Telegram Web Link
آیا تهران زلینسکی خواهد داشت؟

دریافتی که از رفتارِ نرگس محمدی داشته‌ام «عمدا عصبی و پرخاشجو» است، نه به اندازه علینژاد اما در همان مایه‌ها. پیش از زندان هم خودش را کاملا ستیزه‌جو و رادیکال نشان می‌داد. انگار می‌خواهد با تندی و قاطعیت ثابت کند پیشتاز است و البته، موفق هم بوده. غربی‌ها دنبال «زن پیشتاز» می‌گردند تا انقلابِ بزرگ را در ایران رقم بزنند و اینها که باهوش‌ترند فهمیدند چطور خودشان را جلو بیاندازند.

نرگس محمدی باید جایزه جنگ نوبل می‌گرفت، صلح ربطی به آن حالت دریده و مبارزه‌جو پیدا نمی‌کند. حتی در زندان در کمین بوده تا بجهد و بدرد. ادعا می‌شد که نمی‌گذارند با بچه‌هایش حرف بزند اما بیانیه داد و نظام را به حمله شیمیایی و مسموم‌سازی دختران متهم کرد تا سناریوی عراق یا سوریه تکرار شود. پس از حادثه تروریستی در کرمان هم جمهوری اسلامی را کنار داعش و مساوی آن قرار داد.

آمریکا دنبال بهانه برای کاربردِ زور (تحریم و تهدید) می‌گردد و اینها برای فشار حداکثری حتی جلوتر از بعضی آمریکایی‌ها بر سر و صورت خودشان ناخن می‌کشند. غربی‌ها حتی ترامپ نیاز دارند بگویند ما منعطف و معقول رفتار می‌کنیم، والا حق ایران بیش از اینها است. بهترین سندش هم اینکه زن‌های مظلومی از همین کشور دارند برای نجات‌شان از دست آخوندها جیغ و فریاد می‌کشند و دست و پا می‌زنند.

آیا سرانجام، قدرت به اینها می‌رسد؟ یا فقط واسطه‌اند برای گذار و مهره‌های کاملا رسانه‌ای و صددرصد منفعل مثل بنیادی اصل‌ِکاری‌ خواهند بود؟ به احتمال زیاد هیچ‌کدام. چون اصلا طرحی برای آینده دیده نمی‌شود. انگار همه چیز برای ویرانی چیده شده. مهره‌های متنوع برای جذب و جمع کردن همه نیروها است تا به هدف نهایی (بی‌ثباتی و فروپاشی) برسند. بعد از آن افقی وجود ندارد تا بهش فکر کرده باشند.

@daneshtalab1
مهره اصلی نتانیاهو نبود

فکر می‌کردم یک ماه غزه را بمباران می‌کند و تا ده هزار نفر را نکشد کار به آتش‌بس نمی‌رسد. حدسم در این حدود بود اما تبدیل به شوخی در برابر واقعیت شد. دیگران هم کمتر و بیشتر حدس‌هایی داشتند که اشتباه از آب درآمد.

خیلی‌ها در مخیله‌شان‌ نمی‌گنجید که سلاخی و نسل‌کشی پخش زنده شود و تا یک سال و سه ماه ادامه پیدا کند. طبیعتا همه به درگیری‌های قبلی نگاه می‌کردند و از روی آنها آینده را حدس می‌زدند.

خیالباف‌ترین براندازها در خواب هم نمی‌دید به جای اینکه اسرائیل به خاطر کشتار زن و بچه‌ها تحت فشار قرار بگیرد حماس و حزب‌الله ضربه‌های کاری بخورند، سوریه سقوط کند و ایران زخم‌خورده گوشه رینگ برود.

چرا تقریبا همه به اشتباه افتادند؟ چرا اروپا هم جهان را غافلگیر کرد؟ چطور نسل‌کشی تبدیل به حق دفاع و واکنش طبیعی شد؟ اگر ابتدای جنگ از رسانه‌ها و سیاستمدارهای غربی می‌پرسیدیم، چنین چشم‌اندازی می‌دادند؟ یا اسرائیل همه را به دنبال خودش کشید و فاجعه را به تدریج شکل داد؟

به نظرم گزینه دوم صحیح‌ است و باید به حساب هنرهای شیطان بگذاریمش. مهره اصلی هم نتانیاهو نبود. کار بزرگ را بایدن انجام داد طوری که خودش بی‌آبرو شود، حزبش شکست بخورد و وحشی‌تر از خودشان سر کار بیاید.

@daneshtalab1
این چه رقابتی بود؟

پزشکیان بخت اندکی برای ریاست جمهوری داشت اما ترکیب نامزدها از او گزینه‌ای منحصر به فرد ساخت، ارزشی‌ها پراکنده شدند و رقبا یکپارچه. خیلی‌ها از لحظه نخست با حیرت یا استیصال از خودشان پرسیدند: این چه اشتباهی بود که نظام مرتکب شد؟ ناخواسته بودنش احتمال ضعیفی است و ارزش گفت‌وگو ندارد؛ پس یا اعتماد به نفس تخیلی دارند و گمان کردند اصولگراها بختی برای پیروزی خواهند داشت، یا بدشان نیامده دولت را به اعتدالی‌ها برگردانند.

در دعوای جلیلی و قالیباف خودی‌ها توسط خودی‌ها تخریب شدند اما آنطرف جهانگیری، آخوندی و لاریجانی (که محبوبیت ندارند و فقط رأی را می‌شکنند) از فیلتر نگذشتند تا رقابتی نسبتا عادلانه و منطقی شکل بگیرد. همه چیز خواسته یا ناخواسته به نفع پزشکیان چیده شد: نامزدهایی از قبل شکست خورده با حرف‌های تکراری در طرف اصولگرا، یک نامزد تازه با رویکردهای متفاوت در طرف اصلاحطلب‌. چینشی که خاتمی هم پسندید و پس از رأی نیانداختن در صندوق‌های مجلس، دوباره در انتخاباتِ نظام شرکت کرد.

نامزدها آنقدر ضعیف بودند که نزاع سیاسی - اجتماعی شدت نگرفت و قومیت تعیین‌کننده شد‌‌. در هر انتخاباتی، قومیت تاحدودی تأثیرگذار بوده اما این بار به صدر آمد و بالاتر از معیارهای دیگر نقش‌آفرین شد‌. در واکنش به این پسرفت، نوعی پوپولیسم و خودفریبی سر برآورد: قوم‌گرایی را انکار و آن را توهین به مردم خواندند. این دعوت به تعطیلی شعور بود در حدی که معنی عددها هم فهمیده نشود. با الگوی این دسته از مدافعان، اول باید به مشارکت ۴۰ و ۵۰ درصد افتخار کنیم بعد چشم‌مان را بر آمار تفکیکی ببندیم.

طنز واقعه قابل انکار نیست که پزشکیان در انتخابات مجلس رد صلاحیت شد اما در فاصله چند ماه به ریاست جمهوری رسید‌. در شرایطی که نظام در فشارِ بی‌ثباتی قرار گرفته چنین نوسانی در ساختار حیرت‌آور است‌. رد صلاحیت لاریجانی نیز پیام‌مشابهی داشت و از ناهماهنگی در سطوح بالا حکایت کرد به خصوص که قبل‌تر به عنوان نماینده ثبات و سخنگوی حاکمیت به چین معرفی شد. از طرفی، پیگیری ضعیف یا بدون اصرار در مورد لاریجانی این احتمال را تقویت کرد که امیدها به پیروزی قالیباف پس از سال‌ها همچنان پررنگ مانده.

کسی که در کوران «ززآ» نظام را بسته‌تر از پهلوی خواند حالا نفر دوم کشور است. شخصیتی عجیب که هم مرید خاتمی است هم به رهبری ارادت می‌ورزد، هم از مقاومت دم می‌زند هم به ظریف علاقه دارد، منبر ارزشی و اخلاقی می‌رود اما جهرمی که فحش طالبانی می‌دهد پیشرانِ ستادش می‌شود. همین چند تناقض کافی است تا او را با الگوی عوام‌پسندی تحلیل کنیم. به علاوه، هیچ گفتاری بدون اشاره صریح به قوم‌گرایی او نمی‌تواند به واقعیت نزدیک‌ شود، گرایشی که احتمالا پس از ماه عسل یا در اختلاف‌ها روی دیگرش را نمایان خواهد ساخت.

[پس از پیروزی پزشکیان نوشته شد.]

@daneshtalab1
جملات عجیب بالا را هیچ کدام از غرب‌گراهای توییتر ننوشته، سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است.

راهی می‌شناسید که بتوان این نقد را به رهبری رساند؟

جناح اعتدالی و غرب‌گرا در ایران شبکه رسانه‌ای گسترده دارند، سپردن روزنامه‌هایی مثل اطلاعات و جمهوری اسلامی به‌شان امتیازِ اضافه است.

چرا در حالی که از جنگ نرم می‌گویند باید زیر دست‌شان علیه خودشان قلم بزنند؟ اسراف و خودتخریبی نیست؟

@daneshtalab1 x
ریشه‌کنی پیش از بار سوم

ظریف رفت اما ظریفیسم پا برجا است. تحریم و فشار رسانه‌ای در کنار هم جواب داد و غرب‌گرایی در ایران شایع شده، لذا بحث درباره مذاکره تمام نخواهد شد. هر ترفند تازه‌ای شبکه‌ رسانه‌ای اعتدالی‌ها را به تحرک می‌اندازد تا حسرت از نبودن ظریف را دامن بزنند. مسئله ما و آمریکا اما کلان‌تر از این بازی‌ها است.

از کیرکگور نقل شده که اگر ازدواج کنی پشیمان می‌شوی اگر نکنی هم پشیمان می‌شوی، در ادامه این دوگانه را به انتخاب‌های دیگر سرایت داده تا پشیمانی را همراهِ همیشگی انسان نشان بدهد. اگر احضارش می‌کردند و می‌پرسیدند با آمریکا دوست باشیم یا دشمن؟ احتمالا همین‌ سرانجام را با آب و تاب برایمان شرح می‌داد.

سرنوشت اوکراین و آلمان شک‌ها را برطرف کرد که وسط اروپا هم خطر جدی است. در سرزمین میانه، کشوری مثل ایران، با در نظر گرفتن سابقه، و آن غده سرطانی در ساحل مدیترانه، فقط با ترکیبی از ساده‌دلی و آرزومندی می‌شود به‌ دوستی با آمریکا خوشبین بود. معلوم نیست اصلا چیزی به نام ایران را تحمل کنند.

از هر سه منظر حیاتی که به منطقه نگاه کنیم (منابع نفتی، امنیت اسرائیل، موقعیت راهبردی) به نفع آمریکایی‌ها نیست که هیچ کشوری در اینجا عرض اندام کند. پس از تجربه «نهضت ملی» و «انقلاب اسلامی» اگر دست‌شان برسد احتمالا موجودیت فعلی را از ریشه دربیاورند. بعید است برای بار سوم به‌مان فرصت بدهند‌.

آنچه کیرکگور در آن جملات شاعرانه نیاورده شدت و اندازۀ پشیمانی است. اینکه یادآوری گذشته چقدر دردآور خواهد بود ترس همیشگی در زندگی است. مقاومت در برابر آمریکا فرساینده شده، به عبارت عامیانه پوست مردم را کنده، اما اگر تحولی رخ بدهد، درها باز شود، بعد چیزی از ایران باقی نگذارند، آنوقت چه؟

@daneshtalab1
سیاست التماسی، شانس انزوا برای آمریکا

همان اوایل که ترامپ می‌گفت برجام توافق بدی بود دولت ایران باید عقب‌نشینی‌ها و خسارت‌هایش را فهرست می‌کرد تا ادعای او نقض شود اما چون کارکرد اصلی توافق‌، چماق در دعوای داخلی بود از خوبی‌هایش افسانه بافتند.

با اغراق‌‌های عجیب حرف ترامپ را تأیید کردند و به او حق دادند تا واقعیت را وارونه جلوه بدهد. خودشان هم سطح خطرناکی از توهم را بیرون ریختند که ما آمریکا را منزوی کردیم! ادعای بُهت‌آوری که از حد طنز و فکاهی گذشت.

این هم نوعی رو دست زدن به رهبری و انقلابی‌ها بود که از انزوای آمریکا حرف می‌زنند و بیشتر منظورشان انزوای مردمی است. چون چنین ادبیاتی در کشور وجود دارد همان را چماق کردند که برجام به هدفش یعنی انزوای آمریکا رسید.

حتی اگر چین و روسیه متحد شوند و در اتحادیه بریکس با اقتصادهای بزرگی مثل هند و برزیل دستِ یاری بدهند نمی‌توانند از منزوی کردن آمریکا در سطح دیپلماتیک حرف بزنند. ایران با کدام دوستانش به آمریکا فشار آورد؟

حمایت از نسل‌کشی در غزه با خونین‌ترین تصاویر آمریکا را منزوی نکرد، چطور ایران با برجام دست و پای ابرقدرت را بست؟ کشوری که در تأمین غذا و داروی خودش مانده با چه ابزاری تحریم‌کننده اصلی جهان را به انزوا کشاند؟

این حرف‌ها خیلی خوب فضای غیرواقعی در سیاست ایران و شخصیت روحانی و ظریف را نشان داد که خودبزرگ‌بینی و فخرفروشی ویژگی اصلی‌شان است. کافی است هر دروغِ شاخداری بسازند بعد با شبکه رسانه‌ای‌شان پمپاژ کنند.

در کنار رجزخوان‌های انقلابی‌ که هیچ ضربه و خسارتی را به روی خودشان نمی‌آورند - نادانسته نقش فرماندهانِ شهید را صفر می‌کنند - رجزخوان‌های اعتدالی با تکبر افراطی‌شان راه‌ حسابگری و واقع‌بینی در فضای عمومی ایران را بسته‌اند. 

ظریف و همکارانش در دولت پزشکیان همان لولوسازی و رکب زدن را ادامه دادند. ظاهرا خیال کردند مثل داخل که دوگانه‌سازی موثر است در خارج هم ترس از خودی‌ها جواب می‌دهد؛ می‌خواهد طرف‌شان البرادعی باشد یا فرید زکریا.

با استعفای ظریف آمریکا فعلا این شانس را از دست داده که دوباره منزوی شود مگر اینکه پزشکیان لجاجت کند و همچنان رهنمودهای او را بر صدر بنشاند. ماندن در سیاست التماسی قطعا بهترین هدیه به ترامپ خواهد بود.

@daneshtalab1
🔸 رهبری روزنامه اطلاعات را به اعتدالی‌ها داده‌ و اطلاعات اینطوری ازشان تشکر می‌کند‌. یک جناح از حاکمیت که اکثرا دوستان و نزدیکان رهبری هستند با لودگی و تمسخر وابسته به روسیه معرفی شده‌اند.

🔹 خود رهبری در دیدار با پوتین حمله روسیه را «ابتکار عمل» دانست و گفت: «اگر راه در مقابل ناتو باز باشد حد و مرزی نمی‌شناسد و اگر جلوی آن در اوکراین گرفته نمی‌شد مدتی بعد به بهانه کریمه، همین جنگ را به راه می‌انداختند.»

🔸 از نگاه اطلاعات، شخص رهبری جلوتر از همه اصولگراها دچار «ذلت» و «شرق‌گدایی» شده! انصافا با چه عنوانی جز بلبشوی رسانه‌ای می‌توان این وضع را توصیف کرد؟ جای نقد و اعتراض نیست؟

🔹 پرسش تکراری: راهی هست که این نقد را به گوش رهبری رساند؟ چرا زیر دست‌شان باید به دوقطبی‌سازی و لجن‌پراکنی دست بزنند؟ اینها رسانه کم دارند؟ یا اقتضای جنگ نرم است که به خودزنی میدان بدهند؟

🔸 اطلاعات سال‌ها در دست دعایی ماند که ارادتمند خاتمی بود و پس از آن به صالحی رسید که دوست روحانی است. چه ضرورتی در سپردن رسانه به این اشخاص نهفته که ما نمی‌دانیم؟ آیا هیچ توضیحی لازم نیست؟

نمونه قبلی از روزنامه جمهوری اسلامی را ببینید.

@daneshtalab1
عرف فلج شده، مردم از دریده‌ها می‌ترسند

درباره معضل سگ‌ها در ایران بسیار حرف زده‌اند: گفتند به حیات وحش و محیط زیست آسیب می‌زند، بهداشت و حقوق شهروندی را ضایع می‌کند. نقد کردند و دلسوزی به خرج دادند که در پارک و زمین بازی نبرید، کوچه و باغچه را توالت نکنید، به ولگردها غذا نرسانید.

در این چند سال حکومت هم عقب نشست و کاری انجام نداد. زمینه تاثیر عرفی و مدنی کاملا فراهم بود اما قشر سگ‌دوست و سگ‌گردان چه واکنشی نشان داد؟ رفتارشان بهتر شد یا بدتر؟ نظم و محدودیت‌هایی که در خود غرب هست را رعایت کردند یا نه؟

اگر اصرار نکنیم که واقعیت تلطیف شود یا به خودمان دروغ بگوییم وضعیت بیش از حد روشن است: بهم زدن آرامش و دریدن هنجارها برای اقلیت آزادیخواه جنگ روزمره شده و به هیچ‌ وجه کوتاه نمی‌آیند. سگ‌گردانی مبارزه است همانطور که کشف حجاب مبارزه شد.

دائم به دنبال بهانه‌ برای تخریب می‌گردند. پرخاش ضدفرهنگی یا زیر پا گذاشتن ارزش‌ها شکلی از نبرد شده که هیچ چیز نباید مانع پیروزی در آن شود. هر کس هم جرأت کند حرف بزند «مزدور» است و در کمترین واکنش، سیلی از فحش‌های ناموسی را نثارش می‌کنند.

هیچ عرفی نمی‌تواند جلوی اینها بایستد. کسانی که با مردم جمله‌های زیبا می‌سازند، می‌گویند قانون لازم نداریم و دولت نباید دخالت کند، کلاهبردارند و خودشان را برای همین جماعت دریده شیرین می‌کنند. مدارشان فقط گدایی توجه است نه راستگویی یا واقع‌بینی.

@daneshtalab1
حمایت حق ما است، نه فقرا

درآمد پایه همگانی (UBI) همیشه با این ایراد روبرو بوده که باعث تنبلی می‌شود و‌ انگیزه پیشرفت را از بین می‌برد. می‌گویند دولت نباید به مردم کمک بدهد تا خودشان تلاش کنند و موفقیت را به دست بیاورند.

این باور را می‌توان پذیرفت به شرطی که عمومی باشد یعنی ثروتمندان هم بچه‌هایشان را در شرایط کمبود و تقلا قرار بدهند تا خودشان دست و پا بزنند و بالا بیایند.

طبقات بالا اصرار دارند فرزندان‌شان تأمین حداکثری شوند اما تأمین حداقلی برای سایر طبقات را باعث تنبلی و مفت‌خوری می‌دانند. این دوگانگی بخشی از «ایدئولوژی آزادی» است و چنان جا انداخته‌اند که فریب نهفته در آن دیده نمی‌شود.

اگر تأمین حداقلی مردم را تنبل می‌کرد ثروتمندها بچه‌هایشان را به مناطق محروم یا دستکم به مدارس دولتی می‌فرستادند، هرگز هم برای راه انداختن کسب و کار به‌شان کمک نمی‌کردند. اگر به رتبه‌های بالای کنکور نگاه کنیم متوجه می‌شویم چه عواملی پیشرفت را هموار می‌کند.

پس واقعیت واژگون است: تأمین نیازها بسیاری از نگرانی‌ها و اضطراب‌ها را از بین می‌برد، اجازه می‌دهد شهروندان حضور فعالی در جامعه داشته باشند، یعنی امکان مقایسه خودشان با دیگران و انگیزۀ رقابت و تلاش پیدا کنند.

حتی امکاناتی که دانشگاه‌های دولتی می‌دهند (خوابگاه، غذا و بودجه اضافه برای ورزش، تفریح و...) همین کارکرد را دارد. برای اینکه دانشجو با خیال راحت‌تری درس بخواند. اقتصاد آزاد اما باعث شده بسیاری از دانشجویان دولتی هم طرفدار رهاسازی شوند و حمایت از فقرا را مفت‌خوری و گداپروری بدانند.

انکار نمی‌کنیم که در فقر هم ممکن است بعضی‌ها انگیزه پیدا کنند و خودشان را بالا بکشند اما فقط عده اندکی. اثر عمومی فقر کُشتن انگیزه‌ها و فرسوده کردن نیروها است. به جز موارد استثنایی فقیرِ مستعد از کم‌استعدادی که بهترین امکانات برایش مهیا شده عقب می‌افتد.

«ایدئولوژی آزادی» سراغ همان استثناها می‌رود و داستان‌های موفقیت می‌سازد، آنقدر جذاب و پر آب و تاب که اکثریت یادشان می‌رود استثنایی نیستند یا استثنا شدن در بسیاری از موارد با بخت و اقبال گره خورده‌.

@daneshtalab1
حریف تکه‌پرانی نمی‌شویم

می‌گویند فقط جمهوری اسلامی و طالبان حجاب اجباری دارند. اگر در کشوری سوسیال‌دمکرات مثل سوئد بگویند فقط شما و کره‌شمالی فلان قانون را اجرا می‌کنید پاسخش چیست؟ اگر بگویند فقط آمریکا و اریتره از شهروندان خارج از کشور مالیات می‌گیرند چطور؟

مثلا می‌توانیم بگوییم سوسیالیسم یک طیف است و شباهت‌های موردی دلیل بر اینهمانی نمی‌شود. مقایسه ایران با طالبان مثل مقایسه سوئد با کره‌شمالی است. حکومت اسلامی یک طیف است که انتهایش می‌تواند داعش باشد و سوی دیگرش نظامِ شیعه ایرانی.

از جهت تعهد به اسلام و اجرای حدود، حکومت علوی را هم می‌توان کنار داعش قرار دارد و این هیچ اهمیتی ندارد. نازیسم آلمان، فاشیسم ایتالیا، کمونیسم فرانسوی یا روسی، همه الگوهای مدرن و سکولار بودند و با رژیم‌های لیبرال و دمکرات در یک طیف قرار می‌گیرند.

کسانی که چنین حرف‌هایی می‌زنند اغلب پاسخ منطقی نمی‌خواهند. قصدشان ترور و تحقیر است و هر چه دلیل بیاوریم بدتر می‌کنند. جواب اینها را باید با کنایه و متلک داد که بنده بلد نیستم. باید با ادبیات خودشان رهاکردن عقل را به رخ‌ کشید که از امثال ما برنمی‌آید.

این روش‌ها شیطانی است و حدس می‌زنم چیرگی بر آنها هیچ وقت ممکن نمی‌شود. عالم انسانی طوری طراحی شده که اصحاب زخم‌زبان و سرزنش همیشه یک گام جلوتر باشند و امتحان الهی با تحملِ استهزاء رخ بدهد. قرار نیست در این چیزها حریف معاویه و امثال او شویم.

@daneshtalab1
درویش‌های خونریز، ژرمن‌های پرشور

صوفیه به شکل افراطی از عشق و محبت دم می‌زنند، فرهنگ تصوف با گذشت و مدارا گره خورده اما یکی از خشن‌ترین کنش‌های سیاسی در تاریخ ایران را دراویش گنابادی رقم زدند. بازداشت یکی از آنها به خاطر جرمی عادی، منجر به تهدید پلیس، تعیین اولتیماتوم، سنگربندی و منتهی به جنگ خیابانی شد. علیرغم خویشتنداری در طرف مقابل، دراویش موفق شدند در یک شب پنج نفر را بکشند: دو بسیجی که یکی‌ را تدریجی و با شکنجه به قتل رساندند و سه نفر از نیروهای انتظامی که دو تن‌ سرباز وظیفه بودند و با اتوبوس زیرشان گرفتند.

شبیه این دوگانگی در روهینگیا از بودایی‌هایی دیده شد که قابل مقایسه با صوفیه هستند. مسلکی که از دنیاگریزی می‌گوید و به دنبال آرامش و مدارا است اما پیروانش بدون هیچ پرده‌پوشی تصاویری از بدترین خشونت‌های قومی را به رخ کشیدند‌. گویی قبیله‌ای وحشی از ماقبل تاریخ بیرون آمده و به جان مردمانی بی‌دفاع افتاده، چنان وحشتی ساختند که مسلمانان بیچاره همراه با زن و بچه مثل فراریان از مغول‌، خانه و‌ کاشانه را رها کرده و از آتش‌افروزی و مرگ می‌گریختند.

اگر بپرسند کدام‌ کشور نقش پررنگ‌تری در فلسفه مدرن داشته پاسخ‌ بیش از همه آلمان خواهد بود. سهم ژرمن‌ها در علم و فناوری و هنر و ادبیات اروپایی نیازی به اشاره ندارد. ملتی که در فرهنگ و تمدن پیشتاز شد در سیاست بدترین کارنامه را ثبت کرده. پشت سر هیتلر مرتکب زننده‌ترین نژادپرستی تاریخ شدند و میلیون‌ها انسان و هزاران یهودی را به کشتن دادند حالا حتی چپ‌ها و سبزهایشان حامی افراطی اسرائیل‌اند که از سلاخی در پخش زنده و سوزاندن کودکان ابایی ندارد. گویی عمدا می‌خواهند نمادی بسازند که جز در افراط یا تفریط سیر نمی‌کند.

مثال سیاسی در سطح راهبردی آشفتگی را به اوج می‌رساند. انگلیسی‌ها نماد حسابگری و دوراندیشی هستند، خیلی خوب نفرت و تبخترشان را پنهان می‌کنند. مدارا با تفاوت‌های مذهبی و آئینی از عواملی بود که در استعمار آنها را از فرانسویانِ عصبی و قلدرمآب جلو انداخت. اما زمانی که به اسلام و سنت‌های دینی نیاز پیدا کردند تا سدی جلوی کمونیسم بسازند در هر سه کشور نوار جنوبی شوروی (ترکیه، ایران، افغانستان) کشف حجاب با زور پیاده شد. اگر هم طراحی خودشان نبود می‌توانستند جلوی گماشتگان را بگیرند اما فقط نظاره‌گر بودند. چطور چنان خشونت آشکاری را تجویز کردند؟

مثال‌ها واقعا زیادند. ژاپنی مغرور و سلحشور که از هیچ‌نیرویی حتی مغول شکست نخورد و در دوره معاصر به نژادپرستی عجیب و غریب رسید به زبون‌ترین سیاست ممکن در برابر آمریکا تن داده و بعد از چند دهه نه تنها مقاومتی بروز نمی‌دهد بلکه بیش از پیش در حقارت فرو می‌رود. چطور متکبرهای نژادپرست، رفتاری شبیه برده‌های گوش به فرمان نشان می‌دهند تا حدی که در جنگ روسیه با اوکراین هم به عنوان پشتیبان مالی وارد می‌شوند؟ چرا این کشورِ یکدست و متحد، بدون هیچ مقاومت قابل توجهی، یکی از ایالت‌های آمریکا شد؟

عرب‌ها عموما مردمانی راحت و کم‌تلاش به تصور می‌آیند که به حرافی، شاعری و وقت‌گذرانی مبتلا هستند و جلوه‌های سخت‌کوشی و زدن به آب و آتش کمتر ازشان دیده شده. اما وقتی پای جنگ و جهاد به میان بیاید سربازانی از میان عرب‌ها خودنمایی می‌کنند که مفاهیم مقاومت و جان‌سختی را یک درجه ارتقاء می‌دهند. از لبنان و فلسطین تا عراق و سوریه که مهد برآمدن داعش شدند تا یمن و حتی مصر، عرب‌ها مبارزانی (خوب یا بد) به جهان نشان دادند که مرورشان فقط باعث حیرت است. چگونه فرزندان روستائیانی کم‌تلاش که به اندک قانع‌اند، انگیزه جهانگیری پیدا می‌کنند؟

این تناقض‌ها از کجا آب می‌خورند؟ چطور باید توجیه‌شان کرد؟ مثالی نزدیک‌تر احتمالا تناقض را برایمان ملموس‌تر کند. صاحب دقیق‌ترین گاهشماری جهان و برخی از ظریف‌ترین هنرها که جز با دانش ریاضی، یا نظم و دقتی وسواس‌گونه قابل تحقق نیستند کشور خودمان است که بی‌گمان یکی از شلخته‌ترین فرهنگ‌های اجتماعی را ساخته. بی‌اعتنایی به نظم و منطق از وقت‌نشناسی تا رانندگی همه جا در ایران قابل مشاهده هست اما نمودهای بارزش در سیاست و مدیریت که بیشتر کانون توجه بوده‌، ذهن را آسان‌تر به تصدیق این تناقض وادار می‌کند. 

تفکیک همیشه پاسخ دم‌دستی است که فی‌المثل بین نخبگان و عامه اگر تفاوت قائل شویم پاسخ را خواهیم یافت اما چه در مثال‌های خارجی چه درباره ایران این پندار به سادگی کنار می‌رود. در بسیاری از خانه‌های ایرانی زیبایی و نظم موج می‌زند، کوچک‌ترین شلختگی یا آلودگی از نظر مادران ایرانی (این خدایگان حافظ سنت) جرم نابخشودنی به حساب می‌آید. به تعبیری که از فرید زکریا نقل شده ایرانی‌ها فتیش تمیزی دارند اما دقیقا همین ملت در طبیعت زشت‌ترین رفتار ممکن را نشان می‌دهند. وضع برخی اماکن عمومی نیز سخنی برای گفتن باقی نمی‌گذارد.

تناقض‌های کلان، خرد بشری را به سخره می‌گیرند.

@daneshtalab1
ایران، عقب‌مانده‌ترین در جهان

به خاطر مصرف بالا، کاهش تولید و فرسوده شدن در تحریم دیگر بی‌شباهت به چین نیستیم که به طور طبیعی از منابع فسیلی محروم بوده، سال‌ها است نفت و گاز کم می‌آوریم. وضع ترسناکِ منابع آب و غارت شدن‌شان با نیروگاه‌های سیکل‌ترکیبی بماند. گزینه‌های پیش‌رو برای تولید برق در ایران اول هسته‌ای بوده بعد تجدیدپذیر.

هسته‌ای را نه می‌تونیم بسازیم نه بهمان می‌دهند. شاید فقط روس‌ها حاضر باشند تجربه بوشهر را به چند برابر قیمت با تأخیرهای جانفرسا و تحقیرهای سیاسی تکرار کنند. گزینه باقیمانده در همه سال‌های گذشته کاملا پیدا بوده اما مقاومتی عجیب علیه هر چه بوی چپ یا سبز و محیط‌زیستی بدهد مسیر گشایش را بسته.

دقیقا شبیه رفتاری است که با شعار عدالت دارند: از منافع مردم‌ و محرومان حرف می‌زنند اما دائم سیاست‌های تورم‌زا و طبقاتی روی میز می‌گذارند ولو اینکه شورش و آبروریزی پیامدش بیاید. از دهه هفتاد تا حالا تکرارش کرده‌اند و تاوان داده‌اند اما باز کوتاه نمی‌آیند. فحش‌ها و شعارهای ضددولت‌شان علت واقعی را لو می‌دهد.

در این لجبازی، محافظه‌کارها و اصولگراها (راست سنتی) با معتدل‌ها و اصلاحطلب‌ها (راست مدرن) هم‌کاسه‌اند. هر دو به نفت آلوده‌‌ شدند و به شکل ایدئولوژیک نیروگاه‌های فسیلی را ترجیح می‌دهند. ممکن است زغال‌سنگ وارد کنند تا نیروگاه قرن نوزدهمی بزنند اما امکان ندارد به اشتباه اعتراف و فرمان را به طور جدی برگردانند‌.

در سخنرانی خوب وعده‌ می‌دهند، روی کاغذ برنامه‌ها و افق‌های زیبا به رخ می‌کشند اما در عمل از بعضی امور حیاتی برای کشور گریزان هستند. همان چین که الگوی هر دو جناح برای آزادسازی و سیاست‌های نئولیبرال بوده حالا پیشتاز انرژی خورشیدی و بادی است، اما ایران؟ با توجه به امکاناتش عقب‌مانده‌ترین در جهان.

درست خواندید و اغراقی در کار نیست. میانگین استفاده از انرژی باد و خورشید در جهان بیش از دوازده درصد است اما ایران زیر یک درصد. به خاطر تحریم که مانع سرمایه‌گذاری در نفت و گاز شد و پرونده هسته‌ای که راه توسعه را بست نیازمان به تجدیدپذیرها بیش از کشورهای مشابه بوده، امکانات‌‌مان خوب اما اقدامات نزدیک به صفر.

@daneshtalab1
ساختِ مسکن حرام است

دانشطلب: وزیر راه و شهرسازی از کمک دولت در ساخت مسکن مهر انتقاد کرده بعد گفته بسترسازی و سیاست‌گذاری نباید فقط برای مسکن محرومین باشد، باید اقشار متوسط و درآمدهای بالاتر را هم در نظر بگیریم.

هر توضیحی درباره «نئولیبرال‌های مذهبی» می‌نوشتم به این خوبی درنمی‌آمد که خانم صادق مالواجرد گفته.

اسد زم: عدالت از نگاه نئولیبرال مذهبی یعنی، اگر یک مسکن مهر برای محرومان می‌سازی، یک ویلای مهر هم باید برای مایه‌دارها بسازی!

به قول آن دوستمان: یک مسکن بی‌کیفیت برای فقرا، یک مسکن باکیفیت برای پولدارها.

دانشطلب: البته نمی‌گویند بسازیم، ساختن حرام است. مسکن مهر را مثال می‌زنند که بد بوده و متأسفانه در سه سال گذشته (دولت رئیسی) دوباره اجرا شد و حالا گریبان‌گیرمان است.

می‌گویند دولت باید بسترسازی و سیاست‌گذاری کند. بخش خصوصی هم که می‌دانید، عاشق این است که برای فقرا و کم‌درآمدها خانه بسازد.

حسن زعفرانی: کاش ما می‌فهمیدیم اتمسفر فکری اینا چیه! به خدا که‌ [عجیب]اند.

دانشطلب: یک تحلیل این است که می‌ترسند به خاطر مخالفت با بازار آزاد هدف حمله قرار بگیرند و از علمِ مطلق و مقدس اقتصاد بی‌خبر خوانده شوند.

به سمت افراطی‌ترین مواضع حرکت می‌کنند تا وحوش نئولیبرال نگویند این ریشو یا چادری بیسواد است و بدون لیاقت به این جایگاه رسیده.

ـ🔗
@daneshtalab1
زدن بر سر خودی، عشوه برای دیگری

مسعود پزشکیان از وقتی کمترین شناخت سیاسی را درباره او پیدا کردم باعث ناخوشی‌ام بوده حتی بیش از روحانی و ظریف. او را شخصیتی با رفتار وارونه دیده‌ام که متون دین را برای سرزنش و سرکوفت به دینداران استفاده می‌کند تا سکولارها یا طرفداران آزادی و ولنگاری محق‌تر به نظر بیایند، حتی وقتی دست به شورش و ساختارشکنی زده‌اند.

نمونه بارزش ۸۸ و نطق پر آب و تاب در مجلس بود که کوچک‌زاده با «کلمة حق یراد بها الباطل» به آن واکنش نشان داد. شورش سبزها کمر نظام را شکست، روند افول ایران را کلید زد و کشور پس از آن قد راست نکرد‌. مثال دیگرش بسته‌تر دانستن نظام از رژیم پهلوی آنهم در شورش «ززآ» بود که از ابتدا برای خونریزی، آویزان کردن و مأمورکشی راه افتاد.

طیف ارزشی و دینمدار در برابر هر نیرویی بایستد پزشکیان آماده است قرآن و نهج‌البلاغه را جلویشان بگیرد و با اشاره تکراری به سر (به معنای فکر کردن) حتی در جنگیدن با تکفیری‌ها تردید ایجاد کند. اگر باور ندارید این فیلم از آذرماه ۹۶ را ببینید، زمانی که سردار سلیمانی و مدافعان حرم در موقعیت جهاد بودند تا خطر داعش را از ایران دور کنند.

پزشکیان با استفاده از فرمولِ آشنای مذهبی‌های صورتی، با خودزنی خودشیرینی می‌کند. ظاهرا برای اصلاح است اما در واقع امثال خودش را خوب و استثنایی نشان می‌دهد که معنایش ناراست و فاسد جلوه دادن اکثریت است. فکر نکنم هیچ عاقلی که برای خودش ارزش و احترامی قائل باشد در هیچ گروه و هویتی با این جنس خودزنی کنار بیاید.

نوع افراطی این ترفند را «غلت زدن در لجن» توصیف کردیم. عده‌ای همان سفره‌ای که از آن برآمدند را به گند می‌کشند برای اینکه به اغیار نشان بدهند فرق دارند و باید لایک بگیرند. مثل مهاجری که هشتگ #مااصولگراها می‌زند: به لاریجانی نزدیک و همچنان از اصولگرایی (به روایت خودشان نجس) ارتزاق می‌کند اما بدون عقب‌نشینی از سفره به آن فحش می‌دهد.

در نگاه فرهنگی با نوعی بیماری مواجهیم که الگویش فیلم‌های جشنواره‌ای هستند. کشور خودشان را تخریب می‌کنند تا به غربی‌ها حس خوب بدهند، که مطمئن شوند اولا برترند ثانیا رفتارشان با ملت‌های ضعیف درست بوده. هنرمند جهان سومی در سیاه‌نمایی و خودتحقیری افراط می‌کند فقط برای اینکه فایده شخصی (جایزه و شهرت) ببرد.

نسبتِ پزشکیان با نظام و مذهبی‌ها فاصله زیادی از این حالت ندارد، الگو همان است: زدن بر سر خودی، عشوه برای دیگری. حاصلش اینکه بگویند فلانی فرق دارد، این خوب است. در باطن اما محاسبه زیرکانه‌ای پنهان شده: به این‌ها توجه کنیم تا خودشان اعتبار و مرجعیت‌شان را از بین ببرند. این قطعا دورترین جهت‌گیری از امام خمینی و نهضتش است.

رهبرِ امثال پزشکیان می‌تواند علی شریعتی باشد که علاقه وافری به متهم کردن و سرزنش خودی‌ها داشت اما خمینی؟ هرگز! عده‌ای تلاش می‌کنند «وفاق» را با نشان دادن دورویی‌ها و تناقض‌ها زیر سوال ببرند، زحمت می‌کشند تا واقعیت آشکار شود اما در واقع خودشان را خسته می‌کنند. با نگاهی از دورتر هم معلوم است: پزشکیان ماقبل این نقدها است.

@daneshtalab1
بعید می‌دانم این حجم از آگهی و کاسب‌کاری در کشورهای دیگر نمونه‌ای داشته باشد چون تا همین جا متن به سختی دیده می‌شود. در سایت‌های فارسی حاشیه جای اصل را گرفته، در واقع صفحاتِ تبلیغ را بازدید می‌کنیم که لابه‌لای آن چند خطی نوشته به چشم می‌خورد.

به شکلی زننده شاهد ترکیبی از سرمایه‌داری تجاری و کم‌هوشی ایرانی هستیم. ایرانی‌ها عموما کم‌هوش‌ نیستند اما مظاهر کم‌هوشی را گاهی خیلی دریده به رخ می‌کشند. انگار عمدی در کار است تا فریاد بزنند: «دل‌مان می‌خواهد، به بدیهیات منطقی هم اهمیت نمی‌دهیم».

افراط و دریدگی مرا یاد کره‌شمالی می‌اندازد، از آن جهت که ایران را در اقتصاد و فرهنگ و سیاست به آن تشبیه می‌کنند. این هم البته از مظاهر کم‌هوشی است و تکرار همان «دل‌مان می‌خواهد»: دوست داریم بگوییم ایران کمونیستی است، هر کس هم مخالفت کند مزدور است.

@daneshtalab1
اول جلوی نشتی را بگیر

اقتصاد ایران استخر سوراخی است که نشتی بزرگی به سمت زمین‌های دشمن‌ دارد. منابع را برداشت می‌کنند تا در جیب خصوصی‌ها برود به خیال اینکه اقتصاد شکوفا شود!

در عمل به دلار رونق دادند و خروج سرمایه شکوفا شد. به جای اینکه اول جلوی نشتی را بگیرند همچنان تولید و صادرات را تشویق می‌کنند.

دانشطلب

قسیم عثمانی روز استیضاحِ [همتی] از فرار سرمایه ها از کشور می‌گفت.

یک نفر نیست بپرسد اگر یک ایرانی در امریکا مال و اموالش را تماما بفروشد و بخواهد به ایران انتقال بدهد، دولت امریکا می‌گذارد؟

پس چرا این مملکت تحریم‌زده اینقدر بی در و پیکر است که پول‌ها را راحت به خارج انتقال می‌دهند؟

فرشته صادقی
@daneshtalab1
غربی‌ها موثرند اما، تقصیر نظام است

اگر از توانایی غربی‌ها در رسانه بپرسی می‌گویند بسیار قدرتمند و موثرند، در هر شرایطی روی هر فرهنگی تأثیر می‌گذارند، کارشان را بلدند.

اگر بگویی غرب باعث سقوط ارزش‌ها شد و به خانواده آسیب زد می‌گویند نه! تقصیر نظام بود. اگر درست آموزش می‌دادند و فاسد نبودند ماهواره و‌ اینترنت اثری نداشت.

براندازها وقتی مطلق می‌گویند «تقصیر نظام است» فقط تناقض فکری دارند اما مدافعانی که می‌خواهند با این حرف‌ها چهره منتقد بگیرند، تناقض عملی هم دارند.

اگر مقصر اصلی نظام باشد یعنی کارآمدی ندارد، مشروعیتش از دست رفته، ساختار و شخصیت‌ها از رهبری تا پایین به درد نخورند. پس چه چیزی برای دفاع می‌ماند؟

ـ🔗
@daneshtalab1
چرا فقه را مسخره می‌کنید؟

پیش‌تر محقق داماد بین بانکدارها و فعالان اقتصادی حرف‌های عجیبی زد و گفت آدام اسمیت سرمایه‌داری را از آموزه‌های پیامبر گرفته (تفصیل را اینجا ببینید) حالا بریده‌هایی از یک مصاحبه پخش شده که حرف‌هایی از همان جنس می‌زند: سکولارپسند و جنجالی. اگر آن سخنرانی طلبه‌های سطح یک را هم به تعجب وامی‌داشت این مصاحبه را مکلفین عادی هم می‌توانند به چالش بکشند. 

وقت گذاشتم و مصاحبه که بیش از دو ساعت و نیم طول کشیده را به طور کامل شنیدم و باید بگویم برشی که سایت جماران (منتسب به امام خمینی، مهم‌ترین حامی قانون حجاب) انجام داده بسیار عجیب‌تر از حرف‌های خود محقق است. رسما دستاویز داده‌اند تا یاوه‌پراکن‌های مجازی، آزادی برهنگی را واجب شرعی جا بزنند. 

محقق داماد در پاسخ به سوالی درباره حجاب می‌گوید همه واجبات را نمی‌شود قانونی کرد و حج را مثال می‌زند به این ترتیب که دولت قادر است حساب‌ها را بررسی کند پس می‌تواند بفهمد چه کسانی استطاعت دارند! این حیرت‌انگیز است از کسی که لباس روحانیت به تن دارد. تشخیص استطاعت برای حج با خود مکلف است اما تشخیصِ حد پوشش از همه برمی‌آید.

چرا دو واجب تعبدی و توصلی باید کنار هم مطرح شوند؟ چرا باید بهانه بدهیم تا عده‌ای بین عبادتی وابسته به نیت و دیگری که حکم ظاهری است خلط کنند؟ هر کس چنین مثالِ بی‌ربطی را در بحث حجاب به میان بکشد قطعا به مغالطه (پهلوان پنبه) آلوده شده. کجا کدام گروه از مسئولین یا کدام‌ جمع قابل توجه از نمایندگان در تمام ادوار گذشته خواسته‌ مشابهی مطرح کرده‌؟

همانطور که در گفت‌وگو می‌آید حساب تظاهر به خلاف شرع (مثل روزه‌خواری) کاملا جدا است. اگر در گفتار و رفتار کسی انکار وجوب حج یا هر عبادتی مثل نماز و روزه و... ظاهر شود حاکم قطعا می‌تواند و باید تعزیرش کند. چنان شخصی از بعضی حقوق اجتماعی و سیاسی محروم است و نباید هیچ جایی در ساختار داشته باشد.

در ادامه حدیثی می‌خواند درباره زنان اعرابی (عشایر) که پوشش خاصی دارند و اگر نهی شوند گوش نمی‌کنند. می‌گوید عبارت «إذا نُهین لایَنتهین» باید تعمیم داده شود، هر جا مقاومتی احساس شد و فقیه احساس کرد احکام شرعی ذبح می‌شود باید طور دیگری عمل کرد. سپس کلیشه کار فرهنگی و تربیتی را وسط می‌کشد که رسما فرار از مسئله (برخورد با مظاهر برهنگی و فساد) است.

زنان بادیه‌نشین که جاهل‌اند و ملزومات شهرنشینی را نمی‌پذیرند استثنای حجاب هستند، مثل زنان سالخورده که پوشش کامل برایشان سخت است. استثنا را نمی‌شود تعمیم داد که هر زنی از حجاب سر و سینه نهی شد و گوش نکرد آزاد بگذارید و‌ نگاه کردن هم اشکال ندارد. تنقیح مناط در مشابهت ممکن است. کدام فقیه می‌تواند بگوید زنانی که به خاطر لجبازی یا خودنمایی و‌ جلوه‌فروشی پوشش حداقلی را کنار می‌گذارند باید آزاد باشند؟

مانند بحث اقتصاد، اینجا هم با نوعی ذائقه سلفی در خواندن احادیث طرف هستیم. برخی می‌گویند چون چیزی در زمان سلف اجبار نشده حالا هم نباید قانونی شود. به این ترتیب همه اجبارهای جدید مثل آموزش و بهداشت و ممنوعیت‌های شهری مثل دامداری حتی قوانین عبور و مرور زیر سوال‌ می‌روند. حکومت نباید بچه‌ها وادار به خواندن و نوشتن کند چون در زمان سلف اجبار نشده!

حالا حرف‌های محقق داماد را دست گرفته‌اند که هر جماعتی حکم شرع را زیر پا گذاشت و به نهی گوش نداد باید رهایشان کرد. بطلان چنین استنباطی چنان واضح است که باعث شرم نیابتی می‌شود. حتی عوام هم می‌توانند از بعضی منکرات مثل شرب خمر و شرارت مثال بزنند که: آنها چه؟ اگر رعایت نکردند، مثل حجاب سر و گردن در زنان اعرابی، آزادی می‌دهید؟ چرا فقه را مسخره می‌کنید؟

اصل حرف‌های محقق داماد وارد کردن قواعد پیش‌فقهی منطبق با عدالت در اجتهاد است. می‌گوید فهم رایج از عدل و ظلم را در استنباط احکام وارد کنیم. به عقل جمعی بشر استناد می‌کند که اگر چیزی خلافش بود باید کنار بگذاریم. خلاصه برای اینکه فقه منزوی نشود و مورد نفرت قرار نگیرد باید مشروط به common sense شود.

امر رایج را به عنوان حیثیت تقییدیه عنوان می‌کند و برده‌داری را مثال می‌زند که درست است، زمانه تغییر کرده و جوازهای سابق پذیرفته نیست. اما همین اشکال به مثالِ زنان اعرابی وارد می‌شود: امروز کدام گروه از زنان را می‌توان با بادیه‌نشین‌های عرب یکی گرفت؟ اصلا چنان زن‌هایی داریم که استثنا شوند یا آنقدر زیادند که مورد بحث اجتماعی و‌ حقوقی قرار بگیرند؟ در این مثال (یا حجاب نداشتن کنیزان) زمانه و فهم بشر تغییر نکرده؟

[ادامه در پایین]
@daneshtalab1
[ادامه از بالا]

امروزه بسیاری از حرام‌ها در ادیان ابراهیمی مثل ربا، هم‌باشی بدون ازدواج، رابطه بدون عده، همجنس‌بازی یا خرید آزادانه مشروبات، گوشت خوک، هرزه‌نگاری و... مصادیق آزادی یا حق بشر بر خود شمرده می‌شوند. ممنوع کردن اینها را ظلم می‌دانند و مخالفانش متعصب و‌ متحجر، یا به تعبیر انگلیسی که آقای محقق دوست دارند fanatic، خوانده می‌شوند. بنابراین اصل حکومت اسلامی در زمانه مدرن (که شرع و اخلاق را دریده) منکر می‌شود و ضدفقه!

اگر یک گام عقب‌تر برویم چالشی دوگانه‌ رخ می‌نماید: هم سلفی هم مدرن. پیامبر مثل مردم عادی لباس می‌پوشید و خودش را جدا نمی‌گرفت، اگر غریبه‌ای وارد مسجد می‌شد تشخیص نمی‌داد رسول خدا کدام است. فرستادگانش برای تبلیغ هم لباس خاص نمی‌پوشیدند. آنچه آقای محقق داماد به تن کرده تا به ما بگوید عالِم است و حکم خدا را بهتر می‌فهمد غیر از اینکه خلاف common sense است با مضمون روایات هم مغایرت دارد.

اگر عقلانیت مدرن را ملاک بگیریم یا بخواهیم حرف‌های روشنفکرانه بزنیم تا مخالفت‌ها با فقه کم شود لاجرم به مسیری خواهیم رفت که احکام شرعی انکار شود. این شیوه دفاع نقض غرض است و آخرش اینکه نه تنها حیث اجتماعی و سیاسی دین که هویت گوینده نیز به عنوان عالم فقهی زیر سوال برود. در پایان باید اظهار تأسف کنیم که ناچاریم در ماه رمضان وقت و نیرویمان را صرف حرف‌های عجیب و سوء استفاده‌های مجازی کنیم.

@daneshtalab1
2025/10/26 15:57:59
Back to Top
HTML Embed Code: