Telegram Web Link
مهدی یخچالیان راننده کامیون و زندانی سیاسی که در دهه ۶۰ تیرباران شد.
یادش گرامی!

#نه_به_اعدام

#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران


https://www.tg-me.com/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
مراد بهرامیان راننده ی دلاوری که در ۲۵ ابان ۱۴۰۱ با ضرب گلوله توسط نیروهای امنیتی کشته شد.

یادش گرامی!

#نه_به_اعدام

#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران


https://www.tg-me.com/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
# نه به اعدام
به یاد همه‌ی جان‌هایی که بی‌داد زندگی را از آن‌ها گرفت

درختانِ سکوت،
در خاکِ ترس قد کشیده‌اند،
و طناب‌ها
میوه‌ی تلخِ شب‌های بی‌دادند.
می‌لرزند شاخه‌ها،
نه از باد،
از صدای گام‌هایی که
زندگی را به پای مرگ می‌کشند.
جوانانِ بی‌سلاح،
با دستانی خالی
و قلب‌های پُرامید
بر دیوارهای شب نوشتند:
آزادی،
برابری،
زندگی.
اما پاسخ،
طناب دار بود —
و مرگ

چه کسی این حکم را نوشت؟
کدام قلم،
بر کاغذِ مرگ
امضا زد؟
چه کسی خود را داورِ جانِ دیگران دانست؟
زمین
لبریزِ اشک است،
آسمان
شرمسارِ تماشاست.
و جهان نظاره‌گر.
من شعرم را فریاد میکنم
تا شاید روزی،
دیوارها
صدای زندگی را بازتاب دهند،
نه فریاد مرگ را.

فردوس دینی
# نه به اعدام

https://www.tg-me.com/no_to_execution_in_iran/6700
🔹 فایل صوتی لایو اینستاگرامی تحلیل فیلم سینمایی: CRASH
ساختهٔ Paul Haggis
سال ۲۰۰۴

https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/1488

🔹 گفت‌وگوی دکتر رضا محقق، دکتر محمدرضا سرگلزایی و دکتر حسین ثانی

🔹 ۹ خرداد ۱۴۰۳- ۳۰ می ۲۰۲۵

@drsargolzaeipodcast
🔴 چهارمین فصل باشگاه فیلم پریفرونتال- تابستان ۱۴۰۴/۲۰۲۵

🔹 تحلیل و گفتگو راجع به شش فیلم (آنلاین-آفلاین)
🔹
با موضوع: سلامت روان - اختلال روانی

شنبه‌‌ها

۸ صبح غرب آمریکای شمالی
۱۱ صبح شرق آمریکای شمالی
۵ عصر اروپای مرکزی
۱۸:۳۰ ایران

🔹 شنبه ۲۱ جون ۲۰۲۵
فیلم The Dream Team (1989)
کارگردان: Howard Burton Zieff
موضوع: نگاه سیستمی به سلامت روان

🔹 شنبه ۲۸ جون ۲۰۲۵
فیلم One Flew Over the Cuckoo's (1975) Nest
کارگردان: Jan Tomáš "Miloš" Forman
موضوع: اجتماع و شخصیت ضداجتماعی

🔹 شنبه پنجم جولای ۲۰۲۵
فیلم Beautiful (2008)
کارگردان Juhn Jai-hong
موضوع: تروما و خودپنداره

🔹 شنبه ۱۲ جولای ۲۰۲۵
فیلم To the Bone (2017)
کارگردان: Martha Mills Noxon
موضوع: دلبستگی ناایمن و خودپنداره

🔹 شنبه ۱۹ جوای ۲۰۲۵
فیلم Shame (2011)
کارگردان: Steve Rodney McQueen
موضوع: اعتیاد/وسواس جنسی

🔹 شنبه ۲۶ جولای ۲۰۲۵
فیلم Live Twice, Love Once (2019)
کارگردان: Maria Ripoll Julià
موضوع: آلزایمر، هویت و روایت زندگی

🔹 هزینه‌ی ثبت‌نام: ۲۶۴ دلار کانادا

🔴 ثبت‌نام از طریق پیام متنی به واتساپ باشگاه پریفرونتال:
+17788585719
https://wa.me/17788585719


@prefrontalclub
@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
@drsargolzaeivancouver
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Sarvayebaran
🎞 تحلیل و نقد فیلم " نـــزدیک C L O S E "

🎬 اثری از لوکاس دونت
فیلم درام بلژیکی به زبان فرانسوی محصول سال ۲۰۲۲ به کارگردانی لوکاس دونت بر پایهٔ فیلمنامه‌ای از دونت و آنجلو تیجسن است. این فیلم برای نخستین بار در هفتاد و پنجمین دورهٔ جشنواره فیلم کن در ۲۶ مهٔ ۲۰۲۲ نمایش داده شد، و جایزه جشنواره را دریافت کرد. علاوه بر آن در جشنواره فیلم سیدنی در ژوئن ۲۰۲۲ جایزهٔ فیلم سیدنی را دریافت کرد.

🔶 تحلیل‌گران:
● دکتر محمدرضا سرگلزایی | روانپزشک
● دکتر حسین محمودی | پژوهشگرفلسفه
● استاد داوود رئیسی | رواندرمانگر، سایکودراماتیست


🔷 عناوین مورد بررسی در نشست:
● کلیشه‌های جنسیتی
● از نگاه تا غیاب:
خوانشی اگزیستانسیالیستی از تجربه فقدان در CLOSE
● انسان در آئینه دیگری
● انسان- نیاز- آسیب

🔔 تاریخ نشست: جمعه ۲۳ خرداد / ساعت ۱۹:۳۰ به وقت تهران


🔶 این نشست در محیط گوگل مییت برگزار خواهد شد.

🔷 شرکت در نشست رایگان و ظرفیت جلسه محدود می‌باشد.

🔶جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با ما در تلگرام سروای باران در ارتباط باشید.

Instagram.com/sarvayebaran
Instagram.com/mitraosanloo
T.me/sarvayebaran
0998 130 72 70
Forwarded from محسن یارمحمدی
#یادداشت_های_پریشانی

⭕️⭕️ما_و_بخارا_های‌مان

در ذهن و زبان من #فلات_ایران سرزمین مهاجرت‌هاست. سرزمینی که اساسن بی‌قرار است و نتیجتن سیال. مِهی فرّار که دست هیچ‌کس بدان نمی‌رسد.
یک ماهی لغزان که از دست هر بچه زبلی که سودای شکارش را دارد سُرمی‌خورد و حسرت اسارتش بر دل شکارچی می‌گذارد و البته لذت لمسش را.
من در جهان خودم مهاجرت آریایی‌ها به فلات مرکزی جهان ، ایران ، را مهاجرتی اسطوره‌ای و تمثیلی میدانم. اگر «اوستا» به عنوان یک متن مینویی از حمله‌ی دیوان سرما و ناگزیری مهاجرت آریایی‌ها سخن می‌گوید چرا نباید این سخن را یک سرنمون دانست؟ مگر نه این‌که چنین متون ِ اساسن مبتنی بر جهان ِ مینویی ، را باید به ساحت تفسیر و تاویل برد؟
چرا نباید اسطوره‌ی بریدن و جدا شدن و «هبوط» را پرورش یافته‌ی همین بن‌مایه‌ی وجودی ایرانیان دانست برای معنا دادن جهان و انسان؟!
و شگفتا که این بن‌مایه در تمام اسطوره و تاریخ این دیار جاری‌‌ست.
جمشیدیان از ستم ضحاک به چین مهاجرت می‌کنند.
فرانک فریدون زاده شده در ایران را به هند می‌برد.
سیاوش مهاجر است مهاجری ناچار و...بعد اینان در سودای بازگشت به میهن می‌سوزند کسانی باز می‌گردند و کسانی به تلخنای همین تاریخ، تن به خاک غربت می‌سپارند.
امیر سامانی از بخارا می‌رود سمت هرات و در نعمات و نغمات غرق می‌شود.ا بخارا ، مرکز سالاری و فرمانداری، را فراموش می‌کند تا این که رودکی خنیاگر با جادوی سخن و موسیقی بخارا را یاد او می‌اندازد و بازگشت به بخارا..
غزالی استاد در نظامیه روزی به سودایی از مدرسه فرار می‌کند و می‌رود طوس تا در وطن خویش کارهای سترگ کند.
مولانا جدای از آفرینش سرنمون «نی»، در همه‌ی عمر سودای بلخ و خراسان داشت و چون مردی خراسانی به دیدارش می‌رفت از ذوق مست می‌شد و آب به چشم می‌آورد و..‌ در یکی از زیباترین داستانهاش حکایت گریختن صدر جهان بخارا و بازگشت بی‌نظیر او را سرود که بی همانند است.
گر دم خلع و مبارا می‌رود
بد مبین ذمر بخارا می‌رود

آن طرف مه عشق می‌افزود درد
بوحنیفه و شافعی درسی نکرد

گرچه این عاشق بخارا می‌رود
نی به درس و نی با استا می‌رود

این بخارا منبع دانش بود
پس بخارایی‌ست هرکه آنش بود

در همان ایام «تبریز» هم بخارای شمس بود وگرنه در پیرانه سر راهی دیار پدری نمی‌شد تا در میانه‌ی راه..
بخارای سعدی و حافظ هم که شیراز است:

سعدی اینک به قدم رفت و به قدم رفت و به یر بازآمد..
یا حافظ:

*غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم**
روم به شهر خود و شهریار خود باشم

یا همین بیت وقتی برای استاد شهریار تفأل می‌شود تا تخلصش را از خواجه‌ی راز بگیرد و برگردد تبریز.
یا «محمد بهمن بیگی» تهران نشین که بخارایش ایل او می‌شود و بر می‌گردد و در روزگار خود کاری سترگ می‌کند.
شگفتا که این بازگشت‌ها در ساحات مینویی وجود انسان ایرانی نیز اتفاق می‌افتد.
از همان امام محمد غزالی و ناصرخسرو گرفته تا اقبال و شریعتی و حتا جلال و ..(عجالتن نتایج و تبعات این بازگشت‌ها را کاری ندارم)
گویا میل بازگشت به دوران کودکی نیز نمونه‌ی دیگری از بخاراهای ماست.
آن‌جاهایی که روزی روزگاری ذوقی رانده‌ایم همیشه در ماست و به قول سهراب : دورها آوایی است ...
یا به قول همان مولانا:
چشم هر قومی به سویی مانده‌است
کان طرف یک روز ذوقی رانده است

و چنین است که گویا همه‌ی ما #بخارایی هستیم و روزی باید به بخارامان بازگردیم.

راستی بخارای تو کجاست؟!

#محسن_یارمحمدی
دانش آموخته‌ی دکتری زبان و ادبیات فارسی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان (Fateme Alamdar)
یاد بعضی نفرات روشنم میدارد...

فاطمه علمدار


۱/ عکس بچه ای را دیدم با گربه اش. برادرش توییت کرده بود: حالا هردو کشته شده اند...
کمی بعدترش خانم دکتری را دیدم که وقتی در بیمارستان بود ۷بچه اش باهم کشته شده بودند و از روی عکس هم میشد گرگرفتگی درونش را حس کرد...ما برق نداشتیم و کولر کار نمیکرد.
افغانستانیها را دارند اخراج میکنند و خلبانی را دیدم که خودسوزی کرده بود و بوی گوشت سوخته اش پیچید در خانه من که داشتم اخبارمذاکرات را دنبال میکردم و احکام اعدامها را و زن کشی های جدید را.
همه اینها درحالی است که هنوز چیزی از انفجار بندرعباس نمیگذرد و رنگین کمان هنوز نماد پسرکی است که صدایی معصوم داشت...

۲/ ما در چرخه "حادثه" و "اختلال اضطراب بعد از حادثه(PTSD )" زندگی روزمره مان را میگذرانیم! و در چنین وضعیتی به گمانم احساس "استیصال" عمیق ترین و حقیقی ترین امری است که تجربه اش می کنیم. دروضعیت استیصال واکنش طبیعی ذهن و تن قفل شدن است و حرکت نکردن و در خود فرورفتن؛
از طرف دیگر،
زندگی روزمره هم ذاتاً عرصه کنش و واکنش و ارتباط و تولید و بازتولید است و اینکه تجربیات مستاصل کننده بخش ثابت زیست روزمره بشوند، وضعیت غریبی را رقم میزند. ما در میانه پرشور زندگی، وسط دوست داشتن هایمان و لذت بردن هایمان و کارکردن هایمان و امیدوارشدن هایمان و تحلیل و پیش بینی کردن هایمان؛ هم زمان ناامید و فرسوده و مستاصل هستیم. استیصال موسیقی متن زندگی هامان است انگار و سخت ترین کار در این میان به گمانم، شروع تلاشی جدید برای ایجاد تغییر و توضیح انگیزه برای آغازی دوباره است. گاهی حتی قلم بر کاغذ گذاشتن و چیزی نوشتن هم تبدیل به کاری طاقت فرسا میشود در دنیایی که آدمهایی به با ماشین زیر گرفتن کودکی افغانستانی فکر میکنند و فاجعه غزه انگار هرگز تمام نمیشود و...

۳/ چه چیزی باعث میشود که ما بتوانیم علی رغم خستگی و درماندگی عمیق، بازهم گاهی به رویاهایمان فکر کنیم و دلمان لک بزند که قد علم کنیم برای شروع های دوباره؟ برای دوباره نوشتن و دوباره خواندن و گفتن و خواستن. برای دوباره خشمگین شدن از دیدن نابرابری ها و بی عدالتی ها و فرومایگی ها و تجربه آن تپش قلب مقدس که یادآوری میکند هنوز انسانی...هنوز نمرده ای ...
چه چیز باعث میشود که همین الان هم دور و بَرِمان پر از آدمهایی باشد که دارند تلاش میکنند جمع هایی بسازند و کارهای مشترکی تعریف کنند در راستای رقم زدن تغییر؟
جواب دادن به این سوال راحت نیست مخصوصاً اگر نخواهیم پای خوش بینی های ساده لوحانه را به زندگی هامان باز کنیم. ولی گاهی میتوان رد پاسخ را در یادآوری تلاشهای پیشین و تاثیر موفقیت های کوچک برآمده از آن تلاشها بر وضعیت کنونی دید.
امروزِما بر دوش دیگرانی ساخته شده که زمانی رنج کشیدند ولی ادامه دادند و چیزهایی ساختند و اغلب قبل از اینکه فرصت بشود که حتی بفهمند که موفق شده اند چیزی را بسازند، پر از احساس حسرت و نتوانستن، چشم از جهان بستند و فرصت نشد که بفهمند ما _ که آن روزها هنوز به دنیا هم نیامده بودیم _ حالا داریم رویاهای محقق شده آنها را زندگی میکنیم...همان رویاهایی که برایش زحمت کشیدند و گاهی ناامیدانه فکر کردند دارند آب در هاون می کوبند...
⭕️ مستند "رنگ درد"
Painting Through Pain
موضوع: مواجهه‌ی "سولبی" خواننده‌ی پاپ کره‌ای با قلدری اینترنتی

🔹 این مستند داستان یکی از اولین قربانی‌های قلدری اینترنتی در کره‌ی جنوبی را روایت می‌کند. قلدری اینترنتی در کره‌ی جنوبی بسیار شایع است و هرساله جان بسیاری از افراد را می‌گیرد. پخش این مستند در مورد چنین موضوع مهمی از شبکه‌ی انگلیسی و کره‌ای صدای آمریکا مورد توجه رسانه‌های کره‌ی جنوبی قرار گرفت. The Korea Herald در گزارشی در مورد این فیلم به نقل از کارگردان فیلم نوشت: "سولبی یکی از اولین قربانی‌های قلدری اینترنتی و یکی از اولین افرادی بود که در مقابل این پدیده ایستاد. او احساسش را با رنگ بیان کرد و من از اولین ملاقات‌مان تحت تأثیر تلاش او در مورد این موضوع بودم." شبکه خبری SBS, YNAو سایت Naver از دیگر رسانه‌هایی بودند که پخش این فیلم را پوشش دادند.

🔹 تصویربردار و کارگردان: کمیل سهیلی
تهیه کننده: کمیل سهیلی و برایان کیم
پخش: صدای آمریکا (VOA)

https://youtu.be/AzF9-2rZ9ME?si=QgJ8nzffnpzERJUl

https://www.voanews.com/a/painting-through-pain-/7366099.html

https://www.youtube.com/watch?v=q5nEcru7i3I&list=PLSn70dL9HQIRzYACIMg-zKZ6EtqVcKYYs&index=12

https://www.instagram.com/p/C0oltPJPUcT/?igsh=MXM2YnU3NzZyemdwZQ==

🔴 گفتگو با کمیل سهیلی (کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده) راجع به قلدری اینترنتی یا cyber-bullying منتشر شد.

🔹 کمیل سهیلی تهیه کننده مستندساز و نویسنده است. او کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی از دانشگاه تهران دارد و همچنین در اندونزی و کره جنوبی دوره پیشرفته فیلمسازی گذرانده است. او تاکنون تهیه کنندگی و کارگردانی چندین مستند را برعهده داشته و تجربه داوری در جشنواره  های متعدیی از جمله جشنواره فیلم کوتاه بوسان را در کارنامه خود دارد. از کمیل
کتاب "پرسه گردی با قانون دینامیت" چاپ شده است که حاصل پنج سال سفر او در جهان است.
🔹 گفتگوهایی قبلی دکتر محمدرضا سرگلزایی و کمیل سهیلی:

* روند دموکراسی در کره جنوبی
* تحلیل فیلم آفتاب پنهان


🔹 تجربه‌های‌تان را در زمینه‌ی قلدری اینترنتی از طریق ایمیل دکتر سرگلزایی با یکدیگر در میان بگذارید:

[email protected]

@drsargolzaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴 گفتگو با کمیل سهیلی (کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده) راجع به قلدری اینترنتی یا cyber-bullying منتشر شد:

https://youtu.be/TnHyZBVsYtI

🔹 کمیل سهیلی تهیه کننده مستندساز و نویسنده است. او کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی از دانشگاه تهران دارد و همچنین در اندونزی و کره جنوبی دوره پیشرفته فیلمسازی گذرانده است. او تاکنون تهیه کنندگی و کارگردانی چندین مستند را برعهده داشته و تجربه داوری در جشنواره  های متعدیی از جمله جشنواره فیلم کوتاه بوسان را در کارنامه خود دارد. از کمیل کتاب "پرسه گردی با قانون دینامیت" چاپ شده است که حاصل پنج سال سفر او در جهان است.


@drsargolzaei

🔹 تنها صفحه‌ی یوتیوب رسمی دکتر محمدرضا سرگلزایی:
https://youtube.com/@sargolzaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴 باشگاه پریفرونتال برگزار می‌کند:

⭕️ دوره‌ی عملی (مشاهده‌ای) روان‌درمانگری تلفیقی (تحلیلی-رفتاری)، برای دانش‌آموختگان رشته‌های روانشناسی، مشاوره و کوچینگ

⭕️ شروع دوره:
چهارشنبه یازدهم ژوئن ۲۰۲۵= ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
ساعت ۸ صبح غرب آمریکای شمالی
ساعت ۱۱ صبح شرق آمریکای شمالی
ساعت ۵ عصر اروپای مرکزی
ساعت ۱۸:۳۰ تهران
طول دوره: ۵ جلسه‌ی ۲ ساعته

⭕️ هزینه دوره‌:
۵ میلیون تومان برای درمانگران ساکن ایران
۲۸۰ دلار کانادا برای درمانگران خارج از ایران

⭕️ در این دوره که فصل اول از دوره‌های آموزشی دکتر سرگلزایی برای درمانگران/مشاوران در باشگاه پریفرونتال است، یک جلسه به مرور مباحث تئوری و ۴ جلسه برای تحلیل (بر اساس روانشناسی تحلیلی و تحلیل رفتار متقابل) و ارائه‌ی تکنیک‌های شناختی-رفتاری نسل سوم با کار روی یک مراجع داوطلب، خواهد بود.

⭕️ انتخاب مراجع دوره‌های درمانگران:
مراجعینی که برای شرکت در دوره معرفی می‌شوند باید توسط درمانگرشان به‌طور کامل از شرایط شرکت در دوره آگاه شده و مطلع باشند که مواردی که توسط آنها یا درمانگرشان در جلسه مطرح می‌شوند، توسط شرکت‌کنندگان دوره شنیده یا مشاهده می‌شود و با اعلام رضایت قبلی در جلسات حضور پیدا کنند. شرکت در جلسات برای مراجع رایگان است.


🔹 برای دریافت اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام به شماره‌ی زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719

@drsargolzaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹 چهاردهم خرداد ۱۴۰۴ – یک سال پس از نخستین شب در زندان وکیل‌آباد

حسن باقری‌نیا

امروز چهاردهم خرداد است. دقیقاً یک سال پیش، در چنین روزی، در بند ۶.۱ زندان وکیل‌آباد مشهد بودم؛ بندی که دیگر برای من صرفاً یک عدد نیست، بلکه کابوسی است حک‌شده در حافظه، مثل زخمی که هنوز بسته نشده.

عصر سیزدهم خرداد ۱۴۰۳ وارد زندان شدم. اولین شب… شبی بود که هیچ‌گاه از یادم نمی‌رود. نه به خواب رفتم، نه حتی برای لحظه‌ای از فشار ذهنی و روانی‌اش رها شدم. همه‌چیز تازه، بیگانه، خشن و بی‌رحم بود.

لحظه ورودم به اتاق هنوز جلوی چشمانم است. زندانبان در را باز کرد، صدای تهویه مثل غرش حیوانی زخمی در گوشم پیچید. فضای اتاق خفه و سنگین بود، چراغ‌ها با نوری سرد و بی‌روح روشن. چشم‌ها با کنجکاوی نگاهم می‌کردند.

نماینده‌ی اتاق جلو آمد و با لحنی خشک و عادی گفت:
«خوش اومدی برادر. خودتو معرفی کن و بگو جرمت چیه.»

کمی مکث کردم و گفتم:
«من معلمم. ظاهراً جرمم اینه که علیه نظام تبلیغ نموده و به آقای خامنه‌ای توهین کردم.»

لحظه‌ای سکوت شد. بعد ناگهان همه خندیدند.
یکی از میان جمع، با طعنه گفت:
«مگه نونت کم بود، آبت کم بود؟ چی کار داشتی خب؟ درستو می‌دادی و حقوقتو می‌گرفتی. اینجا همه یا موبایل بالا کشیدن، یا طلا سرقت کردن... آخه اینم شد جرم؟»

در همان لحظه، با وجود خستگی و گیجی، فهمیدم وارد چه دنیای وارونه‌ای شده‌ام. دنیایی که در آن دزدی عادی‌ست، اما گفتن حقیقت جرم است.

شب‌ اول، در اتاقی با ۲۱ زندانی دیگر گذشت. آدم‌هایی با پرونده‌هایی گوناگون: قتل عمد، سرقت، جرایم مالی و... اما در نهایت، همه‌ ما در یک چیز مشترک بودیم: رنج.

چراغ‌ها هرگز خاموش نمی‌شدند. نور سفید و بی‌روح، مثل تازیانه‌ای دائمی بر چشم و جان. تهویه‌ی هوا صدایی داشت که انگار از اعماق جهنم می‌آمد؛ بلند، خش‌دار، بی‌وقفه. خوابیدن در آن وضعیت؟ محال بود.

تمام شب را بیدار ماندم. با چشمانی خسته، سپیده‌دم را دیدم. باورم نمی‌شد شب تمام شده، چون برایم تمام نشده بود.

در آن شب طولانی، برای نجات از فروپاشی درونی، تصمیم گرفتم بنویسم. اما خودکار و کاغذ نداشتم. یکی از هم‌بندها، که به جرم چک برگشتی بازداشت شده بود، خودکاری ته کیفش داشت. بی‌هیچ توقعی آن را به من داد. صفحه‌ای از دفترش را کند و گفت:
«بگیر بنویس. اینجا اگه ننویسی، دیوونه می‌شی.»

نخستین جمله‌ای که نوشتم، یادآوری حرف بازجو بود:
«قول بده جز حقیقت چیزی نگویی، وگرنه کارت زار است.»

به او گفتم:
«مگر شما دنبال حقیقتید؟ شما، در بهترین حالت، عمله‌ی یک نظام سرکوبگر هستید. اگر واقعاً دنبال حقیقت بودید، هزار بار این شغل رو رها کرده بودید.»

و حالا، یک سال بعد، هنوز گاهی نیمه‌شب‌ها از خواب می‌پرم، با صدای تهویه‌ای که دیگر نیست. هنوز خاطره‌ی آن شب نخست، آن نور سرد، آن نگاه‌های کنجکاو، و آن خنده‌های تلخ، با من است.

و تنها چیزی که هنوز ذهنم را رها نمی‌کند، این پرسش است:

اگر یک بند عمومی، با همه‌ی رفت‌وآمد، سر و صدا، و حضور آدم‌ها، می‌تواند این‌چنین خردکننده و بی‌رحم باشد، پس در سلول‌های انفرادی چه می‌گذرد؟
بر سر آن هم‌وطنانی که هفته‌ها و ماه‌ها در انفرادی محبوس بوده‌اند چه آمده است؟
در سکوتی مطلق یا نوری همیشگی، بدون هم‌صحبت، بدون هوا، بدون امید...
فقط با صدای قدم‌های بازجو و قفل در.

تصورش هم جانکاه است.
تحملش، از تصورش هم سخت‌تر.
https://www.tg-me.com/h_bagherinia
اعدام، فقط گرفتن جان یک انسان نیست.
بهروز اسدی

پس از هر اعدام، خانواده‌ای فرو می‌پاشد، جامعه‌ای زخم می‌خورد، و ترسی تازه در تار و پود اجتماع می‌نشیند.

اعدام، ابزار عدالت نیست؛ سلاحی است برای سرکوب.

اعدام در ایران دیگر «مجازات» نیست، بلکه «ابزار قدرت» است. با آماری نگران‌کننده از ۵۱۱ مورد اعدام طی پنج ماه نخست سال ۲۰۲۵ – و تنها بخشی از آن‌ها رسانه‌ای شده – حاکمیت نه عدالت، که خشونت ساختاری را بازتولید کرده است و بدون وقفه ادامه میدهد .

اعدام‌های امروز، پیام‌آور عدالت نیستند؛ آن‌ها بذر ترس می‌کارند،  و وجدان‌ها را هدف می‌گیرند و جامعه را ویران می‌سازند. اعدام‌ها دیگر «پایان یک پرونده» نیستند؛ بلکه آغاز زنجیره‌ای از رنج‌اند.
دادگاه‌های بیداد، سرکوب کارگران و اعتراف‌های اجباری

از کارگران کامیون‌دار تا معترضان بی‌سلاح؛ سرکوب با تهدید، بازداشت، شکنجه و اعترافات اجباری ادامه دارد. رأی‌ها در  بیدادگاه‌هایی صادر می‌شود که نه قانون، بلکه ترس بر آن‌ها حاکم است.

آماری که هشدار می‌دهد
تنها در ماه مه ۲۰۲۵، دست‌کم ۱۵۲ اعدام انجام شده است:
۴ زن
۵ شهروند افغان
۱۹ شهروند بلوچ
بسیاری بدون وکیل مستقل، بدون دادگاه شفاف، و حتی بدون حق اعتراض اعدام شده‌اند. این‌ها جنایت‌هایی است که باید جهان ببیند و واکنش نشان دهد.
اعتصاب زندانیان: پژواکی از درون سیاه‌چال‌ها این رژیم تبهکار است .
اکنون بیش از ۷۱ هفته است که زندانیان ۴۴ زندان در ایران، سه‌شنبه‌ها اعتصاب غذا می‌کنند. آن‌ها از درون زندان، صدای خاموش‌شده‌ی هم‌بندی‌هایشان را می‌شنوند. این مبارزه خاموش، باید  تبدیل به فریادی جهانی  نه به اعدام شود.

قصاص: عدالت یا انتقام؟
یکی از تراژیک‌ترین ابعاد اعدام در ایران، تحمیل اجرای حکم به خانواده قربانیان است. مشارکت اجباری در مرگ، خانواده‌ها را به بخشی از چرخه خشونت تبدیل می‌کند. این عدالت نیست؛ عدالت انتقام‌محور است که وجدان عمومی را جریحه‌دار و جامعه را آلوده و مسموم می‌کند.
وظیفه ما: فرهنگ‌سازی، اعتراض و اقدام
فرهنگ «نه به اعدام، نه به قصاص» باید به مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها، خانه‌ها و رسانه‌ها راه یابد. معلمان متعهد، روشنفکران، هنرمندان و فعالان اجتماعی باید آن را وظیفه‌ای اخلاقی بدانند. در جامعه‌ای که حاکمیت سیاسی-مذهبی فردیت را نفی می‌کند، ایستادن در برابر اعدام، ایستادن برای کرامت انسانی است.
برای بالابردن هزینه جمهوری‌اسلامی
باید  از نهادهای بین‌المللی خواستار اعمال فشار های عملی شد
۱. بیانیه‌های رسمی، قوی و مداوم از سوی پارلمان‌ها علیه اعدام در ایران.
۲.ایجاد کارزار های کفالت های سیاسی از سیاستمداران ،هنرمندان  و شخصیت های با نفوذ جامعه در
پذیرش  کفالت  افراد در معرض خطر  اعدام
۳. فشار دیپلماتیک برای توقف فوری احکام اعدام، به‌ویژه در پرونده‌های فاقد شفافیت
۴. تحریم هدفمند مقاماتی که در صدور یا اجرای احکام اعدام نقش دارند.
۵. ارجاع پرونده ایران به دادگاه کیفری بین‌المللی (ICC) برای بررسی «جنایت علیه بشریت» تحت ماده ۷ اساسنامه رم
اعدام، بحران داخلی نیست؛ تهدید نظم بین‌المللی است
اعدام‌های جاری در ایران تنها نقض حقوق بشر نیستند، بلکه حمله‌ای به اصول بنیادین حقوق بین‌الملل‌اند. هر روز تأخیر، جان بی‌گناهی را می‌گیرد.
اکنون زمان اقدام است
امروز، صدای خاموش‌شده‌ی صدها انسان، به پژواک جهانی نیاز دارد.
بیایید این صدا باشیم، پیش از آن‌که دیرشود.
فراخوان ۸۴ سازمان و نهاد حقوق بشری برای اعتراض به اعدام شهروندان افغانستانی در ایران

سازمان حقوق‌ بشر ایران همراه با ۸۳ سازمان و نهاد ایرانی و بین‌المللی در بیانیه‌ای خواستار تلاش جامعه جهانی برای توقف اعدام شهروندان افغانستانی در ایران شدند
.

اعدام شهروندان افغانستانی در ایران به طرز کم‌سابقه‌ای افزایش یافته است. این اعدام‌ها بلافاصله پس از سلطه مجدد طالبان بر افغانستان در سال ۲۰۲۱ با اعدام پنج شهروند افغانستانی آغاز شد.
این روند با ۱۶ اعدام در سال ۲۰۲۲ ادامه یافت، در سال ۲۰۲۳ به ۲۵ اعدام رسید و در سال ۲۰۲۴ آمار چشمگیر ۸۰ اعدام در سال ۲۰۲۴ ثبت شد. اکنون که پنج ماه از سال ۲۰۲۵ میلادی می‌گذرد، دست‌کم ۳۲ شهروند افغانستانی اعدام شده‌اند.

برای خواندن متن کامل این فراخوان بر روی لینک زیر کلیک کنید:

https://iranhr.net/fa/statement/73/
مجموعهٔ شش جلدی مهارت‌های زندگی
نوشتهٔ دکتر محمدرضا سرگلزایی
تجدید چاپ شد:
🔹 خودت را دوست داری؟ (خودآگاهی)
🔹 من این سرنوشت را نمی‌خواهم (حل مسأله)
🔹 زندگی، فکر و دیگر هیچ (تفکر نقاد و تفکر خلاق(
🔹 ماجراهای عاشقانه (روابط عمیق بین فردی)
🔹 نامه‌هایی به آسمان (معنویت)
🔹 ده سؤال بی‌جواب (تفکر نقاد)

🔹 فایل‌های صوتی این کتاب‌ها قبلا در کانال تلگرامی پادکست‌های دکتر سرگلزایی منتشر شده‌اند:
https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/1337

🔹 تلفن ناشر- انتشارات همنشین:
۰۹۱۵۵۶۸۹۱۰۵ - آقای رضا دلقندی

🔹 قیمت ۶ جلد ۳۰۰ هزار تومان
هزینه‌ی ارسال در ایران: رایگان


@drsargolzaei
🔴 کتاب جزیرهٔ هواداران
بیست روایت از خاطرات هواداری
نوشتهٔ گروه نویسندگان

🔹 ما با هر انتخاب کوچک خود (از انتخاب روزنامه‌ای که می‌خوانیم و شبکۀ تلویزیونی که تماشا می‌کنیم گرفته تا انتخاب تیم فوتبالی که طرفدار آن هستیم و لباسی که می‌پوشیم) مشغول انتخاب جامعۀ مرجع‌مان هستیم و در نهایت نحوۀ تفکر ما تابع «اجماع این گروه مرجع» است.

🔹 «جزیره‌ هواداران» اولین کتاب از مجموعه‌‌ای‌ است که در جهت فرهنگ‌سازی، با تلاش گروهی از روان‌شناسان و هنرمندان خلاق و مستقل، آماده شده است تا کلیشه‌ها، روال‌ها و رفتارهای روزمره را به چالش بکشد و بر اهمیت تفکر انتقادی تأکید کند.

ناشر: انتشارات طرحواره
چاپ اول: ۱۴۰۱
http://www.tarhvareh.ir/


🔴 نسخه‌ی الکترونیک کتاب با موافقت تولیدکنندگان این کتاب در اختیار شما قرار گرفته است و دانلود و فوروارد آن بلامانع است:

https://www.tg-me.com/drsargolzaei/6713

🔴 نسخه‌ی صوتی کتاب نیز در کانال تلگرامی پادکست‌های دکتر سرگلزایی قرار گرفت
:
https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/1360

@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
Forwarded from یک سیزیف خوشحال (Mahsa Moeen)
هیولا نباشیم.
مهسا معین
متاسفانه رفتار بیشتر افراد جامعه ایرانی واکنشی و ناشی از تروماهای عمیق، مطالعات کم، و فقدان تفکر انتقادی است. مخالفت عمیق با اسلام و تمام ظواهر آن، در کنار حمایت شدید و افراطی از دیگر ادیان ابراهیمی بدون درک عمیق و شناخت آن ادیان، حمایت افراطی از اسراییل بدلیل نفرت از اسلام، اعراب، و ج ا بدون در نظر گرفتن جنایت‌های جنگی، تبعیض طولانی‌مدت علیه مردم فلسطین و نسل‌کشی، و حمایت بی‌پرده از شکنجه، آزار، و فقدان آزادی‌های سیاسی در زمان شاه که در حمایت از دیکتاتوری، حتی پرویز ثابتی، و شعارهای جنسیتی و غیرجنسیتی علیه به اصطلاح پنجاه ‌و‌ هفتی‌ها و بسیاری رفتارهای دیگر در عرض دو سه سال گذشته نمود پیدا کرد.

جمع این فرافکنی تروماهای ما، ایرانیان امروز را به یک جمعیت فاشیست دیکتاتور طلب تبدیل کرده است. اینکه فردی که برای جمعی کعبه آمال است با اسراییل دست دوستی داده، دلیل بر این نیست که از این به بعد هر کاری که اسراییل بکند درست است! اینکه وضعیت کنونی ایران خیلی وحشتناک است، دلیل بر این نیست که هر شکنجه و آزاری در زمان شاه درست بوده یا رفتارهای شاه بی‌ایراد بوده و نباید نقدش کرد. نوستالژی بدون تفکر انتقادی پایه و اساس فاشیسم است. اینکه ما حجاب اجباری داشتیم و تحقیر شدیم و کشته شدیم، هر زن باحجابی را بد و چندش‌آور و عامل تمام مصیبت‌های جهان نمی‌کند، و یا اینکه چون اسلام عامل بسیاری از آزارهای روانی و جسمی و جمعی ما بوده، باعث نمی‌شود که به دامن ادیان و فرقه‌های دیگر بغلتیم و از آنها بت بسازیم.


کلا بت نسازیم!!!

تبدیل ایرانیان به جمعی که هیولاوار از جنگ غزه دفاع می‌کنند، کشته‌شدن هزاران کودک را نادیده می‌گیرند، حتی به آن می‌خندد و اظهار خوشحالی می‌کنند، حکومت های دیکتاتوری و پدرسالارانه را باعث پیشرفت و آرزوی نهایی می‌دانند، به مخالفانشان توهین‌های جنسی و جنسیتی می‌کنند، از فاشیست ها و پوپولیست‌ها دفاع می‌کنند و به نوعی خود هیولا شده‌اند، باید موجب غصه جمعی و نگرانی ما باشد. باید عامل شب نخوابی‌هایمان باشد. باید برایش گریه کنیم و به سوگ بنشینیم. ما که به دنبال تغییر برای بهتر شدن هستیم، کماکان در افکار پنجاه سال پیش خودمان غرقیم و پیشرفتی نداشته‌ایم. چهارده میلیون فالوئر آیسان اسلامی از مریخ نیامده‌اند و از همین مردم ما هستند که با افتخار از فرهنگ مردسالاری، پدرسالاری، و تجاوز دفاع می‌کنند، زن‌کشی را مجاز می‌دانند، و دختر و خواهرشان را ناموس می‌خوانند، زن را برده و ملک خود می‌دانند، و فارغ از جنسیت در عمق جانشان همه هیولاهایی کوچک هستند که به ابتذال شر تن داده‌اند. این در واقع همان است که به نوعی نیچه هم می‌گوید که وقتی به چشمان هیولا نگاه کنی، خودت را می‌بینی. در جنگ با هیولا می‌توان هیولا شد.

هیولا نباشیم. آزاده باشیم. سدی باشیم در برابر فاشیسم. بگوییم نه!
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹 سخنرانی محسن مخملباف هنگام دریافت جایزه فدریکو فلینی (برای فیلم سفر قندهار) در مرکز سازمان جهانی یونسکو در سال ۲۰۰۱

🔹 متأسفانه محتوای این سخنرانی همچنان دربارهٔ افغانستان صادق است.


@drsargolzaei
2025/06/27 05:59:11
Back to Top
HTML Embed Code: