Forwarded from | مُسْتَغیث |
«نوآوریِ تقلیدی»
رویکردی که اغلب از مناسک شیعی صرفاً رفتارهای تکرارشوندهٔ غیرپویا را در طول زمان میخواهد، بهدنبال جداسازی مناسک از بافتارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی است. اساساً نمیتوان و منطقی نیست که مناسک نسبتی با وضع موجود جوامع نداشته باشند و در خلأ رفتارشناسانهٔ تاریخی خود بازتولید شوند. هیئتها، منبرها و مداحیها اگر در نقطهٔ تعادلی از تاریخ، عقیده و اکنون قرار نگیرند، کارکردهای تاریخی خود را از دست میدهند. امسال بهواسطهٔ ج.ن.گ میان ایران اسلامی با رژیم جعلی صهیونی، نزدیک به ماه محرم، جامعهٔ ایرانی که داغدار شهدای خود و خشمگین از تعرض به خاک ایران اسلامی است، قطعاً نیازمند زیستبوم ارتباطی مانند هیئت است که با زمینههای اجتماعی و شرایط موجود کشور عجین شده باشد. هیئت در طول تاریخ نتوانسته خود را از جامعه جدا کند و همیشه وامدار احوال و شرایط اجتماعی بوده است. امسال سخنرانی، روضه و مداحیها بایستی به این ج.ن.گ حق و باطل بپردازند و روحیهٔ عرق به این کشور دینی را تقویت کنند. حرکت محمود کریمی در شب اول محرم ۱۴۴۷ حرکت بینظیری است؛ شروع بخش رسانهای و جذاب مراسم (سینهزنی) با مداحی دربارهٔ حب به وطن است. هوش محمود کریمی در نوآوری و پیوند مسائل اجتماعی با مناسک اتفاق بسیار مهمی در تاریخ هیئات است که قابلیت الگوگیری دارد. با وجود این نوآوری و خلاقیت ما شاهد #تقلید_تاریخی هستیم؛ تقلید موسیقیایی. نمیتوان گفت خوشبختانه یا بدبختانه اما مداحی در ۱۰۰ سال اخیر ایران موجودیت کاملاً مستقلی از اتمسفر موسیقیایی نداشتهاست. حرکت از سمت شعر به تصنیف، توجه به سبکهای موجود موسیقی در ایران، تقلید در شعر، تغییرهای جزئی در ترانهها و اجرای تقلیدی آن، استودیوییشدن و... از نمونههای جریان تقلید تاریخی مداحی از موسیقی در تاریخ ایران است. اما در دو دههٔ اخیر جریان تقلید شدت بیشتری گرفته و با عامهپسندی رسانهای عجین شده، بهطوری که پس از انتشار موسیقیهای پاپ که قابلیت اجرا در هیئات را دارند، شاهد پیادهسازی متن جدیدی روی آن سبک موسیقیایی هستیم. تقلید از موسیقیهای لسآنجلسی، غربی و شاد که مورد عتاب مراجع و رهبری نیز قرار گرفت، از کلیدواژگان پرتکار این جریان است. اما سؤال اصلی من این است که جریان تاریخمند و با اصالت مداحی در ایران آیا هویت و موجودیت مستقلی پیدا نکرده که مداحان ما بر آن اساس فعالیت کنند؟ در نمونهٔ اخیر آیا دست محمود کریمی و شعرا و سبکسازان او جهت خلق اثری با مختصات و اقتضائات مداحی (با موضوع حب به وطن) بسته بود که بایستی یک اثر موسیقیایی را با تغییراتی کوچک، بازخوانی کند؟ درسالهای اخیر ما مداحیهای خلاقانه و نوینی را از مداحان مختلف ایرانی شاهد بودهایم که تبادر ذهنی مستقیمی به جریانهای موسیقی در ایران نداشته اما همچنان به تمرکز بر روی تقلیدی بودن اصرار خاصی دارند و این در آینده میتواند انتظارات مشارکتکنندگان در مناسک شیعی را دستخوش تغییر قرار دهد و اثر وضعی غیرقابل اجتنابی را بر مداحی ایران بگذارد؛ چراکه دیگر مداحان صرفاً محمد نوری و شجریان و عارف قزوینی را تقلید نمیکنند، بهنام بانی، هایده، تتلو و احلام را هم در صف اجرای تقلیدی خود قرار میدهند...
@mostaghis
رویکردی که اغلب از مناسک شیعی صرفاً رفتارهای تکرارشوندهٔ غیرپویا را در طول زمان میخواهد، بهدنبال جداسازی مناسک از بافتارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی است. اساساً نمیتوان و منطقی نیست که مناسک نسبتی با وضع موجود جوامع نداشته باشند و در خلأ رفتارشناسانهٔ تاریخی خود بازتولید شوند. هیئتها، منبرها و مداحیها اگر در نقطهٔ تعادلی از تاریخ، عقیده و اکنون قرار نگیرند، کارکردهای تاریخی خود را از دست میدهند. امسال بهواسطهٔ ج.ن.گ میان ایران اسلامی با رژیم جعلی صهیونی، نزدیک به ماه محرم، جامعهٔ ایرانی که داغدار شهدای خود و خشمگین از تعرض به خاک ایران اسلامی است، قطعاً نیازمند زیستبوم ارتباطی مانند هیئت است که با زمینههای اجتماعی و شرایط موجود کشور عجین شده باشد. هیئت در طول تاریخ نتوانسته خود را از جامعه جدا کند و همیشه وامدار احوال و شرایط اجتماعی بوده است. امسال سخنرانی، روضه و مداحیها بایستی به این ج.ن.گ حق و باطل بپردازند و روحیهٔ عرق به این کشور دینی را تقویت کنند. حرکت محمود کریمی در شب اول محرم ۱۴۴۷ حرکت بینظیری است؛ شروع بخش رسانهای و جذاب مراسم (سینهزنی) با مداحی دربارهٔ حب به وطن است. هوش محمود کریمی در نوآوری و پیوند مسائل اجتماعی با مناسک اتفاق بسیار مهمی در تاریخ هیئات است که قابلیت الگوگیری دارد. با وجود این نوآوری و خلاقیت ما شاهد #تقلید_تاریخی هستیم؛ تقلید موسیقیایی. نمیتوان گفت خوشبختانه یا بدبختانه اما مداحی در ۱۰۰ سال اخیر ایران موجودیت کاملاً مستقلی از اتمسفر موسیقیایی نداشتهاست. حرکت از سمت شعر به تصنیف، توجه به سبکهای موجود موسیقی در ایران، تقلید در شعر، تغییرهای جزئی در ترانهها و اجرای تقلیدی آن، استودیوییشدن و... از نمونههای جریان تقلید تاریخی مداحی از موسیقی در تاریخ ایران است. اما در دو دههٔ اخیر جریان تقلید شدت بیشتری گرفته و با عامهپسندی رسانهای عجین شده، بهطوری که پس از انتشار موسیقیهای پاپ که قابلیت اجرا در هیئات را دارند، شاهد پیادهسازی متن جدیدی روی آن سبک موسیقیایی هستیم. تقلید از موسیقیهای لسآنجلسی، غربی و شاد که مورد عتاب مراجع و رهبری نیز قرار گرفت، از کلیدواژگان پرتکار این جریان است. اما سؤال اصلی من این است که جریان تاریخمند و با اصالت مداحی در ایران آیا هویت و موجودیت مستقلی پیدا نکرده که مداحان ما بر آن اساس فعالیت کنند؟ در نمونهٔ اخیر آیا دست محمود کریمی و شعرا و سبکسازان او جهت خلق اثری با مختصات و اقتضائات مداحی (با موضوع حب به وطن) بسته بود که بایستی یک اثر موسیقیایی را با تغییراتی کوچک، بازخوانی کند؟ درسالهای اخیر ما مداحیهای خلاقانه و نوینی را از مداحان مختلف ایرانی شاهد بودهایم که تبادر ذهنی مستقیمی به جریانهای موسیقی در ایران نداشته اما همچنان به تمرکز بر روی تقلیدی بودن اصرار خاصی دارند و این در آینده میتواند انتظارات مشارکتکنندگان در مناسک شیعی را دستخوش تغییر قرار دهد و اثر وضعی غیرقابل اجتنابی را بر مداحی ایران بگذارد؛ چراکه دیگر مداحان صرفاً محمد نوری و شجریان و عارف قزوینی را تقلید نمیکنند، بهنام بانی، هایده، تتلو و احلام را هم در صف اجرای تقلیدی خود قرار میدهند...
@mostaghis
👍2
مقاله شهرت زنانه در آثار خوانندگان زن موسیقی رپ فارسی را با برادرم علی نوشتهایم و در کتاب شهر شهرگان منتشر شده است. این کتاب هم به همت دوست عزیزم علی مومنی گردآوری شده و توسط پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی منتشر شده است.
ما در این مقاله آهنگهای شبتاب از سالومه امسی، آبی از جاستینا و چکش از گندم را مورد مطالعه قرار دادیم.
مطالعات پیرامون موسیقی رپ فارسی محدود است و این مقاله سومین نوشتار پژوهشی مستقلی از من است که به این پدیده محبوب و جذاب رسیدگی میکند. چند سال قبل درباره بازنمایی شهر تهران موسیقی رپ فارسی مقالهای پژوهشی نوشتم و مقاله منتشر نشدهای هم برای کتابی نوشتهام که به گونهشناسی خوانندگان موسیقی رپ فارسی میپردازد. امیدوارم مطالعات موسیقی رپ فارسی دور از سوءنیتها و غرضورزیها مستدام باشد!
@daltal
ما در این مقاله آهنگهای شبتاب از سالومه امسی، آبی از جاستینا و چکش از گندم را مورد مطالعه قرار دادیم.
مطالعات پیرامون موسیقی رپ فارسی محدود است و این مقاله سومین نوشتار پژوهشی مستقلی از من است که به این پدیده محبوب و جذاب رسیدگی میکند. چند سال قبل درباره بازنمایی شهر تهران موسیقی رپ فارسی مقالهای پژوهشی نوشتم و مقاله منتشر نشدهای هم برای کتابی نوشتهام که به گونهشناسی خوانندگان موسیقی رپ فارسی میپردازد. امیدوارم مطالعات موسیقی رپ فارسی دور از سوءنیتها و غرضورزیها مستدام باشد!
@daltal
👏6🥰1
Forwarded from مـــــــــــا
یادداشت تخصصی
روایتهای مردمی و ارتباطات در بحران
نحوه روایتگری مردم در وضعیت جنگی، چطور میتواند بر مدیریت بحران اثرگذار باشد؟
در بطن هر بحران، گذشته از ویرانیهای بیرونی و آشفتگیهای اجتماعی، نبردی دیگر در جریان است؛ نبردی کمتر دیدهشده اما تعیینکننده: نبرد برای روایت. اینکه چه کسی روایت میکند، از چه منظری، با چه زبانی و برای چه مخاطبی، گاه از خود بحران نیز مهمتر است. در جهان امروز که فناوریهای ارتباطی دیجیتال در همهجا گسترده شدهاند، این نبرد بیش از هر زمان دیگری آشکار، همگانی و مشارکتی شده است.
روایت بحران دیگر صرفاً در اختیار نهادهای رسمی، رسانههای دولتی یا مقامهای حکومتی نیست. مردم عادی، خانوادههای قربانیان، بازماندگان، شاهدان میدانی و فعالان مدنی نیز سهمی در روایتگری بحران یافتهاند؛ سهمی که از نظر رسانهای و اجتماعی نیز بسیار پراهمیت است. با دیجیتالیزه شدن فضاهای ارتباطی و گسترش استفاده از گوشیهای هوشمند و پلتفرمهای تصویری و رسانههای اجتماعی، شرایط روایتگری بحران به کلی دگرگون شده است. دیگر روایت از بالا به پایین دیکته نمیشود. هر فرد میتواند روایتی خلق کند، آن را منتشر کند، و بلافاصله در معرض دید هزاران یا میلیونها مخاطب قرار دهد. این چرخش، تغییری عمیق در نسبت قدرت و حقیقت است؛ تغییری که امکان روایتسازی از پایین را فراهم کرده است.
در نظریههای رسانه، از این پدیده با عنوان روایتسازی دیجیتال از پایین یاد میشود. این روایتها معمولاً توسط کاربران عادی، کنشگران مستقل، خانوادهها یا شاهدان عینی تولید میشوند. ویژگیهای این روایتها عبارتاند از عاطفی بودن، فردمحور بودن، بیواسطگی و استفاده از عناصر چندرسانهای مانند تصویر، صدا و ویدیو. آنها با ساختن روایتهایی صمیمی، انسانی و باورپذیر، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار میدهند.
اگر روایتهای رسمی در موقعیت بحرانی، دارای ویژگیهایی نظیر خنثی بودن، آماری بودن، کنترلشده و اغلب بیاحساس هستند، روایتهای مردمی دقیقاً نقطه مقابل آن هستند. آنها از درون زندگی میجوشند؛ با چهرههای انسانی، با صدای گریه یا فریاد، با چشمانی که در تصویر میدرخشند یا خاموش شدهاند. در این روایتها، بحران به جای آنکه موضوعی خبری باشد، به تجربهای انسانی بدل میشود؛ تجربهای که مخاطب را درگیر میکند، به واکنش وامیدارد، و گاه بسیج میکند.
روایتهای مردمی، در چهار سطح اصلی کارکرد دارند:
1- افشاگری: واقعیتهایی را نشان میدهند که در روایت رسمی سانسور، تحریف یا حذف شدهاند. ویدیویی کوتاه از خشونت، یا صدایی ضبطشده از لحظه یک برخورد میتواند به تنهایی مشروعیت روایت جریان اصلی را زیر سؤال ببرد.
2- انسانیسازی بحران: روایتهای مردمی به ما نشان میدهند که پشت هر عدد، انسانی وجود دارد. وقتی هزاران کاربر درباره کسی مینویسند که «او یک دانشآموز دبیرستانی بود»، یا «او تنها فرزند خانوادهاش بود»، آن فرد از یک نام در لیست قربانیان به یک چهره تبدیل میشود؛ چهرهای که احساسات را درگیر میکند.
3- مقاومت نمادین: آنجا که رسانههای جریان اصلی از «کشتهشده» میگویند، مردم از «قربانی» مینویسند. همین تقابل روایی، خودش نوعی از ایستادگی فرهنگی در برابر قدرت است.
4- حافظه جمعی: روایتهای دیجیتال مردمی، حافظهای جمعی میسازند که در بایگانیهای رسمی جای نمیگیرد. آنچه در استوریها، توییتها، کپشنها و ویدیوها ثبت میشود، به مرور زمان به تاریخنگاری مردمی از بحرانها بدل میشود؛ تاریخی که مردم با جان و دل مینویسند.
با این حال این روایتها با چالشهایی نیز مواجه میشوند. خطر سانسور، حذف پستها، تهدیدات امنیتی علیه روایتگران، و نیز کاستیهایی مانند احساسمحوری یا عدم دقت تاریخی، همگی واقعیتهاییاند که نباید نادیده گرفته شوند. هرچند، آنچه این روایتها عرضه میکنند امکانی دیگر برای معناسازی جمعی است: امکان آنکه معنای در دستان مردم، در زبان زندگی و در شبکههای مشارکتی بازتعریف شود.
نویسنده: آقای داوود طالقانی
پژوهشگر حوزههای ارتباطات، فلسفه و علوماجتماعی
#مدیریت_بحران
#رسانه_جنگ
#رسانه_ما
@resane_ma
روایتهای مردمی و ارتباطات در بحران
نحوه روایتگری مردم در وضعیت جنگی، چطور میتواند بر مدیریت بحران اثرگذار باشد؟
در بطن هر بحران، گذشته از ویرانیهای بیرونی و آشفتگیهای اجتماعی، نبردی دیگر در جریان است؛ نبردی کمتر دیدهشده اما تعیینکننده: نبرد برای روایت. اینکه چه کسی روایت میکند، از چه منظری، با چه زبانی و برای چه مخاطبی، گاه از خود بحران نیز مهمتر است. در جهان امروز که فناوریهای ارتباطی دیجیتال در همهجا گسترده شدهاند، این نبرد بیش از هر زمان دیگری آشکار، همگانی و مشارکتی شده است.
روایت بحران دیگر صرفاً در اختیار نهادهای رسمی، رسانههای دولتی یا مقامهای حکومتی نیست. مردم عادی، خانوادههای قربانیان، بازماندگان، شاهدان میدانی و فعالان مدنی نیز سهمی در روایتگری بحران یافتهاند؛ سهمی که از نظر رسانهای و اجتماعی نیز بسیار پراهمیت است. با دیجیتالیزه شدن فضاهای ارتباطی و گسترش استفاده از گوشیهای هوشمند و پلتفرمهای تصویری و رسانههای اجتماعی، شرایط روایتگری بحران به کلی دگرگون شده است. دیگر روایت از بالا به پایین دیکته نمیشود. هر فرد میتواند روایتی خلق کند، آن را منتشر کند، و بلافاصله در معرض دید هزاران یا میلیونها مخاطب قرار دهد. این چرخش، تغییری عمیق در نسبت قدرت و حقیقت است؛ تغییری که امکان روایتسازی از پایین را فراهم کرده است.
در نظریههای رسانه، از این پدیده با عنوان روایتسازی دیجیتال از پایین یاد میشود. این روایتها معمولاً توسط کاربران عادی، کنشگران مستقل، خانوادهها یا شاهدان عینی تولید میشوند. ویژگیهای این روایتها عبارتاند از عاطفی بودن، فردمحور بودن، بیواسطگی و استفاده از عناصر چندرسانهای مانند تصویر، صدا و ویدیو. آنها با ساختن روایتهایی صمیمی، انسانی و باورپذیر، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار میدهند.
اگر روایتهای رسمی در موقعیت بحرانی، دارای ویژگیهایی نظیر خنثی بودن، آماری بودن، کنترلشده و اغلب بیاحساس هستند، روایتهای مردمی دقیقاً نقطه مقابل آن هستند. آنها از درون زندگی میجوشند؛ با چهرههای انسانی، با صدای گریه یا فریاد، با چشمانی که در تصویر میدرخشند یا خاموش شدهاند. در این روایتها، بحران به جای آنکه موضوعی خبری باشد، به تجربهای انسانی بدل میشود؛ تجربهای که مخاطب را درگیر میکند، به واکنش وامیدارد، و گاه بسیج میکند.
روایتهای مردمی، در چهار سطح اصلی کارکرد دارند:
1- افشاگری: واقعیتهایی را نشان میدهند که در روایت رسمی سانسور، تحریف یا حذف شدهاند. ویدیویی کوتاه از خشونت، یا صدایی ضبطشده از لحظه یک برخورد میتواند به تنهایی مشروعیت روایت جریان اصلی را زیر سؤال ببرد.
2- انسانیسازی بحران: روایتهای مردمی به ما نشان میدهند که پشت هر عدد، انسانی وجود دارد. وقتی هزاران کاربر درباره کسی مینویسند که «او یک دانشآموز دبیرستانی بود»، یا «او تنها فرزند خانوادهاش بود»، آن فرد از یک نام در لیست قربانیان به یک چهره تبدیل میشود؛ چهرهای که احساسات را درگیر میکند.
3- مقاومت نمادین: آنجا که رسانههای جریان اصلی از «کشتهشده» میگویند، مردم از «قربانی» مینویسند. همین تقابل روایی، خودش نوعی از ایستادگی فرهنگی در برابر قدرت است.
4- حافظه جمعی: روایتهای دیجیتال مردمی، حافظهای جمعی میسازند که در بایگانیهای رسمی جای نمیگیرد. آنچه در استوریها، توییتها، کپشنها و ویدیوها ثبت میشود، به مرور زمان به تاریخنگاری مردمی از بحرانها بدل میشود؛ تاریخی که مردم با جان و دل مینویسند.
با این حال این روایتها با چالشهایی نیز مواجه میشوند. خطر سانسور، حذف پستها، تهدیدات امنیتی علیه روایتگران، و نیز کاستیهایی مانند احساسمحوری یا عدم دقت تاریخی، همگی واقعیتهاییاند که نباید نادیده گرفته شوند. هرچند، آنچه این روایتها عرضه میکنند امکانی دیگر برای معناسازی جمعی است: امکان آنکه معنای در دستان مردم، در زبان زندگی و در شبکههای مشارکتی بازتعریف شود.
نویسنده: آقای داوود طالقانی
پژوهشگر حوزههای ارتباطات، فلسفه و علوماجتماعی
#مدیریت_بحران
#رسانه_جنگ
#رسانه_ما
@resane_ma
❤1
دالطال ( درسگفتارها ) pinned «کتاب #زنخدان در فروشگاه پاتوق کتاب فردا: https://bookroom.ir/book/118529/»
Forwarded from پژوهشگاه فضایمجازی (پردیسقم)
#حاشیه
✉️ ششمین برنامه از سری برنامههای نقد کتاب «حاشیه»
🔗 نقد کتابِ «فعالیتهای انساندوستانه سلبریتیها»؛ ایدئولوژی دهشگری جهانی
🇮🇷 با حضور: هادی نظری؛ دکترای علوم ارتباطات
و منتقد: علی مومنی؛ دانشجوی دکتری علوم ارتباطات اجتماعی
📅 شنبه ۲۸ تیرماه؛ ساعت ۱۴
📍 قم، صفائیه، کوچه ۲۸، پلاک ۴۵
👑 پژوهشگاه فضایمجازی پردیسقم
🔗 با ما در ارتباط باشید.
و منتقد: علی مومنی؛ دانشجوی دکتری علوم ارتباطات اجتماعی
بازوی خردمند سپهر فناوری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤3