Forwarded from تفحص خویش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from تفحص خویش
(قطرهای را تصور کنید که درون اقیانوس است و به دنبال اقیانوس میگردد. تنها کاری که قطره برای رها شدن از محدودیت قطره بودن باید انجام دهد فقط یک کار است)
قطره، خسته و درمانده نهایتاً او را یافت و سؤالش را پرسید.
به قطرهای که سالها در پی یافتن اقیانوس بود فقط یکچیز گفته شد:
« نباش »
«از میان برگیر»
"هر کجا پندار توست، دوزخ است
و هر کجا تو نیستی،
بهشت است.
حجابِ میانِ بنده و خداي، آسمان و زمین و عرش و ترس نیست،
پندار تو و منی تو حجاب توست.
از میان برگیر
به خداي رسی."
ابوسعید ابو الخیر
قطره، خسته و درمانده نهایتاً او را یافت و سؤالش را پرسید.
به قطرهای که سالها در پی یافتن اقیانوس بود فقط یکچیز گفته شد:
« نباش »
«از میان برگیر»
"هر کجا پندار توست، دوزخ است
و هر کجا تو نیستی،
بهشت است.
حجابِ میانِ بنده و خداي، آسمان و زمین و عرش و ترس نیست،
پندار تو و منی تو حجاب توست.
از میان برگیر
به خداي رسی."
ابوسعید ابو الخیر
دوست عزیزی در ارتباط با پست قبل این سؤال را مطرح کردند که:
"چرا اول هست شدیم که بعد بگن نباش؟"
دقت کنید که اشاره "نباش"، "بمیر"، "نیست شو"، "خالی شو" و ...
مختصر شده این عبارت است که :
بر آن چیزی که گمان میکنی هستی و خودت را آن میپنداری و به دلیل همین تصور و گمانِ اشتباه در رنج و عذابی بمیر تا آنچه حقیقتاً هستی از پسش نمایان شود.
پس منظور این نیست که بطور کل از هستی ساقط شو یا مثل مرده ها باش و منفعل باش و چیزهایی مثل این.
بطور مثال آسمانی را در نظر بگیرید که ماهیت حقیقی خودش را فراموش کرده و خودش را با ابرهای دائم التغیر یکی پنداشته و حالا خودش را چیز محدود و موقتی میپندارد و از همین رو سرگردان و گرفتار شده است.
ما در اینجا خطاب به آسمان میگوییم که: ای آسمان بر این توهمِ یکی پنداشتن خودت با ابرها بمیر تا با برداشته شدن توجه از ابرها، توجهات به سمت درستش برگردد یعنی به ماهیت و حقیقت اصیلت که همان وسعت و گستردگی است.
این موجود انسانی نیز به دلیل یکی پنداشتن خودش با الگوهای ذهنی و شرطی شدگیهایی که از بدو تولد از طریق خانواده یا جامعه (ایگوی جمعی) به او القاء شده رفتهرفته ماهیت حقیقی خودش را فراموش کرده و درنتیجه یک خود توهمی و خیالی برای خودش تصور کرده است که این خود چیزی جز مجموعهای از تصاویر و باورها و بایدونبایدها و در کل حجم زیادی از عینیات بیرونی که با آنها یکی شده نیست. یعنی از هست، وجود یا زندگی به یک تصویر کم و معوج تبدیل گشته یک "من" توهمی.
و ازآنجاکه حالا خودش را این "من" توهمی میپندارد مجبور است تا برای حفظ این "من" منطبق با خواسته جامعه هر تلاشی بکند، اما ازآنجاکه این "من" اصالتی ندارد و به دلیل ساختار پوشالیاش که مبتنی بر تصاویر است، هرلحظه در حال فروپاشی است، شخص مجبور است تا هر تلاشی بکند تا این تصویر را حفظ کند غافل از اینکه اصل و اساسش حقیقتی است که در پس این تصویر توهمی وجود دارد.
و حالا در این میان این جریان بیوقفه افکار تمام تلاشش حفظ این تصویر است. یا بهتر بگویم تمام این "من توهمی" چیزی جز همین جریان افکار نیست. به همین دلیل است که اینهمه تأکید به توقف افکار یا تمریناتی که منجر به آرام کردن ذهن است میشود. چون زمانی که افکار فروبنشینند ازآنجاکه این "من" چیزی جز این افکار و تصاویر نیست، آن هم محوشده و از بین خواهد رفت و درنتیجه زمانی که آن "من ذهنی" که حجاب حقیقت شده محو شود آن حقیقتی که پیشاپیش حی و حاضر است از پسش خواهد درخشید.
همچون آسمانی که وقتی ابرها در آن کنار بروند آنگاه بیکرانگی و وسعتش نمایان میشود.
پس وقتی به قطره گفته شد "نباش" منظور همین بود.
نبودنِ قطره، بودنِ اقیانوس است.
وقتی قطره از تمام ماجراهای قطره بودن خالی شود، وقتی این تصویر توهمی از خودش را رها کند ناگهان متوجه ماهیت حقیقی اش میشود،
...ناگهان اقیانوس.
با این ادراک جدید و شناخت عمیق از حقیقت خودش او ناگهان از تمام ماجراها و ترسها و نگرانیها و استرسها و اضطرابهایی که ناشی از توهم یک قطرهی محدود بودن است رها شده، عمیقاً خودش را از تمام آن ماجراها آزاد و رها میبیند و حالا با شور و سرور و شعف بازگشته و به ما نیز میگوید که:
تو یکی تو نیستی ای خوش رفیق
بلکه گردونی و دریایی عمیق
#مولانا
و
"نیست شو تا هستیات از پی رسد
تا تو هستی، هست در تو کی رسد؟"
#عطار
#مسیرمستقیم
"چرا اول هست شدیم که بعد بگن نباش؟"
دقت کنید که اشاره "نباش"، "بمیر"، "نیست شو"، "خالی شو" و ...
مختصر شده این عبارت است که :
بر آن چیزی که گمان میکنی هستی و خودت را آن میپنداری و به دلیل همین تصور و گمانِ اشتباه در رنج و عذابی بمیر تا آنچه حقیقتاً هستی از پسش نمایان شود.
پس منظور این نیست که بطور کل از هستی ساقط شو یا مثل مرده ها باش و منفعل باش و چیزهایی مثل این.
بطور مثال آسمانی را در نظر بگیرید که ماهیت حقیقی خودش را فراموش کرده و خودش را با ابرهای دائم التغیر یکی پنداشته و حالا خودش را چیز محدود و موقتی میپندارد و از همین رو سرگردان و گرفتار شده است.
ما در اینجا خطاب به آسمان میگوییم که: ای آسمان بر این توهمِ یکی پنداشتن خودت با ابرها بمیر تا با برداشته شدن توجه از ابرها، توجهات به سمت درستش برگردد یعنی به ماهیت و حقیقت اصیلت که همان وسعت و گستردگی است.
این موجود انسانی نیز به دلیل یکی پنداشتن خودش با الگوهای ذهنی و شرطی شدگیهایی که از بدو تولد از طریق خانواده یا جامعه (ایگوی جمعی) به او القاء شده رفتهرفته ماهیت حقیقی خودش را فراموش کرده و درنتیجه یک خود توهمی و خیالی برای خودش تصور کرده است که این خود چیزی جز مجموعهای از تصاویر و باورها و بایدونبایدها و در کل حجم زیادی از عینیات بیرونی که با آنها یکی شده نیست. یعنی از هست، وجود یا زندگی به یک تصویر کم و معوج تبدیل گشته یک "من" توهمی.
و ازآنجاکه حالا خودش را این "من" توهمی میپندارد مجبور است تا برای حفظ این "من" منطبق با خواسته جامعه هر تلاشی بکند، اما ازآنجاکه این "من" اصالتی ندارد و به دلیل ساختار پوشالیاش که مبتنی بر تصاویر است، هرلحظه در حال فروپاشی است، شخص مجبور است تا هر تلاشی بکند تا این تصویر را حفظ کند غافل از اینکه اصل و اساسش حقیقتی است که در پس این تصویر توهمی وجود دارد.
و حالا در این میان این جریان بیوقفه افکار تمام تلاشش حفظ این تصویر است. یا بهتر بگویم تمام این "من توهمی" چیزی جز همین جریان افکار نیست. به همین دلیل است که اینهمه تأکید به توقف افکار یا تمریناتی که منجر به آرام کردن ذهن است میشود. چون زمانی که افکار فروبنشینند ازآنجاکه این "من" چیزی جز این افکار و تصاویر نیست، آن هم محوشده و از بین خواهد رفت و درنتیجه زمانی که آن "من ذهنی" که حجاب حقیقت شده محو شود آن حقیقتی که پیشاپیش حی و حاضر است از پسش خواهد درخشید.
همچون آسمانی که وقتی ابرها در آن کنار بروند آنگاه بیکرانگی و وسعتش نمایان میشود.
پس وقتی به قطره گفته شد "نباش" منظور همین بود.
نبودنِ قطره، بودنِ اقیانوس است.
وقتی قطره از تمام ماجراهای قطره بودن خالی شود، وقتی این تصویر توهمی از خودش را رها کند ناگهان متوجه ماهیت حقیقی اش میشود،
...ناگهان اقیانوس.
با این ادراک جدید و شناخت عمیق از حقیقت خودش او ناگهان از تمام ماجراها و ترسها و نگرانیها و استرسها و اضطرابهایی که ناشی از توهم یک قطرهی محدود بودن است رها شده، عمیقاً خودش را از تمام آن ماجراها آزاد و رها میبیند و حالا با شور و سرور و شعف بازگشته و به ما نیز میگوید که:
تو یکی تو نیستی ای خوش رفیق
بلکه گردونی و دریایی عمیق
#مولانا
و
"نیست شو تا هستیات از پی رسد
تا تو هستی، هست در تو کی رسد؟"
#عطار
#مسیرمستقیم
Forwarded from تفحص خویش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from تفحص خویش
سپاس فروان از دوست هنرمند عزیزی که محبت کردند و ویدئوی بالا را به فارسی بازخوانی کردند.🙏🌸
Audio
مديتيشن دعوتي به رهايي از موجي
اين كار رو از پيج زير ديدم
كه زحمت ترجمه رو كشيدن
@directpath
و حقيقتا دوس داشتم نسخه فارسيش رو گوش بدم
و اين شد كه اين كارو آماده كردم
خيلي براش زمان صرف كردم و با جون و دل ساختمش
ميخوام تقديمش كنم به پدرم كه ١٤٠٠.١١.٢٢
ديگه با ما نبود…
اميدوارم براتون مفيد بوده باشه
با عشق زياد
ماري
#invitation_freedom
#meditation
#mooji
#مدیتیشن_دعوتی_به_رهایی
#موجی
#روشن_ضمیری
#بیداری_معنوی
#مراقبه_فارسی
🆔@Mary_Maya_1111
اين كار رو از پيج زير ديدم
كه زحمت ترجمه رو كشيدن
@directpath
و حقيقتا دوس داشتم نسخه فارسيش رو گوش بدم
و اين شد كه اين كارو آماده كردم
خيلي براش زمان صرف كردم و با جون و دل ساختمش
ميخوام تقديمش كنم به پدرم كه ١٤٠٠.١١.٢٢
ديگه با ما نبود…
اميدوارم براتون مفيد بوده باشه
با عشق زياد
ماري
#invitation_freedom
#meditation
#mooji
#مدیتیشن_دعوتی_به_رهایی
#موجی
#روشن_ضمیری
#بیداری_معنوی
#مراقبه_فارسی
🆔@Mary_Maya_1111
Forwarded from تفحص خویش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from تفحص خویش
چگونه باید "من" را از بين برد؟
ما "هويت فکری" را چيزی جدا از فکر تصور میکنيم و تمام توجهمان به يک پديدۀ جدا از فکر است و نه به خودِ فکر. به "من" نظر داريم، نه به خالق آن که "فکر" است. و همين اشتباه علت پابرجاماندن و استمرار اين پديده و مسائل ناشی از آن است.
ما میگوييم چگونه بايد "من" را از بين برد؟ غافل از اينکه "من" اصلا وجود ندارد تا از بين بردن آن مطرح باشد. مسألۀ ما عبارت است از يک اشتباه ذهنی و رفع اين اشتباه ذهنی مطرح است، نه "از بين بردن" چيزی.
کتاب تفکر زائد
محمدجعفر #مصفا
"فکرِ «من» اولین فکر است"
"از تمام افکاری که در ذهن برمیخیزند فکر «من» اولین فکر است.
تنها بعد از برخاستن فکر «من» است که سایر افکار برمیخیزند.
#رامانا ماهارشی
زمانی که فهمیدی «من» فقط یک فکر است، آنگاه متوجه خواهی شد چیزی که مشکل مینامی، هرچه که باشد، هرچقدر هم که مهم به نظر برسد، فقط باید یک فکر باشد. متوجه هستی؟ زیرا «من» است که مشکل دارد و «من» هم فقط یک باور است، یک فکر است و حقیقتاً وجود ندارد. اگر «من» فقط یک فکر و یک باور باشد و «من» مشکل داشته باشد، پس درواقع هیچ مشکلی وجود ندارد.
#رابرت آدامز
این تو نیستی که رنج میکشی بلکه آن شخصی که خودت را آن میپنداری است که رنج میکشد. تو نمیتوانی رنج بکشی.
#نیسارگاداتا ماهاراج
Of all the thoughts that arise in the mind, the ‘I’ thought is the first. It is only after the rise of this that the other thoughts arise.
#Ramana Maharshi
"When you realize the I is only a thought, then you also realize that your problem, so-called, whatever it may be, how serious it may look to you, must also be a thought. Can you see that? Because 'I' have the problem. And 'I' is only an idea, a thought. It doesn't exist for real. If I is only a thought, an idea, and I have the problem, there's no problem."
#Robert Adams
You do not suffer, only the person you imagine yourself to be suffers. You cannot suffer.
#Nisargadatta Maharaj
ما "هويت فکری" را چيزی جدا از فکر تصور میکنيم و تمام توجهمان به يک پديدۀ جدا از فکر است و نه به خودِ فکر. به "من" نظر داريم، نه به خالق آن که "فکر" است. و همين اشتباه علت پابرجاماندن و استمرار اين پديده و مسائل ناشی از آن است.
ما میگوييم چگونه بايد "من" را از بين برد؟ غافل از اينکه "من" اصلا وجود ندارد تا از بين بردن آن مطرح باشد. مسألۀ ما عبارت است از يک اشتباه ذهنی و رفع اين اشتباه ذهنی مطرح است، نه "از بين بردن" چيزی.
کتاب تفکر زائد
محمدجعفر #مصفا
"فکرِ «من» اولین فکر است"
"از تمام افکاری که در ذهن برمیخیزند فکر «من» اولین فکر است.
تنها بعد از برخاستن فکر «من» است که سایر افکار برمیخیزند.
#رامانا ماهارشی
زمانی که فهمیدی «من» فقط یک فکر است، آنگاه متوجه خواهی شد چیزی که مشکل مینامی، هرچه که باشد، هرچقدر هم که مهم به نظر برسد، فقط باید یک فکر باشد. متوجه هستی؟ زیرا «من» است که مشکل دارد و «من» هم فقط یک باور است، یک فکر است و حقیقتاً وجود ندارد. اگر «من» فقط یک فکر و یک باور باشد و «من» مشکل داشته باشد، پس درواقع هیچ مشکلی وجود ندارد.
#رابرت آدامز
این تو نیستی که رنج میکشی بلکه آن شخصی که خودت را آن میپنداری است که رنج میکشد. تو نمیتوانی رنج بکشی.
#نیسارگاداتا ماهاراج
Of all the thoughts that arise in the mind, the ‘I’ thought is the first. It is only after the rise of this that the other thoughts arise.
#Ramana Maharshi
"When you realize the I is only a thought, then you also realize that your problem, so-called, whatever it may be, how serious it may look to you, must also be a thought. Can you see that? Because 'I' have the problem. And 'I' is only an idea, a thought. It doesn't exist for real. If I is only a thought, an idea, and I have the problem, there's no problem."
#Robert Adams
You do not suffer, only the person you imagine yourself to be suffers. You cannot suffer.
#Nisargadatta Maharaj
Forwarded from تفحص خویش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا ما اصلا وجود داریم؟ - #پال_اسمیت