✨
جذبه
توای مونس مرا افروخته تر کن
تن وجانم زنارت سوخته تر کن
تن وجانم بسوزان در ره عشق
مرا غمخوار باش در همره عشق
مرا از ما ومن هایم جداکن
مرا از چندو چون هایم رهاکن
بزن بر هم تمام هستیم را
مگیر ازمن خدایا مستیم را
بگویم ذکر تا جانم سر آید
دهم جان تا که جانی دیگر آید
بده می تاکه جسم جان بگیرد
هوای نفس حیوانی بمیرد
بده مستی شوم خالی ز حالم
رود از خود به بی خویشی خیالم
رود از ذهن افکارم به یک دم
زنم باده ز وحدت من دمادم
به مجذوبان درگاهت خدایا
جدا هرگز مکن ما را زمولا
بده عباس را آن شور مستی
که تا گردد رها از قید هستی
تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری✨
@eshghnirooyebidariii
جذبه
توای مونس مرا افروخته تر کن
تن وجانم زنارت سوخته تر کن
تن وجانم بسوزان در ره عشق
مرا غمخوار باش در همره عشق
مرا از ما ومن هایم جداکن
مرا از چندو چون هایم رهاکن
بزن بر هم تمام هستیم را
مگیر ازمن خدایا مستیم را
بگویم ذکر تا جانم سر آید
دهم جان تا که جانی دیگر آید
بده می تاکه جسم جان بگیرد
هوای نفس حیوانی بمیرد
بده مستی شوم خالی ز حالم
رود از خود به بی خویشی خیالم
رود از ذهن افکارم به یک دم
زنم باده ز وحدت من دمادم
به مجذوبان درگاهت خدایا
جدا هرگز مکن ما را زمولا
بده عباس را آن شور مستی
که تا گردد رها از قید هستی
تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری✨
@eshghnirooyebidariii
Tasnife Hamnafasan
Vahid Taj
▪️همنفسان
▪️وحید تاج
خاکی که نصیب آمد از جور فلک ما را
آن خاک به چنگ آرید بر فرق فلک ریزید
یاران قدیم ما در موسم گل رفتند
خون جگر خود را از دیده فرو ریزید
▪️عطار
@eshghnirooyebidariii
▪️وحید تاج
خاکی که نصیب آمد از جور فلک ما را
آن خاک به چنگ آرید بر فرق فلک ریزید
یاران قدیم ما در موسم گل رفتند
خون جگر خود را از دیده فرو ریزید
▪️عطار
@eshghnirooyebidariii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معرفی یک عارف بزرگ سده های اخیر
میرزا حسن اصفهانی متخلص به «صفی» و ملقب به صفیعلیشاه (زادهٔ ۱۲۵۱ قمری در اصفهان، درگذشتهٔ ۱۳۱۶ قمری در تهران)، قطب دروایش نعمتاللهی و از شاعران بزرگ صوفی مشرب سدههای اخیر است.
او مردى ادیب و شاعر و در نظم انواع شعر توانا بود. پدرش بازرگان بود. وی در کودکى به همراه پدر به یزد رفت و تا سن بیست سالگى در آن شهر زیست. میرزا حسن پس از آموختن مقدمات علوم به شیراز، کرمان، مشهد و سپس به هند و حجاز مسافرتهایی کرد، و بالاخره به تهران آمد.
در تهران یکی از مریدان وی قطعه زمینی در محلهٔ شاه آباد به او هدیه کرد و او در آنجا خانقاهی وسیع بنا نهاد که پس از مرگ در همانجا به خاک سپرده شد.
هماکنون خیابان مجاور خانقاه و آرامگاه وی در تهران به خیابان صفیعیشاه معروف است.
وی صاحب آثار متعددی به نظم و نثر است که از آن جمله میتوان به تفسیر منظوم قرآن در سی و دو هزار بیت و زبدةالاسرار مشتمل بر بیان اسرار شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش و تطبیق آن با منازل سیر و سلوک اشاره نمود.
@eshghnirooyebidariii
میرزا حسن اصفهانی متخلص به «صفی» و ملقب به صفیعلیشاه (زادهٔ ۱۲۵۱ قمری در اصفهان، درگذشتهٔ ۱۳۱۶ قمری در تهران)، قطب دروایش نعمتاللهی و از شاعران بزرگ صوفی مشرب سدههای اخیر است.
او مردى ادیب و شاعر و در نظم انواع شعر توانا بود. پدرش بازرگان بود. وی در کودکى به همراه پدر به یزد رفت و تا سن بیست سالگى در آن شهر زیست. میرزا حسن پس از آموختن مقدمات علوم به شیراز، کرمان، مشهد و سپس به هند و حجاز مسافرتهایی کرد، و بالاخره به تهران آمد.
در تهران یکی از مریدان وی قطعه زمینی در محلهٔ شاه آباد به او هدیه کرد و او در آنجا خانقاهی وسیع بنا نهاد که پس از مرگ در همانجا به خاک سپرده شد.
هماکنون خیابان مجاور خانقاه و آرامگاه وی در تهران به خیابان صفیعیشاه معروف است.
وی صاحب آثار متعددی به نظم و نثر است که از آن جمله میتوان به تفسیر منظوم قرآن در سی و دو هزار بیت و زبدةالاسرار مشتمل بر بیان اسرار شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش و تطبیق آن با منازل سیر و سلوک اشاره نمود.
@eshghnirooyebidariii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
مولانا
مولانا مردم را به دو دسته تقسیم میکند.
آنان که خام مانده اند، درکی از واقعیت ها و علیّت ها ندارند. آنان که به پختگی و بیداری رسیده اند، حقیقت زندگی را درک کرده اند.
تجربه به او می گوید که با اشخاص خام نمی توان زیاد نزدیک شد.
آنان نمی توانند حقایق را درک کنند، دچار سوء تفاهم و بدگمانی و اسباب زحمت می شوند.
همه در همه حال مستعد بیداری و آگاه شدن نیستند. گیرنده بعضی ها در همه حال فعال نیست، جا می ماند.
از این رو انتظار نمی رود که همه بیدار شوند و حقایق را بفهمند.
بیشتر مردم اسیر بازی هستند. پس باید به شکلی با آنان کنار آمد.
مشکل انسان در طول تاریخ فهمیدن بوده تا فهماندن.
از کتاب: الماس های مولوی
صفحه ۳۸
@eshghnirooyebidariii
پس سخن کوتاه باید والسلام
مولانا
مولانا مردم را به دو دسته تقسیم میکند.
آنان که خام مانده اند، درکی از واقعیت ها و علیّت ها ندارند. آنان که به پختگی و بیداری رسیده اند، حقیقت زندگی را درک کرده اند.
تجربه به او می گوید که با اشخاص خام نمی توان زیاد نزدیک شد.
آنان نمی توانند حقایق را درک کنند، دچار سوء تفاهم و بدگمانی و اسباب زحمت می شوند.
همه در همه حال مستعد بیداری و آگاه شدن نیستند. گیرنده بعضی ها در همه حال فعال نیست، جا می ماند.
از این رو انتظار نمی رود که همه بیدار شوند و حقایق را بفهمند.
بیشتر مردم اسیر بازی هستند. پس باید به شکلی با آنان کنار آمد.
مشکل انسان در طول تاریخ فهمیدن بوده تا فهماندن.
از کتاب: الماس های مولوی
صفحه ۳۸
@eshghnirooyebidariii
✨
هوای میکده
امشب هوای میکده حالی و هوایی دیگراست
ساقی به صوت خویش درجوش ونوایی دیگر است.
امشب به بستان هر گلی بوی ولایت می دهد
امشب شبستان دلم در عطر و بویی دیگر است
امشب دمیده آفتاب از شور و مستی دلم
سیمای آن خورشیدم امشب به نوری دیگر است
بوی گل وساقی بهم پیچیده در صحن وسرا
امشب فضای میکده یا رب فضایی دیگر است
عباس که حیران مانده او در ساقی ودرجام هو
امشب عجب بزمی شده ، امشب که جشنی دیگر است.
تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری✨
@eshghnirooyebidariii
هوای میکده
امشب هوای میکده حالی و هوایی دیگراست
ساقی به صوت خویش درجوش ونوایی دیگر است.
امشب به بستان هر گلی بوی ولایت می دهد
امشب شبستان دلم در عطر و بویی دیگر است
امشب دمیده آفتاب از شور و مستی دلم
سیمای آن خورشیدم امشب به نوری دیگر است
بوی گل وساقی بهم پیچیده در صحن وسرا
امشب فضای میکده یا رب فضایی دیگر است
عباس که حیران مانده او در ساقی ودرجام هو
امشب عجب بزمی شده ، امشب که جشنی دیگر است.
تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری✨
@eshghnirooyebidariii
TAKE ME TO THE RIVER by KALEIDA (Official Audio)
✨
🎧
«عشق یه جور اعتقاده که نمی تونم فراموشش کنم
نمیخوای روحمو پاکیزه کنی و بهم آرامش و ثبات بدی؟!!
منو به رودخانه ببر و اونجا غسلم بده.»
@eshghnirooyebidariii
🎧
«عشق یه جور اعتقاده که نمی تونم فراموشش کنم
نمیخوای روحمو پاکیزه کنی و بهم آرامش و ثبات بدی؟!!
منو به رودخانه ببر و اونجا غسلم بده.»
@eshghnirooyebidariii
✨
اُوپاسنی ماهاراج یکی از مرشدان مهربابا می باشد"
حضرت مهربابا میفرمایند:
اُوپاسنی ماهاراج
«کس دیگری مانند او وجود نداشت، ارزش او را تنها خداوند میدانست.
قابلیت او تا به حدی بود که اگر تمام دنیا را در یک طرف قرار
میدادند و او را در طرف دیگر، عظمت او بیشتر میبود.»
@eshghnirooyebidariii
اُوپاسنی ماهاراج یکی از مرشدان مهربابا می باشد"
حضرت مهربابا میفرمایند:
اُوپاسنی ماهاراج
«کس دیگری مانند او وجود نداشت، ارزش او را تنها خداوند میدانست.
قابلیت او تا به حدی بود که اگر تمام دنیا را در یک طرف قرار
میدادند و او را در طرف دیگر، عظمت او بیشتر میبود.»
@eshghnirooyebidariii
✨
سعدی سفیر انسانیت، همبستگی و همزیستی است و برای گفت وگوی فرهنگ ها و تمدنها با اشعار زیبای خود زمینهسازی كرده است.
ازاین رو استاد سخن در اشعار خود به عالم معنویت، عرفان و فلسفه ورود كرده است و به بیان دردها و مشكلات بشریت و ارائه راه حل پرداخته است.
@eshghnirooyebidariii
سعدی سفیر انسانیت، همبستگی و همزیستی است و برای گفت وگوی فرهنگ ها و تمدنها با اشعار زیبای خود زمینهسازی كرده است.
ازاین رو استاد سخن در اشعار خود به عالم معنویت، عرفان و فلسفه ورود كرده است و به بیان دردها و مشكلات بشریت و ارائه راه حل پرداخته است.
@eshghnirooyebidariii