Forwarded from احساننامه
🗓 در اساطیر ایرانی، دهم بهمن سالروز کشف آتش است. این کشف به هوشنگ، پادشاه افسانهای انسانهای اولیه نسبت داده میشود که وقتی خواست ماری را با پرتاب سنگ بکشد، متوجه شد از برخورد سنگ به کوه جرقههایی تولید میشود. فردوسی در «شاهنامه» ماجرا را اینطور روایت کرده:
برآمد به سنگ گران سنگِ خرد
هم آن و هم این سنگ گردید خرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پیش جهانآفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آنگاه قبله نهاد
برگزاری جشن سده در ۱۰ بهمن یادآور همین کشف و ورود به عصر آهن است. در اساطیر یونانی، آتش هدیهای از طرف خدایان و موجودات ماورایی است، در اساطیر ایرانی اما این هدیه، خط و نوشتن است که دیوهای اسیرشده به دستِ طهمورث (پسر همین هوشنگ) برای آزادی پرداختند. تصویر بالا، نگارۀ کشف آتش از نسخۀ خطی «شاهنامه» مورخ ۷۴۱ق و محفوظ در کتابخانه چستربیتی در دوبلینِ ایرلند است. @ehsanname
برآمد به سنگ گران سنگِ خرد
هم آن و هم این سنگ گردید خرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پیش جهانآفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آنگاه قبله نهاد
برگزاری جشن سده در ۱۰ بهمن یادآور همین کشف و ورود به عصر آهن است. در اساطیر یونانی، آتش هدیهای از طرف خدایان و موجودات ماورایی است، در اساطیر ایرانی اما این هدیه، خط و نوشتن است که دیوهای اسیرشده به دستِ طهمورث (پسر همین هوشنگ) برای آزادی پرداختند. تصویر بالا، نگارۀ کشف آتش از نسخۀ خطی «شاهنامه» مورخ ۷۴۱ق و محفوظ در کتابخانه چستربیتی در دوبلینِ ایرلند است. @ehsanname
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺خب البته مخاطب میفهمد که سخنران، یکی از صفرها را ندیده، ولی رییس سازمان سینمایی مملکت نباید خودش شک کند که مولانا اهل دهه ۱۳۲۰ و معاصر پهلوی دوم نبوده؟! @ehsanname
🔸این هفته پویش شهرداری تهران برای سرودن مصراع دوم «به ایران سلام و به تهران درود» با استقبال مواجه شده و کاربران ادامههایی عمدتاً انتقادی گفتند: در نقد شهرداری («ترافیک همت که ما را نمود» + یا «همَش ناترازی، همَش بوی دود» +)، نقد زمانه («که سهمم از این شهر جز غم نبود» + یا «به یزدان قسم حق ما این نبود» +)، نقد یار جفاکار («اگر دیر کنی seen پیامک چه سود؟» + یا «بیا تا ببینیم همو زود به زود» +)،... و نقد خود این طرح («ولی جای ویرگول آنجا نبود!» +). اما اگر فرض کنیم منظور طراح از قرار دادن فراخوان روی عکس فردوسی، این بوده که ایشان باید پاسخ بدهد، اتفاقا استاد فردوسی هم جوابهای جالبی دارد. در تورق سرسری شاهنامه این چند مصرع پیدا شد که با دقت بیشتر، مصرعهای مناسبتری هم میشود یافت:
➖که شد روی خورشیدِ تابان کبود
➖کز ایران سخن با که باید سرود؟
➖رُخَش گشت پر خون و دل پر ز دود
➖که از غم چه داری دلت پر ز دود؟
➖نوشته چنین بود، بود آنچه بود
➖سرِ بختِ ایرانیان گشته بود
➖کسی را ز اندیشه مایه نبود
➖چنین بازگشتی و شرمت نبود!
➖وگر من ستایم، که یارَد شنود؟
➖حکیما، چو کس نیست، گفتن چه سود؟!
➡️ @ehsanname
➖که شد روی خورشیدِ تابان کبود
➖کز ایران سخن با که باید سرود؟
➖رُخَش گشت پر خون و دل پر ز دود
➖که از غم چه داری دلت پر ز دود؟
➖نوشته چنین بود، بود آنچه بود
➖سرِ بختِ ایرانیان گشته بود
➖کسی را ز اندیشه مایه نبود
➖چنین بازگشتی و شرمت نبود!
➖وگر من ستایم، که یارَد شنود؟
➖حکیما، چو کس نیست، گفتن چه سود؟!
➡️ @ehsanname
Forwarded from کاغذک
خداقوت، ناشران پرکار!
۱۰ ناشر پرکار کشور رویهمرفته ۴ کتاب تجدید چاپ کردند
گزارش آمار نشر کتاب در دی ماه ۱۴۰۳ نشان میدهد ۱۰ ناشر عمومی پرکار ایران در ماه گذشته ۶۱۶ کتاب چاپ اول منتشر کردهاند، در حالی که تنها ۴ کتاب تجدید چاپ داشتهاند.
یعنی حتی ۱ ٪ از کتابهایشان هم تجدید چاپ نشده؟
از نظر تخصصی، چنین ناشرانی تنها در صورتی میتوانند ادامه حیات دهند که واقعاً ناشر نباشند و درآمدشان از جای دیگری غیر از انتشار و فروش کتاب باشد، چون کتاب چاپ اول معمولاً هزینههای تولیدش را هم پوشش نمیدهد.
۱۰ ناشر پرکار کشور رویهمرفته ۴ کتاب تجدید چاپ کردند
گزارش آمار نشر کتاب در دی ماه ۱۴۰۳ نشان میدهد ۱۰ ناشر عمومی پرکار ایران در ماه گذشته ۶۱۶ کتاب چاپ اول منتشر کردهاند، در حالی که تنها ۴ کتاب تجدید چاپ داشتهاند.
یعنی حتی ۱ ٪ از کتابهایشان هم تجدید چاپ نشده؟
از نظر تخصصی، چنین ناشرانی تنها در صورتی میتوانند ادامه حیات دهند که واقعاً ناشر نباشند و درآمدشان از جای دیگری غیر از انتشار و فروش کتاب باشد، چون کتاب چاپ اول معمولاً هزینههای تولیدش را هم پوشش نمیدهد.
کاغذک
خداقوت، ناشران پرکار! ۱۰ ناشر پرکار کشور رویهمرفته ۴ کتاب تجدید چاپ کردند گزارش آمار نشر کتاب در دی ماه ۱۴۰۳ نشان میدهد ۱۰ ناشر عمومی پرکار ایران در ماه گذشته ۶۱۶ کتاب چاپ اول منتشر کردهاند، در حالی که تنها ۴ کتاب تجدید چاپ داشتهاند. یعنی حتی ۱ ٪ از…
🔺کتابهای یکی از این ناشران پرکار را در سایت ketab.ir دیدم. مجموعهای بود از کتابهای زیر ۴۰صفحه و نیز عناوین پرفروش بازار با اسم مترجمهای جدید: از «آیشمن در اورشلیم» و «کتابخانه نیمهشب»، ... تا «فقر احمق میکند». قاعدتاً همه از این وضع هم راضی هستند، از آن کسی که برای ارتقای شغلی نیاز به داشتن چند عنوان کتاب داشته، ناشری که برای گرفتن امکانات نیاز به تولید سالانه فلان تعداد کتاب داشته، و مسئولان محترمی که آمار تولیدات زمان مدیریتشان بالاتر میرود. خدا قوت.
🔹تماشای تندیسهای فردوسی، از آن دست چیزهایی است که حتی وسط انبوه خبرهای منفی هم حال آدم را خوش میکند.. وجود این مرد، برای ما ایرانیان چیزی بیشتر از تاریخ و ادبیات است. مردی که در زمانهای پرآشوب کاری بزرگ را یکتنه برعهده گرفت و برای آن سی سال عمر صرف کرد، تا با خلق یکی از بزرگترین و بهترین آثار ادبیات فارسی سهمی عظیم در حفظ هویت ملی ایرانیان داشته باشد، حالا به یک نماد تبدیل شده. نمادی از پایداری و تابآوری و امیدواری در سختترین لحظات. تندیس فردوسی دانشگاه تهران در روز برفی ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ (عکس از اینجا) @ehsanname
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«شبه ... خیلی شبه ... خورشید رفته یه جایی پشت کوه سنگر گرفته
یهجوری شب که حتی مرغ شبخون از این تاریکخونه پر گرفته»
@ehsanname
🔸شعر و صدای #غلامرضا_طریقی عزیز (+)
یهجوری شب که حتی مرغ شبخون از این تاریکخونه پر گرفته»
@ehsanname
🔸شعر و صدای #غلامرضا_طریقی عزیز (+)
احساننامه
▪️ژانکلود کَریِر، فیلمنامهنویس مشهور فرانسوی در ۸۹سالگی درگذشت. کریر متولد ۱۹۳۱، نویسنده و بازیگر و کارگردان بود، برای کارگردانان زیادی فیلمنامه نوشت که همکاری طولانیاش با لوییس بونوئل، کارگردان اسپانیایی، بسیار شاخص است و به نگارش فیلمنامههای آثار مهمی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸یک روایت ساده، تاثیرگذار و انسانی، به شدت انسانی از زبان خانم نهال تجدد، نویسنده و همسر ژانکلود کریر، کارگردان فرانسوی - برشی از برنامه «اکنون» @ehsanname
🔺خبر از هر نظر بامزه است. امسال دبیرخانه جایزۀ کتاب سال اعلام کرد در گروه تاریخ ۱۴ کتاب نامزد نهایی هستند (+) که یعنی از نظر داوران این جایزه، سال گذشته کتابهای تاریخی خوب زیادی منتشر شده بوده. اما وقتی نتایج اعلام شد، معلوم شد نه، داورها آنقدر هم از کتابها خوششان نمیآمده و هیچکدام از آن ۱۴ اثر را به عنوان برگزیده انتخاب نکردند و فقط ۵ عنوان را شایستۀ تقدیر و باریکلا دانستند (+). حالا داشته باشید که از بین ۵ تقدیری، تنها اثر مربوط به تاریخ ایران باستان، که کتابی بسیار خواندنی و درجه یک هم هست، اثر جدیدی نیست و قبلاً (سال ۱۳۹۸) در دو جلد منتشر شده بود. خود نویسندۀ فاضل کتاب هم در مقدمه کتابش این نکته را آورده که این، خلاصۀ آن دو جلد است و تعلیقات و منابع و فلان ندارد (+). طنز ماجرا اینطوری کامل میشود که اصل دوجلدی این اثر، قبلا در کتاب سال دیده و پسندیده نشده بود! @ehsanname
🔺این، صحنۀ کلیدی انیمیشن «در سایه سرو» است: جایی که مرغان دریایی به نهنگ مانده در گل حمله میکنند و واکنشهای پدر و دختر، مسیر قصه و زندگی خودشان را عوض میکند. اسکار بردن این انیمیشن، خبر خوبی است وسط این همه اخبار منفی که مثل مرغان دریایی به ما هجوم آوردهاند. سومین اسکار سینمای ایران بر شیرین سوهانی و حسین ملایمی، خالقان این انیمیشن و بر همۀ آنهایی که به فکر نهنگهای در گل مانده هستند مبارک باشد. بخت خوابآلود ما بیدار خواهد شد مگر
@ehsanname
🎬 نسخۀ باکیفیتی از انیمیشن دیدنی «در سایه سرو» اینجا هست. میتوانید سر صبر تماشا کنید و لذت ببرید.
@ehsanname
🎬 نسخۀ باکیفیتی از انیمیشن دیدنی «در سایه سرو» اینجا هست. میتوانید سر صبر تماشا کنید و لذت ببرید.
📗 کتابی که ایلان ماسک در مورد ایران میخواند، «آناباسیس» از گزنفون است. آناباسیس لغتی یونانی به معنی بالا رفتن است و این کتاب شرح سفری است که گزنفون و دیگر سربازان مزدور، سال ۴۰۱ قبلمیلاد، از ساحل مدیترانه به کوهستانهای ایران انجام دادند. ماجرا از این قرار بود که شاهزاده کورشِ کوچک، خود را بیشتر از برادرش اردشیر دوم مستحق پادشاهی میدانست. کورش در سارد (در ترکیه امروزی) فرماندار بود و توانست سپاهی از سربازان یونانی جمع کند. دو برادر، جایی به نام کوناکسا در ۷۰کیلومتری شمال بابِل به هم رسیدند. با کشته شدن کورش، جنگ مغلوبه شد و سربازان یونانی فرار کردند. گزنفون همراه با دههزار سرباز باقیمانده برگشت و آناباسیس را از خاطرات این سفر نوشت. مسیر گزنفون از دل قلمرو هخامنشی میگذشت (نقشه از کتاب «تاریخ مصور ایران هخامنشی» نشر سایان، ص۱۵۸) و این کتاب علیرغم برخی بزرگنماییها، اطلاعات دست اولی از آن عصر دارد. به علاوه آناباسیس از منظر استراتژی اهمیت دارد (دلیل احتمالی علاقۀ ایلان ماسک). آناباسیس را اولین بار حسینقلیمیرزا سالور، برادرزادۀ ناصرالدین شاه به فارسی برگرداند و تاکنون چندین بار ترجمه شده است. @ehsanname
Sheyda
Alireza Ghorbani
قطعه شیدا
خواننده: علیرضا قربانی
آهنگساز و تنظیم کننده: حسام ناصری
شاعر: غلامرضا طریقی
@gholamrezatarighi
خواننده: علیرضا قربانی
آهنگساز و تنظیم کننده: حسام ناصری
شاعر: غلامرضا طریقی
@gholamrezatarighi
♦️اعلام فرمودند که شعار نمایشگاه کتاب اردیبهشت ۱۴۰۴ «بخوانیم برای ایران» است (+). کاری ندارم که اصلا نمایشگاه کتاب شعار میخواهد چکار؟ اما واقعیتش آن کسی باید «برای ایران» تصمیمی بگیرد و «برای ایران» کاری بکند یا «برای ایران» جلوی غلط اضافهای را بگیرد، اهالی کتاب نیستند. مطالعه امری شخصی است که تاثیرات عمیق ولی دیربازده دارد؛ در این شرایط که ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد «برای ایران» به اقدامات عاجل نیاز است و این شعار را هم باید جای دیگری خرج کرد. @ehsanname
📖 گابریل گارسیا مارکز، اگر زنده یود، امروز (۶ مارس) ۹۸ساله میشد. این نویسندۀ بزرگ در ایران چنان مشهور و پرطرفدار است که هنوز هم ناشرها آثار او را با ترجمههای جدید منتشر کنند. اما بین این همه رمان مارکز، با این همه ترجمه، مارکز خواندن را از کجا شروع کنیم؟ در این یادداشت قدیمی، پیشنهادهایی برای مارکزخوانی و ترتیب خواندن آثار او از آسان به سخت (و البته دلایلی برای دوست داشتن آثار او) را دادهام:
@ehsanname
@ehsanname
ویرگول
پیشنهادهایی برای شروع مارکز خواندن
گابو در هفت گام همشهری جوانبین این همه رمان مارکز، با این همه ترجمه، مارکز خواندن را از کجا شروع کنیم؟ فقط «صد سال تنهایی» ۴۳ترجمه دارد…
🔹عصر ایران گزارشی منتشر کردهاست از عجایب فرهنگستان هنر (لینک) که بامزهترین قسمتش، قرارداد میلیاردی برای کتابی دربارۀ جنهای مصری (بله، واقعا جنهای مصری) است. باور نمیکنید خودتان عین متن خبر را بخوانید:
➖در فرهنگستان هنر توافقنامهای برای انتشار یک کتاب بسته شده با عنوان «اربابان تاریکی در مصر باستان» که به بررسی حضور جنها در تمدن نیل و ریشهیابی انحرافات فکری بنیاسرائیل میپردازد. این کتاب نوشته شهریار بحرانی (کارگردان فیلم «ملک سلیمان» و دوست مجید شاهحسینی، رییس فعلی فرهنگستان هنر) است.
➖فرهنگستان هنر در ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ توافقنامهای به مبلغ یک میلیارد و ۳۵۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان (دقت محاسبه را دارید؟) برای انتشار این کتاب امضا کرده. در حالی که تا پیش از این، بالاترین قرارداد چاپ کتاب در تاریخ فرهنگستان ۱۱۰ میلیون تومان بوده.
➖شورای پژوهشی فرهنگستان هنر که وظیفۀ بررسی و تأیید کتابها پیش از انتشار را دارد، هیچ نسخهای از اربابان تاریکی را ندیده و این کتاب مهرماه در «گروه تخصصی هنر انقلاب» تصویب شده است.
➖این کتاب قرار است در قطع رحلی بزرگ، ۷۰۰ صفحه تمامرنگی با کاغذ گلاسه و قیمت پشت جلد ۵میلیون تومان منتشر شود. ظاهراً محتوای متنی کتاب کمتر از ۱۷۰ صفحه است و باقی صفحات با عکس پر شدهاند. (متاسفانه در متن خبر نیامده که چه عکسی؟ عکس همان جنهای مورد نظر؟!)
➖مطابق توافقنامه، فرهنگستان هنر، خودش ۴۰۰ نسخه از چاپ کتاب را، البته با ۳۲درصد تخفیف، میخرد که این هم میشود یک میلیارد و ۳۶۰ میلیون تومان دیگر. (باز بگویید جن، ترس دارد!)
@ehsanname
➖در فرهنگستان هنر توافقنامهای برای انتشار یک کتاب بسته شده با عنوان «اربابان تاریکی در مصر باستان» که به بررسی حضور جنها در تمدن نیل و ریشهیابی انحرافات فکری بنیاسرائیل میپردازد. این کتاب نوشته شهریار بحرانی (کارگردان فیلم «ملک سلیمان» و دوست مجید شاهحسینی، رییس فعلی فرهنگستان هنر) است.
➖فرهنگستان هنر در ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ توافقنامهای به مبلغ یک میلیارد و ۳۵۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان (دقت محاسبه را دارید؟) برای انتشار این کتاب امضا کرده. در حالی که تا پیش از این، بالاترین قرارداد چاپ کتاب در تاریخ فرهنگستان ۱۱۰ میلیون تومان بوده.
➖شورای پژوهشی فرهنگستان هنر که وظیفۀ بررسی و تأیید کتابها پیش از انتشار را دارد، هیچ نسخهای از اربابان تاریکی را ندیده و این کتاب مهرماه در «گروه تخصصی هنر انقلاب» تصویب شده است.
➖این کتاب قرار است در قطع رحلی بزرگ، ۷۰۰ صفحه تمامرنگی با کاغذ گلاسه و قیمت پشت جلد ۵میلیون تومان منتشر شود. ظاهراً محتوای متنی کتاب کمتر از ۱۷۰ صفحه است و باقی صفحات با عکس پر شدهاند. (متاسفانه در متن خبر نیامده که چه عکسی؟ عکس همان جنهای مورد نظر؟!)
➖مطابق توافقنامه، فرهنگستان هنر، خودش ۴۰۰ نسخه از چاپ کتاب را، البته با ۳۲درصد تخفیف، میخرد که این هم میشود یک میلیارد و ۳۶۰ میلیون تومان دیگر. (باز بگویید جن، ترس دارد!)
@ehsanname
Forwarded from احساننامه
🗓 ۲۵ اسفند، روز پایان سرایش «شاهنامه» است. این تاریخ را خود عالیجناب فردوسی در آخرین بیتهای این کتاب آورده است، جایی که در آن از ۷۱سالگی خود میگوید و توضیح میدهد که از نتیجۀ کارش راضی است:
سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد
به ماهِ سفندارمذ روز اِرد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار
به نام جهانداورِ کردگار
از این پس نمیرم که من زندهام
که تخمِ سخن را پراگندهام
طبق گفتهٔ فردوسی پایان کار بزرگ او، سال ۴۰۰ (پنج هشتاد بار) هجری و روز «اِرد» از ماه اسفند است. در ایران باستان، هر روز از ماه اسمی داشته که به جای عدد، آن روز را با اسمش میشناختند. مثلاً روز ۱۱ ماه به اسم خور (آفتاب) بوده و روز ۱۲ به اسم ماه. روز اِرد، روز ۲۵م هر ماه است. در «لغتنامه» دهخدا جلوی مدخل اِرد میخوانیم: «نام فرشتهایست که موکّل بر دین و مذهب است و تدبیر و مصالح. روز ارد که بیست وپنجم از هر ماه شمسی است بدو تعلق دارد، نیک است در این روز نو بریدن و پوشیدن و بد است نقل و تحویل کردن.»
این تاریخ (۲۵ اسفند)، البته قاعدتاً تاریخ ویرایش نهایی «شاهنامه» است. آنطور که دکتر ریاحی در کتاب «سرچشمههای فردوسیشناسی» توضیح داده، سیر تدوین و سرودن «شاهنامه» سه مرحله داشته. فردوسی در چهل سالگی و حدود ۳۷۰ قمری، بعد از کشته شدن دوستش دقیقیِ شاعر، کار ناتمام او را برعهده میگیرد و نظم شاهنامه را آغاز میکند و ۱۴ سال بعد نخستین ویرایش کتاب را به پایان میرساند. بعد هم دو نوبت آن را ویرایش میکند، تا عاقبت کار این کتاب در ۲۵ اسفند سال ۴۰۰ قمری (برابر با ۳۸۸ شمسی و ۱۰۱۰ میلادی) به پایان میرسد و «بسی رنج بردن» فردوسی در طول ۳۰ سال کار به نتیجه میرسد.
@ehsanname
🔸علاوه بر نکات تاریخ ادبیاتی، روز ۲۵ اسفند و مناسبتش میتواند به درد زندگی روزمره هم بیاید. این، تاریخ به ما میگوید که با انجام درست فقط و فقط یک کار هم میتوان به جاودانگی رسید. (فردوسی بزرگ همین یک اثر را دارد). این تاریخ به ما یادآوری میکند که اصلاح خود، مهمترین کاری است که باید انجام دهیم (فردوسی ۱۶ سال صرف ویرایش شاهکارش کرد). این تاریخ تذکر میدهد آن کس که کار میکند، میماند. که زحمت کشیدن و عرق ریختن و دود چراغ خوردن و سراغ دربار محمودهای غزنوی نرفتن، ارزشش را دارد. دارد. دارد.
@ehsanname
سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد
به ماهِ سفندارمذ روز اِرد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار
به نام جهانداورِ کردگار
از این پس نمیرم که من زندهام
که تخمِ سخن را پراگندهام
طبق گفتهٔ فردوسی پایان کار بزرگ او، سال ۴۰۰ (پنج هشتاد بار) هجری و روز «اِرد» از ماه اسفند است. در ایران باستان، هر روز از ماه اسمی داشته که به جای عدد، آن روز را با اسمش میشناختند. مثلاً روز ۱۱ ماه به اسم خور (آفتاب) بوده و روز ۱۲ به اسم ماه. روز اِرد، روز ۲۵م هر ماه است. در «لغتنامه» دهخدا جلوی مدخل اِرد میخوانیم: «نام فرشتهایست که موکّل بر دین و مذهب است و تدبیر و مصالح. روز ارد که بیست وپنجم از هر ماه شمسی است بدو تعلق دارد، نیک است در این روز نو بریدن و پوشیدن و بد است نقل و تحویل کردن.»
این تاریخ (۲۵ اسفند)، البته قاعدتاً تاریخ ویرایش نهایی «شاهنامه» است. آنطور که دکتر ریاحی در کتاب «سرچشمههای فردوسیشناسی» توضیح داده، سیر تدوین و سرودن «شاهنامه» سه مرحله داشته. فردوسی در چهل سالگی و حدود ۳۷۰ قمری، بعد از کشته شدن دوستش دقیقیِ شاعر، کار ناتمام او را برعهده میگیرد و نظم شاهنامه را آغاز میکند و ۱۴ سال بعد نخستین ویرایش کتاب را به پایان میرساند. بعد هم دو نوبت آن را ویرایش میکند، تا عاقبت کار این کتاب در ۲۵ اسفند سال ۴۰۰ قمری (برابر با ۳۸۸ شمسی و ۱۰۱۰ میلادی) به پایان میرسد و «بسی رنج بردن» فردوسی در طول ۳۰ سال کار به نتیجه میرسد.
@ehsanname
🔸علاوه بر نکات تاریخ ادبیاتی، روز ۲۵ اسفند و مناسبتش میتواند به درد زندگی روزمره هم بیاید. این، تاریخ به ما میگوید که با انجام درست فقط و فقط یک کار هم میتوان به جاودانگی رسید. (فردوسی بزرگ همین یک اثر را دارد). این تاریخ به ما یادآوری میکند که اصلاح خود، مهمترین کاری است که باید انجام دهیم (فردوسی ۱۶ سال صرف ویرایش شاهکارش کرد). این تاریخ تذکر میدهد آن کس که کار میکند، میماند. که زحمت کشیدن و عرق ریختن و دود چراغ خوردن و سراغ دربار محمودهای غزنوی نرفتن، ارزشش را دارد. دارد. دارد.
@ehsanname
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎼 بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد ...
تصنیف عارف قزوینی، با تار محمدرضا لطفی و صدای محمدرضا شجریان - یادگاری از سه استاد
@ehsanname
🔸جالب است که عارف قزوینی این تصنیف را در ایام جنگ جهانی اول سروده بوده. (در بند پنجم شعر گفته: «ز جنگ بین الملل مرا خبر نباشد / ز بارش تیر آهنین حذر نباشد/ مرا به غیر از غمت غم دگر نباشد ...»)
تصنیف عارف قزوینی، با تار محمدرضا لطفی و صدای محمدرضا شجریان - یادگاری از سه استاد
@ehsanname
🔸جالب است که عارف قزوینی این تصنیف را در ایام جنگ جهانی اول سروده بوده. (در بند پنجم شعر گفته: «ز جنگ بین الملل مرا خبر نباشد / ز بارش تیر آهنین حذر نباشد/ مرا به غیر از غمت غم دگر نباشد ...»)