Audio
صوت ارائه دوجلسهای دکتر همازاده با موضوع «در جستجوی #آگاهی در #هوش_مصنوعی»، انجمن مغز و فلسفه ذهن دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، 20 و 21 آذر 1400
جلسه اول👆
جلسه دوم👇
@PhilMind
@cognitive_science_iran
جلسه اول👆
جلسه دوم👇
@PhilMind
@cognitive_science_iran
4دکتراستکی
<unknown>
صوت ارائه دکتر استکی با موضوع «تأثیر ساختارهای مغز بر کارکردهای آگاهانه»، مدرسه تابستانی فلسفه علوم شناختی، مردادماه ۹۷، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران
@PhilMind
@cognitive_science_iran
@PhilMind
@cognitive_science_iran
Anton Kuzentsov Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:
♦️Illusionism and Ontological Justice for Phenomenal Consciousness
🗣 توسط: آنتون کوزنتسوف (مرکز مطالعات آگاهی موسکو)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@cognitive_science_iran
@PhilMind
♦️Illusionism and Ontological Justice for Phenomenal Consciousness
🗣 توسط: آنتون کوزنتسوف (مرکز مطالعات آگاهی موسکو)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@cognitive_science_iran
@PhilMind
Amir Saemi Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:
♦️ خودآگاهی بدون آگاهی از خود
🗣 توسط: امیر صائمی (پژوهشگاه دانشهای بنیادین: IPM)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@cognitive_science_iran
@PhilMind
♦️ خودآگاهی بدون آگاهی از خود
🗣 توسط: امیر صائمی (پژوهشگاه دانشهای بنیادین: IPM)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@cognitive_science_iran
@PhilMind
Forwarded from تکامل و فلسفه | هادی صمدی
اثرات طبیعتگردی بر سلامت روان:
فقط دو ساعت در هفته!
کمتر کسی است که نداند گشت و گذار در طبیعت اثرات روانشناختی مثبتی برای کودکان دارد. البته کمتر کسی ممکن است موافق آن باشد که گفتن این سخن تکراری ارزش عملی چندانی داشته باشد. اما واقعاً اثر دارد. بنابراین هر پژوهشی را که شاهدی بر این سخن است حتماً بخوانید. اثرات آن در ناهشیار میماند و نتایج عملی آن رفتن بیشتر به طبیعت است.
به ویژه این پژوهش جدیدی که در جاما منتشر شده نتایج بسیار جالبی را هویدا میکند زیرا تمامی بهانهها را از افراد تنبل میگیرد چون نشان میدهد حتی گذراندن فقط ۲ ساعت در هفته در فضای باز برای دانشآموزان مفید است.
نکته مهم آنکه دانشآموزانی که بیشترین نشانههای افسردگی و اضطراب را داشتند از حضور در فضای باز بیشتر سود بردند. به عبارتی راه درمانی بسیار سهلالوصولی در اختیار والدین است؛ و کاملاً ضروریست که مدارس نیز برنامهی حضور در طبیعت را بسیار جدی بگیرند. چه بسیار پدر و مادرانی که طی هفته بیش از این زمان میگذارند و کودک مضطرب و افسرده را در ترافیک شهرها از یک کلاس به کلاس دیگر، یا از مطب یک روانشناس به مطب روانشناس دیگر میبرند اما او را به طبیعت نمیبرند.
نتایج مثبت همین کار ساده طی سه ماه فایدههای خود را نشان داد: مجموعاً فقط ۲۴ ساعت در یک فصل!
یکی از نویسندگان مقاله میگوید که اتفاقاً محرومترین، آسیبدیدهترین، و آسیبپذیرترین کودکان اغلب از همین تلاشهای بسیار کوچکِ کمکی، بیشترین سود را میبرند.
بهزیستی کودکان محصول فعالیت والدین است. توصیهی این مقاله به والدینی که خود بیش از حد استرس دارند، به شدت مشغولاند و وقت ندارند، و شاید حتی به طور ناآگاهانه و غیرعمد برای سرگرم کردن کودک خود بیش از حد متعارف از گوشی همراه و کامپیوتر و سایر صفحات نمایشگر بهره میگیرند این است که لااقل طی هفته چند باری جبران مافات کنند و بچه را به طبیعت، یا لااقل پارک ببرند.
پژوهشهای دیگر نشان میدهند کودکان روستا کمتر از کودکان شهر افسرده میشوند.
و از سوی دیگر روزانه هزاران نفر از روستا به حاشیهی شهرها مهاجرت میکنند.
کافیست این دو داده را یکجا درنظر گیریم تا روند بهزیستی در آینده را بهتر رصد کنیم: افسردگی و اضطراب رو به افزایش است و کمکم تبدیل به حالت هنجار میشود و برای انسانها "طبیعی" به نظر خواهد رسید. در مواردی طی تاریخ تکاملی انسان شاهد آن بودهایم که آنچه تبدیل به "هنجار" شده به مرور زمان، و معمولاً طی بازههای زمانی طولانی، روند گذار به "طبیعی" شدن را پیموده است. اما ضرورتی نیست که همواره این زمانها طولانی باشند. چه بسا طی چند دهه شاهد تغییرات بزرگی در سرشت انسان باشیم. سرشت انسان به همان میزان که تابع زیستشناسیست متأثر از شرایط بیرونی است. و البته طی فرایند همتکاملی ژن-فرهنگ تأثيرات عوامل فرهنگی (بیرونی) در زیستشناسی انسان قابل رصد کردن است.
دو کار میشود کرد: منفعلانه پذیرای روندهای منفی شد (عملی که اکثریت انجام میدهند)، یا فعالانه برای خود و اطرافیان کاری کرد (عملی که توسط اقلیتی که برای زندگی ارزش قائلاند، و قدرت "نه گفتن" به هنجارهای منجر به بدزیستی را دارند، انجام میشود).
پژوهش یاد شده نشان میدهد که اتفاقاً نیاز به کارهای خیلی عجیب و اقدامات رادیکالی مانند بازگشت به طبیعت و زیستن در حواشی رودخانهها، از جنس اقدامات هنری دیوید ثورو، نیست. کافیست ساعاتی را در طبیعت و پارک بگذرانیم و با طبیعت، درختان، بوتهها، جانوران، و سنگها اشتی کنیم. البته خود این اقدام نیز چندان ساده نیست. شکستن عادات رفتاری کاری سخت است. معتادان به مواد مخدر بهتر از هر کسی این را میدانند. اما وقتی با قدری زحمت عادات رفتاری جدید را کسب کنیم و از عادات رفتاری جدید پاداش بگیریم میتوانیم بگوییم در مسیر بهزیستی قرار گرفتهایم. مسیر بهزیستی مسیری با شیب ملایم است و از جنس برندهشدن در مسابقات بختآزمایی نیست که در زمانی کوتاه تغییراتی شدید ایجاد کند.
هادی صمدی
@evophilosophy
فقط دو ساعت در هفته!
کمتر کسی است که نداند گشت و گذار در طبیعت اثرات روانشناختی مثبتی برای کودکان دارد. البته کمتر کسی ممکن است موافق آن باشد که گفتن این سخن تکراری ارزش عملی چندانی داشته باشد. اما واقعاً اثر دارد. بنابراین هر پژوهشی را که شاهدی بر این سخن است حتماً بخوانید. اثرات آن در ناهشیار میماند و نتایج عملی آن رفتن بیشتر به طبیعت است.
به ویژه این پژوهش جدیدی که در جاما منتشر شده نتایج بسیار جالبی را هویدا میکند زیرا تمامی بهانهها را از افراد تنبل میگیرد چون نشان میدهد حتی گذراندن فقط ۲ ساعت در هفته در فضای باز برای دانشآموزان مفید است.
نکته مهم آنکه دانشآموزانی که بیشترین نشانههای افسردگی و اضطراب را داشتند از حضور در فضای باز بیشتر سود بردند. به عبارتی راه درمانی بسیار سهلالوصولی در اختیار والدین است؛ و کاملاً ضروریست که مدارس نیز برنامهی حضور در طبیعت را بسیار جدی بگیرند. چه بسیار پدر و مادرانی که طی هفته بیش از این زمان میگذارند و کودک مضطرب و افسرده را در ترافیک شهرها از یک کلاس به کلاس دیگر، یا از مطب یک روانشناس به مطب روانشناس دیگر میبرند اما او را به طبیعت نمیبرند.
نتایج مثبت همین کار ساده طی سه ماه فایدههای خود را نشان داد: مجموعاً فقط ۲۴ ساعت در یک فصل!
یکی از نویسندگان مقاله میگوید که اتفاقاً محرومترین، آسیبدیدهترین، و آسیبپذیرترین کودکان اغلب از همین تلاشهای بسیار کوچکِ کمکی، بیشترین سود را میبرند.
بهزیستی کودکان محصول فعالیت والدین است. توصیهی این مقاله به والدینی که خود بیش از حد استرس دارند، به شدت مشغولاند و وقت ندارند، و شاید حتی به طور ناآگاهانه و غیرعمد برای سرگرم کردن کودک خود بیش از حد متعارف از گوشی همراه و کامپیوتر و سایر صفحات نمایشگر بهره میگیرند این است که لااقل طی هفته چند باری جبران مافات کنند و بچه را به طبیعت، یا لااقل پارک ببرند.
پژوهشهای دیگر نشان میدهند کودکان روستا کمتر از کودکان شهر افسرده میشوند.
و از سوی دیگر روزانه هزاران نفر از روستا به حاشیهی شهرها مهاجرت میکنند.
کافیست این دو داده را یکجا درنظر گیریم تا روند بهزیستی در آینده را بهتر رصد کنیم: افسردگی و اضطراب رو به افزایش است و کمکم تبدیل به حالت هنجار میشود و برای انسانها "طبیعی" به نظر خواهد رسید. در مواردی طی تاریخ تکاملی انسان شاهد آن بودهایم که آنچه تبدیل به "هنجار" شده به مرور زمان، و معمولاً طی بازههای زمانی طولانی، روند گذار به "طبیعی" شدن را پیموده است. اما ضرورتی نیست که همواره این زمانها طولانی باشند. چه بسا طی چند دهه شاهد تغییرات بزرگی در سرشت انسان باشیم. سرشت انسان به همان میزان که تابع زیستشناسیست متأثر از شرایط بیرونی است. و البته طی فرایند همتکاملی ژن-فرهنگ تأثيرات عوامل فرهنگی (بیرونی) در زیستشناسی انسان قابل رصد کردن است.
دو کار میشود کرد: منفعلانه پذیرای روندهای منفی شد (عملی که اکثریت انجام میدهند)، یا فعالانه برای خود و اطرافیان کاری کرد (عملی که توسط اقلیتی که برای زندگی ارزش قائلاند، و قدرت "نه گفتن" به هنجارهای منجر به بدزیستی را دارند، انجام میشود).
پژوهش یاد شده نشان میدهد که اتفاقاً نیاز به کارهای خیلی عجیب و اقدامات رادیکالی مانند بازگشت به طبیعت و زیستن در حواشی رودخانهها، از جنس اقدامات هنری دیوید ثورو، نیست. کافیست ساعاتی را در طبیعت و پارک بگذرانیم و با طبیعت، درختان، بوتهها، جانوران، و سنگها اشتی کنیم. البته خود این اقدام نیز چندان ساده نیست. شکستن عادات رفتاری کاری سخت است. معتادان به مواد مخدر بهتر از هر کسی این را میدانند. اما وقتی با قدری زحمت عادات رفتاری جدید را کسب کنیم و از عادات رفتاری جدید پاداش بگیریم میتوانیم بگوییم در مسیر بهزیستی قرار گرفتهایم. مسیر بهزیستی مسیری با شیب ملایم است و از جنس برندهشدن در مسابقات بختآزمایی نیست که در زمانی کوتاه تغییراتی شدید ایجاد کند.
هادی صمدی
@evophilosophy
Jamanetwork
A Nature-Based Intervention and Mental Health of Schoolchildren
This cluster randomized clinical trial investigates the effectiveness of a nature-based outdoor educational intervention for reducing mental health symptoms among elementary school students in grades 5 and 6.
Mohammad Reza Rezaei Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:
♦️مدلهایی برای رسیدن به عاملیت شبهانسانی در تصمیمات اخلاقی هوش مصنوعی
🗣 توسط: محمدرضا رضایی (دانشگاه شریف)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، اول اسفند 1402
@cognitive_science_iran
@PhilMind
♦️مدلهایی برای رسیدن به عاملیت شبهانسانی در تصمیمات اخلاقی هوش مصنوعی
🗣 توسط: محمدرضا رضایی (دانشگاه شریف)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، اول اسفند 1402
@cognitive_science_iran
@PhilMind
Neuroscience and Consciousness, Dr. Homazadeh
<unknown>
♦️سخنرانی دکتر همازاده ابیانه با موضوع «بررسی متدولوژیک #نوروساینس در تبیین #آگاهی»👆
سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران
@PhilMind
@cognitive_science_iran
سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران
@PhilMind
@cognitive_science_iran
Forwarded from School of Cognitive Science (IPM) - News
پژوهشکده جامع علوم و فناوریهای همگرا دانشگاه صنعتی شریف، به مناسبت هفته پژوهش برگزار میکند:
"کارگاه اخذ و تحلیل دادههای چشمی (Eye Tracking)"
📚 مبتنی بر مقالات و کتب معتبر در حوزه ردیابی چشم
👤مدرسین کارگاه:
• دکتر رضا ابراهیمپور
استاد گروه علوم شناختی، پژوهشکده علوم و فناوری های همگرا دانشگاه صنعتی شریف
• دکتر معصومه گلمحمدیان
پژوهشگر پسادکتری، پژوهشگاه دانشهای بنیادی (IPM)
📆 تاریخ برگزاری: ۵ و ۶ دی ماه
⏰ مدت دوره: ۱۶ ساعت
🏢 مکان: دانشگاه صنعتی شریف، پژوهشکده جامع علوم و فناوریهای همگرا
📌ظرفیت ثبت نام در کارگاه محدود است.
📍 ثبت نام (https://forms.gle/6RSuR7QKF8sM3oME8)
📌 ایمیل جهت کسب اطلاعات بیشتر:
[email protected]
"کارگاه اخذ و تحلیل دادههای چشمی (Eye Tracking)"
📚 مبتنی بر مقالات و کتب معتبر در حوزه ردیابی چشم
👤مدرسین کارگاه:
• دکتر رضا ابراهیمپور
استاد گروه علوم شناختی، پژوهشکده علوم و فناوری های همگرا دانشگاه صنعتی شریف
• دکتر معصومه گلمحمدیان
پژوهشگر پسادکتری، پژوهشگاه دانشهای بنیادی (IPM)
📆 تاریخ برگزاری: ۵ و ۶ دی ماه
⏰ مدت دوره: ۱۶ ساعت
🏢 مکان: دانشگاه صنعتی شریف، پژوهشکده جامع علوم و فناوریهای همگرا
📌ظرفیت ثبت نام در کارگاه محدود است.
📍 ثبت نام (https://forms.gle/6RSuR7QKF8sM3oME8)
📌 ایمیل جهت کسب اطلاعات بیشتر:
[email protected]
Forwarded from تکامل و فلسفه | هادی صمدی
چتجیپیتی، یادگیری، و آیندهی انسان
چتجیپیتی همزمان هم هیجانآفرین است و هم دلهرهآور. مزایا و معایب آن برای آموزش چیست؟ اخیراً در یک فراتحلیل، دادههای ۶۹ مقاله در این حوزه بررسی شده و به پنج فایدهی آن در آموزش اشاره میشود.
جان نوستا نتایج این فراتحلیل را در پنج بند خلاصه کرده تا بدانیم چگونه بهتر از چتجیپیتی بهره گیریم.
۱.افزایش عملکرد تحصیلی
چتجیپیتی بهبود قابل توجهی در نتایج تحصیلی ایجاد میکند. چتجیپیتی با ارائهی توضیحات مناسب، دادن تمرین و ارزیابی آن، به عنوان یک معلم مجازی عمل میکند که در هر زمان قابل دسترسی است. در مقاله هشدار داده میشود که این پیشرفتها زمانی موثرترند که با استراتژیهای یادگیری فعال همراه شوند. چتجیپیتی نباید جایگزین روشهای سنتی تدریس باشد بلکه باید، بهعنوان یک ابزار مکمل استفاده شود.
۲. پرورش تفکر مرتبهی بالاتر
چتجیپیتی تفکر انتقادی، خلاقانه و تأملی را افزایش میدهد. دانشآموزان تشویق میشوند تا با هوش مصنوعی تعامل داشته باشند، پیشنهادات آن را ارزیابی کنند و ایدههای خود را اصلاح کنند و یک حلقه بازخورد پویا ایجاد کنند که مهارتهای شناختی درجه بالاتری را تقویت میکند.
۳. افزایش انگیزه و مشارکت
چتجیپیتی تجربهی یادگیری را جذابتر میکند و این امر به ویژه برای دانشآموزانی که با روشهای سنتی راحت نیستند تأثیرگذار است و راهیست برای افزایش لذت یادگیری. اما اینکه آیا این دستاوردهای انگیزشی پایدارند یا صرفاً ناشی از تازگی فناوری، نیازمند پژوهشهای طولی بعدی است.
۴. کاهش بار شناختی
در جهانی که با اطلاعات بمباران میشویم، توانایی تمرکز بر آنچه مهمتر است، مهارتی حیاتی است. چتجیپیتی کارهای پیچیده را ساده و مطالب انبوه را خلاصه، و برنامههای مطالعه را سازماندهی میکند و به دانشآموز اجازه میدهد ذهن خود را متمرکز کند. کاهش بار شناختی تعامل عمیقتری با مفاهیم چالشبرانگیز را امکانپذیر میکند و باعث تقویت تجربهی یادگیری معنادارتر میشود. با این وجود، مربیان باید تعادلی ایجاد کنند تا از اتکای بیش از حد به آن اجتناب کنند.
۵. خودکارآمدی
باور به توانایی خود برای موفقیت، عاملی حیاتی در پیشرفت تحصیلی است. نکتهی جالب این پژوهش آن است که در حالی که چتجیپیتی عملکرد را بهبود میبخشد و بار شناختی را کاهش میدهد، اما خودکارآمدی را به طور قابل توجهی افزایش نمیدهد. این امر سؤالات مهمی را در مورد اینکه آیا اتکا به ابزارهای هوش مصنوعی ممکن است به طور ناخواسته اعتماد دانشآموزان به تواناییهای خود را محدود کند، ایجاد میکند که نباید آن را دست کم گرفت.
به تعبیر نوستا خلاصه آنکه چتجیپیتی جایگزینی برای معلمان یا تعامل انسانی نیست بلکه یک شریکِ سفر در آموزش است که در حال تکامل است.
تحلیلی تکاملی
جا دارد در بررسی چنین پژوهشهایی به نقش آموزش در تکامل انسان اشاره کنیم. واضح است که یادگیری برخی موارد مسیر تکاملی انسان را تغییر داد و عادات رفتاری انسان را به نحوی اساسی دگرگون کرد. چند نمونه: یادگیری فنون شکار، یادگیری مهار آتش و شروع به پخت و پز، یادگیری کشت و کار، یادگیری انتقال اطلاعات از طریق سمبلها از جمله اختراع خط. اما جدا از آنکه چه یاد میگیریم، تغییرات در نحوههای یادگیری نیز اثرات تکاملی مهمی دارد.
یادگیری یک فرآیند اکتسابی نسبتاً پایدار است: فرایندِ کسبِ دانش، رفتار، مهارت، ارزش، نگرش، ترجیحات جدید و رسیدن به فهم. تأکید بر آنکه این فرایند اثرات نسبتاً پایداری دارد به آن معناست که به تغییرات نسبتاً پایدار در عادات رفتاری انسان میانجامد.
بیتردید چتجیپیتی میتواند به رشد معرفت گزارهای، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی بیانجامد. به عبارتی اگر یگانه هدف آموزش کسب دانش باشد، که به واقع هدف بسیار مهمیست، چتجیپیتی همراهی بیهمتاست. اما اگر به دیگر اهداف یادگیری نگاهی کنیم باید با احتیاط بیشتری به این همراه قدرتمند نگریست. اینکه تأثیر آن بر رفتارها و مهارتهای دانشآموز چه خواهد بود، و ارزشها و نگرشها و ترجیحات او را چگونه تغییر خواهد داد نیازمند تأملات بیشتری است.
توجه به بدنمندی و جایمندی شناخت و اینکه کنشگر چگونه وارد تعامل با محیط پیرامونی میشود در پژوهشهایی از این دست کمتر مورد توجهاند. عموم پژوهشهایی از این دست، البته بهخلاف پژوهش مورد اشاره، بر نقش چتجیپیتی بر آموزش دانش گزارهای تأکید دارند. این در حالیست که شکوفایی انسانی عموماً تابع نوع کنشگری ما با جهان است و هرچند معرفت گزارهای بر نوع تعامل ما اثر دارد اما درگیری با جهان فرایند بازخوردی بسیار پیچیدهتریست که نباید آن را به افزایش معرفت گزارهای فروکاست.
هوش مصنوعی بخش مهمی از جهان پیشِ روست که باید به نحوی با آن تعامل کنیم که در راستای بهزیستی انسان باشد.
هادی صمدی
@evophilosophy
چتجیپیتی همزمان هم هیجانآفرین است و هم دلهرهآور. مزایا و معایب آن برای آموزش چیست؟ اخیراً در یک فراتحلیل، دادههای ۶۹ مقاله در این حوزه بررسی شده و به پنج فایدهی آن در آموزش اشاره میشود.
جان نوستا نتایج این فراتحلیل را در پنج بند خلاصه کرده تا بدانیم چگونه بهتر از چتجیپیتی بهره گیریم.
۱.افزایش عملکرد تحصیلی
چتجیپیتی بهبود قابل توجهی در نتایج تحصیلی ایجاد میکند. چتجیپیتی با ارائهی توضیحات مناسب، دادن تمرین و ارزیابی آن، به عنوان یک معلم مجازی عمل میکند که در هر زمان قابل دسترسی است. در مقاله هشدار داده میشود که این پیشرفتها زمانی موثرترند که با استراتژیهای یادگیری فعال همراه شوند. چتجیپیتی نباید جایگزین روشهای سنتی تدریس باشد بلکه باید، بهعنوان یک ابزار مکمل استفاده شود.
۲. پرورش تفکر مرتبهی بالاتر
چتجیپیتی تفکر انتقادی، خلاقانه و تأملی را افزایش میدهد. دانشآموزان تشویق میشوند تا با هوش مصنوعی تعامل داشته باشند، پیشنهادات آن را ارزیابی کنند و ایدههای خود را اصلاح کنند و یک حلقه بازخورد پویا ایجاد کنند که مهارتهای شناختی درجه بالاتری را تقویت میکند.
۳. افزایش انگیزه و مشارکت
چتجیپیتی تجربهی یادگیری را جذابتر میکند و این امر به ویژه برای دانشآموزانی که با روشهای سنتی راحت نیستند تأثیرگذار است و راهیست برای افزایش لذت یادگیری. اما اینکه آیا این دستاوردهای انگیزشی پایدارند یا صرفاً ناشی از تازگی فناوری، نیازمند پژوهشهای طولی بعدی است.
۴. کاهش بار شناختی
در جهانی که با اطلاعات بمباران میشویم، توانایی تمرکز بر آنچه مهمتر است، مهارتی حیاتی است. چتجیپیتی کارهای پیچیده را ساده و مطالب انبوه را خلاصه، و برنامههای مطالعه را سازماندهی میکند و به دانشآموز اجازه میدهد ذهن خود را متمرکز کند. کاهش بار شناختی تعامل عمیقتری با مفاهیم چالشبرانگیز را امکانپذیر میکند و باعث تقویت تجربهی یادگیری معنادارتر میشود. با این وجود، مربیان باید تعادلی ایجاد کنند تا از اتکای بیش از حد به آن اجتناب کنند.
۵. خودکارآمدی
باور به توانایی خود برای موفقیت، عاملی حیاتی در پیشرفت تحصیلی است. نکتهی جالب این پژوهش آن است که در حالی که چتجیپیتی عملکرد را بهبود میبخشد و بار شناختی را کاهش میدهد، اما خودکارآمدی را به طور قابل توجهی افزایش نمیدهد. این امر سؤالات مهمی را در مورد اینکه آیا اتکا به ابزارهای هوش مصنوعی ممکن است به طور ناخواسته اعتماد دانشآموزان به تواناییهای خود را محدود کند، ایجاد میکند که نباید آن را دست کم گرفت.
به تعبیر نوستا خلاصه آنکه چتجیپیتی جایگزینی برای معلمان یا تعامل انسانی نیست بلکه یک شریکِ سفر در آموزش است که در حال تکامل است.
تحلیلی تکاملی
جا دارد در بررسی چنین پژوهشهایی به نقش آموزش در تکامل انسان اشاره کنیم. واضح است که یادگیری برخی موارد مسیر تکاملی انسان را تغییر داد و عادات رفتاری انسان را به نحوی اساسی دگرگون کرد. چند نمونه: یادگیری فنون شکار، یادگیری مهار آتش و شروع به پخت و پز، یادگیری کشت و کار، یادگیری انتقال اطلاعات از طریق سمبلها از جمله اختراع خط. اما جدا از آنکه چه یاد میگیریم، تغییرات در نحوههای یادگیری نیز اثرات تکاملی مهمی دارد.
یادگیری یک فرآیند اکتسابی نسبتاً پایدار است: فرایندِ کسبِ دانش، رفتار، مهارت، ارزش، نگرش، ترجیحات جدید و رسیدن به فهم. تأکید بر آنکه این فرایند اثرات نسبتاً پایداری دارد به آن معناست که به تغییرات نسبتاً پایدار در عادات رفتاری انسان میانجامد.
بیتردید چتجیپیتی میتواند به رشد معرفت گزارهای، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی بیانجامد. به عبارتی اگر یگانه هدف آموزش کسب دانش باشد، که به واقع هدف بسیار مهمیست، چتجیپیتی همراهی بیهمتاست. اما اگر به دیگر اهداف یادگیری نگاهی کنیم باید با احتیاط بیشتری به این همراه قدرتمند نگریست. اینکه تأثیر آن بر رفتارها و مهارتهای دانشآموز چه خواهد بود، و ارزشها و نگرشها و ترجیحات او را چگونه تغییر خواهد داد نیازمند تأملات بیشتری است.
توجه به بدنمندی و جایمندی شناخت و اینکه کنشگر چگونه وارد تعامل با محیط پیرامونی میشود در پژوهشهایی از این دست کمتر مورد توجهاند. عموم پژوهشهایی از این دست، البته بهخلاف پژوهش مورد اشاره، بر نقش چتجیپیتی بر آموزش دانش گزارهای تأکید دارند. این در حالیست که شکوفایی انسانی عموماً تابع نوع کنشگری ما با جهان است و هرچند معرفت گزارهای بر نوع تعامل ما اثر دارد اما درگیری با جهان فرایند بازخوردی بسیار پیچیدهتریست که نباید آن را به افزایش معرفت گزارهای فروکاست.
هوش مصنوعی بخش مهمی از جهان پیشِ روست که باید به نحوی با آن تعامل کنیم که در راستای بهزیستی انسان باشد.
هادی صمدی
@evophilosophy
Psychology Today
Five Ways LLMs Transform Education
AI is revolutionizing how students learn, combining personalized guidance with critical thinking—a model for education that amplifies human potential.
"نظریه محدودیتها"
(Theory of Constraints - TOC)
این نظریه توسط الیاهو ام. گلدرت (Eliyahu M. Goldratt) معرفی شده است و به این ایده میپردازد که در هر سیستم، یک محدودیت اصلی یا "گلوگاه" وجود دارد که عملکرد کل سیستم را تعیین میکند.
طبق این نظریه، برای بهبود عملکرد سیستم باید ابتدا این محدودیت شناسایی شود و سپس منابع و تلاشها بر روی رفع یا مدیریت این محدودیت متمرکز شوند. این نظریه بهویژه در مدیریت عملیات، تولید، و بهبود فرآیندها کاربرد دارد.
یکی از مفاهیم کلیدی در این نظریه، قانون "ضعیفترین حلقه در زنجیر" است که بیان میکند قدرت یک زنجیر به اندازه ضعیفترین حلقه آن است.
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Theory_of_constraints
(Theory of Constraints - TOC)
این نظریه توسط الیاهو ام. گلدرت (Eliyahu M. Goldratt) معرفی شده است و به این ایده میپردازد که در هر سیستم، یک محدودیت اصلی یا "گلوگاه" وجود دارد که عملکرد کل سیستم را تعیین میکند.
طبق این نظریه، برای بهبود عملکرد سیستم باید ابتدا این محدودیت شناسایی شود و سپس منابع و تلاشها بر روی رفع یا مدیریت این محدودیت متمرکز شوند. این نظریه بهویژه در مدیریت عملیات، تولید، و بهبود فرآیندها کاربرد دارد.
یکی از مفاهیم کلیدی در این نظریه، قانون "ضعیفترین حلقه در زنجیر" است که بیان میکند قدرت یک زنجیر به اندازه ضعیفترین حلقه آن است.
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Theory_of_constraints
Wikipedia
Theory of constraints
business management paradigm that views any manageable system as being limited in achieving more of its goals by a very small number of constraints
Artem Besedin Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:
♦️Artificial Subjects as 'Sesmets'
🗣 توسط: آرتم بسدین (دانشگاه لومونوسف موسکو)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، اول اسفند 1402
@PhilMind
@philosophyofscience
♦️Artificial Subjects as 'Sesmets'
🗣 توسط: آرتم بسدین (دانشگاه لومونوسف موسکو)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، اول اسفند 1402
@PhilMind
@philosophyofscience
Forwarded from مرکز شناخت
📌 مرکز شناخت برگزار میکند:
کارگاه طراحی بازی واقعیتِ مجازی (VR) با هدف شبیهسازی موقعیتهای روانشناختی
ویژۀ دانشجویان رشته های روانشناسی و علوم شناختی علاقهمند به بازیسازی و پژوهشهای واقعیتِ مجازی
🔺ظرفیت محدود: ۱۰ نفر
👤مدرس: روح اللّه صولت
▫️دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه تهران
✅با هدایت دکتر جواد حاتمی
🗓تاریخ برگزاری: ۱۰ بهمن تا ۲۷ فروردین
🕔چهارشنبه ها ساعت ۱۵ تا ۱۸
🔹مجموعا ۱۰ جلسه ( ۳۰ساعت آموزشی)
📍۷ جلسه آنلاین (تئوری و کار روی پروژۀ مادر) + ۳ جلسه حضوری (کار روی پروژههای شخصی، دیباگ و بیلد نهایی)
▫️هزینه شش میلیون تومان پنج میلیون تومان (با تخفیف ثبتنام زودهنگام تا ۱۵دی )
👈 لینک ثبتنام
#مرکزشناخت #مرکز_شناخت
#طراحی_بازی #واقعیت_مجازی
Instagram
@shenakhtcenter
www.shenakhtcenter.com
کارگاه طراحی بازی واقعیتِ مجازی (VR) با هدف شبیهسازی موقعیتهای روانشناختی
ویژۀ دانشجویان رشته های روانشناسی و علوم شناختی علاقهمند به بازیسازی و پژوهشهای واقعیتِ مجازی
🔺ظرفیت محدود: ۱۰ نفر
👤مدرس: روح اللّه صولت
▫️دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه تهران
✅با هدایت دکتر جواد حاتمی
🗓تاریخ برگزاری: ۱۰ بهمن تا ۲۷ فروردین
🕔چهارشنبه ها ساعت ۱۵ تا ۱۸
🔹مجموعا ۱۰ جلسه ( ۳۰ساعت آموزشی)
📍۷ جلسه آنلاین (تئوری و کار روی پروژۀ مادر) + ۳ جلسه حضوری (کار روی پروژههای شخصی، دیباگ و بیلد نهایی)
▫️هزینه
👈 لینک ثبتنام
#مرکزشناخت #مرکز_شناخت
#طراحی_بازی #واقعیت_مجازی
@shenakhtcenter
www.shenakhtcenter.com
Forwarded from تکامل و فلسفه | هادی صمدی
حل معمایی توسط مورچهها: تقویت سازههای مفهومی مرتبط با شناخت جمعی
این روزها با انتشار مقالهای، ویدئوی حل معمایی پیچیده توسط مورچهها در فضای مجازی بازنشر میشود. تا همین اواخر تبیین اینکه در این ویدئوی اعجابانگیز، چگونه مورچهها توانستند مسألهای به این پیچیدگی را در زمانی کوتاه حل کنند کاری بسیار دشوار بوده است. اما اکنون چندین سازهی مفهومی در دست داریم که با دادههای تجربی نیز همخوانی دارند و راه را برای تبیینهای علمی چنین معماهایی هموارتر میکنند. (و اگر چنین سازههای مفهومی وجود نداشتند اصلاً انجام چنین آزمایشهایی بعید مینمود.) چنین تبیینهایی برای درک بهتر همکاریهای انسانی نیز کاربرد دارند. در ادامه برخی از این سازههای مفهومی را در بخشهایی از مقاله میبینیم که به جهت جلب توجه خواننده بولد میشوند. قبل از آن معرفی سادهای از سازهی مفهومی داشته باشیم.
سازهی مفهومی چیست؟
«مرکز جرم» نمونهای از یک سازهی مفهومی است در یک مدل فیزیکی. یک میز از ماده و انرژی ساخته شده است و به عنوان یک شیء انضمامی وجود دارد. اما «مرکز جرم» میز به معنایی که خود میز وجود دارد وجود ندارد زیرا انضمامی نیست. «مرکز جرم» انتزاعی است و بنابراین در معنای هستیشناسی ذهنی یا بیناذهنی است، اما در معنای معرفتشناختی عینی است زیرا اگر دو دانشآموز در محاسبهی محل مرکز جرم میز به دو جواب متفاوت برسند نمیگوییم چون «مرکز جرم» در معنای هستیشناسی انتزاعی و ذهنیست پس هر دو دانشآموز درست میگویند. راهی در دسترس همگان در سنجش درستی محاسبات وجود دارد.
علوم شناختی، علوم زیستی، و علوم اجتماعی مملو از سازههای مفهومیاند: برساختههای مفهومی که در قالب مدلهایی برای تبیین برخی پدیدهها معرفی میشوند و در عین حال مقوم مدلها هستند و پسزمینههای نظری را در هدایت پژوهشهای علمی شکل میدهند.
اگر یک گروه یا دسته را در نقش یک سوپرارگانیسم ببینیم میتوانیم به آن شناخت، حافظه، آگاهی، رویآوری، مسئولیت، عاملیت و حتی حق نیز نسبت دهیم. به این ترتیب است که سازههای مفهومی مانند شناخت جمعی (و توزیعشده)، معرفت گروهی، حافظهی جمعی، آگاهی جمعی، رویآوری جمعی، مسئولیت جمعی، حق گروه، و عاملیت مشترک، شکل میگیرند.
این سازهها در کنار یکدیگر، همدیگر را تقویت میکنند و وقتی در قالب مفاهیم قابل اندازهگیری از طریق آزمایشگری و مشاهده محتوای تجربی پیدا میکنند جرح و تعدیل، و تقویت یا تضعیف میشوند. برخی از این آزمایشها، از جمله آزمایش حل مسأله توسط مورچهها نقش بسیار مهمی در تقویت چنین سازههای مفهومی مرتبط با سوپرارگانیسم درنظر گرفتن گروه، و انتساب ویژگیهای ذهنی به آن، بازی خواهد کرد.
برای اینکه ببینیم چگونه نویسندگان مقاله در نگارش آن از چنین سازههای مفهومی بهره گرفتند به جملاتی از مقاله نگاهی کنیم.
بخشهایی از مقاله
«اغلب شناخت جمعی به عنوان یکی از مزایای زندگی گروهی یاد میشود. اما کدام عوامل واقعاً هوشمندی گروه را تسهیل میکنند؟ برای پاسخ به این موضوع، نحوه برخورد افراد و گروههای مورچهها یا افراد با یک پازل هندسی یکسان را مقایسه کردیم. ما متوجه شدیم که وقتی مورچهها به صورت گروهی کار میکنند، عملکرد آنها به میزان قابل توجهی افزایش مییابد. گروههای انسانی چنین پیشرفتی را نشان نمیدهند و هنگامی که ارتباط آنها محدود میشود، حتی عملکرد ضعیفی را نشان میدهند. منشأ چنین اختلافاتی چیست؟ سادگی مورچه مانعی بر آن است که هر مورچه به تنهایی پازل را حل کند اما همین سادگی همکاری مؤثر آنها با دیگر اعضاء کلنی را تسهیل میکند. هر انسان از نظر شناختی پیچیده است و مسألهها را به طور مؤثری حل میکند، اما این منجر به تنوع بینفردی میشود که مانع عملکرد گروهی کارآمد میشود.»
«اجتماعهای زیستی در مقابله با مسائل از هوش جمعی استفاده میکنند، اما هماهنگی غیربهینه میتواند اثربخشی شناخت گروهی را تضعیف کند.»
«ترجمهی ویژگیهای مکانیکی مورچهها به زبان شناخت به ما امکان میدهد تا تواناییهای شناختیای را توصیف کنیم که به گروههای بزرگ مورچه اجازه میدهد تا معما را با موفقیت حل کنند.»
«حافظه جمعی یک ویژگی برآمده است تا یک ویژگی فردی. نمونههای مشابهی که در آنها گروهبندی منجر به تواناییهای شناختی تازهاکتسابی میشود نادر است. یک مثال از ماهیهایی است که میتوانند محدوده حسی خود را با گروهبندی گسترش دهند...»
این آزمایش همچنین سازههای مفهومی دیگری مانند شناخت بدنمند، جایمند، گسترشیافته، و کنشگر را نیز تقویت میکند زیرا سیستم عصبی مورچه ناتوان از «بازنمایی» چنین مسألهای است.
معروفشدن این آزمایش نزد عموم، پذیرش عمومی نظریههایی را که از چنین سازههای مفهومی بهره میبرند افزایش خواهد داد.
هادی صمدی
@evophilosophy
این روزها با انتشار مقالهای، ویدئوی حل معمایی پیچیده توسط مورچهها در فضای مجازی بازنشر میشود. تا همین اواخر تبیین اینکه در این ویدئوی اعجابانگیز، چگونه مورچهها توانستند مسألهای به این پیچیدگی را در زمانی کوتاه حل کنند کاری بسیار دشوار بوده است. اما اکنون چندین سازهی مفهومی در دست داریم که با دادههای تجربی نیز همخوانی دارند و راه را برای تبیینهای علمی چنین معماهایی هموارتر میکنند. (و اگر چنین سازههای مفهومی وجود نداشتند اصلاً انجام چنین آزمایشهایی بعید مینمود.) چنین تبیینهایی برای درک بهتر همکاریهای انسانی نیز کاربرد دارند. در ادامه برخی از این سازههای مفهومی را در بخشهایی از مقاله میبینیم که به جهت جلب توجه خواننده بولد میشوند. قبل از آن معرفی سادهای از سازهی مفهومی داشته باشیم.
سازهی مفهومی چیست؟
«مرکز جرم» نمونهای از یک سازهی مفهومی است در یک مدل فیزیکی. یک میز از ماده و انرژی ساخته شده است و به عنوان یک شیء انضمامی وجود دارد. اما «مرکز جرم» میز به معنایی که خود میز وجود دارد وجود ندارد زیرا انضمامی نیست. «مرکز جرم» انتزاعی است و بنابراین در معنای هستیشناسی ذهنی یا بیناذهنی است، اما در معنای معرفتشناختی عینی است زیرا اگر دو دانشآموز در محاسبهی محل مرکز جرم میز به دو جواب متفاوت برسند نمیگوییم چون «مرکز جرم» در معنای هستیشناسی انتزاعی و ذهنیست پس هر دو دانشآموز درست میگویند. راهی در دسترس همگان در سنجش درستی محاسبات وجود دارد.
علوم شناختی، علوم زیستی، و علوم اجتماعی مملو از سازههای مفهومیاند: برساختههای مفهومی که در قالب مدلهایی برای تبیین برخی پدیدهها معرفی میشوند و در عین حال مقوم مدلها هستند و پسزمینههای نظری را در هدایت پژوهشهای علمی شکل میدهند.
اگر یک گروه یا دسته را در نقش یک سوپرارگانیسم ببینیم میتوانیم به آن شناخت، حافظه، آگاهی، رویآوری، مسئولیت، عاملیت و حتی حق نیز نسبت دهیم. به این ترتیب است که سازههای مفهومی مانند شناخت جمعی (و توزیعشده)، معرفت گروهی، حافظهی جمعی، آگاهی جمعی، رویآوری جمعی، مسئولیت جمعی، حق گروه، و عاملیت مشترک، شکل میگیرند.
این سازهها در کنار یکدیگر، همدیگر را تقویت میکنند و وقتی در قالب مفاهیم قابل اندازهگیری از طریق آزمایشگری و مشاهده محتوای تجربی پیدا میکنند جرح و تعدیل، و تقویت یا تضعیف میشوند. برخی از این آزمایشها، از جمله آزمایش حل مسأله توسط مورچهها نقش بسیار مهمی در تقویت چنین سازههای مفهومی مرتبط با سوپرارگانیسم درنظر گرفتن گروه، و انتساب ویژگیهای ذهنی به آن، بازی خواهد کرد.
برای اینکه ببینیم چگونه نویسندگان مقاله در نگارش آن از چنین سازههای مفهومی بهره گرفتند به جملاتی از مقاله نگاهی کنیم.
بخشهایی از مقاله
«اغلب شناخت جمعی به عنوان یکی از مزایای زندگی گروهی یاد میشود. اما کدام عوامل واقعاً هوشمندی گروه را تسهیل میکنند؟ برای پاسخ به این موضوع، نحوه برخورد افراد و گروههای مورچهها یا افراد با یک پازل هندسی یکسان را مقایسه کردیم. ما متوجه شدیم که وقتی مورچهها به صورت گروهی کار میکنند، عملکرد آنها به میزان قابل توجهی افزایش مییابد. گروههای انسانی چنین پیشرفتی را نشان نمیدهند و هنگامی که ارتباط آنها محدود میشود، حتی عملکرد ضعیفی را نشان میدهند. منشأ چنین اختلافاتی چیست؟ سادگی مورچه مانعی بر آن است که هر مورچه به تنهایی پازل را حل کند اما همین سادگی همکاری مؤثر آنها با دیگر اعضاء کلنی را تسهیل میکند. هر انسان از نظر شناختی پیچیده است و مسألهها را به طور مؤثری حل میکند، اما این منجر به تنوع بینفردی میشود که مانع عملکرد گروهی کارآمد میشود.»
«اجتماعهای زیستی در مقابله با مسائل از هوش جمعی استفاده میکنند، اما هماهنگی غیربهینه میتواند اثربخشی شناخت گروهی را تضعیف کند.»
«ترجمهی ویژگیهای مکانیکی مورچهها به زبان شناخت به ما امکان میدهد تا تواناییهای شناختیای را توصیف کنیم که به گروههای بزرگ مورچه اجازه میدهد تا معما را با موفقیت حل کنند.»
«حافظه جمعی یک ویژگی برآمده است تا یک ویژگی فردی. نمونههای مشابهی که در آنها گروهبندی منجر به تواناییهای شناختی تازهاکتسابی میشود نادر است. یک مثال از ماهیهایی است که میتوانند محدوده حسی خود را با گروهبندی گسترش دهند...»
این آزمایش همچنین سازههای مفهومی دیگری مانند شناخت بدنمند، جایمند، گسترشیافته، و کنشگر را نیز تقویت میکند زیرا سیستم عصبی مورچه ناتوان از «بازنمایی» چنین مسألهای است.
معروفشدن این آزمایش نزد عموم، پذیرش عمومی نظریههایی را که از چنین سازههای مفهومی بهره میبرند افزایش خواهد داد.
هادی صمدی
@evophilosophy
PNAS
Comparing cooperative geometric puzzle solving in ants versus humans | PNAS
Biological ensembles use collective intelligence to tackle challenges together, but
suboptimal coordination can undermine the effectiveness of grou...
suboptimal coordination can undermine the effectiveness of grou...
Forwarded from مرکز شناخت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔆 رویداد گفتوگوهایی میانرشتهای در باب اضطراب/آرامش
👤 دکتر جواد حاتمی
🗓 آبانماه 1403
▶️ مشاهده در یوتیوب | مشاهده در آپارات
👆🏽مرکز شناخت را در یوتیوب دنبال کنید
@shenakhtcenter
Instagram (مرکز شناخت) | Instagram (مؤسسۀ فرزانه)
www.shenakhtcenter.com | www.farzanehinstitute.ir
👤 دکتر جواد حاتمی
🗓 آبانماه 1403
▶️ مشاهده در یوتیوب | مشاهده در آپارات
👆🏽مرکز شناخت را در یوتیوب دنبال کنید
@shenakhtcenter
Instagram (مرکز شناخت) | Instagram (مؤسسۀ فرزانه)
www.shenakhtcenter.com | www.farzanehinstitute.ir
Mahmood Vahidnia Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:
♦️ساختارگرایی تمامعیار و یکتاگرایی راسلی
🗣 توسط: محمود وحیدنیا (IPM)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@PhilMind
@philosophyofscience
♦️ساختارگرایی تمامعیار و یکتاگرایی راسلی
🗣 توسط: محمود وحیدنیا (IPM)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@PhilMind
@philosophyofscience
Anton Kuzentsov Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:
♦️Illusionism and Ontological Justice for Phenomenal Consciousness
🗣 توسط: آنتون کوزنتسوف (مرکز مطالعات آگاهی موسکو)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@PhilMind
@cognitive_science_iran
♦️Illusionism and Ontological Justice for Phenomenal Consciousness
🗣 توسط: آنتون کوزنتسوف (مرکز مطالعات آگاهی موسکو)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@PhilMind
@cognitive_science_iran