر انسان‌ها را محاصره کرده‌اند. به این ابزارها ابرمحرک می‌گویند زیرا حجم نامتعارفی از رنگ‌ها و صداها و موضوعات بسیار جالب و سرگرم‌کننده را پشت سر هم به نمایش می‌گذارند. نتیجه‌ی آن هم چیزی نیست جز اعتیاد به آن و بی‌علاقگی به زندگی طبیعی، درست به‌سان اعتیاد به موادمخدر در فردی که ترجیح می‌دهد به جای گشت‌وگذار در طبیعت و بالابردن سطح متعارف برخی هورمون‌ها، با مصرف موادمخدر در یک محیط بسته تجربه‌های شدید لذت را در کوتاه‌مدت تجربه کند.

مطابق پژوهشی که اخیراً نتایج آن منتشر شده نوزادان و کودکان نوپایی که در معرض تماشای تلویزیون یا ویدئو قرار می‌گیرند رفتارهای حسی نامتعارفِ بیشتری از خود نشان می‌دهند؛ به فعالیت‌های طبیعی بی‌علاقه می‌شوند؛ دائماً در جست‌وجوی محرک‌های شدیدتر در محیط پیرامونی بوده؛ و جویای صداهای بلندتر و نورهای تندترند.

مطابق این پژوهش، هر چه مواجهه‌ی کودک با صفحات نمایش‌گر در سنین پایین‌تر رخ دهد صدمات حسی آن بیشتر است.

به‌طور متعارف بازی‌های فیزیکی و به‌ویژه بازی‌هایی که دست در آنها نقش مهمی دارد باعث ایجاد و پیشرفت انواع جدیدی از تفکرات در کودک می‌شوند. کم‌رنگ شدن این بخش در بازی کودکان باعث ضعف تفکر می‌شود و وقتی جایگزین این بازی‌ها، بمباران کودک با رنگ‌ها و صداهای صفحه نمایش باشد تعامل حسی کودک با جهان نیز صدمه خواهد دید.

طی تکامل انحراف از مسیرهای متعارف پدیده‌ای رایج بوده است. اما این تغییرات گاهی طی صدها و بلکه میلیون‌ها سال رخ داده‌اند. تغییراتی که اکنون طی یک سده‌ی گذشته شاهد آن بوده‌ایم و طی سال‌های پیش‌ِرو و با ورود به جهان متاورس شدیدتر نیز خواهند بود، در هیچ دوره از تاریخ تکاملی انسان همتایی ندارد. عوارض دقیق این تغییرات طی دهه‌های آتی است که مشخص خواهد شد؛ اما اکنون نیز می‌توان پیش‌بینی‌هایی داشت.

از یک منظر نوعی هم‌تکاملی میان ژن‌ها، فرهنگ‌ها، و تکنولوژی‌ها در جریان است و احتمالاً در چند دهه‌ی آتی عموم افراد جامعه با چنین ساختارهای حسی و تفکری جوامع انسانی را شکل می‌دهند و مفهوم "نرمال" در آن زمان به نحوی اساسی متفاوت با امروز خواهد بود؛ چنانکه از هم‌اکنون نیز تفاوت‌های روانشناختی نسل زِد و نسل آلفا با نسل‌های قبلی توسط داده‌های تجربی متعددی به ثبت رسیده است. به‌عنوان نمونه، تنهایی در انسان‌ها رو به افزایش، و متناظر با آن اندرکنش انسان با صفحات نمایش نیز رو به افزایش است؛ که به نوبه‌ی خود در مسیری بازخوردی، تنهایی را افزایش می‌دهد.
 
از منظری دیگر تغییراتی در این حد گسترده در آنچه طی میلیون‌ها سال فرایندهای تکاملی در نوع انسان ابقا شده است ممکن است به نیک‌زیستی او ختم نشود. توجه کنیم که فرایند تکامل به نیک‌زیستن انسان‌ها توجهی ندارد زیرا "نیک" و "بد" و "رضایت" و "عدم‌رضایت" در جهان زیستی معنایی ندارند.

بنابراین معقول‌تر به نظر می‌رسد که به راحتی با هر نوع تغییری که مد می‌شود هم‌گام نشویم. به توصیه‌ی قابل استنباط از این پژوهش گوش فرا دهیم و ساعات مواجهه‌ی کودکان با صفحات نمایش را کم کنیم و درعوض ساعات بازی‌های فیزیکی و جمعی کودکان در محیط‌های طبیعی را افزایش دهیم.

پژوهشگران این پژوهش معتقدند نتایج این پژوهش می‌تواند به درک بهتری از بیش‌فعالی و اوتیسم نیز بیانجامد. مثلاً این پرسش مطرح است که ممکن است از علل افزایش بیش‌فعالی و اوتیسم در جوامع، افزایش ساعات مواجه‌ی کودکان با صفحات نمایش‌گر باشد؟!

هادی صمدی
@evophilosophy
📌فروش ویژه مجموعه هشت‌جلدی
«کودک‌وتجربه‌طبیعت» با «بیست درصد تخفیف»

🧮جمع کل: ۸۲۶,۰۰۰ تومان | با تخفیف: ۶۶۰,۰۰۰ تومان

📒بوم‌شناسی تخیلات کودکی
نویسنده: ادیت کاب
ترجمه: ناهید رضازاده
گردآورنده: محمد عظیمی
 تعداد صفحه: ۱۶۹
قیمت: ۵۹۰۰۰ ت

📕 خنگمان می‌کنند
نویسنده: جان تیلورگاتو
ترجمه: دنیا امیری/ دلارام فلاحی
تعداد صفحه: ۱۰۶
قیمت: ۵۸۰۰۰ ت

📗 کودکی‌و‌طبیعت
نویسنده: دیوید سوبل
ترجمه: گلنار محبعلی
تعداد صفحه: ۱۹۰
قیمت: ۸۹۰۰۰ ت

📘بازی چگونه به مغز ما شکل می‌دهد
نویسنده: استوارت براون
ترجمه: زینب زعفرانچی
تعداد صفحه: ۱۵۳
قیمت: ۱۲۵۰۰۰ ت

📙پنداشت تربیت
نویسنده: جودیت ریچ هریس
ترجمه: ناهید رضازاده
تعداد صفحه: ۴۶۲
قیمت: ۱۹۵۰۰۰ ت

📕انسان‌شناسی یادگیری در کودکی
نویسنده: دیوید ف. لنسی؛جان باک؛سوزان گسکینز
ترجمه: سید محمد بهروز
تعداد صفحه: ۳۹۱
قیمت: ۱۶۵۰۰۰ ت

📘به کودکانمان چه هدیه دهیم
نویسنده: گرالد هوتر/آندره اشترن
ترجمه: مریم برومندی
تعداد صفحه: ۵۲
قیمت: ۴۰۰۰۰ ت

📗 حس شگفتی
نویسنده: راشل کارسون
ترجمه: عباس فقهی/نگار گودرزی
تعداد صفحه: ۷۵
قیمت:۹۵۰۰۰ ت
🌱 برای سفارش با آیدی @monirkamyab مکاتبه کنید.
📌نقش مادری در محاق
📍سعیده ابیانه
زنان در لحظه­ تصمیم­ گیری برای داشتن فرزند در کشاکش سختی قرار می­ گیرند. از یک سو، نگرانی آن­ها در مورد مسئولیت کودکی که تصمیم به تولدش دارند بی پایان است. از سوی دیگر، آنها دچار تضاد نقشی می­ شوند، هویتی که تاکنون ساخته اند، موفقیت­ های تحصیلی و کاری که به دست آورده اند و اهداف شخصی و آینده ­ای که برای خودشان ترسیم کرده اند را مورد تهدید می­ بینند. آنها به طور کلی بیمناک از دست دادن (خود قبلی) و نظمی که در زندگی ساخته اند هستند و از بیگانگی با زندگی پیش رو می­ هراسند.
در چنین زمینه­ ای می­ توان پرسید چرا امروزه که دنیای مدرن با پیشرفت علم و فناوری و دانش روزافزون پیش روی این مادران قرار دارد آن­ها آرامش و آسودگی و اعتماد به نفس لازم را ندارند؟
🔅برای خواندن متن کامل این یادداشت می توانید به لینک زیر مراجعه فرمایید.
#آیا‌والدین‌مهم‌اند
https://www.magiran.com/volume/211937

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
🎯 آیا والدین مهم‌اند؟
#آیا‌والدین‌مهم‌اند
🔖دو دیدگاه متفاوت👇

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
📍جروم کیگان؛ استاد بازنشسته روانشناسی دانشگاه هاروارد:
«والدین تاثیری تردید‌ناپذیر دارند»
#آیاوالدین‌مهم‌اند
منبع: زمینه روانشناسی هیلگارد، انتشارات رشد

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
📍جودیت ریچ هریس؛ نویسنده، دانشمند و محقق آمریکایی:
«والدین هیچگونه اثر بلند مدتی بر شخصیت یا هوش فرزندان خود ندارند»
#آیاوالدین‌مهم‌اند
منبع: زمینه روانشناسی هیلگارد،انتشارات رشد

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
🔅چگونه راهنمای حسِ شگفتی کودکانمان باشیم | راشل کارشون👇

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
🔆 چگونه راهنمای حس‌ٍشگفتی کودکانمان باشیم

〽️ اگر قرار باشد حس شگفتی فطری کودک زنده نگاه‌داشته شود، بدون هیچ هدیه‌ای از طرف هیچ فرشته‌ای- به همراهی و مصاحبت دست‌کم یک بزرگسال نیاز دارد تا بتواند حس شگفتی‌اش را با او به اشتراک بگذارد. لذت، شور و هیجان و راز جهانی را که در آن زندگی می‌کنیم، با او باز کشف کند. والدین وقتی ازیک‌طرف مشتاقانه با ذهن حساس کودک و از طرف دیگر با جهانی از ماهیت‌های فیزیکی پیچیده و با حیات در اشکالی متنوع و ناشناخته روبه‌رو می‌شوند که از فروکاستنش درجهت نظم و شناخت آن ناامید به‌نظر می‌رسند، اغلب در خود احساس نابسندگی می‌کنند و با حالتی خودباخته می‌گویند که «چگونه می‌توانم چیزی درباره‌ی طبیعت به کودکم بیاموزم؛ من که حتی نمی‌توانم یک پرنده را از پرنده‌ای دیگر تشخیص دهم!»
من صادقانه بر این باورم که برای کودک و برای والدینی که به‌دنبال راهنمایی فرزندشان هستند، آن‌قدر که جنبه حس مهم است، وجهه دانش اهمیت ندارد. اگر حقایق بذرهایی باشند که در آینده دانایی و خرد ثمر دهند، بنابراین هیجانات و دریافت‌های حسی، زمین حاصلخیزی هستند که بذر باید در آن رشد کند. سال‌های کودکی، زمان آماده‌سازی زمین‌اند. یک‌بار که هیجانات برانگیخته شوند- حسی از زیبایی، شوق روبه‌رو شدن با چیزهای جدید و ناشناخته، حس هم‌دردی، تأثر، تحسین، عشق- آنگاه می‌توانیم آرزوی کسب دانش به هدف پاسخ‌های هیجانی‌مان را داشته باشیم. یک‌بار فهم آن، معنایی پایا خواهد داشت. هموار کردن راه کودک برای میل به دانستن، مهمتر است از قرار دادن او در انباشتی از حقایق که توانایی هضم و جذب آن‌ها را ندارد.

◻️حس شگفتی | راشل کارسون | مترجمان:عباس فقهی، نگار گودرزی‌ | انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد؛۱۴۰۲
@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
کودکان با اشتیاق شدید به یادگیری متولد می‌شوند. بچه‌ها تا حدود چهارسالگی حجمی باورنکردنی از اطلاعات و مهارت‌ها را بدون هیچ آموزشی فرامی‌گیرند: آنها راه رفتن، دویدن، پریدن و بالا رفتن را یاد می‌گیرند؛ فهمیدن و صحبت کردن به زبان فرهنگی را که در آن متولد شده‌اند یاد می‌گیرند و خواسته‌ها و تمایلات خود را با آن بیان می‌کنند، می‌خندانند، عصبانی می‌کنند، دوستی می‌کنند و می‌پرسند. تمام این یادگیری‌ها را غرایز و محرک‌های ذاتیِ آنها و بازیگوشی و کنجکاوی طبیعی‌شان هدایت می‌کند.
بازیِ خودانگیخته و بدون نظارت به یادگیریِ خودانگیخته و اعتمادبه‌نفس کودکان کمک می‌کند. این همان نتیجۀ لذت‌بخش و قانع‌کننده‌ای است که پیتر گرِی در کتاب «یادگیری آزاد» با استفاده از تحقیقات علمی‌اش در حوزهٔ زیست‌شناسیِ تکاملی نشان می‌دهد.
«یادگیری آزاد» کتابی است که مشتاقانه خواهید خواند و در زمینه‌های مختلف مربوط به یادگیری الهام‌بخشتان خواهد شد.

یادگیری آزاد | پیتر گرِی | ترجمۀ مهدی غلامی | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد سخت، ۳۸۲ صفحه
سفارش:@monirkamyab

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
تجربهٔ طبیعت در کودکی را می‌باید یک حق مسلم مادرزاد دانست، همچون حق برخورداری از والدین، سرپناه، آب و غذای سالم، چراکه عیناً مانند آنها تأثیر بود و نبودش بر زندگی دیرپاست و کمبودش را در بزرگسالی به‌دشواری، آن هم ناقص، شاید بتوان جبران کرد. اما در کمال حیرت باید گفت که به این یکی، همچون دیگر حقوق مادرزاد، توجه نشده و در قوانین و رویه‌های تربیتی و پرورشی مغفول مانده است. کنوانسیون بین‌المللی حقوق کودک حتی به‌اشاره هم بدان نپرداخته است؛ غفلتی که موجب حیرت می‌شود. شاید بتوان چنین توجیه کرد که تا همین چندی پیش و نیم‌قرن اخیر برخورداری از این موهبت بدیهی بوده و بدون نیاز به توجهی ویژه تأمین می‌شده است، همچون هوا که برخورداری از آن بدیهی است.

حق مادرزاد | استیون کلرت | ترجمۀ عبدالحسین وهاب‌زاده، سیدمصطفی چشمی، روشنک شهریاری | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۱، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۸۴ صفحه مصور| سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
▪️  آخرین‌کودک‌جنگل‌‌؛ بررسی راهکارهای‌‌ رهایی‌ از اختلال‌ فقر‌ طبیعت | نوشته: ریچارد لو | ترجمه: آرش حسینیان با همکاری رها تیموری | نشر تلنگر: ۱۳۹۵؛ ۱۸۸ صفحه |سفارش: @monirkamyab
📌آخرین کودک جنگل

📍این کتاب به بررسی جدایی روزافزون کودک از طبیعت می‌پردازد و پیامدهای زیست‌محیطی، اجتماعی، روانی و معنوی این مسئله را بررسی می‌کند. در این راستا به بررسی پژوهش‌های روزافزونی می‌پردازد که نشان می‌دهد تماس با طبیعت، برای رشد سالم کودکان و بزرگسالان ضروری است.
با اینکه کانون توجه کتاب کودکان هستند اما به آن دسته از افرادی که حین دو سه دهه‌ی اخیر نیز به دنیا آمده‌اند نظر داشته است. تغییر در رابطه‌ی ما با طبیعت، بسیار ناگهانی و غیر منتظره بوده و آثارش در همه‌ی حوزه های فعالیت‌مان مشهود است. تا همین اواخر، ما در کمپ‌های تابستانی اتراق می‌کردیم، روزها در جنگل و صحرا راهپیمایی می‌کردیم و در مورد گیاهان و حیوانات می‌آموختیم، و شب‌ها دور آتش داستان‌هایی در مورد ارواح و شیرهای کوهستانی می‌گفتیم. اما امروز، این نوع کمپ‌ها و مناسبت‌ها تقریبا ناپدید شده‌اند و جایشان را محافل کامپیوتری اشغال کرده است. برای نسل جدید، طبیعت بیشتر یک انتزاع است تا واقعیت. طبیعت به طور روزافزونی در حال تبدیل شدن به چیزی برای تماشا، مصرف کردن، تخریب کردن و به عبارتی نادیده گرفته شدن است. همانطور که بچه‌ها روز‌به‌روز مقدار بیشتری از طبیعت فاصله می‌گیرند هم از نظر تنانی و هم روانی ضعیف‌تر و آسیب پذیر‌تر می‌شوند، و عملاً غنای تجربه‌ی انسانی‌شان نیز کاهش می‌یابد.
با این وجود، دقیقا در همان برهه‌ای که پیوند بین کودک و طبیعت در حال گسستگی است، حجم روز افزونی از پژوهش‌ها، از ضرورت ارتباط با طبیعت برای حفظ سلامت روانی و تنانی و معنوی کودک و بزرگسال خبر می‌دهند. این پژوهش‌ها نشان می‌دهند حضور حساب شده‌ی کودکان در طبیعت حتی می‌تواند برای اختلال کم‌توجهی و دیگر نابهنجاری‌های تنانی و روانی جنبه‌ی درمانی داشته باشد. به قول یکی از دانشمندان، کودکان به همان اندازه که به تغذیه ی خوب و خواب کافی نیاز دارند به تماس با طبیعت نیز محتاجند.
مقابله با این کمبود و ترمیم پیوند گسسته‌ی کودک‌و‌طبیعت به نفع همه‌ی ماست. نه فقط به دلیل زیبا‌شناختی یا رعایت انصاف و عدالت، بلکه به این دلیل که این برای سلامت ذهنی و بدنی و معنوی خودمان نیز بسیار سودمند است. نجات محیط زیست نیز در گرو همین موضوع است. در واقع نحوه‌ی تجربه‌ی طبیعت توسط بچه‌ها، و تاثیرش بر شیوه‌ای که آنها در سال‌های بعدی بچه‌های خودشان را بزرگ می‌کنند مستقیما بر شرایط و نوع چیدمان شهرها، خانه‌ها و زندگی روزمره‌ی همه ما تاثیر خواهد گذاشت. در صفحات پیش روی این کتاب، به جستجوی راه‌های جدیدی برای ساختن آینده پرداخته می‌شود. از جمله به بررسی برخی از نو آورانه‌ترین برنامه‌های تحصیلی طبیعت‌محور، رویکردهای متفاوت به طراحی فضاهای شهری ( که یکی از نظریه پردازان آن را باغ وحش انسانی می‌نامد)، و همینطور موانع موجود بر سر راه گروه‌های زیست‌محیطی و شیوه‌های مشارکت گروه‌ها و سازمان‌های مذهبی در باز پس‌گیری طبیعت برای رشد معنوی کودکان پرداخته خواهد شد.


@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این مناظر شکوهمند و باورنکردنی، تصویر امروز پارک ملی گلستان در اسفند ۱۴۰۲ است؛ حاصل شش سال مدیریت درجه یک مهدی تیموری که با وجود چنین عملکرد درخشانی برکنار شد! #بی‌تفاوت‌نباشیم
https://www.tg-me.com/darvishnameh | محمد درویش
🎯تجربه طبیعت‌‌

تجربه مستقیم طبیعت و توام با شادی و شگفتی بدون آموزش و مداخله بزرگسالان با احترام و به رسمیت شناختن میل درونی کودک در قالب گروه‌های اجتماعی ناهمسال در یک بافت عاطفی مثبت برای رشد همه جانبه کودک لازم است. حضور در طبیعت و تجربه حسی آن منجر به بیداری حواس کودک می‌شود.حواس تیز لازمه شکوفایی خلاقیت است.تجربه طبیعت همچنین باعث افزایش عملکرد مستقل کودک می‌گردد. مطالعات بر اهمیت تجربه طبیعت برای رشد کودک در عرصه‌های سازشی ، زیبا شناختی، اجتماعی، شناختی هیجانی و فیزیکی تاکید دارد. شاید برای رشد همه جانبه کودک هیچ چیزی موثری‌تر از بازی آزاد و فعالیت خود‌انگیخته در طبیعت نباشد.
📍ویژگی‌های تجربه طبیعت:
۱.تجربه‌ای است که از میل و علاقه کودک شروع می‌شود.
۲.در تعامل بی‌واسطه با عناصر طبیعت است.
۳.این تجربه گروهی و متشکل از سنین مختلف است.
۴.از آموزش مستقیم در آن اجتناب می‌شود.
۵.یادگیری از طریق عمل و فعالیت‌های خودانگیخته کودک رخ می‌دهد.
۶.بازی آزاد به عنوان محور همه یادگیری‌های کودک به رسمیت شناخته می‌شود.‌‌
#مدرسه‌طبیعت
[عکس:آرش مودی‌]

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
🔆 اولین گام به سوی زندگی خلاق‌تر، پرورش کنجکاوی و علاقه است؛ یعنی اختصاص دادن توجه به مسائل به خاطر خود آنها. از این نظر کودکان معمولا بر بزرگسالان برتری دارند. کنجکاوی کودکان مثل پرتویی ثابت است که هر چیزی را که در دسترسشان باشد با علاقه روشن می‌کند و در بر می‌گیرد. موضوع لازم نیست مفید،جذاب یا گرانبها باشد؛ همین قدر که اسرار‌آمیز باشد ارزش توجه را دارد. بیشتر ما با افزایش سن حس شگفتی و احساس حیرت در مواجهه با شکوه و تنوع جهان را از دست می‌دهیم. با وجود اینکه بدون حیرت زندگی یکنواخت می‌شود. افراد خلاق مانند کودکانی هستند که کنجکاوی‌شان حتی در نود سالگی تازه باقی می‌ماند؛ آنها از چیزهای عجیب و ناشناخته لذت می‌برند و چون ناشناخته ها بی‌پایان‌اند، لذت آنها هم بی‌پایان است.🔅
--------------------------

[نقاشی:علی نورپور]
[میهای چیکسنت میهایl روانشناسی کشف و اختراع| ترجمه عباس علی کتیرایی| انتشارات مازیار]‌‌
[با سپاس از عباس مرادی و مهدی وجدانی]

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شوق...حس خوب کودکی؛
مستدام باد.
نوروز [۱۴۰۳]🌱

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت
2025/07/09 15:12:21
Back to Top
HTML Embed Code: