🎯 درسهایی از مدرسهطبیعت
📍عبدالحسین وهابزاده
« جهان کودک جهان سرشار از احساس و هیجان است.یک وجه مشخصهی کودکی داشتن حس شگفتی است، شگفتی نسبت به همهی آنچه از نظر ما بزرگسالان که حس شگفتیمان فسرده شده،عادی و معمولی جلوه میکند: اینکه چرا ماه و خورشید در آسمان ایستاده و نمیافتند.شگفتی از دیدن هر چیز تازه. سرعت اعجابآور کودک در یادگیری همه چیز از داشتن این حس مایه میگیرد.احساس،هیجان و حس شگفتی کودک کارگردان اصلی یادگیریهای اوست.دریغ که ما بزرگسالان برای آن اهمیت چندانی قایل نیستیم. تلاش والدین و مدرسه به دادن آگاهی هرچه بیشتر و زودتر به کودک از طریق آموزش است.
این برداشتهای حسی و عاطفیست که به عنوان ارزشمندترین دستاوردهای کودکی تا پایان عمر ما را به پا میدارد و رزق روحمان میشود نه آموزشها و آگاهیها.برای شناخت و آگاهیهای آموزشی فرصت بعد از کودکی بسیار است.
اگر برداشتهای حسی و عاطفی را به مانند چینیهای ظریف و ارزشمندی بدانیم که قرار است بستهبندی شوند لابهلای آن را پوشالهای آگاهی پر میکند.به هوش باشیم که بسته را چنان از پوشال نیانباریم که جایی برای اصل چینیها باقی نماند.»
[عکس:پوریا قلیچخانی]
📍عبدالحسین وهابزاده
« جهان کودک جهان سرشار از احساس و هیجان است.یک وجه مشخصهی کودکی داشتن حس شگفتی است، شگفتی نسبت به همهی آنچه از نظر ما بزرگسالان که حس شگفتیمان فسرده شده،عادی و معمولی جلوه میکند: اینکه چرا ماه و خورشید در آسمان ایستاده و نمیافتند.شگفتی از دیدن هر چیز تازه. سرعت اعجابآور کودک در یادگیری همه چیز از داشتن این حس مایه میگیرد.احساس،هیجان و حس شگفتی کودک کارگردان اصلی یادگیریهای اوست.دریغ که ما بزرگسالان برای آن اهمیت چندانی قایل نیستیم. تلاش والدین و مدرسه به دادن آگاهی هرچه بیشتر و زودتر به کودک از طریق آموزش است.
این برداشتهای حسی و عاطفیست که به عنوان ارزشمندترین دستاوردهای کودکی تا پایان عمر ما را به پا میدارد و رزق روحمان میشود نه آموزشها و آگاهیها.برای شناخت و آگاهیهای آموزشی فرصت بعد از کودکی بسیار است.
اگر برداشتهای حسی و عاطفی را به مانند چینیهای ظریف و ارزشمندی بدانیم که قرار است بستهبندی شوند لابهلای آن را پوشالهای آگاهی پر میکند.به هوش باشیم که بسته را چنان از پوشال نیانباریم که جایی برای اصل چینیها باقی نماند.»
[عکس:پوریا قلیچخانی]
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌ما نمیتوانیم فرزندانمان را طراحی کنیم! زیرا طبیعت چنین اجازهای را به ما نداده است. فرایند تکامل اجازه نمیدهد که نسلی از یک گونه در این حد تحت تاثیر نسل قبلش قرار بگیرد. فرزندان ما «لوح سپید» نیستند که بخواهیم روی آنها نگارش کنیم! کودکان ما ترکیبی منحصر به فرد از خصائصیاند که در تبار ما رواج داشته است.
📍[دکتر راسل بارکلی؛ روانشناس بالینی برجستهای که تخصص خود را وقف مطالعه اختلال نقص توجه کرده است.تلاشهای علمی دکتر بارکلی تاثیری عمیق بر درک و مدیریت این اختلال داشته است.]
#آیاوالدینمهماند
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
📍[دکتر راسل بارکلی؛ روانشناس بالینی برجستهای که تخصص خود را وقف مطالعه اختلال نقص توجه کرده است.تلاشهای علمی دکتر بارکلی تاثیری عمیق بر درک و مدیریت این اختلال داشته است.]
#آیاوالدینمهماند
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
📌معرفی کتاب«لوح سپید؛ انکار مدرن ذات بشر»
نظریات درباره چیستی انسان، امروزه از زبان فرهنگپژوهان، انسانشناسان، روانشناسان و روانکاوان، پزشکان، محققان حوزههای مختلف علوم انسانی و جامعهشناسان -و نه صرفا و فقط فلاسفه- بیان میشود. و شاید بتوان مخرج مشترک بسیاری از این گفتمانهای تقریبا متفاوت و سرشار از بدایع و نکات گوناگون را در یک جمله خلاصه کرد؛ این که اکثریت آنها معتقدند: «بشر ذات ندارد.» به بیانی دیگر، بیشتر آنها سخن جان لاک را بازگو میکنند که میگفت: "انسان لوح سپید است."
{ادامه👇}
نظریات درباره چیستی انسان، امروزه از زبان فرهنگپژوهان، انسانشناسان، روانشناسان و روانکاوان، پزشکان، محققان حوزههای مختلف علوم انسانی و جامعهشناسان -و نه صرفا و فقط فلاسفه- بیان میشود. و شاید بتوان مخرج مشترک بسیاری از این گفتمانهای تقریبا متفاوت و سرشار از بدایع و نکات گوناگون را در یک جمله خلاصه کرد؛ این که اکثریت آنها معتقدند: «بشر ذات ندارد.» به بیانی دیگر، بیشتر آنها سخن جان لاک را بازگو میکنند که میگفت: "انسان لوح سپید است."
{ادامه👇}
▫️لوح سپید
موضوعات مطرح شده در کتاب «لوح سپید» از سنخ روانشناسی تکاملی است و روانشناسی تکاملی ترکیبی از دو علم زیستشناسی تکاملی و روانشناسی شناختی است که مکمل همدیگر برای شناخت رفتار انسان هستند تا به زعم خود به توصیفی علمی و کاملی از ماهیت انسان و نحوه رفتارش دست یابند. روانشناسان تکاملی مغز را به مثابه ماشینی فیزیکی تلقی میکنند که برنامهای به نام ذهن را اجرا میکند.
نظریه «لوح سپید» از معروفترین نظریههای علوم روانشناسی کلاسیک است که درحوزههایی نظیر آموزش و پرورش، تربیت کودکان، سیاست عمومی، زبانشناسی و... تاثیر زیادی داشته است. استیون پینکر دراین کتاب به نقد و البته بیش از آن به رد این نظریه مهم میپردازد. او هم رای با دیگر دانشمندان علوم شناختی معتقد است که ذهن همانند یک ماشین کار میکند و کارکرد آن بر اساس یک نظریهی محاسباتی پیچیده است که از قوانین مشخصی پیروی میکند. اما پینکر معتقد نیست که انسان از خلا برآمده و در ارتباط با جهان بیرون و محیط پیرامونش شکل میپذیرد. بر خلاف او تا سالیان بسیار رفتارگرایانی همانند اسکینر و همکارانش، نقش ذهن و استعداد را به بهانههایی از قبیل این که اینها را نمیتوان اندازه گرفت و علمی نیستند، نادیده میگرفتند و معتقد بودند با تغییر محیط میتوان در انسانها توجه به ساختار ژنتیکی را بررسی کرد. اما، پینکر عقیده دارد هم محیط و هم توارث ژنتیکی در شکلگیری آنچه انسان مینامیم نقشی دارند.
در این کتاب پینکر سه نظریه مهم در مورد ذات بشر را که صدها سال است مطرح شده به چالش میکشد. نخست، نظریهی معروف جان لاک در باب «لوح سپید»؛ دوم، نظریه ژان ژاک روسو در مورد «وحشی نجیب» و سوم، دیدگاه رنه دکارت که آن را طعنهوار به نقل از گیلبرت رایلی، «شبح در ماشین» مینامد. جان لاک مدعی بود که آگاهی از تجربه میآید و با این نظریه به جنگ اشرافیتی رفت که مدعی بود لیاقتش برای اشرافی بودن ذاتی و موروثی است. لاک با این استدلال معتقد بود که انسانها شبیه به هم هستند و حق و حقوقی برابر دارند. به همین دلیل او فرضیه لوح سپید را مبنای استدلالش قرار داد. در همان دوران ژان ژاک روسو معتقد بود که انسانهای اولیه در وضعیتی آرام و در صلح و آشتی به سرمیبردند و گسترش تمدن غربی و هجوم اروپاییان به مناطق دیگر این تعادلی و وضعیت اولیه را برهم زده و انسانها را آزمند و حریص بدخو بارآورده است. رنهدکارت هم انسان را ماشینی بامکانیسم و سازوکاری مشخص و تدوین یافته تصور میکرد که روحی غیرمادی در جسم او حلول کرده و ذهن را اساسا به دو بخشی مادی و غیرمادی تقسیم میکرد. پینکر این سه نظریه تجربهگرایی، رمانتیسیسم و دوگانهانگاری را شالودههای اصلی عقایدی که درباب ذات بشر و فهم برآمده از آن که مدعی است بشر فاقد ذات است، میداند.
در نقد این نظریهها، استیون پینکر حرفها و مثالها و شواهد تجربی زیادی دارد. پینکر مینویسد که براساس نظریات بیشتر جامعهشناسان کلاسیک، سنتها و مناسبات و رفتارهای اجتماعی جوامع گوناگون از قبیل جنسیت، نابرابری و حتا بیماری، «برساخته»ی همان جوامع هستند و چیزی طبیعی نیستند، اما آنها غریزه و توارث ژنتیکی و استعداد را نادیده میگیرند و میخواهند با تکیه برهمین ادعا رؤیای کمالپذیری انسان را با «مهندسی اجتماعی» عملی کنند. برخلاف آنها پینکر بر این باور است که ذات بشر برخاسته از برهمکنش پیچیده و تودرتویی از توارث ژنتیکی و اثرات محیطی است.
لوح سپید شامل فصولی متعددی است و در مقدمه آن پینکر اشاره میکند که در فصول ابتدایی کتاب به تشریح نگرانیهای برخاسته از شیوه نقد خود و نظریههای خود و همفکرانش پرداخته و در فصولی میانی به راهکارهای فرونشاندن این نگرانیها اشاره میکند و درفصول پایانی به قول خود این وعده را میدهد که مفهوم ذات بشر از دیدگاه او چگونه میتواند به درک ما از زبان، اندیشیدن، حیات اجتماعی و اخلاقیات غنا ببخشد و چراغ راه تعارضات موجود بر سر مفاهیمی همچون سیاست، خشونت، و تربیت فرزند باشد. با این اشارات، لوح سپید در زمره پرمحتواترین کتابهایی است که تا به امروز در این زمینه به فارسی ترجمه شده است. به علاوه، استیون پینکر از آن دست دانشمندانی است که قدرت قلم بسیار خوبی دارند و گواه آن جایزه پولیتزری است که این نویسنده دریافت کرده است.
📍 سفارش کتاب
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
موضوعات مطرح شده در کتاب «لوح سپید» از سنخ روانشناسی تکاملی است و روانشناسی تکاملی ترکیبی از دو علم زیستشناسی تکاملی و روانشناسی شناختی است که مکمل همدیگر برای شناخت رفتار انسان هستند تا به زعم خود به توصیفی علمی و کاملی از ماهیت انسان و نحوه رفتارش دست یابند. روانشناسان تکاملی مغز را به مثابه ماشینی فیزیکی تلقی میکنند که برنامهای به نام ذهن را اجرا میکند.
نظریه «لوح سپید» از معروفترین نظریههای علوم روانشناسی کلاسیک است که درحوزههایی نظیر آموزش و پرورش، تربیت کودکان، سیاست عمومی، زبانشناسی و... تاثیر زیادی داشته است. استیون پینکر دراین کتاب به نقد و البته بیش از آن به رد این نظریه مهم میپردازد. او هم رای با دیگر دانشمندان علوم شناختی معتقد است که ذهن همانند یک ماشین کار میکند و کارکرد آن بر اساس یک نظریهی محاسباتی پیچیده است که از قوانین مشخصی پیروی میکند. اما پینکر معتقد نیست که انسان از خلا برآمده و در ارتباط با جهان بیرون و محیط پیرامونش شکل میپذیرد. بر خلاف او تا سالیان بسیار رفتارگرایانی همانند اسکینر و همکارانش، نقش ذهن و استعداد را به بهانههایی از قبیل این که اینها را نمیتوان اندازه گرفت و علمی نیستند، نادیده میگرفتند و معتقد بودند با تغییر محیط میتوان در انسانها توجه به ساختار ژنتیکی را بررسی کرد. اما، پینکر عقیده دارد هم محیط و هم توارث ژنتیکی در شکلگیری آنچه انسان مینامیم نقشی دارند.
در این کتاب پینکر سه نظریه مهم در مورد ذات بشر را که صدها سال است مطرح شده به چالش میکشد. نخست، نظریهی معروف جان لاک در باب «لوح سپید»؛ دوم، نظریه ژان ژاک روسو در مورد «وحشی نجیب» و سوم، دیدگاه رنه دکارت که آن را طعنهوار به نقل از گیلبرت رایلی، «شبح در ماشین» مینامد. جان لاک مدعی بود که آگاهی از تجربه میآید و با این نظریه به جنگ اشرافیتی رفت که مدعی بود لیاقتش برای اشرافی بودن ذاتی و موروثی است. لاک با این استدلال معتقد بود که انسانها شبیه به هم هستند و حق و حقوقی برابر دارند. به همین دلیل او فرضیه لوح سپید را مبنای استدلالش قرار داد. در همان دوران ژان ژاک روسو معتقد بود که انسانهای اولیه در وضعیتی آرام و در صلح و آشتی به سرمیبردند و گسترش تمدن غربی و هجوم اروپاییان به مناطق دیگر این تعادلی و وضعیت اولیه را برهم زده و انسانها را آزمند و حریص بدخو بارآورده است. رنهدکارت هم انسان را ماشینی بامکانیسم و سازوکاری مشخص و تدوین یافته تصور میکرد که روحی غیرمادی در جسم او حلول کرده و ذهن را اساسا به دو بخشی مادی و غیرمادی تقسیم میکرد. پینکر این سه نظریه تجربهگرایی، رمانتیسیسم و دوگانهانگاری را شالودههای اصلی عقایدی که درباب ذات بشر و فهم برآمده از آن که مدعی است بشر فاقد ذات است، میداند.
در نقد این نظریهها، استیون پینکر حرفها و مثالها و شواهد تجربی زیادی دارد. پینکر مینویسد که براساس نظریات بیشتر جامعهشناسان کلاسیک، سنتها و مناسبات و رفتارهای اجتماعی جوامع گوناگون از قبیل جنسیت، نابرابری و حتا بیماری، «برساخته»ی همان جوامع هستند و چیزی طبیعی نیستند، اما آنها غریزه و توارث ژنتیکی و استعداد را نادیده میگیرند و میخواهند با تکیه برهمین ادعا رؤیای کمالپذیری انسان را با «مهندسی اجتماعی» عملی کنند. برخلاف آنها پینکر بر این باور است که ذات بشر برخاسته از برهمکنش پیچیده و تودرتویی از توارث ژنتیکی و اثرات محیطی است.
لوح سپید شامل فصولی متعددی است و در مقدمه آن پینکر اشاره میکند که در فصول ابتدایی کتاب به تشریح نگرانیهای برخاسته از شیوه نقد خود و نظریههای خود و همفکرانش پرداخته و در فصولی میانی به راهکارهای فرونشاندن این نگرانیها اشاره میکند و درفصول پایانی به قول خود این وعده را میدهد که مفهوم ذات بشر از دیدگاه او چگونه میتواند به درک ما از زبان، اندیشیدن، حیات اجتماعی و اخلاقیات غنا ببخشد و چراغ راه تعارضات موجود بر سر مفاهیمی همچون سیاست، خشونت، و تربیت فرزند باشد. با این اشارات، لوح سپید در زمره پرمحتواترین کتابهایی است که تا به امروز در این زمینه به فارسی ترجمه شده است. به علاوه، استیون پینکر از آن دست دانشمندانی است که قدرت قلم بسیار خوبی دارند و گواه آن جایزه پولیتزری است که این نویسنده دریافت کرده است.
📍 سفارش کتاب
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
Forwarded from محمد درویش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💚 آزادی فعالان محیطزیستی دربند، امیدبخشترین خبر سال! 💚
📚 @darvishnameh
1️⃣ بیش از ۸۰۰ سال پیش مولانا به همه انسانها نوید داده بود:
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند ...
2️⃣ خواستم بگویم امروز، ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ با شنیدن خبر آزادی هومن جوکار و یارانش پس از تحمل حدود ۶ سال حبس، عمیقاً درک کردم که مولانا چه میگوید و از کدام امید و صبوری سخن میگوید ...
3️⃣ چقدر به شنیدن این خبرهای خوش نیاز داریم ... چقدر ...
#امید_برای_طبیعت_ایران
#محمد_درویش
📚 @darvishnameh
1️⃣ بیش از ۸۰۰ سال پیش مولانا به همه انسانها نوید داده بود:
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند ...
2️⃣ خواستم بگویم امروز، ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ با شنیدن خبر آزادی هومن جوکار و یارانش پس از تحمل حدود ۶ سال حبس، عمیقاً درک کردم که مولانا چه میگوید و از کدام امید و صبوری سخن میگوید ...
3️⃣ چقدر به شنیدن این خبرهای خوش نیاز داریم ... چقدر ...
#امید_برای_طبیعت_ایران
#محمد_درویش
📌مصاحبه با عبدالحسین وهابزاده[خالق ایده مدرسه طبیعت]
طبیعت را به کودکان پس دهید
[روزنامه پیام ما|شماره ۲۸۱۶؛صفحات ۵,۴]
📍محمد[بهمن]عظیمی
🍃با سپاس از فاطمه باباخانی
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
طبیعت را به کودکان پس دهید
[روزنامه پیام ما|شماره ۲۸۱۶؛صفحات ۵,۴]
📍محمد[بهمن]عظیمی
🍃با سپاس از فاطمه باباخانی
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
📌چه چیزی بازی را برای بشر تا این حد حیاتی میکند؟ نقش تکاملی بازی چیست؟
📍دنیل گرینبرگ
▫️استدلال من این است که بقا و پیشرفت گونه بشر در گرو بازی است. به نظرم بشر از نظر میزان تعامل فعالانه با محیطش، گونهای یگانه است. بشر میتواند با محیط در قالب یک رابطه متقابل پویا تعامل برقرار کند-محیط را دستکاری کند، بشناسدش، مدلهایی از رویش بسازد، اصلاحشان کند و از محیط برای مدلهایش بازخورد بگیرد. یکی از راههای تعامل انسان با محیط، تلاش برای تغییر شرایط محیطی به منظور ارتقای سلامت، شادی و موفقیت است.
پس تعامل فعالانه با محیط بخشی از طبیعت بشر است که با کشف ناشناختهها به دنبال راههایی برای تغییر آن بگردد. پیشرفت بشر در گرو جستجوی فاکتورهای جدید و هنوز نامعلوم، بهره بردن از آنها، توسعهشان، وارد کردنشان به حیطهی دانش بشری، سپس ادامهی راه به سوی ناشناختههای جدید است.
▫️[نمایی روشنتر؛ بینشی جدید در مدل مدرسه سادبریولی| دنیل گرینبرگ|ترجمه شقایق آراسته|نشر نی؛۱۴۰۲]
▫️[نقاشی:علی نورپور]
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
📍دنیل گرینبرگ
▫️استدلال من این است که بقا و پیشرفت گونه بشر در گرو بازی است. به نظرم بشر از نظر میزان تعامل فعالانه با محیطش، گونهای یگانه است. بشر میتواند با محیط در قالب یک رابطه متقابل پویا تعامل برقرار کند-محیط را دستکاری کند، بشناسدش، مدلهایی از رویش بسازد، اصلاحشان کند و از محیط برای مدلهایش بازخورد بگیرد. یکی از راههای تعامل انسان با محیط، تلاش برای تغییر شرایط محیطی به منظور ارتقای سلامت، شادی و موفقیت است.
پس تعامل فعالانه با محیط بخشی از طبیعت بشر است که با کشف ناشناختهها به دنبال راههایی برای تغییر آن بگردد. پیشرفت بشر در گرو جستجوی فاکتورهای جدید و هنوز نامعلوم، بهره بردن از آنها، توسعهشان، وارد کردنشان به حیطهی دانش بشری، سپس ادامهی راه به سوی ناشناختههای جدید است.
▫️[نمایی روشنتر؛ بینشی جدید در مدل مدرسه سادبریولی| دنیل گرینبرگ|ترجمه شقایق آراسته|نشر نی؛۱۴۰۲]
▫️[نقاشی:علی نورپور]
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
📌راشل کارسون، دانشمند و نویسنده امریکایی، با بیانی فصیح اهمیت تکوینی جلوههای بیهمتای طبیعت را برای رشد کودک، اینگونه توصیف میکند:
«جهان کودک باطراوت و جدید و زیباست، پر از شگفتی و هیجان است ... به راستی حفظ و تقویت این حس شگفتی و حیرت، و به رسمیت شناختن طبیعتی فراتر از مرزهای وجود انسان چیست؟ آیا جستجوی طبیعت صرفا راهی خوشایند برای گذراندن ساعتهای طلایی دوران کودکی است یا اینکه چیزی عمیقتر در میان است؟ یقین دارم که در اینجا چیزی بسیار عمیقتر جاری است، چیزی بادوامتر و اساسیتر ... کسانی که در زیبایی زمین اندیشه میکنند قدرتی پیدا میکنند که در تمام طول زندگیشان دوام میآورد. در مهاجرت پرندگان، جزر و مد آب ، تاخوردگیهای غنچهی آماده برای بهار علاوه بر زیبایی واقعی، نوعی زیبایی نمادین نیز وجود دارد. در موسیقی تکراری طبیعت چیزی بینهایت شفابخش جاریست.»
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
«جهان کودک باطراوت و جدید و زیباست، پر از شگفتی و هیجان است ... به راستی حفظ و تقویت این حس شگفتی و حیرت، و به رسمیت شناختن طبیعتی فراتر از مرزهای وجود انسان چیست؟ آیا جستجوی طبیعت صرفا راهی خوشایند برای گذراندن ساعتهای طلایی دوران کودکی است یا اینکه چیزی عمیقتر در میان است؟ یقین دارم که در اینجا چیزی بسیار عمیقتر جاری است، چیزی بادوامتر و اساسیتر ... کسانی که در زیبایی زمین اندیشه میکنند قدرتی پیدا میکنند که در تمام طول زندگیشان دوام میآورد. در مهاجرت پرندگان، جزر و مد آب ، تاخوردگیهای غنچهی آماده برای بهار علاوه بر زیبایی واقعی، نوعی زیبایی نمادین نیز وجود دارد. در موسیقی تکراری طبیعت چیزی بینهایت شفابخش جاریست.»
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«کودکی مرحله اثرات دیرپاست: دورانی که خوب یا بد بر همه عمر سایه میافکند. این دوران تاثیرگذار، امروزه محور پیشرفت برای هر ملتی است که قصد توسعه واقعی داشته باشد و تلاش میشود که این مرحله سرنوشتساز زندگی هرچه پربارتر شود.
اما این پرباری نه در تبدیل کودک به انبانی از اطلاعات نظری بیارتباط با زندگی، بلکه در توانا شدن او و تحقق همه استعدادهای حسی، حرکتی، عاطفی و شناختیست. نیز در رشد خلاقیت، قدرت تخیل، مهارتهای اجتماعیاش و تعامل با دیگران است. به بیان دیگر کودک نیازمند رشدی متوازن، سازواره و جامع است نه دستی بلند و حجیم بر پیکری نحیف، آنچنان که نظام های آموزشی کنونی میپرورند.»
| پیشگفتار کتاب طبیعت وکودکخردسال |
[ عبدالحسین وهابزاده]
#مدرسهطبیعت ریرا
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
اما این پرباری نه در تبدیل کودک به انبانی از اطلاعات نظری بیارتباط با زندگی، بلکه در توانا شدن او و تحقق همه استعدادهای حسی، حرکتی، عاطفی و شناختیست. نیز در رشد خلاقیت، قدرت تخیل، مهارتهای اجتماعیاش و تعامل با دیگران است. به بیان دیگر کودک نیازمند رشدی متوازن، سازواره و جامع است نه دستی بلند و حجیم بر پیکری نحیف، آنچنان که نظام های آموزشی کنونی میپرورند.»
| پیشگفتار کتاب طبیعت وکودکخردسال |
[ عبدالحسین وهابزاده]
#مدرسهطبیعت ریرا
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
▫️حق مادرزاد؛ انسان و طبیعت در دنیای امروز| استیون کلرت| ترجمه عبدالحسین وهابزاده،سید مصطفی چشمی-روشنک شهریاری |نشر نو: چاپ اول ۱۴۰۰ |
«بشریت نتیجه رابطه تکامل یافته انسان با طبیعت است؛ تعاملی طولانی مدت و تجربه جهان طبیعی. احساسات ما، هیجانات ما، نیروی عقلانی ما و حتی فرهنگ ما در ارتباط با دنیای غیرانسانی و برای سازگاری با آن شکل گرفته و توسعه یافته است.»
سفارش و خرید کتاب «حق مادرزاد» از وبسایت انتشارات نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
«بشریت نتیجه رابطه تکامل یافته انسان با طبیعت است؛ تعاملی طولانی مدت و تجربه جهان طبیعی. احساسات ما، هیجانات ما، نیروی عقلانی ما و حتی فرهنگ ما در ارتباط با دنیای غیرانسانی و برای سازگاری با آن شکل گرفته و توسعه یافته است.»
سفارش و خرید کتاب «حق مادرزاد» از وبسایت انتشارات نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
📌حق مادرزاد
آن چه امروز ما به عنوان انسانیت میشناسیم، محصول تعامل مستمر بین انسان و طبیعت است. تعاملی طولانی که درنهایت به رابطه ای تکامل یافته ختم شده است. تمامی احساسات، هیجانات، خِرَد و حتی فرهنگ ما در ارتباط با دنیای غیرانسانی و برای سازگاری با آن شکل گرفته و توسعه یافته است. علاوه بر این، سلامت روح و روان، سود و رفاه ما در گروی استمرار این رابطه با طبیعت معنا می یابد، حتی اگر دنیای امروز بطور فزآیندهای به سمت مصنوعی و صنعتی شدن رفته است.
در این کتاب، آنچه را به عنوان بنیانهای ترقی بشریت میشناسیم و نیز تمام معیارهای تمدن معاصر، مانند مهار و تسخیر طبیعت و دگرگونسازی آن به نفع انسان که تنها یک گونه ی جانوری است، را به چالش میکشیم. امروزه افراد زیادی، بدون درنظر گرفتن وابستگی انسان به طبیعت، مغرورِ دستاوردهای علمی- مهندسی و تولید انبوه ماشینیِ تمدن بشری اند. این افراد طبیعت را نه به مثابه تکیهگاهی برای تمدن بشری بلکه تنها به عنوان منبعی برای تامین مادهی خام دانسته و تمدن بشری را بدون ستون طبیعت افراشته میپندارند. اینان از توانایی انسان در ارتباطات بین قارهای در کسری از ثانیه، جمعآوری انبوه اطلاعات و غلبه بر بیماریهایی که جان میلیونها انسان را در گذشته می گرفته، حیرت میکنند. همچنین از امکانات و خدماتی که افراد سرآمدِ قرون پیشین نیز قادر به تصور آن نبودهاند، سخن میگویند و با چهرهای حق به جانب میپرسند: آیا طبیعت چیزی فراتر از منبع تأمین مادهی خام برای ساخت ابزارهای رفاهی انسان است؟ و در نهایت سری به منت تکان داده و طبیعت گردیهای گاه به گاه خود را اگرچه خوشایند، اما زیاد ضروری نمیدانند.
جامعهی امروزی، حق دارد که به دستاوردهایی همچون استانداردهای بالای زندگی، سلامت جسمی و دست یابی به اسباب آسایش افتخار کند. درعین حال برای رسیدن به موفقیت و ثبات، نه فقط از بُعد مادی بلکه از نظر روحی و روانی، این دستاوردها باید بر سنگ بستری از یک رابطهی مثبت و پویا با طبیعت استوار باشد. این وابستگیِ انسان به طبیعت نه فقط برای تأمین مواد اولیه، آب پاک، خاک حاصلخیز و سایر خدمات اکوسیستمی ضروریست، بلکه اساساً این رابطه بر احساسات، تفکرات، ارتباطات و خلاقیت های ما تاثیر می گذارد. همچنین، این رابطه بر توانایی حل مشکل و در کل شکل گیری احساس امنیت، بلوغ، هویت، معنا و هدف زندگی اثری عمیق دارد. همچون گذشته، در آینده نیز ذات ما به عنوان انسان، در کیفیت ارتباطمان با طبیعت معنا مییابد. در صورتی که ما خارج از محیطی زندگی کنیم که در آن تکامل یافتهایم، هرگز کاملاً سالم و راضی نخواهیم بود. بخش عمدهی ارزشهای انسانی مان، ظرفیت مان برای مراقبت کردن، استدلال کردن، عشق ورزیدن، خلق کردن، درک زیبایی و شناخت شادی به روابط متنوع ما با طبیعت وابسته است.
این وابستگی به طبیعت، بازتاب خاستگاه زیست شناختی ما به عنوان یک گونه در طبیعت است. تکاملِ ما ریشه در طبیعت دارد، نه در یک دنیای مصنوعیِ انسان ساخت. بیشتر از نود و نُه درصد تاریخ بشر، صرف سازگاری و انطباق واکنشهای گونه ما با طبیعت در جهت تضمین بقاء مان شده است. همین سازگاری ها پرورش دهندهی احساسات، عقل و روان ما هستند. تنها در بخش کوچکی از تاریخ گونه مان ظاهراً ما جدا از طبیعت زیسته ایم و این ایده بر این فرض استوار است که فعالیتهای اخیرمان، عادی و به هنجار بوده است. برخی از مهمترینِ این فعالیت ها عبارتند از: اهلی سازی گیاهان و حیوانات که به ده هزار سال پیش بر میگردد، بهرهبرداری از انرژی فراتر از نیروی کارگری که در پنج هزار سال گذشته آغاز شد، ابداع شهرها که حدود چهار هزار سال پیش شروع شدند، تولید انبوه کالاها و خدمات در طول پانصد سال گذشته، مغلوب کردن بیماریهای عمده در قرنهای اخیر یا توسعه محصولات مدرن الکترونیک و مهندسی در عصر حاضر.
نه تنها طبیعت بخشی کوچک و یا غیرمرتبط با زندگی ما نیست، بلکه تمایل ذاتی ما برای پیوستن به طبیعت در ابعاد جسمانی، سلامت روان و رفاه ما حیاتی به نظر می رسد. این وابستگی به طبیعت ظرفیتهای ما را در احساس، استدلال، تفکر و حل مشکلات، کشف، خلق و سالم زیستن شکل و گسترش داده است. ما چه کشاورز یا سرمایهگذار باشیم، چه جنگلبان یا استاد دانشگاه، چه کار ذهنی و یا جسمانی داشته باشیم، در هر حال امنیت و بقایمان به کیفیت روابط ما با طبیعت وابسته است.
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
آن چه امروز ما به عنوان انسانیت میشناسیم، محصول تعامل مستمر بین انسان و طبیعت است. تعاملی طولانی که درنهایت به رابطه ای تکامل یافته ختم شده است. تمامی احساسات، هیجانات، خِرَد و حتی فرهنگ ما در ارتباط با دنیای غیرانسانی و برای سازگاری با آن شکل گرفته و توسعه یافته است. علاوه بر این، سلامت روح و روان، سود و رفاه ما در گروی استمرار این رابطه با طبیعت معنا می یابد، حتی اگر دنیای امروز بطور فزآیندهای به سمت مصنوعی و صنعتی شدن رفته است.
در این کتاب، آنچه را به عنوان بنیانهای ترقی بشریت میشناسیم و نیز تمام معیارهای تمدن معاصر، مانند مهار و تسخیر طبیعت و دگرگونسازی آن به نفع انسان که تنها یک گونه ی جانوری است، را به چالش میکشیم. امروزه افراد زیادی، بدون درنظر گرفتن وابستگی انسان به طبیعت، مغرورِ دستاوردهای علمی- مهندسی و تولید انبوه ماشینیِ تمدن بشری اند. این افراد طبیعت را نه به مثابه تکیهگاهی برای تمدن بشری بلکه تنها به عنوان منبعی برای تامین مادهی خام دانسته و تمدن بشری را بدون ستون طبیعت افراشته میپندارند. اینان از توانایی انسان در ارتباطات بین قارهای در کسری از ثانیه، جمعآوری انبوه اطلاعات و غلبه بر بیماریهایی که جان میلیونها انسان را در گذشته می گرفته، حیرت میکنند. همچنین از امکانات و خدماتی که افراد سرآمدِ قرون پیشین نیز قادر به تصور آن نبودهاند، سخن میگویند و با چهرهای حق به جانب میپرسند: آیا طبیعت چیزی فراتر از منبع تأمین مادهی خام برای ساخت ابزارهای رفاهی انسان است؟ و در نهایت سری به منت تکان داده و طبیعت گردیهای گاه به گاه خود را اگرچه خوشایند، اما زیاد ضروری نمیدانند.
جامعهی امروزی، حق دارد که به دستاوردهایی همچون استانداردهای بالای زندگی، سلامت جسمی و دست یابی به اسباب آسایش افتخار کند. درعین حال برای رسیدن به موفقیت و ثبات، نه فقط از بُعد مادی بلکه از نظر روحی و روانی، این دستاوردها باید بر سنگ بستری از یک رابطهی مثبت و پویا با طبیعت استوار باشد. این وابستگیِ انسان به طبیعت نه فقط برای تأمین مواد اولیه، آب پاک، خاک حاصلخیز و سایر خدمات اکوسیستمی ضروریست، بلکه اساساً این رابطه بر احساسات، تفکرات، ارتباطات و خلاقیت های ما تاثیر می گذارد. همچنین، این رابطه بر توانایی حل مشکل و در کل شکل گیری احساس امنیت، بلوغ، هویت، معنا و هدف زندگی اثری عمیق دارد. همچون گذشته، در آینده نیز ذات ما به عنوان انسان، در کیفیت ارتباطمان با طبیعت معنا مییابد. در صورتی که ما خارج از محیطی زندگی کنیم که در آن تکامل یافتهایم، هرگز کاملاً سالم و راضی نخواهیم بود. بخش عمدهی ارزشهای انسانی مان، ظرفیت مان برای مراقبت کردن، استدلال کردن، عشق ورزیدن، خلق کردن، درک زیبایی و شناخت شادی به روابط متنوع ما با طبیعت وابسته است.
این وابستگی به طبیعت، بازتاب خاستگاه زیست شناختی ما به عنوان یک گونه در طبیعت است. تکاملِ ما ریشه در طبیعت دارد، نه در یک دنیای مصنوعیِ انسان ساخت. بیشتر از نود و نُه درصد تاریخ بشر، صرف سازگاری و انطباق واکنشهای گونه ما با طبیعت در جهت تضمین بقاء مان شده است. همین سازگاری ها پرورش دهندهی احساسات، عقل و روان ما هستند. تنها در بخش کوچکی از تاریخ گونه مان ظاهراً ما جدا از طبیعت زیسته ایم و این ایده بر این فرض استوار است که فعالیتهای اخیرمان، عادی و به هنجار بوده است. برخی از مهمترینِ این فعالیت ها عبارتند از: اهلی سازی گیاهان و حیوانات که به ده هزار سال پیش بر میگردد، بهرهبرداری از انرژی فراتر از نیروی کارگری که در پنج هزار سال گذشته آغاز شد، ابداع شهرها که حدود چهار هزار سال پیش شروع شدند، تولید انبوه کالاها و خدمات در طول پانصد سال گذشته، مغلوب کردن بیماریهای عمده در قرنهای اخیر یا توسعه محصولات مدرن الکترونیک و مهندسی در عصر حاضر.
نه تنها طبیعت بخشی کوچک و یا غیرمرتبط با زندگی ما نیست، بلکه تمایل ذاتی ما برای پیوستن به طبیعت در ابعاد جسمانی، سلامت روان و رفاه ما حیاتی به نظر می رسد. این وابستگی به طبیعت ظرفیتهای ما را در احساس، استدلال، تفکر و حل مشکلات، کشف، خلق و سالم زیستن شکل و گسترش داده است. ما چه کشاورز یا سرمایهگذار باشیم، چه جنگلبان یا استاد دانشگاه، چه کار ذهنی و یا جسمانی داشته باشیم، در هر حال امنیت و بقایمان به کیفیت روابط ما با طبیعت وابسته است.
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
🔆 حس شگفتی: طبیعت با ما در سخن است
«برای حس و درک زندگی؛ بهترین راه، گوشسپردن به نجوای طبیعت است. طبیعتی که با زبانی شایسته و زیبا با ما در گفتوگوست.»
راشل کارسون در کتاب «حس شگفتی» از ما میخواهد تا به کودکان آشتی و آشنایی و صمیمیت با طبیعت را بیاموزیم و با آنها در این مسیر نورانی همراه و همگام شویم. هرچند کتاب بهنوعی راهنمایی برای والدین است تا شریک تجربیات لذتبخش کودکان از بودن در طبیعت باشند، با این حال برگبرگ آن همراه با تصاویر بینظیری که از عناصر طبیعت رامنشدنی پیش چشم میگذارد و با نثری سرشار از جنگل و دریا و شعر و موسیقی هر بیننده و خوانندهای را به لحظاتی درنگ و مکاشفهای درونی فرامیخواند. در این کتاب میخوانیم:
« انسانها در طی تاریخ زیست خود بر زمین، یاد گرفتند که چگونه با دنبالکردن نشانهها و نمادها، آنچه را که میخواهند از طبیعت برگیرند و چگونه با خطراتش روبهرو شوند. با گسترش سیطرهگونه انسان بر زمین، آن پیوند دیرین خالی از احساس شد. بااینحال هنوز هم طبیعت با ما در سخن است. زبان طبیعت برای سخنگفتن با ما همان تجربیات نابِ طبیعت است».
پیشنهاد «راشل کارسون» (۲۷ مه ۱۹۰۷ - ۱۴ آوریل۱۹۶۴) نویسنده پیشرو محیط زیست در این کتاب این است که هنگام تجربهورزی، با تمام حواس و هنگام رویارویی با پدیدهها و کشفوشهود شورمندانه طبیعت، دست در دست کودک و پابهپای او قدم در دنیای شگفتانگیزی بگذاریم که در همین نزدیکیِ هریک از ماست و این ارزشمندترین هدیهای است که میتوان به کودکی داد تا شکوه لمس طبیعت و لذت همیشه پایدار آن در تمام زندگیاش او را به پیش ببرد؛ بیآنکه عجولانه در پی یاددادن آموختههایی به او باشیم، چراکه کودک خودبهخود در مسیر یادگیری آنها قرار خواهد گرفت. ابتدا این کشش و شیفتگی به پدیدههاست که ما را در گام بعدی، به فراگیری دانش درباره آنها ترغیب و تشویق خواهد کرد. راشل کارسون که در ناحیهای روستایی در پنسیلوانیای آمریکا متولد شد در ایام زندگی خود با علاقه و پشتکار از نگاه یک زیستشناس از لزوم همزیستی انسان و طبیعت نوشت و الهامبخش هزاران گروه طرفدار محیط زیست شد.
[منبع: روزنامه شرق| جواد لگزیان]
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
«برای حس و درک زندگی؛ بهترین راه، گوشسپردن به نجوای طبیعت است. طبیعتی که با زبانی شایسته و زیبا با ما در گفتوگوست.»
راشل کارسون در کتاب «حس شگفتی» از ما میخواهد تا به کودکان آشتی و آشنایی و صمیمیت با طبیعت را بیاموزیم و با آنها در این مسیر نورانی همراه و همگام شویم. هرچند کتاب بهنوعی راهنمایی برای والدین است تا شریک تجربیات لذتبخش کودکان از بودن در طبیعت باشند، با این حال برگبرگ آن همراه با تصاویر بینظیری که از عناصر طبیعت رامنشدنی پیش چشم میگذارد و با نثری سرشار از جنگل و دریا و شعر و موسیقی هر بیننده و خوانندهای را به لحظاتی درنگ و مکاشفهای درونی فرامیخواند. در این کتاب میخوانیم:
« انسانها در طی تاریخ زیست خود بر زمین، یاد گرفتند که چگونه با دنبالکردن نشانهها و نمادها، آنچه را که میخواهند از طبیعت برگیرند و چگونه با خطراتش روبهرو شوند. با گسترش سیطرهگونه انسان بر زمین، آن پیوند دیرین خالی از احساس شد. بااینحال هنوز هم طبیعت با ما در سخن است. زبان طبیعت برای سخنگفتن با ما همان تجربیات نابِ طبیعت است».
پیشنهاد «راشل کارسون» (۲۷ مه ۱۹۰۷ - ۱۴ آوریل۱۹۶۴) نویسنده پیشرو محیط زیست در این کتاب این است که هنگام تجربهورزی، با تمام حواس و هنگام رویارویی با پدیدهها و کشفوشهود شورمندانه طبیعت، دست در دست کودک و پابهپای او قدم در دنیای شگفتانگیزی بگذاریم که در همین نزدیکیِ هریک از ماست و این ارزشمندترین هدیهای است که میتوان به کودکی داد تا شکوه لمس طبیعت و لذت همیشه پایدار آن در تمام زندگیاش او را به پیش ببرد؛ بیآنکه عجولانه در پی یاددادن آموختههایی به او باشیم، چراکه کودک خودبهخود در مسیر یادگیری آنها قرار خواهد گرفت. ابتدا این کشش و شیفتگی به پدیدههاست که ما را در گام بعدی، به فراگیری دانش درباره آنها ترغیب و تشویق خواهد کرد. راشل کارسون که در ناحیهای روستایی در پنسیلوانیای آمریکا متولد شد در ایام زندگی خود با علاقه و پشتکار از نگاه یک زیستشناس از لزوم همزیستی انسان و طبیعت نوشت و الهامبخش هزاران گروه طرفدار محیط زیست شد.
[منبع: روزنامه شرق| جواد لگزیان]
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
Forwarded from خانه کتابدار کودک و نوجوان
🔴کارگاه یک روزه
چگونه راهنمای «حس شگفتی» کودکانمان باشیم؟
✅ ویژهی والدین، مربیان و تسهیلگران
در این کارگاه درباره موضوعاتی چون
🔹کودکی و شالودهی عاطفی
🔹انسان و طبیعت
🔹نسبت حس شگفتی و ادراک
🔹تجربه، مغز و حس شگفتی
🔹تقویت/کاهش حس شگفتی
بحث و گفتوگو خواهد شد.
👨💻محمد عظیمی، مدرس دانشگاه، پژوهشگر و فعال حوزه کودکوطبیت.
بخشهای مختلف کارگاه
🔹معارفه، گفتوگو، مقدمه و کلیات
🔹 پخش فیلم، طرح مبانی نظری، گفتوگو
🔹 پخش فیلم، بررسی راهکارها، جمعبندی و گفتوگو
⏰ تاریخ: پنجشنبه، ۳خرداد
ساعت: ۹:۳۰ تا ۱۳:۳۰
در پایان به شرکتکنندگان یک بسته آموزشی شامل مقالات مرتبط و کتاب «حسِ شگفتی» (نوشته راشل کارسون؛ ترجمه علی فقهی و نگار گودرزی)هدیه داده خواهد شد.
اطلاعات بیشتر و ثبتنام:
☎️تلفن تماس:
66962904
آیدی تلگرام:
@Khanehketabdar83
چگونه راهنمای «حس شگفتی» کودکانمان باشیم؟
✅ ویژهی والدین، مربیان و تسهیلگران
در این کارگاه درباره موضوعاتی چون
🔹کودکی و شالودهی عاطفی
🔹انسان و طبیعت
🔹نسبت حس شگفتی و ادراک
🔹تجربه، مغز و حس شگفتی
🔹تقویت/کاهش حس شگفتی
بحث و گفتوگو خواهد شد.
👨💻محمد عظیمی، مدرس دانشگاه، پژوهشگر و فعال حوزه کودکوطبیت.
بخشهای مختلف کارگاه
🔹معارفه، گفتوگو، مقدمه و کلیات
🔹 پخش فیلم، طرح مبانی نظری، گفتوگو
🔹 پخش فیلم، بررسی راهکارها، جمعبندی و گفتوگو
⏰ تاریخ: پنجشنبه، ۳خرداد
ساعت: ۹:۳۰ تا ۱۳:۳۰
در پایان به شرکتکنندگان یک بسته آموزشی شامل مقالات مرتبط و کتاب «حسِ شگفتی» (نوشته راشل کارسون؛ ترجمه علی فقهی و نگار گودرزی)هدیه داده خواهد شد.
اطلاعات بیشتر و ثبتنام:
☎️تلفن تماس:
66962904
آیدی تلگرام:
@Khanehketabdar83
گفتگوی محبوبه قربانی با محمد درویش:
نظر شما این است که خانوادهها باید کودکانشان را عاشق طبیعت و سرزمینشان کنند. این چطور اتفاق میافتد؟
وقتی کودکان بدون احساس گناه در کودکی، کودکی کنند، آن وقت در بزرگی، بزرگی میکنند ولی امروزه کودکی بچهها حرام میشود چراکه والدینشان بیشتر نگران یادگیری زبان انگلیسی و بازیهای کامپیوتری هستند و وقتی آنها با خاک و گل بازی میکنند، فکر میکنند وقتشان به هدر میرود، در حالی که اینگونه نیست. امروزه در کشورهای پیشرفته، بچهها تا ۱۲ سالگی بر اساس سنشان، کلاسهایشان تغییر پیدا میکند و از آنها امتحانی گرفته نمیشود و گفته میشود میتوانید به همین روال ادامه دهید ولی ممکن است از بعضی حقوق اجتماعی محروم شوید. به این شکل آنها مهارت زندگی را یاد میگیرند، ولی در کشور ما به جای مهارتآموزی، تربیت کنکوریهای کوچکی دنبال میشود که بتوانند در کسری از ثانیه تست بزنند! همین رویکردهاست که سبب میشود موضوعات مهمی مانند محیطزیست و ...
@darvishnameh
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
نظر شما این است که خانوادهها باید کودکانشان را عاشق طبیعت و سرزمینشان کنند. این چطور اتفاق میافتد؟
وقتی کودکان بدون احساس گناه در کودکی، کودکی کنند، آن وقت در بزرگی، بزرگی میکنند ولی امروزه کودکی بچهها حرام میشود چراکه والدینشان بیشتر نگران یادگیری زبان انگلیسی و بازیهای کامپیوتری هستند و وقتی آنها با خاک و گل بازی میکنند، فکر میکنند وقتشان به هدر میرود، در حالی که اینگونه نیست. امروزه در کشورهای پیشرفته، بچهها تا ۱۲ سالگی بر اساس سنشان، کلاسهایشان تغییر پیدا میکند و از آنها امتحانی گرفته نمیشود و گفته میشود میتوانید به همین روال ادامه دهید ولی ممکن است از بعضی حقوق اجتماعی محروم شوید. به این شکل آنها مهارت زندگی را یاد میگیرند، ولی در کشور ما به جای مهارتآموزی، تربیت کنکوریهای کوچکی دنبال میشود که بتوانند در کسری از ثانیه تست بزنند! همین رویکردهاست که سبب میشود موضوعات مهمی مانند محیطزیست و ...
@darvishnameh
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
هیچگاه نباید بین آموزش و بازی فرقی گذاشت.
تامل توام با اشتیاق اولین جنبه احتراز شایستگی است.
برای این منظور باید به خواست کودکان توجه کرد.
هر روند آموزشی که از برنامه معینی پیروی کند یک محدودیت است.
برعکس اگر کودک بنا بر نیازهایش آموزش ببیند برای کشف جهان ترغیب میشود.
در حقیقت تجربه زندگی همواره اولین معلم انسان بوده و منبع اصلی آموزش کودکان است.
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
تامل توام با اشتیاق اولین جنبه احتراز شایستگی است.
برای این منظور باید به خواست کودکان توجه کرد.
هر روند آموزشی که از برنامه معینی پیروی کند یک محدودیت است.
برعکس اگر کودک بنا بر نیازهایش آموزش ببیند برای کشف جهان ترغیب میشود.
در حقیقت تجربه زندگی همواره اولین معلم انسان بوده و منبع اصلی آموزش کودکان است.
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
Forwarded from انجمن حمایت از حقوق کودکان
انجمن حمایت از حقوق کودکان به مناسبت روز جهانی محیط زیست برگزار میکند:
وبینار «کودک و طبیعت»
تاریخ: چهارشنبه، ۱۶ خرداد، ساعت ۱۸-۱۶
لینک وبینار:
https://meet.google.com/vwn-mvhs-bju
@irsprcorg
وبینار «کودک و طبیعت»
تاریخ: چهارشنبه، ۱۶ خرداد، ساعت ۱۸-۱۶
لینک وبینار:
https://meet.google.com/vwn-mvhs-bju
@irsprcorg
Audio
عبدالحسین وهابزاده: « من به لایههای خاکستری مغز توجه ندارم؛ به لایههای زیر خاکستری مغز در مدرسه طبیعت توجه دارم...»