دوستت میدارم
دوستت میدارم
یک لحظه از مقابل چشمم دور نمیشوی،
نفسم از یادت میگیرد و خونم در قلبم طغیان میکند.
-نامه فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان
#کانال_آرامش مهتاب&
دوستت میدارم
یک لحظه از مقابل چشمم دور نمیشوی،
نفسم از یادت میگیرد و خونم در قلبم طغیان میکند.
-نامه فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان
#کانال_آرامش مهتاب&
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امشب به رسم عاشقی یادی ز یاران میکنم
در غربتی تاریک و سرد ، از غم حکایت میکنم
امشب وجودم خسته است ، از سردی دلهای سرد
آیا تو هم در یاد من هستی در این شبهای درد ؟
#کانال_آرامش مهتاب&
در غربتی تاریک و سرد ، از غم حکایت میکنم
امشب وجودم خسته است ، از سردی دلهای سرد
آیا تو هم در یاد من هستی در این شبهای درد ؟
#کانال_آرامش مهتاب&
بیتو نازنین نه چیزی هست و نه احدی...و نبودن جبران ناپذیر است و دوریات فرض محال...
-نامه غسان کنفانی به غاده السمان، آوریل ۱۹۶۷
#کانال_آرامش مهتاب&
-نامه غسان کنفانی به غاده السمان، آوریل ۱۹۶۷
#کانال_آرامش مهتاب&
بهار...
حادثه ای بسیار کوچک تر،
از آنچه که باید،
در تلاقیِ بهمن
و یخبندان سرانگشتان
با عطر آشنای آغوشی
تازه از راه رسیده،
که عطشِ مردادماه خوزستان را،
به یکباره سر کشیده بود...!!
از دخترکی چموش و گستاخ
زنی پیچیده در عطرِ باران و نرگس
آبستن هزار شعر و عاشقانه ی مست
زاییده شد
وقتی کنارِ پنجره ی سالخورده
در خانه ای که با شنیدن صدای قدم هات
غبار از تن چهارستون متروک می تکانید،
روی ته مانده ی جان پاهای بیتاب
قد کشیدم و....
چنان بوسیدمت
انگار که از همان ابتدای آفرینش،
یک پیکر بوده ایم...!!
در چنان خوشبختی دیریافته ای
نفس کشیدیم
و در چنان رنگین کمان درخشانی
تنیده شدیم
که هنوز و هرگز حالیات نشد
کفشهای پا به فرار دلت
الی ابدِ روزگار
در گِل..... نه...
در ایوانِ بخت
و حجله ی چند صد تازه عروس آفتاب و مهتاب ندیده
روی زانوان خسته فرود آمد
تا باز ، رود خروشان حیات
توی رگ های خشک زمان
جریان بگیرد
و " می خواهمت" بقاپی
از دهان صورتی رنگ سکوتی،
که برای تو یک نفر
از عطر زعفران و بهارنارنج
شراب یاقوتی انگور میگیرد...!!
#آزاده_رمضانی
#کانال_آرامش مهتاب&
حادثه ای بسیار کوچک تر،
از آنچه که باید،
در تلاقیِ بهمن
و یخبندان سرانگشتان
با عطر آشنای آغوشی
تازه از راه رسیده،
که عطشِ مردادماه خوزستان را،
به یکباره سر کشیده بود...!!
از دخترکی چموش و گستاخ
زنی پیچیده در عطرِ باران و نرگس
آبستن هزار شعر و عاشقانه ی مست
زاییده شد
وقتی کنارِ پنجره ی سالخورده
در خانه ای که با شنیدن صدای قدم هات
غبار از تن چهارستون متروک می تکانید،
روی ته مانده ی جان پاهای بیتاب
قد کشیدم و....
چنان بوسیدمت
انگار که از همان ابتدای آفرینش،
یک پیکر بوده ایم...!!
در چنان خوشبختی دیریافته ای
نفس کشیدیم
و در چنان رنگین کمان درخشانی
تنیده شدیم
که هنوز و هرگز حالیات نشد
کفشهای پا به فرار دلت
الی ابدِ روزگار
در گِل..... نه...
در ایوانِ بخت
و حجله ی چند صد تازه عروس آفتاب و مهتاب ندیده
روی زانوان خسته فرود آمد
تا باز ، رود خروشان حیات
توی رگ های خشک زمان
جریان بگیرد
و " می خواهمت" بقاپی
از دهان صورتی رنگ سکوتی،
که برای تو یک نفر
از عطر زعفران و بهارنارنج
شراب یاقوتی انگور میگیرد...!!
#آزاده_رمضانی
#کانال_آرامش مهتاب&
از خدا بخواه ،
آدمهای خوشذات را مقابل راهت بگذارد
و تو را با آدمهای خوشقلب، هممسیر کند
که هیچچیز از این مهمتر نیست
که با انسانهای درست و حسابی
معاشرت کنی...
تو هرچقدر هم،
که اراده و تلاشت کافی باشد،
همینکه با آدمهای اشتباه روبرو شوی؛
زمین میخوری...!
اما آدمِ درست ،
تو را حتی اگر زمین خوردهباشی،
بلند میکند
و انرژی ناب حضورش،
تو را تا جایگاههای بلندتر
و مقصدهای امنتر میرساند...
خدا کند در هر موقعیت و اتفاقی،
با آدمهای خوشذات روبرو باشی
و هرگز گذارت ،
به آدمهای اشتباه نیفتد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#کانال_آرامش مهتاب&
آدمهای خوشذات را مقابل راهت بگذارد
و تو را با آدمهای خوشقلب، هممسیر کند
که هیچچیز از این مهمتر نیست
که با انسانهای درست و حسابی
معاشرت کنی...
تو هرچقدر هم،
که اراده و تلاشت کافی باشد،
همینکه با آدمهای اشتباه روبرو شوی؛
زمین میخوری...!
اما آدمِ درست ،
تو را حتی اگر زمین خوردهباشی،
بلند میکند
و انرژی ناب حضورش،
تو را تا جایگاههای بلندتر
و مقصدهای امنتر میرساند...
خدا کند در هر موقعیت و اتفاقی،
با آدمهای خوشذات روبرو باشی
و هرگز گذارت ،
به آدمهای اشتباه نیفتد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#کانال_آرامش مهتاب&
بعضی موقعها کوچکترین قدم در مسیر درست و صحیح، در نهایت بزرگترین گام زندگیت میشه.
اما استون؛
#کانال_آرامش مهتاب&
اما استون؛
#کانال_آرامش مهتاب&
ریسمان پاره را دوباره میتوان گره زد
دوباره دوام میآورد؛
اما هر چه باشد،
یک ریسمانِ پاره است...!
شاید ما دوباره یکدیگر را دیدیم؛
اما در آنجا که ترکم کردی،
هرگز مرا نخواهی یافت...
#برتولت_برشت
#کانال_آرامش مهتاب&
دوباره دوام میآورد؛
اما هر چه باشد،
یک ریسمانِ پاره است...!
شاید ما دوباره یکدیگر را دیدیم؛
اما در آنجا که ترکم کردی،
هرگز مرا نخواهی یافت...
#برتولت_برشت
#کانال_آرامش مهتاب&
وقتی که احساس تنهایی میکنید
و به تنگ آمده اید،
احتمال آن که انتخابهای ضعیفتری بکنید، بالا میرود.
استیصال برای دوست داشتن،
آدم را به کجا که نمیکشاند.
با شکم خالی به خرید نروید، چون هر غذای ناسالمی را انتخاب خواهید کرد.
باربارادیآنجلیس؛
#کانال_آرامش مهتاب&
و به تنگ آمده اید،
احتمال آن که انتخابهای ضعیفتری بکنید، بالا میرود.
استیصال برای دوست داشتن،
آدم را به کجا که نمیکشاند.
با شکم خالی به خرید نروید، چون هر غذای ناسالمی را انتخاب خواهید کرد.
باربارادیآنجلیس؛
#کانال_آرامش مهتاب&
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو بگو دوستت دارم
که ساز زندگی از رخساره پاییز ،
بیگانه می شود
و تکرار کن نام مرا ،
میان نفس هایت ،
ببین چگونه جانم می رود
#کانال_آرامش مهتاب&
که ساز زندگی از رخساره پاییز ،
بیگانه می شود
و تکرار کن نام مرا ،
میان نفس هایت ،
ببین چگونه جانم می رود
#کانال_آرامش مهتاب&
سلین: من بیآزارترین آدمم...
تنها کسی که واقعا میتونم آزارش بدم، خودمم!
🎥 Before Sunrise- Richard Linklater
#کانال_آرامش مهتاب&
تنها کسی که واقعا میتونم آزارش بدم، خودمم!
🎥 Before Sunrise- Richard Linklater
#کانال_آرامش مهتاب&
از تو بیزارم هِنری؛ زیرا نیک میدانم هیچکس را هیچوقت چنان دوست نداشتم که تو را.
دلتنگ صدای تو ام، دستانت، آغوشت، بدنت، مهربانی ات، خوی وحشی ات، خوی نیکت و بیش از همه دلتنگ دوستی مان...
-نامه آنائیس نین به هنری میلر
#کانال_آرامش مهتاب&
دلتنگ صدای تو ام، دستانت، آغوشت، بدنت، مهربانی ات، خوی وحشی ات، خوی نیکت و بیش از همه دلتنگ دوستی مان...
-نامه آنائیس نین به هنری میلر
#کانال_آرامش مهتاب&
فروغ فرخزاد میگه:
مسئول طرز فکر آدمها نیستم.
بگذار هرکه هرچه خواست بگوید!
چه اهمیتی دارد؟
من در لاک خود راحت ترم،
آنجا میشود آرام و بی دغدغه زندگی کرد.
#کانال_آرامش مهتاب&
مسئول طرز فکر آدمها نیستم.
بگذار هرکه هرچه خواست بگوید!
چه اهمیتی دارد؟
من در لاک خود راحت ترم،
آنجا میشود آرام و بی دغدغه زندگی کرد.
#کانال_آرامش مهتاب&