Forwarded from ️"گمشده_در_خیال "️ (Nadereh Mojahedzadeh)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️ آتش نوروز در کردستان بر افروختە شد
مراسم نوروز روستای "چەشمیەر" مریوان همزمان با استقبال گستردە زنان و مردان برگزار شد و آتش نوروز بر افروختە شد.
آیینهای نوروزی در میان کردها از اوایل اسفند شروع میشوند و حدود چهل روز تداوم خواهند داشت کە روشن کردن آتش و رقصیدن (دیلان یا هەلپەرکە) بە دور آن یکی از آنهاست.
مراسم نوروز روستای "چەشمیەر" مریوان همزمان با استقبال گستردە زنان و مردان برگزار شد و آتش نوروز بر افروختە شد.
آیینهای نوروزی در میان کردها از اوایل اسفند شروع میشوند و حدود چهل روز تداوم خواهند داشت کە روشن کردن آتش و رقصیدن (دیلان یا هەلپەرکە) بە دور آن یکی از آنهاست.
Forwarded from 🌸🍃zi💠ba🌸🍃
تا کِی پیِ سرمایه دویدن باید
از حرصِ به زَر، جامه دَریدن باید
در گنج چه لطفی ست که روزی ناگاه
دست از همه آرزو کشیدن باید
🦿رباعی:
#حسن_قربانی_گل( باغدشتی
🗣️اجرایی از:
#زیبا_صادقی
@dQORBNi
از حرصِ به زَر، جامه دَریدن باید
در گنج چه لطفی ست که روزی ناگاه
دست از همه آرزو کشیدن باید
🦿رباعی:
#حسن_قربانی_گل( باغدشتی
🗣️اجرایی از:
#زیبا_صادقی
@dQORBNi
بیدار دلان سفر در اندیشه کنند
وقتی که نه صحبت از رگ و ریشه کنند
با عشق فرا گرفتنِ دانش را
از دوست و دشمنانِ خود پیشه کنند
رباعی: حسن قربانی گل(باغدشتی
@dQORBNi
وقتی که نه صحبت از رگ و ریشه کنند
با عشق فرا گرفتنِ دانش را
از دوست و دشمنانِ خود پیشه کنند
رباعی: حسن قربانی گل(باغدشتی
@dQORBNi
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
📝 چرا شاهنامه به وجود آمد، چرا شاهنامه نوشته شد؟
✍️ #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
هر زمانی اقتضایی دارد و چیزی میطلبد که مورد احتیاج است... در مورد شاهنامه یک چنین وضعی بود. در آن زمان ایرانی میخواست ترکیب تازهای به زندگیِ خود ببخشد. شخصیّت خود را از نو احیاء کند و برای این کار دست به اقدامهای متعدّدی زده بود؛ از جمله در آغاز تعدادی مقاومتهای نظامی بود، در برابر دستگاه بنیامیّه و بنیعبّاس که میخواستند ایران را در زیر تسلّط خود داشته باشند. اینها هیچ کدام به نتیجهی مطلوب که رهاییِ کاملِ ایران بود نرسید، گرچه ثمرههایی به بار آورد. بنیامیّه به همّت ایرانیان سرنگون شدند و همهی سران آنها نابود گردیدند و این تا حدّی جوابِ «قادسیّه» بود، خلافت آمد به دست بنیعبّاس که رفتار مساعدتری نسبت به ایرانیها داشتند ولی کشمکش ظاهر و پنهان در جریان بود و در واکنش قدرتهای محلّی چون صفّاریان و آلِ بویه نمود میکرد و حتّی گاه خلافت عباسی را تا آستانهی زوال پیش میبُرد.
سامانیها که ایرانیترین و با ثابتترین حکومتهای ایرانی بودند با بغداد راه مماشات در پیش گرفتند و از این طریق فرصت یافتند که استقلالِ کشور را از طریقِ احیاء فرهنگِ ایرانی پایهریزی کنند.
مهمترین واقعه در این زمان سر بر آوردنِ زبان فارسیِ دَری و نیرو گرفتنِ آن بود که بر اثر آن دورِ تازهای در زندگیِ ایرانی آغاز گشت سیل آثار به نظم و نثر جاری گردید، و به همراه آن آیینهای دیرینهی ایرانی جان گرفتند. سامانیان که نسبتِ خود را به بهرام چوبینه میرساندند، تمدّنِ ایرانِ بعد از اسلام را پی افکندند...
آنگاه نوبت به فردوسی رسید که از حُسن اتّفاق همهی عواملِ مساعد در او جمع شد. مردی دهقانزاده از توس، توس یکی از شهرهای فرهنگیِ خراسان، ناحیهی ناآرامی بوده، محلّ برخورد عقاید ملّی و دینی، و هر دو تا حدّی همراه با افراط. داستانی که نظامی عروضی دربارهی آن مذکّرِ توس آورده که مانع از دفن جنازهی فردوسی شد، نشانهی تعصّبِ گذشت ناپذیری است. در عین حال روحِ ملّی و ایرانگرائی در همین شهر دامنهای داشته. شاهنامهی ابومنصوری به نثر که ترجمهی خداینامهی عهد ساسانی بود و به فارسیِ دری درآمد، پایهی کار قرار گرفت. همین مانده بود که آن را به شعر در آورند تا بتواند در درونِ مردم جا بیفتد.
ایرانی میخواست باور داشته باشد که هنوز زنده است. تنها خاکستری بر روی این آتش گرفته بود، فردوسی آمد و این خاکستر را کنار زد، ایرانی در زیر تسلّطِ عربِ اموی و عبّاسی «عجم» شده بود، او میخواست دوباره ایرانی باشد، و شاهنامه این امکان را برای او فراهم کرد.
فردوسی جوابدهنده به ندای مردمِ زمان بود، چون چشمهای از قعرِ ضمیرِ ایــرانی جوشید، زیرا ایرانی خود را محکوم به زنده بودن میدید، بناگهان شاهنامه مانند صبح بر کاروانِ گمشدهای سر برآورد.
فردوسی احساس کرده بود که این کتاب برای قوم ایرانی ارزش حیاتی دارد بنابراین همهی زندگیِ خود را بر سرِ آن نهاد، زیرا ایمان داشت که کاریست کارِستان و سرنوشتِ یک ملّت را رقم میزند.
شاهنامه در شرایطی پدید آمد که نموداری از زنده بودنِ قومِ ایـــرانی باشد.
#از_رودکی_تا_بهار
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
✍️ #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
هر زمانی اقتضایی دارد و چیزی میطلبد که مورد احتیاج است... در مورد شاهنامه یک چنین وضعی بود. در آن زمان ایرانی میخواست ترکیب تازهای به زندگیِ خود ببخشد. شخصیّت خود را از نو احیاء کند و برای این کار دست به اقدامهای متعدّدی زده بود؛ از جمله در آغاز تعدادی مقاومتهای نظامی بود، در برابر دستگاه بنیامیّه و بنیعبّاس که میخواستند ایران را در زیر تسلّط خود داشته باشند. اینها هیچ کدام به نتیجهی مطلوب که رهاییِ کاملِ ایران بود نرسید، گرچه ثمرههایی به بار آورد. بنیامیّه به همّت ایرانیان سرنگون شدند و همهی سران آنها نابود گردیدند و این تا حدّی جوابِ «قادسیّه» بود، خلافت آمد به دست بنیعبّاس که رفتار مساعدتری نسبت به ایرانیها داشتند ولی کشمکش ظاهر و پنهان در جریان بود و در واکنش قدرتهای محلّی چون صفّاریان و آلِ بویه نمود میکرد و حتّی گاه خلافت عباسی را تا آستانهی زوال پیش میبُرد.
سامانیها که ایرانیترین و با ثابتترین حکومتهای ایرانی بودند با بغداد راه مماشات در پیش گرفتند و از این طریق فرصت یافتند که استقلالِ کشور را از طریقِ احیاء فرهنگِ ایرانی پایهریزی کنند.
مهمترین واقعه در این زمان سر بر آوردنِ زبان فارسیِ دَری و نیرو گرفتنِ آن بود که بر اثر آن دورِ تازهای در زندگیِ ایرانی آغاز گشت سیل آثار به نظم و نثر جاری گردید، و به همراه آن آیینهای دیرینهی ایرانی جان گرفتند. سامانیان که نسبتِ خود را به بهرام چوبینه میرساندند، تمدّنِ ایرانِ بعد از اسلام را پی افکندند...
آنگاه نوبت به فردوسی رسید که از حُسن اتّفاق همهی عواملِ مساعد در او جمع شد. مردی دهقانزاده از توس، توس یکی از شهرهای فرهنگیِ خراسان، ناحیهی ناآرامی بوده، محلّ برخورد عقاید ملّی و دینی، و هر دو تا حدّی همراه با افراط. داستانی که نظامی عروضی دربارهی آن مذکّرِ توس آورده که مانع از دفن جنازهی فردوسی شد، نشانهی تعصّبِ گذشت ناپذیری است. در عین حال روحِ ملّی و ایرانگرائی در همین شهر دامنهای داشته. شاهنامهی ابومنصوری به نثر که ترجمهی خداینامهی عهد ساسانی بود و به فارسیِ دری درآمد، پایهی کار قرار گرفت. همین مانده بود که آن را به شعر در آورند تا بتواند در درونِ مردم جا بیفتد.
ایرانی میخواست باور داشته باشد که هنوز زنده است. تنها خاکستری بر روی این آتش گرفته بود، فردوسی آمد و این خاکستر را کنار زد، ایرانی در زیر تسلّطِ عربِ اموی و عبّاسی «عجم» شده بود، او میخواست دوباره ایرانی باشد، و شاهنامه این امکان را برای او فراهم کرد.
فردوسی جوابدهنده به ندای مردمِ زمان بود، چون چشمهای از قعرِ ضمیرِ ایــرانی جوشید، زیرا ایرانی خود را محکوم به زنده بودن میدید، بناگهان شاهنامه مانند صبح بر کاروانِ گمشدهای سر برآورد.
فردوسی احساس کرده بود که این کتاب برای قوم ایرانی ارزش حیاتی دارد بنابراین همهی زندگیِ خود را بر سرِ آن نهاد، زیرا ایمان داشت که کاریست کارِستان و سرنوشتِ یک ملّت را رقم میزند.
شاهنامه در شرایطی پدید آمد که نموداری از زنده بودنِ قومِ ایـــرانی باشد.
#از_رودکی_تا_بهار
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
در خلقِ اثر آن که خدایی دگر است
شهنامه ی او مخزنِ دُرّ و گهر است
عمریست دراندیشه و جانم ای دوست
از گنجِ حضورش دلِ من با خبر است
رباعی: حسن قربانی گل( باغدشتی
@dQORBNi
شهنامه ی او مخزنِ دُرّ و گهر است
عمریست دراندیشه و جانم ای دوست
از گنجِ حضورش دلِ من با خبر است
رباعی: حسن قربانی گل( باغدشتی
@dQORBNi
Forwarded from 🌸🍃zi💠ba🌸🍃
جانا به زمانه دل نبستن هنر است
خاص اینکه دل از حق نگُسَستن هنر است
شد از پسِ سالیان مرا باور،، این
حتّی دلِ دشمن نشکستن هنر است
✍️رباعی"#حسن_قربانی_گل(باغدشتی
🗣️صدا:
#زیبا_صادقی
@dQORBNi
🎹پیانو نوازی:
استاداحتشام
خاص اینکه دل از حق نگُسَستن هنر است
شد از پسِ سالیان مرا باور،، این
حتّی دلِ دشمن نشکستن هنر است
✍️رباعی"#حسن_قربانی_گل(باغدشتی
🗣️صدا:
#زیبا_صادقی
@dQORBNi
🎹پیانو نوازی:
استاداحتشام
Forwarded from 🌸🍃zi💠ba🌸🍃
در خلقِ اثر آن که خدایی دگر است
شهنامه ی او مخزنِ دُرّ و گهر است
عمریست دراندیشه و جانم ای دوست
از گنجِ حضورش دلِ من با خبر است
✍️رباعی:
#حسن_قربانی_گل( باغدشتی
🗣️خوانشی از:
#زیبا_صادقی
@dQORBNi
شهنامه ی او مخزنِ دُرّ و گهر است
عمریست دراندیشه و جانم ای دوست
از گنجِ حضورش دلِ من با خبر است
✍️رباعی:
#حسن_قربانی_گل( باغدشتی
🗣️خوانشی از:
#زیبا_صادقی
@dQORBNi
در بینِ یلان یگانه یعنی آرش
آن اسوه ی جاودانه یعنی آرش
بر شاخِ کهن سروِ سرافرازی و مِهر
سرسبز ترین جوانه یعنی آرش
رباعی; حسن قربانی گل(باغدشتی
@dQORBNi
آن اسوه ی جاودانه یعنی آرش
بر شاخِ کهن سروِ سرافرازی و مِهر
سرسبز ترین جوانه یعنی آرش
رباعی; حسن قربانی گل(باغدشتی
@dQORBNi
Forwarded from 🚩شاهنامه فــــردوسے
معشوقه ی خاک ، ابرِ پُر راز شود
تا حاصلِ عشقِ شان گلِ ناز شود
آنگاه به سازِ بارش و لطفِ نسیم
با رقصِ چمن سالِ نو آغاز شود
پیشاپیش نوروز باستانی بر شما خجسته باد
رباعی:حسن قربانی گل(باغدشتی
@dQORBNI🌺
تا حاصلِ عشقِ شان گلِ ناز شود
آنگاه به سازِ بارش و لطفِ نسیم
با رقصِ چمن سالِ نو آغاز شود
پیشاپیش نوروز باستانی بر شما خجسته باد
رباعی:حسن قربانی گل(باغدشتی
@dQORBNI🌺
Forwarded from 🚩شاهنامه فــــردوسے
هر روز در انتظارِ نوروز خوشَم
هر دم که رسد بهارِ پیروز خوشَم
با دوست در آستانِ کیخسرُوِ جان
چون سر کنم این جشنِ دل افروز خوشَم
نوروز جمشیدی بر شما دوستان ارجمند خجسته باد
سال پیش رو را سالی پر از خیر و برکت برای تان آرزو دارم
رباعی:حسن قربانی گل(باغدشتی
@dQORBNI🌺
هر دم که رسد بهارِ پیروز خوشَم
با دوست در آستانِ کیخسرُوِ جان
چون سر کنم این جشنِ دل افروز خوشَم
نوروز جمشیدی بر شما دوستان ارجمند خجسته باد
سال پیش رو را سالی پر از خیر و برکت برای تان آرزو دارم
رباعی:حسن قربانی گل(باغدشتی
@dQORBNI🌺
Forwarded from 🚩شاهنامه فــــردوسے
ایران،وطنم،کعبه ی جمشید،تویی
روحم ، نفسم، قبله ی امّید، تویی
تا مجمرِ زرّین به زمین می تابد
بر پهنه ی خاکْ مُلکِ جاوید، تویی
سال نو بر همه ی میهن پرستان خجسته باد
رباعی ازحسن قربانی گل(داریوش)
@dQORBNI🌺
روحم ، نفسم، قبله ی امّید، تویی
تا مجمرِ زرّین به زمین می تابد
بر پهنه ی خاکْ مُلکِ جاوید، تویی
سال نو بر همه ی میهن پرستان خجسته باد
رباعی ازحسن قربانی گل(داریوش)
@dQORBNI🌺
Forwarded from 🚩شاهنامه فــــردوسے
قربانیِ گل دلهره هایش وطن است
فکری که نمی کند رهایش وطن است
هرگاه نظر بر آسمان دوخت دلش
مضمونِ تمامیِ دعایش وطن است
رباعی ازحسن قربانی گل(باغدشتی
@dQORBNI🌺
فکری که نمی کند رهایش وطن است
هرگاه نظر بر آسمان دوخت دلش
مضمونِ تمامیِ دعایش وطن است
رباعی ازحسن قربانی گل(باغدشتی
@dQORBNI🌺
Forwarded from 🚩شاهنامه فــــردوسے
چون قافیه را به عشقِ یار آوردیم
مضمون گُل و بلبلِ بهار آوردیم
از نغمه و رقصِ آن دو در باورِ خویش
تصویرِ بهشت، را به بار آورديم
رباعی ازحسن قربانی گل(داریوش
@dQORBNI🌺
مضمون گُل و بلبلِ بهار آوردیم
از نغمه و رقصِ آن دو در باورِ خویش
تصویرِ بهشت، را به بار آورديم
رباعی ازحسن قربانی گل(داریوش
@dQORBNI🌺
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نه، هیچ از آمدن خبر داشته اند
نه، آگهی از وقتِ سفر داشته اند
جاوید نماندند مگر آنان که
انسانیت از عمر ثمر داشته اند
زنده یاد نوشیروانی، اسطوره ی بیمانند سرزمين جاودانه ها
رباعی؛حسن قربانی گل(باغدشتی
@dQORBNi
نه، آگهی از وقتِ سفر داشته اند
جاوید نماندند مگر آنان که
انسانیت از عمر ثمر داشته اند
زنده یاد نوشیروانی، اسطوره ی بیمانند سرزمين جاودانه ها
رباعی؛حسن قربانی گل(باغدشتی
@dQORBNi
Forwarded from خیام ؛ حافظ'' ؛ فردوسی ؛ عبیدزاکانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
وقتی میگوئیم شاهنامه هویت ملّی ماست، در واقع ادعای گزاف نکردهایم و از روی شکم سیری ما نیست.
این یک دقیقه فیلم خوانش شاهنامه توسط مرد بختیاری به خوبی عمق ماجرا را نشان میدهد که شاهنامه تا کجاها تأثیر خود را گذاشته که روستاییمردی اینگونه از سویدایِ جان متاّثر میشود و هقهق گریه سر میدهد.
بنیادت هماره آباد باد ای مردِ شهنامهسرا
@khayyam_hafez
وقتی میگوئیم شاهنامه هویت ملّی ماست، در واقع ادعای گزاف نکردهایم و از روی شکم سیری ما نیست.
این یک دقیقه فیلم خوانش شاهنامه توسط مرد بختیاری به خوبی عمق ماجرا را نشان میدهد که شاهنامه تا کجاها تأثیر خود را گذاشته که روستاییمردی اینگونه از سویدایِ جان متاّثر میشود و هقهق گریه سر میدهد.
بنیادت هماره آباد باد ای مردِ شهنامهسرا
@khayyam_hafez
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from 🚩شاهنامه فــــردوسے
بیهوده دلی عاشق و شیدا نشود
بی سبزه و گل بهار، معنا نشود
گر عشق نجوشد از دلِ مادرِ دهر
این رازِ بقا نو به نو احیا نشود
رباعی از حسن قربانی گل
آوا بانو زهره رضائی
@dQORBNI🌺
بی سبزه و گل بهار، معنا نشود
گر عشق نجوشد از دلِ مادرِ دهر
این رازِ بقا نو به نو احیا نشود
رباعی از حسن قربانی گل
آوا بانو زهره رضائی
@dQORBNI🌺
ای دوست جهان به کامِ تو شیرین باد
هز روزِ تو چون اوّلِ فروردین باد
بر دفترِ عمرت آن که صاحب قلم است
خواهم صدوبیست نوبهار آذین باد
تقدیم به شاعر نیک سرشت مازندران استاد شعبان نادری (کوهیار)دوم فروردین زادروز آن دوست ارجمند
رباعی:حسن قربانی گل( باغدشتی
@dQORBNi
هز روزِ تو چون اوّلِ فروردین باد
بر دفترِ عمرت آن که صاحب قلم است
خواهم صدوبیست نوبهار آذین باد
تقدیم به شاعر نیک سرشت مازندران استاد شعبان نادری (کوهیار)دوم فروردین زادروز آن دوست ارجمند
رباعی:حسن قربانی گل( باغدشتی
@dQORBNi