Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیر من و مراد من، درد من و دوای من
فاش بگفتم این سخن، شمس من و خدای من

از تو به حق رسیده ام، ای حق و حق گذار من
شکر تو را ستوده ام، شمس من و خدای من

محو شوم به پیش تو، تا که اثر نماندم
تا تو مرا نظر کنی، شمس من وخدای من

پیام مولانا به هر عاشقی در سطح کره زمین این است که اگر می خواهید در جاده عشق گام بردارید، از ولایت غافل مباشید و از انسان کاملی بهره بگیرید.

به همین جهت او در مثنوی هرگاه در مقام پرداختن به موضوعاتی پیرامون "پیر"، " اقتدا، " انسان کامل" نظر دارد؛ بر وجهی که در هر موضوع به لطیفه و دقیقه ای در این باب اشارت می کند و پرده غفلتی را از دیدگان مشتاقان راه عشق و طریق حقیقت بر می گیرد.

از کتاب: عشق باز هم عشق...
صفحه ۹۷
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥🔥🔥

مولانا، انسان کاملی را در هر زمان یاد می کند و اسرافیل وقت خود می داند، که مردگان از حیات روحانی و محرومان از معارف ربّانی را جانی تازه و دو باره می بخشد و انها را به خلعت معرفتی آسمانی می آراید. 

لکن اینبار مردگان او، جانهای خفته اسیران خفته در خاک هستند که در "گور تن" زندانی هواهای نفسانی آدمیان شده اند. 

و سخن انسان کامل، اگر به گوش جانِ مستمع دردمند  برسد، به سان صور اسرافیل اعظم، مردگان ابدان غفلت را، به پرواز و رقص و خیزش در آسمان سماع و شیدایی فرا می خواند.

ولکن این تنها اثری است که بر جان شیفتگان و طلبکاران جمال مطلق می نهد.
 
از همان‌ کتاب 

@eshghnirooyebidariii
مهرعلی (ع)

ای که نشسته مهرتو در عمل وبیان من
هیچ نمانده غیر تو در فکر و در لسان من

ای کشیده ای نقاب در دیده و عیان من
چون تو نشسته ای به دل در دل و دیدگان من

ای که گرفته ای حواس هم ظاهر ونهان من
هیچ نجویم غیرتو پیوسته لا مکان من

ای که گرفته ای زمان در فکر و هم روان من
روز وشبم شده یکی یکسره لازمان من

ای شده عشق ومهر تو گناه من به جان من
گردیده جرم عاشقی هدیه ز دلستان من

ای که نموده ای اثر در جان وهم روان من
هرگز نگوید از کلام جز نام تو زبان من

ای که زبان بیان کند نام تو با دهان من
خالی نماید از گناه هم جسم و هم روان من

ای که ربوده ای زدل با یک نگاه ایمان من
خود آن نگاه تو شده ایمان دوجهان من

عباس باشد نام من محو تو دیدگان من
جز تو نبینم چون تویی در ظاهر و پنهان من

تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری

@eshghnirooyebidariii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صوفی کسی است که علم حقائق را بداند و آن معانی را در خود از قوه بفعل آورد.

مرشد از حق منصوب، کسی است که کلید قلوب را بدست او دهند، یعنی بهر اندازه ای که خواهد، باب قلب را به روی هرکس که خواهد بتواند گشود و در هر نفسی بتواند از حال مرید، آگاه باشد.

درویش کسی است که از هر نیک و بدی که در راه او آید بتواند بجلدی بگذرد و هیچ مقام پست و بلندی را قابل توقف نداند.

عارف کسی است که چیزی جز حق نبیند که به آن از معروفیت خود منصرف شود.

واصل کسی است که یاد غیر نکند تا چه جائیکه بچیزی از اشیاء ممکنه مایل بود...
یاعلی

از فرمایشات حضرت صفیعلیشاه (قدس سره) از کتاب اسرار المعارف

صفیعلیشاه
اسرار_المعارف
صفی_الحق


@eshghnirooyebidariii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مولانا صراحتا بیان می کند که هیچ کس بی دستگیری انسان کامل، (پیر، یا مرشد، ولی، و...) به کمال حقیقی و عشق راستین دست نیافته.
او این را یک سنت لایتغیر الهی می داند. که "لا تبدیل سنته الله" 

ای ضیاءالله الحق بگیر 
یک دو کاغذ بر فزا در وصف پیر 

بر نویس احوال پیر راه دان
پیر را بگزین و عین راه دان

عشق سوزان مولانا به پیر و مرشدش شمس، قصه عاشقان جهان را منسوخ کرده است، چون محصول دیدار حق می باشد. 

معشوق حقیقی در همه حال خداست و اگر مولانا گفت: "فاش بگفتم این سخن شمس من و خدای من"  به حقیقت کفر نگفته است،
بلکه تعبیر دیگر از همان "انالحق" منصور حلاج است.
به طوری که مولانا می فرماید: 

شمس تبریزی که نور مطلق است
آفتاب است و ز انوار حق است

عرفا هریک به گونه ای "شمس" وجود، یا راهبر و مرشد و یا ولی و ولایت داشته اند. 

شمس یار می جست تا گستاخ و دلیر، تمامی هستی خویش را در او بنماید. چنانکه او فرمود: 
کسی می خواستم از جنس خود که او را قبله سازم و روی بدو آرم.

مولانا در کنار او سراپا می شکفت، به طوری که در مثنوی می فرماید: 

آن درختی کو شودبا یار جفت
از هوای خوش ز سرتا پا شکفت
کتاب: بازهم عشق

@eshghnirooyebidariii
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

حافظ

شریعت راه همگان است، آنچه اهل شریعت به دست می آورند از بیرونِ خودشان است، بنابراین بر همان صفات بشری باقی می مانند.
اما طریقت، سیر تکوینی خلق به سوی حق است.
یعنی که انسان در نهاد خود تحول یابد و دگرگون شود، وجود انسان تعالی و توسعه پیدا کند.
در سیر تشریعی، انسان کاری انجام می دهد و نتیجه آن را می بیند. 

اما در سیر تکوینی، انسان حالتی را از دست می دهد و به حالتی دیگر می رسد که نتیجه و‌ پاداش، سیر او می باشد. 

از نگاه طریقت، انسان در سلوک خود به سوی حقیقت، هر حالی را از دست بدهد، حال برتری را به دست می آورد. 

مولوی این نکته را بیشتر بیان می کند که انسان برای خود همه چیز است: 

شمع، شاهد، باده، لیلی، مجنون، موسی و هارون خویش است و چنین می سراید: 

عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش
خون انگوری نخورده، باده شان هم خون خویش

هرکسی اندر جهان مجنون لیلایی شدند
عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش

در طریقت، پاداش سالک همین رشد و تحول خود اوست که برای او اساس بهترین خوشی و شادمانی است.

از کتاب: عرفان عملی

@eshghnirooyebidariii
Audio
موسیقی روح هیمالیا

@eshghnirooyebidariii


راز دل

الهی باتو گویم راز دل را
نباشد جزتو اگه حال وفعل را

تو اگاه از قلوبی ای خدایا
تو ناظر بر خطوری خدایا

تو ستار و رحیمی یا الهی
چرا دستم نگیری یا الهی

همه درد و تویی شفای دردم
همه قید و تویی رهای بندم

که در بند حجاب از روزگارم
که در جسم اسیرجسم زارم

به هر کس دل دهم خیری نبینم
که حبّت در ازل کردی نصیبم

زخود بیگانه و زعشق تو مستم
به جرم عاشقی آواره هستم

چوشمع سوزم زنورت جان بگیرم
رها از تن ره جانان بگیرم

صدایم کن فنایم کن تو امشب
خلاصم کن رهایم کن تو امشب

صدایت را زکویت من شنیدم
به سویت با دل وجان پر کشیدم

که هم سر داده و پیمان بستم
منم عباس کز موی تو مستم


تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری


@eshghnirooyebidariii
💚💚

این نیمه شبان کیست چو مهتاب رسیده؟

پیغمبر عشق است به اصحاب رسیده

آورده یکی مشعله آتش زده در خواب

از حضرت شاهنشه بی خواب رسیده

🤍🤍
🌸

تو آسمان منی، من زمین به حیرانی

که دم به دم ز دل من چه چیز رویانی

 مولوی از چنان معرفی شمس تبریزی، می خواهد این نکته اساسی را یادآور شود که:

"حقیقت دین، دیدار خداست و جوهر عرفان، دیدار معروف است. و جان هنر، دیدار جمال مطلق. این است تمامی آن سخنی را که تمام نیست."

واقعا وقتی می توان با اندکی رنج و تحمل و صبر و استقامت، سیمرغ وجود را به سرزمین عشق و معشوق برسانیم، چرا در وادی مادیات و جهان مادی غرق توهمات و غرور و مقام شویم؟

اگر از رنج و ناراحتی در راه عشق و معشوق نهراسیم، و اگر از بیابان توحید بگذریم، همه به قول شیخ عطار، به وحدت و یگانگی می رسند و از کثرت به وحدت دست می یابند.

آنچه انسان را از این مقصود عالی باز می دارد، وابستگی و دلبستگی به این جهان مادی است. زیرا حیات راستین و زندگی واقعی عاشقان در این است که قربانی معشوق شوند. 

از کتاب: عشق بازهم عشق


صفحات ۱۰۲ و ۱۰۳

@eshghnirooyebidariii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃🍀🍃
فروغی بسطامی در جست و جوی عشق، همه چیز را فنا می داند و در میدان عشق، توَهم و پندار را پاره می داند و انسان را یاد آن داستانی می اندازد که مریدی به مرادش گفت: 

"ای شیخ، مرا از گل و آب سرشته اند، اما هنوز کمال نیافته ام.
 "شیخ پاسخ داد: هنوز خوب مالش نخورده ای. باید خوب لگد بخوری و مالش یابی تا در خود ذوب و مجذوب شوی و از همه چیز قطع وابستگی کنی."


از کتاب: بازهم عشق / صفحه ۱۰۶

@eshghnirooyebidariii
ابن عربی با نام کامل أبو عبدالله محمد بن علی بن محمد إبن عربی الحاتمی الطائی الأندلسی المرسی الدماشقی 
(زادهٔ ۲۶ ژوئیه ۱۱۶۵ – در اسپانیا
درگذشتهٔ ۱۶ نوامبر ۱۲۴۰ میلادی) در سوریه

ملقب به محیی‌الدین و ابن عربی و سلطان العارفین، و الشیخ الاکبر و امام العارفین و

 دانشور، عارف،  شاعر  و فیلسوف  مسلمان اندلسی بود که در اندیشه اسلامی بسیار تأثیرگذار بود.

از ۸۵۰ اثر منتسب به وی، حدود ۷۰۰ اثر معتبر هستند در حالی که بیش از ۴۰۰ اثر هنوز موجود است.

آموزه‌های جهان‌شناختی وی جهان‌بینی غالب در بسیاری از نقاط جهان اسلام شد.



کتاب فُصوص یا فُصوص‌الحِکَم:

اثر شیخ اکبر ابن عربی از کتب مشهور تصوف و عرفان نظری است. فُصوص جمع واژه «فَص» به معنای نگین است و فصوص‌الحکم نگین‌های حکمت معنا می‌دهد.

این اثر با وجود حجم اندکش، مهم‌ترین اثر ابن عربی است که در اواخر عمرش به رشته تحریر درآمده است. این کتاب ۲۷ فص دارد و هر فص به منزله یک فصل است.

هر فص مشتمل بر حکمت‌هایی است که به یکی از پیامبران نسبت داده شده است.

البته، مقصود ابن عربی از این پیامبران نمونه نوعی است و از مقامات و ویژگی‌های کلی چنین افرادی در گذشته و آینده بحث می‌کند و هدف او بررسی تاریخی افرادی معین به صورت خاص نیست.

وی در مقدمه این کتاب تصریح کرده است که آنچه در این کتاب نگاشته است همان چیزی است که پیامبر اسلام وی را به نگارش آن امر کرده است و فصوص الحکم را در رؤیا به ابن عربی داده است و وی را مأمور کرده است که آن را به اهلش ارائه کند.

این اثر در باب اسرار الهیه تکلّم نموده و از اعاظم کتاب متصوفه و مسلمین است، در اسرار انبیاء و رسل مبیّنه و حقایق ثلاثهٔ وجودیه: خدا، هستی و انسان. و علاقه انسان با هستی و با خالق هستی.

فصوص حکمت الهیه در کلمت آدم، شیث، نوح، ادریس، ابراهیم، اسحاق، اسمعیل، یعقوب، یوسف و هود و هفده پیامبر دیگر؛ و در آن از احدیت گفته است؛ و حکمت آن که خود احدیت ذاتی است، احدیت الهی است، و احدیت ربوبی.

کتاب
فصوص_الحکم
💫💫💫💫

@eshghnirooyebidariii
jamey
hesby reby ..
حسبی ربی

ای ساقی پیمانه

@eshghnirooyebidariii


کعبه دل

خانه کعبه بود در سیر راهم
رمز رستن از حجاب و از گناهم

خانه کعبه بود راز ونیازم
بی تو هرگز نشکفتد گل در نمازم

خانه کعبه بود از سنگ واز گل
بی تو کی باشد نماز از جان واز دل

خانه کعبه بود فکر نمازم
بوی عطر تو مرا باشد نیازم


تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری


@eshghnirooyebidariii
دعا در شعر مولانا

گر نداری تو دم خوش در دعا
رو دعا میخواه ز اخوان صفا

مولانا
این بیت که در دفتر سوم مثنوی در بخش بیان آنک خطای محبان بهترست از صواب بیگانگان بر محبوب آمده است اشاره دارد بر اینکه گاهی اوقات لازم است از دیگران بخواهیم که ما را دعا کنند.
دعا کردن در حق دیگران یکی از اموریست که میتواند روح ما را آرام کند حتی در بسیاری از حکایات آمده است که بزرگان از یکدیگر درخواست میکردند تا در حق ایشان دعا کنند.

دعا کردن در حق دیگران بیشتر از هر چیزی موجب تزکیه نفس میشود و در روایات آمده است که دعا کننده بیشتر مورد لطف پرودگار قرار میگیرد.

شاید از این جهت است که مولانا در این بیت تاکید کرده است که از دیگران بخواهیم که در حق ما دعا کنند.

دعای پدر و مادر یکی از تاثیرگذارترین دعاهاست و فرزندان باید از والدین خود درخواست دعا نمایند.


@eshghnirooyebidariii
دعا از دیدگاه مولانا این است که انسان با تمام خواسته های بیحد و حصر خویش و خودخواهی ها و تواناییها و تمام اغراضی که در او وجود دارد به این نکته پی ببرد که سرچشمه بی نیازی خداوند است و بدون خواست و مشیت او کاری انجام نمیشود.

به این بیت ناب در مثنوی مولانا توجه کنید که این نکته قدرت خداوند و ضعف انسان با چه ظرافتی اشاره میکند:

چون عنایاتت بود با ما مقیم.
کی بود بیمی از آن دزد لئیم

اینجا دقیقا اعلام میکند که باید لطف خداوند شامل حال انسان باشد تا بتواند از خطرها و آفات در امان بماند.

دعا همواره خواستن چیزی نیست و درخواست برای رسیدن به یک آرزو و حاجت نیست.

مثلا ذکر یا ارحم الراحمین درخواست رحم است برای اتفاقات و حوادثی که در انتظار ماست و ما از آن بیخبریم.

دعا اعلام بندگیست وقتی شما دعا میکنید قبل از هرچیز به وحدانیت الهی اقرار مینمایید که بجز او کسی نمیتواند خواسته شما را برآورده کند.

بعضی از خواسته ها هستند که شما نمیتوانید در میان اطرافیان اعلام کنید و یا به شخص مورد اعتمادتان بگویید ،در اینجاست که مطلب مورد نظرتان را در قالب یک دعا بیان میکنید.

"ای دعا ناگفته از تو مستجاب"

اینجا حتی نیاز به اعلام را هم مولانا مرتفع میسازد و اعلام میکند که خداوند از درون ما و خواسته های ما با خبر است و آنچه که صلاح ماست را برآورده خواهد کرد.

@eshghnirooyebidariii
دعاهای مولانا در غزل 826 دیوان شمس

ای خدا از عاشقان خشنود
باد
عاشقان را عاقبت محمود باد

عاشقان را از جمالت عید باد
جانشان در آتشت چون عود باد

دست کردی دلبرا در خون ما
جان ما زین دست، خون آلود باد

هر که گوید که خلاصش ده ز عشق
آن دعا از آسمان مردود باد

این دعا هم بخشش و تعلیم تست

مفهوم این مصرع در مثنوی مولانا این مفهوم را میرساند که خداوند دعا کردن را به ما آموخته است تا به بهترین لحن و زیباترین گونه او را بخوانیم و درخواست خود را مطرح نماییم

به این مصرع
یاد ده ما را سخن های دقیق
که ترا رحم آورد آن ای رفیق

توجه کنید که همین معنا را میرساند که باید با زیباترین کلمات و جملات خداوند را بخوانیم و دعا کنیم.

زیبایی دعا در روح انسان بسیار تاثیرگذار است وقتی بدانیم که چه باید بگوییم و چه میگوییم توجه و دقت ما بیشتر جلب میشود.

دعا وقتی تاثیرگذار است که ابتدا خودمان به مفهوم آن پی ببریم و آنرا با تمام وجودمان درک و لمس نماییم.

وقتی دعایی را مرتب بر لب برانیم بدون اینکه با آن ارتباط قلبی پیداکنیم طبیعی است که فقط یکسری الفاظ خواهد بود، اما وقتی به محتوای دعا توجه کنیم و آنرا کاملا دریابیم یقینا تاثیر و اجابت آن نیز بهتر خواهد بود.

چندان دعا کن در نهان چندان بنال اندر شبان
کز گنبد هفت آسمان در گوش تو آید صدا

این بیت در غزل شماره 3 دیوان شمس آمده است.
یکی از مسایلی که در دعا به آن توجه شده است دعا در خلوت و یا شب است. یعنی زمانیکه بدور از هیاهو و غوغای روز بخود مشغول میشود و حضور قلب و آرامش روحی دارد.

راز درون را باید پنهانی با پروردگار بزرگ عالم در میان گذارد و با خضوع و خشوع از او درخواست نمود. شاید این بیت بدان معناست که خداوند دعای در خلوت و به دور از ریا و شائبه را اثرگذار میداند.

وقتی به عبارت "چندان دعا کن" بیشتر توجه میکنیم، به این حقیقت میرسیم که برای دعا حد و مرزی وجود ندارد و باید بی حساب دعا و درخواست نماییم تا به هدف اجابت برسد.

دعا باعث آرامش روحی میشود. وقتی به این حقیقت محض توجه کنیم که صدای ما شنونده ای خاص دارد که با دقت و توجه به دعای ما گوش میدهد و درخواست مارا قبول میکند، تا به جایی برسد که از گنبد هفت آسمان در گوشمان ندایی برسد که دعایت را اجابت کرده ایم.

ما بازتاب دعا را مسلما در زندگی خود خواهیم دید.


@eshghnirooyebidariii
Forwarded from پیامی برای صلح (ریما نصر)
📣📣📣 لطفا اسم خودتون روی پروفایلتون باشه

عزیزانی که نام مشخصی ندارند به گروه پذیرفته نمی شوند ❤️



https://www.tg-me.com/+RdbLusGgc3U2MmM0


💟 ویس چت روخوانی کتاب
(کتاب روح هیمالیا اثر سوامی آمار
جیوتی)
از تاریخ یکشنبه ۲۶ فروردین
ساعت  ۲۳:۳۰
در این گروه برگزار
میشود



نجوا با امام زمان

شوق تو در دل که ماوا می کند
نقطه وحدت مصفا می کند

شوق تو در دل چوخانه می کند
مسلخ عشق را نشانه می کند

دل زشوقت تا که زاری می کند
باغ دل را آبیاری می کند

دل به شوقت هم که نجوا می کند
سرِّعشقت را هویدا می کند

دل که از شوقت مناجات می کند
ذکر حق را در خرابات می کند

شوق تو در دل که آشوب می کند
پیر را در مسیر مجذوب می کند

شوق تو دل را که بی تاب می کند
ریشه های عشق را سیراب می کند

شوق تو در دل چو افسون می کند
عقل را در عشق مجنون می کند

شوق تو عباس توّلی می کند
غیر عشقت را تبرّی می کند...

تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری

@eshghnirooyebidariii
2024/04/30 19:32:58
Back to Top
HTML Embed Code: