موسس کمپانی پاناسونیک ژاپن حرف جالبی زده:
خداوندا تورا شاکرم که به کشورم معادن طلا و زغال سنگ و مس و چاه های عظیم نفت و گاز ندادی!
اما در عوضش نعمتی به ملت ما ارزانی داشتی که پایانی ندارد و آن نیروی انسانی سختکوش و باوجدان و کارآزموده است...👌
@danaeeii
خداوندا تورا شاکرم که به کشورم معادن طلا و زغال سنگ و مس و چاه های عظیم نفت و گاز ندادی!
اما در عوضش نعمتی به ملت ما ارزانی داشتی که پایانی ندارد و آن نیروی انسانی سختکوش و باوجدان و کارآزموده است...👌
@danaeeii
نسل ما طبیعیترین لذتهای زندگیشو با عذابوجدان و پیچوندنِ خانواده تجربه کرده و تو سرش خوندن که داره کارِ اشتباهی انجام میده.
با ما از عدالتِ این دنیا صحبت نکنید!!
@danaeeii
با ما از عدالتِ این دنیا صحبت نکنید!!
@danaeeii
🔴در این ۱۲ روز، پردهها افتاد…
ما امنیت را نه در موشک که در مردم فهمیدیم.
فهمیدیم که اقتصاد وابسته، در بحران فلج میشود؛
فهمیدیم فلان قراردادهای رنگ و وارنگ راهبردی چند ساله با روسیه و چین پوچ بود.
فهمیدیم که رسانهی بیاعتماد، ابزار نفوذ است نه آگاهی.
و مهمتر از همه: فهمیدیم اگر به مردم برنگردیم، هیچ سیستمی ما را نگه نخواهد داشت.
این پست، فقط هشدار نیست؛ نقشه بازسازی ملی است:
مسئولان عزیز،
از خائن نترسید، از شکاف بین خودتان و نسل جوان بترسید.
از تاجر ایرانی نترسید، از بیاعتمادی به تولید بترسید.
از غفلت در سایه آتشبس بترسید.
پدافند، فقط رادار و موشک نیست؛
زیرساخت، شرافت، امنیت سایبری، رسانه مستقل و ایمان به فرماندهان خاموش این ملت است.
و امروز زمان بازگشت است.
به مردم. به عقلانیت. به شفافیت.
اگر میخواهید این کشور بماند.
@danaeeii
ما امنیت را نه در موشک که در مردم فهمیدیم.
فهمیدیم که اقتصاد وابسته، در بحران فلج میشود؛
فهمیدیم فلان قراردادهای رنگ و وارنگ راهبردی چند ساله با روسیه و چین پوچ بود.
فهمیدیم که رسانهی بیاعتماد، ابزار نفوذ است نه آگاهی.
و مهمتر از همه: فهمیدیم اگر به مردم برنگردیم، هیچ سیستمی ما را نگه نخواهد داشت.
این پست، فقط هشدار نیست؛ نقشه بازسازی ملی است:
مسئولان عزیز،
از خائن نترسید، از شکاف بین خودتان و نسل جوان بترسید.
از تاجر ایرانی نترسید، از بیاعتمادی به تولید بترسید.
از غفلت در سایه آتشبس بترسید.
پدافند، فقط رادار و موشک نیست؛
زیرساخت، شرافت، امنیت سایبری، رسانه مستقل و ایمان به فرماندهان خاموش این ملت است.
و امروز زمان بازگشت است.
به مردم. به عقلانیت. به شفافیت.
اگر میخواهید این کشور بماند.
@danaeeii
☑️درسهای جنگ ۱۲ روزه:
- برتری هوایی خیلی مهمه
- قدرت موشکی قابل قبولی داریم
- پدافند ضعیفی داریم
- نیروی هوایی ما عملیاتی نیست
- موساد بدجوری نفوذ کرده
- افغانیها باید اخراج بشن
- فرار نخبهها بدجوری آسیب زده(هک بانکها)
- ایران سوریه نیست که یک هفتهای سقوط کنه
- مردم وطن پرستی داریم
@danaeeii
- برتری هوایی خیلی مهمه
- قدرت موشکی قابل قبولی داریم
- پدافند ضعیفی داریم
- نیروی هوایی ما عملیاتی نیست
- موساد بدجوری نفوذ کرده
- افغانیها باید اخراج بشن
- فرار نخبهها بدجوری آسیب زده(هک بانکها)
- ایران سوریه نیست که یک هفتهای سقوط کنه
- مردم وطن پرستی داریم
@danaeeii
عمادالدین باقی: اعدام ستون پنجم موساد آسان ترین کار است. جلوگیری از تولید آنها را در دستور کار بگذارید. ببینید چه شرایطی سبب شده، جوانی که عمرش نصف عمر جمهوری اسلامی است به جایی برسد که طبق گزارش صدا و سیما میگوید: "خودم تو پیج اسرائیل به فارسی درخواست دادم که میخوام تو عملیاتهاتون شرکت کنم نه پول میخوام نه چیزی..از تَهِ وجــودم میجنگم"
@danaeeii
@danaeeii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺 ترامپ: "اسرائیل ضربه خیلی سختی خورد. خصوصاً در روزهای آخر، اسرائیل واقعاً ضربه سختی خورد. وای پسر، اون موشکهای بالستیک خیلی از ساختمانها رو نابود کردند."
🔴پی نوشت
پسر همسایمون ۸ سالشه،
تو راه پله نشسته بود لپشو کشیدم
رفته خونه وای فای منو هک کرده
اسمشو گذاشته:
با دم شیر بازی میکنی پیر پسر؟😂
وای پسر، نابودم کرد!!!😳
✍عزتی رستگار
@danaeeii
🔴پی نوشت
پسر همسایمون ۸ سالشه،
تو راه پله نشسته بود لپشو کشیدم
رفته خونه وای فای منو هک کرده
اسمشو گذاشته:
با دم شیر بازی میکنی پیر پسر؟😂
وای پسر، نابودم کرد!!!😳
✍عزتی رستگار
@danaeeii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 مردم یک جامعه وقتی کتاب میخوانند، چهرهی آن جامعه را عوض میکنند، یعنی به جامعهشان چهره میدهند.
یک جامعهی بیچهره را میشود در میان ِ مردمی کشف کرد که در اتوبوس، در صف اتوبوس و در اتاقهای انتظار، و در انتظارهای بیاتاق منتظرند و به هم نگاه میکنند و از نگاه کردن به هم نه چیزی میگیرند و نه چیزی میدهند.
جامعهای که گروه ِ منتظرانش به هم نگاه میکنند جامعهی بی چهره ایست.
✍ یدالله رؤیایی
@danaeeii
یک جامعهی بیچهره را میشود در میان ِ مردمی کشف کرد که در اتوبوس، در صف اتوبوس و در اتاقهای انتظار، و در انتظارهای بیاتاق منتظرند و به هم نگاه میکنند و از نگاه کردن به هم نه چیزی میگیرند و نه چیزی میدهند.
جامعهای که گروه ِ منتظرانش به هم نگاه میکنند جامعهی بی چهره ایست.
✍ یدالله رؤیایی
@danaeeii
مگه جنگ تمام نشده؟
مگه آتش بس نشده؟
پس چرا تو گروه خانوادگی ما تازه جنگ شروع شده!
الان خالم عمم را گیج پرنده خطاب کرد!😳😁
@danaeeii
مگه آتش بس نشده؟
پس چرا تو گروه خانوادگی ما تازه جنگ شروع شده!
الان خالم عمم را گیج پرنده خطاب کرد!😳😁
@danaeeii
شاه از من پرسید چه اتفاقی در اروپا افتاده؟ مطبوعات فرانسه و انگلیس با تمام وجود با مخالفان ما همراه شدهاند و با اینکه خیلی کم با مخالفان ما آشنا هستند اما آنان را بسیار مورد ستایش قرار میدهند. گفتم آنان دارند حسابهایشان را با شما تسویه میکنند...
زمانی که در سال ۱۳۵۳ قیمت نفت چهار برابر شد شما به اروپاییها بیاعتنایی کردید و آنان را در حال سقوط نامیدید و آزادی فردی جامعهشان را زیر سوال بردید. آنها آن را انبار کردند و هماکنون انتقامشان را میگیرند.
به نقل از کتاب: از کاخ شاه تا زندان اوین
نوشته: احسان نراقی
@danaeeii
زمانی که در سال ۱۳۵۳ قیمت نفت چهار برابر شد شما به اروپاییها بیاعتنایی کردید و آنان را در حال سقوط نامیدید و آزادی فردی جامعهشان را زیر سوال بردید. آنها آن را انبار کردند و هماکنون انتقامشان را میگیرند.
به نقل از کتاب: از کاخ شاه تا زندان اوین
نوشته: احسان نراقی
@danaeeii
✅شما خیلی احمق تر از یه احمقید
✍️سعید فیاض
شما آنقدر احمقید که نفهمیدید وقتی اینترنت ۸۰ میلیون را فیلتر میکنید و خودتان اینترنت بدون فیلتر دارید رصد میشوید !!!
شما احمقید زیرا نفهمیدید وقتی سرعت اینترنت همه مردم را پایین می آورید و خودتان اینترنت پر سرعت دارید رصد میشوید !!!
شما احمقید ، وقتی اجازه ورود مردم با موبایل به ساختمانهای دولتی را ندادید و خودتان با گوشی پیشرفته آمریکایی وارد میشدید نفهمیدید که رصد میشوید !!!
شما احمقید ، زیرا برای فروش بنزین، کوپن، نان و .... مردم سامانه درست کردید ، کشور را پر کردید از دوربین های تشخیص چهره و پلاک خوان برای کنترل بی حجابی و دادن دسترسی به تمامی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و کسب درآمد از آن ولی نفهمیدید که خودتان رصد میشوید !!!
شما احمقید ، زیرا با دریافت رانتی میلیاردی اینترنت و اپلیکیشن های داخلی ساختید و برای بالا بردن آمارتان زیر دستان و خانواده تان را مجبور به نصب و استفاده از آنها کردید ولی نفهمیدید که رصد میشوید !!!
شما احمقید ، زیرا جاسوسان اسراییل را در عامه مردم جستجو میکردید ، اسراییل در بین مردم عادی جاسوس نداشت ، شما همگیتان برایش جاسوسی کردید !!!
بله : شما خیلی احمق تر از یه احمقید!
@danaeeii
✍️سعید فیاض
شما آنقدر احمقید که نفهمیدید وقتی اینترنت ۸۰ میلیون را فیلتر میکنید و خودتان اینترنت بدون فیلتر دارید رصد میشوید !!!
شما احمقید زیرا نفهمیدید وقتی سرعت اینترنت همه مردم را پایین می آورید و خودتان اینترنت پر سرعت دارید رصد میشوید !!!
شما احمقید ، وقتی اجازه ورود مردم با موبایل به ساختمانهای دولتی را ندادید و خودتان با گوشی پیشرفته آمریکایی وارد میشدید نفهمیدید که رصد میشوید !!!
شما احمقید ، زیرا برای فروش بنزین، کوپن، نان و .... مردم سامانه درست کردید ، کشور را پر کردید از دوربین های تشخیص چهره و پلاک خوان برای کنترل بی حجابی و دادن دسترسی به تمامی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و کسب درآمد از آن ولی نفهمیدید که خودتان رصد میشوید !!!
شما احمقید ، زیرا با دریافت رانتی میلیاردی اینترنت و اپلیکیشن های داخلی ساختید و برای بالا بردن آمارتان زیر دستان و خانواده تان را مجبور به نصب و استفاده از آنها کردید ولی نفهمیدید که رصد میشوید !!!
شما احمقید ، زیرا جاسوسان اسراییل را در عامه مردم جستجو میکردید ، اسراییل در بین مردم عادی جاسوس نداشت ، شما همگیتان برایش جاسوسی کردید !!!
بله : شما خیلی احمق تر از یه احمقید!
@danaeeii
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
توضیحات کامل و بسیار جالب این هموطن راجع به معنای پدر و مادر، فرزند، خواهر و برادر ... که شاید بسیاری از ما تا کنون نمیدانستیم!
@danaeeii
@danaeeii
اشغال #همدان و #کرمانشاه در جنگ جهانی اول
پانزدهم اسفند 1295 همدان و کرمانشاه به اشغال نظامیان روسیه درآمد. با آغاز جنگ جهانى اول در سال ۱۹۱۴ میلادی برابر با ۱۲۹۳ شمسی در اروپا، به زودى شعلههاى آن آسیا را نیز فراگرفت و با وجود اعلام بىطرفى ایران در جنگ، بیگانگان به خاک ایران تجاوز و مناطقى از آن را اشغال کردند. نیروهاى عثمانى قسمت اعظم آذربایجان تا میانه، کردستان، کرمانشاه، بروجرد و همدان را به اشغال درآوردند. در زمان جنگ جهانى اول، همدان صحنه رقابت دولتهاى روس، انگلیس، آلمان و ترکیه بود. نیروهاى روس در تعقیب قواى ترکیه وارد همدان و اسدآباد شدند. مردم همدان بیشتر حامى نیروهاى عثمانى بودند و چون سربازان روسى منازل مردم را اشغال مىکردند، بنابراین مردم به حمایت از عثمانى علیه روسها مىجنگیدند. روسها در آغاز جنگ بخشى از نیروهاى خود را در همدان مستقر کردند. در محرم ۱۳۳۴ ژاندارمرى و مردم شهر و نیروهایى که از نقاط مجاور آمده بودند به پایگاههاى روس هجوم آوردند. قزاقها به قزوین عقبنشینى کردند. در این هنگام کمیته دفاع ملى که در قم تشکیل شده بود، درصدد تقویت همدان برآمد و سپاه ۲۰۰ نفرى از قم به همدان آمد. آلمانها نیز به حمایت ژاندارمرى برخاسته و فرماندهى عملیات نظامى را به عهده گرفتند. عدهیى نیز از تویسرکان به همدان آمدند و به جمع نیروهاى ژاندارمرى پیوستند. روسها با 4هزار نیروى زبده روانه همدان شدند و در گردنه آوج نیروهاى روس شکست خوردند. اما روسها در صفر ۱۳۳۴ به همدان حمله کرده و شهر را گرفتند. با ورود 15هزار نیروى روس به همدان بسیارى از رجال وطندوست به نهاوند، ملایر و کرمانشاه فرار کردند. چندی بعد نیروهاى عثمانى، همدان را از روسها گرفتند. پس از اینکه انگلیس، بغداد را تصرف کرد، نیروهاى عثمانى از همدان فراخوانده شدند. نیروهاى عثمانى هنگام بازگشت از هرجا مىگذشتند، پلها را خراب و شهرها و روستاها را ویران مى کردند. چهارپایان و آذوقه و علوفه و دارایى روستاییان همهجا به غارت رفت. پس از خروج عثمانىها، قواى روس کرمانشاه، همدان، نهاوند و بروجرد را تصرف کرد. با پیروزى انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ م. در روسیه، نیروهاى روس نیز از ایران فراخوانده شدند و شهرهاى کرمانشاه، همدان و کردستان در اختیار انگلیسىها قرار گرفت.
@danaeeii
پانزدهم اسفند 1295 همدان و کرمانشاه به اشغال نظامیان روسیه درآمد. با آغاز جنگ جهانى اول در سال ۱۹۱۴ میلادی برابر با ۱۲۹۳ شمسی در اروپا، به زودى شعلههاى آن آسیا را نیز فراگرفت و با وجود اعلام بىطرفى ایران در جنگ، بیگانگان به خاک ایران تجاوز و مناطقى از آن را اشغال کردند. نیروهاى عثمانى قسمت اعظم آذربایجان تا میانه، کردستان، کرمانشاه، بروجرد و همدان را به اشغال درآوردند. در زمان جنگ جهانى اول، همدان صحنه رقابت دولتهاى روس، انگلیس، آلمان و ترکیه بود. نیروهاى روس در تعقیب قواى ترکیه وارد همدان و اسدآباد شدند. مردم همدان بیشتر حامى نیروهاى عثمانى بودند و چون سربازان روسى منازل مردم را اشغال مىکردند، بنابراین مردم به حمایت از عثمانى علیه روسها مىجنگیدند. روسها در آغاز جنگ بخشى از نیروهاى خود را در همدان مستقر کردند. در محرم ۱۳۳۴ ژاندارمرى و مردم شهر و نیروهایى که از نقاط مجاور آمده بودند به پایگاههاى روس هجوم آوردند. قزاقها به قزوین عقبنشینى کردند. در این هنگام کمیته دفاع ملى که در قم تشکیل شده بود، درصدد تقویت همدان برآمد و سپاه ۲۰۰ نفرى از قم به همدان آمد. آلمانها نیز به حمایت ژاندارمرى برخاسته و فرماندهى عملیات نظامى را به عهده گرفتند. عدهیى نیز از تویسرکان به همدان آمدند و به جمع نیروهاى ژاندارمرى پیوستند. روسها با 4هزار نیروى زبده روانه همدان شدند و در گردنه آوج نیروهاى روس شکست خوردند. اما روسها در صفر ۱۳۳۴ به همدان حمله کرده و شهر را گرفتند. با ورود 15هزار نیروى روس به همدان بسیارى از رجال وطندوست به نهاوند، ملایر و کرمانشاه فرار کردند. چندی بعد نیروهاى عثمانى، همدان را از روسها گرفتند. پس از اینکه انگلیس، بغداد را تصرف کرد، نیروهاى عثمانى از همدان فراخوانده شدند. نیروهاى عثمانى هنگام بازگشت از هرجا مىگذشتند، پلها را خراب و شهرها و روستاها را ویران مى کردند. چهارپایان و آذوقه و علوفه و دارایى روستاییان همهجا به غارت رفت. پس از خروج عثمانىها، قواى روس کرمانشاه، همدان، نهاوند و بروجرد را تصرف کرد. با پیروزى انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ م. در روسیه، نیروهاى روس نیز از ایران فراخوانده شدند و شهرهاى کرمانشاه، همدان و کردستان در اختیار انگلیسىها قرار گرفت.
@danaeeii
#تقاص
داستانی واقعی و عبرت انگیز از یک قاضی مصری
یک قاضی با ایمان مصری به نام محمد عریف در کتابی که خودش نوشته بود یک رویداد واقعی از خودش را تعریف میکند:
15 سال پیش وقتی وکیل دادگستری بودم یک روز صبح میرفتم سر کار و تا شب به خانه برنمی گشتم. جلو درب محل کارم یادم افتاد که چند برگه مهم را خانه جا گذاشتم و فورا سوار ماشینم شدم و به خانه برگشتم تا برگه ها را بردارم.
وقتی وارد خانه شدم دیدم یک مرد غریبه با زنم .......
و نمیدانستم چکار کنم. خودم وکیل بودم و قوانین را خوب میدانستم و اگر آن مرد را میکشتم هیچ شاهدی نداشتم.
تصمیم گرفتم با مرد هیچ کاری نکنم و به او گفتم: از خانه من برو بیرون و من این کار را به خدا می سپارم.
آن مرد هم رفت بیرون و کمی به من خندید. یعنی به عقل من میخندید که باهاش هیچ کاری نکردم.
او رفت و به زنم گفتم: وسایلت را جمع کن تا تو را به خانه ی پدرت ببرم و از هم جدا می شویم. سوار ماشین شدیم و به راه افتادیم.
خانه پدر زنم تو یک شهر دیگر بود و تو راه فقط به آن موضوع فکر می کردم و بغض گلویم را گرفته بود تا به آنجا رسیدیم.
من کار خودم را به خدا سپرده بودم و نخواستم آبروی زنم را ببرم و به خانواده ی زنم گفتم: ما دیگر به درد هم نمیخوریم و میخواهیم از هم جدا شویم.
خانواده ی زنم میگفتن: شما تا حالا با هم مشکل نداشتید و از این حرفها. و من هم تاکید میکردم که به درد هم نمیخوریم و باید از هم جدا بشویم.
وقتی از خانه می آمدم بیرون زنم به من گفت: واقعا درود بر شرفت تو خیلی بزرگی که آبرویم را نبردی. من هم بهش گفتم: برو و توبه کن از کاری که کردی.
خلاصه از هم جدا شدیم و مدتها فکرم درگیر آن قضیه بود و همیشه وقتی توی تلویزیون یا خیابان یا محل کارم کسی را می دیدم که میخندید یاد آن مرد می افتادم که موقع رفتن به من میخندید.
بعد از مدتی دوباره ازدواج کردم و یک زن با تقوا، با ایمان نصیبم شد. سالها گذشت و بعد از 15 سال من قاضی دادگستری شدم.
یک روز یک پرونده ی قتل آمد جلو دستم و مرد قاتل را داخل آوردند.
به نظرم میرسید که آن مرد را جایی دیده ام و بعد از کلی فکر کردن یادم افتاد که همان مرد است که با زن قبلیم..........
ولی او مرا نشناخت.
بهش گفتم: ماجرا را برایم تعریف کن که چرا مرتکب قتل شدی.
گفت: جناب قاضی رفتم خانه دیدم یک مرد غریبه با همسرم........
و نتوانستم جلو خودم را بگیرم و با چاقو کشتمش.
گفتم: شاهد داری؟
گفت: نه
گفتم: اگر راست میگویی پس چرا زنت را هم نکشتی؟
گفت: زنم زود از خانه فرار کرد.
گفتم: نباید می کشتیش چون قانون میگوید که باید ۴ شاهد ماجرا را می دیدند.
گفت: جناب قاضی اگر این اتفاق برای شما می افتاد آن مرد را نمی کشتی؟
گفتم: نه، در زمان خودش قاضی هم بوده که این اتفاق برایش افتاده و با مرد هیچ کاری نداشته.
آن موقع بود که یادش افتاد من آن وکیل 15 سال پیش هستم که با زنم......... ..
و باهاش کاری نکردم.
گفتم: من آن روز کار خودم را به خدا سپردم و من الان با نوک خودکارم حکم اعدامت را صادر میکنم.
و طبق قانون باید آن مرد اعدام میشد و من حکم اعدامش را صادر کردم.
"به در هر خانه ای بزنی فردا در خانه ات را میزنند"
@danaeeii
داستانی واقعی و عبرت انگیز از یک قاضی مصری
یک قاضی با ایمان مصری به نام محمد عریف در کتابی که خودش نوشته بود یک رویداد واقعی از خودش را تعریف میکند:
15 سال پیش وقتی وکیل دادگستری بودم یک روز صبح میرفتم سر کار و تا شب به خانه برنمی گشتم. جلو درب محل کارم یادم افتاد که چند برگه مهم را خانه جا گذاشتم و فورا سوار ماشینم شدم و به خانه برگشتم تا برگه ها را بردارم.
وقتی وارد خانه شدم دیدم یک مرد غریبه با زنم .......
و نمیدانستم چکار کنم. خودم وکیل بودم و قوانین را خوب میدانستم و اگر آن مرد را میکشتم هیچ شاهدی نداشتم.
تصمیم گرفتم با مرد هیچ کاری نکنم و به او گفتم: از خانه من برو بیرون و من این کار را به خدا می سپارم.
آن مرد هم رفت بیرون و کمی به من خندید. یعنی به عقل من میخندید که باهاش هیچ کاری نکردم.
او رفت و به زنم گفتم: وسایلت را جمع کن تا تو را به خانه ی پدرت ببرم و از هم جدا می شویم. سوار ماشین شدیم و به راه افتادیم.
خانه پدر زنم تو یک شهر دیگر بود و تو راه فقط به آن موضوع فکر می کردم و بغض گلویم را گرفته بود تا به آنجا رسیدیم.
من کار خودم را به خدا سپرده بودم و نخواستم آبروی زنم را ببرم و به خانواده ی زنم گفتم: ما دیگر به درد هم نمیخوریم و میخواهیم از هم جدا شویم.
خانواده ی زنم میگفتن: شما تا حالا با هم مشکل نداشتید و از این حرفها. و من هم تاکید میکردم که به درد هم نمیخوریم و باید از هم جدا بشویم.
وقتی از خانه می آمدم بیرون زنم به من گفت: واقعا درود بر شرفت تو خیلی بزرگی که آبرویم را نبردی. من هم بهش گفتم: برو و توبه کن از کاری که کردی.
خلاصه از هم جدا شدیم و مدتها فکرم درگیر آن قضیه بود و همیشه وقتی توی تلویزیون یا خیابان یا محل کارم کسی را می دیدم که میخندید یاد آن مرد می افتادم که موقع رفتن به من میخندید.
بعد از مدتی دوباره ازدواج کردم و یک زن با تقوا، با ایمان نصیبم شد. سالها گذشت و بعد از 15 سال من قاضی دادگستری شدم.
یک روز یک پرونده ی قتل آمد جلو دستم و مرد قاتل را داخل آوردند.
به نظرم میرسید که آن مرد را جایی دیده ام و بعد از کلی فکر کردن یادم افتاد که همان مرد است که با زن قبلیم..........
ولی او مرا نشناخت.
بهش گفتم: ماجرا را برایم تعریف کن که چرا مرتکب قتل شدی.
گفت: جناب قاضی رفتم خانه دیدم یک مرد غریبه با همسرم........
و نتوانستم جلو خودم را بگیرم و با چاقو کشتمش.
گفتم: شاهد داری؟
گفت: نه
گفتم: اگر راست میگویی پس چرا زنت را هم نکشتی؟
گفت: زنم زود از خانه فرار کرد.
گفتم: نباید می کشتیش چون قانون میگوید که باید ۴ شاهد ماجرا را می دیدند.
گفت: جناب قاضی اگر این اتفاق برای شما می افتاد آن مرد را نمی کشتی؟
گفتم: نه، در زمان خودش قاضی هم بوده که این اتفاق برایش افتاده و با مرد هیچ کاری نداشته.
آن موقع بود که یادش افتاد من آن وکیل 15 سال پیش هستم که با زنم......... ..
و باهاش کاری نکردم.
گفتم: من آن روز کار خودم را به خدا سپردم و من الان با نوک خودکارم حکم اعدامت را صادر میکنم.
و طبق قانون باید آن مرد اعدام میشد و من حکم اعدامش را صادر کردم.
"به در هر خانه ای بزنی فردا در خانه ات را میزنند"
@danaeeii
شما میگویید که مذهب موجب جنایات بی شماری گشته است ولی بهتر است که بجای مذهب، خرافات بگویید، زیرا فقط خرافات است که بر این کره تیره بخت حکومت میکند
تاریخ فلسفه
ویل دورانت
زریاب خوئی
ص ۲٠۴
@danaeeii
تاریخ فلسفه
ویل دورانت
زریاب خوئی
ص ۲٠۴
@danaeeii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺ملکه هلند ادای ترامپ را در آورد
🔹ماکسیما، ملکه هلند، دونالد ترامپ را در نشست ناتو مسخره کرد و جلوی چشم رسانهها ادای او را درآورد.
@danaeeii
🔹ماکسیما، ملکه هلند، دونالد ترامپ را در نشست ناتو مسخره کرد و جلوی چشم رسانهها ادای او را درآورد.
@danaeeii
#فرمانده؛
نترسید ، برید جلو
خدا با ماست....
#سرباز؛
اگه خدا با ماست،
پس کی با اوناست،
که ما رو اینجوری دارن
تیکه پاره میکنن....؟!!
دیالوگ /#نجات_سرباز_رایان- #استیون_اسپیلبرگ
@danaeeii
نترسید ، برید جلو
خدا با ماست....
#سرباز؛
اگه خدا با ماست،
پس کی با اوناست،
که ما رو اینجوری دارن
تیکه پاره میکنن....؟!!
دیالوگ /#نجات_سرباز_رایان- #استیون_اسپیلبرگ
@danaeeii
کاش هیچ وقت جنگی نبود!
کاش همه مردم جهان در صلح و آرامش زندگی می کردند!
کاش هیچوقت قطره ای از خونِ انسانی در کره زمین ریخته نمی شد!
کاش هیچ کودکی قربانی سیاست و جنگ نبود!
کاش آدم انسان می شد...!
#هوشنگ_ابتهاج
@danaeeii
کاش همه مردم جهان در صلح و آرامش زندگی می کردند!
کاش هیچوقت قطره ای از خونِ انسانی در کره زمین ریخته نمی شد!
کاش هیچ کودکی قربانی سیاست و جنگ نبود!
کاش آدم انسان می شد...!
#هوشنگ_ابتهاج
@danaeeii