Audio
توصیههای دکتر علی صاحبی به والدین
من ایرانیام؛ یک فارسیزبانِ بومی ولی هنوز بعد از ۲۹ سال وقتی یک نفر بهم میگه: «مراقب خودت باش» نمیفهمم این جمله یعنی چی. حتی یهجورایی ازش بدم میاد. انگار طرف مقابلم با گفتن این جمله میخواد بیمسئولیتی یا بیخیالی خودشو بندازه رو دوش من. خب دیگه، من بهت گفتم مراقب خودت باش؛ بعد از اینش با خودته. من بهت میگم مراقب خودت باش و تو رو درحالی رها میکنم که دیگه خیالم ازت راحته؛ چون کاری که باید رو انجام دادم: گفتن اون جمله.
نمیدونم. شاید توی شرایط جنگی حساستر شدهام. قبلا هم خیلی ازش خوشم نمیومد ولی راحتتر ردش میکردم. وقتی یکی بهم میگفت «مراقب خودت باش» بازم این گنگی سراغم میومد ولی با یه «باشه» ازش میگذشتم. حالا ولی اینکه یکی بهم میگه «خیلی مراقب خودت باش» عصبیام میکنه. چیکار کنم؟ تبدیل بشم به پدافند و جنگدهها و پهبادایی که ممکنه بیان سمتمو دفع کنم؟ یا نه، همین که جاخالی بدم کافیه؟
نمیدونم. شاید توی شرایط جنگی حساستر شدهام. قبلا هم خیلی ازش خوشم نمیومد ولی راحتتر ردش میکردم. وقتی یکی بهم میگفت «مراقب خودت باش» بازم این گنگی سراغم میومد ولی با یه «باشه» ازش میگذشتم. حالا ولی اینکه یکی بهم میگه «خیلی مراقب خودت باش» عصبیام میکنه. چیکار کنم؟ تبدیل بشم به پدافند و جنگدهها و پهبادایی که ممکنه بیان سمتمو دفع کنم؟ یا نه، همین که جاخالی بدم کافیه؟
فشاری که تو این مدت تحمل کردیم
صداهایی که شنیدیم
و جراحاتی که در ظاهر برنداشتیم
تا ابد روی این روح میمونه.
صداهایی که شنیدیم
و جراحاتی که در ظاهر برنداشتیم
تا ابد روی این روح میمونه.
من فکر میکردم فقط به پایان این جنگ نیاز دارم؛ نگو یه تخت در نزدیکترین تیمارستان هم جزئش بوده.
تابستونه ولی کاش یهکم برف میبارید. اون دونههای کوچیک و سفید، آروم، از آسمونی که چیزی جز ابر نداره، میومدن و مینشستن روی موهامون و یهکم بعد، یهجوری که انگار میخواستن با ما یکی بشن، ناپدید میشدن؛ درست مثل یک رویا.