روزی که مرا سرآید ایّام ای دوست

ناگاه شَوَم جوانِ ناکام ای دوست

تنها به سرایِ آن خداوندِ سخن

گیرد تنِ بی قرارم آرام ای دوست

✍️رباعی:
#حسن_قربانی_گل(باغدشتی

🗣️اجرایی از؛
#زیبا_صادقی


@dQORBNI🌺

از ساغرِ شعرِ تو طربناک شده

الگویِ هرآنکه ایرجِ پاک شده

وَز غُرّشِ شیرانِ اساطیریِ تو

چشمانِ فلک خیره بَرین خاک شده

رباعی؛حسن قربانی گل(باغدشتی


#آوا_بانو_طا_هره_شهید_زاده

ایران، نفسِ پر شَررِ زنده دلان است
چون روح، روان در تنِ این کهنه جهان است
تا بر سر او سایه زند فرّهِ یزدان،
بی هیچ گمان زنده ی جاوید زمان است
زنهار به پندارِ عبث گربه مخوانش
کاین بومِ گرانسنگ همان #شیر_ژیان است.👌

# هما ارژنگی

🎨

🎨‍ سه‌یُم امرداد سالگرد درکذشت زنده‌نام استاد #عباس_رسام_ارژنگی


عباس رسام ارژنگی، سومین فرزند «ابراهیم میر»، در سال ۱۲۷۱ خورشیدی در تبریز دیده به گیتی گشود. وی از دوران کودکی با هنر و رنگ و نقش های شاد روبرو بود و احساسات کودکانه‌اش را با مداد و گچ  و رنگ، بر دیوارها و کاغذهای دور افتاده نقش می زد.

در نوجوانی، پس از گذراندن آموزشهای مقدماتی، در حجره ای که در سرای صاحب دیوان کرایه کرده بود به تحصیل و پژوهش و نقاشی می‌پرداخت. در این زمان بود که با الهام از طبیعت و بررسی کتابهای کمیاب دوره مغول، با مینیاتور آشنا شد.

در ۱۸ سالگی، پس از درگذشت پدر، برای آموزش و تکمیل هنر نقاشی به «تفلیس» رفت. خاطرات سفر شش ساله او در تفلیس و باکو و مسکو، در سال هایی که داغ آتشناک جنگ جهانی اول را بر چهره داشتند، جالب و عبرت انگیز است.

*بزرگ هنرمندِ نگارگر ایرانی*

رسام ارژنگی، از چهره‌های برجسته و ماندگار هنر نقاشی و مینیاتور در تاریخ معاصر ایران است که در سده اخیر در آسمان هنر ایران درخشیدن گرفت و آثاری بدیع و به‌یادماندنی از خود به یادگار نهاد
رسام ارژنگی، در خاندانی زاده و پرورش یافت که هنرهایی همچون نگارگری، خوش‌نویسی، پیکرتراشی، طراحی نقوشِ قالی، شعر، نویسندگی، موسیقی، و بازیگری از نسلی به نسل دیگر سینه به سینه انتقال یافته است. جد بزرگ خاندان ارژنگی «میر حیدر» از هنرمندان خوشنویس در آغاز سده نهم خورشیدی است که در آشوب حمله مغول، همراه با گروهی از هنرمندان ایرانی دیگر توسط تیمور گورگانی از آذربایجان به سمرقند کوچانده شد ولی پس از مرگ تیمور به ایران بازگشت. میر حیدر، سه فرزند پسر داشت که کوچکترین آنها یعنی «میرک» را برای فراگرفتن هنر نقاشی نزد نقاش چیره دست آن دوران « میر سید احمد» سپرد. میرک و کمال الدین بهزاد،  دو شاگرد هنرمند میر سید احمد، پس از آموختن هنر نقاشی از استاد، چندی نیز به هرات که در آن روزگار مرکز تجمع هنرمندان و صنعتگران بود رفتند. یکی از آثار میرک در آن دوران مصور کردن ظفرنامه تیموری است. «میرک» نقاش بزرگ عهد صفوی چهارفرزند پسر داشت که با هنرهای پیکرتراشی، نقاشی، خوش‌نویسی و شعر آراسته بودند.

یکی از ایشان به نام «محمد علی میر» دارای سه فرزند به نام های محسن، مهدی و ابراهیم بود. محسن متخلص به «آقا میر گلستان تبریزی» شاعر و نقاش بود و منظومه ای به نام «مرآت‌البکاء» از خود به یادگار گذاشته که در تبریز به چاپ رسیده است.

ابراهیم، فرزند دیگر محمد علی میر، از جمله نخستین هنرمندانی است که هنر نقاشی را با شیوه اروپایی در تفلیس و مسکو فراگرفت. وی که در تبریز و در دربار ولیعهد مظفرالدین میرزا، نقاش دربار بود، به زبان های فرانسه و روسی نیز تسلط داشت. ابراهیم در نقاشی آب رنگ، و رنگ و روغن استاد بود و گاه سروده هایی به طنز می سرود.

از میان فرزندانِ ابراهیم، دو پسر یکی به نام حسین ملقب به «میر مصور» و دیگری به نام عباس ملقب به «رسام»، راه و روش پدر را دنبال کرده و هر کدام در چندین هنر سرآمد روزگار خود شدند.

در دوران پهلوی که داشتن نام خانوادگی و شناسنامه در ایران متداول شد حسین و عباس نام خانوادگی ارژنگی را با الهام از کتاب مصور «ارژنک» اثر مانی پیامدار نقاش دوران ساسانی، برگزیدند و با نام های «میرمصور ارژنگی» و «رسام ارژنگی» شهرت یافتند.

از استاد رسام ارژنگی سروده‌های زیبای میهنی نیز باقی مانده که یکی از آن میان👇

چو رستم در نبرد زندگانی جنگ باید کرد
جهان را از برای تنگ چشمان تنگ باید کرد

فریب چاپلوسی های بیگانه نشاید خورد
چو آهن جا برای خود درون سنگ باید کرد

مرا ترک و ترا تاتار میخوانند دشمن ها
دراین روز سیه آواز هم آهنگ باید کرد

جدایی در میان ملت ایران بیاندازند
خردمندا بسی پرهیز ازاین نیرنگ باید کرد!

فروشد هر که میهن را به سیم و زر به بیگانه
سر او را بسان مار زیر سنگ باید کرد

نگردد دامن فرزند آذربایجان ننگین
ز بهر نام پاک خود فرار از ننگ باید کرد

چه تبریزی،چه تهرانی،چه شیرازی،چه کرمانی
همه بر پیکر خود جامه یکرنگ باید کرد

پرستشگاه ما ایران بود ما جمله سربازش
هر آ نکو دشمن وی شد، به دار آونگ باید کرد

چه شد آن شیر مردان باقر و ستار تبریزی؟
همیشه پیروی از آن دو با فرهنگ باید کرد

اگر این چرخ کج بنیاد با ما سرکشی دارد
به زیر پای او را رام همچون خنگ باید کرد

کشد گر دشمن بدخواه لشکر از برای ما
ورا از کشور خود دور سد فرسنگ باید کرد

نخواهی گر به زیر پنجه بیدادگر مردن
بسان شاهباز او را به زیر چنگ باید کرد

نباشد کس چو پیشاهنگ با کفش و کله رسام
دل و جان و خرد را پیش پیشاهنگ باید کرد



آگاهی و شناخت بیشتر👇

*تارنمای خاندان هنرمند و هنرپرور و آموزگاران عرفان و میهن دوست ارژنگی که پنج سده به فرهنگ،هنر و میهن مهر ورزیدند و در تاریخ جاودانگی میهن ماندگارند*

🆔 http://www.arzhangihoma.ir/


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🎨‎

به به عالی بود


درودها بر استاد سیروس حامی امیدوارم همیشه شاد و تندرست باشید همچنین خانواده ی گرامی تان

همچنین درود بر روان پاک زنده یاد استاد رسام ارژنگی ،آن هنرمند بی مانند دروان ها


همچنین دورد بر زنده یاد فرهاد ارژنگی ، فرزند هنرمند استاد رسام ارژنگی که در نواختن تار جزو برترین های تاریخ معاصر موسیقی این بوم و بر بودند

و درود ويژه دارم خدمت بزرگ شاعر حماسه و عشق ، میهن پرستی از تبار بابک خُرّمدین،
بانو هما ارژنگی که در میهن پرستی به درخشندگی همان خورشید مشرق زمین يعنی فرزانه ی یگانه ی توس می‌باشد

براستی که این سرزمین اهورایی مان ، این مام میهن چه فرزندانی را به بار آورده است

زنده یاد استاد رسام ارژنگی آنجا که از میهن می‌گویند، تو گویی که فردوسی دیگری اینبار در غرب این سرزمین ظهور کرده است

عشق به این آب و خاک ظاهرا در خون و رگ این دودمان همواره از قرنها پیش، جریان دارد


در پایان برای شاعر پرآوازه ی میهن مان بانو استاد هما ارژنگی تندرستی را آرزو دارم


پاینده باشید و سرفراز

حسن قربانی گل (باغدشتی

ایران نفسِ پر شررِ زنده دلان است

چون روح،روان در تنِ این کهنه جهان است

تا بر سرِ او سایه زند فرّهِ یزدان

بی هیچ گمان زنده ی جاوید زمان است

زنهار به پندارِ عبث گربه مخوانش

کاین بومِ گران‌سنگ همان شیرِ ژیان است

سروده ای حماسی میهنی از بانو استاد هما ارژنگی

@dQORBNi

وقتی همگان مثلِ فرامرز شَوند

هم تیغ بِدست و هم خِرَدوَرز شَوند

بر ما اگر از دو عالم آیند به جنگ

هرگز نتوان فاتحِ این مرز شَوند

فرامرز یکی از بزرگترین پهلوانان شاهنامه،که پسرِ رستمِ دستان می‌باشد

رباعی ؛حسن قربانی گل(باغدشتی

@dQORBNi

وقتی همگان مثلِ فرامرز شَوند

هم تیغ بِدست و هم خِرَدوَرز شَوند

بر ما اگر از دو عالم آیند به جنگ

هرگز نتوان فاتحِ این مرز شَوند

فرامرز یکی از بزرگترین پهلوانان شاهنامه،که پسرِ رستمِ دستان می‌باشد

✍️رباعی ؛
#حسن_قربانی_گل(باغدشتی

🎙️اجرایی از؛
#زیبا_صادقی

@dQORBNi

ایران،وطنم،کعبه ی جمشید،تویی

روحم ، نفسم، قبله ی امّید، تویی

تا مجمرِ زرّین به زمین می تابد

بر پهنه ی خاکْ مُلکِ جاوید، تویی

✍️رباعی ازحسن قربانی گل(داریوش)
🎙️اجرایی از:
#زیبا_صادقی

@dQORBNI🌺

بیدار دلان سفر در اندیشه کنند

وقتی که نه صحبت از رگ و ریشه کنند

با عشق فرا گرفتنِ دانش را

از دوست و دشمنانِ خود پیشه کنند

✍️رباعی:
#حسن_قربانی_گل(باغدشتی

🗣️اوا:
#زیبا_صادقی

@dQORBNi

فرهاد به بیستون زده تیشه ی عشق
تا کِشت شود به میهن اندیشه ی عشق
زین روست اناالحق که سرش رفت به دار
چون مولوی آورده همان ریشه ی عشق

✍️رباعی از::⚜️#حسن_قربانی_گل(داریوش)

🗣️اجرایی از؛
💠#زیبا_صادقی


@dQORBNI🌺

یک عمر اگر سجده برین خاک کنیم
هنگامِ دعا دو دیده نمناک کنیم
محبوبِ خدای مِهر ای دل نشویم
الّا رُخی از غبارِ غم پاک کنیم


درود بر شما دوستان ارجمند

دختری ۲۵ ساله که در تصویر داریم از قائمشهر می‌باشد و خانواده در تأمین مخارج بیمارستان دچار مشکل، و از هموطنان درخواست کمک دارند


با سپاس فراوان 🙏🙏🙏

✰⊱┈•✾•#همسرایی•✾•┈⊰✰

یاران همه رفتند ولی ما ماندیم
بی‌دوست در این بادیه تنها ماندیم
آنان به سرایِ دیگری خوانده شدند
ما همسفران ، ز قافله جاماندیم

#حسن‌قربانی‌گل‌باغدشتی✍

با ریزش برگ ، زندگی باید کرد
با خشم تگرگ ، زندگی باید کرد
تا موعد مرگ ، زندگی باید کرد

هشدار ! که این شتر تو را پشت در است

#نیلوفربهراد✍

هرچند ز جامِ باده‌ی خود مستیم
هرچند دلی به قبله‌ی خود بستیم
آنگاه که بادِ مرگ ، بر ما خیزد
چون گرد و غبارِ کوچه‌ی بن‌بستیم

#حسن‌قربانی‌گل‌باغدشتی✍

در بزمگهِ فسق و فجور است بشر
بازیچه‌ی عقده و غرور است بشر
از حرص و طمع نمی‌کشد هرگز دست
هرچند که پایش لب گور است بشر

#نیلوفربهراد✍

گیریم گلم جهان به کامِ من و توست
شادی ، میِ  ناتمامِ جامِ من و توست
دلخوش به چه باشیم که در دفترِ عمر
هرلحظه اجل در پیِ نامِ من و توست

#حسن‌قربانی‌گل‌باغدشتی✍

با کوله‌ای از گناه ، حیران می‌رفت
آشفته و مضطرّ و هراسان می‌رفت
با دست اَجل ، سوار ارّابه‌ی مرگ
آغوش خدا ، گوش به فرمان می‌رفت

#نیلوفربهراد✍

نه ، سودی از آه و ناله حاصل بشود
نه، گنج  کلیدِ هرچه مشکل بشود
آن بازرسِ ویژه کند کِی تمدید
پروانه‌ی عمرِ هرکه باطل بشود

#حسن‌قربانی‌گل‌باغدشتی✍

شاید دوسه‌سال بیش و کمتر شاید
پیمانه‌ی عمر سر بیاید باید
در محضرحضرتش مطیع محضیم
آن‌لحظه که حضرت اجل می‌آید

#نیلوفربهراد✍
#انجمن‌ادبی‌کل‌کلستان‌رباعی
@niloofaraneh0230

دردا چه شده خُروشِ رخشِ قلمت

کمرنگ کنون چراست نقشِ قلمت

بر زخمِ تنِ خسته ی میهن ای دل

کو مرهمِ التیام بخشِ قلمت

رباعی؛حسن قربانی گل(باغدشتی

@dQORBNi

دریای خزر تاجِ سرِ ایران است

هم ساحلِ آن زادگهِ شیران است

هر کس که نگاهِ چپ برین بیشه کند

دنیا به سرش ثانیه ای ویران است

رباعی از حسن قربانی گل

👉 @dQORBNI🌺

آن شاعرِ راست رآی و چپ دست منم

از جامِ خِرَد مُدام ، سرمست، منم

در محضرِ فردوسیِ جان همواره

دل در گِرُوِ مهرِ وطن بست، منم

22 مرداد روز جهانی چپ دست ها گرامی باد
رباعی از شاعر چپ دست حسن قربانی گل(باغدشتی

آوا بانو زیبا صادقی

@dQORBNI🌺

با جهلِ زمانه بسکه درگیر شدم

بس خون به دل از دیدنِ تزویر شدم

پژمرده شبیهِ نرگسِ خورده تگرگ

وَز عمر نرفته سالیان پیر شدم

رباعی؛ حسن قربانی گل(باغدشتی

@dQORBNi

کورش بزرگ
سرایش و خوانش: استاد هما ارژنگی 👌

کورش منم، شاهِ جهان؛ شاهِ پیمبر
کورش منم، کشور رهانِ داد گستر
آزاده ای پویای راهِ روشنایی
دلبسته ی آیینِ مهر و پارسایی...‌‌
***
در باور من، انسان نمادِ راستینی از خدا بود
بر هستی و بر جانِ خود فرمانروا بود
آزادگی، گنجینه ای بس پر بها بود،
پس بندهای برده داری را بریدم
وان بندگان از بندِ غم آزاد کردم....‌‌..

@dQORBNi

سبز از بُنِ بوته ای که شد زرد شویم

سَروی که بهار، رو به وی کرد شویم

پژمرده ی آفتابِ سوزانِ تَموز

با بادِ خزان همسفرِ گَرد شویم

رباعی:حسن قربانی گل(باغدشتی


#آوا_بانو_طا_هره_شهید_زاده

گیراست نه چون چشمِ تو هر باده،گلم

نه، جز تو دلم به دامی افتاده ،گلم

در خلقتِ تو خدایِ زیبایی ها

از خود هنری ویژه نشان داده ،گلم

رباعی؛ حسن قربانی گل( باغدشتی

@dQORBNi