Telegram Web Link
📊 روند افزایش قیمت کتاب اینطوری است که سال ۱۳۹۱ می‌شد به‌طور متوسط و میانگین با ۵هزار و ۴۱۰ تومان، یک کتاب ۲۰۰صفحه‌ای خرید و میانگین قیمت هر صفحه کتاب ۲۷ تومان بود. سال ۱۴۰۰ این اعداد ده برابر شد، یعنی میانگین قیمت یک جلد کتاب شد ۵۴هزار و ۳۴۶ تومان و میانگین هزینه تمام‌شدۀ هر صفحه کتاب ۲۷۷ تومان بود. حالا و در شش ماهه اول ۱۴۰۲ میانگین قیمت کتابهای تولیدشده امسال به ۱۱۵هزار و ۴ تومان رسیده، میانگین تعداد صفحات کتابها مثل تیراژشان کم شده و هر صفحه کتاب ۶۰۳ تومان آب می‌خورد؛ بیست برابر سال ۱۳۹۱. (منبع: بخش گزارش آماری سایت خانه کتاب +) @ehsanname
Shab Az Shab Hai Paeizist
Shahram Nazeri
🎼 «شب از شب‌های پاییزی است» شعری از #مهدی_اخوان_ثالث با صدای شهرام ناظری و آهنگ‌سازی پژمان طاهری، از آلبوم «امیرکبیر» (۱۳۸۹) @ehsanname
احسان‌نامه
🔺 روز ۹ آگوست ۲۰۰۸ قلب #محمود_درویش، شاعر رنج‌های فلسطین و انسان معاصر از تپیدن ایستاد. بخشی از شعر بلند او در رثای یکی دیگر از فرزندان مشهور فلسطین، ادوارد سعید را بشنویم که گفتگویی است بین شاعر و دوستش @ehsanname
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«خون، خون، و خون ... در شکوفه بادام، در پوست موز، در شیر کودک، در نور و سایه، در دانۀ گندم ... خون در روز، خون در تاریکی، خون در کلام ...» بخشی از سوگسرود شاعر بزرگ فلسطینی #محمود_درویش که دریغا مدام تکرار می‌شود @ehsanname
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست ... شعر سعدی و صدای گلپا در فیلم «مده‌آ» پیر پائولو پازولینی (۱۹۶۹). بخش عمدۀ موسیقی این فیلم از برنامه‌ای است که استادان نورعلی برومند، اصغر بهاری، فرامرز پایور و اکبر گلپایگانی به سال ۱۳۳۵ در یونسکو اجرا کرده بودند. تک‌نوازی سنتور استاد پایور بیشتر مورد توجه پازولینی بوده ولی در این سکانس از صدای گلپا به همراه تار نورعلی‌خان برومند استفاده شده است. گلپا به دلیل رعایت نکردن کپی‌رایت از پازولینی شکایت کرد و به گفتۀ خودش یک میلیون دلار هم غرامت دریافت کرد. (+) @ehsanname
🔹اداره کتاب وزارت ارشاد «سامانه نظارت مردمی بر آثار منتشر شده» راه انداخته است. یعنی که ملت بروند و لابه‌لای صفحات کتاب‌های مجوز نشر گرفته بگردند و «موارد مغایر با ضوابط نشر را برای بررسی دقیق‌تر، برخورد و جبران گزارش کنند». اسم این کار را «نظارت پسینی» و «سالم‌سازی محتوایی» گذاشته‌اند و وعده کرده‌اند از گزارش‌های «صحیح» قدردانی هم می‌شود. (از روی خبر ایبنا رونویسی کردم.)

دو حالت دارد: یا اساتید از میزان ممیزی و خطخطی بررس‌های اداره کتاب راضی نیستند و فکر می‌کنند آن جدیت لازم را از خودشان نشان نمی‌دهند و دارند دلرحمی می‌کنند و آن‌قدر از دستشان دررفته که باید نتیجه کار آنها مجددأ ارزیابی شود که خب، این چه ربطی به ما خوانندگان دارد؟ موضوع را با همکاران خودشان حل کنند.

حالت دوم این است که اتفاقأ خیلی هم از ممیزها و بررس‌های فعلی راضی‌اند، اما فکر می‌کنند دولت‌های گذشته به اندازه کافی گیر نداده‌اند و ناشرها و نویسندگان در آن قدیم ندیم‌ها می‌توانستند ماموران سانسور را فریب بدهند که خب این حالت هم نیازی به خبرکشی و راپورت دادن ندارد. کافی است کمی تحمل‌ بفرمایند و صبر کنند تا همین نسخه‌های باقیمانده تمام شود و آن وقت مأموران هشیار، تکلیف کتاب‌های تجدید چاپی را مشخص کنند.

همه می‌دانیم که در روزگار فعلی اگر کسی بخواهد حرف بوداری بزند، سراغ مجوز چاپ نمی‌آید و بساط نشر اینترنتی یا زیرزمینی بدون مجوز برقرار است. دیگر کتاب با تیراژ متوسط ۹۲۷ نسخه (آمار کتابهای ۱۴۰۲) این‌همه خط و نشان و طرح و سایت و سامانه لازم ندارد. قدما معتقد بودند باید فکر نان بود که خربزه، آب است!
@ehsanname
احسان‌نامه
🔺در جریان مسابقه اوپن شطرنج مسکو، روبات شطرنج‌باز انگشت یک پسربچه هفت ساله را شکست. علت قاطی کردن روبات این بوده که پسرک بعد از انجام حرکت خودش، عجله کرده و به روبات فرصت انجام حرکت نداده و بازوی روباتی هم انگشت او را گرفته و فشار داده. آیزاک آسیموف، نویسنده…
🔸گاردین - روباتی در کره جنوبی روز چهارشنبه در یک شرکت بسته‌بندی محصولات کشاورزی به مردی ۴۰ساله حمله کرده، سینه و صورت او را له کرد و باعث مرگ مرد شد. قربانی برای بررسی حسگرهای دستگاه آمده بود و چون با جعبه‌ای در دست نزدیک روبات شد، روبات مسئول بسته‌بندی جعبه‌های فلفل‌ دلمه‌ای، جعبۀ مرد را از همان جعبه‌های سبزیجاتی فرض کرد که بلند می‌کرد و روی پالت می‌گذاشت. هفت سال پیش که روبات دیگری در برلین، در کارخانه فولکس‌واگن جوان ۲۲ساله تعمیرکارش را کشت (+) سوالات حقوقی مطرح شد که آیا باید این مورد را قتل به حساب آورد؟ و چه کسی را باید مقصر دانست؟ ما، ترس‌های آیزاک آسیموف را زندگی می‌کنیم. @ehsanname
🔸اگر از گزارش آرش رادی در مورد بازدیدش از موزه باستان‌شناسی رشت (در اعتماد) و سطل آشغال شدن سفالینه‌ای باستانی تأسف‌ خوردید، به یاد بیاورید که این وضع منحصر به همین یک موزه نیست و اغلب بناهای کهن و میراث فرهنگی کشورمان حفاظت چندانی ندارند @ehsanname
🔸وزیر ارشاد در مراسم بزرگداشت روز کتاب فرموده‌اند: «میزان فروش کتاب در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال قبل از آن ۲۴۷ درصد رشد کرده و در این ۸ ماه [امسال] نسبت به سال گذشته ۵۸ درصد بیشتر شده است.» (اصل خبر)

نمی‌دانم منبع آمار آقای وزیر کجاست؟ و واحد آن چیست؟ یعنی منظورشان تعداد نسخه‌های فروخته‌شده است یا مجموع قیمت پشت جلد کتابهای فروش‌رفته؟ و بعد این را چه نهادی و چطور محاسبه کرده است؟ چون اتفاقاً یکی از مشکلات بازار کتاب ما نبود سامانه‌ای برای رصد فروش کتابها و در نتیجه به دست آوردن فهرست پرفروش‌ها و رفتار فرهنگی مخاطبان است.

تنها آمارهای رسمی کتاب در کشور ما، یکی گزارش‌های آماری خانه کتاب، از تولید کتاب است که شاید بشود برای کار مقایسه، کل تولید یک بازۀ زمانی خاص را معادل خرید کتاب در همان بازه فرض کرد. از همین آمارها معلوم می‌شود مجموع تیراژ تمام کتابهای منتشر در ۱۴۰۱ نسبت به سال قبلش ۹.۲ درصد کاهش و قیمت پشت جلد تمام کتابهای ۱۴۰۱ نسب به سال قبلش ۴۰ افزایش داشته، که خب با آمار جناب وزیر متفاوت است. دیگر آمار کتابی، میزان فروش نمایشگاه کتاب تهران است که هرچند معادل کل فروش سالانه نیست، اما بالاخره می‌تواند مشتی از خروار باشد و اسباب مقایسه. در این مورد هم فروش نمایشگاه امسال نسبت به پارسال افزایش ۷۹ درصدی قیمت کتاب‌ها و فقط رشد ۱۴ درصدی فروش تعداد کتاب‌ها را داشته (از اینجا). در ۱۴۰۰ هم که به خاطر کرونا نمایشگاه کتاب برگزار نشده بود تا امکان مقایسه با فروش ۱۴۰۱ باشد.

دردسرتان ندهم، خلاصه‌اش اینکه به خاطر افزایش قیمت‌ها فروش ریالی کتاب بالا رفته، ولی نه این‌قدر. خبر رشد ۲۴۷ درصدی فروش احتمالاً یک آرزو و دعای خیر است. ما هم برای صنعت نشر ایران آرزوی موفقیت داریم.
@ehsanname
احسان‌نامه
▪️«افسوس که افسانه‌سرایان همه خفتند/ اندوه که اندوه‌گساران همه رفتند ...» استاد محمدعلی اسلامی ندوشن هم درگذشت. این پژوهشگر نامدار ادبیات، متولد ۱۳۰۴ بود و دکترای حقوق بین‌الملل از دانشگاه سوربن داشت. قاضی، استاد دانشگاه، مترجم، شاعر و از بهترین نویسندگان…
🔰 یک سال و نیم بعد از درگذشت استاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، بنا به وصیتش پیکر او از کانادا به ایران برمی‌گردد تا در نیشابور، در کنار خیام و عطار دفن شود. مراسم وداع با استاد، صبح دوشنبه ۲۹ آبان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
@dr_eslaminodoushan
@ehsanname
احسان‌نامه
🔰 یک سال و نیم بعد از درگذشت استاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، بنا به وصیتش پیکر او از کانادا به ایران برمی‌گردد تا در نیشابور، در کنار خیام و عطار دفن شود. مراسم وداع با استاد، صبح دوشنبه ۲۹ آبان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران @dr_eslaminodoushan…
غم‌انگیزترین بخش «شاهنامه»؟ به انتخاب من یک مصرع در نامۀ رستم فرخزاد، سپهسالار ایران در زمان یزدگرد سوم. نامه رستم به برادرش پیش از نبرد قادسیه البته مخلوطی است از پیشگویی‌های آخرالزمانی منسوب به جاماسب حکیم (داماد زرتشت)، تمهیدهای داستانی و احساسات شدید وطن‌دوستی. از جمله جایی که رستم فرخزاد از پایان کار خودش خبر می‌دهد:
که من با سپاهی به سختی درَم
به رنج و غم و شوربختی درَم
رهایی نیابم سرانجام ازین
خوشا بادِ نوشینِ ایران‌زمین
و آخ از این مصرع چهارم، آخ از حسرت هر چیز و خاطرۀ کوچکی از وطن، آخ از آن همه خاطره و شور و رنجی که در همین چند کلمه است، ... «خوشا باد نوشین ایران‌زمین»!
@ehsanname
«در این سرما و باران، یار خوشتر»
آقای مولانا گفته است
@ehsanname
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸شاعر سوری، #غیاث_المدهون زمان جنگ سوریه در شعری گفته بود: «هر موشکی که روی دمشق می‌افتد برگی از کتاب دکارت کنده می‌شود». حالا این وضع کتابفروشی سمیر منصور، بزرگترین کتابفروشی شهر غزه است. (+) @ehsanname
Forwarded from کاغذ
طبع‌آزمایی فرزاد، مینوی، صناعی و خانلری

سال‌ها پیش نشریهٔ یغما محض تفنن ترجمهٔ چهار ادیب از شعر کوتاهی سرودهٔ ادنا سنت وینسنت میلی را منتشر کرد. متن اصلی شعر و ترجمه‌ها را در زیر بخوانید (ترتیب ترجمه‌ها طبق ترتیب یغما است):

My candle burns at both ends,
It will not last the night:
But O my foes and my friends
It gives a lovely light.

▪️Edna St. Vincent Millay


▪️مسعود فرزاد
دلم شمعی است کاندر بزم ذوق از هر دو سر سوزد
امیدی نیست کاین شمعِ سبکسر تا سحر سوزد
ولی شادم که روشن‌تر ز هر شمعِ دگر سوزد
گذشت از پا و سر چون او نه هر بی‌پا و سر سوزد

نه زی شمع دگر دوزد نظر جانانه شیرین‌تر
نه از شمع دگر ماند به دهر افسانه شیرین‌تر

▪️مجتبی مینوی
عمرم شمعی است کز دو سر می‌سوزد
ای دوست مگو که بی‌ثمر می‌سوزد
هرچند که شب را نرساند به سحر
روشن‌تر و تابناک‌تر می‌سوزد

▪️محمود صناعی
عمرم شمعی است کز دو سر سوزد
دانم نرسد که تا سحر سوزد
ای دوست چه غم اگر نپاید دیر
روشن‌تر و تابناک‌تر سوزد

▪️پرویز ناتل خانلری
گر شمع وجودم از دو سر می‌سوزد
تا ظن نبری که بی‌ثمر می‌سوزد
شب را نرساند به سحر، لیک ای دوست،
بنگر که چه با فروغ و فر می‌سوزد


دوست عزیزم، علیرضا اسماعیل‌پور هم دست به قلم شد و بعد از چند دهه، به این طبع‌آزمایی پیوست:

▪️علیرضا اسماعیل‌پور
شمع من سوزد از دو سر این‌سان
گرچه شب تا سحر نمی‌مانَد
لیک، ای دشمنان و ای یاران!،
پرتوی خوش به ظلمت افشانَد


#بایگانی #مطبوعات #شعر

@kaaghaz
فکر کن هشتاد و چند سال پیش بری کارگاه آهنگری و یه در سفارش بدی برای دبیرستان نمازی شیراز و تاکید کنی که:"با تِمِ کلیله و دمنه لطفا!" آهنگر هم برداره دو قصه "روباه و لک‌لک" و "روباه و زاغ" را روی در به صورت قرینه نقش بزنه.

الان اما درِ مدارس ما از درِ گاراژ قابل تشخیص نیست.

https://twitter.com/yari2113/status/1727064898918629407

چه شاهکاری خلق کرده استاد آهنگر ناشناس
... از تیرگی در دیگر گشاده است
ابرِ ستیزه از چه سبب ایستاده است؟

شعری از یکی از دستنویس‌های نیما که فرهنگستان به تازگی بر روی سایت خود منتشر کرده است @ehsanname
🌺 وصیت‌نامه دکتر اسلامی ندوشن، امروز در مراسم تشییع او در نیشابور خوانده شد. طبق وصیتنامه امتیاز چاپ و تجدید چاپ کتابهای استاد به نهاد آرامگاه فردوسی واگذار شده تا حق‌التألیف آنها، صرف کاشتن گل در محوطه آرامگاه و جاده مشهد به توس شود. (+) عشق، این شکلی است.
@ehsanname
Forwarded from حکمت طبیعی
📜

🔹 قال محمّد بن زکریا:

السموم ثلاثة: أكل الشواء المغموم، واللبن الفاسد، والسمك المنتن. ١٢

🔸 أقول: الغمّ أشدّ منها.


در حاشیه دستنویسی طبی دیدم که نوشته بود:
🔹 رازی گفت: سموم سه است؛ خوردن گوشتِ مانده و شیر فاسد و ماهیِ بوگرفته.
🔸 حاشیه نویس افزوده است: می‌گویم غمّ شدیدتر از این هر سه است.

#رازی

🌾 @naturalphilosophy
چقدر دوست دارم این «چند نفر از اهالی شعر» را ببینم و بهشون بگم: شماها دیگه خیلی خفن هستید، بابا!
🍉 یادداشت کوتاهی از دکتر شروین فریدنژاد، از برجسته‌ترین پژوهشگران مطالعات ایرانی در حال حاضر، در مورد یلدا:

نام یلدا در متون باستانی ایران نیامده. کهن‌ترین یادکرد نام یلدا را می‌توان در کتاب «آثار الباقیه» بیرونی از سدهٔ چهارم و پنجم هجری یافت که یلدا یا «میلاد مسیح» را به نقل از مسیحیان خوارزم، از جشن‌های مشترک مسیحیان ملکایی، یعقوبی و نسطوری و زمان آن را بیست‌و‌پنجم دسامبر می‌داند. ‎یلدا از همان زمان در قرن پنجم و به پیروی از مسیحیان ایرانی در شعر و متون ادب فارسی هم به معنای جشن میلاد مسیح وارد می‌شود و با مفهوم بلند‌ترین شب سال قرین‌ می‌گردد و به مرور زمان پیوندش با میلاد مسیح فراموش می‌شود. در زمانی نامعلوم، نام یلدا جایگزین نام «آذر جشن»، جشن باستانی زرتشتیان در آغاز زمستان، می‌گردد که به نام شب چله هم شناخته می‌شده. امروزه هم یلدا و هم چله نام این جشن ایرانی است که البته ربطی هم به میترائیسم رومی و تولد میترا و... ندارد. آنا کراسنوولسکا، ایران‌شناس و اسطوره‌پژوه معاصر لهستانی، در آثار و نوشته‌هایش برای نخستین بار به آذر جشن و‌ ارتباط آن با یلدا و شب چله و تطور این نام و شکل این جشن باستانی پرداخته است، از جمله در «چند چهره کلیدی در اساطیر گاه‌شماری ایرانی» (۱۹۹۸) و‌ «شب چله» (۱۹۹۹). کتاب اول با ترجمه‌ ژاله متحدین (نشر ورجاوند) به فارسی ترجمه شده.
🍉@ehsanname
2025/10/26 08:16:58
Back to Top
HTML Embed Code: