Telegram Web Link
🔰 کیهان کلهر

🗓 زاده : ٣ آذر ١٣۴٢


فرزندانم! هنر زندگی کردن، هنر بسیار ظریفی است و رکن اولیه و عمده آن انتخاب است. چون عمر کوتاه است و اَمل دراز، باید انسان در هر لحظه و هر قدم بهترین‌ها را برگزیند. این انتخاب از چیزهای کوچک مانند غذا، مسکن و لباس شروع می‌شود تا می‌رسد به مسائل بزرگتر: انتخاب دوست، انتخاب درس و نوع کار، انتخاب کتاب و موسیقی‌ای که گوش داده می‌شود و سایر لذات هنری و معنوی. بدین‌گونه، در این راه کوتاه زندگی، کسی می‌تواند به بیشترین نتیجه برسد که بهترین انتخاب را کرده باشد.

📚 برگریزان، صص۱۱۱-۱۱۰
________
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
مردی از جنس ایران
📝 حسین مسرت
روزنامه اطلاعات، پیوست فرهنگی، ۷ آذر ۱۴۰۳
--------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌱 ایران 🍃
به مناسبت ۱۲ آذر، زادروز استاد دکتر ژاله آموزگار، عمرشان بلند باد
---------
بخشی از سخنان دکتر آموزگار:

ایران
سرزمینِ ما
چگونه عشقی است عشق به تو؟

√ برجستگی دیگر شخصیت دکتر اسلامی نُدوشن، اهمیتی است که به «زبان فارسی» می‌دهد. او به زبان فارسی به عنوان بهترین نشانه ایران می‌نگرد. اوست که با شناختی که از ادبیات جهان دارد، اظهار می‌کند زبان فارسی بزرگترین ودیعه‌ای است که نصیب هر ایرانی شده است.

• اسلامی ندوشن بر این عقیده است که فرهنگ ایرانی از میان تندبادهای حوادث، جان سالم به در می‌بَرَد و هیچ سانحه‌ای نه یورش نه اشغال و نه استثمار فرهنگی، ریشۀ فرهنگی ایران را قطع نکرده و نخواهد کرد. تا ریشه در آب است، امید ثمری هست.

• واژه‌های ایران و ایرانی پربسامدترین واژگان در میان آثار او اوست. ایران معشوق یگانه اوست.

• با تمام وجود با او هم‌داستان هستم که تاریخ ایران را منقطع نمی‌داند و به تداوم آن قائل است. حصاری به پیش از اسلام و پس از اسلام نمی‌کشد.


متن کامل در صفحه اینستاگرام
https://instagram.com/eslaminodoushan?igshid=1fffur964l1un
--------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دکتر غلامحسین یوسفی و دکتر اسلامی نُدوشن
۱۴ آذر، سالروز درگذشت دکتر غلامحسین یوسفی (۱۳۶۹-۱۳۰۶)

آن لهجهٔ خراسانی که یادآور دوران‌های کهن ایران بود، وقار و وسعتِ‌دید حاکی از فرزندِ تاریخ بودن، حالت قبولی و دلزدگی نسبت به آنچه در گذشته روی داده و آنچه در گرداگرد می‌گذرد، همدلی‌ای به دکتر یوسفی بخشیده بود که شخص در مصاحبتش - با همۀ کم‌سخنی که داشت- تسلّی و سکون می‌یافت.

او مرد جدی‌ای بود. بازیگری و نقش‌بازی کردن نداشت. از درس دادن و نوشتن و حرف زدن درباره فرهنگ ایران احساس خوشدلی می‌کرد و قدر آن را می‌دانست.

خصوصیت او که از همه مهم‌تر بود، آن بود که مرد خوبی بود مردی اخلاقی و امین، سلیم و با گذشت و از این‌ رو می‌توانست با طبایع مختلف سازگار باشد حتی با کسانی که در جهت مغایر با پای‌بندی‌های او قرار داشتند.

آخرین بار او را چهار روز قبل از خاموشی زندگی‌اش دیدم. چون او را بوسیدم و خداحافظی کردیم نمی‌دانستیم که این آخرین دیدار خواهد بود، هرچند قرائتی آن را گواهی می‌داد.
بر سرِ هم گمان من آن است که دکتر یوسفی سعادتمند زندگی کرد. زندگی پاکیزه و با حاصلی را گذراند.
----
@dr_eslaminodoushan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بازنشر حافظ‌خوانی استاد فتح‌الله مجتبائی به مناسبت ۹۷ سالگی (۱۸ آذر ۱۳۰۶) این استاد والامقام.
دکتر مجتبائی: «زبان و ادب فارسی بزرگ‌ترین میراث تاریخی و نگهبان هویت ملی ماست.»
-------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
لیبیِ قذافی و
جنایت بر هواپیمای مسافری

گرچه این سال‌ها مردم از آنچه در جهان می‌گذرد چندان تعجب نمی‌کنند، زیرا دنیا، دنیای غرائب شده است، با این حال سرنوشتی که شامل حال معمّر قذافی -رهبر بلامعارض لیبی- گشت، واجد پیامی بود که نباید آن را سرسری گرفت. در این قضیه سه عنصر در کار بودند: ۱- شخص قذافی و حکومت او ۲- مردم لیبی که طی چهل‌سال وظیفه یک شهروند سر‌به‌راه را با صبوری انجام دادند و ۳- دنیای متمدن که نظاره‌گر بود و رفتارش حکم تأیید داشت. اکنون ببینیم که از این سه عنصر هر یک در چه موضعی است:

@dr_eslaminodoushan
قذافی در بیست‌وهفت سالگی از راه رسید. یک شاه پیر بیمار غایب را از میان برداشت و خود به جای او نشست. کسانی هنوز به یاد دارند که مردم ساده‌دل لیبی با چه شوق و ذوقی کودتای قذافی را پذیرا گشتند. گمان کردند که از یک حکومت کهنه ارتجاعی نجات یافته‌اند و درها به رویشان باز شده، رهبری دارند که اعتبار به کشورشان بخشیده، وجهه بین‌المللی دارد و حتی بعضی دولت‌ها از او حساب می‌برند... و قدم در راه ترقی و تجدد نهاده‌اند؛

ولی انتظاری ساده‌لوحانه بود آن نوع ساده‌لوحی‌ای که مردم گرفتار و عقب‌مانده دارند به جای نظام پیشین جریانی پیش آمد که چهل‌و‌دو سال کشید و از قراری که خبرش به بیرون می‌رسید با خشن‌ترین استبدادها همراه بود جاسوس‌گماری، بگیر و ببند، ارعاب، اختناق... که شرح آن بعدها در کتاب‌ها خواهد آمد. سرانجام هر آغازی را -هرچند شوم- پایانی است. لیبی نیز به دنبال تونس و مصر، ناگهان سربرآورد

طعن روزگار این بود که چهل سال و سی سال و بیست سال بگذرد تا مردم این کشورها همان کسانی را که بر سر دست بلند کرده‌ بودند، به زیر پای بیفکنند. کسی که با ادعای رهایی‌بخشی از راه رسیده بود، مصداق این بیت سعدی قرار گرفت: چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی! بی‌جهت نبود که مردم کارد به استخوان‌رسیده چون به پا خاستند زن و مرد و کودک و پیر، سینه به جلو گلوله دادند و با دست خالی در مقابل یک کوه اسلحه که با پول خود آنها خریده شده بود، کار را به انتها رساندند.


کشته قذافی گران‌ترین کشته‌ای بود که تا آن روز بر خاک لیبی افتاده بود.
وقتی تلویزیون‌ها پیکر دیکتاتور را نشان دادند برهنه و بینوا، زخم‌ها بر صورت، تجسم عبرت قرن بود همه قدرت‌نمایی‌های گذشته، تفرعن‌های گذشته دود شد و به هوا رفت.
صحنه آخر درگیری مردم با قذافی که او را دست به دست می‌گرداندند، حکایت از بغض متراکمی داشت.


در هر حال این سؤال از مردم لیبی در ذهن می‌گذرد که: «چگونه شما طی این مدت دراز تحمّل حکمرانی را کردید که اینک از سر جان می‌کوشید تا او را از میان بردارید؟» هم اکنون در میان این مردم چه بسا کسانی باشند که با شرمندگی این سؤال را از خود داشته باشند. خیلی دیر. کو آن عمرهای تلف شده و آن منابع بر باد رفته؟ ولی لابد مردم جواب می‌دهند: چه می‌توانستیم بکنیم؟ با یک دستگاه پلیسی قهار، تبلیغ دولتی، جاسوس‌گماری، خبرکشی... روبه‌رو بودیم.



از همه این‌ها گذشته، دنیا این حکومت را تأیید می‌کرد. در فرودگاه بنغازی مرتب مهمان بلندپایه پیاده می‌شد. می‌آمدند، قرارداد می‌بستند و خوشحال باز می‌گشتند. در مقابل رئیس کشور لیبی حتی با تفرعن به آنها نگاه می‌کرد، لباس محلی می‌پوشید یعنی به عرف شما و تجدد شما اعتنا ندارم. حتی ابا ندارم که اساسنامه سازمان ملل را در همان سازمان پاره کنم؛ یعنی سازوکار شما مورد قبول من نیست! این حرکات ممکن بود از جانب سران کشورهای دیگر جدی گرفته نشود، ولی سکوت آنها قرینه‌ای بر تحکیم قدرت او شناخته می‌شد. انعطافی که از جانب کشورهای قدرتمند در مورد قذافی به خرج داده شد، نمونه بود.

@dr_eslaminodoushan
از همه سهمناکتر حادثه معروف به لاکربی بود. همه به یاد دارند که چند سال پیش یک هواپیمای مسافری «پان آمریکن» که بمب کارگذاشته‌شده در آن منفجر شده بود بر فراز «لاکربی» در اسکاتلند سرنگون گشت و جان ۲۷۰ مسافر را گرفت. مسبب این جنایت حکومت لیبی شناخته گشت. دادگاه بین‌المللی لاهه حکم بر محکومیت او داد و پس از مدتی انکار، لیبی ناگزیر شد که آن را بپذیرد. با اثبات ارتکاب این عمل از طرف لیبی دولت قذافی ناچار می‌شود که دو میلیارد و سیصد میلیون دلار غرامت از کیسه مردم لیبی به خانواده‌های عزادار بپردازد.


مردم لیبی چه تقصیری کرده‌اند که باید بهای حادثه‌جویی دولت را از کیسه فقیر خود بپردازند؟ این چه کشور و چه دنیایی است که باید یک تن هوس‌های بیماروار خود را به بهای فقر مردم خود ارضا کند و دنیا هم نظاره‌گر باشد؟
این یک عمل ناجوانمردانه بود که امریکاییان حاضر شدند جان مردم بی‌‌گناه را با پول معامله کنند. اگر انسانی می‌اندیشیدند می‌بایست مرتکب را به مجازات سزاوار خود می‌رساندند.

@dr_eslaminodoushan
🔰 به زیرافتادن یکی از خشن‌ترین استبدادها

گرچه این سال‌ها مردم از آنچه در جهان می‌گذرد چندان تعجب نمی‌کنند، زیرا دنیا، دنیای غرائب شده است، با این حال سرنوشتی که شامل حال معمّر قذافی -رهبر بلامعارض لیبی- گشت، واجد پیامی بود که نباید آن را سرسری گرفت. در این قضیه سه عنصر در کار بودند: ۱- شخص قذافی و حکومت او ۲- مردم لیبی که طی چهل‌ سال وظیفه یک شهروند سر‌به‌راه را با صبوری انجام دادند و ۳- دنیای متمدن که نظاره‌گر بود و رفتارش حکم تأیید داشت. اکنون ببینیم که از این سه عنصر هر یک در چه موضعی است:

قذافی در ۲۷ سالگی از راه رسید. یک شاه پیرِ بیمارِ غایب را از میان برداشت و خود به جای او نشست. کسانی هنوز به یاد دارند که مردم ساده‌دل لیبی با چه شوق و ذوقی کودتای قذافی را پذیرا گشتند. گمان کردند که از یک حکومت کهنه ارتجاعی نجات یافته‌اند و درها به رویشان باز شده، رهبری دارند که اعتبار به کشورشان بخشیده، وجهه بین‌المللی دارد و حتی بعضی دولت‌ها از او حساب می‌برند... و قدم در راه ترقی و تجدد نهاده‌اند؛ ولی انتظاری ساده‌لوحانه بود، به جای نظام پیشین جریانی پیش آمد که ۴۲ سال کشید و از قراری که خبرش به بیرون می‌رسید با خشن‌ترین استبدادها همراه بود جاسوس‌گماری، بگیر و ببند، ارعاب، اختناق ... که شرح آن بعدها در کتاب‌ها خواهد آمد. سرانجام هر آغازی را -هرچند شوم- پایانی است. لیبی نیز به دنبال تونس و مصر، ناگهان سربرآورد.

طعن روزگار این بود که چهل سال و سی سال و بیست سال بگذرد تا مردم این کشورها همان کسانی را که بر سر دست بلند کرده‌ بودند، به زیر پای بیفکنند. کسی که با ادعای رهایی‌بخشی از راه رسیده بود، مصداق این بیت سعدی قرار گرفت: چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی! بی‌جهت نبود که مردمِ کاردبه‌استخوان‌رسیده چون به پا خاستند زن و مرد و کودک و پیر، سینه به جلو گلوله دادند و با دست خالی در مقابل یک کوه اسلحه که با پول خود آنها خریده شده بود، کار را به انتها رساندند.

کُشته قذافی گران‌ترین کشته‌ای بود که تا آن روز بر خاک لیبی افتاده بود.
وقتی تلویزیون‌ها پیکر دیکتاتور را نشان دادند برهنه و بینوا، زخم‌ها بر صورت، تجسم عبرت قرن بود. همهٔ قدرت‌نمایی‌های گذشته، تفرعن‌های گذشته دود شد و به هوا رفت. صحنهٔ آخر درگیری مردم با قذافی که او را دست به دست می‌گرداندند، حکایت از بغض متراکمی داشت.

در هر حال، این سؤال از مردم لیبی در ذهن می‌گذرد که: «چگونه شما طی این مدت دراز تحمّل حکمرانی را کردید که اینک از سر جان می‌کوشید تا او را از میان بردارید؟» هم اکنون در میان این مردم چه بسا کسانی باشند که با شرمندگی این سؤال را از خود داشته باشند. خیلی دیر.
کو آن عمرهای تلف شده و آن منابع بربادرفته؟ ولی لابد مردم جواب می‌دهند: چه می‌توانستیم بکنیم؟ با یک دستگاه پلیسی قهّار، تبلیغ دولتی، جاسوس‌گماری، خبرکشی... روبه‌رو بودیم.

از همه این‌ها گذشته، دنیا این حکومت را تأیید می‌کرد. در فرودگاه بنغازی مرتب مهمان بلندپایه پیاده می‌شد. می‌آمدند، قرارداد می‌بستند و خوشحال باز می‌گشتند. در مقابل رئیس کشور لیبی حتی با تفرعن به آنها نگاه می‌کرد، لباس محلی می‌پوشید یعنی به عرف شما و تجدد شما اعتنا ندارم. حتی ابا ندارم که اساسنامه سازمان ملل را در همان سازمان پاره کنم؛ یعنی سازوکار شما مورد قبول من نیست! این حرکات ممکن بود از جانب سران کشورهای دیگر جدی گرفته نشود، ولی سکوت آنها قرینه‌ای بر تحکیم قدرت او شناخته می‌شد. انعطافی که از جانب کشورهای قدرتمند در مورد قذافی به خرج داده شد، نمونه بود.

از همه سهمناک‌تر حادثه معروف به لاکربی بود. همه به یاد دارند که چند سال پیش یک هواپیمای مسافری «پان آمریکن» که بمب کارگذاشته‌شده در آن منفجر شده بود بر فراز «لاکربی» در اسکاتلند سرنگون گشت و جان ۲۷۰ مسافر را گرفت. مسبب این جنایت حکومت لیبی شناخته گشت. دادگاه بین‌المللی لاهه حکم بر محکومیت او داد و پس از مدتی انکار، لیبی ناگزیر شد که آن را بپذیرد. با اثبات ارتکاب این عمل از طرف لیبی دولت قذافی ناچار می‌شود که دو میلیارد و سیصد میلیون دلار غرامت از کیسه مردم لیبی به خانواده‌های عزادار بپردازد.

مردم لیبی چه تقصیری کرده‌اند که باید بهای حادثه‌جویی دولت را از کیسه فقیر خود بپردازند؟ این چه کشور و چه دنیایی است که باید یک تن هوس‌های بیماروار خود را به بهای فقر مردم خود ارضا کند و دنیا هم نظاره‌گر باشد؟
این یک عمل ناجوانمردانه بود که آمریکاییان حاضر شدند جان مردم بی‌‌گناه را با پول معامله کنند. اگر انسانی می‌اندیشیدند می‌بایست مرتکب را به مجازات سزاوار خود می‌رساندند.
---------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
هوا که رایگان‌ترین عنصر است، اگر این‌گونه آلوده بماند، دیگر به پاکی چه چیز بتوان دل بست؟
گذشتگان ما «هوا» را در معنی «هوای نفس» هم به کار می‌بردند، روا نداریم که این هوا مشتبه با آن هوا بشود!

در وضعی که حکومت همه کارها را در اختیار دارد و تنظیم می‌کند و تمشیت می‌دهد: شهرداری، پلیس، راهنمایی، اجازهٔ حرکت و اجازۀ کسب، شرکت واحد و ده‌ها زمینۀ دیگر... مردم چه بکنند جز آنکه بنشینند و چشم به تصمیم حکومت بدوزند؟
ادامه در صفحه اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/DDkfh2guO4E/?igsh=MXc5MGszdnM2dDU2aA==
_
کانال تلگرام دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
چند پرسش و پاسخ کوتاهِ یلدایی با استاد دکتر اسلامی نُدوشن
🔺شب یلدا؟
✔️شب يلدا طولانی‌ترين شب سال است كه مردم ايران چون شادی را دوست دارند، در اين شب مراسمی می‌گيرند و دور هم جمع می‌شوند. اميدوارم كه مردم مقداری از كارهای روزانه خود بكاهند و استراحت كنند.
🔺از چه زمانی فال گرفتن با دیوان حافظ آغاز شد؟
✔️ما نمی‌دانیم از چه زمانی فال گرفتن با دیوان حافظ آغاز شد، اما از زمانی که دیوان حافظ در قالب کتاب چاپ ‌شده، شاهد این اتفاق هستیم.
🔺آیا در دیگر فرهنگ‌ها مردمانی را داریم که با اثر بزرگان ادبیات‌شان چنین رفتاری داشته باشند؟
✔️تا آنجا که من خوانده و شنیده و دیده‌ام در هیچ زبان و فرهنگی مردم چنین رفتاری با کتابی از بزرگانشان نداشته‌اند. هیچ سراینده‌ای در ایران و جهان نتوانسته است همچون حافظ ایران، شعرهایش پیچیده، معمّایی، دوپهلو و گاه چندپهلو باشد.
🔺چرا با دیوان حافظ فال می‌گیریم؟
✔️ این یکی از عجایب اشعار حافظ است که در پشت کلمات و موسیقی آن چیزی وجود دارد که مخاطب را از معنا و مفهوم به سطحی بالاتر می‌برد...ابهامی در شعرش وجود دارد که مخاطب را با این تصور که جواب حافظ من بوده است، قانع می‌کند.

@dr_eslaminodoushan
🔰 حافظ
اگر بخواهیم حافظ را در سه کلمه تعریف کنیم، باید بگوییم: ایرانیِ مسلمانِ روشن‌بین، با همهٔ باری که هر یک از این سه کلمه برخود دارند.
ادامه مطلب در لینک زیر:
https://www.tg-me.com/dr_eslaminodoushan/1771

--------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
دکتر اسلامی نُدوشن
🔰 حافظ اگر بخواهیم حافظ را در سه کلمه تعریف کنیم، باید بگوییم: ایرانیِ مسلمانِ روشن‌بین، با همهٔ باری که هر یک از این سه کلمه برخود دارند. ادامه مطلب در لینک زیر: https://www.tg-me.com/dr_eslaminodoushan/1771 -------- کانال دکتر اسلامی نُدوشن @dr_eslaminodoushan
🔰 حافظ
اگر بخواهیم حافظ را در سه کلمه تعریف کنیم، باید بگوییم: ایرانیِ مسلمانِ روشن‌بین، با همهٔ باری که هر یک از این سه کلمه برخود دارند.
بسیاری از اقوام، کم و بیش از یک فلز تشکیل شده‌اند، ولی ایرانی سرنوشتش آن بوده که از چند فلز ترکیب گردد. منظورم موقع جغرافیایی و جریان‌های تاریخی‌ای است که این مردم را به منظور ادامه حیات قومی خود ناگزیر به پرورش شخصیت چندگانه کرده است.
حافظ علاوه بر ترکیب‌گری، یعنی جمع‌کنندگی عناصر متعدد و متباین، یک خصوصیت دیگر نیز دارد که آن را در شاعران دیگر به استثنای مولوی کمتر می‌بینیم، و آن به کار گرفتن وجدان ناآگاه ایرانی است. می‌دانیم که هرگاه جریان عادی سیر وجدان آگاه بشر متوقف بشود، یا مورد کارشکنی قرار گیرد، وجدان ناآگاه به فعالیت و ذخیره بیشتری می‌افتد. از این رو جوامع بسته، بیشتر از جوامع نیمه‌رها، اعمال و اندیشه‌های خود را برخوردار از چاشنی وجدان ناآگاه می‌کنند. به این حساب، شعر حافظ یک لایه زیرین دارد که با وجدان ناآگاه قوم ایرانی در ارتباط است، و گیرندگی غیرعادی سخن او که او را به درجه «لسان‌الغیبی» رسانده است از همین‌جا آب می‌خورد. از این‌رو علاوه بر معانی ظاهری و کنایی کلمات، باید به این مفهوم زیرین نیز که از همه مهم‌تر است توجه خاص داشت.
اختلاف نظری که بر سر تعبیر شعر حافظ در می‌گیرد، ناشی از این وجه سه‌گانه است (ظاهری، کنایی، زیرین) بسته به آن‌که هرکسی تا چه اندازه باورها، بیم و امیدها و حسابگری‌های خود را جانشین مفاهیم تعبیرپذیر او کرده باشد.
آیا حافظ بی‌دین است آن‌گونه که بعضی با خودنمایی سبکسرانه‌ای ادعا می‌کنند؟ نه.
آیا عالم و عارف ربانی است؟ آن هم نه.
آیا خواهش‌پرست همه فن حریفی است؟ هرگز.
آیا پارسایی است که جز با زمزمه فرشتگان آرام نمی‌گیرد؟ باور نکنیم.
پس چگونه کسی است؟ اگر بخواهیم دندان روی واقعیت نگذاریم، باید بگوییم که هیچ یک از این‌ها به‌ تنهایی نیست، ولی قدری از همه این‌ها را در خود دارد. یک انسان است، انسان ظریف و شریف که هرگز نمی‌خواهد نیازهای انسانی خود را که در سرشت اوست انکار کند، یا به بهای تخفیف جوهر وجود خویش زیر پا بگذارد، و از سوی دیگر نیز نمی‌خواهد که در «پرده پندار» بماند.
دلبستگی مردم به او ناشی از همین همدلی و همدردی است، که آنان نیز پای‌بند نیازهای زمینی خودند، ولی حسرت بَر شدن را از خود دور نمی‌کنند. آدمیزاد نه خوب است و نه بد، بد کوشنده به خوبی است، اعم از آنکه موفق بشود یا نشود، و شرافتی که دارد در همین است. خوب، مجموع این احوال، یا به قول مولوی «این سودا و سود» را حافظ به شیرین‌ترین بیان، به ناب‌ترین بیان، و در موسیقی جادووشی به ترنّم می‌آورد. او سراینده آب و سراب زندگی هر دوست؛ هم واقعیت و هم خیال. در نزد او زمین و آسمان در افق دور به یکدیگر اتصال می یابند. «لسان‌الغیب» بودنش برای آن است که از «حضور» حرف می‌زند. شعر حافظ معما نیست و می‌شود به کنه آن رسید، ولی چگونه؟ برای آن آمادگی‌های متعدد لازم است، از جمله آن که هم خود را بشناسیم و هم لایه زیرین تاریخ جامعه ایرانی را.
تأمل در حافظ، صص ۶۱-۶۰
-------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰چرا از حافظ فال می‌گیریم؟

کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
__

حافظ اگر تا این پایه مورد قبول مردم قرار گرفته، برای آن است که الگوی وجدان آگاه و ناآگاه ایرانی بوده و به زبان کنایه گفته است آنچه را که دیگران نگفته‌اند و یا ناتمام گفته‌اند. مردم صدای درون خود را از زبان او می‌شنوند و حیرت می‌کنند از اینکه او آنگونه به سراچه ضمیر آنان راه یافته. به این سبب به او لقب «لسان الغیب» داده‌اند و از دیوانش فال می‌گیرند.

📚گفتن نتوانیم، نگفتن نتوانیم-ص۱۵۳
رودکی
به مناسبت زادروز رودکی
محمدعلی اسلامی ندوشن
#کلمه‌ها

__________________
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
__________________
پیج اینستاگرام دکتر اسلامی نُدوشن
http://instagram.com/eslaminodoushan
۱۶ دی سالروز درگذشت نیما یوشیج

نیما مرد بامزه‌ای بود. داستان خیلی خوب تعریف می‌کرد. مردی درویش، گوشه‌گیر ‌ تنها بود. و بسیار کم‌ادّعا و سلیم‌النفس و هیچ وقت از کسی بدگویی نمی‌کرد. من به شخص او ارادت داشتم.
دکتر اسلامی نُدوشن
----------
تصحیح یک لغزش در ذکر روز درگذشت نیما یوشیج

📝 یادداشتی از دکتر یدالله جلالی پندری، استاد ادبیات دانشگاه یزد و عضو وابستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی

مورخان ادبی در ذکر تاریخ تولد و وفات بزرگان ادبیّات متکی به اسنادی هستند که به تواتر رسیده باشد. در مورد روز درگذشت نیما همۀ اسناد متواتر، شبانگاه سیزدهم دی ۱۳۳۸ را ذکر کرده‌اند و حتّی مرحوم طاهباز که بخش عمدۀ عمر خود را صرف بازخوانی دست‌نوشته‌های نیما کرده بود این تاریخ را در کتاب «زندگی و هنر نیما یوشیج» (تهران، ۱۳۷۵ ص ۱۲۹) آورده است. بنده نیز به اعتماد این اسناد تاریخ مزبور را در کتاب گزینۀ اشعار نیما یوشیج (تهران، ۱۳۷۰، ص ۳۱) و نیز مدخل «نیما یوشیج» در دانشنامۀ زبان و ادب فارسی فرهنگستان (تهران، ۱۳۹۵، ج ۶، ص ۶۲۱) آورده‌ام. در این میان جلال آل‌احمد که حاضر و ناظر صحنۀ فوت نیما بوده در مقالۀ «پیرمرد چشم ما بود» اشاره‌ای به تاریخ این حادثه نکرده اما در یادداشتی که اخیراً از آن مرحوم دیده شد و زمان نگارش آن ساعت ۶ بعدازظهر پنجشنبه ۱۶ دی ذکر شده به تاریخ و ساعت فوت نیما اشاره کرده است: «نیما دیشب مرد. دو بعد از نیمه شب: ساعت دو و ده دقیقه بود که در خانه را سخت کوبیدند...» از سویی، خبر درگذشت نیما در همین روز، در دو روزنامۀ عصر شانزدهم دی‌ماه ۱۳۳۸، شمارۀ ۴۹۶۱ روزنامۀ کیهان و شمارۀ ۱۰۱۰۸ روزنامۀ اطلاعات نیز منتشر شده است.

از‌سوی‌دیگر، بر سنگ مزار نیما «سپیده‌دم پنجشنبه ۱۴ دی‌ماه ۱۳۳۸» به‌عنوان درگذشت شاعر قید شده است که با تقویم تناسبی ندارد، زیرا ۱۴ دی‌ماه آن سالروز سه‌شنبه بوده است.

بنابراین تردیدی باقی نمی‌ماند که تاریخ دقیق فوت نیما باید بامداد پنج‌شنبه ۱۶ دی‌ماه باشد و ذکر شبانگاه در روایت‌های قبلی به علّت قرار گرفتن ساعت دو بامداد در بخشی از شب است.
-------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
🔰 چه بگوییم؟
(گرامی‌داشت یاد قربانیان هواپیمای اوکراینی)

چه پیکرهای جوانی که... بیهوده، بر این خاک افتاده است. چه دست‌های پینه بسته ، چشم‌های خواب‌نکرده، چشم‌های به راه، که آن که می‌بایست بیاید هرگز نیامد...

گمان می‌کنم زیاد نیست در جهان پاره‌ خاکی به اندازهٔ ایران که حوادث به چشم دیده، از بوی گُلِ سرخ تا بوی خون...

چه بگوییم؟ آزموده است آنچه را که کورهٔ آزمایش، چرخشتِ زمان، در طی دورانی دراز از دستش برآمده و آن را بر سر یک قومِ سرسخت با صبرِ ایّوب بتوان آزمود!

📚 ایران را از یاد نبریم
------------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
لیبی قذافی و جنایت بر هواپیمای مسافری

...از همه سهمناکتر حادثه معروف به لاکربی بود. چند سال پیش یک هواپیمای مسافری «پان آمریکن» که بمبِ کارگذاشته‌شده در آن منفجر شده بود بر فراز «لاکربی» در اسکاتلند سرنگون گشت و جان ۲۷۰ مسافر را گرفت. مسبب این جنایت حکومت لیبی شناخته گشت. دادگاه بین‌المللی لاهه حکم بر محکومیت او داد و پس از مدتی انکار، لیبی ناگزیر شد که آن را بپذیرد. با اثبات ارتکاب این عمل از طرف لیبی، دولت قذافی ناچار می‌شود که دو میلیارد و سیصد میلیون دلار غرامت از کیسه مردم لیبی به خانواده‌های عزادار بپردازد.

مردم لیبی چه تقصیری کرده‌اند که باید بهای حادثه‌جویی دولت را از کیسه فقیر خود بپردازند؟ این چه کشور و چه دنیایی است که باید یک تن هوس‌های بیماروار خود را به بهای فقر مردم خود ارضا کند و دنیا هم نظاره‌گر باشد؟ این یک عمل ناجوانمردانه بود که آمریکاییان حاضر شدند جان مردم بی‌‌گناه را با پول معامله کنند. اگر انسانی می‌اندیشیدند می‌بایست مرتکب را به مجازات سزاوار خود می‌رساندند.
---
متن کامل در اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/CnKg4VJKMLI/?igsh=MXh0YzU3dXIzNzM3eg==
---
@dr_eslaminodoushan
در ماه گذشته «جشن مهرگان» به‌ عنوان بیست‌ و پنجمین عنصر میراث‌ فرهنگی ناملموس ایران در «یونسکو» ثبت جهانی شد.

به صفحه اینستاگرام بروید و بخش‌هایی از کتاب «نوروز و مهرگان» اثر استاد دکتر شیرین بیانی را که پارسال چاپ شده بود، بخوانید. دکتر بیانی در این کتاب اهمیت این جشن را برای ایرانیان گوشزد کرده و سیر تاریخی آن را از بامداد تاریخ ایران تاکنون بررسی کرده است.
برای خواندن مطلب به پست زیر مراجعه کنید: 👇👇
https://www.instagram.com/p/DEiKhyaPCLD/?igsh=ZXQ4a3p2d2c0dzI5
------
کانال تلگرام دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
Audio
بخشی از پادکست رادیو کواژین با عنوان «معمای چوپان دروغگو» و موضوع «دنیای توسعه» با یادی از دکتر اسلامی نُدوشن
@radiokuajin
-------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
2025/10/21 10:31:49
Back to Top
HTML Embed Code: