Telegram Web Link
خیلی دعای باحالیه...
وقتی میپذیری اونچیزی رو که نمیتونی تغییر بدی تا حد زیادی به قدرت نگرفتنش کمک میکنی....
در واقع وقتی بدونی باید چکار کنی و مشکلت از کجاست و خوب تحلیلش میکنی...در کمال تعجب با پذیرفتنش میبینی حالت بهتر شده...
همین...
حرفام تو این فصل هم تموم شد...
دوست دارم یه تمرینی تو این فصل بدم...
تمرین اینه :
ده تا از برکت هایی که بخاطر این رنج مقدس وارد زندگیت شد رو بنویس و بگو مثلا اگه این رنج مقدس تو زندگیت نبود چقدر ضرر میکردی ؟
اینارو بنویس چون تو پذیرش این رنج خیلی کمکت میکنه . وقتی بپذیری دیگه با خودت اوکی میشی و سختی هاشو به جون میخری و دیگه با سختیشم نمیجنگی...چون میگی اولا این رنج مقدس تو زندگی هر کسی به یه مدلی هست و دوما من قراره باهاش رشد کنم و سوما قراره ایمانم همینجاها سنجیده بشه.
همین...
حرفم تموم شد ...
تا فصل بعدی فعلا خدا نگهدار ❤️
شروع فصل چهارم

نام این فصل :
خدا به اندازه رنج مقدست باهاته ...

dadashreza.com

( تو این فصل میخوام درمورد طرز برخورد خدا با آدما صحبت کنم...این یه رازی هستش که خودم کشفیدمش... )
سلام دوستای مهربونم...
به فصل چهارم خوش اومدید...
خب...
به نظرم کم کم دیگه داری با مفهوم رنج مقدس آشنا میشی...
البته هنوز بعضی ها یه سوالاتی میپرسن که من حس میکنم خوبه خوب این کتاب رو نخوندن انگار...
با اینکه چند بار گفتم هر رنجی رنج مقدس نیست اما بازم بعضی ها میگن رضا فلان رنج تو زندگیمه...این یعنی رنج مقدس منه ؟
میدونی چیه...
من حس میکنم خیلی ها انگار اسم هر چالش و سختی و مشکلات و این چیزارو میذارن رنج‌مقدس...
در صورتی که تشخیصش نیاز به تفکر داره !
ببین ؟
خیلی از مشکلات با کمی تلاش و سختی کشیدن و همت داشتن و عرق ریختن درست میشه.
آخه چرا اسم هر مشکلی رو میذارید رنج مقدس...
خوااااااااااااااهش میکنم منظور منو درست متوجه بشید...
لطفا نگید رضا این رنجم رنج مقدس هستش یا نه...
آخه من از کجا بدونم دوست عزیزم...
خودت باید تشخیص بدی...
خیلی وقتا کسی تلاشی برای حل کردن رنجاش نمیکنه و زود نا امید میشه و میگه خب دیگه...این رنج‌مقدسمه...
خب این معلومه برداشت غلطیه...
خب شاید یکم تلاش میکردی رنجت برطرف میشد....
چند روز پیش یکی تو سایت گفت رضا ؟ میتونه رنج مقدس من شهوت باشه ؟ منم بهش گفتم مجردی ؟ گفت آره...
منم بهش گفتم : چرا میگی رنج مقدست شهوته ؟ خب تنبل خان برو ازدواج کن دیگه...چرا زود تا یه رنج میاد میگی رنج مقدس !!!!
یکی دیگه هم بهم گفته بود ازدواج نکردنم رنج مقدسه ؟
منم بهش گفتم هر وقت خواستگاری صد تا دختر رفتی و نشد بعدش بیا بگو ازدواج نکردنم رنج مقدسه.نه اینکه دو جا بری نشه و بعد نا امید بشی و بگی رنج مقدسم عزب بودنه !
میدونی چیه...
من حس میکنم خیلی ها انگاری کتابو نخوندن اصلا..
الکی حرص منم در میارن خخخ.
این کتاب انصافا گنگش بالاست..
خیلی نیاز به تفکر داره...
نباید همینجور بخونی رد بشی....
البته حق میدم نتونی تشخیص بدی....
چون تا وقتی که این رنج های موقتی و زود گذر رو درست نکنی و بالا نیای...نمیتونی تشخیص بدی رنج مقدست چیه.
چون هنوز درگیر ابتدائیات هستی...
به نظرم این کتاب سطح و لولش خیلی بالاست...
این کتاب بیشتر به درد کسایی میخوره که خیلی از رنجاشونو درست کردن و فقط یکی دو تاش مونده.
خواستم تو این کتاب بگم اون یکی اگه درست نمیشه اسمش رنج مقدسه که برای رشدت واجب بوده.وگرنه خدا درستش میکرد !
همین..
ببین ؟
به زبون ساده رنج مقدس رنجی هستش که تمووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووم زور خودتو برای درست کردنش زدی ولی درست نشده...این یعنی رنج مقدس که خدا برات درست شدنش رو نخواسته و تو باید بدونی که این قضیه یه حکمتی پشتش هست که خدا میخواد با این رنج کلی رشدت بده.
این یعنی رنج مقدس ...
اینم یادت باشه که رنج مقدس هر چیزی می‌تونه باشه.فقط ویژگی اصلیش همینه که واقعا اذیتت میکنه ...اونم هر روز ...نه هفته ای یه بار!
نه...
رنج مقدس واقعا هر‌ روز اذیتت میکنه و رو مخت میره...
اگرم یکم دقت و بررسی کنی میفهمی که خیلی وقتا عامل رشد و پیشرفت تو در زندگی همین رنج مقدسه بوده...
یه چیزی هم میخوام تو این فصل بهت بگم که میدونم اینو تا حالا نشنیده بودی....
چون خودم کشفش کردم...
اونم اینه که به نظر من برخورد خدا با هر کسی بر اساس رنج مقدسش هستش...
ببین..
خدا خیلی بزرگه..
اسمای الهی خدا خیلی زیاده..
مثلا 99 تا از اسم های الهی خدا ایناست :
اللّهُ الْواحِدُ، الأحدُ، الصمدُ، الأوّلُ، الآخِرُ، السّمیعُ، الْبَصیرُ، اَلْقَدیرُ، اَلْقاهِرُ، اَلْأعْلی، اَلْباقی، اَلْعَلِیُّ، اَلْبَدیعُ، اَلْباریءُ، الأکرمُ، الظاهرُ، اَلْباطِنُ، الحَیُّ، اَلْحَکیمُ، اَلْعَلیمُ، اَلحلیمُ، الحفیظُ، اَلْحَقُ، اَلْرائی، اَلسّلامُ، اَلْسَلامُ، اَلْمُؤمِنُ، اَلْمُهیمنُ، اَلْعَزیز، اَلْجَبّارُ، اَلْمُتَکَبرُ، السیّدُ، السّبوح، اَلْشَهید، اَلْصادِقُ، اَلْصانِعُ، اَلْطاهِرُ، اَلْعَدْلُ، اَلْعَفُّو، اَلْغَفُورُ، اَلْغنیُّ، اَلْغِیاثُ، اَلْفاطرُ، اَلْفَردُ، اَلْفتّاحُ، اَلْفالِقُ، اَلْمَجیدُ، اَلوَلیَّ، اَلْمَنّانُ، اَلْمُحیطُ، المُبینُ، الْمُقیتُ، اَلْمصوَّرُ، اَلْکریمُ، اَلْکبیرُ، اَلْکافی، کاشف‌الضُّرَّ، الوِتْرُ، اَلْنُورُ، اَلْوّهابُ، اَلْناصِرُ، اَلْوَدُودُ، اَلْهادِی، اَلْوَفیُّ الْوَکیلُ، اَلْوارِثُ، اَلبِرُ، اَلْباعِثُ، اَلْتَوّابُ، اَلجلیلُ اَلْخَبیرُ، اَلْخالِقُ، خَیرُالنّاصِرین، اَلْدَّیانُ، اَلْشَکُورُ، اَلْعَظیمُ، اَلْلطیفُ، اَلْشافی.
خب..
حالا خدا برخوردش با تو چجوریه ؟
بذار بگم..
هر کدوم از این اسمای الهی در زندگی تو بر اساس اون رنج مقدسی هستش که تو زندگیت داری..
مثلا مهربونی خدا با تو خیلی بستگی به رنج مقدست داره...
مثلا اگه باباتو در کودکی از دست بدی و رنج مقدست نداشتن بابا باشه...خدا برات بابا میشه و یه سری از اسمای الهی رو تو زندگیت قشنگتر حس میکنی...
یا مثلا اگه رنج مقدس زندگیت یه گناهی باشه...ممکنه صفت ستارالعیوب بودن خدارو تو بهتر حس کنی...
ببین...
رنج مقدست هر چیزی باشه خدا بر اساس همون رنج مقدست برات خدایی میکنه و اسمای الهیشو تو زندگیت حس میکنی...
این دقیقا عین عدالت خداست...
و اینم یادت باشه :
خدا در رنج مقدسی که داری ... زودتر ازت راضی میشه تا کسی که رنج‌ مقدسش اون قضیه نیست.
یعنی چی ؟
یعنی هر رنج مقدسی یه سری آسیب های روحی روانی داره...
و خدا میاد چکار میکنه ؟
خدا میاد بر اساس اون رنج مقدسی که داشتی تورو قضاوت میکنه...
یعنی به رنج مقدست نگاه میکنه و درکت میکنه و بعد اعمال تورو بررسی میکنه که چکار کردی و بر اساس رنج مقدست کمکت میکنه و قضاوتت نمیکنه و بیشتر هواتو داره .
ولی خدا این رفتار رو با کسی که رنج مقدسش اون نیست نداره.
چون خدا اون رنج مقدس رو به اون نداده بود...بلکه به تو داده بود.پس هوای تورو بیشتر تو اون قضیه داره.
میبینی چقدر این خدا ماهه ؟
من تک تک اینارو در طول مسیر بندگی و پاکیم متوجه شدم.
هیچکس بهم نگفت.
ولی از وقتی گناهامو سعی کردم ترک کنم خدا کوهی از علم و حکمت رو به عقل من سرازیر کرده...چون من واقعا غرق گناه بودم...ولی خواستم و خدا کمکم کرده تا یه سری چیزارو حس کنم...
حدیث داریم هر کی چشماشو پاک کنه حقایق عالم رو میبینه...
من دخترارو تو خیابون نمیبینم....بخاطر همین چشمام باز شده و میتونم یه سری چیزارو حس کنم...تو هم اگه میخوای عجایب رو ببینی کتاب تیر زهر آلود شیطان رو بخون.
ببین ؟
رنج مقدست رو نیازی نیست من بدونم...رنج مقدس خیلی دلیه...تو دلت باشه بهتره.
ولی به حرفام خیلی فکر بکن...
اینارو یاد بگیر تا با قلبی مطمئن و بدون شک به دیدار خدا بری....
اگه رنج مقدسو بپذیری و باهاش زندگی کنی و رشد بکنی مثل من کلی پیشرفت میکنی....این روزا واقعا با تموم وجودم احساس خوشبختی دارم.
دیوونه زندگیمم.
همه چیم خوشگل و خوبه.
همش میگم :
عاشقتم خدا.
یعنی ترکوندی به مولا.
همش در حال خندیدنم.
از درون دارم منفجر میشم از بس خوشحالم.
هر روز داره همه چی قشنگتر میشه.
خدایا مرسی.
اگه بمیرم و دوباره زنده بشم دوباره همون پدر و مادر و همون وضعیت و همون زندگی رو انتخاب میکنم.
من راضی راضی ام.
واقعا همه چی برام تهش خیر شده.
همه چی عالیه.
الهی شکرت.
ولی بچه ها...
اینو یادتون باشه ..
این رنج مقدس میتونه هم شیطانیت کنه و هم خدایی...انتخاب با خودته...
این رنج میتونه هم رشدت بده و هم میتونه نابودت کنه...
کاملا دست خودته که چجوری باهاش رفتار کنی.
من انتخابم رشد بود و بخاطر همینه انقدر دیوونه زندگیمم.
واقعا بهترین زندگی رو دارم.
خیلی راضی ام.
دوست دارم جیگر خدارو بخورم...
خدایا میذاری جیگرتو گاز بزنم بخورم ؟
عاشقتم به مولا.
همین...
حرفم تو فصل چهار هم تموم شد...
این کتابو دارم خیلی کوتاه و مفید مینویسم...ولی انصافا این کتاب گنگش بالاست...
بشین به حرفام فکر کن...
یه تمرینی هم میخوام تو این فصل بدم..
تمرین اینه :
خدا بخاطر رنج مقدس تو کجا خیلی هواتو داشت ؟
بیا بهم بگو...
میخوام بدونم...
منتظر نظرت تو قسمت کامنتای بخش این کتاب هستم...
خب دیگه..
من برم نماز...
فعلا یا علی علیه السلام ❤️
شروع فصل پنجم

نام این فصل :
قانون رهایی

dadashreza.com

( تو این فصل میخوام درمورد قانون رهایی صحبت کنم...چون اگه رنج مقدس خودتو رها کنی ... اتفاقا به حل شدنش بیشتر کمک میکنی ! تا اینکه هی بجنگی ! از دل برود هر آنچه از فکر برود ( یعنی رهاش کنی حله) )
سلام دوستای خوبم.
حالتون چطوره ؟
خوبید ؟
چه خبرا چکار میکنید ؟
خب..
رسیدیم به فصل پنجم این کتاب خارق العاده.
راستی ؟
چه خبر از رنج مقدستون ؟
اصلا رنج مقدستون چی هست ؟
البته به من نگیدش...
تو فصل چهارم هم گفته بودم که بهتره هر کسی رنج مقدسی که داره رو تو دلش نگه داره و جار نزنه...چون هر چقدر ازش حرف بزنی بیشتر قدرت میگیره...
اتفاقا تو این فصل میخوام درمورد قانون رهایی صحبت کنم.
به شدت معتقدم که هر چقدر با رنج مقدست ور نری و فکرتو سرش مشغول نکنی...اتفاقا به روند درمانش بیشتر کمک میکنی ...
یعنی رنج مقدس در واقع زمانی درست میشه که تو رهاش کنی.
ببین...
همه رنج هارو نمیشه با جنگیدن درستش کرد..
بلکه بعضی از رنج هارو باید رها کرد تا خودش درست بشه...
اگه رهاش نکنی اتفاقا عصبی تر میشی و چون هی باهاش میجنگی بهش قدرت میدی و از اون طرف هم صلح درونیت بهم میخوره و ممکنه کلافه بشی و کسی که کلافه بشه صد در صد به گناه میوفته...چون تجربه هشت ساله من اینو میگه که شیطون اگه بفهمه درون کسی بهم ریخته سریع از آب گل آلود ماهی میگیره و بهش میگه گناه کن تا آروم بشی !!!!!!!!!!!!
ببین ؟
باور کن بعضی رنج ها تو زندگی هستش که اگه هر چقدر حرص و جوش بزنی بد تر میشه...
فکر کنم خودتم بهش رسیدی که اگه این رنج مقدست رو رهاش کنی اتفاقا تا حد زیادی به روند درست شدنش کمک میکنی...
بچه ها..
من خودم پسر جنگنده ای هستم.
همه منو موشک فانتوم میبینن...چون کلا یکم با خودم کل کل دارم و خودمو به چالش میکشم و عاشق تلاش کردن و جنگیدن و تو دل مشکلات و استرس رفتن هستم.
خیلی جنگنده ام.
یعنی مدلم اینجوریه که میرم تو دل رنجام و درستشون میکنم.
حتی رنج های آینده خودمو پیش بینی میکنم و براشون برنامه میریزم و حلشون میکنم...
ولی انصافا تو رنج مقدس نمیشه اینجوری عمل کرد...
بلکه باید درساشو بگیری و بعدش رهاش کنی و نخوای تو ذهنت هی بهش فکر کنی...چون اگه فکر کنی بد تر میشه...
باید رهاش کنی.
اگه رهاش کنی ارادت قوی تر میشه اتفاقا.
ببین ؟
بازم میگم...
رهاش کن تا درست بشه.نجنگ باهاش.
همه مشکلات رو میشه با جنگیدن درست کرد...ولی رنج مقدس با جنگیدن درست نمیشه...بلکه با پذیرفتن و رها کردن درست میشه.
همین..
نمیخوام ادامه بدم...
اینایی که میگم نیاز به تفکر داره...
کلا این کتاب فرا فلسفی هستش..
فکر کن...
فسفر بسوزون...
برو بیرون و به حرفام فکر کن...
شبا قبل خواب فکر کن...روزا بعد بیدار شدن فکر کن...
مطمئنم خیلی چیزا دستگیرت میشه.
تو فصل بعدی میخوام درمورد برکت رنج مقدس حرف بزنم...
فصل بعدی فصل آخر هستش...
مطمئنم فصل بعدی دیوونت میکنه !
راستی یه سوال ؟
این همه با رنج مقدست جنگیدی آیا بهتر شد یا بد تر شد ؟
آیا با رها کردنش نتیجه بهتری نگرفتی ؟
بیا تو قسمت نظرات سایت بخش همین کتاب بهم بگو نتیجشو...
منتظر نظرت هستم...
فعلا با اجازه ☺️
من برم عدسی بخورم خخ.
شروع فصل شش (فصل آخر)

نام این فصل :
خدایا ممنونم که بهم رنج مقدس دادی....

dadashreza.com

( تو این فصل میخوام حرفایی بزنم که تو عاشق رنج مقدست بشی و باهاش در صلح در بیای ...اینجوری رنجش برات شیرین میشه... ! )
2024/05/16 06:09:53
Back to Top
HTML Embed Code: