✍🏼حکایت
#صداقت
روزی دو مسيحی خسته و تشنه در بيابان گم شدند ناگهان از دور مسجدی را ديدند.
ديويد به استيو گفت: به مسجد كه رسيديم من ميگويم نامم محمد است تو بگو نامم علی است.
استيو گفت: من به خاطر آب نامم را عوض نميكنم.
به مسجد رسيدند. عارفی دانا در مسجد بود ، گفت نامتان چيست؟ يكی گفت نامم استيو است و ديگری گفت نامم محمد است و دو روز هست که در صحرا سرگردان شده ایم و راه را گم کرده ایم و اکنون بسیار تشنه و گرسنه هستیم.
شیخ گفت: سریعاً برای استيو آب و غذا بياوريد..
و محمد ، چون ماه رمضان است ،بايد تا افطار صبر کنی!😁😂😂😂
#صداقت تنها راه میانبر و بدون چاله ، به سمت #موفقیت است!
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
#صداقت
روزی دو مسيحی خسته و تشنه در بيابان گم شدند ناگهان از دور مسجدی را ديدند.
ديويد به استيو گفت: به مسجد كه رسيديم من ميگويم نامم محمد است تو بگو نامم علی است.
استيو گفت: من به خاطر آب نامم را عوض نميكنم.
به مسجد رسيدند. عارفی دانا در مسجد بود ، گفت نامتان چيست؟ يكی گفت نامم استيو است و ديگری گفت نامم محمد است و دو روز هست که در صحرا سرگردان شده ایم و راه را گم کرده ایم و اکنون بسیار تشنه و گرسنه هستیم.
شیخ گفت: سریعاً برای استيو آب و غذا بياوريد..
و محمد ، چون ماه رمضان است ،بايد تا افطار صبر کنی!😁😂😂😂
#صداقت تنها راه میانبر و بدون چاله ، به سمت #موفقیت است!
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
دوست داران دانایی
✅امیر طاهری: #استبداد اینجوری میریزه پایین #دوست_داران_دانایی @danaeeii
از پلیدیهای #استبداد، یکی هم این است که شریف زیستن را مدام دشوارتر میکند.
استبداد کارش این است که هر روز آدمهای بیشتری را مجبور به انتخاب بین شرافت و آسایش کند.
استبداد کارش این است که هر روز شریفانه زیستن را دشوارتر کند.
استبداد کارش این است که هر روز بنشیند به تماشای آدمهایی که در ترجیح شرافت بر آسایش یکجا میلغزند و از چشم دیگران میافتند.
استبداد کارش این است که هر روز هزینه شرافت را بالا ببرد تا تعداد کمتری قادر به پرداخت آن باشند.
استبداد کارش همین است،
تهیسازی جامعه از شرافت...
استبداد چگونه عمل میکند؟
نه فقط با سرکوب فیزیکی یا اعمال زور، بلکه با فرسایش تدریجی وجدان و شرافت؛
با عادیسازی تسلیم، بیتفاوتی و همدستی؛
با ساختن جامعهای که در آن "راست ایستادن" هزینهای گزاف دارد.
تقابل شرافت و آسایش: استبداد جامعه را به نقطهای میرساند که انسانها باید یکی را فدای دیگری کنند. برای شرافت باید از نان و جان گذشت، و برای حفظ نان، شاید از انسانیت.
افزایش هزینه شرافت: شرافت در چنین فضایی تبدیل میشود به امری لوکس، غیرممکن، و حتی گاه مایه تمسخر. آنکه بخواهد شرافتمند بماند، منزوی میشود.
تماشای لغزش: استبداد نهتنها میبیند که مردم از شرافت میگذرند، بلکه این را به نمایش میگذارد تا دیگران هم درس عبرت بگیرند؛ تا ترس و تسلیم مسری شود.
تهیسازی جامعه از شرافت: هدف نهایی، بیاخلاقی عمومی نیست، بلکه انفعال عمومی است. جامعهای بیصدا، بیامید، و از درون تهی.
#واتسلاوهاول
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
استبداد کارش این است که هر روز آدمهای بیشتری را مجبور به انتخاب بین شرافت و آسایش کند.
استبداد کارش این است که هر روز شریفانه زیستن را دشوارتر کند.
استبداد کارش این است که هر روز بنشیند به تماشای آدمهایی که در ترجیح شرافت بر آسایش یکجا میلغزند و از چشم دیگران میافتند.
استبداد کارش این است که هر روز هزینه شرافت را بالا ببرد تا تعداد کمتری قادر به پرداخت آن باشند.
استبداد کارش همین است،
تهیسازی جامعه از شرافت...
استبداد چگونه عمل میکند؟
نه فقط با سرکوب فیزیکی یا اعمال زور، بلکه با فرسایش تدریجی وجدان و شرافت؛
با عادیسازی تسلیم، بیتفاوتی و همدستی؛
با ساختن جامعهای که در آن "راست ایستادن" هزینهای گزاف دارد.
تقابل شرافت و آسایش: استبداد جامعه را به نقطهای میرساند که انسانها باید یکی را فدای دیگری کنند. برای شرافت باید از نان و جان گذشت، و برای حفظ نان، شاید از انسانیت.
افزایش هزینه شرافت: شرافت در چنین فضایی تبدیل میشود به امری لوکس، غیرممکن، و حتی گاه مایه تمسخر. آنکه بخواهد شرافتمند بماند، منزوی میشود.
تماشای لغزش: استبداد نهتنها میبیند که مردم از شرافت میگذرند، بلکه این را به نمایش میگذارد تا دیگران هم درس عبرت بگیرند؛ تا ترس و تسلیم مسری شود.
تهیسازی جامعه از شرافت: هدف نهایی، بیاخلاقی عمومی نیست، بلکه انفعال عمومی است. جامعهای بیصدا، بیامید، و از درون تهی.
#واتسلاوهاول
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
یارو تو عمرش هر جا آتیش میدید بهش اشاره میکرد و می گفت : #جیز
حالا واسه ما نسخه جنگ و آتیش بازی میپیچه!
بپا لباسات بوی دود نگیره قلندر!!
✍عزتی رستگار
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
حالا واسه ما نسخه جنگ و آتیش بازی میپیچه!
بپا لباسات بوی دود نگیره قلندر!!
✍عزتی رستگار
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
خوش به حال کسانی که
هم #زنجیر میزنند
و هم زنجیری از پای گرفتاری باز میکنند
هم #سینه میزنند
و هم سینهی دردمندی را از غم و آه
نجات میدهند
هم #اشک میریزند
و هم اشک از چهرهی انسانی پاک میکنند
هم #سفره میاندازند
هم نان از سفره کسی نمیبرند
آنوقت با افتخار میگویند : " یاحسین "
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
هم #زنجیر میزنند
و هم زنجیری از پای گرفتاری باز میکنند
هم #سینه میزنند
و هم سینهی دردمندی را از غم و آه
نجات میدهند
هم #اشک میریزند
و هم اشک از چهرهی انسانی پاک میکنند
هم #سفره میاندازند
هم نان از سفره کسی نمیبرند
آنوقت با افتخار میگویند : " یاحسین "
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
#شاعر_دزد
روزی #حکیم_انوری در بازار بلخ میگذشت. هنگامهای دید، پیش رفت و سری در میان کرد. مردی دید که ایستاده و قصاید انوری به نام خود میخواند و مردم او را تحسین میکردند. انوری پیش رفت و گفت: «ای مرد! این اشعار کیست که میخوانی؟» گفت: «اشعار انوری.» گفت: «تو انوری را میشناسی؟» گفت: «چه میگویی؟ انوری منم.» انوری بخندید و گفت: «شعر دزد شنیده بودم، اما شاعر دزد ندیده بودم.»
برگرفته از «لطائف الطوائف»، ص228.
@danaeeii
روزی #حکیم_انوری در بازار بلخ میگذشت. هنگامهای دید، پیش رفت و سری در میان کرد. مردی دید که ایستاده و قصاید انوری به نام خود میخواند و مردم او را تحسین میکردند. انوری پیش رفت و گفت: «ای مرد! این اشعار کیست که میخوانی؟» گفت: «اشعار انوری.» گفت: «تو انوری را میشناسی؟» گفت: «چه میگویی؟ انوری منم.» انوری بخندید و گفت: «شعر دزد شنیده بودم، اما شاعر دزد ندیده بودم.»
برگرفته از «لطائف الطوائف»، ص228.
@danaeeii
#توماس_جفرسون از نویسندگان قانون اساسی آمریکا ميگويد: ما وقتی مشغول نوشتن قانون اساسی آمریکا بوديم، دو الگو پیش رو داشتیم: نيكولو #ماكياولى، و #كوروش هخامنشى
"و ما کوروش را برگزیدیم"
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
"و ما کوروش را برگزیدیم"
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
در یک #دیکتاتوریِ توهم زده ،همه چیز #توطئه دیده میشود و همه #دشمن محسوب میشوند!
در یکی از زندانهای #شوروی، 3 زندانی گپ میزدن، دوتاشون از اون یکی میپرسن؛
تو چرا اینجایی؟ میگه من ساعتم همیشه 10 دقیقه عقب بود، دیر میرسیدم سر کار، به جرم #خیانت به #کمونیسم زندانیم کردن!
از دومی میپرسن تو چرا اینجایی؟
میگه ؛من ساعتم همیشه 10 دقیقه جلو بود، زودتر از بقیه میرسیدم سر کار، به جرم #فضولی و #جاسوسی زندانیم کردن!
از سومی میپرسن تو چرا اینجایی؟
میگه؛ من چون همیشه سر وقت میرسیدم سر کار، فهمیدن ساعتم خارجیه و به جرم خرید محصولات #کاپیتالیسم دستگیرم کردن.
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
در یکی از زندانهای #شوروی، 3 زندانی گپ میزدن، دوتاشون از اون یکی میپرسن؛
تو چرا اینجایی؟ میگه من ساعتم همیشه 10 دقیقه عقب بود، دیر میرسیدم سر کار، به جرم #خیانت به #کمونیسم زندانیم کردن!
از دومی میپرسن تو چرا اینجایی؟
میگه ؛من ساعتم همیشه 10 دقیقه جلو بود، زودتر از بقیه میرسیدم سر کار، به جرم #فضولی و #جاسوسی زندانیم کردن!
از سومی میپرسن تو چرا اینجایی؟
میگه؛ من چون همیشه سر وقت میرسیدم سر کار، فهمیدن ساعتم خارجیه و به جرم خرید محصولات #کاپیتالیسم دستگیرم کردن.
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii