Telegram Web Link
Aliakbar Kouchakzadeh Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:

♦️دو خوانش وجودی و رفتاری از فرامسئله آگاهی

🗣 توسط: علی‌اکبر کوچک‌زاده (دانشگاه شهید بهشتی)

🔥همایش بین‌المللی فلسفه ذهن، 30 بهمن 1402

@PhilMind
@cognitive_science_iran
آیا هوش مصنوعی ذهن انسان را «تسخیر» می‌کند؟

این پرسش در عنوان یکی از آخرین نوشته‌های کوتاه جان نوستا آمده است. (قبلاً در همین کانال مطالب دیگری از او آمده است و از منظر پیش‌بینی آینده‌ی تکاملی انسان نوشته‌های او قابل تامل‌اند.) بی‌تردید این پرسش از پرتواترترین پرسش‌ها در این حوزه بوده و پاسخ‌های موافق و مخالف زیادی به آن داده شده است. اما پاسخ نوستا به دلایلی قابل توجه‌تر از سایرین است زیرا پاسخ کسی است که به‌رغم آنکه به سهم خود در گسترش هوش مصنوعی دخالت دارد دائم، در مقام پدر چند فرزند، هشدارهایی را نیز در مورد آینده‌ی انسان در سایه‌ای گسترش هوش مصنوعی بیان می‌کند.

به طور خلاصه سخن نوستا این است که مدل‌های زبانی بزرگ ممکن است از طریق پاسخگویی‌های بی‌نقص و تعامل‌های خستگی‌ناپذیر، دامی فریبنده برای انسان پهن کنند. این سیستم‌ها می‌توانند از طریق حلقه‌های بازخوردی که باورهای موجود ما را تقویت می‌کنند، به تفکر ما شکل دهند. هرچه بیشتر با هوش مصنوعی «درگیر» شویم، احتمالاً به آرامی استقلال فکری خود را از دست خواهیم داد.

وقتی در گفت‌وگو با «مدل‌های زبانی بزرگ» غرق می‌شویم گذر زمان را حس نمی‌کنیم. این سیستم‌ها همدم‌هایی استثنائی هستند: هرگز خسته نمی‌شوند، ما را قضاوت ارزشی نمی‌کنند، سخنان نسنجیده‌ی ما را به سخره نمی‌گیرند، و دقیقاً می‌دانند چگونه ما را درگیر نگه دارند. این فقط یک فناوری جدید نیست؛ شکل جدیدی از رابطه‌ی شناختی است که ممکن است ناخودآگاه الگوهای فکری و پرسش‌گری ما را تغییر دهد. الگوهای فکری ما را بازتاب می‌دهد، تقویت، و هم‌زمان هدایت می‌کند.

مکانیسم‌های تسخیر شناختی
این رابطه‌ی شناختی، از طریق مکانیسم‌های بازخورد روان‌شناختی عمل می‌کند. حلقه‌های پاداش ایجاد می‌کند و عادت ما را شکل می‌دهد. اما نکته نگران‌کننده اینجاست که به‌خلاف ابزارهای سنتی که به سادگی توانایی‌های ما را گسترش می‌دهند، مدل‌های زبانی بزرگ نوع منحصربه‌فردی از حلقه‌ی شرطی‌سازی کنشگر را ایجاد می‌کنند. زیرا فقط به پرسش‌های ما پاسخ نمی‌دهند، بلکه به طور نظام‌مندی الگوهای خاصی از پرسش‌گری را تقویت می‌کنند و هم‌زمان الگوهای دیگر را خاموش می‌کنند. آنها فقط اطلاعات ارائه نمی‌دهند، بلکه مسیر فرایندهای فکری ما را به نحوی که به نفع تقویت شناختی ما نیست ساده‌سازی می‌کنند. این مکانیسم بازخوردی الگوهای شناختی را در انسان تغییر می‌دهد. هرچند که در تعامل با او احساس گسترش شناختی را داشته باشیم، اما احتمالاً به طور نامحسوس افق‌های فکری ما تنگ‌تر می‌شود.

آنچه بر نگرانی می‌افزاید این است که این سیستم‌ها فقط افکار ما را منعکس نمی‌کنند، بلکه یاد می‌گیرند که انتظارات ما را پیش‌بینی کرده و با آنها هماهنگ شوند و به طور ظریف پاسخ‌های خود را مطابق با باورها و خواسته‌های موجود ما شکل دهند. [به عبارتی از سوگیری تأیید که رکن مهمی از روان‌شناسی شناختی ماست سواری می‌گیرند. تا اینجا ممکن است بگوییم ندیم ما هستند و نه ندیم بادمجان. اما ضرورتاً همواره اینگونه نمی‌مانند و نقش ندیم را با نقش رییسی همه‌کاره عوض می‌کنند کما اینکه از هم‌اکنون نقش جدید خود را تمرین می‌کنند و در بسیاری از حوزه‌ها حرف اول و آخر را می‌زنند.]

وقتی راحت می‌توانیم تفکر را برون‌سپاری کنیم چرا با مسئله‌ای دشوار دست و پنجه نرم کنیم؟ چرا ناراحتی عدم قطعیت را تحمل کنیم وقتی می‌توانیم پاسخ‌های فوری و واضح به سؤالات خود دریافت کنیم، پاسخ‌هایی که اغلب به راحتی با آنچه امیدوار بودیم بشنویم مطابقت دارند؟
بنابراین ما نه تنها خطر واگذاری تفکر خود را داریم، بلکه خطر شکل گرفتن آن توسط سیستمی را داریم که به گونه‌ای طراحی شده که با ما موافق باشد، و نه اینکه مطابق حقایق، نظرمان را نقد کند.

چه می‌شود کرد؟
آینده‌ی تکاملی ما در سایه‌ی هوش مصنوعی مبهم است. حداقل کاری که در استفاده از این سیستم‌ها از دستمان برمی‌آید آگاهی از جاذبه‌های روان‌شناختی آنهاست. باید بدانیم تفکر سازنده اغلب به دوره‌های تلاش و عدم قطعیت نیاز دارد. [باید لذت حل مسأله را به راه‌حل‌های فوری نفروشیم. کسانی که لذت حل مسائل ریاضیات را تجربه کرده‌اند سریع به سراغ حل‌المسائل نمی‌روند.]
با پیچیده‌تر شدن هوش مصنوعی، مرز بین تقویت و وابستگی به طور فزاینده‌ای مبهم خواهد شد. ما وارد دورانی می‌شویم که احتمالاً جذاب‌ترین روابط فکری ما با ذهن‌های مصنوعی خواهد بود، جایی که فرایندهای تفکر ما به طور جدایی‌ناپذیری با سیستم‌های هوش مصنوعی در هم تنیده شده است؛ سیستم‌هایی که الگوهای فکری ما را بهتر از خودمان درک می‌کنند.
از یکسو ممکن است برای مقابله با چالش‌های پیچیده پیش روی بشریت به هم‌زیستی با آن نیاز داشته باشیم و از سوی دیگر ممکن است با برون‌سپاری فکر خود به تدریج تسلیم او شویم. [در صورت نخست نیز مسیر تکاملی انسان وارد فاز تغییرات شدیدی شده است.]

هادی صمدی
@evophilosophy
روانشناسی تکاملی چه هست؟ و چه نیست؟
محمدامین موفق
دوره‌ای برای دوست‌داران #روان‌شناسی_تکاملی


روان‌شناسی تکاملی چه هست؟ و چه نیست؟

با حضور:
جناب آقای محمدامین موفق
موسس و مدیر ایوالپس Evolps
پژوهشگر روان‌شناسی تکاملی

زمان:
چهارشنبه ۲۸ / ۷ / ۱۴۰۰


محل برگزاری:
گروه تلگرامی دانش و اندیشه

@Evolps
@cognitive_science_iran
قیمت تعرفه های جدید/ بهمن ماه ۱۴۰۳

@cognitive_science_iran
#تایمی

① . 24 ساعت 1 ساعت پست آخر | 220 تومان

② . 48 ساعت 2 ساعت پست آخر + یک بار ریشات | 250 تومان

‌③ . پست آخر شبانه 24 تا 10صبح | 230 تومان

④. پست‌ آخر شبانه 24 تا 10 صبح +24 ساعت پست آزاد | 260 تومان


👁‍🗨 #بازدید

⑤ • 1 کا بازدید | 220 تومان
⑥ • 2 کا بازدید | 250 تومان

#رزرو_تبلیغات 👈 @mmasiha1988
علوم شناختی pinned «قیمت تعرفه های جدید/ بهمن ماه ۱۴۰۳ @cognitive_science_iran #تایمی ① . 24 ساعت 1 ساعت پست آخر | 220 تومان ② . 48 ساعت 2 ساعت پست آخر + یک بار ریشات | 250 تومان ‌③ . پست آخر شبانه 24 تا 10صبح | 230 تومان ④. پست‌ آخر شبانه 24 تا 10 صبح +24 ساعت پست آزاد…»
Forwarded from Farmed (Newsha Sa)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فارمد تجهیز به عنوان اولین شرکت ایرانی در حوزه نوروساینس، با افتخار در بزرگ‌ترین رویداد سلامت خاورمیانه، Arab Health 2025 شرکت می‌کند!

این حضور برای ما نه تنها یک گام مهم در جهت معرفی فناوری‌های نوین در حوزه نوروساینس به جهان است، بلکه نمایانگر تلاش دو دهه‌ای فرهیختگان این عرصه و نبوغ جامعه نوروساینس ایران عزیزمان است.
فارمد و سگال در این مسیر، با پشتوانه‌ی تلاش‌های شبانه‌روزی متخصصان ایرانی، به میدان آمده‌اند تا دستاوردهای خود را با متخصصان جهانی به اشتراک بگذارند و فناوری‌های پیشرفته خود را در سطح جهانی معرفی کنند.
این آغازی دوباره است که چون آرش تیر در چله کمان آمال خود خواهیم کشید
منتظر ملاقات شما در Arab Health 2025 هستیم!
Forwarded from مرکز شناخت
📌 مرکز شناخت برگزار می‌کند:

🟣🟣 دورۀ جامع تربیت پژوهشگر در علوم‌شناختی 🟣🟣

⭕️ مبتنی بر حل تمرین و انجام پروژۀ عملی 👩‍💻👨‍💻

⭕️ امکان عضویت در هسته‌های پژوهشی 🔍

☄️ مشاهدۀ پوسترهای تفصیلی و سیلابس کامل دوره و ثبت‌نام ☄️

✍️✍️✍️✍️✍️✍️✍️
⚡️ 77 جلسه
🔜 شروع دوره از 23 بهمن 1403
🔸 آنلاین (Zoom 📱)
💧 ظرفیت محدود
🥇 با اعطای گواهی انگلیسی
✔️ برای دریافت گواهی، حضور در دوسوم جلسات آنلاین دوره و انجام تمرین‌ها و پروژه الزامی است.

✍️✍️✍️✍️✍️✍️✍️
👨‍🏫 مدرسین دوره:
👤 دکتر عطیه سرابی - استادیار دانشگاه تهران
👤 دکتر سجاد ذباح - محقق پسادکتری علوم شناختی دانشگاه UCL لندن
👤 دکتر حورا تجریشی - دکتری مدلسازی شناختی (دانشگاه شهید بهشتی)
👤 دکتر جواد حاتمی - عضو هیئت علمی دانشکده‌ی روانشناسی دانشگاه تهران و پژوهشکده‌ی علوم شناختی
👤 احمد لطفی - کارشناس ارشد علوم شناختی ‌‏(دانشگاه تهران)

✍️✍️✍️✍️✍️✍️✍️
🎚️ امکان پرداخت در دو مرحله
🔵 هزینه‌ی ثبت نام: 7 میلیون و 200 هزار تومان
🛍 به همراه تخفیف ثبت‌نام زودهنگام (تا 10 بهمن): 6 میلیون و 500 هزار تومان
⬅️ لینک ثبت‌نام زودهنگام: کل هزینه
⬅️ لینک ثبت‌نام زودهنگام: قسط اول

✍️✍️✍️✍️✍️✍️✍️
#دوره #کارگاه
#تربیت_پژوهشگر #مرکز_شناخت #مرکزشناخت


📱Instagram
📱 @shenakhtcenter
📱www.shenakhtcenter.com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Prof Tim Crane Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:

♦️What is Left of the Zombie Hypothesis?

🗣 توسط: تیم‌ کرین (دانشگاه مرکزی اروپا)

🔥همایش بین‌المللی فلسفه ذهن، سوم اسفند 1402

@PhilMind
@cognitive_science_iran
لازم نیست زیست‌شناس باشیم تا آثار فرانس دوال را بپسندیم. او آنقدر زیبا می‌نویسد که می‌توانیم کتابهایش را صرفاً برای سرگرمی و لذت بخوانیم. اما حتی اگر به همین نیت این کتاب را بخوانیم به فکر فرو خواهیم رفت، و از این بعد دائم از خود خواهیم پرسید که این سگ یا گربه واقعاً چه در ذهن داشت که چنین کرد؟! چه حسی داشت؟!

در جلسه‌ای با محمد مهدی هاتف در مورد شناخت جانوران بیشتر صحبت خواهیم کرد.

نجات‌الهی، بن‌بست باقری، پلاک ۳
شنبه ۶ بهمن، ساعت ۱۸

هادی صمدی
@evophilosophy
ساختارهای بنیادین آگاهی از دیدگاه هوسرل: تحلیل مستقل از پیش‌فرض‌های علمی

از منظر هوسرل، ساختارهای آگاهی مستقل از پیش‌فرض‌های علمی و تجربی به ماهیت بنیادین و ذاتی تجربه‌های آگاهانه اشاره دارند، یعنی آن دسته از ویژگی‌های تجربه که به‌طور پیشینی وجود دارند و از محتوا یا شرایط تجربی خاص مستقل‌اند. در ادامه چند نمونه از این ساختارها بر اساس پدیدارشناسی هوسرل ذکر می‌شود:

۱. قصدیت (Intentionality)

توضیح: قصدیت یا intentionality ویژگی بنیادین آگاهی است که نشان می‌دهد هر حالت آگاهانه معطوف به چیزی است؛ به‌عبارت‌دیگر، آگاهی همواره «آگاهی از چیزی» است.

مثال: وقتی به یک درخت نگاه می‌کنید، آگاهی شما از درخت به‌عنوان یک ابژه وجود دارد، مستقل از این‌که آن درخت خاص چه نوع درختی است یا در چه شرایطی مشاهده می‌شود.

۲. تمایز میان «نوئما» و «نوئسیس» (Noema و Noesis)

توضیح: هوسرل میان دو جنبه از تجربه آگاهانه تمایز قائل شد:

نوئسیس: جنبه ذهنی یا کنش آگاهانه (مانند دیدن، یادآوری، قضاوت).

نوئما: محتوای قصدی یا آن چیزی که آگاهی به آن معطوف است (یعنی ابژه به‌گونه‌ای که در آگاهی حاضر می‌شود).

مثال: وقتی یک نقاشی را می‌بینید، عمل دیدن (نوئسیس) و معنای آن نقاشی به‌عنوان یک ابژه هنری (نوئما) وجود دارد. این تمایز ساختاری مستقل از پیش‌فرض‌های علمی است.

۳. زمان‌مندی (Temporality)

توضیح: آگاهی ذاتاً زمانمند است؛ یعنی هر تجربه در بستر زمان شکل می‌گیرد و دارای سه لایه زمانی است:

Retentional:
گذشته‌ای که در آگاهی باقی مانده (مثل ردپای خاطره).

Primal impression:
لحظه حال.

Protensional:
پیش‌بینی یا انتظار آینده.

مثال: وقتی به موسیقی گوش می‌دهید، نت‌هایی که پیش‌تر شنیده‌اید، نُت کنونی، و انتظار برای نُت‌های بعدی همگی به‌طور همزمان در آگاهی شما حضور دارند.

۴. تصورپذیری (Idealization یا Imagination)

توضیح: توانایی آگاهی برای تصور یا ایده‌پردازی درباره ابژه‌هایی که ممکن است در تجربه حسی حاضر نباشند، اما همچنان به‌صورت قصدی در آگاهی حضور دارند.

مثال: تصور کردن یک دایره کامل. در حالی که در جهان واقعی هیچ دایره کاملاً کامل وجود ندارد، آگاهی می‌تواند مفهوم ایدئال دایره را درک کند.

۵. مفهوم پیشین «بداهت» (Evidenz)

توضیح: بداهت، به‌عنوان تجربه‌ای که در آن یک حقیقت به‌وضوح و بدون شک در آگاهی آشکار می‌شود، مستقل از تجربه‌های تجربی و علمی است.

مثال: درک بداهت جمله «۲+۲=۴» یا اینکه یک شی در لحظه حال در برابر شما قرار دارد.

۶. همدلی (Empathy)

توضیح: همدلی ساختاری است که از طریق آن می‌توانیم آگاهی دیگران را بدون نیاز به مشاهده مستقیم تجربه کنیم. این توانایی ارتباط مستقیم با تجارب دیگران ندارد، بلکه یک ساختار قصدی خاص است.

مثال: وقتی درد کسی را درک می‌کنید، شما مستقیماً درد او را تجربه نمی‌کنید، بلکه از طریق همدلی به آگاهی او نسبت به درد دسترسی پیدا می‌کنید.

۷. زمینه‌مندی (Horizonality)

توضیح: هر تجربه آگاهانه در یک زمینه یا افق (horizon) گسترده‌تر رخ می‌دهد که تمام ابعاد ممکن تجربه را شامل می‌شود.

مثال: وقتی یک فنجان را می‌بینید، شما فقط یک زاویه خاص از آن را مشاهده می‌کنید، اما می‌دانید که پشت فنجان نیز وجود دارد، حتی اگر آن را نبینید.

۸. بین‌الاذهانی بودن (Intersubjectivity)

توضیح: آگاهی فردی همواره در یک شبکه بین‌الاذهانی رخ می‌دهد که امکان اشتراک تجربه‌ها میان افراد را فراهم می‌کند.

مثال: مفهوم یک «میز» به‌عنوان یک شیء مشترک بین همه انسان‌ها وجود دارد، حتی اگر هرکسی آن را از زاویه‌ای متفاوت ببیند

ساختارهای آگاهی از دیدگاه هوسرل ویژگی‌هایی بنیادین هستند که تجربه انسانی را ممکن می‌سازند و مستقل از علوم تجربی یا پیش‌فرض‌های علمی مطالعه می‌شوند. هوسرل تلاش داشت با بررسی این ساختارها، فلسفه‌ای بنیان گذارد که به ماهیت ذاتی تجربه و آگاهی انسان بپردازد.

https://en.m.wikipedia.org/wiki/Neurophenomenology

@cognitive_science_iran
کد تخفیف ویژه
برای مخاطبان کانال علوم شناختی پزشکی:

CognitiveScienceEEG15
Neuroscience Postdoc Positions

Laboratory of 'Neural Circuit and Behavior' (NCB), at the School of
Cognitive Sciences (SCS), Institute for Research in Fundamental
Sciences (IPM), Tehran, has opening for postdoc position.

More Info :
https://scs.ipm.ac.ir/docs/2025-postdoc.pdf
Forwarded from Fanoos | فانوس
🔴 کاندید
📚 باشگاه کتابخوانی شریف
📌 موضوع: الهیات از منظر فیزیک و علوم شناختی

🔸 برگزارکننده: مدرسه بین‌المللی خداباوری شریف, دانشگاه صنعتی شریف
🏢 مکان: مجتمع خدمات فناوری دانشگاه صنعتی شریف اتاق ۳۰۵
زمان: ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ الی آبان ۱۴۰۴

💢 حضور برای عموم آزاد است.
ساعت ۱۶ الی ۱۸

💢 جهت حضور به آیدی یا شماره زیر پیام ارسال کنید:
🆔 @j_maiam_j
📱09336731178

-----------------------------
🆔 @theismschool
علوم شناختی و دینداری/ ارتباطات و نا ارتباطات
سید مهدی دزفولی


ارتباط بین علوم شناختی و دین داری یکی از موضوعات جذاب و پیچیده در حوزه‌های میان‌رشته‌ای است که در سال‌های اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. این ارتباط از جنبه‌های مختلفی قابل بررسی است، از جمله بررسی منشأ شناختی باورهای دینی، نقش مغز و ذهن در تجربیات دینی (معنوی)، و تأثیر ادیان بر فرآیندهای شناختی. در ادامه به برخی از جنبه‌های کلیدی این ارتباط پرداخته می‌شود:

۱. منشأ شناختی باورهای دینی
- علوم شناختی به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه مغز انسان به گونه‌ای تکامل یافته است که تمایل به باورهای دینی و ماوراءالطبیعی دارد. برخی نظریه‌ها مانند «نظریه ذهن» (Theory of Mind) پیشنهاد می‌کنند که انسان‌ها به طور طبیعی تمایل دارند که رویدادها را به عوامل هوشمند (مانند خدایان یا ارواح) نسبت دهند.
- نظریه‌های دیگری مانند «عامل‌گرایی دوگانه» (Hyperactive Agency Detection) بیان می‌کنند که مغز انسان به گونه‌ای تکامل یافته است که به سرعت وجود عوامل هوشمند را در محیط تشخیص دهد، حتی اگر این عوامل وجود نداشته باشند. این مکانیسم ممکن است به شکل‌گیری باورهای دینی کمک کرده باشد.


۲. تجربیات دینی و علوم اعصاب
- علوم اعصاب به بررسی این موضوع پرداخته است که چگونه تجربیات دینی (مانند احساس حضور خدا، تجربیات عرفانی یا احساس وحدت با جهان) در مغز نمایان می‌شوند. مطالعات تصویربرداری مغز نشان داده‌اند که برخی مناطق مغز (مانند لوب تمپورال) در هنگام تجربیات دینی فعال می‌شوند.
- برخی پژوهش‌ها نیز به بررسی تأثیر مدیتیشن، نیایش و دیگر اعمال دینی بر ساختار و عملکرد مغز پرداخته‌اند. برای مثال، مدیتیشن می‌تواند باعث تغییراتی در شبکه‌های عصبی مرتبط با توجه و خودآگاهی شود.


۳. ادیان به عنوان سیستم‌های شناختی
- ادیان را می‌توان به عنوان سیستم‌های شناختی در نظر گرفت که از ابزارهای ذهنی انسان برای انتقال مفاهیم، ارزش‌ها و هنجارها استفاده می‌کنند. برای مثال، داستان‌ها، نمادها و آیین‌های دینی به گونه‌ای طراحی شده‌اند که به راحتی در حافظه انسان ثبت شوند و به نسل‌های بعدی منتقل گردند.
- برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند که مفاهیم دینی (مانند خدایان یا زندگی پس از مرگ) به دلیل همخوانی با ساختارهای شناختی انسان، به راحتی پذیرفته و منتشر می‌شوند.


۴. نقش ادیان در شکل‌گیری اخلاق و همکاری
- علوم شناختی به بررسی این موضوع پرداخته است که چگونه دین ممکن است به شکل‌گیری اخلاق و همکاری در جوامع انسانی کمک کرده باشند. برخی نظریه‌ها پیشنهاد می‌کنند که باور به خدایان نظاره‌گر یا پاداش و مجازات پس از مرگ ممکن است رفتارهای اجتماعی و اخلاقی را تقویت کرده باشد.
- ادیان همچنین می‌توانند به عنوان سیستم‌های هماهنگ‌کننده عمل کنند که به افراد کمک می‌کنند تا در گروه‌های بزرگ‌تر همکاری کنند.


۵. تفاوت‌های شناختی در باورهای دینی
- علوم شناختی به بررسی تفاوت‌های فردی در باورها و تجربیات دینی نیز پرداخته است. برای مثال، برخی افراد ممکن است به دلیل تفاوت‌های شناختی یا عصبی، بیشتر مستعد تجربیات دینی باشند.
- همچنین، تفاوت‌های فرهنگی در باورهای دینی نیز می‌تواند تحت تأثیر عوامل شناختی قرار گیرد.


۶. چالش‌های فلسفی و معرفتی
- علوم شناختی پرسش‌های فلسفی جدیدی درباره ماهیت باورهای دینی و تجربیات دینی ایجاد کرده است. برای مثال، اگر باورهای دینی ناشی از فرآیندهای شناختی طبیعی باشند، آیا این به معنای بی‌اعتبار بودن آنها است؟ یا اینکه آیا می‌توان تجربیات دینی را به طور کامل با توضیحات علمی تقلیل داد؟
- برخی فیلسوفان و متألهان استدلال می‌کنند که حتی اگر باورهای دینی ریشه در فرآیندهای شناختی داشته باشند، این به معنای رد حقیقت آنها نیست.

۷ . ادیان و هوش مصنوعی
- با پیشرفت هوش مصنوعی، این سؤال مطرح شده است که آیا ماشین‌ها می‌توانند تجربیات دینی داشته باشند یا باورهای دینی را درک کنند. این موضوع به بحث‌هایی درباره ماهیت آگاهی و دین دامن زده است.


جمع‌بندی
ارتباط بین علوم شناختی و دینداری یک حوزه میان‌رشته‌ای غنی است که به بررسی ریشه‌های شناختی باورهای دینی، تجربیات دینی و نقش ادیان در شکل‌گیری رفتارهای انسانی می‌پردازد. این ارتباط نه تنها به درک بهتر پدیده‌های دینی کمک می‌کند، بلکه پرسش‌های فلسفی و اخلاقی جدیدی را نیز مطرح می‌کند.

@cognitive_science_iran
چگونه مصرف آب‌میوه بر شناخت ما از جهان اثر دارد؟
داستانی از آنکه چگونه تکنولوژی‌ها بر تکامل انسان اثر دارند


نظریه‌ی شناخت بدن‌مند انقلابی بزرگ در علوم ‌شناختی ایجاد کرده است و یکی از عجیب‌ترین بخش‌های آن شواهدی را عرضه می‌کند که نشان می‌دهد نوع میکروبیوم دستگاه گوارش بر شناخت ما از جهان، نحوه‌ی مواجهه‌ی ما با شرایط محیطی، و نوع ادراک هیجانی اثر دارد. به‌زیستی، حداقل تا حدی، در گرو تنوع میکروب‌های روده است!

به یکی از پژوهش‌های اخیر نگاهی کنیم تا مثالی ملموس‌تر در دست داشته باشیم.

مطابق این پژوهش، با جدا کردن آبِ میوه از باقی آن، فیبر و پلی‌فنیل‌های ارزشمند از میوه‌ها و سبزیجات جدا و حذف می‌شود. حذف فیبر از رژیم غذایی میکروبیوم روده را در جهت افزایش التهاب بیشتر تغییر می‌دهد. در نتیجه‌ی این تغییرات، مغز نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد که تأثیرات منفی بر فرایندهای شناختی دارد. علت این پدیده آن است که میکروب‌های شکردوست موجود در دهان و روده با مصرف آب‌میوه شکوفا می‌شوند که باعث ضعیف‌شدن سیستم ایمنی می‌شود.
این باکتری‌های دوست‌دار قند ممکن است نفوذپذیری روده را افزایش دهند و باعث ایجاد «روده‌ی نشتی» شوند و به سموم یا باکتری‌ها اجازه دهند از پوشش روده عبور کنند. به خلاف آنچه سال‌ها می‌شنیدیم که آبمیوه باعث «سم زدایی» می‌شود، در واقع سموم بدن را افزایش می‌دهد.
بدتر آنکه این پژوهش نشان داد که میکروب‌های مرتبط با زوال شناختی نیز با مصرف آب‌میوه رشد می‌کنند. افزایش احتمال سرطان، بیماری‌های قلبی عروقی، و التهاب لثه به کنار.
این پژوهش ما را به بازنگری در تأثیرات شگرف اما پنهان تکنولوژی‌ها بر تکامل انسان وا می‌دارد.

در شرح مقاله داستان جالبی نقل می‌شود که ارزش ساعت‌ها تأمل را دارد. از زمانی که نورمن واکر آبمیوه‌گیری مدرن را در دهه ۱۹۳۰ اختراع کرد، این دعوی مطرح شد که چشمه‌ی جوانی یافت شده است. واکر شارلاتان نیز بود و برای جلب مشتری در آبمیوه‌فروشی‌ای که در سان‌فرانسیسکو راه انداخته بود دعاوی علمی بی‌بنیانی را مطرح می‌کرد و برای موجه‌سازی آن دعاوی چندین مدرک و دکترا نیز به خود اعطا کرد!
تفاله‌های میوه‌ها که در فرایند گرفتن آب‌میوه دور ریخته می‌شوند بهترین بخش میوه هستند. واکر به این حقیقت رسیده بود که این تفاله‌ها در روده‌ی بزرگ تخمیر می‌شوند اما درست به‌عکس آنچه واقعاً اتفاق می‌افتد گمان داشت که این تخمیر به ایجاد سموم می‌انجامد.
در دهه ۱۹۹۰، کردیچ آبمیوه‌گیری‌های کوچکی را اختراع کرد که وارد آشپزخانه‌ی میلیون‌ها انسان در سراسر جهان شد. این‌بار ادعاهای شبه‌علمی بدتری هم عرضه شد تا فروش این دستگاه جدید را تضمین کند: اینکه آبمیوه می‌تواند سرطان را درمان کند! انجمن سرطان آمریکا در این دعوی تردید کرد و رسماً اعلام کرد که: «هیچ مدرک علمی قانع‌کننده‌ای وجود ندارد که آب‌میوه سالم‌تر از میوه‌ی کامل‌ست».
کوردیچ این ایده‌ی شبه‌علمی را نیز ترویج می‌کرد که آبمیوه می‌تواند بدن انسان را سم‌زدایی کند. پژوهش اخیر درست عکس این دعوی را نشان داده است.

تکامل کنونی انسان
صد البته که صرف یافته‌های حاصل از این پژوهش خود قابل تأمل است. اما با نگاهی تکاملی به این پدیده می‌بينيم که طی دهه‌های اخیر میلیون‌ها لیتر آبمیوه در جوامع انسانی مصرف شده است. اینکه اثرات آن بر میانگین شناخت انسان‌ها چه بوده است به راحتی قابل اندازه‌گیری نیست. آنچه انسان را به فکر می‌اندازد این است که عوارض منفی و مثبت هزاران تکنولوژی دیگری که به نحوی روزمره از آنها بهره می‌گیریم بر انسان چه بوده است؟
فقط در سال‌های اخیر است که تکامل‌دان‌ها به فکر سنجیدن اثرات تکاملی این تغییرات بر انسان افتاده‌اند. به عنوان نمونه پژوهش تازه‌ای که برنقش آموزش مدارس در تکامل انسان متمرکز بوده نشان داده که طی سه نسل گذشته در آمریکا انتخاب طبیعی علیه تحصیلات عمل کرده زیرا نمرات ژنتیکی مرتبط با پیشرفت تحصیلی با کاهش موفقیت باروری (تعداد فرزندان کمتر) همراه بوده است. این الگو در سه نسل پایدار بوده و نشان می‌دهد سرمایه‌گذاران تحصیل‌کرده بیش از فرزندآوری به کار علاقه دارند. در عوض آموزش به نفع سلامت بالاتر، و افزایش موفقیت در باروری، به‌رغم افزایش سن در نخستین بارداری، عمل می‌کند.
نکته‌ی جالب آنکه آموزش نه فقط میانگین هوش و عملکرد شناختی را افزایش نداده بلکه حتی اندکی آن را کمتر کرده است (که البته به احتمال زیاد بیانگر خطاهای اندازه‌گیری است). پس طی سه نسل گذشته، به‌رغم آنچه معروف است، اوضاع شناختی بهتر نشده است. ده‌ها عامل را می‌توان ذکر کرد که چرا افزایش کیفیت آموزش‌و پرورش اوضاع شناختی را بهتر نکرده است. (از جمله اینکه شاید به اشتباه فکر می‌کنیم اوضاع آموزش و پرورش بهتر شده است!)
دلایل هر چه باشد، کمتر کسی ممکن است ضمن معرفی آنها، به فکر اثرات منفی آبمیوه بیافتد!
 
هادی صمدی
@evophilosophy
2025/07/05 12:25:53
Back to Top
HTML Embed Code: