ز غفلت با تبه ڪاری به سر بردم جوانی را

ڪنون از زندگی سیرم نخواهم زندگانی را

#صائب_تبریزی

#دوستت_دارم و
این دوست داشتن
امضای من است♥️✌️🏻

#نزار_قبانی

یعقوب صبر داشت و دوری ڪشیده بود

چون #نیستم_صبور چرا #امتحان_دهم

#فاضل_نظری

‌
از شراب لطف او هرگز نخوردم جرعه‌ای

دیده‌ام این #باده را اما به جام دیگران

#رفیع_مشهدی

هر ڪسی در #حرم_عشق نشد محرم راز

عاشقی سوخته دل باید و اخلاص و نیاز

#همایون_کرمانی

مرا ڪه کشت خدایا دوباره زنده مگردان

ڪه مرده طاقت جان کندن دوباره ندارد

#حسین_زحمتڪش

از برای ڪشتن من ڪم نبود اسبابِ قتل

حال #بیمار من از اغیار پرسیدن نداشت

#صائب_تبریزی

#عشق از همان جايى شروع شد
ڪه حالمان به هيچ چيز خوش نشد
الا #دوست_داشتنش♥️✌️🏻

#امیر_وجود

عاشق آن نیست ڪه هر دم طلب یار ڪند

عاشق آن است ڪه دل را #حرم یار ڪند

#حضرت_حافظ

توانم آن زمان در عشق لاف دردمندی زد

ڪه از #درمان گریزم تا بمیرم در تمنایت

#محتشم_ڪاشانى

گر من به #شوق_دیدنت از خویش می روم 

از خویش می روم ڪه تو با خود بیاری ام 

#قیصر_امین_پور

به آهی می‌توان دل را ز مطلب‌ها تهی ڪردن

ڪه یک قاصد برای بردن صد نامه بس باشد

#صائب_تبریزی

دمی از خاک با #شوق_تجلی سر برآوردن

نمی‌ارزد به عمری خاک عالم بر سر آوردن

#فاضل_نظری

هربار ڪه نِگاهت می‌ڪنم
جمله‌ای آشنا به ذهنم خطور می‌ڪند:
در اين سرزمين، چيزی‌هست‌
ڪه ارزش زندگی کردن دارد..♥️✌️🏻

#محمود_درویش

سوگند به #روز وقتی نور می گیرد
و به #شب وقتی آرام می گیرد ڪه من، نه #تــو را رها ڪرده‌ام و نه، با تــو #دشمنی_ڪرده‌ام

#قرآن_ڪریم
سوره ضحی آیات ۱-۳

ماییم مست و سرگران فارغ زِ کارِ دیگران

عالم اگر بر هم رَوَد #عشق_تـو را بادا بقا

#مولاناے_جان

جانِ تو و جانِ من گویی که یکی بوده است

#سوگند بدین یک جان ڪز غیر تــو بیزارم

#مولاناے_جان

با ما سر چه داشتی ای تیره شب ڪه باز

چون #سرگذشت_عشق به پایان نیامدی

#استاد_شهريار