"رسالت شاعر"
اى شاعر، قدم بردار و پيش رو
و ژرفاى اين شب سياه را بپيماى
و با صدايى مطمئن
ما را به شادى و وجد و رقص فراخوان.
در كوير خشكِ دلها
چشمه شفا بخش جاری کن
و در زندانِ زمان به انسانِ آزاد بیاموز
که چگونه زیبایی را بستاید.
وينستن هيو اودِن
"In Memory of W.B.Yeats"
Follow, poet, follow right
To the bottom of the night,
With your unconstraining voice
Still persuade us to rejoice;
In the desert of the heart
Let the healing fountain start,
In the prison of his days
Teach the free man how to praise.
W. H. Auden
□شعر فوق از قطعه
"به ياد شاعر بزرگ William Butler Yeats" انتخاب شده است.
□غزل زير از مولانا، اگر چه ممكن است
خطاب به شمس تبريزى سروده شده باشد،
اما رسالت شاعر و به طور كلى
مطربان و هنرمندان را بيان مىکند.
بهخصوص در بیت سوم اشاره شده است
که هنرمند آن کس نیست
که غمها و رنجهای آدمیان را بیان میکند،
که در زندگی رنجهایی هست
که روح آدمی را میفرساید.
چنین هنرمندی، مانند دیگر مردم،
خود به رنج اندر است،
و زبانِ گوياتر به او امتياز نمىبخشد.
هنرمند کسی است که
از آزادی مرغ اسیر سخن میگوید
و دعوت به آن آزادی میکند
و راه رهایی نشان میدهد:
تن مزن، ای پسرِ خوشدمِ خوشکام بگو
بهر آرام دلم نام دلارام بگو
چون که رضوان بهشتی تو، صدایی در ده
چون که پیغمبر عشقی هله پیغام بگو
آهِ زندانیِ این دام بسی بشنیدیم
حال مرغی که پریدهست از این دام بگو
اگر از عام بترسی که سخن فاش کنی
سخن خاص نهان در سخن عام بگو
ور از آن نیز بترسی هله چون مرغ چمن
دمبهدم زمزمه بیالف و لام بگو
برگرفته از کتاب ”در قلمرو زرین”
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر از Rafal Olbinski
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CXGhTOWuo8v/?utm_medium=copy_link .
اى شاعر، قدم بردار و پيش رو
و ژرفاى اين شب سياه را بپيماى
و با صدايى مطمئن
ما را به شادى و وجد و رقص فراخوان.
در كوير خشكِ دلها
چشمه شفا بخش جاری کن
و در زندانِ زمان به انسانِ آزاد بیاموز
که چگونه زیبایی را بستاید.
وينستن هيو اودِن
"In Memory of W.B.Yeats"
Follow, poet, follow right
To the bottom of the night,
With your unconstraining voice
Still persuade us to rejoice;
In the desert of the heart
Let the healing fountain start,
In the prison of his days
Teach the free man how to praise.
W. H. Auden
□شعر فوق از قطعه
"به ياد شاعر بزرگ William Butler Yeats" انتخاب شده است.
□غزل زير از مولانا، اگر چه ممكن است
خطاب به شمس تبريزى سروده شده باشد،
اما رسالت شاعر و به طور كلى
مطربان و هنرمندان را بيان مىکند.
بهخصوص در بیت سوم اشاره شده است
که هنرمند آن کس نیست
که غمها و رنجهای آدمیان را بیان میکند،
که در زندگی رنجهایی هست
که روح آدمی را میفرساید.
چنین هنرمندی، مانند دیگر مردم،
خود به رنج اندر است،
و زبانِ گوياتر به او امتياز نمىبخشد.
هنرمند کسی است که
از آزادی مرغ اسیر سخن میگوید
و دعوت به آن آزادی میکند
و راه رهایی نشان میدهد:
تن مزن، ای پسرِ خوشدمِ خوشکام بگو
بهر آرام دلم نام دلارام بگو
چون که رضوان بهشتی تو، صدایی در ده
چون که پیغمبر عشقی هله پیغام بگو
آهِ زندانیِ این دام بسی بشنیدیم
حال مرغی که پریدهست از این دام بگو
اگر از عام بترسی که سخن فاش کنی
سخن خاص نهان در سخن عام بگو
ور از آن نیز بترسی هله چون مرغ چمن
دمبهدم زمزمه بیالف و لام بگو
برگرفته از کتاب ”در قلمرو زرین”
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر از Rafal Olbinski
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CXGhTOWuo8v/?utm_medium=copy_link .
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: خلاقیت ۳
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: خلاقیت ۳
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
"چهره کهنسال"
زيبايى يك چهره كهنسال
همچون شمع سپيدى است
كه در يك حريم مقدس نهادهاند.
و یک زن کهنسال، که زندگی را
با سربلندی و ارجمندی به پایان برده است،
به خورشید غروب زمستانی میماند
که آخرین شعاعهای رنگپریدهاش را
به نمایش نهاده است.
غبار هر غصهای از چهره زدوده
و اندیشههایش چون نهر زلالی است
که در زیر آسیای متروکی جریان دارد.
ژوزف کمبل
🔹
“The Old Woman”
As a white candle
In a holy place,
So is the beauty
Of an aged face.
As the spent radiance
Of the winter sun,
So is a woman
With her travail done.
Her brood gone from her,
And her thoughts as still
As the waters
Under a ruined mill.
Joseph Campbell
شعر از ژوزف کمبل
ترجمه حسین الهی قمشهای
۱۴۰۰/۹/۲۱
تصویر: Andreas F. J. Vermeulen
www.drelahighomshei.com
https://www.instagram.com/p/CXY-kHoIlv2/?utm_medium=copy_link .
زيبايى يك چهره كهنسال
همچون شمع سپيدى است
كه در يك حريم مقدس نهادهاند.
و یک زن کهنسال، که زندگی را
با سربلندی و ارجمندی به پایان برده است،
به خورشید غروب زمستانی میماند
که آخرین شعاعهای رنگپریدهاش را
به نمایش نهاده است.
غبار هر غصهای از چهره زدوده
و اندیشههایش چون نهر زلالی است
که در زیر آسیای متروکی جریان دارد.
ژوزف کمبل
🔹
“The Old Woman”
As a white candle
In a holy place,
So is the beauty
Of an aged face.
As the spent radiance
Of the winter sun,
So is a woman
With her travail done.
Her brood gone from her,
And her thoughts as still
As the waters
Under a ruined mill.
Joseph Campbell
شعر از ژوزف کمبل
ترجمه حسین الهی قمشهای
۱۴۰۰/۹/۲۱
تصویر: Andreas F. J. Vermeulen
www.drelahighomshei.com
https://www.instagram.com/p/CXY-kHoIlv2/?utm_medium=copy_link .
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: در معنی تعلیم و تربیت ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: در معنی تعلیم و تربیت ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
"شاعر و انسان کامل"
در ژرفای دل ما تصویری از
صورتِ انسان کامل نقش کردهاند
و اگر گویند این چگونه تصویری است
که ما را از آن هیچ خبری نیست،
پاسخ این است که ما را از آن
خبرها و نشانهاست
و اگر ما را هیچ شناختی از او نبود،
هر مدعیِ بیهنری را
به کمال میپذیرفتیم.
این نقش درونی،
چراغ راهنمای ماست که میتواند
ما را با شیوهٔ خطا و آزمون
آهسته آهسته بدان مقام راهبر شود
الّا آنکه شاعران
این تصویر درونی را پررنگتر میکنند
و هر دم نشانهای بیشتری
برای شناختِ مدعی از مخلص میدهند
تا چون مولانا سالکان تشنهلب را
از این بادیهٔ غولپرور به آب خضر
که در دلهای همگان
چشمهای از آن جاری است برسانند:
تشنگانِ رهِ خونخوارهٔ این بادیه را
بردم از بادیه بیرون و به آب آوردم
نظر عارفان بر این است که
هر کس از دیو و دد ملول شود
و در جستجوی انسان حقیقی برآید
و از این سوی و آن سوی نشان گیرد
و راهرو گردد،
نهایتاً بدان انسان مطلوب و محبوب
راه خواهد یافت.
برگرفته از پیشگفتار كتاب "گنجینه آشنا"
نوشته حسين الهى قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر: Françoise de Felice
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CXqyLOZAEI5/?utm_medium=copy_link .
در ژرفای دل ما تصویری از
صورتِ انسان کامل نقش کردهاند
و اگر گویند این چگونه تصویری است
که ما را از آن هیچ خبری نیست،
پاسخ این است که ما را از آن
خبرها و نشانهاست
و اگر ما را هیچ شناختی از او نبود،
هر مدعیِ بیهنری را
به کمال میپذیرفتیم.
این نقش درونی،
چراغ راهنمای ماست که میتواند
ما را با شیوهٔ خطا و آزمون
آهسته آهسته بدان مقام راهبر شود
الّا آنکه شاعران
این تصویر درونی را پررنگتر میکنند
و هر دم نشانهای بیشتری
برای شناختِ مدعی از مخلص میدهند
تا چون مولانا سالکان تشنهلب را
از این بادیهٔ غولپرور به آب خضر
که در دلهای همگان
چشمهای از آن جاری است برسانند:
تشنگانِ رهِ خونخوارهٔ این بادیه را
بردم از بادیه بیرون و به آب آوردم
نظر عارفان بر این است که
هر کس از دیو و دد ملول شود
و در جستجوی انسان حقیقی برآید
و از این سوی و آن سوی نشان گیرد
و راهرو گردد،
نهایتاً بدان انسان مطلوب و محبوب
راه خواهد یافت.
برگرفته از پیشگفتار كتاب "گنجینه آشنا"
نوشته حسين الهى قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر: Françoise de Felice
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CXqyLOZAEI5/?utm_medium=copy_link .
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
« شب یلدا (۱) »
شب یلدا شب زایش نور است
زیرا از فردای آن، خورشید اندکی در افق اوج میگیرد و جهان به سوی اعتدال نوروزی حرکت میکند
و به تعبیر شکسپیر جغد دانا ضربهای شاد و سرخوش مینوازد
و زنگ کاروان به سوی بهاران به گوش میرسد.
این سخنرانی در شب یلدای سال ۱۳۹۸ ایراد شده است و در دو بخش عرضه میشود. بخش دوم را در پست بعدی دنبال کنید.
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
شب یلدا شب زایش نور است
زیرا از فردای آن، خورشید اندکی در افق اوج میگیرد و جهان به سوی اعتدال نوروزی حرکت میکند
و به تعبیر شکسپیر جغد دانا ضربهای شاد و سرخوش مینوازد
و زنگ کاروان به سوی بهاران به گوش میرسد.
این سخنرانی در شب یلدای سال ۱۳۹۸ ایراد شده است و در دو بخش عرضه میشود. بخش دوم را در پست بعدی دنبال کنید.
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
“ شب یلدا (۲) “
فالی از حافظ در شب یلدا همراه با سخنرانی استاد الهی قمشه ای
———————————-
شاه شمشاد قدان خسرو شیریندهنان
که به مژگان شکند قلب همه صفشکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و بر خور ز همه سیمتنان
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخزنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی مِی داری
شادى زهرهجبینان خور و نازکبدنان
دامن دوست بدست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمانشکنان
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان کهاند اینهمه خونینکفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیریندهنان
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
فالی از حافظ در شب یلدا همراه با سخنرانی استاد الهی قمشه ای
———————————-
شاه شمشاد قدان خسرو شیریندهنان
که به مژگان شکند قلب همه صفشکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و بر خور ز همه سیمتنان
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخزنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی مِی داری
شادى زهرهجبینان خور و نازکبدنان
دامن دوست بدست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمانشکنان
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان کهاند اینهمه خونینکفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیریندهنان
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
"آيين فرزانگان"
در گوشه و کنار قرآن
گهگاه آياتى آمده است
كه بنابر حديثی از پیامبر اکرم
اگر تنها همان يك آيه
بر پیامبر نازل شده بود
براى هدايت امت بسنده بود.
كوتاهترين اين آيات
در سوره حجرات آیه ۱۳ آمده است
بدين مضمون که:
اى مردم ، ای جمله آدمیان
ما شما را زوج آفريديم از زن و مرد
و شما را از گروهها و دستهها
و آیینها و نژادها
به هزار اطوار گوناگون آفریدیم
تا شما همگی با هم آشنا شوید
و به احوالِ هزارگونِ یکدیگر معرفت یابید
( و بهرهمند شوید).
اما چنین مقرر داشتیم
که هیچکس را بر هیچکس
به سبب آن اطوار و اوصاف،
بر یکدیگر برتری نباشد
بلکه تنها معیار برتری و بهتری مردمان
همان عزت و کرامت
و سربلندی ایشان باشد،
که کدامیک از همه پرهیزگارتر
و پاکیزهتر و آراستهتر
در پیشگاه پروردگار خود
خواهند بود.
□ اگر تمامی گروهها
و دستههای دینی و آیینی
که نامها و القاب بیشمار بر خود نهادهاند
و به تعبیر زیبای آفریدگار شاهنامه:
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش
جمله نامها و القاب را رها کنند
و به کرامتهای معنوی
چون راستی و درستی
و محبت و دوستی
و خیر و خدمت به یکدیگر پردازند،
هم نزد خداوند و هم نزد یکدیگر
ارجمند و بزرگوار خواهند بود.
آیا هنگامه آن نرسیده است
که همه بهانهجویان
از شرمِ خطاهای خویش
به حریم قدسی انسانیت بگریزند
و به سعادت همزیستی دوستانه
و دلجویانه با یکدیگر مشرف شوند؟
و کاری از این فرزانهتر و خردورزانهتر
در جهان چه خواهد بود؟
حسین الهی قمشهای
۱۴۰۰/۱۰/۵
www.drelahighomshei.com
تصویر: Abdurrahim Buza
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/drelahighomshei/p/CX8vFaeu6m8/?utm_medium=copy_link .
در گوشه و کنار قرآن
گهگاه آياتى آمده است
كه بنابر حديثی از پیامبر اکرم
اگر تنها همان يك آيه
بر پیامبر نازل شده بود
براى هدايت امت بسنده بود.
كوتاهترين اين آيات
در سوره حجرات آیه ۱۳ آمده است
بدين مضمون که:
اى مردم ، ای جمله آدمیان
ما شما را زوج آفريديم از زن و مرد
و شما را از گروهها و دستهها
و آیینها و نژادها
به هزار اطوار گوناگون آفریدیم
تا شما همگی با هم آشنا شوید
و به احوالِ هزارگونِ یکدیگر معرفت یابید
( و بهرهمند شوید).
اما چنین مقرر داشتیم
که هیچکس را بر هیچکس
به سبب آن اطوار و اوصاف،
بر یکدیگر برتری نباشد
بلکه تنها معیار برتری و بهتری مردمان
همان عزت و کرامت
و سربلندی ایشان باشد،
که کدامیک از همه پرهیزگارتر
و پاکیزهتر و آراستهتر
در پیشگاه پروردگار خود
خواهند بود.
□ اگر تمامی گروهها
و دستههای دینی و آیینی
که نامها و القاب بیشمار بر خود نهادهاند
و به تعبیر زیبای آفریدگار شاهنامه:
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش
جمله نامها و القاب را رها کنند
و به کرامتهای معنوی
چون راستی و درستی
و محبت و دوستی
و خیر و خدمت به یکدیگر پردازند،
هم نزد خداوند و هم نزد یکدیگر
ارجمند و بزرگوار خواهند بود.
آیا هنگامه آن نرسیده است
که همه بهانهجویان
از شرمِ خطاهای خویش
به حریم قدسی انسانیت بگریزند
و به سعادت همزیستی دوستانه
و دلجویانه با یکدیگر مشرف شوند؟
و کاری از این فرزانهتر و خردورزانهتر
در جهان چه خواهد بود؟
حسین الهی قمشهای
۱۴۰۰/۱۰/۵
www.drelahighomshei.com
تصویر: Abdurrahim Buza
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/drelahighomshei/p/CX8vFaeu6m8/?utm_medium=copy_link .
“يار وفادار”
اين ترانههای من
همچون دستهاى گرم عشق
پيشانى تو را چون بوسه خوشبختى
نوازش خواهد كرد؛
آن هنگام كه با خويشتن تنها باشى
در كنارت مىنشيند
و در گوشت زمزمه مىكند
و تو را مشغول مىدارد.
و آن هنگام كه در ازدحام
و انبوه مردمان گرفتار باشى
همچون حصارى امن
تو را در خود پناه مىدهد.
ترانههای من
رؤياهاى تو را
همچون دو بال خواهد بود
كه قلبت را تا مرزهاى ناشناخته
بالا مى برد.
ترانههای من
ستاره وفادارى است
كه در تاريكى شب
بالاى سرت خواهد درخشيد.
ترانههای من
در نىنی چشمان تو
خواهد نشست
و دامنه بیناییت را
تا ژرفای اشیاء گسترش خواهد داد.
و آن هنگام که صدای من
در مرگ خاموش شود
ترانههای من
همچنان در قلب زندگی
با تو سخن خواهد گفت.
رابیندرانات تاگور
□ ترانههای خوش آهنگ تاگور
همان شعرهای کوتاه و بلند اوست
که بر پیشانی روح ما بوسه میزند
و چون یاری وفادار
در تنهایی و ازدحام
و بیداری و خواب
در کنار ماست؛
رؤیاهای ما را بال میبخشد
و تاریکی های ما را روشن میکند
و نور چشمهایمان را
تا درون سنگ و آهن
سریان میدهد
و حتی مرگ شاعر نیز
این مصاحبت فرخنده را
تعطیل نخواهد کرد.
این سخن تاگور را میتوان
به تمامی شاعران عشقآشنای جهان
چون سعدی و مولانا و حافظ
و شکسپیر و گوته و میلتون
تعمیم داد:
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود
و شعر طاهر عریان است که
بر قامت ما قبای محبت میپوشاند
و این شعر مولاناست که میگوید:
این سخن آبیست از دریای بیپایان عشق
تا جهان را آب بخشد جسمها را جان کند
و این شکسپیر آسمانیست
که در وسط نمایشنامه شب دوازدهم
ناگهان در گوش جان
زمزمه میکند که:
عشق کالای نقد جهان است،
خنده کن تا دلت شادمان است،
راز فردا ز چشمت نهان است،
در تأمل هزاران زیان است.
□ تاگور برنده جایزه نوبل ادبیات ۱۹۱۳
از قافلهسالاران موکب عشق به
زیبایی و دانایی و نیکویی است.
شعر و نقاشی از رابیندرانات تاگور
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشهای
www.drelahighomshei.com
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CYO8224uuMn/?utm_medium=copy_link .
اين ترانههای من
همچون دستهاى گرم عشق
پيشانى تو را چون بوسه خوشبختى
نوازش خواهد كرد؛
آن هنگام كه با خويشتن تنها باشى
در كنارت مىنشيند
و در گوشت زمزمه مىكند
و تو را مشغول مىدارد.
و آن هنگام كه در ازدحام
و انبوه مردمان گرفتار باشى
همچون حصارى امن
تو را در خود پناه مىدهد.
ترانههای من
رؤياهاى تو را
همچون دو بال خواهد بود
كه قلبت را تا مرزهاى ناشناخته
بالا مى برد.
ترانههای من
ستاره وفادارى است
كه در تاريكى شب
بالاى سرت خواهد درخشيد.
ترانههای من
در نىنی چشمان تو
خواهد نشست
و دامنه بیناییت را
تا ژرفای اشیاء گسترش خواهد داد.
و آن هنگام که صدای من
در مرگ خاموش شود
ترانههای من
همچنان در قلب زندگی
با تو سخن خواهد گفت.
رابیندرانات تاگور
□ ترانههای خوش آهنگ تاگور
همان شعرهای کوتاه و بلند اوست
که بر پیشانی روح ما بوسه میزند
و چون یاری وفادار
در تنهایی و ازدحام
و بیداری و خواب
در کنار ماست؛
رؤیاهای ما را بال میبخشد
و تاریکی های ما را روشن میکند
و نور چشمهایمان را
تا درون سنگ و آهن
سریان میدهد
و حتی مرگ شاعر نیز
این مصاحبت فرخنده را
تعطیل نخواهد کرد.
این سخن تاگور را میتوان
به تمامی شاعران عشقآشنای جهان
چون سعدی و مولانا و حافظ
و شکسپیر و گوته و میلتون
تعمیم داد:
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود
و شعر طاهر عریان است که
بر قامت ما قبای محبت میپوشاند
و این شعر مولاناست که میگوید:
این سخن آبیست از دریای بیپایان عشق
تا جهان را آب بخشد جسمها را جان کند
و این شکسپیر آسمانیست
که در وسط نمایشنامه شب دوازدهم
ناگهان در گوش جان
زمزمه میکند که:
عشق کالای نقد جهان است،
خنده کن تا دلت شادمان است،
راز فردا ز چشمت نهان است،
در تأمل هزاران زیان است.
□ تاگور برنده جایزه نوبل ادبیات ۱۹۱۳
از قافلهسالاران موکب عشق به
زیبایی و دانایی و نیکویی است.
شعر و نقاشی از رابیندرانات تاگور
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشهای
www.drelahighomshei.com
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CYO8224uuMn/?utm_medium=copy_link .
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«تولد ۸۲ سالگیاستاد»
دوستان و همراهان عزیز:
سالروز تولد استاد الهی قمشهای را به همه شما عزیزان و دوستداران ایشان تبریک میگوییم و به همین مناسبت سخنان امروز ایشان را با شما به اشتراک میگذاریم.
چهاردهم دیماه ۱۴۰۰
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
دوستان و همراهان عزیز:
سالروز تولد استاد الهی قمشهای را به همه شما عزیزان و دوستداران ایشان تبریک میگوییم و به همین مناسبت سخنان امروز ایشان را با شما به اشتراک میگذاریم.
چهاردهم دیماه ۱۴۰۰
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«دیدار آشنا ۲: اثر جدید»
دیدار آشنا مجموعه سخنرانیهای دکتر الهی قمشهای است برای آشنایی بیشتر با نخبگان فرهنگ جهانی و سهیم شدن در آن میراث معنوی و ثروت ماندگار که سرمایه راستین همه فرزندان آدم است.
این آلبوم مشتمل بر ۱۸ سخنرانی به مدت ۷۵۱ دقیقه است.
تهیه کننده: شاهد قمشهای
ناشر: موسسه فرهنگی هنری الهی قمشهای
فایلهای صوتی این اثر را میتوانید به صورت آلبوم یا تکی در فروشگاه آنلاین در سایت رسمی استاد تهیه کنید:
Shop.drelahighomshei.com
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
دیدار آشنا مجموعه سخنرانیهای دکتر الهی قمشهای است برای آشنایی بیشتر با نخبگان فرهنگ جهانی و سهیم شدن در آن میراث معنوی و ثروت ماندگار که سرمایه راستین همه فرزندان آدم است.
این آلبوم مشتمل بر ۱۸ سخنرانی به مدت ۷۵۱ دقیقه است.
تهیه کننده: شاهد قمشهای
ناشر: موسسه فرهنگی هنری الهی قمشهای
فایلهای صوتی این اثر را میتوانید به صورت آلبوم یا تکی در فروشگاه آنلاین در سایت رسمی استاد تهیه کنید:
Shop.drelahighomshei.com
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: نیکوکاری
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: نیکوکاری
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
«لوح معرفت»
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ورنه طوفان حوادث ببرَد بنیادت
کشتی نوح حلقهٔ مردان خداست
که هرکس با ایشان نشیند،
از غرقاب کثرت و طوفان حادثات
در امان ماند.
خطاب حافظ به ظاهر
با خویشتن است
اما بدین بهانه که با خویش
سخن میگویم،
همگان را به کشتی نوح
رهنمون شده است.
و به حقیقت کشتی نوح
خود حافظ است و ادبیات قدسی
و روحانی شاعران و بزرگان دنیا.
امروز اگر مردمان
بر چنین کشتیهای روحانی
از ادبیات جهان سوار شوند
نه تنها از خطرات عالم کثرت
و هیولای روزمرگی
در امان خواهند ماند،
بلکه خواهند توانست
عامهٔ بشریت را نیز در این کشتیها
که ظرفیت نامحدود دارد سوار کنند
و با خود به ساحل امن برسانند:
باش کشتیبان در این بحر صفا
که تو نوح ثانیی، ای مصطفی
مولانا
□ عجب است از آنان که
به اینهمه اشارات معنوی
بیاعتنا مانده و شعر حافظ را
به نازلترین دلالات لفظی آن بازگرداندهاند،
و بیگمان روزی خواهد آمد
که از شرم آن سخنان روی در دیوار خواهند کرد.
اینک آن نوحی که لوح معرفت کشتی اوست
هرکه در کشتیش ناید غرقه طوفان کند
مولانا
برگرفته از کتاب «در صحبت حافظ»
نوشته حسین الهی قمشه ای
ناشر: انتشارات سخن
مینیاتور قدیمی
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/drelahighomshei/p/CYzAHiKIO7W/?utm_medium=copy_link .
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ورنه طوفان حوادث ببرَد بنیادت
کشتی نوح حلقهٔ مردان خداست
که هرکس با ایشان نشیند،
از غرقاب کثرت و طوفان حادثات
در امان ماند.
خطاب حافظ به ظاهر
با خویشتن است
اما بدین بهانه که با خویش
سخن میگویم،
همگان را به کشتی نوح
رهنمون شده است.
و به حقیقت کشتی نوح
خود حافظ است و ادبیات قدسی
و روحانی شاعران و بزرگان دنیا.
امروز اگر مردمان
بر چنین کشتیهای روحانی
از ادبیات جهان سوار شوند
نه تنها از خطرات عالم کثرت
و هیولای روزمرگی
در امان خواهند ماند،
بلکه خواهند توانست
عامهٔ بشریت را نیز در این کشتیها
که ظرفیت نامحدود دارد سوار کنند
و با خود به ساحل امن برسانند:
باش کشتیبان در این بحر صفا
که تو نوح ثانیی، ای مصطفی
مولانا
□ عجب است از آنان که
به اینهمه اشارات معنوی
بیاعتنا مانده و شعر حافظ را
به نازلترین دلالات لفظی آن بازگرداندهاند،
و بیگمان روزی خواهد آمد
که از شرم آن سخنان روی در دیوار خواهند کرد.
اینک آن نوحی که لوح معرفت کشتی اوست
هرکه در کشتیش ناید غرقه طوفان کند
مولانا
برگرفته از کتاب «در صحبت حافظ»
نوشته حسین الهی قمشه ای
ناشر: انتشارات سخن
مینیاتور قدیمی
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/drelahighomshei/p/CYzAHiKIO7W/?utm_medium=copy_link .
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: در معنی تعلیم و تربیت ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: در معنی تعلیم و تربیت ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
"كرامات موسيقى"
موسيقى يك قانون اخلاقى است
كه آفرينش را روح مىبخشد
و ذهن را بال میدهد
و خیال را به پرواز میآورد
و جذبهای از لطف و دلربایی
بر زندگی میافزاید
و همه چیز را از شادی و شادابی سرشار میکند.
موسیقی جوهر نظم و آراستگی است
موسیقی آدمی را به هر آنچه
“خوب” و “درست” و “زیبا”ست
رهنمون میشود
و خود براستی صورت مثالیِ
این هر سه گوهر است
که هر چند به چشم نمیآیند
چهرهای درخشان و دلی پرتوان
و عمری جاودان دارند.
ترجمانی از گفتههای افلاطون
□ گوته شاعر و حکیمِ
فرهنگآفرینِ آلمانی
همگان را تشویق کرده است
که هر روز یک قطعه موسیقی خوب بشنوند
□ موسیقیِ خوب آهنگهایی است
که بزرگان هنر و فرهنگ در جهان
آنها را ستودهاند و میستایند.
□ گوته همچنین
خواندن یک شعر شورآفرین
و تماشای یک نقاشی روحبخش و تأمل برانگیز
و انجام یک کار خوب
که دیدن و شنیدنش
همه را به وجد و سرافرازی میآورد،
در برنامه روزانه فرهیختگان نهاده است.
□ اینها مائده آسمانی حضرت عیسی
و منّ و سلوای حضرت موسی
و شراب رحیق احمد است
که به تعبیر قرآن
میزیبد هوشمندان در کسب آن
با هم چالش کنند.
□ شکسپیر نیز گفته است که
اگر موسیقی غذای عشق است
پس بنوازید.
و نیز موسیقی را طعام و شرابی
برای تاجران بازار عشق
و عاشقان خیالپرداز دانسته است.
□ و از مولانا میشنویم:
پس غذای عاشقان آمد سماع
که در او باشد خیال اجتماع
□ بنابراین دعای ما
همآهنگ با سنایی این است که:
به هرچ از اولیا گفتند “رزّقنی” و “وفّقنی”
به هرچ از انبیا گفتند “آمنّا" و "صدّقنا"
از گفتههای افلاطون
ترجمه و توضیحات از حسین الهی قمشهای
www.drelahighomshei.com
تصویر: Louis Carmontelle
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CZE4Y3CoKDd/?utm_medium=copy_link .
موسيقى يك قانون اخلاقى است
كه آفرينش را روح مىبخشد
و ذهن را بال میدهد
و خیال را به پرواز میآورد
و جذبهای از لطف و دلربایی
بر زندگی میافزاید
و همه چیز را از شادی و شادابی سرشار میکند.
موسیقی جوهر نظم و آراستگی است
موسیقی آدمی را به هر آنچه
“خوب” و “درست” و “زیبا”ست
رهنمون میشود
و خود براستی صورت مثالیِ
این هر سه گوهر است
که هر چند به چشم نمیآیند
چهرهای درخشان و دلی پرتوان
و عمری جاودان دارند.
ترجمانی از گفتههای افلاطون
□ گوته شاعر و حکیمِ
فرهنگآفرینِ آلمانی
همگان را تشویق کرده است
که هر روز یک قطعه موسیقی خوب بشنوند
□ موسیقیِ خوب آهنگهایی است
که بزرگان هنر و فرهنگ در جهان
آنها را ستودهاند و میستایند.
□ گوته همچنین
خواندن یک شعر شورآفرین
و تماشای یک نقاشی روحبخش و تأمل برانگیز
و انجام یک کار خوب
که دیدن و شنیدنش
همه را به وجد و سرافرازی میآورد،
در برنامه روزانه فرهیختگان نهاده است.
□ اینها مائده آسمانی حضرت عیسی
و منّ و سلوای حضرت موسی
و شراب رحیق احمد است
که به تعبیر قرآن
میزیبد هوشمندان در کسب آن
با هم چالش کنند.
□ شکسپیر نیز گفته است که
اگر موسیقی غذای عشق است
پس بنوازید.
و نیز موسیقی را طعام و شرابی
برای تاجران بازار عشق
و عاشقان خیالپرداز دانسته است.
□ و از مولانا میشنویم:
پس غذای عاشقان آمد سماع
که در او باشد خیال اجتماع
□ بنابراین دعای ما
همآهنگ با سنایی این است که:
به هرچ از اولیا گفتند “رزّقنی” و “وفّقنی”
به هرچ از انبیا گفتند “آمنّا" و "صدّقنا"
از گفتههای افلاطون
ترجمه و توضیحات از حسین الهی قمشهای
www.drelahighomshei.com
تصویر: Louis Carmontelle
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CZE4Y3CoKDd/?utm_medium=copy_link .
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: ستارگان در ادب فارسی ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: ستارگان در ادب فارسی ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
"بازار عشق و آشنایی"
یکی از عجایب بازار عشق این است که
آنجا شکرفروشان و گلفروشان
زهر میخرند و شکر میفروشند،
خار میخرند و گل نثار میکنند.
نظامی در خسرو و شیرین
گفتگویی میان خسرو و رقیب عشقیاش فرهاد آورده
و ارکان تجارت عشق را در ديار آشنایی
در دهان شهدآفرین فرهاد نهاده است:
نخستین بار گفتش از کجایی
بگفت از دارِ مُلک آشنایی
بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند؟
بگفت اندُه خرند و جان فروشند
بگفتا جان فروشی در ادب نیست
بگفت از عشقبازان این عجب نیست
چنانکه خداوند از اهل ایمان
نفْسها و مالهای ایشان را
(که چون خار در پایشان فرو رفته
و چون مار هر دم وجودشان را زهرآگین میکند) از آنان میخرد،
و در برابر باغ فردوس میفروشد،
و به ضیافت بهشت دعوت میکند؛
بهشتی که درهای آن پیوسته باز است
و تنها جواز ورود به آن، ترک هواست:
آفتِ این در هوا و شهوت است
ورنه اینجا شربت اندر شربت است
مولانا
پس هر که خواهد بدان یارِ گلرخسار
در رسد،
باید که از خارِ هستی خویش توبه کند:
هستیِ ما خارِ گلستانِ وجود است
با رویت ای گلآفرین از خار توبه
مهدی الهی قمشهای
و هرچه از بدیها و زشتیها گفتهاند
همه مقصود همان نفْس بدکار
و اشتر خارخوار است
که مجنونِ دیار عشق باید
برای رسیدن به لیلی از آن اشتر پیاده شود
چنانکه در حکایت تنازع مجنون با شتر در مثنوی آمده است
که وقتی مجنون دید میل اشتر
به کرّهٔ نوزاد خویش است
و رو به سوی آخور دارد،
و چون یک لحظه غافل شود،
از راه دیار لیلی باز میگردد،
و در این تردّد، راه یک روزه، سالها به طول انجامیده است:
گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم
ما دو ضد بس همره نالایقیم
تا تو با من باشی ای مردهٔ وطن
بس ز لیلی دور مانَد جانِ من
سرنگون خود را ز اشتر در فکند
گفت سوزیدم ز غم تا چند چند
مثنوی
برگرفته از “کتاب مقالات”
به قلم حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات روزنه
تصویر: Mazhar Ali Khan
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CZZttjFOIJw/?utm_medium=copy_link .
یکی از عجایب بازار عشق این است که
آنجا شکرفروشان و گلفروشان
زهر میخرند و شکر میفروشند،
خار میخرند و گل نثار میکنند.
نظامی در خسرو و شیرین
گفتگویی میان خسرو و رقیب عشقیاش فرهاد آورده
و ارکان تجارت عشق را در ديار آشنایی
در دهان شهدآفرین فرهاد نهاده است:
نخستین بار گفتش از کجایی
بگفت از دارِ مُلک آشنایی
بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند؟
بگفت اندُه خرند و جان فروشند
بگفتا جان فروشی در ادب نیست
بگفت از عشقبازان این عجب نیست
چنانکه خداوند از اهل ایمان
نفْسها و مالهای ایشان را
(که چون خار در پایشان فرو رفته
و چون مار هر دم وجودشان را زهرآگین میکند) از آنان میخرد،
و در برابر باغ فردوس میفروشد،
و به ضیافت بهشت دعوت میکند؛
بهشتی که درهای آن پیوسته باز است
و تنها جواز ورود به آن، ترک هواست:
آفتِ این در هوا و شهوت است
ورنه اینجا شربت اندر شربت است
مولانا
پس هر که خواهد بدان یارِ گلرخسار
در رسد،
باید که از خارِ هستی خویش توبه کند:
هستیِ ما خارِ گلستانِ وجود است
با رویت ای گلآفرین از خار توبه
مهدی الهی قمشهای
و هرچه از بدیها و زشتیها گفتهاند
همه مقصود همان نفْس بدکار
و اشتر خارخوار است
که مجنونِ دیار عشق باید
برای رسیدن به لیلی از آن اشتر پیاده شود
چنانکه در حکایت تنازع مجنون با شتر در مثنوی آمده است
که وقتی مجنون دید میل اشتر
به کرّهٔ نوزاد خویش است
و رو به سوی آخور دارد،
و چون یک لحظه غافل شود،
از راه دیار لیلی باز میگردد،
و در این تردّد، راه یک روزه، سالها به طول انجامیده است:
گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم
ما دو ضد بس همره نالایقیم
تا تو با من باشی ای مردهٔ وطن
بس ز لیلی دور مانَد جانِ من
سرنگون خود را ز اشتر در فکند
گفت سوزیدم ز غم تا چند چند
مثنوی
برگرفته از “کتاب مقالات”
به قلم حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات روزنه
تصویر: Mazhar Ali Khan
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CZZttjFOIJw/?utm_medium=copy_link .
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: شراب ادبیات
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
قطعات برگزیده از سخنرانیهای استاد.
عنوان سخنرانی: شراب ادبیات
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
"اشک شوق"
در داستانهای حالگردان صوفیان گاه و بيگاه داستانهای كوتاهى آمده است
که پای بر بلندترین قلههای حکمت مینهد،
و در اندک کلماتی
راه دراز چند ساله را
برای رهایی از چنگال دیوان و ددان
به چند گامی در پیش پای مینهد.
داستانی را که اینک حکایت میکنیم
در بیان یکی از آن تدبیرهاست
که چگونه میتوان سیاهچال روحفرسا را
به سپیدقلهای از سینههای پاک
و نفَسهای روحپرور بدل کرد:
قصه این است که:
جوانان دو محله که با هم ستیز داشتند
برای رجزخوانی و رویارویی
در میدانی گرد آمده بودند
تا خار کینههای دیرینه را تیزتر کنند
و بر سر و پای یکدیگر فرو کوبند.
در این دهانه دوزخ بناگاه
درویشی شکوهمند،
از قافله خوبان، گذر کرد.
و بی درنگ سردسته یک گروه
خود را در پای او افکند
و به عرض ارادت و اخلاص
و تحسین و ستایش مشغول شد.
معلوم بود که آن درویش
مرشد بیچون و چرا
و مقتدای مُسلّم آن گروه است.
و از قضا سردسته آن گروه دیگر
نیز درویش را نیک میشناخت
و با او نرد ارادت میباخت.
و در این حال که آن دو سرگروه
هر یک سر در پای درویش نهاده
و به عرض بندگی و سرسپردگی
نسبت به آن مرشد شریف و والا
مشغول بودند،
بناگاه نگاهی به یکدیگر انداختند
و یکی دیگری را گفت:
تو این مرد روحانی و قدیس آسمانی
را دوست میداری؟
و آن دیگری گفت ما همه خاک راه این مرد افلاکی هستیم.
و آن سردسته دیگر گفت
ما نیز در پیش او:
"بندگانیم جان و دل بر کف
چشم بر حکم و گوش بر فرمان"
(هاتف اصفهانی)
پس آن سرگروه نخست گفت
با چنین پیوند که ما هر دو
با این مرد فرهمند داریم
چرا باید با یکدیگر بجنگیم
و خون در دلهای یکدیگر کنیم.
چه خوشتر که همین دم
روی یکدیگر ببوسیم
و به یُمن گامهای فرخنده این مرد
که بهسوی ما گذر کرد،
ما نیز گامهای خود را
به کوی دوستی و مهربانی
بگردانیم
و یار و دلدار یکدیگر باشیم.
□ اگر مردم محلههای جهان
که همگی در سرشت خویش
منتگذار عشق و محبتند،
و در “پیشگاه قدس انسانی”،
به فخر و مباهات زانو میزنند،
همچنان بر زانو
روی یکدیگر ببوسند
و آشتی کنند
و بجای خون، اشک شوق
از دیده ببارند
آیا این بهشت موعود نخواهد بود؟
برگرفته از داستان دیرین صوفیان
بازنویسی و تفسیر:
حسین الهی قمشهای
www.drelahighomshei.com
مینیاتور قدیمی
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CZpC3VUgRI5/?utm_medium=copy_link .
در داستانهای حالگردان صوفیان گاه و بيگاه داستانهای كوتاهى آمده است
که پای بر بلندترین قلههای حکمت مینهد،
و در اندک کلماتی
راه دراز چند ساله را
برای رهایی از چنگال دیوان و ددان
به چند گامی در پیش پای مینهد.
داستانی را که اینک حکایت میکنیم
در بیان یکی از آن تدبیرهاست
که چگونه میتوان سیاهچال روحفرسا را
به سپیدقلهای از سینههای پاک
و نفَسهای روحپرور بدل کرد:
قصه این است که:
جوانان دو محله که با هم ستیز داشتند
برای رجزخوانی و رویارویی
در میدانی گرد آمده بودند
تا خار کینههای دیرینه را تیزتر کنند
و بر سر و پای یکدیگر فرو کوبند.
در این دهانه دوزخ بناگاه
درویشی شکوهمند،
از قافله خوبان، گذر کرد.
و بی درنگ سردسته یک گروه
خود را در پای او افکند
و به عرض ارادت و اخلاص
و تحسین و ستایش مشغول شد.
معلوم بود که آن درویش
مرشد بیچون و چرا
و مقتدای مُسلّم آن گروه است.
و از قضا سردسته آن گروه دیگر
نیز درویش را نیک میشناخت
و با او نرد ارادت میباخت.
و در این حال که آن دو سرگروه
هر یک سر در پای درویش نهاده
و به عرض بندگی و سرسپردگی
نسبت به آن مرشد شریف و والا
مشغول بودند،
بناگاه نگاهی به یکدیگر انداختند
و یکی دیگری را گفت:
تو این مرد روحانی و قدیس آسمانی
را دوست میداری؟
و آن دیگری گفت ما همه خاک راه این مرد افلاکی هستیم.
و آن سردسته دیگر گفت
ما نیز در پیش او:
"بندگانیم جان و دل بر کف
چشم بر حکم و گوش بر فرمان"
(هاتف اصفهانی)
پس آن سرگروه نخست گفت
با چنین پیوند که ما هر دو
با این مرد فرهمند داریم
چرا باید با یکدیگر بجنگیم
و خون در دلهای یکدیگر کنیم.
چه خوشتر که همین دم
روی یکدیگر ببوسیم
و به یُمن گامهای فرخنده این مرد
که بهسوی ما گذر کرد،
ما نیز گامهای خود را
به کوی دوستی و مهربانی
بگردانیم
و یار و دلدار یکدیگر باشیم.
□ اگر مردم محلههای جهان
که همگی در سرشت خویش
منتگذار عشق و محبتند،
و در “پیشگاه قدس انسانی”،
به فخر و مباهات زانو میزنند،
همچنان بر زانو
روی یکدیگر ببوسند
و آشتی کنند
و بجای خون، اشک شوق
از دیده ببارند
آیا این بهشت موعود نخواهد بود؟
برگرفته از داستان دیرین صوفیان
بازنویسی و تفسیر:
حسین الهی قمشهای
www.drelahighomshei.com
مینیاتور قدیمی
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CZpC3VUgRI5/?utm_medium=copy_link .
“زمان هزار چهره”
زمان
بر آنان که در انتظارند، بسیار آهسته میگذرد،
بر آنان که هراسناکند، با شتاب،
بر آنان که غصه دارند، بس دراز است،
و بر آنان که شاد و خرسند، بسی کوتاه؛
اما بر آنان که عاشقند،
زمان ابدیت است.
هنری ون دایک
“Protean Time”
Time is:
Too slow for those who Wait,
Too swift for those who Fear,
Too long for those who Grieve,
Too short for those who Rejoice,
But for those who Love, Time is Eternity.
Henry Van Dyke
برگرفته از کتاب «در قلمرو زرّین»
ترجمه: حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصوير: Salvador Dalí
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CZt91jRuL1l/?utm_medium=copy_link .
زمان
بر آنان که در انتظارند، بسیار آهسته میگذرد،
بر آنان که هراسناکند، با شتاب،
بر آنان که غصه دارند، بس دراز است،
و بر آنان که شاد و خرسند، بسی کوتاه؛
اما بر آنان که عاشقند،
زمان ابدیت است.
هنری ون دایک
“Protean Time”
Time is:
Too slow for those who Wait,
Too swift for those who Fear,
Too long for those who Grieve,
Too short for those who Rejoice,
But for those who Love, Time is Eternity.
Henry Van Dyke
برگرفته از کتاب «در قلمرو زرّین»
ترجمه: حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصوير: Salvador Dalí
كانال رسمی حسين الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CZt91jRuL1l/?utm_medium=copy_link .
