👐از جسم شروع کنیم یا از روح
◀️سالها فلاسفه، عرفا و متدینین آغاز بحث انسان را از روح شروع میکردند و با اعتقاد به اصالت روح در مورد انسان نظر میدادند. برای حل مسایل و مشکلات انسان نیز این نگاه حاکم بود. لذا این رویکرد، ادبیات غالب در دوران گذشته بود.
اما با پیشرفت علم تجربی بشر در زمینه های مختلف و حل برخی مسایل پیچیده، نگاه از روح معطوف به جسم شد. در این نگاه برای بحث در مورد انسان و حل مسایل او از آنجایی شروع میکنیم که از آن اطلاع داریم وملموس است؛ یعنی جسم؛ نه از آنجا که در ترازوی کشف مادی ما نیست، یا به عبارتی روح.
◀️درک این تفاوت بزرگ، پاسخ حل بسیاری از مناقشات دینی است که اصطلاحا بین متدینین و روشنفکران دینی اتفاق افتاده است. وقتی دونفر از دوجای مختلف به یک موضوع نگاه میکنند قطعا نمیتوانند به تفاهم کامل برسند. نتیجه این اختلاف آن میشود که برخی متدینین ادعای حل تمام مسایل و مشکلات بشر را از طریق دین دارند، ادعایی که توسط برخی مسیحیان و مسلمانان مطرح شد و شکست خورد و سبب سرخوردگی برخی مردم از دین شد. از سوی دیگر روشنفکران دینی برای آنکه این شکستهای دینداران مدعی و پیروزیهای علم تجربی در عرصههای مختلف، سبب بیرون رفتن بیشتر مردمان از دینداری نشود، تعریف دین را تغییر میدهند.
◀️در واقع روشنفکر دینی آگاهانه یا ناآگاهانه از جسم شروع میکند و با اصالت جسم، دین را به گونهای تعریف میکند که مشکلات انسان مادی را حل کند. بازنگری در احکام برای حل مسائل روز، نمونه کوچکی از این نگاه است. برای مثال وقتی ارتباطات و رفت و آمد مسلمانان به کشورهای مختلف زیاد شد، حجاب یکی از احکامی میشود که کمی دست و پاگیر است و حتی در مواردی مانع پیشرفت اجتماعی انسان. از آنجا که از جسم شروع کردهایم و حجاب شاید مشکلساز باشد، برای حل آن میتوان به شکلی کاملا نامتعارف، تاریخ حجاب را زیر و رو کرد تا بلکه از درون آن حکمی بهدست آورد که این مشکل را حل کند. حال هرچه متدینین این روش بحث را میخوانند، در تعجب فرو میروند از این برداشتهای عجیب و حتی نامعقول، اما دقت نمیکنند که آنها از روح شروع کردهاند و روشنفکر از جسم. یکی این سوی میدان و دیگری آنسوی میدان.
◀️صرفنظر از حقانیت طرفین و اشتباهات دوطرف و تندرویها و کندرویها، تعریف دین کارکردگرایانه توسط روشنفکران نتیجه این دو اختلاف و دومبدا و شروع و نگاه است. آنچه که باید بیشتر از آن با ذکر مصادیق نوشت و سؤال کرد که آیا کارکردگرایی که توسط روشنفکری مطرح میشود میتواند تعریفی درست از دین ارایه دهد؟
ادامه دارد...
@DiNneVeSht🌹
◀️سالها فلاسفه، عرفا و متدینین آغاز بحث انسان را از روح شروع میکردند و با اعتقاد به اصالت روح در مورد انسان نظر میدادند. برای حل مسایل و مشکلات انسان نیز این نگاه حاکم بود. لذا این رویکرد، ادبیات غالب در دوران گذشته بود.
اما با پیشرفت علم تجربی بشر در زمینه های مختلف و حل برخی مسایل پیچیده، نگاه از روح معطوف به جسم شد. در این نگاه برای بحث در مورد انسان و حل مسایل او از آنجایی شروع میکنیم که از آن اطلاع داریم وملموس است؛ یعنی جسم؛ نه از آنجا که در ترازوی کشف مادی ما نیست، یا به عبارتی روح.
◀️درک این تفاوت بزرگ، پاسخ حل بسیاری از مناقشات دینی است که اصطلاحا بین متدینین و روشنفکران دینی اتفاق افتاده است. وقتی دونفر از دوجای مختلف به یک موضوع نگاه میکنند قطعا نمیتوانند به تفاهم کامل برسند. نتیجه این اختلاف آن میشود که برخی متدینین ادعای حل تمام مسایل و مشکلات بشر را از طریق دین دارند، ادعایی که توسط برخی مسیحیان و مسلمانان مطرح شد و شکست خورد و سبب سرخوردگی برخی مردم از دین شد. از سوی دیگر روشنفکران دینی برای آنکه این شکستهای دینداران مدعی و پیروزیهای علم تجربی در عرصههای مختلف، سبب بیرون رفتن بیشتر مردمان از دینداری نشود، تعریف دین را تغییر میدهند.
◀️در واقع روشنفکر دینی آگاهانه یا ناآگاهانه از جسم شروع میکند و با اصالت جسم، دین را به گونهای تعریف میکند که مشکلات انسان مادی را حل کند. بازنگری در احکام برای حل مسائل روز، نمونه کوچکی از این نگاه است. برای مثال وقتی ارتباطات و رفت و آمد مسلمانان به کشورهای مختلف زیاد شد، حجاب یکی از احکامی میشود که کمی دست و پاگیر است و حتی در مواردی مانع پیشرفت اجتماعی انسان. از آنجا که از جسم شروع کردهایم و حجاب شاید مشکلساز باشد، برای حل آن میتوان به شکلی کاملا نامتعارف، تاریخ حجاب را زیر و رو کرد تا بلکه از درون آن حکمی بهدست آورد که این مشکل را حل کند. حال هرچه متدینین این روش بحث را میخوانند، در تعجب فرو میروند از این برداشتهای عجیب و حتی نامعقول، اما دقت نمیکنند که آنها از روح شروع کردهاند و روشنفکر از جسم. یکی این سوی میدان و دیگری آنسوی میدان.
◀️صرفنظر از حقانیت طرفین و اشتباهات دوطرف و تندرویها و کندرویها، تعریف دین کارکردگرایانه توسط روشنفکران نتیجه این دو اختلاف و دومبدا و شروع و نگاه است. آنچه که باید بیشتر از آن با ذکر مصادیق نوشت و سؤال کرد که آیا کارکردگرایی که توسط روشنفکری مطرح میشود میتواند تعریفی درست از دین ارایه دهد؟
ادامه دارد...
@DiNneVeSht🌹
🙏🏻خدای محول یا متحول
◀️معمولا اکثر ایرانیان و حتی فارسی زبانان سال را با دعای یا محول الحول و الاحوال آغاز میکنند. اذعان به نقش خداوند در زندگی انسان و اینکه او میتواند حال ما را تغییر دهد و از او تقاضا داریم که در شروع سال حال و روز ما را به بهترین شکل تغییر دهد. البته یقینا همه میدانند منظور از این دعا عدم حرکت انسان نیست بلکه مصداق آن ضرب المثل قدیمی است که از تو حرکت از خدا برکت.
◀️در این نگاه انسان مبدا تحولات را خداوند میداند البته این به معنای عدم نقش آدمی در زندگی خود نیست. بلکه انسان تلاش خود را در زندگی انجام میدهد ولی تحول دهنده اصلی را خالق خود میداند. اما در نگاهی دیگر که برگرفته از نگاه اومانیستی سالهای اخیر است، انسان خودش مبداء تحولات شخصی است. در این حالت اگر به خدایی هم قایل باشند، او مبدا تحولات نیست بلکه متحول به رفتارهای انسانهاست. و قاعدتا چنین خدای متحولی باید در خدمت انسان باشد چون مبدا او نیست بلکه مبدا و اصل انسان است.
◀️نقش خدا در زندگی انسان یکی از اساسی ترین موضوعاتی است که دینداری بر آن استوار است. ما خدا را محول میدانیم یا متحول؟ ما او را موثر در زندگی خود میدانیم یا بی تاثیر؟ ما او را مالک بر زندگی خود میدانیم یا نه؟ و هزاران پرسش دیگر درباره خداوند که اگر پاسخ به آنها را معلوم نکنیم جهت دینداری ما تغییر میکند. البته قطعا پیشرفتهای اخیر انسانها در جهات مختلف و تعریفهای ناقص و بعضا منحرفی که ادیان از خداوند ارائه دادند، در پاسخ این پرسشها از خداوند نقش داشته است. لذا برای دینداری باید ابتدا خدا و صفات و نقش او را شناخت، البته پیراسته از تحریفهای تعریف شده توسط برخی دینداران و هوشیار از سرمستی تعاریف اومانیستی و البته قطعا با مراجعه به عقل و فطرت.
#دین_و_اومانیسم
@DiNneVeSht
◀️معمولا اکثر ایرانیان و حتی فارسی زبانان سال را با دعای یا محول الحول و الاحوال آغاز میکنند. اذعان به نقش خداوند در زندگی انسان و اینکه او میتواند حال ما را تغییر دهد و از او تقاضا داریم که در شروع سال حال و روز ما را به بهترین شکل تغییر دهد. البته یقینا همه میدانند منظور از این دعا عدم حرکت انسان نیست بلکه مصداق آن ضرب المثل قدیمی است که از تو حرکت از خدا برکت.
◀️در این نگاه انسان مبدا تحولات را خداوند میداند البته این به معنای عدم نقش آدمی در زندگی خود نیست. بلکه انسان تلاش خود را در زندگی انجام میدهد ولی تحول دهنده اصلی را خالق خود میداند. اما در نگاهی دیگر که برگرفته از نگاه اومانیستی سالهای اخیر است، انسان خودش مبداء تحولات شخصی است. در این حالت اگر به خدایی هم قایل باشند، او مبدا تحولات نیست بلکه متحول به رفتارهای انسانهاست. و قاعدتا چنین خدای متحولی باید در خدمت انسان باشد چون مبدا او نیست بلکه مبدا و اصل انسان است.
◀️نقش خدا در زندگی انسان یکی از اساسی ترین موضوعاتی است که دینداری بر آن استوار است. ما خدا را محول میدانیم یا متحول؟ ما او را موثر در زندگی خود میدانیم یا بی تاثیر؟ ما او را مالک بر زندگی خود میدانیم یا نه؟ و هزاران پرسش دیگر درباره خداوند که اگر پاسخ به آنها را معلوم نکنیم جهت دینداری ما تغییر میکند. البته قطعا پیشرفتهای اخیر انسانها در جهات مختلف و تعریفهای ناقص و بعضا منحرفی که ادیان از خداوند ارائه دادند، در پاسخ این پرسشها از خداوند نقش داشته است. لذا برای دینداری باید ابتدا خدا و صفات و نقش او را شناخت، البته پیراسته از تحریفهای تعریف شده توسط برخی دینداران و هوشیار از سرمستی تعاریف اومانیستی و البته قطعا با مراجعه به عقل و فطرت.
#دین_و_اومانیسم
@DiNneVeSht
◀️تقدیرالهی در کنار اختیار انسانی
◀️انسان خردمند امروزی توانسته است با پیشرفتهای علمی خود مانعی در برابر مقدار قابل توجهی از بلاها و حوادث طبیعی ایجاد کند و مشکلات خویش را در این حوزه کاهش دهد. حال این سوال برتراند راسل مادی مسلک هر روزه بیشتر مطرح میشود که آیا جای پای خدا در زمین تنگ نشده است؟ و یا مشابه این سوالات که آیا ما اساسا اگر خدایی هم باشد نیازی به او داریم؟
◀️ در کنار این موضوع برداشتهای کوته بینانه برخی مسیحیان و مسلمانان اعم از شیعه و سنی که حوادث طبیعی را تنها و تنها، نتیجهی رفتارهای غلط انسانها میدانند! و گویا اثرات تلاشهای علمی سالیان اخیر بشر را نمیبینند، ناخواسته شعله آتش این سوال را در ذهن انسان خردمند شعله ورتر کرده و او را تا سرحد انسان خداگونه سوق داده است.
◀️ادعای گرهارد ماریا وانگر کشیش اتریشی مبنی بر علت طوفان کاترینا به خاطر بی بند و باری جنسی
یا نظر امام جماعت اهل سنت زاهدان مولوی عبدالحمید برای توبه و استغفار مردم گلستان و کرمانشاه به سبب سیل و زلزله
یا نظر کارشناس وهابی شبکه کلمه در مورد سیل شیراز به سبب یا علی و یا حسین گفتن مردم در هنگام بلا
یا ادعای تقاضای امضای تفاهمنامه با حوزه علمیه برای کاهش بلایای طبیعی و ... نمونه هایی از برداشتهای انحرافی ادیان و یا کوته بینی مدعیان دینداری است.
به ظاهر دیندارانی که فارغ از تحولات روبه رشد دنیا به سرعت راه را برای حذف خداوند از زندگی بشر تسهیل میکنند.
◀️این سخنان تنها آشکار کنندهی سطحی بودن برخی دینداری هاست که با برداشتهای خاص، عوامانه، مخاطب پسند و گاهی سیاسی درهم تنیده شده است و نه تنها نمیتوانند برای انسان مدرن امروز حرفی برای گفتن داشته باشند، بلکه طرفداران خود را نیز روز به روز از دست میدهند و به دنبال مخاطبانی جاهل میگردند.
◀️اما نگاهی ساده به قرآن معلوم میکند که خداوند انسان را فاعل کار خود میداند و این تعالیم به ما میآموزند که تقدیر هرچند حق است، و گرچه رفتار انسانها نیز یکی از عوامل موثر در آن است اما تاثیر نقش ما در رخدادها، طبق سنت خداوندی غیرقابل چشمپوشی است: «وَ مَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ»(سوره شوری/۳۰) «فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»(سوره توبه/۷۰) «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»(سوره روم/۴۱)
◀️از امتیازات دینی که مبتنی بر حجت خدا باشد، تاکید بر اختیار و مسؤلیت انسان است. براساس این مبنا، هیچ کس نمیتواند مسؤلیت رفتار خود را نادیده انگارد و خود را در پناه تقدیر مخفی نماید. لذا در این نگاه، تمام پیشرفتهای علمی بشر و افزایش تاثیرگذاری بشر در طبیعت نه تنها مذموم نیست که اصلا توصیه هم شده است.
◀️البته بحث اختیار انسان، تقدیر و مشیت خداوند و ارتباط اینها با هم بحث دیگری است که نه تنها جای پای خدا را بر زمین تنگ نمیکند بلکه انسان را نیز خداگونه نمیکند. ارایه ناقص و محدود خداوند توسط برخی دینداران این واکنش را ایجاد کرده است که خدا در زندگی انسان نقشی ندارد و به قول ریچارد داوکینز یکی از بزرگترین آتئیستهای دنیا «اگر خدایی هست بسیار بزرگتر و غیرقابل توصیف تر از آن چیزی است که ادیان معرفی میکنند. »
◀️آری مجدد باید تاکید کرد بیان محدود و ناقص آموزههای اعتقادی توسط افرادی غیر از حجتهای خداوند میتواند سبب ساز سوءبرداشتها، اشتباهات و سوءاستفادههای فراوانی شود.
#دین_و_اومانیسم
#تقدیر
🌹 @DiNneVeSht
◀️انسان خردمند امروزی توانسته است با پیشرفتهای علمی خود مانعی در برابر مقدار قابل توجهی از بلاها و حوادث طبیعی ایجاد کند و مشکلات خویش را در این حوزه کاهش دهد. حال این سوال برتراند راسل مادی مسلک هر روزه بیشتر مطرح میشود که آیا جای پای خدا در زمین تنگ نشده است؟ و یا مشابه این سوالات که آیا ما اساسا اگر خدایی هم باشد نیازی به او داریم؟
◀️ در کنار این موضوع برداشتهای کوته بینانه برخی مسیحیان و مسلمانان اعم از شیعه و سنی که حوادث طبیعی را تنها و تنها، نتیجهی رفتارهای غلط انسانها میدانند! و گویا اثرات تلاشهای علمی سالیان اخیر بشر را نمیبینند، ناخواسته شعله آتش این سوال را در ذهن انسان خردمند شعله ورتر کرده و او را تا سرحد انسان خداگونه سوق داده است.
◀️ادعای گرهارد ماریا وانگر کشیش اتریشی مبنی بر علت طوفان کاترینا به خاطر بی بند و باری جنسی
یا نظر امام جماعت اهل سنت زاهدان مولوی عبدالحمید برای توبه و استغفار مردم گلستان و کرمانشاه به سبب سیل و زلزله
یا نظر کارشناس وهابی شبکه کلمه در مورد سیل شیراز به سبب یا علی و یا حسین گفتن مردم در هنگام بلا
یا ادعای تقاضای امضای تفاهمنامه با حوزه علمیه برای کاهش بلایای طبیعی و ... نمونه هایی از برداشتهای انحرافی ادیان و یا کوته بینی مدعیان دینداری است.
به ظاهر دیندارانی که فارغ از تحولات روبه رشد دنیا به سرعت راه را برای حذف خداوند از زندگی بشر تسهیل میکنند.
◀️این سخنان تنها آشکار کنندهی سطحی بودن برخی دینداری هاست که با برداشتهای خاص، عوامانه، مخاطب پسند و گاهی سیاسی درهم تنیده شده است و نه تنها نمیتوانند برای انسان مدرن امروز حرفی برای گفتن داشته باشند، بلکه طرفداران خود را نیز روز به روز از دست میدهند و به دنبال مخاطبانی جاهل میگردند.
◀️اما نگاهی ساده به قرآن معلوم میکند که خداوند انسان را فاعل کار خود میداند و این تعالیم به ما میآموزند که تقدیر هرچند حق است، و گرچه رفتار انسانها نیز یکی از عوامل موثر در آن است اما تاثیر نقش ما در رخدادها، طبق سنت خداوندی غیرقابل چشمپوشی است: «وَ مَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ»(سوره شوری/۳۰) «فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»(سوره توبه/۷۰) «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»(سوره روم/۴۱)
◀️از امتیازات دینی که مبتنی بر حجت خدا باشد، تاکید بر اختیار و مسؤلیت انسان است. براساس این مبنا، هیچ کس نمیتواند مسؤلیت رفتار خود را نادیده انگارد و خود را در پناه تقدیر مخفی نماید. لذا در این نگاه، تمام پیشرفتهای علمی بشر و افزایش تاثیرگذاری بشر در طبیعت نه تنها مذموم نیست که اصلا توصیه هم شده است.
◀️البته بحث اختیار انسان، تقدیر و مشیت خداوند و ارتباط اینها با هم بحث دیگری است که نه تنها جای پای خدا را بر زمین تنگ نمیکند بلکه انسان را نیز خداگونه نمیکند. ارایه ناقص و محدود خداوند توسط برخی دینداران این واکنش را ایجاد کرده است که خدا در زندگی انسان نقشی ندارد و به قول ریچارد داوکینز یکی از بزرگترین آتئیستهای دنیا «اگر خدایی هست بسیار بزرگتر و غیرقابل توصیف تر از آن چیزی است که ادیان معرفی میکنند. »
◀️آری مجدد باید تاکید کرد بیان محدود و ناقص آموزههای اعتقادی توسط افرادی غیر از حجتهای خداوند میتواند سبب ساز سوءبرداشتها، اشتباهات و سوءاستفادههای فراوانی شود.
#دین_و_اومانیسم
#تقدیر
🌹 @DiNneVeSht
بعثت و تذکر به سرچشمه
◀️ شاید هنگامی که از بعثت پیامبر (ص) صحبت میشود اغلب ذهنها به سمت داستان امی بودن پیامبر برود و معجزه وحی که کلام خدا با اقرأ (بخوان) شروع شد. و پیامبر گفت چه بخوانم؟ و آیات اولیه سوره علق نازل گشت.
◀️ اما نکات مهمتری نیز در این اولین آیات قرآن هست. خداوند وقتی میخواهد با انسان صحبت کند از نگاه خالق بودن خود صحبت میکند. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ. خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ. به نام خدایی که تو را افریده آغاز کن و بخوان. آن خدایی که تو را از لخته ای خون آفرید. در بین اینهمه صفات خدا، او با ما از آغاز خلقت ما سخن میگوید. شاید حکمت اینگونه آغاز در چند آیه جلوتر معلوم باشد، آنجا که میفرماید: كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى. (هنگامی که انسان خود را بی نیاز بداند سرکشی و طغیان میکند).
◀️ آری انسان فراموشکار و ناسپاس است و وقتی در زندگی بی نیاز میشود خداوند را فراموش میکند. این خصلت بارها در قرآن و کلام معصومین تکرار شده است. مثلا در آیه ۶۵ سوره عنکبوت میخوانیم فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّـهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ. هنگامی که انسان سوار بر کشتی طوفان زده میشود خدا را خالصانه میخواند اما وقتی -از او رفع نیاز شد و - سالم به زمین رسید مجدد مشرک میشود.
◀️ قاعدتا در پس پیشرفتهای انسان در سالیان اخیر با رشد چشمگیر علم، این احساس بی نیازی و قدرت در انسان هر روزه بیشتر میشود و افرادی بیشتر و در مسایلی بیشتر خود را غنی و بی نیاز میدانند. از حوزه غذا، امنیت، آرامش تا پزشکی و سلامت و .... . اما آیا این بی نیاز شدنها جای پای خدا را تنگ کرده و یا انسان را خداگونه کرده است؟
◀️ خداوند که همان ابتدای بعثت این خصلت انسان را تذکر داده بود و کشف خداگونه شدن انسان به خاطر بی نیازی مساله جدیدی نیست که افرادی چون یوال نوح هراری (1) و یا سایر اندیشمندان قرن ۲۰ و ۲۱ کشف کرده باشند. بلکه تذکری است که خداوند توسط پیامبرش ۱۴۰۰ پیش متذکر شده است.
◀️ البته خداوند در آیات ابتدایی سوره علق به جز بحث آغاز خلقت و سرمستی انسان بی نیاز، به نکته دیگری هم اشاره دارد اینکه از پس این دنیا به کجا میرویم؟ إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى. ما به سوی خدا برمیگردیم.
◀️ سوالاتی که هنوز ذهن انسان خردمند را سالهاست درگیر کرده هست. از کجا آمده ایم و به کجا میرویم؟ سوالی که دستمایه کتابها و سخنرانی های بیشماری شده که شاید یکی از جدیدترین، جذابترین و پرمخاطب ترین آنها رمان سرچشمه (2) نوشته دن براون باشد. اما با تمام قدرت و علم نویسنده و استفاده از تمام نظریات علمی بازهم جواب این سوال پاسخ داده نشده است که از کجا آمده ایم و به کجا میرویم!
◀️ آری خداوند در ابتدای بعثت پاسخ این سوال اساسی بشر را داده است که ما از کجا آمده ایم و به کجا میرویم و متذکر شده هرچه انسان خود را بی نیاز بداند بیشتر بر سرشت خود طغیان میکند
1) نویسندهای که با ارائه تاریخ مختصر بشر (کتاب انسان خردمند) و ترسیم فضای انسان خداگونه، معروف شده است.
2) یکی از پر فروش ترین رمانهای سال ۲۰۱۸ به اذعان روزنامه نیویورک تایمز برای ۲۳ هفته متوالی
🌹 @DiNneVeSht
◀️ شاید هنگامی که از بعثت پیامبر (ص) صحبت میشود اغلب ذهنها به سمت داستان امی بودن پیامبر برود و معجزه وحی که کلام خدا با اقرأ (بخوان) شروع شد. و پیامبر گفت چه بخوانم؟ و آیات اولیه سوره علق نازل گشت.
◀️ اما نکات مهمتری نیز در این اولین آیات قرآن هست. خداوند وقتی میخواهد با انسان صحبت کند از نگاه خالق بودن خود صحبت میکند. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ. خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ. به نام خدایی که تو را افریده آغاز کن و بخوان. آن خدایی که تو را از لخته ای خون آفرید. در بین اینهمه صفات خدا، او با ما از آغاز خلقت ما سخن میگوید. شاید حکمت اینگونه آغاز در چند آیه جلوتر معلوم باشد، آنجا که میفرماید: كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى. (هنگامی که انسان خود را بی نیاز بداند سرکشی و طغیان میکند).
◀️ آری انسان فراموشکار و ناسپاس است و وقتی در زندگی بی نیاز میشود خداوند را فراموش میکند. این خصلت بارها در قرآن و کلام معصومین تکرار شده است. مثلا در آیه ۶۵ سوره عنکبوت میخوانیم فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّـهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ. هنگامی که انسان سوار بر کشتی طوفان زده میشود خدا را خالصانه میخواند اما وقتی -از او رفع نیاز شد و - سالم به زمین رسید مجدد مشرک میشود.
◀️ قاعدتا در پس پیشرفتهای انسان در سالیان اخیر با رشد چشمگیر علم، این احساس بی نیازی و قدرت در انسان هر روزه بیشتر میشود و افرادی بیشتر و در مسایلی بیشتر خود را غنی و بی نیاز میدانند. از حوزه غذا، امنیت، آرامش تا پزشکی و سلامت و .... . اما آیا این بی نیاز شدنها جای پای خدا را تنگ کرده و یا انسان را خداگونه کرده است؟
◀️ خداوند که همان ابتدای بعثت این خصلت انسان را تذکر داده بود و کشف خداگونه شدن انسان به خاطر بی نیازی مساله جدیدی نیست که افرادی چون یوال نوح هراری (1) و یا سایر اندیشمندان قرن ۲۰ و ۲۱ کشف کرده باشند. بلکه تذکری است که خداوند توسط پیامبرش ۱۴۰۰ پیش متذکر شده است.
◀️ البته خداوند در آیات ابتدایی سوره علق به جز بحث آغاز خلقت و سرمستی انسان بی نیاز، به نکته دیگری هم اشاره دارد اینکه از پس این دنیا به کجا میرویم؟ إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى. ما به سوی خدا برمیگردیم.
◀️ سوالاتی که هنوز ذهن انسان خردمند را سالهاست درگیر کرده هست. از کجا آمده ایم و به کجا میرویم؟ سوالی که دستمایه کتابها و سخنرانی های بیشماری شده که شاید یکی از جدیدترین، جذابترین و پرمخاطب ترین آنها رمان سرچشمه (2) نوشته دن براون باشد. اما با تمام قدرت و علم نویسنده و استفاده از تمام نظریات علمی بازهم جواب این سوال پاسخ داده نشده است که از کجا آمده ایم و به کجا میرویم!
◀️ آری خداوند در ابتدای بعثت پاسخ این سوال اساسی بشر را داده است که ما از کجا آمده ایم و به کجا میرویم و متذکر شده هرچه انسان خود را بی نیاز بداند بیشتر بر سرشت خود طغیان میکند
1) نویسندهای که با ارائه تاریخ مختصر بشر (کتاب انسان خردمند) و ترسیم فضای انسان خداگونه، معروف شده است.
2) یکی از پر فروش ترین رمانهای سال ۲۰۱۸ به اذعان روزنامه نیویورک تایمز برای ۲۳ هفته متوالی
🌹 @DiNneVeSht
◀️ خدا به انسان یا انسان به خدا، کدامیک بدهکارند؟
◀️ اگر رابطه بین خدا و انسان معلوم شود روند دینداری بسیار تغییر میکند. در ادبیات ادیان وحیانی خدا به عنوان خالق انسان و خلقت از انسان توقعاتی دارد. وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ من جن و انسان را خلق نکردم مگر اینکه مرا عبادت کنند (ذاریات ۵۶). خدا هدف خلقت انسان را عبادت قرار داده است. یعنی در این نگاه انسان باید مثل عبد و بنده در پیشگاه خدا باشد. و اصلا انسان از خدا در اینجا نه تنها طلبکار نیست بلکه بدهکار هم هست. انجام اعمال عبادی توسط آدمیان برخواسته از همین بحث است، اعم از حکمتهای دنیوی و اخروی که این اعمال دارند.
◀️ اگر انسان در اینجا طلبی هم داشته باشد درباره یکسری مستقلات عقلی است. مثلا خدا ظلم نمیکند، یا بدون اینکه شرطی گذاشته باشد مجازات نمیکند (عقاب بلا بیان)، یا اگر وعده داد خلاف وعده نمیکند و .... . ازآنسو اگر خدای خالق توقعی و تکلیفی از انسان مخلوق داشته باشد او بدهکار است و باید انجام دهد. البته واضح است که خدای عادل تکلیفی خارج از توان انسان از او نمیخواهد.
◀️ در آنسوی دیگر، در نگاه انسان اومانیسم باور، عملا انسان از خدا طلبکار است نه بدهکار و در بهترین حالت طلبی بین خدا و انسان نیست. لذا اگر خدا تکلیفی برای انسان مشخص کرده است، انسان آن تکلیف را نمیپذیرد مگر آنکه حکمت آن را بداند. البته در نگاه انسان با تفکر اومانیستی انتهای نتیجه حکمت هر کاری باید در این دنیا باشد، چون او درباره دنیای دیگر کشفی ندارد که باوری داشته باشد که برای آن تلاش کند. لذا تکالیفی مورد قبول است که حکمتی زودبازده و دنیوی داشته باشد.
◀️ حال انسان اومانیست زده وقتی بخواهد معتقد به دینی باشد، این پاردوکس را چگونه باید حل کند؟ با یافتن حکمتهایی دنیوی برای احکام عبادی دین. مثلا نماز برای آرامش است، و یا حرمت شراب برای مضرات آن است. و از سوی دیگر وقتی میخواهد از دینداری خود دفاع کند نیز همینگونه استدلال می آورد که حجاب برای عفت عمومی جامعه است.
◀️ حال این سوال مطرح میشود که اگر من به جز نماز به آرامش رسیدم و یا مثل برخی کشورهای توسعه یافته جامعه بدون حجاب هم دارای عفت عمومی نسبی بیش از کشورهای مسلمان بود، آن موقع پس حکمت این احکام آیا از بین نرفته است؟ آیا نباید مدل دینداری را عوض کرد؟ رسیدن به این سوالات برخاسته از نوع نگاه اومانیستی به دینداری است که در اصل ریشه در همان رابطه بین خدا و انسان طلبکار از خدا دارد. آنهم انسان طلبکار فراتر از مستقلات عقلی.
🌹@DiNneVeSht
◀️ اگر رابطه بین خدا و انسان معلوم شود روند دینداری بسیار تغییر میکند. در ادبیات ادیان وحیانی خدا به عنوان خالق انسان و خلقت از انسان توقعاتی دارد. وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ من جن و انسان را خلق نکردم مگر اینکه مرا عبادت کنند (ذاریات ۵۶). خدا هدف خلقت انسان را عبادت قرار داده است. یعنی در این نگاه انسان باید مثل عبد و بنده در پیشگاه خدا باشد. و اصلا انسان از خدا در اینجا نه تنها طلبکار نیست بلکه بدهکار هم هست. انجام اعمال عبادی توسط آدمیان برخواسته از همین بحث است، اعم از حکمتهای دنیوی و اخروی که این اعمال دارند.
◀️ اگر انسان در اینجا طلبی هم داشته باشد درباره یکسری مستقلات عقلی است. مثلا خدا ظلم نمیکند، یا بدون اینکه شرطی گذاشته باشد مجازات نمیکند (عقاب بلا بیان)، یا اگر وعده داد خلاف وعده نمیکند و .... . ازآنسو اگر خدای خالق توقعی و تکلیفی از انسان مخلوق داشته باشد او بدهکار است و باید انجام دهد. البته واضح است که خدای عادل تکلیفی خارج از توان انسان از او نمیخواهد.
◀️ در آنسوی دیگر، در نگاه انسان اومانیسم باور، عملا انسان از خدا طلبکار است نه بدهکار و در بهترین حالت طلبی بین خدا و انسان نیست. لذا اگر خدا تکلیفی برای انسان مشخص کرده است، انسان آن تکلیف را نمیپذیرد مگر آنکه حکمت آن را بداند. البته در نگاه انسان با تفکر اومانیستی انتهای نتیجه حکمت هر کاری باید در این دنیا باشد، چون او درباره دنیای دیگر کشفی ندارد که باوری داشته باشد که برای آن تلاش کند. لذا تکالیفی مورد قبول است که حکمتی زودبازده و دنیوی داشته باشد.
◀️ حال انسان اومانیست زده وقتی بخواهد معتقد به دینی باشد، این پاردوکس را چگونه باید حل کند؟ با یافتن حکمتهایی دنیوی برای احکام عبادی دین. مثلا نماز برای آرامش است، و یا حرمت شراب برای مضرات آن است. و از سوی دیگر وقتی میخواهد از دینداری خود دفاع کند نیز همینگونه استدلال می آورد که حجاب برای عفت عمومی جامعه است.
◀️ حال این سوال مطرح میشود که اگر من به جز نماز به آرامش رسیدم و یا مثل برخی کشورهای توسعه یافته جامعه بدون حجاب هم دارای عفت عمومی نسبی بیش از کشورهای مسلمان بود، آن موقع پس حکمت این احکام آیا از بین نرفته است؟ آیا نباید مدل دینداری را عوض کرد؟ رسیدن به این سوالات برخاسته از نوع نگاه اومانیستی به دینداری است که در اصل ریشه در همان رابطه بین خدا و انسان طلبکار از خدا دارد. آنهم انسان طلبکار فراتر از مستقلات عقلی.
🌹@DiNneVeSht
⛪️کلیسای نوتردام و باورهای مذهبی
⛪️تصاویر آتش سوزی کلیسای نوتردام بهت و حیرت افراد بسیاری را به همراه داشت. اما شاید حیرت بیشتر، شامل کسانی بود که تصاویر جوانانی را میدیدند که در اطراف کلیسا به حالت مضطرب و ندبه کنان و حتی تسبیح به دست به پروردگار پناه برده بودند. علت این تعجب شاید تصور بی خدایی و بی دینی در غرب است.
🏢اما مرکز تحقیقات پیو در سال ۲۰۱۸ گزارشی درباره دین و نقش عقاید دینی در زندگی مردمان اروپای غربی منتشر کرده است. براساس این تحقیق اکثر افراد در کشورهای اروپای غربی، خود را مقید به احکام واجبات مذهبی نمیدانند با این حال بر هویت مسیحی خود اصرار میورزند. برای مثال با اینکه تعداد زیادی در این منطقه خود را مسیحی میدانند اما به طور مرتب به کلیسا نمیروند.
◀️از مقایسه این دو خبر شاید بتوان به این نتیجه رسید که معنای دینداری در ذهن افراد تفاوت کرده است. در واقع از آنجا که در غرب نمود انجام مناسک و احکام دینی کمتر دیده میشود، مردم، غربیان را بی دین میدانند، در حالیکه هنوز بیشتر غربیان خود را دیندار میدانند و در بزنگاه هایی چون آتش سوزی کلیسای نوتردام این نمود دینداری به چشم می آید.
◀️اما کمرنگ شدن احکام و مناسک دینی علیرغم باورمندی به خدا میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که نمود آن نه تنها در غرب که در شرق و کشورهای اسلامی نیز دیده میشود. شاید برخی از این دلایل به رابطه علم و دین، روحیه انسان اومانیستی و یا انسان طلبکار برگردد. اما فراتر از این دلایل، باورهای اصیل دینی هنوز دیده میشود و انسان طلبکار اومانیست زده نمیتواند خداوند و تاثیر او را بر زندگی فراموش کند.
◀️حال اگر تعریف دینداری صرفا بر انجام احکام و مناسک محدود شود بسیاری را از دایره دینداری خارج کردهایم و آن آشتی و پیوندی را که باید میان عبد و خدا برقرار کنیم، گسستهایم. اگر انسان از خدا طلبکار شده است و وظیفه بندگی خود را به درستی انجام نمیدهد، اما این بهانه خوبی برای خارج کردن آنان از دایره بزرگ دینداری نیست.
◀️کما اینکه در احوالات منجی آخرالزمان آمده است که اکثر مردمان او را میپذیرند. اگر امام زمان (عجل الله فرجه) خود، دینداری کامل است و در زمان ظهور اکثر عالمیان به سمت ایشان گرویده میشوند، گویا باید ضمن توجه به احکام و مناسک، دایره دینداری را در افق و محوری دیگر تعریف کرد.
🌹 @DiNneVeSht
⛪️تصاویر آتش سوزی کلیسای نوتردام بهت و حیرت افراد بسیاری را به همراه داشت. اما شاید حیرت بیشتر، شامل کسانی بود که تصاویر جوانانی را میدیدند که در اطراف کلیسا به حالت مضطرب و ندبه کنان و حتی تسبیح به دست به پروردگار پناه برده بودند. علت این تعجب شاید تصور بی خدایی و بی دینی در غرب است.
🏢اما مرکز تحقیقات پیو در سال ۲۰۱۸ گزارشی درباره دین و نقش عقاید دینی در زندگی مردمان اروپای غربی منتشر کرده است. براساس این تحقیق اکثر افراد در کشورهای اروپای غربی، خود را مقید به احکام واجبات مذهبی نمیدانند با این حال بر هویت مسیحی خود اصرار میورزند. برای مثال با اینکه تعداد زیادی در این منطقه خود را مسیحی میدانند اما به طور مرتب به کلیسا نمیروند.
◀️از مقایسه این دو خبر شاید بتوان به این نتیجه رسید که معنای دینداری در ذهن افراد تفاوت کرده است. در واقع از آنجا که در غرب نمود انجام مناسک و احکام دینی کمتر دیده میشود، مردم، غربیان را بی دین میدانند، در حالیکه هنوز بیشتر غربیان خود را دیندار میدانند و در بزنگاه هایی چون آتش سوزی کلیسای نوتردام این نمود دینداری به چشم می آید.
◀️اما کمرنگ شدن احکام و مناسک دینی علیرغم باورمندی به خدا میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که نمود آن نه تنها در غرب که در شرق و کشورهای اسلامی نیز دیده میشود. شاید برخی از این دلایل به رابطه علم و دین، روحیه انسان اومانیستی و یا انسان طلبکار برگردد. اما فراتر از این دلایل، باورهای اصیل دینی هنوز دیده میشود و انسان طلبکار اومانیست زده نمیتواند خداوند و تاثیر او را بر زندگی فراموش کند.
◀️حال اگر تعریف دینداری صرفا بر انجام احکام و مناسک محدود شود بسیاری را از دایره دینداری خارج کردهایم و آن آشتی و پیوندی را که باید میان عبد و خدا برقرار کنیم، گسستهایم. اگر انسان از خدا طلبکار شده است و وظیفه بندگی خود را به درستی انجام نمیدهد، اما این بهانه خوبی برای خارج کردن آنان از دایره بزرگ دینداری نیست.
◀️کما اینکه در احوالات منجی آخرالزمان آمده است که اکثر مردمان او را میپذیرند. اگر امام زمان (عجل الله فرجه) خود، دینداری کامل است و در زمان ظهور اکثر عالمیان به سمت ایشان گرویده میشوند، گویا باید ضمن توجه به احکام و مناسک، دایره دینداری را در افق و محوری دیگر تعریف کرد.
🌹 @DiNneVeSht
👤انسان طلبکار
◀️یکی از خواص زندگی مدرن رسیدن انسان به بسیاری از آرزوهایی است که از قدیم در سر داشته است. پیشرفت علم و تکنولوژی روح بلندپروازی انسان را تا آنجا برده است که نرسیدن به خواسته هایش تقریبا بی معنی است. حتی اگر بداند که امروز به این خواسته نمیرسد امید به فردایی دارد که آن خواسته را در آغوش گرفته است. اصلا شاید یکی از علتهای پیشرفت انسان و تلاش اندیشمندان و دانشمندان در همین بلند پروازی و توقع رسیدن به آرزوهای دست نایافتنی باشد.
◀️البته این شمشیر بران علم و پیشرفت لبه بران دیگری هم دارد و آن دمیدن روح طلبکاری در انسان بلند پرواز است. به عبارتی از آنجا که انسان توانسته طلب های گذشته را وصول کند مطالبات بیشتری برای آینده دارد. اثر این مطالبه گری نه تنها در دانشگاه ها و آزمایشگاه ها بلکه در خردترین سطوح اجتماعی جامعه نیز مشهود است. مثلا بچه های طلبکار از پدر و مادر، دانشجویان طلبکار از استاد، ملت طلبکار از دولت، دولتهای طلبکار از حاکمیت جهانی و ... .
◀️چه بسیار فرزندانی که نسبت به سالیان گذشته دارای امکانات بیشتری هستند و از لحاظ مادی و معنوی از نسل قبل بیشتر مورد حمایت واقع میشوند اما هنوز هم به جای تشکر از والدین خود طلب خواسته های جدید دارند. چه بسیار دانشجویانی که ساعتهای متمادی و حتی خارج از کلاس از استاد خود بهره میبرند اما برخلاف نسلهای قبل جسارت سوال بیشتر و مطالبه گری بیشتر را حق خود میدانند. چه بسیار ملتهایی که در جهت ارتقای کشور خودشان خیلی کاری نمیکنند اما به خاطر شرکت در یک انتخابات و رای گیری از دولتهای خود توقعاتی را دارند که در سالیان گذشته حتی جرات مطرح کردن آن را نداشتند و چه بسیار و چه بسیار .... .
◀️درست است که وجود این روحیه طلبکاری و مطالبه گری در یکسو سبب اصلاح طرف مقابل و پیشرفت او و سایرین و حتی جهان میشود، اما در سوی دیگر انسان مطالبه گر و طلبکاری قرار دارد که هر روزه خود را محق تر میداند و این سبب تثبیت صفت طلبکاری در او میشود. 👤انسان همواره طلبکار👤. همواره و همه جا طلبکار بودن انسان کم کم آرامش را از اومیگیرد. و چه بسیار فرزندان، دانشجویان، ملتها و دولتهایی که آرامش ندارند و هر روزه در فکر و تکاپوی احقاق حقوق و طلب خود هستند.
◀️اما نکته خطرناک تر آنجاست که وقتی این صفت در انسان پر رنگ و پر رنگ شد، آرام آرام در کنار پدر، استاد، دولت، حاکمیت جهانی در قیاسی ناخواسته و ناقص از خداوند خود نیز طلبکار میشود. و غافل از اینکه آن طلبهای قبلی از یکجهت شاید مثبت بود که سبب اصلاح طرف مقابل میشد، اما آیا طلب از خدا باعث اصلاح و تغییر در خدا میشود؟ جواب این سوال که واضح است که منفی است و تغییر در ذات خدا وجود ندارد. او خدای حکیم و دانای سالیان سال و ازلی و ابدی است. اما خدای ذهن آدمیان تغییر کرده است. این خدا به انسان بدهکار است و اصلا اصل بر بدهکاری خدا و طلبکاری انسان قرارداده شده است. اصلی که شاید ناخواسته در ذهن انسان مدرن امروزی جای گرفته است.
◀️و این اصل طلبکاری دیندار و غیردیندار نمیشناسد. انسان غیرمتدین میپرسد واقعا چرا خدا این تکالیف عبادی را از ما خواسته است؟ و انسان متدین میپرسد چرا خداوند دعای من را اجابت نکرد بعد از اینهمه ناله و ندبه؟
در پس این پرسشها فارغ از انواع جوابها باید دقت شود که انسان مدرن طلبکار، مطالبه گری میکند.
#دین_و_اومانیسم
#انسان_طلبکار
🌹 @DiNneVeSht
◀️یکی از خواص زندگی مدرن رسیدن انسان به بسیاری از آرزوهایی است که از قدیم در سر داشته است. پیشرفت علم و تکنولوژی روح بلندپروازی انسان را تا آنجا برده است که نرسیدن به خواسته هایش تقریبا بی معنی است. حتی اگر بداند که امروز به این خواسته نمیرسد امید به فردایی دارد که آن خواسته را در آغوش گرفته است. اصلا شاید یکی از علتهای پیشرفت انسان و تلاش اندیشمندان و دانشمندان در همین بلند پروازی و توقع رسیدن به آرزوهای دست نایافتنی باشد.
◀️البته این شمشیر بران علم و پیشرفت لبه بران دیگری هم دارد و آن دمیدن روح طلبکاری در انسان بلند پرواز است. به عبارتی از آنجا که انسان توانسته طلب های گذشته را وصول کند مطالبات بیشتری برای آینده دارد. اثر این مطالبه گری نه تنها در دانشگاه ها و آزمایشگاه ها بلکه در خردترین سطوح اجتماعی جامعه نیز مشهود است. مثلا بچه های طلبکار از پدر و مادر، دانشجویان طلبکار از استاد، ملت طلبکار از دولت، دولتهای طلبکار از حاکمیت جهانی و ... .
◀️چه بسیار فرزندانی که نسبت به سالیان گذشته دارای امکانات بیشتری هستند و از لحاظ مادی و معنوی از نسل قبل بیشتر مورد حمایت واقع میشوند اما هنوز هم به جای تشکر از والدین خود طلب خواسته های جدید دارند. چه بسیار دانشجویانی که ساعتهای متمادی و حتی خارج از کلاس از استاد خود بهره میبرند اما برخلاف نسلهای قبل جسارت سوال بیشتر و مطالبه گری بیشتر را حق خود میدانند. چه بسیار ملتهایی که در جهت ارتقای کشور خودشان خیلی کاری نمیکنند اما به خاطر شرکت در یک انتخابات و رای گیری از دولتهای خود توقعاتی را دارند که در سالیان گذشته حتی جرات مطرح کردن آن را نداشتند و چه بسیار و چه بسیار .... .
◀️درست است که وجود این روحیه طلبکاری و مطالبه گری در یکسو سبب اصلاح طرف مقابل و پیشرفت او و سایرین و حتی جهان میشود، اما در سوی دیگر انسان مطالبه گر و طلبکاری قرار دارد که هر روزه خود را محق تر میداند و این سبب تثبیت صفت طلبکاری در او میشود. 👤انسان همواره طلبکار👤. همواره و همه جا طلبکار بودن انسان کم کم آرامش را از اومیگیرد. و چه بسیار فرزندان، دانشجویان، ملتها و دولتهایی که آرامش ندارند و هر روزه در فکر و تکاپوی احقاق حقوق و طلب خود هستند.
◀️اما نکته خطرناک تر آنجاست که وقتی این صفت در انسان پر رنگ و پر رنگ شد، آرام آرام در کنار پدر، استاد، دولت، حاکمیت جهانی در قیاسی ناخواسته و ناقص از خداوند خود نیز طلبکار میشود. و غافل از اینکه آن طلبهای قبلی از یکجهت شاید مثبت بود که سبب اصلاح طرف مقابل میشد، اما آیا طلب از خدا باعث اصلاح و تغییر در خدا میشود؟ جواب این سوال که واضح است که منفی است و تغییر در ذات خدا وجود ندارد. او خدای حکیم و دانای سالیان سال و ازلی و ابدی است. اما خدای ذهن آدمیان تغییر کرده است. این خدا به انسان بدهکار است و اصلا اصل بر بدهکاری خدا و طلبکاری انسان قرارداده شده است. اصلی که شاید ناخواسته در ذهن انسان مدرن امروزی جای گرفته است.
◀️و این اصل طلبکاری دیندار و غیردیندار نمیشناسد. انسان غیرمتدین میپرسد واقعا چرا خدا این تکالیف عبادی را از ما خواسته است؟ و انسان متدین میپرسد چرا خداوند دعای من را اجابت نکرد بعد از اینهمه ناله و ندبه؟
در پس این پرسشها فارغ از انواع جوابها باید دقت شود که انسان مدرن طلبکار، مطالبه گری میکند.
#دین_و_اومانیسم
#انسان_طلبکار
🌹 @DiNneVeSht
◀️مصیبت، تلاش و رضایت
◀️مصیبت از اتفاقاتی است که برای هرکسی رخ میدهد اما نگاه به مصیبت و برخورد با آن بستگی به دامنه اعتقادی شخص دارد.
◀️در نگاهی شبیه نگاه اومانیستی، انسان همواره از خدا طلبکار است، چون مصیبت را از سمت خالق و خداوند میداند، (البته موفقیتها را معمولا از سمت خود میداند نه خدا) این مصیبت زمینه اعتراض را برمیدارد. چون انسان طلبکار خود را لایق رسیدن به این دردسرها نمیداند. از سوی دیگر چون روح برگرفته از اومانیسم ریشه در محوریت دنیا در زندگی دارد پس هر آنچه که مخالف طبع دنیا باشد مذموم و ناپسند بوده و در نتیجه مورد اعتراض قرار میگیرد. در این نگاه رضایت داشتن بر مصیبت نگاهی غیر قابل باور است.
◀️البته انسان مدرن میداند که به سبب پیشرفت علم میتواند با تلاش خود جلوی بسیاری از بلاها و مصیبتهای گذشته را بگیرد.
او تلاش میکند که سیل را مهار کند بر زلزله غلبه کند و هنگامی که به بیماری دچار میشود به سراغ بهترین پزشکان و درمانها رود.
اما گاهی تمامی این تدابیر اثر نمیکنند و مصیبت بر انسان وارد میشود. عزیز انسان با تمام تلاشهای پزشکی از دنیا میرود. در چنین حالتی انسان متدین به یاد این آیه قرآن می افتد که:
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّـهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. (کسانی که وقتی به آنها مصیبتی وارد میشود میگویند ما از خداییم و به سوی او بازمیگردیم)
◀️در این نگاه اصل و محور دنیا نیست از این رو وقتی پس از تمام تلاشها و تدبیرها به انسان مصیبتی میرسد خداوند او را متوجه خود و آخرت میکند که بداند او باید رضایت و آرامش خود را هم در دنیا و هم در آخرت داشته باشد و در هنگامی که یکی به خطر افتاد اولویت با آخرت است.
بنابراین مصیبت بزرگ، مصیبتی است که آخرت را به خطر اندازد نه دنیا را و هرچند که باید در دنیا بسیار تلاش کرد اما نباید همه اولویت را برای دنیا قرار داد.
◀️لذا پیامبر (ص) در دعای نیمه ماه شعبان میفرمایند:
وَ لاَ تَجْعَلْ مُصِیبَتَنَا فِی دِینِنَا وَ لاَ تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هَمِّنَا
خدایا را مصیبت را دین ما قرار نده و دنیا را بیشترین همت ما نگردان
🌹 @DiNneVeSht
◀️مصیبت از اتفاقاتی است که برای هرکسی رخ میدهد اما نگاه به مصیبت و برخورد با آن بستگی به دامنه اعتقادی شخص دارد.
◀️در نگاهی شبیه نگاه اومانیستی، انسان همواره از خدا طلبکار است، چون مصیبت را از سمت خالق و خداوند میداند، (البته موفقیتها را معمولا از سمت خود میداند نه خدا) این مصیبت زمینه اعتراض را برمیدارد. چون انسان طلبکار خود را لایق رسیدن به این دردسرها نمیداند. از سوی دیگر چون روح برگرفته از اومانیسم ریشه در محوریت دنیا در زندگی دارد پس هر آنچه که مخالف طبع دنیا باشد مذموم و ناپسند بوده و در نتیجه مورد اعتراض قرار میگیرد. در این نگاه رضایت داشتن بر مصیبت نگاهی غیر قابل باور است.
◀️البته انسان مدرن میداند که به سبب پیشرفت علم میتواند با تلاش خود جلوی بسیاری از بلاها و مصیبتهای گذشته را بگیرد.
او تلاش میکند که سیل را مهار کند بر زلزله غلبه کند و هنگامی که به بیماری دچار میشود به سراغ بهترین پزشکان و درمانها رود.
اما گاهی تمامی این تدابیر اثر نمیکنند و مصیبت بر انسان وارد میشود. عزیز انسان با تمام تلاشهای پزشکی از دنیا میرود. در چنین حالتی انسان متدین به یاد این آیه قرآن می افتد که:
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّـهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. (کسانی که وقتی به آنها مصیبتی وارد میشود میگویند ما از خداییم و به سوی او بازمیگردیم)
◀️در این نگاه اصل و محور دنیا نیست از این رو وقتی پس از تمام تلاشها و تدبیرها به انسان مصیبتی میرسد خداوند او را متوجه خود و آخرت میکند که بداند او باید رضایت و آرامش خود را هم در دنیا و هم در آخرت داشته باشد و در هنگامی که یکی به خطر افتاد اولویت با آخرت است.
بنابراین مصیبت بزرگ، مصیبتی است که آخرت را به خطر اندازد نه دنیا را و هرچند که باید در دنیا بسیار تلاش کرد اما نباید همه اولویت را برای دنیا قرار داد.
◀️لذا پیامبر (ص) در دعای نیمه ماه شعبان میفرمایند:
وَ لاَ تَجْعَلْ مُصِیبَتَنَا فِی دِینِنَا وَ لاَ تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هَمِّنَا
خدایا را مصیبت را دین ما قرار نده و دنیا را بیشترین همت ما نگردان
🌹 @DiNneVeSht
◀️روزه های سخت، انسان مدرن
◀️معمولا با شروع ماه رمضان بازار بحث درباره علل روزه گرفتن و فواید و مضرات روزه داری داغ میشود. گرم و طولانی بودن روزها نیز بر گرمی این بازار می افزاید، خصوصا که در چند سال اخیر مصادف با بیشترین ساعات روزه داری بوده ایم. افراد مختلفی دلسوزانه یا مغرضانه (البته به نظر نگارنده دلسوزانه) درصدد حل این مشکل بزرگ هستند: کاهش تعداد افرادی که روزه میگیرند و افزایش دین گریزی مردم! فارغ از صحت و سقم این مطلب که میتواند به طرز نگاه افراد و تعریف محوریت دینداری برگردد، ظاهر مشکل، وجود دارد.
◀️برای مثال میتوان به سخنان برخی متفکرین پرداخت که مشکل بی دینی و علت را اینگونه بیان میکنند. «در حالی که تبیین درست نشان میدهد که دستکم یکی از علل فاصله گرفتن مردم از دین این است که پیروی از دستورات دینی به سبک سنتی، زندگی روزمرهی آنان را مختل میکند.» و سپس پس از مطرح کردن برخی استدلالهای عقلی، عرفی و شرعی، سبک زندگی انسان در طول زمان را مهمترین دلایل برخی احکام مانند نماز و روزه میداند: «اگر به مسلمانان آن زمان گفته شده که وقت نماز صبح از طلوع فجر تا طلوع آفتاب است، با عنایت به این نکته بوده که فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی روزمره نیز در همین ساعات آغاز میشود، و قول و قرارهای مردم برای انجام کارهای جمعی نیز بر همین اساس تنظیم میگردد. و اگر گفته شده که از طلوع فجر تا غروب آفتاب روزه بگیرید، با توجه به این نکته بوده که طول روز در آن منطقه متعارف و تفاوت آن با طول شب از نظر عرف قابل چشمپوشی است، و چنین روزهای برای عموم مردم مستلزم عسر و حرج نیست..». سپس برای مسلمان امروزی این نتیجه گرفته میشود که: « اگر در روزهای گرم تابستان نمیتوانید برای ۱۸ ساعت روزه بگیرید، اما میتوانید برای ۱۲ ساعت روزه بگیرید، روزه بگیرید و از فضیلت و برکات معنوی و اخلاقی روزه در ماه رمضان خود را محروم نکنید». البته این نوع نتیجه گیری فقط مختص روزه نیست بلکه در بقیه احکام هم ادامه داشته آنجا که پیشنهاد میدهند: «سبک زندگی روزمرهی پیروان خود را در نظر بگیریم و به آنان بگوییم: شما که ساعت ۷ صبح از خواب بر میخیزید و ساعت ۸ صبح سر کار میروید نماز صبح خود را هم در همین فاصلهی زمانی بخوانید».
◀️فرای بحثها و استدلالها در این مورد که برای هر دیندار خواهان علمی قابل جستجو و استدلال است اما نکته ای ریشه ای که در این سلسله مباحث وجود دارد اصالت بخشیدن به زندگی دنیاست و در درجه دوم قرار گرفتن آخرت. به عبارتی انسان مدرن امروزی به مدد علم و تلاشهایش نسبت به نیاکان خود بیشتر غرق در خوشی ها و لذتهای دنیا شده و از هر آنچه او را در این مسیر به سختی بیاندازد، اکراه دارد. شاید یکی از سخت ترین احکام الهی همین روزه گرفتن در روزهای طولانی باشد. لذا با کمی دقت ریشه اصلی چنین استدلالهایی در جهت به هم نزدن سبک زندگی مدرن امروزی و کاهش حداکثری سختی احکام میباشد.
◀️در جایی که امام صادق(ع) درباره معنای صبر در کلام خداوند می فرماید: «و استعینوا بالصبر و الصلوهْ» (بقره، آیات 45 و 153) قال: الصبر الصوم؛ اینکه خداوند عزوجل فرموده است: از صبر و نماز کمک بگیرید، مراد از صبر، همان روزه است. و یا حضرت فاطمه (س) نیز در باره نقش روزه در اخلاص می فرماید: فرضَ الله الصیام تثبیتاً للاخلاص؛ خداوند روزه را به خاطر تثبیت اخلاص واجب فرموده است.(بحارالانوار، ج 96، ص 368). هرچند درباره علت روزه داری توسط اولیای الهی دلایل مختلف گفته شده است اما صبر و سختی یکی از مسایلی است که در روزه داری وجود داشته، و از آنجا که هدف خلقت فرای زندگی دنیاست، حتی در مواقعی سختی ها برای سنجش اخلاص آدمیان توسط پروردگار قرار داده شده است. لذا حذف این سختی و کاهش صبر به خاطر مدرن شدن انسان و تغییر سبک زندگی شاید دلیل و توجیه خوبی نباشد، زیرا در پس بسیاری از اعمال عبادی دلایلی است که همگی آنها قابل اندازه گیری با خط کش انسان مدرن نیست.
◀️و اما برخی کلامها در این وادی قابل تامل است وقتی متفکر دینی پس از بحث علمی و شرعی درباره روزههای بلند سال مینویسد: «اما به طور خاص در باب روزه های طولانی چه می شود کرد، من هنوز به یک راه حل قاطع نرسیده و پیشنهاد روشن و نهایی ندارم و صلاحیت کافی برای چنین امر خطیری نیز در خود نمی بینم». و اینها نشان از آن دارد که ما هنوز در بحث محوریت احکام و اخلاق در دینداری در مناقشه هستیم، و گویا باید به محوریت دیگری نظر کنیم.
🌹@DiNneVeSht
◀️معمولا با شروع ماه رمضان بازار بحث درباره علل روزه گرفتن و فواید و مضرات روزه داری داغ میشود. گرم و طولانی بودن روزها نیز بر گرمی این بازار می افزاید، خصوصا که در چند سال اخیر مصادف با بیشترین ساعات روزه داری بوده ایم. افراد مختلفی دلسوزانه یا مغرضانه (البته به نظر نگارنده دلسوزانه) درصدد حل این مشکل بزرگ هستند: کاهش تعداد افرادی که روزه میگیرند و افزایش دین گریزی مردم! فارغ از صحت و سقم این مطلب که میتواند به طرز نگاه افراد و تعریف محوریت دینداری برگردد، ظاهر مشکل، وجود دارد.
◀️برای مثال میتوان به سخنان برخی متفکرین پرداخت که مشکل بی دینی و علت را اینگونه بیان میکنند. «در حالی که تبیین درست نشان میدهد که دستکم یکی از علل فاصله گرفتن مردم از دین این است که پیروی از دستورات دینی به سبک سنتی، زندگی روزمرهی آنان را مختل میکند.» و سپس پس از مطرح کردن برخی استدلالهای عقلی، عرفی و شرعی، سبک زندگی انسان در طول زمان را مهمترین دلایل برخی احکام مانند نماز و روزه میداند: «اگر به مسلمانان آن زمان گفته شده که وقت نماز صبح از طلوع فجر تا طلوع آفتاب است، با عنایت به این نکته بوده که فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی روزمره نیز در همین ساعات آغاز میشود، و قول و قرارهای مردم برای انجام کارهای جمعی نیز بر همین اساس تنظیم میگردد. و اگر گفته شده که از طلوع فجر تا غروب آفتاب روزه بگیرید، با توجه به این نکته بوده که طول روز در آن منطقه متعارف و تفاوت آن با طول شب از نظر عرف قابل چشمپوشی است، و چنین روزهای برای عموم مردم مستلزم عسر و حرج نیست..». سپس برای مسلمان امروزی این نتیجه گرفته میشود که: « اگر در روزهای گرم تابستان نمیتوانید برای ۱۸ ساعت روزه بگیرید، اما میتوانید برای ۱۲ ساعت روزه بگیرید، روزه بگیرید و از فضیلت و برکات معنوی و اخلاقی روزه در ماه رمضان خود را محروم نکنید». البته این نوع نتیجه گیری فقط مختص روزه نیست بلکه در بقیه احکام هم ادامه داشته آنجا که پیشنهاد میدهند: «سبک زندگی روزمرهی پیروان خود را در نظر بگیریم و به آنان بگوییم: شما که ساعت ۷ صبح از خواب بر میخیزید و ساعت ۸ صبح سر کار میروید نماز صبح خود را هم در همین فاصلهی زمانی بخوانید».
◀️فرای بحثها و استدلالها در این مورد که برای هر دیندار خواهان علمی قابل جستجو و استدلال است اما نکته ای ریشه ای که در این سلسله مباحث وجود دارد اصالت بخشیدن به زندگی دنیاست و در درجه دوم قرار گرفتن آخرت. به عبارتی انسان مدرن امروزی به مدد علم و تلاشهایش نسبت به نیاکان خود بیشتر غرق در خوشی ها و لذتهای دنیا شده و از هر آنچه او را در این مسیر به سختی بیاندازد، اکراه دارد. شاید یکی از سخت ترین احکام الهی همین روزه گرفتن در روزهای طولانی باشد. لذا با کمی دقت ریشه اصلی چنین استدلالهایی در جهت به هم نزدن سبک زندگی مدرن امروزی و کاهش حداکثری سختی احکام میباشد.
◀️در جایی که امام صادق(ع) درباره معنای صبر در کلام خداوند می فرماید: «و استعینوا بالصبر و الصلوهْ» (بقره، آیات 45 و 153) قال: الصبر الصوم؛ اینکه خداوند عزوجل فرموده است: از صبر و نماز کمک بگیرید، مراد از صبر، همان روزه است. و یا حضرت فاطمه (س) نیز در باره نقش روزه در اخلاص می فرماید: فرضَ الله الصیام تثبیتاً للاخلاص؛ خداوند روزه را به خاطر تثبیت اخلاص واجب فرموده است.(بحارالانوار، ج 96، ص 368). هرچند درباره علت روزه داری توسط اولیای الهی دلایل مختلف گفته شده است اما صبر و سختی یکی از مسایلی است که در روزه داری وجود داشته، و از آنجا که هدف خلقت فرای زندگی دنیاست، حتی در مواقعی سختی ها برای سنجش اخلاص آدمیان توسط پروردگار قرار داده شده است. لذا حذف این سختی و کاهش صبر به خاطر مدرن شدن انسان و تغییر سبک زندگی شاید دلیل و توجیه خوبی نباشد، زیرا در پس بسیاری از اعمال عبادی دلایلی است که همگی آنها قابل اندازه گیری با خط کش انسان مدرن نیست.
◀️و اما برخی کلامها در این وادی قابل تامل است وقتی متفکر دینی پس از بحث علمی و شرعی درباره روزههای بلند سال مینویسد: «اما به طور خاص در باب روزه های طولانی چه می شود کرد، من هنوز به یک راه حل قاطع نرسیده و پیشنهاد روشن و نهایی ندارم و صلاحیت کافی برای چنین امر خطیری نیز در خود نمی بینم». و اینها نشان از آن دارد که ما هنوز در بحث محوریت احکام و اخلاق در دینداری در مناقشه هستیم، و گویا باید به محوریت دیگری نظر کنیم.
🌹@DiNneVeSht
◀️فواید روزه برای انسان خردمند
◀️در ماه های رمضان معمولا با حجم عظیم مقالات و اظهارنظرات علمی در مورد روزه داری مواجهه میشویم. از یافتههای پروفسور یوشینوری اُسومی ژاپنی در مورد مکانیسم اتوفاژی یا خودخواری سلولی (تخریب و بازیافت اجزا سلول توسط خود سلول) که در هنگام روزه گرفتن و گرسنگی طولانی رخ میدهد، تا نظریات دکتر کارلو آمریکایی در مورد فواید روزه درمانی. یافته هایی که میتوانند درست باشند و شعف زاید الوصفی را در برخی مسلمانان ایجاد کنند و می توانند در کمال عدم قطعیت درست نباشند. اما به راستی علت پخش شدن این مقالات علمی توسط مسلمانان برای چیست؟
◀️گویا عده ای میخواهند در تلاطم دعوای علم و دین، پرچم دینداری را به وسیله خود علم بالا نگه دارند و عده ای هم در این دنیایی که انسان خردمند بواسطه عقلش، خود را نیازمند دین نمیداند، او را متذکر به قدرت علمی و عقلی دین کنند. علت هرآنچه باشد به نظر هدف، نگه داشتن عده بیشتری از انسانهای خردمند در دایره انجام اعمال و احکام دینی است. البته در این حال میتوان از برخی گزاره های دینی مانند فرمایش منسوب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرمودند صوموا تَصِحّوا روزه بگیرید تا سالم باشید نیز کمک گرفت. در این نگاه نه تنها روزه داری کار اشتباهی نیست بلکه دارای اثرات علمی و پزشکی قابل توجهی در زندگی است.
◀️البته روزه در کنار این فواید پزشکی و شخصی فواید اجتماعی نیز دارد. زیرا انسان به یاد فقر و گرسنگی می افتد و لذا بیشتر متوجه حال فقرا و گرسنگان جامعه شده و این سبب آغاز حرکتی برای کمک به نیازمندان است. در این نگاه نیز میتوان از روایاتی مانند فرمایش امام صادق(ع) درباره وجوب روزه، کمک گرفت که فرمودند: انما فرض الله الصیام لیستوی به الغنی و الفقیر؛ خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار و غنی و فقیر مساوی گردند.
◀️شاید اینگونه کارکردهای روزه ادبیات به روز و مدرنی باشد برای جلب عده ای از دینداران برای انجام اعمال عبادی و تشویق انسان خردمند برای انجام احکام، اما اینگونه نگاه کردن به اعمال عبادی روی دومی نیز دارد.
◀️اگر من انسان خردمند توانستم بدون روزه داری نیز به سلامتی برسم و اگر توانستم با استفاده از نهادهای مردم نهاد وضعیت معیشیتی جامعه را اصلاح کنم آنگاه نقش روزه کجای زندگی من قرار میگیرد؟ اگر پزشکی برخلاف پروفسور ژاپنی و امریکایی، ادعا کرد که برای سلامتی حتما باید روزانه مقدار زیادی آب بخورد آنگاه آیا روزه گرفتن کار درستی خواهد بود؟
◀️ تمرکز بر علت و فلسفه احکام مانند روزه داری تنها بر علتهای مادی و قابل اندازه گیری با عقل انسان خردمند حتی با کمک روایات، استراتژی اشتباهی است که شاید نیت خیرخواهانه ای دربر داشته باشد، اما میتواند به مرور زمان نتایج دیگری با خود بیاورد. در این میان شاید باید برخی دیگر روایتها را که اتفاقا تمرکز علت روزه داری را نه بر مسایل دنیا که بر علتهای اخروی قرار دادند مطرح کرد. روایاتی که کمتر برای انسان خردمند جذاب است، چون با عقل مادی قابل صحت سنجی نیست اما واقعیتی غیرقابل انکار در ادبیات دینی است. روایتهایی مانند فرمایش امام رضا علیه السلام که فرمودند: «علت روزه برای فهمیدن سختی گرسنگی و تشنگی است، تا بنده حال سختیهای آخرت را بفهمد علاوه بر این که روزه سبب از بین رفتن هواهای نفسانی میشود، روزه پندی برای آخرت است»
◀️آری در کنار توجه به حکمتهای مادی برخی احکام دینی هیچگاه نباید حکمتهای اخروی آن را فراموش کرد و هرچند که خدای حکیم ممکن است تمام حکمتهای اعمال عبادی را برای ما روشن نکرده باشد و برخی از این حکمتها به مرور زمان در این دنیا برای انسان خردمند روشن شود و برخی نیز در حیات اخروی انسان.
🌹 @DiNneVeSht
◀️در ماه های رمضان معمولا با حجم عظیم مقالات و اظهارنظرات علمی در مورد روزه داری مواجهه میشویم. از یافتههای پروفسور یوشینوری اُسومی ژاپنی در مورد مکانیسم اتوفاژی یا خودخواری سلولی (تخریب و بازیافت اجزا سلول توسط خود سلول) که در هنگام روزه گرفتن و گرسنگی طولانی رخ میدهد، تا نظریات دکتر کارلو آمریکایی در مورد فواید روزه درمانی. یافته هایی که میتوانند درست باشند و شعف زاید الوصفی را در برخی مسلمانان ایجاد کنند و می توانند در کمال عدم قطعیت درست نباشند. اما به راستی علت پخش شدن این مقالات علمی توسط مسلمانان برای چیست؟
◀️گویا عده ای میخواهند در تلاطم دعوای علم و دین، پرچم دینداری را به وسیله خود علم بالا نگه دارند و عده ای هم در این دنیایی که انسان خردمند بواسطه عقلش، خود را نیازمند دین نمیداند، او را متذکر به قدرت علمی و عقلی دین کنند. علت هرآنچه باشد به نظر هدف، نگه داشتن عده بیشتری از انسانهای خردمند در دایره انجام اعمال و احکام دینی است. البته در این حال میتوان از برخی گزاره های دینی مانند فرمایش منسوب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرمودند صوموا تَصِحّوا روزه بگیرید تا سالم باشید نیز کمک گرفت. در این نگاه نه تنها روزه داری کار اشتباهی نیست بلکه دارای اثرات علمی و پزشکی قابل توجهی در زندگی است.
◀️البته روزه در کنار این فواید پزشکی و شخصی فواید اجتماعی نیز دارد. زیرا انسان به یاد فقر و گرسنگی می افتد و لذا بیشتر متوجه حال فقرا و گرسنگان جامعه شده و این سبب آغاز حرکتی برای کمک به نیازمندان است. در این نگاه نیز میتوان از روایاتی مانند فرمایش امام صادق(ع) درباره وجوب روزه، کمک گرفت که فرمودند: انما فرض الله الصیام لیستوی به الغنی و الفقیر؛ خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار و غنی و فقیر مساوی گردند.
◀️شاید اینگونه کارکردهای روزه ادبیات به روز و مدرنی باشد برای جلب عده ای از دینداران برای انجام اعمال عبادی و تشویق انسان خردمند برای انجام احکام، اما اینگونه نگاه کردن به اعمال عبادی روی دومی نیز دارد.
◀️اگر من انسان خردمند توانستم بدون روزه داری نیز به سلامتی برسم و اگر توانستم با استفاده از نهادهای مردم نهاد وضعیت معیشیتی جامعه را اصلاح کنم آنگاه نقش روزه کجای زندگی من قرار میگیرد؟ اگر پزشکی برخلاف پروفسور ژاپنی و امریکایی، ادعا کرد که برای سلامتی حتما باید روزانه مقدار زیادی آب بخورد آنگاه آیا روزه گرفتن کار درستی خواهد بود؟
◀️ تمرکز بر علت و فلسفه احکام مانند روزه داری تنها بر علتهای مادی و قابل اندازه گیری با عقل انسان خردمند حتی با کمک روایات، استراتژی اشتباهی است که شاید نیت خیرخواهانه ای دربر داشته باشد، اما میتواند به مرور زمان نتایج دیگری با خود بیاورد. در این میان شاید باید برخی دیگر روایتها را که اتفاقا تمرکز علت روزه داری را نه بر مسایل دنیا که بر علتهای اخروی قرار دادند مطرح کرد. روایاتی که کمتر برای انسان خردمند جذاب است، چون با عقل مادی قابل صحت سنجی نیست اما واقعیتی غیرقابل انکار در ادبیات دینی است. روایتهایی مانند فرمایش امام رضا علیه السلام که فرمودند: «علت روزه برای فهمیدن سختی گرسنگی و تشنگی است، تا بنده حال سختیهای آخرت را بفهمد علاوه بر این که روزه سبب از بین رفتن هواهای نفسانی میشود، روزه پندی برای آخرت است»
◀️آری در کنار توجه به حکمتهای مادی برخی احکام دینی هیچگاه نباید حکمتهای اخروی آن را فراموش کرد و هرچند که خدای حکیم ممکن است تمام حکمتهای اعمال عبادی را برای ما روشن نکرده باشد و برخی از این حکمتها به مرور زمان در این دنیا برای انسان خردمند روشن شود و برخی نیز در حیات اخروی انسان.
🌹 @DiNneVeSht
◀️شب قدر و قدرت خدای اومانیسم
◀️شب قدر همان طور که از اسم آن برمی آید شب تقدیر امور است، امام باقر علیه السلام در توضیح آیه چهار سوره دخان میگوید هر ساله در این شب، تقدیر سال آینده هر انسانی نوشته میشود. علامه طباطبایی میگوید: «مراد از قدر، تقدیر و اندازهگیری است و خداوند در این شب، اموری از قبیل زندگی، مرگ، روزی، سعادت و شقاوت انسانها را مشخص میسازد».
◀️باتوجه به این روایات اعمال شب قدر برگرفته از سیره زندگانی معصومین و سایر روایتها بدست می آید. دعا، نماز، بحث علمی و از همه مهمتر تقاضای تقدیر امور به بهترین وجه از خداوند، نمونه های اصلی این اعمال هستند. اما با توجه به رسوخ باورهای اومانیستی در انسان مدرن برخی از این اعمال و باورها رنگ دیگری یافته است.
◀️یکی از این باورها تقدیر امور در یک یا سه شب است توسط خداوند. این امور تقدیر شده تمام امور زندگانی انسان است. و اینجاست که نقش خدا در زندگی سالانه انسان پر رنگ میشود. یعنی خدایی که به دلیل باورهای اومانیسمی در بین متدینین هم استحاله شده است و در دنیای مدرن اثرگذار نیست، در شبهای قدر موثر و اثرگذار میشود. این دو نگاه یا به قول اورول دوگانه باوری یکی از اتفاقات زندگی در انسان مدرن است.
◀️اما واقعا سوال اساسی برای انسان متدین مدرن این است که نقش خدا در زندگی او کجاست؟ پاسخ به این سوال تعریف دین، نحوه زندگی و ... را برای او مشخص میکند.
◀️در قرآن، آیات فراوانی دالّ بر تسلط کامل خداوند بر تمام امورات هستی است که همه اتفاقات عالم را بر اساس مشیت الهی معرفی نموده: «قُلِ اللَّهُمَّ مالِک الْمُلْک تُؤْتِی الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِک الْخَیرُ إِنَّک عَلی کلِّ شَیءٍ قَدیر» [آل عمران ۲۶] (بگو: بار خدایا، تویی دارنده مُلک. به هر که بخواهی مُلک میدهی و از هر که بخواهی مُلک میستانی. هر کس را که بخواهی عزت میدهی و هر کس را که بخواهی ذلت میدهی). وقتی دقت شود که این ملک هم دنیا را و هم آخرت را توامان در برمیگیرد، قدرت خدا و تاثیر آن بیشتر در زندگی معلوم میشود چه آن انسان در قرن اول به دنیا آمده باشد چه در قرن چهاردهم یا قرن بیست و یکم.
◀️لذا در شب قدر باید تکلیف خود و خدایمان را معلوم کنیم که چقدر خدا را در مقدرات و زندگیمان موثر میدانیم و خدای اومانیستی که در زندگی ما تاثیرگذار نیست را به کناری قرار دهیم.
🌹 @DiNneVeSht
◀️شب قدر همان طور که از اسم آن برمی آید شب تقدیر امور است، امام باقر علیه السلام در توضیح آیه چهار سوره دخان میگوید هر ساله در این شب، تقدیر سال آینده هر انسانی نوشته میشود. علامه طباطبایی میگوید: «مراد از قدر، تقدیر و اندازهگیری است و خداوند در این شب، اموری از قبیل زندگی، مرگ، روزی، سعادت و شقاوت انسانها را مشخص میسازد».
◀️باتوجه به این روایات اعمال شب قدر برگرفته از سیره زندگانی معصومین و سایر روایتها بدست می آید. دعا، نماز، بحث علمی و از همه مهمتر تقاضای تقدیر امور به بهترین وجه از خداوند، نمونه های اصلی این اعمال هستند. اما با توجه به رسوخ باورهای اومانیستی در انسان مدرن برخی از این اعمال و باورها رنگ دیگری یافته است.
◀️یکی از این باورها تقدیر امور در یک یا سه شب است توسط خداوند. این امور تقدیر شده تمام امور زندگانی انسان است. و اینجاست که نقش خدا در زندگی سالانه انسان پر رنگ میشود. یعنی خدایی که به دلیل باورهای اومانیسمی در بین متدینین هم استحاله شده است و در دنیای مدرن اثرگذار نیست، در شبهای قدر موثر و اثرگذار میشود. این دو نگاه یا به قول اورول دوگانه باوری یکی از اتفاقات زندگی در انسان مدرن است.
◀️اما واقعا سوال اساسی برای انسان متدین مدرن این است که نقش خدا در زندگی او کجاست؟ پاسخ به این سوال تعریف دین، نحوه زندگی و ... را برای او مشخص میکند.
◀️در قرآن، آیات فراوانی دالّ بر تسلط کامل خداوند بر تمام امورات هستی است که همه اتفاقات عالم را بر اساس مشیت الهی معرفی نموده: «قُلِ اللَّهُمَّ مالِک الْمُلْک تُؤْتِی الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِک الْخَیرُ إِنَّک عَلی کلِّ شَیءٍ قَدیر» [آل عمران ۲۶] (بگو: بار خدایا، تویی دارنده مُلک. به هر که بخواهی مُلک میدهی و از هر که بخواهی مُلک میستانی. هر کس را که بخواهی عزت میدهی و هر کس را که بخواهی ذلت میدهی). وقتی دقت شود که این ملک هم دنیا را و هم آخرت را توامان در برمیگیرد، قدرت خدا و تاثیر آن بیشتر در زندگی معلوم میشود چه آن انسان در قرن اول به دنیا آمده باشد چه در قرن چهاردهم یا قرن بیست و یکم.
◀️لذا در شب قدر باید تکلیف خود و خدایمان را معلوم کنیم که چقدر خدا را در مقدرات و زندگیمان موثر میدانیم و خدای اومانیستی که در زندگی ما تاثیرگذار نیست را به کناری قرار دهیم.
🌹 @DiNneVeSht
◀️انسان مدرن و علم زدگی سطحی (رویت ماه)
◀️عدم قطعیت علم و عدم توانایی پاسخگویی علم در بسیاری از مسایل، واقعیتی واضح در تمامی محافل علمی و دانشگاهی است. اما به دلایل مختلف این محدودیتهای علم در جامعه و بین عموم مردم مورد توجه نیست. به عبارتی انسان مدرن امروزی به خاطر استفاده از نتایج علم تجربی بشر در خیالی است که علم پاسخگوی تمامی سوالات اوست. اما وقتی پشت اتاق عمل و یا پس از مراحل سخت شیمی درمانی عزیز خود را از دست میدهد، و با یک عبارت متاسفم پزشک مواجه میشود تازه کمی برای او کمبودها و ناتوانی های علمی بشر علیرغم تمام پیشرفتها مشاهده میشود.
◀️یکی از این عدم توانایی ها که شاید خیلی از افراد آن را ندانند، عدم توانایی در تشخیص و تنظیم دقیق تقویم قمری است. یعنی برخلاف تقویم شمسی که تقریبا درست است، اما تقویم قمری که هرساله در سراسر جهان توسط موسسات مختلف علمی اعلام میشود با اگر و اما همراه است. به عبارتی از آنجا که تقویم قمری بر رویت ماه در زمین استوار است و رویت دقیق ماه تا به امروزه توسط مراکز علمی دنیا قابل پیش بینی صد در صدی نیست، این تقویم قطعی نیست.
◀️پارامترها وعوامل نجومی مهم در رویت هلال ماه حداقل شامل 18 عامل مانند: زمان مقارنه(لحظه برابر شدن طول سماوی ماه وخورشید)، سن هلال، جدایی زاویه ای ماه وخورشید (حد دانژون)، اختلاف سمت ماه وخورشید در زمان غروب خورشید، ارتفاع هلال و .... میباشد. تعداد زیاد پارامترها رویت هلال ماه را به یک کار حرفه ای بدل کرده است که رکورداران خاصی دارد.
◀️به عنوان نمونه به گزارش خبرنگار سرويس علمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در دی ماه 82 با تاييد كارشناسان مجله بينالمللي اسكاي اند تلسكوپ، سيد محسن قاضي ميرسعيد عضو گروه غير حرفهاي “رويت هلال ماه هاي جوان در ايران” در 16 شهريور ماه 1381 ( 7 سپتامبر 2002 ) پس از هفت سال ركورد رويت جوانترين هلال ماه جوان با چشم مسلح را كه در اختيار يك منجم آمريكايي بود شكست. وي همچنين در 27 آگوست 2003 با رويت يك هلال صبحگاهي با استفاده از ابزارهاي رصدي ايراني، ركورد جهاني رصد هلالهاي صبحگاني را به نام خود ثبت كرد. حجتالاسلام و المسلمين موحد نژاد، يكي ديگر از رصد گران غير حرفهيي هلال ماه جوان در ايران نيز با رصد هلال ماه جماديالثاني 1422 در 19 آگوست 2001 ، مقام سوم رويت هلال ماه هاي جوان از نظر سن را به دست آورد.
◀️مسوول رصدخانهی حرم مطهر حضرت سیدعلاءالدین حسین(ع) تصریح کرد: در ماه صفر 1427 هجری قمری(1384هجری شمسی) در استان کرمان، موفق به شکستن حد دانژون شدیم که بازتاب بسیار خوبی در رسانهها و مجلات علمی و نجومی جهان داشت. او تاکید کرد مجددا به فضلالهی پس از هشت سال، یک بار دیگر این فرصت ایجاد شد تا این رکورد را در هلال ماه صفر 1435 جابجا کنیم و با رویت این هلال، رکورد جدایی زاویهی ماه 14 دقیقه قوسی بهبود بخشیده شد و به میزان 80.7 درجهی قوسی رسید.
◀️تعداد این رکوردها که بعضا در دست برخی افراد ایرانی اعم از روحانی، محقق و یا برخی آماتورها میباشد، نشان از یک واقعیت پیچیده میکند و آن حرفه ای بودن و پیچیدگی کار استهلال ماه است که در دوازده ماه سال به صورت مستمر در کل دنیا در حال وقوع است.
◀️البته انسان مدرن امروزی که علیرغم ادعا، دانشی سطحی نسبت به خیلی از مسایل دارد فکر میکند که رویت ماه کار ساده ای است و یک بازی مذهبی در ماه رمضان برای رویت ماه اتفاق میافتد، وگرنه که تاریخ شروع ماه های قمری در تقویم ها مشخص است! ثبت رکوردهای رویت ماه در غیر از رمضان نشان بیشتر از این ناآگاهی است. در واقع به دلیل شرایط خاص ماه رمضان جامعه نسبت به این پدیده علمی واکنشی غیرعلمی و سطحی نشان میدهد.
◀️حال به این پیچیدگی علمی، مسایل اختلافی بین فقها در مورد استهلال مانند اختلاف در اتحاد آفاق، اثبات رؤیت هلال با حکم حاکم و اعتبار رؤیت با چشم مسلح را اضافه کنید
◀️البته اعلام روز اول ماه رمضان و روز عید فطر تنها اتفاق مذهبی نیست که توسط برخی با ادعاهای سطحی علمی مورد کنایه و بعضا تمسخر قرار میگیرد، که نشان از عدم آگاهی به حد و اندازه علم و از طرفی علم زدگی انسان مدرن است. علمی که هرچند خود صاحبان آن اذعان به عدم قداست و عدم قطعیت آن دارند.
🌹 @DiNneVeSht
◀️عدم قطعیت علم و عدم توانایی پاسخگویی علم در بسیاری از مسایل، واقعیتی واضح در تمامی محافل علمی و دانشگاهی است. اما به دلایل مختلف این محدودیتهای علم در جامعه و بین عموم مردم مورد توجه نیست. به عبارتی انسان مدرن امروزی به خاطر استفاده از نتایج علم تجربی بشر در خیالی است که علم پاسخگوی تمامی سوالات اوست. اما وقتی پشت اتاق عمل و یا پس از مراحل سخت شیمی درمانی عزیز خود را از دست میدهد، و با یک عبارت متاسفم پزشک مواجه میشود تازه کمی برای او کمبودها و ناتوانی های علمی بشر علیرغم تمام پیشرفتها مشاهده میشود.
◀️یکی از این عدم توانایی ها که شاید خیلی از افراد آن را ندانند، عدم توانایی در تشخیص و تنظیم دقیق تقویم قمری است. یعنی برخلاف تقویم شمسی که تقریبا درست است، اما تقویم قمری که هرساله در سراسر جهان توسط موسسات مختلف علمی اعلام میشود با اگر و اما همراه است. به عبارتی از آنجا که تقویم قمری بر رویت ماه در زمین استوار است و رویت دقیق ماه تا به امروزه توسط مراکز علمی دنیا قابل پیش بینی صد در صدی نیست، این تقویم قطعی نیست.
◀️پارامترها وعوامل نجومی مهم در رویت هلال ماه حداقل شامل 18 عامل مانند: زمان مقارنه(لحظه برابر شدن طول سماوی ماه وخورشید)، سن هلال، جدایی زاویه ای ماه وخورشید (حد دانژون)، اختلاف سمت ماه وخورشید در زمان غروب خورشید، ارتفاع هلال و .... میباشد. تعداد زیاد پارامترها رویت هلال ماه را به یک کار حرفه ای بدل کرده است که رکورداران خاصی دارد.
◀️به عنوان نمونه به گزارش خبرنگار سرويس علمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در دی ماه 82 با تاييد كارشناسان مجله بينالمللي اسكاي اند تلسكوپ، سيد محسن قاضي ميرسعيد عضو گروه غير حرفهاي “رويت هلال ماه هاي جوان در ايران” در 16 شهريور ماه 1381 ( 7 سپتامبر 2002 ) پس از هفت سال ركورد رويت جوانترين هلال ماه جوان با چشم مسلح را كه در اختيار يك منجم آمريكايي بود شكست. وي همچنين در 27 آگوست 2003 با رويت يك هلال صبحگاهي با استفاده از ابزارهاي رصدي ايراني، ركورد جهاني رصد هلالهاي صبحگاني را به نام خود ثبت كرد. حجتالاسلام و المسلمين موحد نژاد، يكي ديگر از رصد گران غير حرفهيي هلال ماه جوان در ايران نيز با رصد هلال ماه جماديالثاني 1422 در 19 آگوست 2001 ، مقام سوم رويت هلال ماه هاي جوان از نظر سن را به دست آورد.
◀️مسوول رصدخانهی حرم مطهر حضرت سیدعلاءالدین حسین(ع) تصریح کرد: در ماه صفر 1427 هجری قمری(1384هجری شمسی) در استان کرمان، موفق به شکستن حد دانژون شدیم که بازتاب بسیار خوبی در رسانهها و مجلات علمی و نجومی جهان داشت. او تاکید کرد مجددا به فضلالهی پس از هشت سال، یک بار دیگر این فرصت ایجاد شد تا این رکورد را در هلال ماه صفر 1435 جابجا کنیم و با رویت این هلال، رکورد جدایی زاویهی ماه 14 دقیقه قوسی بهبود بخشیده شد و به میزان 80.7 درجهی قوسی رسید.
◀️تعداد این رکوردها که بعضا در دست برخی افراد ایرانی اعم از روحانی، محقق و یا برخی آماتورها میباشد، نشان از یک واقعیت پیچیده میکند و آن حرفه ای بودن و پیچیدگی کار استهلال ماه است که در دوازده ماه سال به صورت مستمر در کل دنیا در حال وقوع است.
◀️البته انسان مدرن امروزی که علیرغم ادعا، دانشی سطحی نسبت به خیلی از مسایل دارد فکر میکند که رویت ماه کار ساده ای است و یک بازی مذهبی در ماه رمضان برای رویت ماه اتفاق میافتد، وگرنه که تاریخ شروع ماه های قمری در تقویم ها مشخص است! ثبت رکوردهای رویت ماه در غیر از رمضان نشان بیشتر از این ناآگاهی است. در واقع به دلیل شرایط خاص ماه رمضان جامعه نسبت به این پدیده علمی واکنشی غیرعلمی و سطحی نشان میدهد.
◀️حال به این پیچیدگی علمی، مسایل اختلافی بین فقها در مورد استهلال مانند اختلاف در اتحاد آفاق، اثبات رؤیت هلال با حکم حاکم و اعتبار رؤیت با چشم مسلح را اضافه کنید
◀️البته اعلام روز اول ماه رمضان و روز عید فطر تنها اتفاق مذهبی نیست که توسط برخی با ادعاهای سطحی علمی مورد کنایه و بعضا تمسخر قرار میگیرد، که نشان از عدم آگاهی به حد و اندازه علم و از طرفی علم زدگی انسان مدرن است. علمی که هرچند خود صاحبان آن اذعان به عدم قداست و عدم قطعیت آن دارند.
🌹 @DiNneVeSht
◀️مراقبه و خدایی که همیشه نیست
◀️قاعدتا زمانها و ماهها متفاوت هستند، ماهی سرد، ماهی گرم، زمانی پرمشغله و پراسترس، زمانی آرام و برای استراحت. اما زمانهای ما نسبت به خدا هم یکسان نیست. برخی زمانها و ماه ها توجه به خداوند بیشتر است و اصلا در ادیان الهی زمانهایی قرارداده شده است که انسان به خداوند خود توجه بیشتری کند. برخی یک روز در هفته مانند جمعه، شنبه و یکشنبه برای مسلمانان، یهودیان و مسیحیان و یا یک ماه رمضان برای مسلمانان. البته اختصاص ساعاتی برای توجه به غیر از دنیا مخصوص ادیان الهی نیست.
◀️سایر مکاتب نیز چنین توجهاتی را دارند.
حتی نویسنده مشهور کتاب انسان خداگونه، خود انسان اهل مراقبهای است. به گزارش نلی بولز خبرنگار سیلیکنولی لحظهای که یوال نوح هراری در سفر خود به سیلیکنولی دربارۀ مراقبه حرف میزد، مقتدر مینمود. هراری دو ساعت در روز و دو ماه از هر سال را در سکوت میگذراند. در منطقهای که خودبهینهسازی اهمیتی اساسی دارد و مراقبه بدل به ورزشی رقابتی شده است، زُهد هراری، به او جایگاه یک قهرمان را بخشیده است.
◀️آری عدم توجه به دنیا و زهد در دنیای مدرن امروزی الماس گرانبهایی است که حتی در مدرنترین نقطه دنیا مورد توجه قرار میگیرد. اما نقش خداوند هر روزه در این زهد و مراقبه ها کمتر میشود. تکلیف ادیان و مکاتب بشری که در این مراقبهها مشخص است. رسیدن به منافعی در نهایت در همین دنیا بدون نیاز به خدا. اما نقش خداوند در مراقبههای ادیان الهی کجاست؟ مراقبه هایی الهی برای رسیدن به منافعی دنیوی؟ و شاید سوال جدیتر این است که نقش خدا در بقیه ساعات، روزها و ماهها کجاست؟
◀️تعریفی که از خدا برای ما شده است میتواند نقش خدا را در زندگیمان تعریف کند. یکی از معروفترین این تعریفها خدای ساعت ساز است. اندیشه ساعتساز لاهوتى یا خداى ساعتساز، تصویرى نادرست از خداست که از دیرباز کم و بیش در ذهن بشر وجود داشته و در دو سده اخیر، به دنبال نظریات جدید علمى، رواج یافته است. برخی علت پدید آمدن این تصویر را، ماشین جهان نیوتن میدانند. ماشین جهان این تصویر را در ذهن دانشمندان به همراه داشت که طبیعت همچون ماشینى خودکار یا ساعتى دقیق است. ماشین خودکار یا ساعت دقیق فقط براى ساخته شدن و به کار افتادن به صنعتگر یا ساعتساز محتاج است و پس از آن مستقلاً باقى است و مستقلاً کار میکند و به فعالیت و دخالت مستمر سازندهاش نیازمند نیست. نتیجه این قیاس چنین بود: طبیعت هم فقط براى ساخته شدن و به کار افتادن به خداوند محتاج است و پس از آن مستقلاً باقى است و کار میکند و نیازمند به مداخله و فعالیت مستمر خداوند در آن نیست.
◀️این امر، آیینه اندیشه «ید مغلوله» یهود است. آنجا که خدا در آیه 64 سوره مائده میفرماید: «وقالت الیهود ید الله مغلولة غلت ایدیهم ولعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان» (یهود گفتند: دستان خدا بسته است دستهایشان بسته باد، در مقابل گفته خود ملعون گشتند بلكه هر دو دست خدا باز است).
◀️آری این تعریف از خدا چه از یهود باشد، چه از فلاسفه، چه از دانشمندان علم روز، دست خدا را در هر تغییر یا ایجادی بسته میداند و لذا خدا را در زندگیمان بی تاثیر یا کم تاثیر میداند. حال وقتی از زمانهای مراقبه ادیان چون ماه رمضان فاصله میگیریم این خدا در زندگی ما کمتر و کمتر میشود. هرچند به مرور ایام نقش خدا در همان مراقبه ها هم به سمت کمرنگ شدن است. لذا گویا انسان مدرن متدین به خدایی باور دارد که در برخی ایام کمی هست ولی در برخی دیگر ایام نیست. لذا گویا به خدایی باور داریم که همیشه نیست.
🌹 @DiNneVeSht
◀️قاعدتا زمانها و ماهها متفاوت هستند، ماهی سرد، ماهی گرم، زمانی پرمشغله و پراسترس، زمانی آرام و برای استراحت. اما زمانهای ما نسبت به خدا هم یکسان نیست. برخی زمانها و ماه ها توجه به خداوند بیشتر است و اصلا در ادیان الهی زمانهایی قرارداده شده است که انسان به خداوند خود توجه بیشتری کند. برخی یک روز در هفته مانند جمعه، شنبه و یکشنبه برای مسلمانان، یهودیان و مسیحیان و یا یک ماه رمضان برای مسلمانان. البته اختصاص ساعاتی برای توجه به غیر از دنیا مخصوص ادیان الهی نیست.
◀️سایر مکاتب نیز چنین توجهاتی را دارند.
حتی نویسنده مشهور کتاب انسان خداگونه، خود انسان اهل مراقبهای است. به گزارش نلی بولز خبرنگار سیلیکنولی لحظهای که یوال نوح هراری در سفر خود به سیلیکنولی دربارۀ مراقبه حرف میزد، مقتدر مینمود. هراری دو ساعت در روز و دو ماه از هر سال را در سکوت میگذراند. در منطقهای که خودبهینهسازی اهمیتی اساسی دارد و مراقبه بدل به ورزشی رقابتی شده است، زُهد هراری، به او جایگاه یک قهرمان را بخشیده است.
◀️آری عدم توجه به دنیا و زهد در دنیای مدرن امروزی الماس گرانبهایی است که حتی در مدرنترین نقطه دنیا مورد توجه قرار میگیرد. اما نقش خداوند هر روزه در این زهد و مراقبه ها کمتر میشود. تکلیف ادیان و مکاتب بشری که در این مراقبهها مشخص است. رسیدن به منافعی در نهایت در همین دنیا بدون نیاز به خدا. اما نقش خداوند در مراقبههای ادیان الهی کجاست؟ مراقبه هایی الهی برای رسیدن به منافعی دنیوی؟ و شاید سوال جدیتر این است که نقش خدا در بقیه ساعات، روزها و ماهها کجاست؟
◀️تعریفی که از خدا برای ما شده است میتواند نقش خدا را در زندگیمان تعریف کند. یکی از معروفترین این تعریفها خدای ساعت ساز است. اندیشه ساعتساز لاهوتى یا خداى ساعتساز، تصویرى نادرست از خداست که از دیرباز کم و بیش در ذهن بشر وجود داشته و در دو سده اخیر، به دنبال نظریات جدید علمى، رواج یافته است. برخی علت پدید آمدن این تصویر را، ماشین جهان نیوتن میدانند. ماشین جهان این تصویر را در ذهن دانشمندان به همراه داشت که طبیعت همچون ماشینى خودکار یا ساعتى دقیق است. ماشین خودکار یا ساعت دقیق فقط براى ساخته شدن و به کار افتادن به صنعتگر یا ساعتساز محتاج است و پس از آن مستقلاً باقى است و مستقلاً کار میکند و به فعالیت و دخالت مستمر سازندهاش نیازمند نیست. نتیجه این قیاس چنین بود: طبیعت هم فقط براى ساخته شدن و به کار افتادن به خداوند محتاج است و پس از آن مستقلاً باقى است و کار میکند و نیازمند به مداخله و فعالیت مستمر خداوند در آن نیست.
◀️این امر، آیینه اندیشه «ید مغلوله» یهود است. آنجا که خدا در آیه 64 سوره مائده میفرماید: «وقالت الیهود ید الله مغلولة غلت ایدیهم ولعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان» (یهود گفتند: دستان خدا بسته است دستهایشان بسته باد، در مقابل گفته خود ملعون گشتند بلكه هر دو دست خدا باز است).
◀️آری این تعریف از خدا چه از یهود باشد، چه از فلاسفه، چه از دانشمندان علم روز، دست خدا را در هر تغییر یا ایجادی بسته میداند و لذا خدا را در زندگیمان بی تاثیر یا کم تاثیر میداند. حال وقتی از زمانهای مراقبه ادیان چون ماه رمضان فاصله میگیریم این خدا در زندگی ما کمتر و کمتر میشود. هرچند به مرور ایام نقش خدا در همان مراقبه ها هم به سمت کمرنگ شدن است. لذا گویا انسان مدرن متدین به خدایی باور دارد که در برخی ایام کمی هست ولی در برخی دیگر ایام نیست. لذا گویا به خدایی باور داریم که همیشه نیست.
🌹 @DiNneVeSht
◀️فصل امتحانات و کاهش برخی خوشگذرانیها
◀️اصطلاح فصل امتحانات واژه ای آشنا برای اکثر افراد است. زمانی در پایان ترم که نتیجه سختی کشیدن یک ترم در آن مشخص میشود. بستگی به اهمیت امتحان میزان این سختی ها و لذت نبردن ها متفاوت است. قاعدتا اهمیت امتحان یک بچه دبستانی با یک دانش آموز دبیرستانی با یک فرد کنکوری و یک دانشجوی ترم آخر پزشکی متفاوت است. به همین تفاوت میزان وقتگذاری برای امتحان و حذف کردن برخی برنامه های تفریحی و لذت بخش نیز در این افراد تفاوت میکند.
◀️چه بسیار دانش آموزان دبستانی و حتی دبیرستانی در تعطیلات نیمه خرداد عازم سفر میشوند اما کمتر دانش آموز کنکوری و یا دانشجوی ترم آخری که امتحان جامع دارد را ببینید که در فصل امتحانات راحت و رها به خوشگذرانی مشغول باشد. شاید یک رابطه مستقیمی بین میزان سختی و کمتر لذت بردن و اهمیت امتحان وجود داشته باشد. این اتفاق آنچنان بدیهی است که همه خوشگذرانی کمتر، در فصل امتحانات را پذیرفته اند.
◀️اما چرا وقتی صحبت از امتحان الهی میشود برخی قایل به کاهش خوشگذرانی نیستند؟! اگر زندگی انسان قبل از این دنیا شروع شده است و در این دنیا ادامه دارد و سپس در برزخ و آخرت ادامه میابد و این دنیا فصل امتحان است، آیا نباید توقع کمی سختی و برخی عدم خوشگذرانی ها را داشته باشیم. اگر آفرینش انسان هدف بالاتری از این دنیا دارد مانند دانشجویی که امتحان مهمی دارد برازنده نیست برخی خوشگذرانی ها را کمتر کنیم در عین استفاده از خیلی لذایذ دیگر؟
◀️عقلا پاسخ این پرسشها آری است و نه تنها عقلا که سیره زندگی معمول بشر اینگونه است. جامعه انسانی نیز برای حفظ منافع اجتماع و یا سایر منافع قیدی بر لذت طلبی انسان میزنند و در مواردی مانع برخی لذت طلبیها و خوشگذرانی های او میشوند. اما لذت گرایی ناشی از تفکر اومانیستی که اصالت لذت را در این دنیا قرار داده است نمیتواند کاملا با این فکر پیش برود. زیرا در اومانیسم کارکردگرای دنیوی حذف لذت باید همراه با منفعتی دنیوی باشد حال جسمی یا روحی. یعنی اگر من نماز خواندم روزه گرفتم باید منفعتی جسمی برای من عارض شود یا روحی.
◀️در این نگاه، انسان متدین تحت تعالیم ناخودآگاه اومانیستی به دنبال منفعت و یا لذتی جسمی و یا روحی، اما دنیوی و اکنونی، برای انجام اعمال عبادی است. در حالیکه شاید علت انجام برخی اعمال عبادی همان امتحان الهی است آنجا که قرآن در آیه ۱۸۶ سوره آل عمران میفرماید لَتُبْلَوُنَّ فىِ أَمْوَالِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ (شما با مال و جانهایتان مورد آزمایش قرار میگیرید). آری انسان در این دنیا مورد آزمایش قرار میگیرد، و از آنجا که صفات مومن الذین یومنون بالغیب ( کسانی که به غیب ایمان دارند) است، امکان دارد برخی حکمتها و برخی منافع و نتایج این امتحان قابل حس در این دنیا نباشد.
◀️لذا انسان متدین امکان دارد در مواردی از برخی لذتها و خوشگذرانیها به خاطر امتحان الهی در این دنیا چشم پوشی کند هرچند در موارد دیگری در زندگی از بسیاری از لذتها و خوشگذرانیها استفاده کند.
🌹 @DiNneVeSht
◀️اصطلاح فصل امتحانات واژه ای آشنا برای اکثر افراد است. زمانی در پایان ترم که نتیجه سختی کشیدن یک ترم در آن مشخص میشود. بستگی به اهمیت امتحان میزان این سختی ها و لذت نبردن ها متفاوت است. قاعدتا اهمیت امتحان یک بچه دبستانی با یک دانش آموز دبیرستانی با یک فرد کنکوری و یک دانشجوی ترم آخر پزشکی متفاوت است. به همین تفاوت میزان وقتگذاری برای امتحان و حذف کردن برخی برنامه های تفریحی و لذت بخش نیز در این افراد تفاوت میکند.
◀️چه بسیار دانش آموزان دبستانی و حتی دبیرستانی در تعطیلات نیمه خرداد عازم سفر میشوند اما کمتر دانش آموز کنکوری و یا دانشجوی ترم آخری که امتحان جامع دارد را ببینید که در فصل امتحانات راحت و رها به خوشگذرانی مشغول باشد. شاید یک رابطه مستقیمی بین میزان سختی و کمتر لذت بردن و اهمیت امتحان وجود داشته باشد. این اتفاق آنچنان بدیهی است که همه خوشگذرانی کمتر، در فصل امتحانات را پذیرفته اند.
◀️اما چرا وقتی صحبت از امتحان الهی میشود برخی قایل به کاهش خوشگذرانی نیستند؟! اگر زندگی انسان قبل از این دنیا شروع شده است و در این دنیا ادامه دارد و سپس در برزخ و آخرت ادامه میابد و این دنیا فصل امتحان است، آیا نباید توقع کمی سختی و برخی عدم خوشگذرانی ها را داشته باشیم. اگر آفرینش انسان هدف بالاتری از این دنیا دارد مانند دانشجویی که امتحان مهمی دارد برازنده نیست برخی خوشگذرانی ها را کمتر کنیم در عین استفاده از خیلی لذایذ دیگر؟
◀️عقلا پاسخ این پرسشها آری است و نه تنها عقلا که سیره زندگی معمول بشر اینگونه است. جامعه انسانی نیز برای حفظ منافع اجتماع و یا سایر منافع قیدی بر لذت طلبی انسان میزنند و در مواردی مانع برخی لذت طلبیها و خوشگذرانی های او میشوند. اما لذت گرایی ناشی از تفکر اومانیستی که اصالت لذت را در این دنیا قرار داده است نمیتواند کاملا با این فکر پیش برود. زیرا در اومانیسم کارکردگرای دنیوی حذف لذت باید همراه با منفعتی دنیوی باشد حال جسمی یا روحی. یعنی اگر من نماز خواندم روزه گرفتم باید منفعتی جسمی برای من عارض شود یا روحی.
◀️در این نگاه، انسان متدین تحت تعالیم ناخودآگاه اومانیستی به دنبال منفعت و یا لذتی جسمی و یا روحی، اما دنیوی و اکنونی، برای انجام اعمال عبادی است. در حالیکه شاید علت انجام برخی اعمال عبادی همان امتحان الهی است آنجا که قرآن در آیه ۱۸۶ سوره آل عمران میفرماید لَتُبْلَوُنَّ فىِ أَمْوَالِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ (شما با مال و جانهایتان مورد آزمایش قرار میگیرید). آری انسان در این دنیا مورد آزمایش قرار میگیرد، و از آنجا که صفات مومن الذین یومنون بالغیب ( کسانی که به غیب ایمان دارند) است، امکان دارد برخی حکمتها و برخی منافع و نتایج این امتحان قابل حس در این دنیا نباشد.
◀️لذا انسان متدین امکان دارد در مواردی از برخی لذتها و خوشگذرانیها به خاطر امتحان الهی در این دنیا چشم پوشی کند هرچند در موارد دیگری در زندگی از بسیاری از لذتها و خوشگذرانیها استفاده کند.
🌹 @DiNneVeSht
◀️سختی برای رسیدن به هدف
◀️خدا از ما میخواهد که حقیقت زندگی را بشناسیم و با عدم محدود کردن زندگی در این دنیا، به تراز اخروی ارتقا پیدا کنیم. لذا خداوند انسان را چندان نیرومند میخواهد تا هیچ باری در این دنیا بر او سنگینی نکند، و نمیخواهد که پیوسته در صدد یافتن بار سبکی باشد که به آن دسترسی پیدا نکند. حتی خداوند شرط رسیدن به خویش را در آیه 6 سوره انشقاق تلاش و زحمت میداند آنجا که میفرماید یا أَیُّهَا الإِنسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقِیهِ. (ای انسان! یقیناً تو با کوشش و تلاشی سخت به سوی پروردگارت در حرکتی، پس او را دیدار می کنی).
◀️آری مسیر زندگی این دنیا که هدف نهایی آن رسیدن به ملاقات پروردگار است، با تلاش و زحمت همراه میباشد و لذا زندگی آدمی کدح و تلاش است مگر آن که انسان از آن غفلت ورزد. اما در دنیای امروزی به دلایل مختلف انسان توقع آسانی دارد، چه در زندگی معمولی، چه در اعمال عبادی و چه در .... !
◀️خیلی افراد، جراحان معروفی را میبینند که بسیار موفق هستند اما بعضا تلاشهای شبانه روزی آنها را برای رسیدن به این موفقیتها فراموش میکنند. شاید معروف شدن افرادی که توسط رسانهها بیهیج تلاشی به جایی رسیده اند در این تصور غلط بیتاثیر نباشد. اما واقعیت این است که رسیدن به هدف حتی در اهداف مادی این دنیا، در اکثر مواقع نیازمند سختی و تلاش است.
◀️حال اگر دنیا محل گذار باشد و آخرت و رسیدن به خداوند هدف آفرینش باشد، سختی دیدن در این دنیا خیلی نباید غیرقابل تصور باشد آنجا که خداوند میفرماید لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في کَبَدٍ. و یا آنجا که حضرت امیر علیه السلام در خطبه 226 نهج البلاغه درباره دنیا میفرمایند الْعَيْشُ فِيهَا مَذْمُومٌ وَ الْأَمَانُ مِنْهَا مَعْدُومٌ (عیش و خوشگدرانی در آن نکوهیده و آرامش و امان در آن معدوم است).
◀️البته این تعابیر برای انسان مدرن تحت تعالیم خاموش اومانیستی که در تلاش برای رسیدن به آسانی و زودبازدهی در این دنیاست، غریب است. برای او اتفاقا دنیا محل عیش و خوشی باید باشد و نداشتن دغدغه بزرگترین تلاش او است. اما انسان متدین مدرن در این دنیا هرچند از برخی لذتها و خوشیها استفاده میکند اما هدفش را غرق شدن در عیش و خوشگذرانی دنیا نمیداند. و از سویی دیگر در تلاش برای رسیدن به اهداف مادی و اخروی خود، برخی سختیهای دنیا را چون دار گذر است برای آبدیده شدن و رسیدن به اهدافی بالاتر میپذیرد.
🌹 @DiNneVeSht
◀️خدا از ما میخواهد که حقیقت زندگی را بشناسیم و با عدم محدود کردن زندگی در این دنیا، به تراز اخروی ارتقا پیدا کنیم. لذا خداوند انسان را چندان نیرومند میخواهد تا هیچ باری در این دنیا بر او سنگینی نکند، و نمیخواهد که پیوسته در صدد یافتن بار سبکی باشد که به آن دسترسی پیدا نکند. حتی خداوند شرط رسیدن به خویش را در آیه 6 سوره انشقاق تلاش و زحمت میداند آنجا که میفرماید یا أَیُّهَا الإِنسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقِیهِ. (ای انسان! یقیناً تو با کوشش و تلاشی سخت به سوی پروردگارت در حرکتی، پس او را دیدار می کنی).
◀️آری مسیر زندگی این دنیا که هدف نهایی آن رسیدن به ملاقات پروردگار است، با تلاش و زحمت همراه میباشد و لذا زندگی آدمی کدح و تلاش است مگر آن که انسان از آن غفلت ورزد. اما در دنیای امروزی به دلایل مختلف انسان توقع آسانی دارد، چه در زندگی معمولی، چه در اعمال عبادی و چه در .... !
◀️خیلی افراد، جراحان معروفی را میبینند که بسیار موفق هستند اما بعضا تلاشهای شبانه روزی آنها را برای رسیدن به این موفقیتها فراموش میکنند. شاید معروف شدن افرادی که توسط رسانهها بیهیج تلاشی به جایی رسیده اند در این تصور غلط بیتاثیر نباشد. اما واقعیت این است که رسیدن به هدف حتی در اهداف مادی این دنیا، در اکثر مواقع نیازمند سختی و تلاش است.
◀️حال اگر دنیا محل گذار باشد و آخرت و رسیدن به خداوند هدف آفرینش باشد، سختی دیدن در این دنیا خیلی نباید غیرقابل تصور باشد آنجا که خداوند میفرماید لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في کَبَدٍ. و یا آنجا که حضرت امیر علیه السلام در خطبه 226 نهج البلاغه درباره دنیا میفرمایند الْعَيْشُ فِيهَا مَذْمُومٌ وَ الْأَمَانُ مِنْهَا مَعْدُومٌ (عیش و خوشگدرانی در آن نکوهیده و آرامش و امان در آن معدوم است).
◀️البته این تعابیر برای انسان مدرن تحت تعالیم خاموش اومانیستی که در تلاش برای رسیدن به آسانی و زودبازدهی در این دنیاست، غریب است. برای او اتفاقا دنیا محل عیش و خوشی باید باشد و نداشتن دغدغه بزرگترین تلاش او است. اما انسان متدین مدرن در این دنیا هرچند از برخی لذتها و خوشیها استفاده میکند اما هدفش را غرق شدن در عیش و خوشگذرانی دنیا نمیداند. و از سویی دیگر در تلاش برای رسیدن به اهداف مادی و اخروی خود، برخی سختیهای دنیا را چون دار گذر است برای آبدیده شدن و رسیدن به اهدافی بالاتر میپذیرد.
🌹 @DiNneVeSht
◀️توجه به امام، مغفول مذهب
◀️شرایط سیاسی اجتماعی زمان امام صادق علیه اسلام به دلیل انتقال قدرت از امویان به عباسیان دارای شرایط خاصی نسبت به سایر ائمه علیهم السلام بود. عملا به دلایل حاکمیتی امامان شیعه بیشتر زمانها در تقیه و تحت نظارت شدید زندگی کردند. باز شدن فضای اجتماعی زمان امام صادق علیه اسلام سبب بروز جلوه های دیگری از شوون امام در جامعه شد. از یک طرف بحثها و مناظرات امام و شاگردانشان در فضای مذهبی جامعه برای اثبات حقانیت شیعه قسمتی از دوران 34 ساله امامت ایشان را به خود اختصاص داد. البته از آنجا که اکثر جامعه مسلمان تحت نظرات فقهی علمای اهل سنت بودند یکی از کارهای اساسی حضرت تببین احکام فقه شیعی و تفاوت آن با برداشتهای فقهی اهل سنت بود.
◀️تبیین جایگاه خداوند در منظومه اعتقادی یک مسلمان نیز از دیگر مباحث مطروح در روایات و مناظرات ایشان است. نفوذ اندیشههای یهود و اسرائیلیات در باورهای خصوصا توحیدی مسلمانان پس از خانه نشینی خلفای راستین پیامبر پس از پیامبرصلی الله علیه و آله یکی از مشکلات عصر امامان شیعه بوده است. در واقع پس از خانهنشینی امیرالمومنین علیه اسلام یهودیانی چون کعب الاحبار به تبیین علوم اسلامی پرداختند و اندیشه های منحرف یهودی که بعضا هم از فلاسفه یونان وام گرفته بودند را وارد اسلام کردند.
◀️بحث دیگری که امام صادق شاید برای اولین بار شروع به طرح آن فرمودند، مسایل مربوط به امامت و شان امام بود. وجود تبيينهاي عرشي از اصل امامت، با استفاده از واژگاني همچون حجت الله، نور الله، وجه الله و امين الله در کلام ایشان گواه اين مدعاست. با توجه به شرايط طلايي موجود در عصر امام صادق(ع)، مسئلة علم امام بسيار مورد تأكيد قرار ميگيرد؛ تاآنجاكه علم امام فراتر از علم پيامبران دانسته شده، و در مجموع، آموزة علم مطلق او تقويت ميشود. مسالة وساطت فيض كه يكي از مهمترين و كليديترين مناصب امام است و عالم هستي را جيرهخوار خداوند با واسطة وجود امام معرفي ميكند، در اين دوران تبيين ميشود.
◀️تبيين ضرورت وجود امام در جامعه، از ديگر مسائلي است كه در روايات امامان پيشين بيان نشده بود؛ اما در اين دوران بيان ميشود. يكي ديگر از نكات مهم در اين دوران، تبيين خاص مسالة عصمت امام است. ايشان افزون بر بيان اصل عصمت، به تبيين چرايي لزوم عصمت امام و نيز اقامة برهان بر اين مسئله مبادرت ورزيدند كه بهلحاظ تاريخي، براهين دال بر عصمت نخستين بار در اين دوران مطرح شده است.
◀️دورنگاهي به روايات مهدويت كه از امامان پيشين صادر شدهاند و مقايسة آنها با آنچه در عصر امام صادق(ع) صادر شده است، بيانگر اين حقيقت است كه تبيين مسالة مهدويت در اين دوران، بهلحاظ كمي و كيفي، در تمام دوران حضور ائمة اطهار(ع) بينظير است.
◀️شاید تجمیع این تلاشهای امام صادق علیه اسلام به دلیل وضعیت اجتماعی آن زمان سبب شده باشد که مذهب شیعه را شیعه جعفری و بعضا فقه جعفری بنامند. اما نکته مهم این است که گرچه بيشتر روايات رسيده از امام صادق(ع) مربوط به دانش فقه است، اما روايات اعتقادي و كلامي آن حضرت خصوصا در مورد امام دربردارندة معارف بسيار ارزشمندي است، که امروزه بعضا به خاطر احکام محوری جامعه کمتر مورد دقت عموم جامعه قرار گرفته است. لذا به نظر میرسد در کنار فقه جعفری باید توجه بیشتری به مذهب جعفری داشت که فقه و احکام یکی از اجزای آن میباشد.
🌹 @DiNneVeSht
◀️شرایط سیاسی اجتماعی زمان امام صادق علیه اسلام به دلیل انتقال قدرت از امویان به عباسیان دارای شرایط خاصی نسبت به سایر ائمه علیهم السلام بود. عملا به دلایل حاکمیتی امامان شیعه بیشتر زمانها در تقیه و تحت نظارت شدید زندگی کردند. باز شدن فضای اجتماعی زمان امام صادق علیه اسلام سبب بروز جلوه های دیگری از شوون امام در جامعه شد. از یک طرف بحثها و مناظرات امام و شاگردانشان در فضای مذهبی جامعه برای اثبات حقانیت شیعه قسمتی از دوران 34 ساله امامت ایشان را به خود اختصاص داد. البته از آنجا که اکثر جامعه مسلمان تحت نظرات فقهی علمای اهل سنت بودند یکی از کارهای اساسی حضرت تببین احکام فقه شیعی و تفاوت آن با برداشتهای فقهی اهل سنت بود.
◀️تبیین جایگاه خداوند در منظومه اعتقادی یک مسلمان نیز از دیگر مباحث مطروح در روایات و مناظرات ایشان است. نفوذ اندیشههای یهود و اسرائیلیات در باورهای خصوصا توحیدی مسلمانان پس از خانه نشینی خلفای راستین پیامبر پس از پیامبرصلی الله علیه و آله یکی از مشکلات عصر امامان شیعه بوده است. در واقع پس از خانهنشینی امیرالمومنین علیه اسلام یهودیانی چون کعب الاحبار به تبیین علوم اسلامی پرداختند و اندیشه های منحرف یهودی که بعضا هم از فلاسفه یونان وام گرفته بودند را وارد اسلام کردند.
◀️بحث دیگری که امام صادق شاید برای اولین بار شروع به طرح آن فرمودند، مسایل مربوط به امامت و شان امام بود. وجود تبيينهاي عرشي از اصل امامت، با استفاده از واژگاني همچون حجت الله، نور الله، وجه الله و امين الله در کلام ایشان گواه اين مدعاست. با توجه به شرايط طلايي موجود در عصر امام صادق(ع)، مسئلة علم امام بسيار مورد تأكيد قرار ميگيرد؛ تاآنجاكه علم امام فراتر از علم پيامبران دانسته شده، و در مجموع، آموزة علم مطلق او تقويت ميشود. مسالة وساطت فيض كه يكي از مهمترين و كليديترين مناصب امام است و عالم هستي را جيرهخوار خداوند با واسطة وجود امام معرفي ميكند، در اين دوران تبيين ميشود.
◀️تبيين ضرورت وجود امام در جامعه، از ديگر مسائلي است كه در روايات امامان پيشين بيان نشده بود؛ اما در اين دوران بيان ميشود. يكي ديگر از نكات مهم در اين دوران، تبيين خاص مسالة عصمت امام است. ايشان افزون بر بيان اصل عصمت، به تبيين چرايي لزوم عصمت امام و نيز اقامة برهان بر اين مسئله مبادرت ورزيدند كه بهلحاظ تاريخي، براهين دال بر عصمت نخستين بار در اين دوران مطرح شده است.
◀️دورنگاهي به روايات مهدويت كه از امامان پيشين صادر شدهاند و مقايسة آنها با آنچه در عصر امام صادق(ع) صادر شده است، بيانگر اين حقيقت است كه تبيين مسالة مهدويت در اين دوران، بهلحاظ كمي و كيفي، در تمام دوران حضور ائمة اطهار(ع) بينظير است.
◀️شاید تجمیع این تلاشهای امام صادق علیه اسلام به دلیل وضعیت اجتماعی آن زمان سبب شده باشد که مذهب شیعه را شیعه جعفری و بعضا فقه جعفری بنامند. اما نکته مهم این است که گرچه بيشتر روايات رسيده از امام صادق(ع) مربوط به دانش فقه است، اما روايات اعتقادي و كلامي آن حضرت خصوصا در مورد امام دربردارندة معارف بسيار ارزشمندي است، که امروزه بعضا به خاطر احکام محوری جامعه کمتر مورد دقت عموم جامعه قرار گرفته است. لذا به نظر میرسد در کنار فقه جعفری باید توجه بیشتری به مذهب جعفری داشت که فقه و احکام یکی از اجزای آن میباشد.
🌹 @DiNneVeSht
خداناباوری یا آفریدگارباوری◀️
◀️اخیرا به کمک رسانه ها و شبکه اجتماعی و بعضاً برنامه های هدفدار یا بیغرض، افراد بیشتری از جامعه با عبارت آتئیسم یا خداناباوری آشنا شدهاند. اما واقعاً خداناباوری چیست؟ یعنی واقعاً عدهای به وجود خدا باور ندارند یا مسأله چیز دیگری است. متخصصین خداناباوری را یک طیف میدانند که اتفاقاً اکثر این طیف منکر وجود یک خدا و آفریدگار برای جهان نیستند. حتی ریچارد داوکینز یکی از مشهورترین دانشمندان خداناباور طیف خداناباوری را ۱ تا ۷ میداند و خود را در مرتبه ۶ بر میشمرد؛ یعنی او به احتمال و قطعیت صد در صد منکر وجود خدا نیست.
◀️در تحقیقاتی که توسط دو استاد جامعهشناس آقایان نیکپی و خسروخاور در ایران در شهرهای تهران، قم و قزوین انجام شد پدیده عدم باور به وجود خدا و آفریدگار پدیدهای نادر قلمداد شد. سایر تحقیقات دقیق نیز در دنیا تقریباً بیانگر همین حقیقت است. پس این اصطلاح خداناباوری و یا بعضا اصطلاح لائیک در سطحی دیگر به چه معناست؟
◀️تقریباً در سال های اخیر تعریف خدا دچار تغییراتی بنیادی شده است. یعنی افراد باورهای متفاوتی به خدا دارند. امروزه به دلیل رشد علم تجربی و اندیشههای اومانیستی، قدرت خدا و حیطه اثرگذاری خدا در ذهن افراد کمتر شده است. لذا افراد بیشتری آفریدگارباور هستند تا خداباور. یعنی خدایی که انسان را آفریده و دیگر کاری هم ندارد. البته این اندیشه جدیدی نیست، میتوان ریشههای این باور را در خدای ساعتساز لاهوتی یهود و یا خدای ماشینساز برگرفته از قوانین نیوتن دید.
◀️خلاصه این اندیشه برای انسان مدرن اومانیسمزده، کم تأثیری و یا حتی بیتأثیری وجود خداوند، در زندگی اوست. فرای این بحث که چرا عدهای در تلاش هستند آگاهانه یا ناآگاهانه این اعتقاد را با عنوان خداناباوری جا بیندازند، و نقش خوانشها و ارائههای انحرافی ادیان از توحید در این باور چیست، نشان از بحث مهمی در تعریف توحید است. آیا توحید به معنای ساده قایل بودن به وجود یک خدا و یا آفریدگار است؟ و دیگر شامل اثرگذاری خداوند در زندگی امروزه ما نمیشود؟ همان اعتقادی که برخی یهودیان داشتند که گویا دست خدای ساعت ساز در امور این دنیا بسته است!
◀️اما قرآن خداوند را تاثیرگذار در زندگی ما میداند و با اندیشه آفریدگار باوری مخالفت میورزد آنجا که در آیه ۶۴ سوره مائده میفرماید: وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّـهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یداه مبسوطتان ... (یهودیان گفتند دست خدا بسته است، دستهای خودشان بسته باد و نفرین بر این اندیشه ای که میگویند، بگو که دستان خدا باز است). آری یکی از پایه های دین توحید است که تاثیرگذاری خدا در این دنیا یکی از زیرشاخه های معنای توحید است. لذا باید بیشتر از توحید نوشت.
🌹 @DiNneVeSht
◀️اخیرا به کمک رسانه ها و شبکه اجتماعی و بعضاً برنامه های هدفدار یا بیغرض، افراد بیشتری از جامعه با عبارت آتئیسم یا خداناباوری آشنا شدهاند. اما واقعاً خداناباوری چیست؟ یعنی واقعاً عدهای به وجود خدا باور ندارند یا مسأله چیز دیگری است. متخصصین خداناباوری را یک طیف میدانند که اتفاقاً اکثر این طیف منکر وجود یک خدا و آفریدگار برای جهان نیستند. حتی ریچارد داوکینز یکی از مشهورترین دانشمندان خداناباور طیف خداناباوری را ۱ تا ۷ میداند و خود را در مرتبه ۶ بر میشمرد؛ یعنی او به احتمال و قطعیت صد در صد منکر وجود خدا نیست.
◀️در تحقیقاتی که توسط دو استاد جامعهشناس آقایان نیکپی و خسروخاور در ایران در شهرهای تهران، قم و قزوین انجام شد پدیده عدم باور به وجود خدا و آفریدگار پدیدهای نادر قلمداد شد. سایر تحقیقات دقیق نیز در دنیا تقریباً بیانگر همین حقیقت است. پس این اصطلاح خداناباوری و یا بعضا اصطلاح لائیک در سطحی دیگر به چه معناست؟
◀️تقریباً در سال های اخیر تعریف خدا دچار تغییراتی بنیادی شده است. یعنی افراد باورهای متفاوتی به خدا دارند. امروزه به دلیل رشد علم تجربی و اندیشههای اومانیستی، قدرت خدا و حیطه اثرگذاری خدا در ذهن افراد کمتر شده است. لذا افراد بیشتری آفریدگارباور هستند تا خداباور. یعنی خدایی که انسان را آفریده و دیگر کاری هم ندارد. البته این اندیشه جدیدی نیست، میتوان ریشههای این باور را در خدای ساعتساز لاهوتی یهود و یا خدای ماشینساز برگرفته از قوانین نیوتن دید.
◀️خلاصه این اندیشه برای انسان مدرن اومانیسمزده، کم تأثیری و یا حتی بیتأثیری وجود خداوند، در زندگی اوست. فرای این بحث که چرا عدهای در تلاش هستند آگاهانه یا ناآگاهانه این اعتقاد را با عنوان خداناباوری جا بیندازند، و نقش خوانشها و ارائههای انحرافی ادیان از توحید در این باور چیست، نشان از بحث مهمی در تعریف توحید است. آیا توحید به معنای ساده قایل بودن به وجود یک خدا و یا آفریدگار است؟ و دیگر شامل اثرگذاری خداوند در زندگی امروزه ما نمیشود؟ همان اعتقادی که برخی یهودیان داشتند که گویا دست خدای ساعت ساز در امور این دنیا بسته است!
◀️اما قرآن خداوند را تاثیرگذار در زندگی ما میداند و با اندیشه آفریدگار باوری مخالفت میورزد آنجا که در آیه ۶۴ سوره مائده میفرماید: وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّـهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یداه مبسوطتان ... (یهودیان گفتند دست خدا بسته است، دستهای خودشان بسته باد و نفرین بر این اندیشه ای که میگویند، بگو که دستان خدا باز است). آری یکی از پایه های دین توحید است که تاثیرگذاری خدا در این دنیا یکی از زیرشاخه های معنای توحید است. لذا باید بیشتر از توحید نوشت.
🌹 @DiNneVeSht
◀️خدای مطلوب انسان امروزی
◀️اومانیسم زمانی رخ میدهد که خداوند از اعتبار و صلاحیت جهت تصمیمگیری برای انسان ساقط شده باشد و تنها چیزی که میشود از خدا انتظار داشت همان ساعت ساز لاهوتی است. لذا خدای انسان مدرن اومانیسم زده دارای ویژگیهایی است. در واقع الزماً هر اومانیستی بیخدا نیست اما قطعا خدای یک اومانیست، «الله» نیست. یعنی که تعریف خدای ترسیم شده در نظر یک اومانیست، متفاوت از تعریفی است که از الله ارائه میشود. هر چند در اغلب اوقات با توجه به تحریفات گوناگون در برخی فرقههای ادیان ابراهیمی بعضی خداهای یهودیت، مسیحیت و حتی اسلام میتواند خدای یک اومانیست باشد. خدای اومانیست کوچک، محدود و در حاشیه و حتی در خدمت انسان است. این خدا، بزرگ نبودنِ انسان را جبران میکند و فقر ذاتی انسان را که به شکلی فطری در مقابل آفرینش خدای متعال احساس نیاز میکند، به صورت ذهنی پاسخ میدهد.
◀️لذا امروزه به علتهای مختلف تعداد زیادی حتی از آفریدگار باوری که خدا را فقط خالق میدانند جلوتر آمدهاند و خدا را مقداری تاثیرگذار در زندگی خویش میدانند. بنابراین امروزه افراد بیشتری خدا را بیش از ساعتساز لاهوتی دانسته و او را به غول چراغ جادو ارتقا دادهاند. اگر بازگشتی به تعریف نوع خدای نوین ترسیم شده در اومانیسم داشته باشیم خواهیم یافت که خدایی که توسط اومانیستهای دو قرن پیش تصویر میشد بیشتر شبیه ساعت ساز لاهوتی بود، اما اکنون با آمیزهای از معنویت و رسومات مذهبی بیشتر شبیه یک غول چراغ جادوست.
◀️غول چراغ جادو یک موجود قدرتمند با محدوده قدرت بسیار خوب است که تمام خواستههای یابنده چراغ را برآورده میکند. یک خدای اسیر در چراغ که آزادیاش را مرهون صاحبش است. صاحبی که سیطره قدرتش از او کمتر است! یک تناقض زیبا که خمیرمایه بسیاری از داستانها و برنامههای کارتونی است. غول چراغ نماد همان خدایی است که در قرون اخیر از آنِ بشر است. خدایی که باید حرف انسان را گوش بدهد و کارهای مختلف از روزمره تا خارقالعاده برای او انجام بدهد و البته در خدمت و سیطره انسان است. غول چراغ نمادِ خدایی است بیدردسر، حرف گوش کن، بدون نیاز به بندگی و در خدمت انسان.
◀️مفهوم خدا در میان بشر امروز هم به نحوی همین است که در ادبیات داستانی در قالب غول چراغ جادو جلوهگر شده است. خدایی که بشر جستجو میکند خدایی است که خواستههای انسان اعم از لذتهای حسی و معنوی او را برآورده میکند بی آنکه از او انتظار خاصی داشته باشد.
◀️از نگاهی دیگر شاید بتوان خدای امروز را در جاهلیت یافت و به عبارتی امروزه همان اعتقاد جاهلیت به صورت مدرن مطرح است. به عبارت دیگر تفاوت اصلی بین جاهلیت و اسلام مقام خلقت و الوهیت نبوده چرا که اغلب مردم این را درک میکردند که بت توان آفرینش و الوهیت ندارد، بلکه بشر جاهلی تأکید داشت تا آنچه خود دوست میدارد را تکریم کند، خدایی که تابع اوست. امروزه نیز خدایی را دوست داریم که خود ساختهایم و میپرستیم.
🌹@DiNneVeSht
◀️اومانیسم زمانی رخ میدهد که خداوند از اعتبار و صلاحیت جهت تصمیمگیری برای انسان ساقط شده باشد و تنها چیزی که میشود از خدا انتظار داشت همان ساعت ساز لاهوتی است. لذا خدای انسان مدرن اومانیسم زده دارای ویژگیهایی است. در واقع الزماً هر اومانیستی بیخدا نیست اما قطعا خدای یک اومانیست، «الله» نیست. یعنی که تعریف خدای ترسیم شده در نظر یک اومانیست، متفاوت از تعریفی است که از الله ارائه میشود. هر چند در اغلب اوقات با توجه به تحریفات گوناگون در برخی فرقههای ادیان ابراهیمی بعضی خداهای یهودیت، مسیحیت و حتی اسلام میتواند خدای یک اومانیست باشد. خدای اومانیست کوچک، محدود و در حاشیه و حتی در خدمت انسان است. این خدا، بزرگ نبودنِ انسان را جبران میکند و فقر ذاتی انسان را که به شکلی فطری در مقابل آفرینش خدای متعال احساس نیاز میکند، به صورت ذهنی پاسخ میدهد.
◀️لذا امروزه به علتهای مختلف تعداد زیادی حتی از آفریدگار باوری که خدا را فقط خالق میدانند جلوتر آمدهاند و خدا را مقداری تاثیرگذار در زندگی خویش میدانند. بنابراین امروزه افراد بیشتری خدا را بیش از ساعتساز لاهوتی دانسته و او را به غول چراغ جادو ارتقا دادهاند. اگر بازگشتی به تعریف نوع خدای نوین ترسیم شده در اومانیسم داشته باشیم خواهیم یافت که خدایی که توسط اومانیستهای دو قرن پیش تصویر میشد بیشتر شبیه ساعت ساز لاهوتی بود، اما اکنون با آمیزهای از معنویت و رسومات مذهبی بیشتر شبیه یک غول چراغ جادوست.
◀️غول چراغ جادو یک موجود قدرتمند با محدوده قدرت بسیار خوب است که تمام خواستههای یابنده چراغ را برآورده میکند. یک خدای اسیر در چراغ که آزادیاش را مرهون صاحبش است. صاحبی که سیطره قدرتش از او کمتر است! یک تناقض زیبا که خمیرمایه بسیاری از داستانها و برنامههای کارتونی است. غول چراغ نماد همان خدایی است که در قرون اخیر از آنِ بشر است. خدایی که باید حرف انسان را گوش بدهد و کارهای مختلف از روزمره تا خارقالعاده برای او انجام بدهد و البته در خدمت و سیطره انسان است. غول چراغ نمادِ خدایی است بیدردسر، حرف گوش کن، بدون نیاز به بندگی و در خدمت انسان.
◀️مفهوم خدا در میان بشر امروز هم به نحوی همین است که در ادبیات داستانی در قالب غول چراغ جادو جلوهگر شده است. خدایی که بشر جستجو میکند خدایی است که خواستههای انسان اعم از لذتهای حسی و معنوی او را برآورده میکند بی آنکه از او انتظار خاصی داشته باشد.
◀️از نگاهی دیگر شاید بتوان خدای امروز را در جاهلیت یافت و به عبارتی امروزه همان اعتقاد جاهلیت به صورت مدرن مطرح است. به عبارت دیگر تفاوت اصلی بین جاهلیت و اسلام مقام خلقت و الوهیت نبوده چرا که اغلب مردم این را درک میکردند که بت توان آفرینش و الوهیت ندارد، بلکه بشر جاهلی تأکید داشت تا آنچه خود دوست میدارد را تکریم کند، خدایی که تابع اوست. امروزه نیز خدایی را دوست داریم که خود ساختهایم و میپرستیم.
🌹@DiNneVeSht
◀️چرا معلق بین باور به خداوند و آفریدگار؟
◀️همانطور که گفته شد انسان مدرن تحت تعالیم اومانیسمی به سمت باور به آفریدگار پیش رفته است تا خدا. او از خدایی که در زندگی او دخالت میکند، ناراضی است و البته پاسخ سوالات لاینحل خلقت و نیاز فطری خود به خدا را نیز نمیتواند در باور به آفریدگار حل کند. اما علت عدم رضایت او از خدا در چیست؟ در وجود خدا، یا تعاریف ادیان از خدا، یا زندگی مدرن او با باورهای اومانیستی؟ شاید پاسخ تمام اینها باشد.
◀️انسان مدرن خود را دارای ویژگیهایی میداند که قبلا نمود و بروز کمتری داشته است. او نخستین ویژگی خود را در التفات عظیم به علم تجربی میداند. به خیال او علم تجربی قدرت تبیین مشهودها و پیش بینی نامشهودها را به او داده است. درست است که امروزه این ادعا توسط بسیاری از دانشمندان عصر جدید یک خود بزرگ بینی بچهگانه تصویر شده است و اذعان به کمی علم بشر در برابر عظمت خلقت واقعیتی غیرقابل انکار است، اما این اندیشه در سطح عموم جامعه مطرح است. لذا هرچند انسان امروزی توانسته تاثیرات شگرفی به مدد علم تجربی و انقلاب صنعتی در زندگی خود داشته باشد اما میداند که به صورت قطعی قدرت طراحی و برنامهریزی، و قدرت ضبط و مهار ایجاد تغییرات مطلوب در جهان خارج را ندارد. پیش بینیهای وحشتناک دانشمندان از آینده انسانی که به تعبیر برخی علوم عملی یعنی تکنولوژی و فنآوری را بدست گرفته بسیار قابل تامل است.
◀️همین خیال پردازیهای عوامانه نه عالمانه که در سطح عموم مردم و حتی برخی به ظاهر متفکران و نه دانشمندان وجود دارد، انسان را شخصی قائم به ذات خویش تصویر کرده است. لذا خصلت انسان گرایی یا انسان محوری برآمده از اندیشه اومانیسم که در بین اندیشمندان آرام آرام در حال افول است، اینجا به جامعه تلقین این معنا را میدهد که همه چیز باید به نحوی در خدمت انسان قرار گیرد! در واقع انسان باید مخدوم غیرانسان و هرچیز باید در خدمت انسان باشد.
◀️لذا در اومانیسم، انسان به لحاظ اوصاف شأن خدایی پیدا کرده و همه باید در خدمت انسان باشند و همه چیز باید رضای انسان را جلب کند. حال در این فضا، خدایی که در زندگی او دخالت میکند و در برخی موارد برای انسان امر و نهیای دارد، خدای مطلوبی نیست. باید او را از زندگی خود کنار بگذاریم تا دلخوش به برخی ازآمال و آرزوهای برگرفته از مقام انسانیت اومانیستی خود باشیم. لذا انسان به سمت اعتقاد به آفریدگار میرود تا خدا.
◀️از سوی دیگر رشد همان علم تجربی که بشر را به برخی از قابلیتهای خود غره کرده بود، امروز پیچیدگیهای جهان را بسیار غامضتر و سختتر از تصورات و اوهام انسان مدرن میداند. بشر جواب بسیاری از سوالات را نمیداند و امروزه فهمیده که بسیار سوالات دیگری نیز وجود دارد. میزان علم او با تمام پیشرفتها در برابر حقیقت خلقت تقریبا هیچ است. همه اینها انسان مدرن آگاه امروزی را به سمت باور به وجود خدایی میبرد که او را قبلا از زندگی خویش حذف کرده بود. پروفسور فرانسیس کالینز و آنتی فلو دو نمونه از تعداد زیاد دانشمندانی هستند که پس از سالها مطالعه و تحقیق در بالاترین مراتب علم تجربی از اندیشههای محدود گذشته خود برگشته و باورشان به وجود خداوند نه آفریدگار و تاثیر خدا در زندگی انسان مدرن امروزی را درمحافل علمی مطرح کردهاند. این روی دوم سکه علم تجربی انسان مدرن را به سمت خدا و دینداری سوق میدهد.
◀️لذا انسان امروزی در اندیشهای بین باور به خدا و آفریدگار معلق است و به تعبیری در باوری بین دینداری و عدم دینداری حیران است. او دیگر نمیتواند به راحتی دینداری را مورد هجمه و تمسخر قرار دهد و از طرفی هم نمیتواند به خاطر اندیشههای اومانیستی رسوخ کرده در باورهایش خود را مقید کند. اما فرای راه حلی که باید به انسان مدرن برای چگونگی دینداری داد، باید امروزه او را پس از فروکش کردن هیجانهای ناشی از پیشرفت علم تجربی و انقلاب صنعتی با خداوند آشتی داد. البته خدای زدوده شده از اوهام برخی دینداران و تعریف شده توسط منحرفین ادیان.
🌹 @DiNneVeSht
◀️همانطور که گفته شد انسان مدرن تحت تعالیم اومانیسمی به سمت باور به آفریدگار پیش رفته است تا خدا. او از خدایی که در زندگی او دخالت میکند، ناراضی است و البته پاسخ سوالات لاینحل خلقت و نیاز فطری خود به خدا را نیز نمیتواند در باور به آفریدگار حل کند. اما علت عدم رضایت او از خدا در چیست؟ در وجود خدا، یا تعاریف ادیان از خدا، یا زندگی مدرن او با باورهای اومانیستی؟ شاید پاسخ تمام اینها باشد.
◀️انسان مدرن خود را دارای ویژگیهایی میداند که قبلا نمود و بروز کمتری داشته است. او نخستین ویژگی خود را در التفات عظیم به علم تجربی میداند. به خیال او علم تجربی قدرت تبیین مشهودها و پیش بینی نامشهودها را به او داده است. درست است که امروزه این ادعا توسط بسیاری از دانشمندان عصر جدید یک خود بزرگ بینی بچهگانه تصویر شده است و اذعان به کمی علم بشر در برابر عظمت خلقت واقعیتی غیرقابل انکار است، اما این اندیشه در سطح عموم جامعه مطرح است. لذا هرچند انسان امروزی توانسته تاثیرات شگرفی به مدد علم تجربی و انقلاب صنعتی در زندگی خود داشته باشد اما میداند که به صورت قطعی قدرت طراحی و برنامهریزی، و قدرت ضبط و مهار ایجاد تغییرات مطلوب در جهان خارج را ندارد. پیش بینیهای وحشتناک دانشمندان از آینده انسانی که به تعبیر برخی علوم عملی یعنی تکنولوژی و فنآوری را بدست گرفته بسیار قابل تامل است.
◀️همین خیال پردازیهای عوامانه نه عالمانه که در سطح عموم مردم و حتی برخی به ظاهر متفکران و نه دانشمندان وجود دارد، انسان را شخصی قائم به ذات خویش تصویر کرده است. لذا خصلت انسان گرایی یا انسان محوری برآمده از اندیشه اومانیسم که در بین اندیشمندان آرام آرام در حال افول است، اینجا به جامعه تلقین این معنا را میدهد که همه چیز باید به نحوی در خدمت انسان قرار گیرد! در واقع انسان باید مخدوم غیرانسان و هرچیز باید در خدمت انسان باشد.
◀️لذا در اومانیسم، انسان به لحاظ اوصاف شأن خدایی پیدا کرده و همه باید در خدمت انسان باشند و همه چیز باید رضای انسان را جلب کند. حال در این فضا، خدایی که در زندگی او دخالت میکند و در برخی موارد برای انسان امر و نهیای دارد، خدای مطلوبی نیست. باید او را از زندگی خود کنار بگذاریم تا دلخوش به برخی ازآمال و آرزوهای برگرفته از مقام انسانیت اومانیستی خود باشیم. لذا انسان به سمت اعتقاد به آفریدگار میرود تا خدا.
◀️از سوی دیگر رشد همان علم تجربی که بشر را به برخی از قابلیتهای خود غره کرده بود، امروز پیچیدگیهای جهان را بسیار غامضتر و سختتر از تصورات و اوهام انسان مدرن میداند. بشر جواب بسیاری از سوالات را نمیداند و امروزه فهمیده که بسیار سوالات دیگری نیز وجود دارد. میزان علم او با تمام پیشرفتها در برابر حقیقت خلقت تقریبا هیچ است. همه اینها انسان مدرن آگاه امروزی را به سمت باور به وجود خدایی میبرد که او را قبلا از زندگی خویش حذف کرده بود. پروفسور فرانسیس کالینز و آنتی فلو دو نمونه از تعداد زیاد دانشمندانی هستند که پس از سالها مطالعه و تحقیق در بالاترین مراتب علم تجربی از اندیشههای محدود گذشته خود برگشته و باورشان به وجود خداوند نه آفریدگار و تاثیر خدا در زندگی انسان مدرن امروزی را درمحافل علمی مطرح کردهاند. این روی دوم سکه علم تجربی انسان مدرن را به سمت خدا و دینداری سوق میدهد.
◀️لذا انسان امروزی در اندیشهای بین باور به خدا و آفریدگار معلق است و به تعبیری در باوری بین دینداری و عدم دینداری حیران است. او دیگر نمیتواند به راحتی دینداری را مورد هجمه و تمسخر قرار دهد و از طرفی هم نمیتواند به خاطر اندیشههای اومانیستی رسوخ کرده در باورهایش خود را مقید کند. اما فرای راه حلی که باید به انسان مدرن برای چگونگی دینداری داد، باید امروزه او را پس از فروکش کردن هیجانهای ناشی از پیشرفت علم تجربی و انقلاب صنعتی با خداوند آشتی داد. البته خدای زدوده شده از اوهام برخی دینداران و تعریف شده توسط منحرفین ادیان.
🌹 @DiNneVeSht
◀️انسان طلبکار لذت طلب
◀️یکی از خصیصه های انسان مدرن که به تبع رشد علوم تجربی و انقلاب صنعتی به دست آمده است پدید آمدن سطح زندگی بالا و بی سابقه در طول تاریخ برای اوست. رسیدن به سطحی از رفاه عمومی امروزی قبلا فقط آرزوی پادشاهان بوده است. این سطح زندگی قطعا مزایای زیادی دارد. کاهش فقر عمومی، افزایش سلامت و طول عمر، کاهش تبعیضهای نژادی و جنسیتی و خیلی مزایای دیگری که مشهود است.
◀️البته در کنار این مزایا مشکلات جدی نیز گریبان انسان مدرن را گرفته است. از تخریبهای زیست محیطی، مشکلات روانی تا خطر نابودی نسل بشر. در این میان افزایش سطح توقع از زندگی و عدم رضایت داشتن از زندگی یکی از شایعترین این مشکلات است. به دلایل مختلف انسان مدرن فرای بحث دین از نسلهای قبلی خود توقع بیشتری از زندگی دارد. او خود را طلبکار از زندگی میداند. در این فضا کسی حق توقع از او را ندارد. چه بسیار مادران و پدرانی که از عدم فرمانپذیری فرزندان خود شکوه دارند، زیرا فرزندان آنها انسان مدرن طلبکار امروزی هستند.
◀️در این فضا که بچه ها که هنوز هم در خیلی از نیازهای خود نیازمند والدین خویش هستند دارای روحیه طلبکاری میباشند، از انسان مدرن چه توقعی دارد که از خدای خود طلبکار نباشد. او از خدای خود طلبکار است و اصلا خود را بدهکار نمیداند که بخواهد از او فرمانپذیری کند. لذا انسان مدرنی که بین آفریدگارباوری (خدای بدون تاثیر در زندگی) و خداباوری (خدای با تاثیر در زندگی) معلق است، خیلی سخت اطاعت خدا را انجام میدهد، مگر اینکه کارکرد و یا لذتی در آن اطاعت وجود داشته باشد.
◀️این نگاه در کنار توقع انسان مدرن از زندگی و سطح بالای زندگی، باعث میشود که او از صحنه زندگی دین زدایی کند. البته ناگفته نماند که در این تعریف، دین به انجام اعمال عبادی و احکام محدود است. لذا انسان مدرن به سمت عدم انجام احکام تمایل پیدا میکند و برای دعوت او به انجام اعمال عبادی، هم باید تعریف دین را برای او معلوم کرد و هم نقش و تاثیر خدا را در زندگی او.
◀️همانطور که قبلا نوشته شد، هدف دینداری فقط انجام احکام نیست و خدا به جز نقش آفریدگار بودن، در زندگی انسان لحظه به لحظه تاثیر دارد و اصلا میتواند زندگی او را متحول کند. لذا برای ترغیب انسان مدرن امروزی به انجام اعمال عبادی باید او را آگاه نمود که اولا هدف از انجام این اعمال صرفا رسیدن به کارکرد و لذت نیست و ثانیا او بدهکار به خداست نه طلبکار از او.
🌹 @DiNneVeSht
◀️یکی از خصیصه های انسان مدرن که به تبع رشد علوم تجربی و انقلاب صنعتی به دست آمده است پدید آمدن سطح زندگی بالا و بی سابقه در طول تاریخ برای اوست. رسیدن به سطحی از رفاه عمومی امروزی قبلا فقط آرزوی پادشاهان بوده است. این سطح زندگی قطعا مزایای زیادی دارد. کاهش فقر عمومی، افزایش سلامت و طول عمر، کاهش تبعیضهای نژادی و جنسیتی و خیلی مزایای دیگری که مشهود است.
◀️البته در کنار این مزایا مشکلات جدی نیز گریبان انسان مدرن را گرفته است. از تخریبهای زیست محیطی، مشکلات روانی تا خطر نابودی نسل بشر. در این میان افزایش سطح توقع از زندگی و عدم رضایت داشتن از زندگی یکی از شایعترین این مشکلات است. به دلایل مختلف انسان مدرن فرای بحث دین از نسلهای قبلی خود توقع بیشتری از زندگی دارد. او خود را طلبکار از زندگی میداند. در این فضا کسی حق توقع از او را ندارد. چه بسیار مادران و پدرانی که از عدم فرمانپذیری فرزندان خود شکوه دارند، زیرا فرزندان آنها انسان مدرن طلبکار امروزی هستند.
◀️در این فضا که بچه ها که هنوز هم در خیلی از نیازهای خود نیازمند والدین خویش هستند دارای روحیه طلبکاری میباشند، از انسان مدرن چه توقعی دارد که از خدای خود طلبکار نباشد. او از خدای خود طلبکار است و اصلا خود را بدهکار نمیداند که بخواهد از او فرمانپذیری کند. لذا انسان مدرنی که بین آفریدگارباوری (خدای بدون تاثیر در زندگی) و خداباوری (خدای با تاثیر در زندگی) معلق است، خیلی سخت اطاعت خدا را انجام میدهد، مگر اینکه کارکرد و یا لذتی در آن اطاعت وجود داشته باشد.
◀️این نگاه در کنار توقع انسان مدرن از زندگی و سطح بالای زندگی، باعث میشود که او از صحنه زندگی دین زدایی کند. البته ناگفته نماند که در این تعریف، دین به انجام اعمال عبادی و احکام محدود است. لذا انسان مدرن به سمت عدم انجام احکام تمایل پیدا میکند و برای دعوت او به انجام اعمال عبادی، هم باید تعریف دین را برای او معلوم کرد و هم نقش و تاثیر خدا را در زندگی او.
◀️همانطور که قبلا نوشته شد، هدف دینداری فقط انجام احکام نیست و خدا به جز نقش آفریدگار بودن، در زندگی انسان لحظه به لحظه تاثیر دارد و اصلا میتواند زندگی او را متحول کند. لذا برای ترغیب انسان مدرن امروزی به انجام اعمال عبادی باید او را آگاه نمود که اولا هدف از انجام این اعمال صرفا رسیدن به کارکرد و لذت نیست و ثانیا او بدهکار به خداست نه طلبکار از او.
🌹 @DiNneVeSht