Telegram Web Link
" نیایش سیاه "

مدد گرفتن همسر مكبث
از نيروهاى اهريمنى

ای ارواح اهریمنی
که مهار اندیشه‌های هلاکت بار
در دستهای شماست
بیایید و مرا از بندِ این سرشتِ لطیف و مهرآفرینِ زنانه رها کنید
و مرا از سر تا قدم بیاکَنید
از پلیدترین معجونِ
بی رحمی و سنگدلی.
خون مرا غلیظ کنید
و خشونت بخشید
و همه درهای پشیمانی
و توبه را بر من ببندید
تا هیچ اندیشه ندامت بار
از سوی سرشت و طبع و وجدان
میهمان من نگردد.
آری شما ای ارواح سیه کار
بر سینه من درآیید
زَهره مرا بدرید
و شیر را در سینه من
به زهر بدل کنید.
و شما ای خادمان دوزخ
آسمان را از سیاهترین
دودهای جهنم بپوشانید
تا خنجر برّان من نبیند
آن زخمی را که
بر سینه مهمان می‌زند.
و آسمان از پسِ پرده تاریک
بدین جنایت سیاه ننگرد
مبادا فریاد برآورد که:
دست نگه دارید، دست نگه دارید
ویلیام شکسپیر، نمایشنامه مکبث، پرده اول

" Invocation of Demons "
Come, you spirits
That tend on mortal thoughts, unsex me here,
And fill me from the crown to the toe, top-full
Of direst cruelty. Make thick my blood;
Stop up the access and passage to remorse,
That no compunctious visitings of nature
Shake my fell purpose, nor keep peace between
The effect and it. Come to my woman's breasts,
And take my milk for gall, you murdering ministers,
Wherever, in your sightless substances,
You wait on nature's mischief. Come, thick night,
And pall thee in the dunnest smoke of hell,
That my keen knife see not the wound it makes,
Nor heaven peep through the blanket of the dark
To cry 'Hold, hold.'
William Shakespeare

□ این کنکاش هولناک
میان تبه‌کار و وجدانش
مایه هزار عبرت و حیرت است
و انگیزه هزار آفرین
بر آن فرشته وجدان
که با چنین چراغ روشن
و کلمات تیغ در دست
آدمی را از شومی و شقاوت
و هر جنایت و سنگدلی
برحذر می دارد
و هیچ عذر و حجتی بر او
باقی نمی‌گذارد
و شگفتا از آدمیان
که با چنین برهان مبرهن
همچنان خود را می‌فریبند
و به شوق جاه و مقامی چند روزه
که با هزار خفت و خواری
و ملامت و بیزاری قرین است
خود را با سر به قعر دوزخ می‌اندازند.

شعر از ویلیام شکسپیر
ترجمه و توضيح: حسين الهى قمشه‌ای
تصویر از Joseph Kenny Meadows
۱۴۰۰/۵/۱۹
www.drelahighomshei.com

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CSZLVjuoCZL/
" آه خون‌افشان "

دانم سر آرد غصه را، رنگین بر آرد قصه را
این آه خون‌افشان که من، هر صبح و شامی می‌زنم
حافظ

چون وعدهٔ الهی این است که نهایتاً خوبی بر بدی غلبه خواهد کرد و پیروزی با خوبان خواهد بود می‌توان گفت که بَدان پیوسته در خدمت خوبانند و زمینهٔ توفیقات خوبان را فراهم می‌کنند و البته این بدان معنا نیست که آدمی اینجا ستمکاران را به خود بپذیرد و با ایشان دوستی کند بلکه وظیفهٔ هر انسان شریف این است که به هر نحو مناسب با ستمکاران به مقابله بر خیزد. اما در عین حال دلِ مؤمن گرم است که اهل دنیا هیچ کاری از پیش نخواهند برد و خواسته و ناخواسته از خدمتکاران خوبان خواهند بود، از آنکه خوبان پادشاهند و ایشان بردهٔ زر و سیم و مُرده درهم و دینار.

□ آه خون‌افشان ما را نیز
چون حافظ می‌توان
در جوهر سرخ اندیشه‌ها
که از نوک قلم می‌چکد
جستجو کرد چنانکه مولانا را
نیز از همین قطرهای چکیده می‌توان شناخت:
از خون من آثار به هر راه چکیده است
اندر پی من بود به آثار مرا یافت

بر گرفته از کتاب " در صحبت قرآن "
به قلم حسین الهی قمشه ای
ناشر: انتشارات سخن
مینیاتور قدیمی: دیوان در خدمت سلیمان

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CSrL_kvIdr_/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "

قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: هنر و حکمت داستانسرایی در ادبیات ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei

كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
" صلح و جنگ "

... و به یاد آوریم که آنجا در بهشت، روی در روی هم می‌نشستیم
و هیچ سخن لغو و بیهوده نمی‌گفتیم
مگر سلام و درود، مگر درود و سلام.(واقعه: ۲۵-۲۶)

و از خود بپرسیم این چه حالت است که اکنون با هم به نزاع و مخاصمت برخاسته‌ایم
و سخنان تلخ می‌گوییم
و از عالم صلح و سلام به عرصهٔ جنگ و دشنام درافتاده‌ایم...
و به یاد آوریم که دروغ را نخستین بار شیطان گفت که در لباس دوست بر ما درآمد و با سوگندهای مؤکّد گفت:
من هرآینه بی هیچ گمان شما را از نیکخواهانم. (اعراف: ۲۱).
چقدر کار شیطان در نظر ما زشت آمد
آن لحظه که دانستیم ما را به دروغ فریفته است،
چگونه است که این‌جا خود بدین کار زشت مبتلا شده‌ایم

برگرفته از پیشگفتار کتاب " در صحبت سعدی "
به قلم حسین الهی قمشه ای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر از Sophie Gengembre Anderson

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CS37bAtgIdK/
" نام چیست "

جولیت: آخر این نام را چه شأن و منزلت است؟
آنچه را گل سرخ می نامیم،
با هر نام دیگر همین رنگ و بو را دارد
بدین سان اگر رومئو را رومئو نخوانند
هیچ از آن لطف و کمال که در ذات اوست کاسته نخواهد شد.
جامۀ ناموزونِ این نام را از تن به در آر
و با از دست دادن آن نام،
تمامی وجود مرا از آنِ خود کن
رومئو: سخن تو را آویزه گوش خواهم کرد.
مرا تنها عشق بخوان،
که عشق نام نوین و غسل تعمید من است
و از این دم دیگر نام رومئو هرگز بر من نخواهد بود.
ویلیام شکسپیر، رومئو و جولیت

" What Is a Name "
Juliet: What's in a name? That which we call a rose
By any other name would smell as sweet;
So Romeo would, were he not Romeo call'd,
Retain that dear perfection which he owes
Without that title. Romeo, doff thy name,
And for that name which is no part of thee
Take all myself.
Romeo: I take thee at thy word:
Call me but love, and I'll be new baptized;
Henceforth I never will be Romeo.
William Shakespeare, Romeo and Juliet

□ اسم خواندی رو مسمّا را بجو
مه به بالا دان نه اندر آب جو
هیچ اسمی بی مسما دیده ای؟
یا ز گاف و لام گُل، گُل چیده ای؟
مولانا

□ سخنان شکسپیر همچنین حاوی لطیفه‌ای در باب حقیقت عشق است: اقتضای عشق این است که عاشق در برابر معشوق بر خود نامی ننهد، چنان که اگر از مجنون بپرسند نام تو چیست، خواهد گفت " لیلی یا عاشق لیلی " و نخواهد گفت " قیس عامری "، چون عاشق در اضافهٔ به معشوق هویّت می یابد.

□ دیانت مجموعه ای از نامها نیست
بلکه مجموعه ای از پیامهاست
آنها که پیام را در نمی یابند
به صورت‌ها چنگ می‌زنند
و از‌ برکات معانی که حکمت پیامهاست
محروم و مهجور می‌مانند
و به صوت و آوایی
از محبوب دلربایی
چون جولیت باز می‌مانند.

برگرفته از کتاب " در قلمرو زرین "
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشه ای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر از Salvador Dali

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CS9FAFGICYZ/
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "

قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: برنامه ریزی فرهنگی
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei

كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
" در نزدیکی خداوند "

آنان که به من نزدیک هستند،
نمی‌دانند که تو از آنها
به من نزدیکتری.
آنان كه با من سخن مى‌گويند،
نمى‌دانند كه قلب من،
آكنده از كلمات ناگفته توست.
آنان كه بر سر راه من ازدحام مى‌كنند،
نمى‌دانند كه من تنها با تو قدم مى‌زنم.
و آنان كه مرا دوست مى‌دارند،
نمى‌دانند كه عشقِ آنهاست،
كه تو را به خانه من آورده است.
رابيندرانات تاگور

" God Is the Nearest "
Those who are near me do not know that you are nearer to me than they are. Those who speak to me do not know that my heart is full with your unspoken words. Those who crowd in my path do not know that I am walking alone with you. Those who love me do not know that their love brings you to my heart.
Rabindranath Tagore

□ زهى شاعر مهربان و مردم‌دوست
كه آنچه را بايد دانست،
در چهار " نمى‌دانند " کوتاه درج کرده
و دُرجی از د‌ُردانه عشق
همگان را هدیه آورده است:
عشق دُردانه‌ست
و من غواص و دریا میکده
سر فرو بردم در اینجا
تا کجا سر بر کُنم

□ خداوند از موسی گله کرد
که بیمار شدم به عیادتم نیامدی.
موسی با حیرت گفت:
چگونه تو را بیماری باشد که؛
سلامت همه آفاق در سلامت توست.
فرمود آن همسایه‌ات که رنجور شد،
و به دلجویی او نرفتی،
آن من بودم.

□ تاگور شاعر پرنیانی هند
بیش از صد سال پیش
سفره‌ای از شهد و شراب
به گستردگی پهن دشتِ گیتی
در جهان بگشود
و همه مردمان را
بدان سفره فرا خواند.
ادب شناسان حلقه نوبل
جایزه ادبیات سال ۱۹۱۳ را
به او اعطا کردند.
نام آن سفره " گيتانجلى " است
كه خود به معنى
هديه اى از نغمه هاست.

□ ما خود در مجموعه
ديدار آشنا
در صحبت عاشقانِ
زيبايى و دانايى و نيكويى
به حضور تاگور رسيده ايم.
حضورى كه غمها را
از حاضران غايب مى كند
تا با سعدى هم آواز شوند كه:
جمله غمهاى جهان هيچ اثر مى‌نكند
در من از بس كه به ديدار عزيزت شادم

شعر از رابيندرانات تاگور
ترجمه و توضيح: حسين الهى قمشه‌ای
خودنگاره از تاگور
۱۴۰۰/۶/۷
www.drelahighomshei.com

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CTJ28xKAJHA/
" سوداى صلح و آشتى "

اگر كسانى در سوداى
بازگرداندنِ صلح و آشتى
و دوستى و برادرى و آزادى
در جهانند،
تنها راه، بازگرداندنِ احد
به دايره جهان است.
احد به تعبير ارسطو
صورت مطلق است
و صورتْ جهت وحدتِ همه اشيا
و در نهايت جهت وحدتِ انسانها
و همه آفرينش است.
و هنر و اخلاق و علم
كه ارزشهاى سه گانه
فرهنگ انسانى است نيز
هر سه در گرو همين صورت است:

اگر جمال احد را
در صورتها نشان دهى،
آن هنر است.

اگر حقيقت سارى احد را
در عالم كشف كنى،
آن علم است.

و اگر عشق احد را در دل نهى
و به فرمان عشق باشى،
آن اخلاق است.

و اگر عمر خود را در سوداى
علم و هنر و اخلاق بسر برى،
اين است آن تجارت سودمند
كه عمرِ با عدد را بدهى،
و از احد عمرِ بى عدد بستانى
و اين است آنچه احمد از احد آورده است.

برگرفته از پیشگفتار کتاب " در صحبت قرآن "
به قلم حسین الهی قمشه ای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر از Andrei Rublev

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CTO0yblIAlm/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "

قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: راه رسیدن به شادی ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei

كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
" رستاخیز آگاهی "

چه بسیار مردمی ستمکار،
که از زشتی ستم خود غافلند
و از عذاب آن فارغ.
تا بناگاه زشتی گناه
بدیشان روی می‌کند
و ایشان از پشیمانی
خاک بر سر می‌کنند
و‌ در دوزخ می‌افتند.

اگر این حادثه به علل گوناگون
در دنیا رخ ندهد،
بیگمان در عرصه آخرت
رخ خواهد داد
عرصه ای که در آن ستمکار را
با اعمالش قرین می‌کنند
و آن عین دوزخ است.

اما همین آگاهی در دنیا
باز لطف الهی است
برای گذار به برزخ و بهشت
زیرا مآل همه به رحمت حق است.

چه بسیار ظالمانند که ایشان را
با آنکه در دوزخند
از دوزخِ خود خبر نیست
و خوشا آنان که دریابند
در دوزخند
زیرا ایشان رهایی خواهند یافت
از آن که درکِ دوزخ،
نشان تغییر در سطح آگاهی
و مایه حرکت تکاملی است.

□ بى خبرى، كورى و كرى
و گنگى و لالى ست
آنكس كه مال يتيم
و حق مظلوم را مى‌خورَد
نمی‌بیند که چه مار و افعی
در بشقابش نهاده‌اند.

شبلی طعام خلیفه را
در کوی برای سگان می‌انداخت.
گفتند اگر خلیفه بفهمد
روزگارت سیاه است.
گفت سخن مگوی و نام مبر
که اگر سگان دریابند،
طعام از کدام مطبخ آمده است
لب نخواهند زد.

برگرفته از کتاب " در صحبت مولانا "
به قلم حسين الهى قمشه‌ای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر از Sandro Botticelli

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CTbxwjFIL_e/
" تمثیل عنکبوت و مگس "

دیده‌ای آن عنکبوت بیقرار
در خیالی می‌گذارد روزگار
پیش گیرد وهم دوراندیش را
خانه‌ای سازد به کنجی خویش را
بوالعجب دامی بسازد از هوس
تا مگر در دامش افتد یک مگس
چون مگس افتد به دامش سرنگون
برمکد از عرق آن سرگشته خون
بعد از آن خشکش کند بر جایگاه
قوت خود سازد از او تا دیرگاه
ناگهی باشد که آن صاحب سرای
چوب اندر دست استاده به پای
خانهٔ آن عنکبوت و آن مگس
جمله ناپیدا کند در یک نفس
هست دنیا، وانک در وی ساخت قوت
چون مگس در خانهٔ آن عنکبوت
گر همه دنیا مسلّم آیدت
گم شود تا چشم بر هم آیدت
عطار نیشابوری

□ این نقاشی بدیع از قلم عطار نمایش می‌دهد
که چگونه فرومایگان دنیاپرست
با اینهمه ارزشهای والای زیبایی و دانایی و نیکویی
در این جهان به شکار مگسی
بسنده می‌کنند
و جاروب مرگ به اندک زمانی
سود و سرمایه ایشان را
به تحقیر تمام در کام می‌کشد
و ایشان تهی‌دست و مسکین
و پشیمان و شرمگین
داغی بر دل و داغی بر جبین
با هزار آه و حسرت
این جهان شگفت را
وداع می‌گویند
و به گفته سعدی:
فردا شنیده‌ای که بوَد داغْ سیم و زر
خود وقت مرگ می نهد این مرده‌ریگْ داغ

برگرفته از کتاب " گزیده منطق الطیر "
تالیف حسین الهی قمشه‌‌ای
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CThQsA-IsJO/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "

قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: در ماهیت فرهنگ ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei

كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
" قبای باباطاهر عريان "

خوشا آنان که سودای ته دیرند
که سر پیوسته در پای ته دیرند
به دل دیرُم تمنّای کسانی
که اندر دل تمنّای ته دیرند
باباطاهر

عاشق در سودای معشوق است
و چون حافظ سر ارادت
بر آستان دوست نهاده،
و اگر به دوست دست نیابد
دیدار عاشقان دیگر را
که با همان معشوق
سر و سودایی دارند
غنیمت می‌شمارد
و دوستی آنان را
عین صحبت معشوق می‌بیند:
هر که خواهد همنشینی با خدا
گو نشیند در حضور اولیا
مولانا

طاهر همچنین در رباعی زیر
به این نکته اشاره کرده است:
خوشا آنان که هر شامان ته وینند
سخن وا ته کرن وا ته نشینند
مو که پایم نبی کایم ته وینم
بشم آنان بوینم که ته وینند

□ باباطاهر عریان از شاعرانی است
که چون خورشید در عین عریانی،
هزاران هزار جامه زرافشان
بر قامت کائنات پوشانده است.
چنانکه حکیم الهی قمشه‌ای گفت:
عریان چو آفتابم و در پوشند،
مه طلعتان قبای زرافشانم

هدیه زرافشان ‌و گوهرنشان طاهر
همان نشانی دیریاب حضرت شادی است
که چون بلبل بر شاخ سرو
همیشه سبز ادب پارسی
به زبان پهلوی باز می گوید
و کتاب " حكمت شادمانه " نيچه نيز
از زبان همين بلبل شوريده زند خوان
به نغمه و آهنگ آمده است.

□ در اين روزگار شگفت فناورى
آدميان از اين موهبت برخوردارند
كه مى توانند بى هيچ رنج سفر
به حضور بزرگانى در گوشه و كنار جهان
راه يابند و از نقد گفته‌ها
و نقش چهره‌های پاک و دلنوازشان
که چون فروغ بامدادی
روح بخش و باطراوت است
بی هیچ حاجب و دربان
و بی هیچ دریغ و کتمان
و بی هیچ اجازت پیشین
و منّت پسین بهره گیرند.

برگرفته از کتاب " ترانه‌های باباطاهر عریان "
تالیف: حسین الهی قمشه‌ای
ناشر: انتشارات خانه فرهنگ و هنر گویا
نگارگری قدیمی

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CTtz935ANht/
"فرمان‌روایی ناروا"

با نزدیک شدن آن طوفان،
می‌بینی که هنرها یک یک
از صحنه خارج می‌شوند.
و اهریمن شب تمامی فضا را
در آغوش سیاه خود پنهان می‌کند
و تو می‌نگری حقیقت را
که در گوشه‌ای کمین کرده است
تا به غار قدیمی خویش بگریزد،
در حالی که هزار قیل و قال
بر سرش فرو می بارد.
و فلسفه که از این پیش
به آسمان تکیه داشت
خود را از علت اولی
به علل وسطیه می‌کشاند،
و اندک اندک به عدم می رود.
علوم طبیعت از علوم مابعدالطبیعه
حمایت می‌طلبند.
و می‌بینی که آن جوهر ارسطویی
که نامش نئوس یا خرد است،
بیهوده به دامن ریاضیات می گریزد
و همگی در یکدیگر می‌نگرند
سرهایشان گیج می‌رود
یاوه‌ای می‌گویند و فرو می‌افتند.
و دین که از شرم گلگون شده است
آتش‌های مقدس خود را
در پرده می‌پوشاند
و اخلاق بی‌خبر از همه جا
در پیش چشم او جان می‌سپارد.

□ کتاب دانسیاد (ابلهان) اثر پوپ
سقوط فرهنگی جامعه انگلیس را
در قرن هجدهم به نمایش آورده است.
این کتاب در سطح گسترده‌تر
سقوط فرهنگی قرن بیستم و بیست و یکم
را نیز نشان می‌دهد.

□ هرولد بلوم منقّد زرین ادبیات جهان
درباره دانسیاد پوپ گفته است:
اگر قرار بود اندیشمند صاحب قلمی
ابلهان این روزگار را
در سرزمین امریکا معرفی کند
نیاز به نگارش تازه‌ای نبود
زیرا همین کتاب دانسیاد پوپ
برای شناساندن همه آنها بسنده است.
و این سخن بلوم را می‌توان
بر همه سرزمینها در دهکده جهانی تعمیم داد
که هر یک به گونه‌ای روی در پستی و سستی دارند
و پیشگویی "اسوالد اشپنگلِر"را
در كتاب مشهور "سقوط غرب"
به كرسى مى‌نشانند.

شعر از الکساندر پوپ
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشه‌ای
تصویر از Francisco Goya
۱۴۰۰/۶/۲۳
www.drelahighomshei.com

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CTzL5tngDBf/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "

قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: در ماهیت فرهنگ ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei

كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
"ديگ هولناك"

صحنه نمایش، غاری است نیمه تاریک
با حفره‌های آتش در میان.
سه جادوگر اهریمنیِ مکبث وارد می‌شوند:
جادوگر اول: گربه داغدار سه بار آواز کرد
جادوگر دوم: خارپشت سه بار نالید
جادوگر سوم: هنگام کار است هنگام کار است.

همه با هم بگردیم گرداگرد دیگ،
و بیندازیم در آن امعاء و احشاء زهرآگین را.
ای وزغی که سی و یک روز
در زیر سنگ سرد، عرق گرم کرده‌ای،
در این دیگ افسون اول تو بجوش.
جادوگران: ای درد و بلا افزوده شوید
آتش بخروش ای دیگ بجوش

و تو ای چشم خفاش
ای زبان کلب
ای زبان دو شاخه افعی
و ای بال جغد بجوشید همه با هم.
جادوگران: ای درد و بلا افزوده شوید
ای دیگ بجوش، آتش بخروش.

پولک اژدها
دندان گرگ
زَهره بز
که در ماه‌گرفتگی گرفته باشند
اینهاست که آش را غلیظ می‌کند.
احشاء پلنگ را نیز بفزایید
و آنگاه آش را با خون میمون سرد کنید
تا قوام بیاید
و دیگر طلسم شرارت آماده است.
ویلیام شکسپیر، نمایشنامه مکبث

□ این قطعه گزیده‌ای است
از نمایشنامه مکبث
که شکسپیر در آن
شماری از عناصر اهریمنی
و مهره‌های دوزخی را
به زبان رمز اشاره کرده است.

□ این دیگی است
که جادوگران حرص و جاه
و بیماران جوع بولیموس یا جوع البقر
بار می‌گذارند،
تا معجونی فراهم کنند
که با خون میمون قوام می‌یابد.
در حالی‌که به گفته سعدی:
از مایه بیچارگی قطمیر مردم می‌شود
ماخولیای مهتری سگ می‌کند "بلعام" را
سخن سعدى اين است كه
سگ اصحاب كهف كه نامش
قطمير بوده است،
به سبب آميختن با انسانهاى پاك
در شمار آدميان مى‌آید.
و جنون حرص و جاه،
بلعم باعورا را
به سگ بدل می‌کند.

برگرفته از کتاب "در قلمرو زرين"
ترجمه و تلخيص: حسين الهى قمشه‌ای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر از Thomas Barker

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CUAGIaIAsdp/
"خاطرات ازلى"

در سرشت آدمی همۀ علمها
در اصل سرشته‌اند
که روح او مغیبات را بنماید،
چنانکه آب صافی آنچه در تحت اوست
- از سنگ و سفال و غیره -
و آنچه بالای آنست همه بنماید عکس آن.
در گوهر آب این نهاد است
بی‌علاجی و تعلیمی.
لیک چون آن آمیخته شد
با خاک یا رنگهای دیگر،
آن خاصیت و آن دانش ازو جدا شد
و او را فراموش شد.

حق تعالى انبيا و اوليا را فرستاد
تا همچون آب صافى بزرگ
كه در هر آب حقير را و تيره را كه درو درآيد
از تيرگى و از رنگ عارضى خود برهد
پس او را ياد آيد
چون خود را صاف بيند
بداند كه اول من چنين صاف بوده‌ام به یقین،
و بداند که آن تیرگی‌ها و رنگ‌ها
عارضی بود
یادش آید حالتی که پیش ازین
عوارض بود و بگوید که:
هَٰذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ.
پس انبیا و اولیا مذکران باشند
او را از حالت پیشین
نه آنکه در جوهر او چیزی نو نهند.

□ اندیشه پیوند دانش و هنر
با خاطرات ازلی ما
در غرب از سخنان سقراط و افلاطون
نشأت گرفته
و در شرق نیز حکمای اشراقی پهلوی
و پیشوایان و حکیمان هند
در آثاری چون اوپانیشاد
و مهابهاراتا و امثال آن
از این خاطرات سخن گفته‌اند
و کتاب وحی قرآنی نیز
مکرر آدمیان را این نکته در دل نشانده است
و شیخ محمود شبستری در گلشن راز
عریان و بی‌حجاب گفته است:
در آن روزی که گِلها می‌سرشتند
به دل‌در قصه ایمان نوشتند
کلام حق بدان گشته است مُنزَل
که یادت آورد از عهد اول

و مولانا در بیان لذت موسیقی
آورده است:
ما همه اولاد آدم بوده‌ایم
در بهشت آن نغمه‌ها بشنوده‌ایم
گر چه بر ما ریخت آب و گل شکی
یادمان آید از آنها اندکی

برگرفته از كتاب "گزيده فيه ما‌فيه"
تالیف حسين الهى قمشه‌ای
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
مینیاتور قدیمی

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CUFTMxzoDTV/
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "

قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: داستانهای مثنوی ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei

كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
"طلب ای عاشقان خوش‌رفتار"

در طلب زن دائمأ تو هر دو دست
چون طلب در راهْ نيكو رهبر است
اين طلب همچون خروسى در صياح
مى زند نعره كه مى آيد صباح
اين طلب در تو گروگانِ خداست
زآنكه هر طالب به مطلوبى سزاست
مولانا

طلب یک صدای آشناست
بانگ جرسی است،
که از کاروانِ سلمی می آید.
یا صدای آب برای تشنه‌ای،
که تشنگی را از یاد برده است.
یا درد جانکاهی است،
که مریم را به خرمابُن می‌کشاند.
یا هدهدی است که مرغان عالم را،
به سیر در منازل عشق فرا می‌خواند.
یا قلعه هوشرباست كه بر دیوار آن،
نقشی از دختر پادشاه چین نهاده‌اند.
یا دروازه شهری است که بر بالای آن
نقش زیبارویی نهاده،
و شرایط وصال او را
برای طالبان بر شمرده‌اند‌
که به گفته نظامی:
هر که را این نگار می‌باید
نه یکی جان هزار می‌باید

یا رؤیایی است که آدمی را بیدار می‌کند.
یا یکی از فرشتگانی است که
در شب قدر نازل می‌شوند،
و سلام و درود می‌آورند.
یا نشان گنج پنهان است
که جویندگان لعل و گهر را،
از ساحل فراغت تا جزیره گنج می‌کشاند.
یا شاهراهی است که از دیار شب
به اقلیم روز می رود.

یا چو بانگ رعد هنگام بهار
باغ می‌یابد از او چندین نگار‌
یا چو بر درویشْ آوازِ زکات
یا چو بر محبوسْ پیغامِ نجات
یا چو بوی یوسفِ خوبِ لطیف
می زند بر جانِ یعقوبِ نحیف
چون دم رحمان بود کان از یمن
می رسد سوی محمد بی دهن
یا ز لیلی بشنود مجنون کلام
یا فرستد ویس رامین را پیام
مثنوی

□ اربعين ما امروز
بر مزار آن قديس يگانه
اين است كه سخنى بشنويم
از يكى از دلباختگان او كه گفت:
من بيست سال است
كه در خدمت اين حماسه عشق
و اعجوبه جوانمردى كار مى‌كنم،
و آنچه در اين بيست سال ديدم
اين است كه:
همه كسانى كه به سوى خانه او مى‌رفتند
امیدوار بودند که او
نیاز ایشان را به ناز بر خواهد گشود.
و همه کسانی که از خانه او بیرون می‌آمدند،
شاد و خندان بودند
که این مرد، مردانه نیاز ما را برآورد.

□ پس او را طلب باید کرد
و به سوی اوصافش راه باید سپرد.

برگرفته از پیشگفتار مترجم کتاب "طلب"
نگارش به انگلیسی: مرتضی الهی قمشه ای
ترجمه: حسین الهی قمشه ای
ناشر: انتشارات پیک علوم
نگارگری قدیمی

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei

https://www.instagram.com/p/CUSNYhdoqr5/
shorturl.at/kxzAX

"طبقه بندی موضوعی سخنرانیهای تصویری استاد"

سخنرانیهای تصویری استاد الهی قمشه ای در طول سالهای گذشته که در کانال رسمیشان در آپارات و یوتیوب گنجانده شده بود اکنون در ۱۱ بخش طبقه بندی شده اند تا جستجوی آنها توسط کاربران آسانتر شود:

۱- شاعران: ۲۲سخنرانی
۲- مولانا: ۱۲ سخنرانی
۳- الهی-عرفانی: ۵۰ سخنرانی
۴- فرهنگ: ۷ سخنرانی
۵- هنر: ۱۱ سخنرانی
۶- ادب پارسی: ۲۲ سخنرانی
۷- خودسازی و خودیاری: ۳۱ سخنرانی
۸- بهار و نوروز: ۱۰ سخنرانی
۹- یلدا: ۳ سخنرانی
۱۰- چه می‌دانیم: ۷ سخنرانی
۱۱- سخنرانیهای انگلیسی: ۴ سخنرانی

□ لازم به ذکر است که بخش "چه می‌دانیم" کاملا جدید است و به پرسشهای بنیادی می‌پردازد.

□ برای استفاده رایگان از سخنرانیهای تصویری به کانال رسمی استاد در آپارات و یوتیوب مراجعه کنید:

Aparat.com/drelahighomshei
Youtube.com/drelahighomshei

□ سخنرانیهای صوتی سالهای گذشته را در کانال رسمی استاد در اپلیکیشن Castbox می توانید دنبال کنید:

Castbox.fm/channel/id3718883

□ سخنرانیهای صوتی به زبان انگلیسی را می توانید در سایت آکادمی تمنوس گوش کنید:

www.temenosacademy.org

□ روش تهیه سخنرانیهای صوتی جدیدتر به صورت سی دی و نیز فایل صوتی در هایلایت آمده است:

Shop.drelahighomshei.com

https://www.instagram.com/p/CUrn2ycgD_8/?utm_medium=share_sheet

کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
2025/10/27 13:51:20
Back to Top
HTML Embed Code: