Telegram Web Link
♻️مصاحبه با یک زن تن فروش

ترجمه از اردو: فضل‌الهادی وزین

یک زن از کدام مراحل می‌گذرد تا به شکل یک زن هرزه و بدکردار درآید؟
برای نوشتن در این باره، یکی از دوستانم در کراچی زمانی را ترتیب داد تا با یک زن هرزه ملاقات کنم.
از ملتان به کراچی رسیدم. دوستم مرا به سوی یک منطقه‌ پرجمعیت برد. از کوچه‌های تنگ و تاریک گذشتیم تا در برابر خانه‌ای ایستاد و دروازه را کوبید.
از درون، زنی زیبا دروازه را باز کرد و همانند زن‌های هرزه‌ی لکهنوی، با نزاکت ویژه ای سلام کرد. دوستم مرا تنها گذاشت و برگشت.

آن زن مرا به داخل برد و اشاره کرد روی چوکی بنشینم. خودش روبه‌رویم نشست. با نگاه نیمه‌پنهان به سویش نگریستم؛ بی‌اندازه زیبا بود. در حالی که گلاس آب به سویم دراز می‌کرد گفت:
«صاحب، دوست‌تان گفتند شما نویسنده هستید».
من با فروتنی آمیخته به غرور پاسخ دادم:
«بله، تنها می‌کوشم کلمات شکسته‌ پراکنده را در ریسمانی به‌هم ببافم».
او چشم در چشمم دوخت و پرسید:
«برای نوشتن درباره زن هرزه چرا از ملتان تا کراچی آمدید؟ در ملتان هم صدها زن هرزه می‌توانید پیدا کنید».
هنوز من لب باز نکرده بودم که او سیگاری روشن کرد، کام عمیقی کشید و دود را به شکل دایره از لب‌های سرخش بیرون داد و گفت:
«صاحب، شما هم نویسنده دست دوم به نظر می‌رسید. نویسنده‌ موفق کسی است که به اطراف خود با دقت بنگرد».
این سخن ساده اما پرمعنی‌اش عرق بر پیشانی‌ام نشاند. گال‌هایش از خشم سرخ شده بود و پی‌هم ادامه داد:
«صاحب، در اینجا، قاضی عدالت را می‌فروشد، اما منفور، تنها زن هرزه است که تن می‌فروشد.
سیاستمداران، وجدان می‌فروشند و شما آنها را رهبر می‌نامید، اما زن هرزه مجبور، برای‌تان خار است.
دکترها مرگ را تجارت می‌کنند، وکلا و پلیس با رشوه دروغ و قتل را سامان می‌دهند.
در این وطن، عهد وفاداری شکسته می‌شود، قانون لگدمال می‌گردد، ثروت‌ها غارت می‌شود، رسانه‌ها حقیقت را وارونه نشان می‌دهند، آموزگاران آینده‌ فرزندان را به سودا می‌گذارند، و از بالا تا پایین همه‌چیز خریدنی است.
اما منفور فقط زن هرزه است!! زنی که برای سیر کردن شکمش وادار می شود تن خویش را بفروشد».
قطره‌های عرق چون باران از پیشانی‌ام فرو می‌چکید. او دستمالی سویم دراز کرد و با صدایی محکم گفت:
«صاحب، در چنین جامعه‌ای، وجود زن هرزه کمتر از یک نعمت نیست».

لبخندی کم‌رنگ بر لبانم نشست و در دل گفتم: چگونه یک زن هرزه از کار خود دفاع می‌کند!
اما او ادامه داد:
«اگر ما زن‌های هرزه، آتش هوس این گُرگانِ مَردنما را خاموش نسازیم، آنها به گُل‌های معصوم دختران حوا رحم نخواهند کرد و گوشت‌شان را هم خواهند درید».

سوال‌های بسیار در ذهنم داشتم، اما همه نابود شدند. من که خود را نویسنده و دانا می‌دانستم، در برابر گفتار یک زن هرزه خاموش و بی‌پاسخ مانده بودم.
او نزدیک آمد و پرسید:
«صاحب، هیچ‌گاه دیده‌ای که سگ آب بنوشد»؟
من حیران پاسخ دادم: بلی.
سیگارش را سویم دراز کرد و گفت:
«صاحب، بزرگان این شهر، که خویش را ناجی معرفی می‌کنند و امثال شما را فریب می‌دهند، وقتی نزد ما می‌آیند، پاهای ما را همانند سگ که آب می‌خورد، می‌لیسند».

سپس به ساعت دیوار نگاهی انداخت. من آرام برخاستم و سوی دروازه رفتم.
از پشت سر صدای او آمد:
«صاحب، اگر می‌خواهی نویسنده شوی، درباره هرزه‌ های ضمیرفروش بنویس، نه زن‌های تن‌فروش. آن وقت نیازی نیست از ملتان تا کراچی بیایی. در قلمت جرئت پیدا کن»!
من در دل گفتم: آیا سخنان او نادرست بود؟ نه، او به من و همه جامعه، آینه‌ای نشان داد.

#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍2818👏7😢1
♻️ما با ایمان از دست رفته ذره ذره می میریم. ( دلنوشته )

این روزها یادآور جنگ هشت ساله ، یادآور سقوطها و صعودها ، شکست ها و پیروزی ها ، اشک ها و لبخندها ، ازخودگذشتگی ها وخیانتها ، فداکاری‌های و سهل انگاری ها ، ذوق و شوق های بی پایان و بی تدبیرهای آشکار و پنهان ...
درو شدن ها و درو کردن ها
روزگار غریبی بود همه چی در هم آمیخته بود تا عده و‌عده فدای میهن شود.
جنگ‌بود
و مردمی که خندیدن را فراموش کرده بودند.
مردمی که نیمه وجودشان در جبهه ها در حال نبرد بود و آرام و قرار نداشتند.
جنگ بود و شوخی بردار نبود.
هرکسی را شجاعت و جسارت جنگیدن و رزمیدن نبود.
...
نمی گویم همه. اما بیشتر خدای را باور داشتند و نمازهایشان بوی بهشت می داد. وجودشان فضا را معطر می کرد و حضورشان معنا بخش بود.
با بودن در کنارشان احساس خوشبختی فزاینده دست می داد و لطافت قلبشان بهاری بود و سکناتشان روح انگیز ...

ما امروز خالی از آنروزها برای زندگی ماندیم و ذره ذره ایمان را شستیم و اخلاق را به حراج گذاردیم .
آنها غزل خداحافظی را در اوج رضایت ، آرامش و قلبی مالامال از عشق عاری از دنیا خواندند....
خوشا بحالشان...آنها یکدفعه بدون آنکه ذره ذره فروخته شده باشند پر کشیدند این روزها که در ورطه بحران ها گرفتار آمده ایم بیشتر از گذشته به حال آنها غبطه می خورم.
آنها به یکباره در اوج عزت با روحی سرشار از نشاط بدون چشیدن شدائد رفتند و ما ماندیم تا تاوان دوست داشتن زندگی را بدهیم و ماندیم تا عزت را به پای ذلت ، شرافت را به پای خفت و شکوه را به پای حقارت قربانی ببینیم.
آری ماندیم تا اکنون ذلت آنچه را به پایش خون داده بودیم را ببینیم و ذره ذره بمیریم.

#ح_درویشی
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
18😢7👍2👎2👏2
♻️هزینه یک جلسه ۲۲ میلیارد تومان!
سالانه بیش از سه تریلیون تومان!
بهره وری آن ؟

تعطیلی مجلس شورای اسلامی
راهکار مطمئن برای عبور از وضع موجود است.
انحراف از یک کلمه شروع شد!
نظارت استصوابی.
که سنگر به سنگر کشور و انقلاب و نظام را فتح کردند.
مرحوم دکتر حسن حبیبی معاون اول رئیس جمهور بود. بعنوان تهیه کننده پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نظارت شورای نگهبان را نظارت استطلاعی می دانست نه نظارت استصوابی!
در نگاه بنیان گذار جمهوری اسلامی "مجلس خانه ملت " بود و نمایندگان مجلس " عصاره فضایل ملت" بودند.
الان مجلس چقدر کوچک شده است؟
چقدر از ملت دور شده است؟
چقدر با ملت بیگانه گشته است؟
مجلس شورای اسلامی ذاتا و قانونا دو وظیفه مهم داشت.
وظیفه اول قانون گذاری ،وظیفه دوم نظارت بر اجرای قانون و کارگزاران دولت بود.
نظارت مجلس شورای اسلامی بر عملکرد دستگاه‌های اجرایی و کارگزاران دولت مطابق اصول متعدد قانون اساسی و قانون آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی است، این قوه از اختیارات مختلفی در نظارت بر عملکرد دولت برخوردار است که می‌تواند در موارد مربوطه از آن استفاده کند. حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشورطبق اصل ۷۶قانون اساسی ، حق سؤال از وزیر و یا رئیس‌جمهوراصل ۸۸، حق استیضاح وزیر و یا هیئت‌وزیراناصل ۸۹ و حق رسیدگی به شکایات از قوای سه‌گانه اصل ۹۰ ازجمله ابزارهای نظارتی مجلس شورای اسلامی است.
متاسفانه با اِعمال نظارت استصوابی الک را  آنقدر تنگ تر کردند که در غربال آنها هیچ متخصصی، دلسوزی، صاحب برنامه ای نتوانست از غربال آنها عبور کند.
الک طوری تنظیم شد که فقط و فقط معمولا بله قربان گوها،مسئله دارها، بی تفاوتها، بخور بخورها، ، جیب پر کن ها، لال مانی بگیرها، و....تائید صلاحیت شدند.
این گروه افراد هم هر گز نمی خواهند و نمی توانند در مقابل عدول از قانون توسط کارگزاران معترض شوند و هر گز نمی خواهند و نمی توانند برای حُسن اجرای قانون و سلامت مجریان نظارت کنند.
قیمت رای اعتماد،سوال و استیضاح اینها مشخص است.
با این قیمت ها و خرید و فروش رای کدام آدم سالم و متخصص و دارای برنامه حاضر به قبول مسئولیت می شود؟
این خود علامه پنداران متوّهم و  بیسواد، آدم های متخصص و پاک و سلیم و سالم و با برنامه را پس می زنند.همانطور که در دولت فعلی توانستند با هو و جنجال دکتر ظریف را پس زده و باعث تضعیف قدرت راهبری دولت و تیم مذاکره کننده شدند و شد آنچه نباید می شد.
به ارقام نجومی اختلاس ها،واگذاری یهای شرکت های دولتی  از اول دولت احمدی نژاد تا پایان دولت مرحوم رئیسی یک نگاهی بکنید، در این اختلاس ها و واگذاریهارنظارت مجلس کجا بود؟ استیضاح مجلس چه شد؟ شایعه و شائبه دخالت بعضی از نمایندگان  مستقیم و غیر مستقیم در اختلاس ها،واگذاریها در اذهان جامعه نیز پیچیده است.
مجلس بودجه عمومی کشور را عین گوشت قربانی بین نهادها، بنیادها، موسسات به اصطلاح فرهنگی بی ثمر که مربوط به پدران و برادران و پدر خانم ها و اساتید خودشان است بعنوان  حق السکوت توزیع می کنند.
مجلس با این رویکرد و کار کرد تبدیل به مادرنهادی شده است که موسسات ریز و درشت از آن ارتزاق می کنند.
اظهارات نمایندگان در خصوص  سیاست خارجی و مسائل  بین المللی بر خلاف نظر رهبری و مصوبات شعام کشور را با بحران های جدی مواجه می کند.
بحث های مجلس در خصوص تعلل برای پیوستن به اِف‌اِی‌تی‌اِف (FATF و CFT و خروج از NPT و ساخت سِلاح هسته ای بر خلاف سیاست کلی نظام و فتوای رهبری تشویق و ترغیب دشمنان برای حمله به ایران و  سوق دادن کشور به سوی جنگ است.
تعطیلی مجلس یعنی آزادسازی بیش از یک سوم  از بودجه عمومی کشور،
با استناد به آمار مركز پژوهش‌هاي مجلس شورای اسلامی بودجه مجلس در سال 1400 مبلغ ، 1039 ميليارد تومان بود.  اگر فرض شود كه مجلس در هر سال 40 تا 45 هزار دقيقه جلسه علني خواهد داشت (هر جلسه ۴ ساعت كه سالي 166 جلسه مي‌شود)، هزينه هر دقيقه جلسه ‌ با دلار ۲۷ هزار تومان مهر ماه سال ۱۴۰۰ تقریبا به 31 ميليون و 700 هزار تومان می رسید.   هزینه هر جلسه علني 4 ساعته  باز با دلار ۲۷ هزار تومان مهر ماه ۱۴۰۰ حداقل 5 ميليارد و 520 ميليون تومان می شد. الان با قیمت دلار ۱۱۶ هزار تومان هزینه هر دقیقه جلسه علنی مجلس بیش از ۱۲۶تومان می شود!
و در مهر ماه ۱۴۰۴ هزینه یک جلسه ۴ ساعته مجلس بیش از ۲۲ میلیارد تومان می باشد.
آیا برای کشور و ملت و نظام و حاکمیت ارزش دارد که سالانه سه تریلیون و ششصد و پنجاه دو میلیارد تومان برای مجلسی که هیچ بهره وری ندارد هزینه کنند؟
این پول خون دل ملت، رنگ پریده سفره های مردم ، بیکاری جوانان، حقوق معلمان شریف، و کادر بهداشت و درمان نجیب،نیروهای مسلح فداکار و ...پول داروی بیماران، است که بی هدف و بی ثمر هزینه می شود.
چقدر جای محمدعلی شاه قاجار خالی است؟

دهم مهر ماه ۱۴۰۴
جواد لطف الله پور
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍2316👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کودکانگی

♻️ما هوایی را تنفس می‌کنیم که درختان تولید می‌کنند و آن‌ها هوایی را جذب می‌کنند که ما بازدم می‌کنیم.
این رابطه‌ی هم‌زیستی نشان می‌دهد که ما با طبیعت یکی هستیم. ما درون سیستمی هوشمند زندگی می‌کنیم که با عشق و شور بسیار طراحی شده، خداوند یک معمار بی‌نظیر است.

هنگامی که به دستان همنوع خود آزار می بینیم و هنگامی که عرصه بر هر یک از ما تنگ می شود.
پای بر دامن پر مهر طبیعت بگذاریم با شادی کودکان شاد و با آواز پرندگان همنوا شویم و با جریان آب برویم آنجا که دل به شوق آید.
با نسیم باد پاییزی به رقص درآییم و رنگین کمان درختان را به فال نیک بگیریم و بر روی سنگهای سترگ خیمه بزنیم و آفتاب را با تمام وجود بغل کنیم.
دست نوازش را بر چهره گیاهان بکشیم و لختی بر روی چمن دراز بکشیم و...آسودگی را تمرین کنیم.
شوق و ذوق با کودکان بودن افکار زائد را می زداید و ما را به آموختن وا می دارد.
ما از طبیعت جدای نیستیم مادامی که در تخریب آن دست داشته باشیم نسیبی جز فرسودگی و زیان و اضطراب و ناراحتی نخواهیم برد.
با کودکان، کودکانگی کنیم برای دنیای بهتر ؛

#ح_درویشی
#رفتارـخردمندانه
https://www.tg-me.com/darvishane49
21👌2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥این ویدئو پارسال همین موقع در همین کانال بازنشر شد.
شاید اگر همین ویدئو و ده ها توصیه در نوع متفاوت جنگ آینده شنیده می شد اتفاقات جنگ ۱۲ روز رقم نمی خورد.
اگر چه این تکنولوژی استفاده نشد و اسراییل با تخریب و یورش نقطه ای درصدد برهم زدن ابعاد روانی جامعه بود. اما خطر همچنان فعال است.
♻️یک زمان تکنولوژی را در برقی کردن سماور میدونستیم ، درسته در زمان خودش پیشرفت بود ، گذشت زمان نه تنها انسان بلکه جهان را تغییر داده است، امروز تکنولوژی پا را فراتر از تفکر من و شما گذارده ، تکنولوژی مرز نمی شناسد ، دیوار بلند و سیم خاردار مانع آن نیست ، جنگ آینده جنگ تخریب ساختمان وشهر و تاسیسات نیست ، دیگر سلاح اتمی نمی تواند تهدید کننده باشد ، دیگر فیلترینگ مطلب بی معنایی است ، از امروز به بعد زندگی ساکنین این کره خاکی در دستان پر توان هوش مصنوعی است  ، شاید خیلی‌ها مجبور باشند در  رختخواب نیز بجای جلیقه ضد گلوله از لباس سراسری ضد گلوله استفاده کنند ، لطفآ این ویدئو را بادقت تماشاکنید. از حالا به بعد باید در انتظار اتفاقات عجیبی باشیم.

زیر نویس ها را با دقت بخوانید.
#ح_درویشی
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍94
تفرشی:ظریف دوبار بازجویی شد،بیشترین آزار از طرف دبیر وقت شعام بودجاسوس‌ها در دل سیستم بودند سرویس‌های غربی با کراوات و بی‌حجاب نمی‌آیند

🔹جواد ظریف در طول ۳۵ سال فعالیت دیپلماتیک خود دو بار بازجویی شد که یکی از آن‌ها با اصرار علیرضا اکبری بود. اکبری در وزارت دفاع و شورای عالی امنیت ملی مدام ظریف را مشکوک و طرفدار غرب می‌دانست و همین باعث بازجویی او شد؛ موضوعی که خود ظریف به تفرشی گفته است.

🔹ظریف همیشه تأکید داشته بیشترین فشار و آزار را از اطرافیان دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی دیده است. حتی وقتی در فایل صوتی‌اش از «میدان» سخن گفته، منظورش سردار سلیمانی نبود، بلکه دبیر وقت شعام بود.

🔹نمونه‌های متعددی نشان می‌دهد که نفوذی‌ها در دل حکومت فعالیت داشته‌اند. علیرضا اکبری یکی از مهم‌ترین آن‌ها بود که سال‌ها برای سرویس امنیتی بریتانیا اطلاعات می‌فرستاد و اعدامش موجب عصبانیت شدید بریتانیا شد، چرا که حیثیتی برایشان اهمیت داشت.

🔹تجربه نشان می‌دهد سرویس‌های غربی با کسانی که ظاهر غربی دارند یا شعارهای تند می‌دهند وارد عمل نمی‌شوند؛ آن‌ها معمولاً ظاهرالصلاح‌اند، ریش بلند دارند و ظاهرشان کاملاً مطمئن و قابل اعتماد به نظر می‌رسد. در مقابل، کسانی که مردم را به جنگ بی‌محابا یا تسلیم کامل دعوت می‌کنند، دانسته یا نادانسته آب به آسیاب دشمن می‌ریزند و در خط اسرائیل حرکت می‌کنند.

🔹چه کسانی که می‌گویند باید تسلیم شد و چه کسانی که معتقدند هرگز مذاکره نکنیم، هر دو خط دشمن را دنبال می‌کنند؛ نفوذی‌ها یا آگاهانه و یا از روی نابخردی عمل می‌کنند.

مجید تفرشی
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
14👍3👌2
♻️آیا ایران قرن 21 را هم از دست می دهد؟

سهم آسیا از اقتصاد 95 تریلیون دلاری جهان به چهل تریلیون دلار رسید. عددی که بیانگر خیز بلند قارەی کهن برای جبران عقب ماندگی های دو قرن اخیر است.
شوربختانه سهم ایران از این چلچلە، تنها یک درصد است. سهمی ناچیز برای مرد بیمار قاره! به یقین اگر تحریم ها و فساد و سوء مدیریت زایدالوصف نبود، ایران می بایست در جایگاە پنج کشور اول آسیا جا خوش می کرد نه کنار عراق و پاکستان که هر دو با معضل بی ثباتی سیاسی و دولت شکننده و ضعیف دست به گریبانند.

قرن نوزدهم، قرن اروپائیان بود، بدین معنا که راه و رسم غربی را جهانشمول و جهان عقب افتاده را مستعمره یا نیمه مستعمرەی خود نمود.
  قرن بیستم اما به نام ایالات متحدە تمام شد و با آمریکایی شدن تمام مظاهر زندگی اجتماعی مترادف گردید.
ظاهرا حالا دوباره نوبت آسیا شده است.

به گزارش صندوق بین المللی پول سه کشور چین، ژاپن و هند جمعا، 66 درصد از اقتصاد آسیا را به خود اختصاص داده اند.
بعد از چین، ژاپن و هند، کشورهای کره جنوبی و اندونزی به ترتیب  با 1.9 و 1.4 تریلیون دلار در رتبه های بعدی اند. این 5 کشور  حدود 74 درصد اقتصاد آسیا را دارند.
بعد از آنها ترکیه با اقتصادی به حجم 1.3 تریلیون دلار به قدرت ششم آسیا بدل شده است. عربستان با 1.1 تریلیون دلار در رده هفتم قرار دارد و تایوان و امارات و سنگاپور هم در رده های بعدی هستند.
این 10 کشور، سرجمع 85 درصد اقتصاد آسیا را در دست دارند.
بقیه کشورهای آسیا روی هم رفته تنها 15 درصد از اقتصاد قاره کهن را دارند. ایران با 434 میلیارد دلار در زمره کشورهای فقیر آسیاست

پیچ خوردن در چرخەی معیوب تاریخ
همانگونه که گفته شد، ایران در کنار سایر کشورهای آسیایی پس از آنکه قرن نوزده و تحولات شتابان اقتصادی، سیاسی و فناوری آن را از کف داد، به کشوری ضعیف و توسری خور تبدیل شد.
به جرات می توان گفت سرتاسر قرن بیست در تکاپوی گذر از وضع موجود و جبران مافات سدەی نوزده گذشت. دو انقلاب بزرگ - مشروطه و 1357 - و دو جنبش اصلاحی ملی شدن نفت و اصلاحات دوم خرداد، کوشش هایی عمدتا ناکام در این راه بودند.
تقریبا هیچ کشور کهن و مهمی را نمی توان یافت که دو قرن پیاپی زمان را تلف کرده باشد. از این نگاه، ایران یک نمونەی فاجعه بار است. چین و هند نهایتا پس از یک قرن جایگاه اقتصادی پیشین را بازیافته و سهم شایستەی خویش را از جهان کنونی گرفتند.
کشورهای اقماری جهان چینی سدەهای میانی نظیر ژاپن، کره و تایوان حتی سر و گردنی بالاتر از جهان غربی ایستادەاند کە زمانی پبشگام مدرن سازی جهان بود.
این را تولید ناخالص سرانەی فوق العادەی آنها می گوید که مفهومی کیفی تر از تولید ناخالص داخلی است و مستقیما سطح رفاه و آسودگی جمعیت را دست نشان می کند.
کشورهای مسلمان ترکیه، عربستان، اندونزی، امارات و ...هم نمونه هایی از درک فرصت و کسب موفقیت هستند.

چرا به اینجا رسیدیم؟
گزارش ها نشان می دهد که تحریم ها سالانه 120 میلیارد دلار به اقتصاد ایران آسیب می زند. این رقم را ضرب در یازده کنید تا به اندازەی اقتصاد ترکیه برسید.
یعنی در ظرف یازده سال چیزی در حدود تولید ناخالص داخلی ترکیه از اقتصاد مفلوک ایران هدر می رود.
بدتر از تحریم فساد ویرانگر است که به مرتبەی غارت منابع ملی رسیده است: از کوه و دریا و مرتع جنگل گرفته تا نفت و آب و آسمان، مغول وار دارد تاراج می شود.  بدتر از این، هنجارهای اخلاقی و اجتماعی و دینی است که به مقتضای اقتصاد سیاسی خالی از خیر عمومی و مصلحت جمعی شده است.
در یک اقتصاد رفاقتی رانتیر، صدها نهاد بودجە خوار بدردنخور و هزاران بنگاه خصولتی شده، تنها گوشه هایی از مصرف بی بازگشت " ایران" به مثابەی زیستگاهی کهن بر و بومند.
#صلاح_الدین_خدیو
https://www.tg-me.com/darvishane49
😢128👍3🤔1
♻️آیا تا به‌حال به اجبار به دست‌شویی عمومی رفته‌اید که بوی بد بدهد به‌طوری که حالت خفه شدن به شما دست بدهد؟
دقت کرده‌اید که بعد از ۵ دقیقه، دیگر به آن شدت بوی بد را احساس نمی‌کنید؟! و اگر تصادفا یک ساعت آن‌جا گیر بیافتید ممکن است بگویید: انگار اصلا بوی بدی نمی‌آید!
قانونی در این‌جا داریم که صادق است: ما به محیطمان عادت می‌کنیم. اگر با آدم‌های بدبخت نشست و برخواست کنید، کم‌کم به بدبختی عادت می‌کنید و فکر می‌کنید که این طبیعی است! اگر با آدم‌های غرغرو همنشین باشید عیب‌جو و غرغرو می‌شوید و آن را طبیعی می‌دانید. اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت می‌شوید اما در نهایت شما هم عادت می‌کنید به دیگران دروغ بگویید. و اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت. اگر با آدم‌های خوشحال و پر انگیزه دم‌خور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می‌شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است. تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی  شما را پایین می‌کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی‌شوید.

👤 #اندرو_متیوس
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍307👌3
♻️درک افراد از سخنان ما یکسان نیست.

هر کس در محدوده توانایی ذهنی خود حرف ما را فهم می کند
.

🔹فرض کنیم توانایی درک یک شخص را بتوان با یک عدد نشان داد و برای هر سخنی ،میزان تواناییِ معینی نیاز باشد.برای مثال شخص A توانایی درک ذهنی اش 10 باشد و شما سخن منطقی بگویید که برای درک آن میزان توانایی 20 نیاز باشد. در اینصورت اون تنها نیمی از مفهوم و دلایل سخن شما را درک می کند. اما شما تصور می کنید او نیز مثل خود شما تمام سخن منطقی را که گفته اید ، درک کرده یا توقع دارید به سادگی همانند شما اقناع شود.اما اینطور نیست.چون برای درک و اقناع او، نیاز است تمام سخن شما را فهم کند.


🔹همانطور که برتراند راسل میگفت: "برداشت نادان از چیزی که دانا می‌گوید هيچوقت نمی‌تواند درست باشد. چراکه نادان هر چیزی را که می‌شنود، به چیزی که بتواند بفهمد، تفسیر و ترجمه می‌کند."

🔹با توجه به این مساله ،دونکته را باید رعایت کرد: به آسانی با هر کسی وارد بحث نشویم ؛ به قول دیگری از راسل سعی نکنیم با یک صابون، ذغالی را سفید کنیم و یا اگر هم وارد گفتگو شدیم، تنها نکات ساده و بدیهی را در استدلال خود بکار ببریم که چندان نیازمند فهم عمیق نباشد.

🔹نکته دوم اینکه معمولا افراد ، سخن یکسان را به گونه های متفاوتی فهم و درک می کنند، یعنی ابتدا سخن را در ظرف ذهن خود می ریزند و به فرمی در می آورند که با ذهن و ضمیر خود سازگارتر است.


🔹به بیان تمثیلی ، هر حرفی ابتدا در اندازه ی ظرف اندیشه ی افراد قرار می گیرد و اضافی آن، اگر از فهم آنها فراتر باشد ، بیرون می ریزند. در مرحله دوم نیز همان سخن به شکل قالب ذهن افراد در می آید.


چنانچه شوپنهاور می گفت:
"هر کس در واقع آنچه را که با طبیعت او همگون است می فهمد و ارج می نهد. کسی که سطحی است چیزهای سطحی را می پسندد، کسی که عامی است چیزهای عوامانه را... کسی که ابله است مهملات را ...
هر کس بیش از هرچیز ، آثار و محصول خود را می پسندد که کاملا با او یکسان و هماهنگ است."

🔹اندیشمندان برای این معضل رهیافت و راه حل های متنوعی داده اند، اما بسیاری از آنها همچون خود شوپنهاور معتقد بوده اند که نباید با هرکسی وارد بحث شد، و گاهی باید از گفتگوی بی حاصل نیز پرهیز کرد .دکارت ،مور و فلاسفه تحلیلی تاکید را بر وضوح سخنان گذاشته اند . به شکلی که تا جای ممکن سخن واضح و متمایزی بکار رود که از سوءظن و برداشت های نابجا جلوگیری شود. اما به هر حال ما این نکات را مدنظر نداریم و اغلب فرض ما بر این است که سخن ما همانطور که برای خودمان سرراست یا قابل فهم است ، برای دیگری نیز به همین ترتیب درک می شود، حتی به جرأت می توان گفت که بسیاری از اندیشمندان نیز دچار این سهل انگاری ها شده و می شوند.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
17👍5👏5
♻️یک روتین روزانه برای خودتون داشته باشید

جوردن پیترسون میگه کسی نمیتونه بدون روتین زندگی سالمی داشته باشه. میگه اگه توی زندگیتون روتین ندارین، حتما باید یکی برای خودتون بسازین.

شما بدون روتین نمیتونین از نظر ذهنی سالم بمونین. این کار بخصوص برای انسانی که افسرده و مضطربه میتونه کمک کننده باشه.

میگه هر روز سر ساعت مشخصی از خواب بیدار شو و به این ساعت پایبند باش.در غیر اینصورت، ریتم شبانه‌روزیت بهم میخوره و مودت هم طبیعتا بهم میریزه. این یک بایده.
روتین یعنی کارهای تکراری و قابل پیش بینی در طول روز. روتین یعنی ساختن ساختاری که حس قابل پیش بینی بودن زندگی رو به شما میده.

این بحث رو امیل دورکیم، جامعه شناس فرانسوی، یه جور دیگه میگه.

ایده‌ی دورکیم کمی ظریف‌تر از داشتن یک روتینه. از نظر دورکیم یکی از سنگ بناهای داشتن یک ذهن باثبات و سالم، داشتن ساختار و استراکچره.
روتین در دل این ساختار قرار میگیره.

چیزهای دیگه‌ای هم مثل داشتن شبکه ای از آدمها و داشتن یک هویت شخصی هم توش قرار میگیره.
دورکیم میگه از دست دادن این ساختار میتونه منجر به بی‌ثباتی بشه و همین منجر به افسردگی در فرد میشه.
در حقیقت، باید برای زندگی یک چهارچوب و ساختاری داشته باشی و معلق بودن خطرناکه.

منظور از این ساختار یا روتین روزانه هم، کارهای عجیب غریب نیست. صبح سر ساعت مشخصی از خواب بیدار شی، تختت رو مرتب کنی، صبحونه بخوری، به گلها آب بدی، یک ربع ورزش کنی و برای مابقی روز هم همین. کارهایی باشه که انجام بدی و برای همیشه بهش پایبند باشی.

می‌بینی یکی هر روز جلو مغازه‌ش رو آب و جارو می‌کنه درحالی که شاید خیلی وقتا نیاز نباشه.
یکی هر روز ماشینش رو یه دستمالی می‌کشه و اگه این کار رو نکنه انگار روزش از بین رفته.یا آدمی که هر روز کلی راه میره تا برسه به پارک محل تا به چند تا گربه غذا بده! این کارا به زندگیشون معنی میده

و شما هم باید برای خودتون چیزهایی داشته باشین که هر روز انجامش بدین.
مثلا من برای خودم مشخص کردم که هر روز یک توییت پست کنم،‌ یا هر دو سه روز یکبار یک ویدیو روی یوتیوب آپلود کنم.
این رو برای خودم به یک «باید» تبدیل کردم و همین چیزا باعث میشه زندگیم یک ساختاری داشته باشه. 

ریچل گلدمن میگه:«اگه افراد ساختار نداشته باشن و روتین‌های روزانه‌ای نداشته باشن که روش تمرکز کنن، به احتمال زیاد بیشتر و بیشتر به موقعیت‌های استرس‌زا فکر میکنن که همین میتونه منجر به اضطراب و استرس اضافی بشه». داشتن روتین باعث میشه کمتر فکر و خیال بکنید.

هرچند که ممکنه در طول روزها و هفته‌ها، دفعاتی پیش بیاد که شما مجبور باشید چیزهایی رو تغییر بدید اما رعایت یک ساختار اولیه برای زمان بیدار شدن، غذا خوردن، کار کردن، خوابیدن و دیگر فعالیت‌ها میتونه به شما کمک کنه استرس کمتری داشته باشید و زندگیتون رو بهتر سازمان دهی کنید.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
25👏7👍3
✍🏻 شهر هرت

گر این ابیات طنزم چرت و پرت است/
ز تولیدات داخل شهر هرت است/

همان شهری که آوازش بلند است/
برای خیلی خوبان دل پسند است/

شبی در حال رویا میگذشتم/
از آنجا آنچه را دیدم نوشتم/

تمام شهر آوار بلا بود/
به درد و رنج و غمها مبتلا بود/

لب بلوار زیبای کرامت/
شرافت گریه میکرد از خجالت/

لباسی را که رمز معرفت بود /
درآن دیدم که گنج منفعت بود/

روابط با ضوابط دست میداد /
صداقت هی شهید از دست می داد/

اساس منصب آنجا رانت خواری /
مرام مایه داران برده داری/

نه شخص شاغلی جای خودش بود/
نه شیخی بند فتوای خودش بود/

هدایت بس فقاهت بار می کرد /
عدالت را بسا بر دار می کرد/

یکی دیدم که عمری آس و پاس است/
یکی دیدم خدای اختلاس است/

پریشان نو جوانی غصه می خورد/
که از سردرگمی آهسته می مرد/

اصالت گوشه ای گیتار میزد /
رسالت دم زاستکبار می زد /

زنی دیدم در آنجا زار و خسته/
ملاج مست صد مجنون شکسته/

طبابت غرق دنیای تجارت/
سلامت مرده در کوی حقارت /

به بازار شلوغ دین فروشان/
کنار غرفه خرما فروشان /

یکی چاق از فشار پرخوری بود/
یکی دنبال پودر لاغری بود/

شنیدم واعظی آواز می خواند/
مصیبت با نوای جاز می خواند/

گروهی پابه پای پاچه خواری/
گروهی مست خوی خرسواری/

به مسجد تاجری تفسیر می گفت/
دو ساعت از خواص سیر می گفت /

یکی دیدم زرنگ زور و زر بود/
یکی شام شبش خون جگر بود/

درآنجا قوت محرومان گران است/
بلا بر بینوایان امتحان است/

گلی گفتا "کریمی" کوه دردم /
دگر بس کن پسر دورت بگردم .!!!!

#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
14👍7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥سخنان تامل انگیز مهدی فیروزان

در ۷قرن گذشته در آسمانها سیر کردیم ... نسخه ای برای زندگی زمینی نداشتیم ...
زندگی را به رویا فروختیم ...نتیجه اش عقب ماندگی و غوطه خوردن در فقرهای متعدد...
قابوسنامه ، سیاست نامه ، گلستان ، اخلاق ناصری... آخرین دستاوردهای پیشینیان برای زندگی و درک بهای زندگی بود ... پس از آن مرگ را بر تخت نشاندیم و زندگی را بر فرش ...

#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍21🤔2😢1
♻️ با چه منطق و استدلالی صبح روز ۸ اکتبر ۲۰۲۳ سر میدان ولیعصر ولیمه دادند؟

🔹قریب به دو سال از حمله بهت آور و صاعقه وار حماس به شهر های نزدیک نوار غزه می‌گذرد. عملیاتی که یحیی سنوار، فرمانده شاخه نظامی حماس تصورش را هم نمی‌کرد که پس لرزه هایش تا آنسوی مرزهای ایران برود و چهره خاورمیانه را به کلی دگرگون سازد. ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس همچنان به عنوان یک گروه مسلح و آماده به رزم محسوب می‌شد. حزب‌الله لبنان با فرماندهی منسجم و انبار تسلیحاتی مملو از موشک های ایرانی تحت فرمان سید حسن نصرالله برای اسرائیل شاخه و شانه می‌کشید. بشار اسد به عنوان فرمانده سر پل تدارکاتی ایران به منطقه غرب آسیا تقریبا خیالش از آشوب ۱۲ ساله راحت شده بود و کماکان سوریه مسیری امن جهت ارتزاق حزب‌الله و حماس محسوب می‌شد. حشدالشعبی در عراق بدون رقیب و بدون تهدید سروری میکرد و در آخر ایران به عنوان پدرخوانده گروه های مقاومت با خیالی آسوده کارت های بازی خود را در خاورمیانه‌ی پر آشوب منظم می‌کرد. همه چیز همانگونه بود که می‌بایست باشد. اما سنوار تمام قواعد بازی را به هم ریخت و زمین و توپ بازی را دودستی تحویل نتانیاهو داد.

🔹نتیجه چه شد؟! نزدیک به ۷۰ هزار کشته در باریکه غزه و قدری بیش از این مجروح، ۳۰ هزار کودک بیگناهی که توسط قصاب یهود کشته شدند و دیگر آسمان غزه را نخواهند دید، حماسی که بعد دو سال و با از دست دادن اکثر فرماندهان و تسلیحات جنگی عملا تفنگ بر زمین گذاشت، سوریه ایی که بشار دو دستی در طبقی از طلا بر دامن اردوغان گذاشت، حزب‌اللهی که عملا دیگر نیست و اگر هم باشد برای کسی تهدیدی حساب نمی‌شود. حشدالشعبی که سایه قانون انحصار دولتی سلاح را بر سر خود می‌بیند و در نهایت ایرانی که بیش از هزار نفر شهید داد و دیگر نه کارت های رنگارنگ خود را دارد و نه صنعت هسته‌ای و گرفتار زیر فشار مکانیسم ماشه!

🔹به حق که تاریخ در خاورمیانه عجولانه تر و ویرانگر تر از هر نقطه از این کره خاکی بر ما می‌تازد.

🔹حال تمام این مسائل را گوشه ذهن نگهدارید و به این فکر کنید که با چه منطق و استدلالی صبح روز ۸ اکتبر ۲۰۲۳ سر میدان ولیعصر ولیمه دادند؟

https://www.tg-me.com/darvishane49
👏2511👍4🔥1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥سخنان این فلسطینی( برخی مدعی شده اند وی فرزند یحیی سنواراست ) به گفته خودش یک عرب در جمع نمایندگان ...جالب توجه است.
او می گوید:« پدرش می خواسته او را اعدام کند.»
او‌ در این سخنرانی علنا حماس را تروریست و وجود کشوری به نام فلسطین را به رسمیت نمی شناسد.

او فلسطینی ها را مردمی رقت انگیز خطاب می کند که با واکنش برخی از نمایندگان روبرو می شود.

زخم‌خوردگی او در گفتار و سکناتش کاملا آشکار است.
البته سخنان قابل تاملی به زبان می آورد. که شنیدنش خالی از لطف نیست.
شاید مواضع او ریختن آب پاکی بر روی دست حماس و حامیان او باشد.
ببینیم
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
18👎2
♻️ پوستر روز جهانی معلم و شعار سال 2025

📌هرساله در سیزدهم مهرماه (پنج اکتبر) به مناسبت روز جهانی معلم از طرف یونسکو شعار محوری برای این روز انتخاب می شود.

📍شعار امسال، باهم برای معلمان، باهم برای فردا انتخاب و معرفی شده است.
این روز عزیز را به همه معلمان جهان، کسانی که برای بهتر شدن فردای جهان تلاش می کنند، تبریک عرض می نمایم.

World Teachers’ Day:
Together for teachers,
together for tomorrow

#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
14👍6👌1
♻️ایران جامعه ای بی گفتگو

👈 چرا توسعه پایدار زمان بر است؟
جامعه بی گفتگو، ظرفیت های زبانی

  ▫️ ما از روزی که حرف زدن را یاد می گیریم، درگیر "مونولوگ" هستیم؛ یعنی یکی می گوید و یکی دیگر فقط گوش می کند، ابتدا این پدر و مادر و سایر بزرگ ترهای خانواده و فامیل هستند که امر و نهی می کنند و ما گوش می کنیم. سپس معلمان و مدیران و ناظم ها هستند که امر و نهی می کنند و ما فقط گوش می کنیم و مجری هستیم.در خدمت سربازی هم که نیمی از جامعه تجربه اش می کنند ، بازار مونولوگ به مراتب داغ تر است.در محل کار هم، این رئیس است که می گوید و ما گوش می کنیم.

▫️ در عرصه عمومی هم اوضاع بهتر نیست و برای قرن های متمادی، این حکومت است که می گوید و مردم شنونده اند.در روابط همسران نیز، عمدتاً مونولوگ حاکم است و بر اساس این که مرد گوینده مطلق است و زن شنونده یا برعکس، خانواده های مردسالار یا زن سالار شکل می گیرند.

▫️ گفت و گو، اما نقطه مقابل مونولوگ است. در گفت و گو برخلاف مونولوگ، هر دو طرف به طور مساوی فرصت سخن گفتن دارند.اگر بخواهیم مشکلات جامعه ایرانی را به طور بنیادین بررسی کنیم، بی گمان فقدان فرهنگ گفت و گو، یکی از مهم ترین و اساسی ترین مصائب جامعه ایرانی است که اگر فقط همین یک مورد اصلاح شود، بسیاری از مشکلات حل می شود.

🔹گفت و گو دو مقدمه لازم دارد:
🏷 یکی خوب گوش کردن
🏷 دیگر استدلال داشتن.

▫️ یعنی اگر کسی بخواهد گفت و گو کند،باید ابتدا گوش کردن را یاد بگیرد. واقعیت این است که ما ، چندان با هنر گوش کردن آشنا نیستیم. اکثر ما وقتی در حال گوش کردن هستیم، در واقع گوش نمی کنیم که استدلال را بشنویم و تجزیه و تحلیل کنیم؛ما در حالی که ظاهراً گوش می کنیم، در واقع خودمان را برای جواب دادن آماده می کنیم. طرف مقابل هم همین طور!

▫️ به همین دلیل است که کمتر مشاهده کرده ایم دو نفر بحث کنند و در آخر، یکی بگوید من از حرف های شما متقاعد شدم و از دیدگاه قبلی ام برگشتم  و طرق مقابل هم بگوید فلان بخش از استدلال های شما درست بود.گوش کردن، آنقدر مهم و حیاتی است که در این باره، حتی کتاب هایی هم در دنیا نوشته شده است.اما دومین مقدمه گفت و گو، استدلال داشتن است.  اگر کسی بخواهد در یک فرهنگ گفت و گومدار زندگی کند، ناگزیر از مجهز شدن به منطق و استدلال است. جامعه ای هم که مردمانش منطقی و استدلال گرا باشند، در همه زمینه ها رشد خواهد کرد.

▫️ در سال های اخیر در کلانتری های برخی شهرها، برای مراجعین دستگاه های نوبت دهی تعبیه شده است؛ دوستی مطلع می گفت از وقتی که این سیستم تعبیه شده است، تعداد افرادی که قبل از به جریان افتادن پرونده هایشان با یکدیگر مصالحه می کنند، اندکی اما معنا دار، افزایش یافته است. علت نیز البته نه خود دستگاه نوبت دهی که فرصت چند دقیقه ای است که طرفین دعوا تا رسیدن نوبت شان در اختیار دارند و می توانند در این چند دقیقه کوتاه با یکدیگر گفت و گو کنند و به این نتیجه برسند که بهتر است با مسالمت، مشکل را حل کنند.

▫️وقتی فرهنگ گفت و گو نباشد، حتی مسوولان کشور نیز به جای آن که باهم رو در رو حرف بزنند و حرف بشوند، از روش مونولوگ استفاده می کنند،بدین گونه که هر کدام، از تریبون های خاص خودشان سخن می گویند تا در همان لحظه، جواب نشنوند و خدای ناکرده، گفت و گو صورت نگیرد!  در جامعه مونولوگ محور، هر کسی سنگی می زند و در می رود.

🔸 فقدان فرهنگ گفت و گو:

● خانواده ها را از هم می پاشد،
● سیاست را به تنش می کشد،
● تجارت را کند می سازد،
● علم را متوقف می کند،
● دوستی ها را آکنده از سوء تفاهم می کند،


🔸 بدگمانی را در همه سطوح از خانواده تا کلان کشور رواج می دهد و نکته اینجاست هیچ وقت هم نخواسته اند گفت و گو را یادمان دهند چرا که اولاً آنان که باید یاد بدهند، خود نمی دانند و ثانیاً مونولوگ، بیشتر به کارشان می آید.اما چه باید کرد؟

👈چاره نزد خودمان است:
از همین امروز، گفت و گو را شروع کنیم.

🔹اول از همه خوب گوش کردن را تمرین کنیم.

🔹تصمیم بگیریم که وقتی کسی حرف می زند، با دقت به او گوش کنیم و هیچگاه وسط حرف دیگری نپریم.

🔹استدلال را مقدم بر هر چیزی بدانیم.

🔹اگر نقدی داریم متوجه استدلال ها کنیم نه اشخاص.

🔹احترام افراد را در گفت و گو حفظ کنیم.

🔹یاد بگیریم که اگر حرف طرف مقابل مان منطقی بود، علناً پذیرش آن را اعلام کنیم و تصور نکنیم که متقاعد شدن، به معنای شکست خوردن است.

🔹در فرهنگ گفت و گو، متقاعد شدن یعنی احترام به عقلانیت و این، ارزش کمی نیست.

#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
19👍8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♻️کلمات قدرت شفا، ویرانی
و تغییر دنیا را دارند.
درست ازشون استفاده کنیم🌱

#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍20👌65
♻️در پناه سر زلف تو بهارستانی است...

امروز ۱۴ مهر مصادف است با سالروز یکی از فرخنده ترین روزهای تاریخ ایران. یعنی اولین جلسه مجلس شورا در کاخ گلستان که با نطق مظفرالدین شاه آغاز شد.

🌾مردم به ستوه آمده از استبداد داخلی و دخالتهای روس و انگلیس، هزاران امید به آن مجلس بسته بودند و به آن عنوان «مقدس» دادند و بهار سرود:
در پناه سر زلف تو بهارستانی است
که در او هیئت دل مجلس شوری دارند
رازداران تو در انجمن سری دل
لطفی از رمز دهان تو تمنا دارند
مجلس اول ابتدا مشکلات عدیده داشت درگیر با محمدعلی شاه و مشروعه خواهان بود و مکانش، کوچک و نصف اتاق بود، نمایندگان بصورت مسجدی، دو پشته و سه پشته نشسته، در بقیه اتاق هم تماشاگران بودند، گاهی تماشاچیان شلوغ میکردند فکر میکردند در قهوه خانه نشسته، یک مرتبه به وسطِ صحبتِ نمایندگان پریده، احسنت میگفتند، یا وقتی نماینده ای وارد مجلس میشد چاق سلامتیها باعث اختلال نظم میشد، البته بساط چایی و قلیان نیز حاضر بود، گاهی بانگ الاغ و شیهه اسبِ نمایندگان که در آن نزدیکی بسته بودند اختلال ایجاد کرده و بوی پهن شان فضا را پر میکرد، گاهی تماشاچیان، قاطی صف نمایندگان میشدند! عاقبت طنابی از وسط مجلس کشیدند تا وکلا از مردم جدا شوند، اما این طناب در مجالس بعدی چنان کلفت تر شد که نمایندگان از مردم حسابی جدا شدند!

🌾بلی! آن مجلس اول همه چیزش ساده بود حتی حقوق هم نمیگرفتند، اما از جنس مستشارالدوله ها، تقی زاده ها، مدرس ها و مصدق ها بودند، از شنیدن خبر فروش دختران قوچان توسط آصف الدوله حاکم، چنان احساساتشان جریحه دار شده که به گریه افتادند و برخی نمایندگان تبریز در دفاع از حقوق مردم در مقابل مشروعه خواهان، چنان مقاومت کردند که تکفیر شدند و شبها از ترس جانشان در مجلس می خوابیدند!
مجلس اول با تمام گرفتاریهایش، چنان خوش درخشید و قوانین مترقی تصویب کرد که سفیر انگلستان در تلگرافی نوشت:
«این مجلس ایرانیان چنان پر تلاش است که حتی از مجلس خود ما هم پیشرفته تر است...!»
اما آن مجلس مقدس، که امید ستمدیدگان ایرانی بود، به توپ بسته شد و آرزوها برباد رفت، مجالس بعدی که تشکیل شدند مصداق این سخنِ عین السلطنه بود که نوشت:
چنان ریدند احزاب سیاسی
‌به اصل و فصل قانون اساسی
كه دیگر هیچ نتوان پاك كردن‌
مگر با صد زبان دیپلوماسی
(روزنامه خاطرات... ج۵، ص۳۷۲۲)

🌾به دوره رضاشاه که رسیدیم باز مضحکتر شد و تهی از ذاتِ خود.
تیمورتاش لیست نمایندگان را تهیه میکرد و از نظر رضاشاه میگذراند! البته رای گیری هم میشد اما برخی شهرها حتی تعداد رای ها از کل اهالی شهر بیشتر میشد! وهاب‌زاده از اردبیل سی‌هزار نفریِ واجدِ رای  ۳۶۶۳۶رأی آورد! ثقه‌الاسلام بروجردی از بروجردِ سی‌هزار نفری، ۳۵۳۵۹ رأی و عمادی از ساری ده‌هزاری نفری،۳۳۷۴۲ رأی آورد!
وقتی متفقین آمدند مجالس در فضای اشغال شده بهتر شدند و این شوربختی مردمی است که وقتی کشورشان اشغال میگردد، مجالس اش بهتر میگردد!
اما با کودتای ۲۸ مرداد مجلس چنان به قهقرا رفت که در  دیکتاتوری پسر، رئیس مجلس مهندس ریاضی میگفت:
بزرگترین افتخار ما اینست که منویات اعلیحضرت را در قالب قانون می ریزیم...!

🌾و پس از گذشت نزدیک به ۱۲۰سال، اکنون رسیده ایم به مجالسِ فعلی که پس از الک کردن و نظارت استصوابی مصداق این ضرب المثل ترکی میگردند:
«ایندی دوشدون قوش حدینه»
یعنی حالا شدی یک مرغ حسابی!
ضرب المثل اش برمیگردد به داستان مردی روستایی که در صحرا می رفت، لک لکی دید که بر روی سنگی نشسته، مدتی در وی خیره شد و از جثه کوچک و در مقابل، پاهای بسیار درازش تعجب کرد آن وقت، چوب دستی اش را پرتاب کرد و هر دو پای لک لک را شکست. خنده اش گرفت و با خود گفت:
برای دو پسرم یک جفت فلوت بدست آوردم و تو هم شدی مرغ حسابی...!

در این کشور بجای آدمها، ساختمانها مدرن می شوند، امروزه ساختمان آن مجلس باشکوهتر شده، نمایندگان یا تماشاگرانش بجایِ نشستنِ روی حصیر و فرش، در صندلی های سبز می نشینند و بجای قلیان دارای میکروفن، لب تاپ و بجای اسب و گاری، پاترول و دناپلاس...
اما آنچه مهم است اینکه: شرف المکان بالمکین...


✍️علی مرادی مراغه ای
https://www.tg-me.com/darvishane49
👏17👍64🤯1
♻️لبنان را از همان آغاز استقلالش ویران کردند.

از آنجا که دوست دارم هر مطلب جالب توجهی را با سایر انسان‌یاران در میان بگذارم، آنچه در کتاب “راه باریک آزادی” ص ۸۸-۸۷ آمده است را به اطلاع می‌رسانم و خاطر نشان می‌سازم که عراق را نیز چند سال پیش، به همان دام گرفتار کردند.
 
“تا پیش از جنگ جهانی اول لبنان بخشی از امپراتوری عثمانی بود و سپس برای مدتی کوتاه مستعمرهٔ فرانسه شد، تا اینکه در سال ۱۹۴۳ (درست ۸۱ سال قبل) استقلال یافت. این کشور از آن زمان تا کنون حتا یک سرشماری برگزار نکرده است. برای پیمان ملی توافق‌شده در ۱۹۴۳، آمارگیری سال ۱۹۳۲ مبنا قرار گرفت … پیمان مزبور قدرت را بین طوایف مختلف تقسیم کرد.
برای مثال، رئیس جمهور همیشه باید یک مسیحی مارونی باشد، در حالی که نخست‌وزیر یک مسلمان سنّی و رئیس مجلس یک مسلمان شیعه خواهد بود ... رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، مسلمان دروزی است.
قابل پیش‌بینی بود که این پیمان به یک حکومت شدیداً ضعیف می‌انجامد … در این کشور قدرت نه در حکومت بلکه درون هر کدام از طوایف استقرار می‌یابد … حکومت به مهار خشونت نمی‌پردازد یا قانون را به اجرا نمی‌گذارد … هر جامعهٔ محلی ایستگاه تلویزیونی و تیم فوتبال مخصوص به خودش را دارد.
تقسیم شدید قدرت در حکومت لبنان به هر طایفه اجازه می‌دهد رفتار دیگران را بپاید. این وضعیت به هر گروه حق وِتو می‌بخشد و به بن‌بست وحشتناک در دولت می‌انجامد، بن‌بستی با عواقب آشکار، از قبیل ناتوانی در اتخاذ تصمیمات مهم در زمینهٔ خدمات عمومی. در ژوئیهٔ ۲۰۱۵ محوطهٔ اصلی دفع پسماند کشور تعطیل شد. دولت هیچ جای‌گزینی نداشت و زباله‌ها شروع به تلنبار شدن کردند. دولت به‌جای آنکه وارد عمل شود، دست روی دست گذاشت؛ زباله همچنان انباشته می‌شد … جامعه‌ای که خودش را تکه‌تکه و متفرق می‌کند، ناتوان از اقدام دسته‌جمعی است و درواقع عمیقاً نسبت به هر کسی و گروهی که بکوشد بر امور سیاسی تأثیر بگذارد، بدگمان است …

* در این نوع تقسیم‌بندی، شاخه‌های قدرت حاکم، یا همدیگر را می‌پایند و یا برای خراب کردنِ  همدیگر، تصمیمات یکدیگر را وِتو می‌کنند.
آن‌ها برای همیاری و ساختن و خدمت به مردم نیامده‌اند بلکه برای منفعتِ شخصی و چوب لای چرخ همدیگر گذاشتن آمده‌اند که طبیعی‌ست ضرر و زیانش به مردم و آسیبش به کشور وارد می‌شود.

«خیّام»

     از آمدنم نبود گردون را سود
              وز رفتنِ من جاه و جلالش نفزود

     وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
              کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

تقی عطایی
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👏149👍3
♻️چرا کمر این ملت را
شکستید؟

چرا ملت را ویلچر نشین کردید؟!
امیر بیان علیه السلام فرمود که «مَا ضَرَبَ اللهُ الْعُبَاد بِسُوطٍ أَوْجَعُ مِنَ الْفَقْرِ»
هیچ تازیانه‌ای دردناک‌تر از فقر نیست.
ما در پنجمین کشور ثروتمند جهان یعنی ایران زنده هستیم !.ما با داشتن بیش از ۲۷ تریلیون دلار ثروت هر لحظه با غول مخوف فقر در جنگ و ستیز بوده و با تازیانه سفت و سخت  آن به طرز فجیعی شکنجه می شویم.
درست بیست سال است زیر شکنجه تازیانه فقر هستیم از طلوع غم انگیز آن دولت خزان، با اسم دولت بهار! و آن معجزه شوم هزاره سوم!
سال هاست  ملت ما سواری  می دهد، سال هاست به هر شکلی که دل شان می خواهد ما را سوار می شوند.
شب و روز در خلوت و جلوت به هر شکلی که می خواهند سوارمان می شوند.پشت مان زخمی شده است.
ما به سواری دادن عادت کردیم، سواری می دهیم تا ایران مان بماند تا نسلمان ببالد،تا کشورمان شکوفا شود.ما ثروتمندیم و کلی ثروت داریم اما متعهد و ملتزم به سواری دادن هستیم. تا ایران مان ایرانستان نشود. ما را سوار می شوند نه نانی و نه آبی و نه غذایی، تنها چیزی که به ما می دهند منت جانسوزی است که تا بُن  استخوان های نحیف مان ما را می سوزاند.
ما سواری دادن  برای عزت و اقتدار و استقلال  و شکوه کشورمان  را تحمل می کنیم تا آینده ایران و فرزندان ایران تامین شود.
سواری می دهیم تا فرزندان مان دارای مدرسه و آموزش رایگان طبق اصل ۳۰ قانون اساسی  شوند.سواری می دهیم تا طبق اصل سوم تامین اجتماعی بازنشستگان عزیز و شریف و بی رمق تحت پوشش  قرارداشته باشند.سواری می دهیم تا بهداشت و درمان کشور برای همگان یکسان باشد.
ما با داشتن ثروت فراوان خدادادی که ده در صد کل  ثروت و  منابع طبیعی خدادادی جهان  در کشور ماست باز به سواری دادن خود ادامه می دهیم.
اما دولت ما با داشتن معادن سرشار برای تامین یک میلیون دلار وا مانده است!
اما علت فقر و فقیری ما چیست؟
چرا ما هر روز بیش از دیروز فقیر و فقیرتر می شویم؟
چرا با تمام قدرت و  تلاش مان می دویم ولی هر گز به مقصد نمی رسیم؟
چرا دولت ما هر روز بیش از دیروز دست در جیب مردمش می کند؟
امام علی علیه السلام به زیبایی تمام دلیل فقر و فقیری مردم را اینگونه بیان می فرمایند.
وَإِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الاَْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا، وَإِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاَةِ عَلَى الْجَمْعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ، وَقِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ.
سال ۱۳۸۳ رهبر انقلاب  در دیدار با هیات دولت این فراز بلند و ماندگار نامه ۵۳ نهج البلاغه را به زیبایی تبیین و توضیح دادند.
فرمودند.
علت "فقر و تنگدستی مردم فرمانروایان هستند"
مالک، سرزمینی که تو داری به آن‌جا می‌روی، اگر توانستی مردمش را ثروتمند کنی، آباد خواهد شد؛ اما اگر مردم را فقیر نگه داشتی یا فقیر کردی و نتوانستی، این سرزمین هم آباد نخواهد شد؛ ویرانه خواهد ماند.  ابتکار آحاد مردم است که همه جای زمین را آباد می‌کند. بعد می‌فرمایند: «و انّما یعوز اهلها». اعواز، باب افعال است؛ اما لازم است: مردم تنگدست می‌شوند. حضرت با لامِ تعلیل می‌فرمایند: «لإشراف انفس الوُلاة علی الجمع»؛ فقر مردم، تقصیر فرمانروایان است؛ آنها هستند که موجب فقر مردم می‌شوند؛ چون آنچه را که از ثروت و منافع به‌دست می‌آید، برای خودشان می‌خواهند؛" و بر می دارند.
قرآن می فرماید
"وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي جَعَلَ اللهُ‌ لَكُمْ قِياماً" 
پول و  مال و ثروت در نظام اسلامی به منزله ستون فقرات یک ملّت است،  اگر این ثروت مملکت را  به دست سفیهان سپردید، یعنی مردم را فقیر کردید و ستون فقرات ملت را در هم شکستید و ملک و ملت دیگر توان و قدرت قیام و پایداری نخواهند داشت."
فقر قاتل ایمان است.
وقتی فقر از دری وارد شود ایمان از درب دیگر فرار می کند.
به قول آقای رئیس جمهور
خدا وکیلی خودتان قضاوت کنید.
ما  که یک در صد جمعیت جهان هستیم و  ده در صد ثروت خدا دادی را داریم چرا اینقدر فقیر شدیم؟
چرا جوان ما، نخبه ما، تحصیل کرده ما امید خود را از دست داده و به امید آن سوی آب ها چشم دوخته است.
چرا در ده سال گذشته دوازده هزار نفر از نخبگان ما مهاجرت کردند؟
چرا در تامین نیازهای اولیه و ضروری یک زندگی معمولی وامانده شدیم؟
انصاف و مروت کجا رفت؟
بی انصاف ها گناه این ملت چیست؟
إِنَّ رَبَّكَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ ... به يقين پروردگار تو در كمين‌گاه (ظالمان) است!
فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ · پس پروردگارت تازیانه عذاب های گوناگون را بر ظالمان  فرو می ریزد.
تبریز
چهاردهم مهر ماه ۱۴۰۴
جواد لطف الله پور
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍209👎1🤔1
2025/10/19 21:43:55
Back to Top
HTML Embed Code: