پزشکیان یا جلیلی - قسمت سوم: ادامه سیاستهای اقتصادی
در قسمت قبلی نکاتی در مورد سیاستهای حوزه مالکیت و مصادره اموال، یکسان سازی نرخ ارز، و قیمت گذاری دستوری نوشتم. در این قسمت به مرور باقی سیاستهای اقتصادی خواهم پرداخت.
۴- واقعی سازی قیمت انرژی و «ریالی»سازی یارانهها
سیاست واقعی سازی قیمت بنزین یک بار به درستی در دولت آقای خاتمی اجرا شد و افزایش قیمت تدریجی بنزین مطابق با تورم، تا سال ۱۳۸۳ ادامه پیدا کرد. در این سال با خیانت مجلس هفتم که به بهانه جلوگیری از تورم، دولت را موظف به ثابت نگهداشتن نرخ بنزین کردند، دوره جدیدی از بحران قیمت بنزین در کشور آغاز شد.
به این ترتیب تا سال ۱۳۸۶ وضعیت بحرانی بنزین به صورتی بود که ادامه آن برای کشور امکان پذیر نبود و دولت احمدینژاد به ناچار سیاست افزایش قیمت حاملهای انرژی و تخصیص یارانهها به صورت نقدی را اجرایی کرد.
طی سالهای بعد از آن نه دولت احمدینژاد و نه دولت روحانی سیاست افزایش تدریجی قیمت حاملهای انرژی را دنبال نکردند تا دوباره کشور دچار بحرانی بزرگ شود.
تلاش دیرهنگام دولت روحانی در سال ۱۳۹۸ هم با تبعاتی مواجه شد که باعث شد از آن زمان تاکنون هم کسی جرات نکند به چارهای برای این بحران بزرگ بیاندیشد.
مساله چیست؟
قیمت بنزین در ایران ۳۰۰۰ تومان و در کشورهای همسایه بیش از ۵۳ هزار تومان است.
درنتیجه قاچاق هر ۱۰۰۰ لیتر بنزین، ۵۰ میلیون تومان درآمد ایجاد میکند.
چه کسب و کاری بهتر از این!
روزانه میلیونها لیتر بنزین از ایران به کشورهای همسایه قاچاق میشود و هیچ قدرتی نمیتواند جلوی این حجم از قاچاق را بگیرد.
این مساله تبعات اجتماعی بزرگی هم در نواحی مرزی به وجود آورده است و بخش بزرگی از اقتصاد این مناطق وابسته به قاچاق بنزین شده است.
البته مساله حاملهای انرژی فقط محدود به بنزین نیست.
همین مساله در مورد برق موجب به صرفه نبودن سرمایه گذاری در حوزه برق شده و بحران قطعی برق کارخانجات را در فصل تابستان به وجود آورده است.
همین مساله بحران مصرف گاز در کشور را به وجود آورده است که منجر به سوزاندن مازوت در نیروگاهها در فصل زمستان و بحران آلودگی هوا در کلان شهرها شده است.
همین مساله باعث شده که توسعه حمل و نقل جادهای بر حمل و نقل ریلی ارجحیت پیدا کند و بهره وری حمل و نقل در کشور پایین باقی بماند.
به این ترتیب حجم مصرف و قاچاق انرژی به حدی افزایش پیدا کرده که ایران از یک کشور صادرکننده نفت، در حال تبدیل به یک کشور وارد کننده انرژی است و در شرایطی که چیز دیگری برای صادرات وجود ندارد، این به معنای گسترش فقر مطلق در کشور است.
==========
دولت پزشکیان و جلیلی چه کاری در این زمینه میتوانند انجام دهند؟
اصلاح قیمت حاملهای انرژی هم نیاز به اراده و پشتیبانی ارکان حاکمیت دارد و هم نیاز به پشتیبانی مردم.
طی سه سال گذشته، دولت مرحوم رییسی از پشتیبانی ارکان حاکمیت برخوردار بود و انتظار داشتیم که بتواند اصلاح قیمت حاملهای انرژی را انجام دهد. اما این دولت نشان داد اولویتهایش چیز دیگری است و تمام سرمایه اجتماعی کشور را به پای طرح شکست خورده گشت ارشاد ریخت.
آیا دولت آقای جلیلی میتواند سرمایه اجتماعی لازم برای اجرای طرح اصلاح قیمت حاملهای انرژی را به دست آورد؟
من اینطور فکر نمیکنم.
آیا دولت پزشکیان میتواند سرمایه اجتماعی لازم برای اجرای این طرح را به دست آورد؟
نمیدانم
کار بسیار سختی است.
آن هم در شرایطی که سایر ارکان حاکمیتی ممکن است به مخالفت با دولت پزشکیان برخیزند و دنبال فرصت برای زمین زدن این دولت بگردند.
@esmaeilzadehasl
در قسمت قبلی نکاتی در مورد سیاستهای حوزه مالکیت و مصادره اموال، یکسان سازی نرخ ارز، و قیمت گذاری دستوری نوشتم. در این قسمت به مرور باقی سیاستهای اقتصادی خواهم پرداخت.
۴- واقعی سازی قیمت انرژی و «ریالی»سازی یارانهها
سیاست واقعی سازی قیمت بنزین یک بار به درستی در دولت آقای خاتمی اجرا شد و افزایش قیمت تدریجی بنزین مطابق با تورم، تا سال ۱۳۸۳ ادامه پیدا کرد. در این سال با خیانت مجلس هفتم که به بهانه جلوگیری از تورم، دولت را موظف به ثابت نگهداشتن نرخ بنزین کردند، دوره جدیدی از بحران قیمت بنزین در کشور آغاز شد.
به این ترتیب تا سال ۱۳۸۶ وضعیت بحرانی بنزین به صورتی بود که ادامه آن برای کشور امکان پذیر نبود و دولت احمدینژاد به ناچار سیاست افزایش قیمت حاملهای انرژی و تخصیص یارانهها به صورت نقدی را اجرایی کرد.
طی سالهای بعد از آن نه دولت احمدینژاد و نه دولت روحانی سیاست افزایش تدریجی قیمت حاملهای انرژی را دنبال نکردند تا دوباره کشور دچار بحرانی بزرگ شود.
تلاش دیرهنگام دولت روحانی در سال ۱۳۹۸ هم با تبعاتی مواجه شد که باعث شد از آن زمان تاکنون هم کسی جرات نکند به چارهای برای این بحران بزرگ بیاندیشد.
مساله چیست؟
قیمت بنزین در ایران ۳۰۰۰ تومان و در کشورهای همسایه بیش از ۵۳ هزار تومان است.
درنتیجه قاچاق هر ۱۰۰۰ لیتر بنزین، ۵۰ میلیون تومان درآمد ایجاد میکند.
چه کسب و کاری بهتر از این!
روزانه میلیونها لیتر بنزین از ایران به کشورهای همسایه قاچاق میشود و هیچ قدرتی نمیتواند جلوی این حجم از قاچاق را بگیرد.
این مساله تبعات اجتماعی بزرگی هم در نواحی مرزی به وجود آورده است و بخش بزرگی از اقتصاد این مناطق وابسته به قاچاق بنزین شده است.
البته مساله حاملهای انرژی فقط محدود به بنزین نیست.
همین مساله در مورد برق موجب به صرفه نبودن سرمایه گذاری در حوزه برق شده و بحران قطعی برق کارخانجات را در فصل تابستان به وجود آورده است.
همین مساله بحران مصرف گاز در کشور را به وجود آورده است که منجر به سوزاندن مازوت در نیروگاهها در فصل زمستان و بحران آلودگی هوا در کلان شهرها شده است.
همین مساله باعث شده که توسعه حمل و نقل جادهای بر حمل و نقل ریلی ارجحیت پیدا کند و بهره وری حمل و نقل در کشور پایین باقی بماند.
به این ترتیب حجم مصرف و قاچاق انرژی به حدی افزایش پیدا کرده که ایران از یک کشور صادرکننده نفت، در حال تبدیل به یک کشور وارد کننده انرژی است و در شرایطی که چیز دیگری برای صادرات وجود ندارد، این به معنای گسترش فقر مطلق در کشور است.
==========
دولت پزشکیان و جلیلی چه کاری در این زمینه میتوانند انجام دهند؟
اصلاح قیمت حاملهای انرژی هم نیاز به اراده و پشتیبانی ارکان حاکمیت دارد و هم نیاز به پشتیبانی مردم.
طی سه سال گذشته، دولت مرحوم رییسی از پشتیبانی ارکان حاکمیت برخوردار بود و انتظار داشتیم که بتواند اصلاح قیمت حاملهای انرژی را انجام دهد. اما این دولت نشان داد اولویتهایش چیز دیگری است و تمام سرمایه اجتماعی کشور را به پای طرح شکست خورده گشت ارشاد ریخت.
آیا دولت آقای جلیلی میتواند سرمایه اجتماعی لازم برای اجرای طرح اصلاح قیمت حاملهای انرژی را به دست آورد؟
من اینطور فکر نمیکنم.
آیا دولت پزشکیان میتواند سرمایه اجتماعی لازم برای اجرای این طرح را به دست آورد؟
نمیدانم
کار بسیار سختی است.
آن هم در شرایطی که سایر ارکان حاکمیتی ممکن است به مخالفت با دولت پزشکیان برخیزند و دنبال فرصت برای زمین زدن این دولت بگردند.
@esmaeilzadehasl
پزشکیان یا جلیلی - قسمت چهارم: تجارت خارجی
۵- حذف موانع غیرتعرفهای و تلاش برای به حداقل رساندن تعرفههای بازرگانی
تعریف مساله:
یکی از چالشهایی که با آن مواجه هستیم، ارتباط تجاری با کشورهای دیگر است.
هر سال هیات وزیران مصوبهای در این زمینه دارد که به صورت یک کتاب منتشر میشود:
«کتاب مقررات صادرات و واردات»
حدود ۱۰۰۰ صفحه و با قیمت حدود یک میلیون تومان!
این کتاب در مورد هر کالایی مشخص میکند که آیا واردات و صادرات آن مجاز هست یا نه و اگر مجاز هست، چه مقدار تعرفه گمرکی باید از آن کالا دریافت شود.
در مورد هر کالایی، یکی از گزینههای ممکن این است که ارتباط تجاری با کشورهای دیگر را ممنوع کنیم.
گزینه دیگر این است که برای حمایت از بازار داخل، مبالغی به عنوان «حقوق گمرکی» و «سود بازرگانی» از کالاهای وارداتی یا صادراتی دریافت کنیم.
مثلا با در نظر گرفتن تعرفه ۱۰ درصدی، کالایی که در بازارهای خارجی ۱۰۰۰ تومان معامله میشود، برای وارد کننده ۱۱۰۰ تومان تمام میشود و با در نظر گرفتن ۱۰۰ تومان کرایه حمل و ۱۰۰ تومان سود وارد کننده، در بازار به قیمت ۱۳۰۰ تومان قابل فروش خواهد بود.
اما وقتی تکنولوژی تولید در کشور ضعیف باشد و هزینههای تولید در کشور رقابتی نباشند، تولید کننده داخلی ممکن است نتواند همین کالا را کمتر از ۲۰۰۰ تومان به بازار عرضه کند. در این شرایط تولید کنندگان داخلی به دولت فشار وارد میکنند که یا واردات چنین کالاهایی را ممنوع کنند و یا تعرفههایی بسیار بالا مثلا تعرفههای ۱۰۰ درصدی و بیشتر برای واردات در نظر بگیرند.
این تعرفههای بالا یا سیاست ممنوعیت واردات، چند مشکل ایجاد میکند:
۱- مصرف کننده داخلی مجبور میشود کالاها را به قیمتهایی بسیار بالاتر از قیمتهای جهانی و با کیفیتی بسیار پایینتر از محصولات مشابه خارجی خریداری کند. مثل قیمت و کیفیتی که در حال حاضر در «خودرو» وجود دارد.
۲- تولید کنندگان داخلی نیازی به اصلاح تکنولوژی تولید خود نمیبینند و به جای تلاش برای تولید با کیفیت و قیمت رقابتی، به لابی کردن با دولت برای افزایش بیش از پیش تعرفهها یا ممنوعیت کامل واردات رو میآورند. مثل وضعیتی که طی سالیان گذشته در «لوازم خانگی» شاهد بودهایم.
۳- تولید کنندگان داخلی نمیتوانند به زنجیره ارزش جهانی متصل شوند و به این ترتیب هم از تکنولوژی بیشتر عقب خواهند ماند و هم امکان صادرات به کشورهای دیگر را از دست خواهند داد و منابع ارزی کشور محدود خواهد شد.
۴- قاچاق به شدت توسعه پیدا خواهد کرد. تعرفههای بالا و ممنوعیت واردات، بهشت قاچاقچیان است. همان کالایی که در جهان ۱۰۰۰ تومان معامله میشد را به کشور قاچاق میکنند و با قیمت ۱۵۰۰ تومان در بازار میفروشند. هیچ قدرتی هم نمیتواند جلوی چنین تجارت پر سودی را بگیرد. بعد از مدتی قاچاقچیان آنقدر ثروتمند و قدرتمند میشوند، که نمایندگان مجلس و مدیران دولتی را هم آنها تعیین میکنند. حتی چنین سودهای بادآوردهای نهادهای رسمی کشور را هم به فکر میاندازد و ممکن است خودشان تصمیم بگیرند با احداث «اسکله»ها و «فرودگاه»های خاص، گمرکات رسمی کشور را دور بزنند و قاچاق رسمی حکومتی را به وجود بیاورند.
=========
با دانستن این مساله، خودتان میتوانید به صحبتهای آقای پزشکیان و جلیلی در این موضوع مراجعه کنید و نظراتشان را بررسی کنید.
عملکرد دولت سیزدهم در این زمینه این بوده که نه تنها تعرفهها را بالا نگهداشته، بلکه واردات و صادرات توسط بخش خصوصی را بسیار محدود کرده و به سمت «دولتی کردن تجارت خارجی» پیش رفته است.
@esmaeilzadehasl
۵- حذف موانع غیرتعرفهای و تلاش برای به حداقل رساندن تعرفههای بازرگانی
تعریف مساله:
یکی از چالشهایی که با آن مواجه هستیم، ارتباط تجاری با کشورهای دیگر است.
هر سال هیات وزیران مصوبهای در این زمینه دارد که به صورت یک کتاب منتشر میشود:
«کتاب مقررات صادرات و واردات»
حدود ۱۰۰۰ صفحه و با قیمت حدود یک میلیون تومان!
این کتاب در مورد هر کالایی مشخص میکند که آیا واردات و صادرات آن مجاز هست یا نه و اگر مجاز هست، چه مقدار تعرفه گمرکی باید از آن کالا دریافت شود.
در مورد هر کالایی، یکی از گزینههای ممکن این است که ارتباط تجاری با کشورهای دیگر را ممنوع کنیم.
گزینه دیگر این است که برای حمایت از بازار داخل، مبالغی به عنوان «حقوق گمرکی» و «سود بازرگانی» از کالاهای وارداتی یا صادراتی دریافت کنیم.
مثلا با در نظر گرفتن تعرفه ۱۰ درصدی، کالایی که در بازارهای خارجی ۱۰۰۰ تومان معامله میشود، برای وارد کننده ۱۱۰۰ تومان تمام میشود و با در نظر گرفتن ۱۰۰ تومان کرایه حمل و ۱۰۰ تومان سود وارد کننده، در بازار به قیمت ۱۳۰۰ تومان قابل فروش خواهد بود.
اما وقتی تکنولوژی تولید در کشور ضعیف باشد و هزینههای تولید در کشور رقابتی نباشند، تولید کننده داخلی ممکن است نتواند همین کالا را کمتر از ۲۰۰۰ تومان به بازار عرضه کند. در این شرایط تولید کنندگان داخلی به دولت فشار وارد میکنند که یا واردات چنین کالاهایی را ممنوع کنند و یا تعرفههایی بسیار بالا مثلا تعرفههای ۱۰۰ درصدی و بیشتر برای واردات در نظر بگیرند.
این تعرفههای بالا یا سیاست ممنوعیت واردات، چند مشکل ایجاد میکند:
۱- مصرف کننده داخلی مجبور میشود کالاها را به قیمتهایی بسیار بالاتر از قیمتهای جهانی و با کیفیتی بسیار پایینتر از محصولات مشابه خارجی خریداری کند. مثل قیمت و کیفیتی که در حال حاضر در «خودرو» وجود دارد.
۲- تولید کنندگان داخلی نیازی به اصلاح تکنولوژی تولید خود نمیبینند و به جای تلاش برای تولید با کیفیت و قیمت رقابتی، به لابی کردن با دولت برای افزایش بیش از پیش تعرفهها یا ممنوعیت کامل واردات رو میآورند. مثل وضعیتی که طی سالیان گذشته در «لوازم خانگی» شاهد بودهایم.
۳- تولید کنندگان داخلی نمیتوانند به زنجیره ارزش جهانی متصل شوند و به این ترتیب هم از تکنولوژی بیشتر عقب خواهند ماند و هم امکان صادرات به کشورهای دیگر را از دست خواهند داد و منابع ارزی کشور محدود خواهد شد.
۴- قاچاق به شدت توسعه پیدا خواهد کرد. تعرفههای بالا و ممنوعیت واردات، بهشت قاچاقچیان است. همان کالایی که در جهان ۱۰۰۰ تومان معامله میشد را به کشور قاچاق میکنند و با قیمت ۱۵۰۰ تومان در بازار میفروشند. هیچ قدرتی هم نمیتواند جلوی چنین تجارت پر سودی را بگیرد. بعد از مدتی قاچاقچیان آنقدر ثروتمند و قدرتمند میشوند، که نمایندگان مجلس و مدیران دولتی را هم آنها تعیین میکنند. حتی چنین سودهای بادآوردهای نهادهای رسمی کشور را هم به فکر میاندازد و ممکن است خودشان تصمیم بگیرند با احداث «اسکله»ها و «فرودگاه»های خاص، گمرکات رسمی کشور را دور بزنند و قاچاق رسمی حکومتی را به وجود بیاورند.
=========
با دانستن این مساله، خودتان میتوانید به صحبتهای آقای پزشکیان و جلیلی در این موضوع مراجعه کنید و نظراتشان را بررسی کنید.
عملکرد دولت سیزدهم در این زمینه این بوده که نه تنها تعرفهها را بالا نگهداشته، بلکه واردات و صادرات توسط بخش خصوصی را بسیار محدود کرده و به سمت «دولتی کردن تجارت خارجی» پیش رفته است.
@esmaeilzadehasl
پزشکیان یا جلیلی - قسمت پنجم: فعالیت اقتصادی نهادهای نظامی و حکومتی
آیا به نظر شما نهادهای نظامی باید به فعالیت اقتصادی بپردازند؟
نهادهای زیرمجموعه دفتر رهبری مثل ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان چطور؟
آستان قدس رضوی و سایر آستانهای مقدسه چطور؟
حوزههای علمیه و بنیاد شهید و سازمان زندانها و کمیته امداد امام خمینی چطور؟
آیا وزارت اطلاعات باید اجازه داشته باشه فعالیت اقتصادی انجام بده؟
سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و قوه قضاییه چطور؟
آیا با حضور این همه نهادهای پر قدرت در اقتصاد، جایی برای فعالیت بخش خصوصی باقی میماند؟
تعریف مساله:
یک فرض اولیه در اقتصاد میتواند این باشد که مردم به فعالیت اقتصادی بپردازند و به دولت مالیات پرداخت کنند. دولت هم از محل مالیات دریافتی به ارایه خدمات در حوزه امنیت و بهداشت و آموزش بپردازد و زیرساختهایی مثل جادهها و بنادر را توسعه دهد.
در چنین اقتصادی تهیه و ارایه «کالاها و خدمات خصوصی» به مردم سپرده میشود و ارایه «کالاها و خدمات عمومی» را دولت به عهده میگیرد.
با این حال به دلایل مختلفی ممکن است دولتها تمایل به ورود به بازار کالاها و خدمات خصوصی پیدا کنند و با مردم به رقابت بپردازند.
در مورد ایران مساله از رقابت دولت با مردم عبور کرده و نه تنها دولت، بلکه تمام نهادهای عمومی و حاکمیتی دیگر هم به تمام بازارها ورود پیدا کردهاند و عملا جایگزین مردم شدهاند، به طوری که در بسیاری از حوزهها، سهم بخش خصوصی به سمت «صفر» رفته است.
این مساله در عمل به رقابتی پایان ناپذیر برای به حاشیه راندن مردم و قبضه کردن کامل اقتصاد توسط نهادهای حاکمیتی منجر شده است.
عبارتهایی مانند «تو گونی کردن» که در کلام مردم استفاده میشود، به درست یا غلط، تصور بعضی از فعالان اقتصادی نسبت به عاقبت رقابت با نهادهای حاکمیتی در اقتصاد را نشان میدهد. تجربههای نزدیکی را هم از فعالان کسب و کار شنیدهام که روایتهایی تلخ از شرایطی بوده که در مناقصههایی شرکت کرده بودند که یک نهاد نظامی یا حاکمیتی رقیب آنها بوده.
به این ترتیب، اگرچه اصل ۴۴ قانون اساسی قرار بود به تقویت بخش خصوصی منجر شود، بخش دیگری در اقتصاد به نام «خصولتی»ها به وجود آمد که اقتصاد را به دست خودشان گرفتند و بخش خصوصی واقعی را نابود کردند. این بخش که دیگر زیر نظر دولت هم نبود، از نظارت مجلس هم معاف شد تا هرآنچه مورد نظرش هست در اقتصاد کشور انجام دهد.
اگرچه فعالیت خصولتیها در دوران دولتهای هاشمی رفسنجانی و خاتمی هم وجود داشت، با روی کار آمدن دولت احمدینژاد، دور تازهای از فعالیت اقتصادی با محوریت شرکتهای وابسته به نیروهای مسلح شروع شد. این مساله تا جایی گسترش پیدا کرد که در دولت آقای رئیسی حتی در قانون بودجه کشور، میلیاردها دلار نفت را به نیروهای مسلح تخصیص دادند که خودشان ببرند و بفروشند و از منابعش استفاده کنند.
در این نهادها با توجه به اینکه مباحث ایدئولوژیک بر سودآوری مقدم است و با توجه به اینکه سرمایه گذاری و تجارت به جای «کارآفرینان» به کارمندان سپرده میشود، سودآوری نه بر مبنای عملکرد، که بر مبنای رانت میتواند ایجاد شود و به این ترتیب هم منابعی که در اختیار دارند را به هدر میدهند و هم منابع بیشتری را به زور رانت در اختیار میگیرند.
==================
به نظر شما این همه سرمایه گذاری و تبلیغات گسترده که توسط بعضی نهادهای حاکمیتی و نظامی برای یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری انجام میشود، ممکن است به این مساله مرتبط باشد؟
@esmaeilzadehasl
آیا به نظر شما نهادهای نظامی باید به فعالیت اقتصادی بپردازند؟
نهادهای زیرمجموعه دفتر رهبری مثل ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان چطور؟
آستان قدس رضوی و سایر آستانهای مقدسه چطور؟
حوزههای علمیه و بنیاد شهید و سازمان زندانها و کمیته امداد امام خمینی چطور؟
آیا وزارت اطلاعات باید اجازه داشته باشه فعالیت اقتصادی انجام بده؟
سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و قوه قضاییه چطور؟
آیا با حضور این همه نهادهای پر قدرت در اقتصاد، جایی برای فعالیت بخش خصوصی باقی میماند؟
تعریف مساله:
یک فرض اولیه در اقتصاد میتواند این باشد که مردم به فعالیت اقتصادی بپردازند و به دولت مالیات پرداخت کنند. دولت هم از محل مالیات دریافتی به ارایه خدمات در حوزه امنیت و بهداشت و آموزش بپردازد و زیرساختهایی مثل جادهها و بنادر را توسعه دهد.
در چنین اقتصادی تهیه و ارایه «کالاها و خدمات خصوصی» به مردم سپرده میشود و ارایه «کالاها و خدمات عمومی» را دولت به عهده میگیرد.
با این حال به دلایل مختلفی ممکن است دولتها تمایل به ورود به بازار کالاها و خدمات خصوصی پیدا کنند و با مردم به رقابت بپردازند.
در مورد ایران مساله از رقابت دولت با مردم عبور کرده و نه تنها دولت، بلکه تمام نهادهای عمومی و حاکمیتی دیگر هم به تمام بازارها ورود پیدا کردهاند و عملا جایگزین مردم شدهاند، به طوری که در بسیاری از حوزهها، سهم بخش خصوصی به سمت «صفر» رفته است.
این مساله در عمل به رقابتی پایان ناپذیر برای به حاشیه راندن مردم و قبضه کردن کامل اقتصاد توسط نهادهای حاکمیتی منجر شده است.
عبارتهایی مانند «تو گونی کردن» که در کلام مردم استفاده میشود، به درست یا غلط، تصور بعضی از فعالان اقتصادی نسبت به عاقبت رقابت با نهادهای حاکمیتی در اقتصاد را نشان میدهد. تجربههای نزدیکی را هم از فعالان کسب و کار شنیدهام که روایتهایی تلخ از شرایطی بوده که در مناقصههایی شرکت کرده بودند که یک نهاد نظامی یا حاکمیتی رقیب آنها بوده.
به این ترتیب، اگرچه اصل ۴۴ قانون اساسی قرار بود به تقویت بخش خصوصی منجر شود، بخش دیگری در اقتصاد به نام «خصولتی»ها به وجود آمد که اقتصاد را به دست خودشان گرفتند و بخش خصوصی واقعی را نابود کردند. این بخش که دیگر زیر نظر دولت هم نبود، از نظارت مجلس هم معاف شد تا هرآنچه مورد نظرش هست در اقتصاد کشور انجام دهد.
اگرچه فعالیت خصولتیها در دوران دولتهای هاشمی رفسنجانی و خاتمی هم وجود داشت، با روی کار آمدن دولت احمدینژاد، دور تازهای از فعالیت اقتصادی با محوریت شرکتهای وابسته به نیروهای مسلح شروع شد. این مساله تا جایی گسترش پیدا کرد که در دولت آقای رئیسی حتی در قانون بودجه کشور، میلیاردها دلار نفت را به نیروهای مسلح تخصیص دادند که خودشان ببرند و بفروشند و از منابعش استفاده کنند.
در این نهادها با توجه به اینکه مباحث ایدئولوژیک بر سودآوری مقدم است و با توجه به اینکه سرمایه گذاری و تجارت به جای «کارآفرینان» به کارمندان سپرده میشود، سودآوری نه بر مبنای عملکرد، که بر مبنای رانت میتواند ایجاد شود و به این ترتیب هم منابعی که در اختیار دارند را به هدر میدهند و هم منابع بیشتری را به زور رانت در اختیار میگیرند.
==================
به نظر شما این همه سرمایه گذاری و تبلیغات گسترده که توسط بعضی نهادهای حاکمیتی و نظامی برای یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری انجام میشود، ممکن است به این مساله مرتبط باشد؟
@esmaeilzadehasl
پزشکیان یا جلیلی - قسمت ششم: نهادهای مالی
بانک، بیمه، بورس و صندوقهای بازنشستگی از مهمترین نهادهای مالی هستند.
حال نهادهای مالی کشورمان خوب نیست.
- اغلب بانکهای ایران سالهاست که ورشکسته هستند.
- بیمههای ایران پشتوانه لازم برای ارایه خدمات بیمهای مورد نیاز صنایع بزرگ را ندارند.
- بورس به محل نوسان گیری دولت و خصولتیها از مردم تبدیل شده
- صندوقهای بازنشستگی هم به صندوقهای ورشکستگی تبدیل شدهاند و در حال نابودی کل اقتصاد کشور هستند.
چرا این بلاها بر سر تمام نهادهای مالی کشور آمده است؟
بانکها از یک طرف محلی برای تامین مالی دولت بودهاند و از طرف دیگر، به ابزاری برای خدمات اجتماعی تبدیل شدند که دولت توان انجام آنها را نداشت. بانکها به جای اینکه سپردههای مردم را نگهدارند و تامین مالی کوتاه مدت بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات را انجام دهند، به محلی برای اعطای «تسهیلات دستوری» تبدیل شدند. تسهیلاتی که هم «نرخ نکول» در آنها بالاست و هم سود آور نیستند. ما به التفاوت نرخ دستوری و نرخ شورای پول و اعتبار را هم دولتها متعهد شدند که پرداخت کنند، اما هیچ وقت پرداختی انجام نشد و این مبالغ تبدیل به بدهیهای بلندمدت دولت شد که هیچ گاه هم پرداخت نخواهند شد. بالا بودن نرخ تورم و پایینتر نگهداشتن نرخ تسهیلات از نرخ تورم هم میخ آخر تابوت نظام بانکی را زد تا بانک ماهیت کسب و کاریاش را از دست بدهد و به محلی برای «توزیع رانت» تبدیل شود.
بیمهها هم همواره با مساله کم بودن سرمایه و ناتوانی در پوشش خطرات پروژههای بزرگ مواجه بودهاند. برای حل این مساله، طی سالیان گذشته «بیمه اتکایی» مورد استفاده بوده است تا شرکتهای بیمه داخلی بتوانند با پشتوانه شرکتهای بیمه بزرگ دنیا نسبت به پوشش خطرات پروژههای بزرگ اقدام کنند. با این حال، با گسترش تحریمها، حالا بیمههای داخلی هم امکان ارتباط با صنعت بیمه جهانی را از دست دادهاند و عملا ریسکهای انجام فعالیتهای صنعتی و تجاری بزرگ به شدت افزایش پیدا کرده است.
بورس اوراق بهادار، قرار بوده به محلی شفاف برای حمایت از سرمایه گذاران تبدیل شود تا مردم بتوانند با خیالی آسوده پساندازهای کوچک خودشان را با کمک این نهاد سرمایه گذاری کنند و تامین مالی پروژههای بزرگ را امکان پذیر کنند.
با این حال بورس اوراق بهادار به محلی برای تامین مالی کسر بودجه دولت و به ابزاری برای نوسانگیری خصولتیها از مردم تبدیل شده است. خصولتیها که سرمایههای بزرگ در دست دارند، به صورت فرمایشی در دورههایی بازار را به اوج میبرند و در دورههایی بازار را به زمین میزنند. دولت هم با «قیمت گذاری دستوری» و مصوبات حساب نشده و گاهی حتی «اعلام نشده»، یکدفعه یک صنعت را به اوج و حضیض میبرد. خود سازمان بورس هم گاهی به «دلایل غیر فنی» سالها شرکتها را در نوبت ورود به بورس نگاه میدارد و مانع از تامین مالی آنها در بورس میشود.
از همه عجیبتر، دشمنی گروهی از سیاسیون نزدیک به دولت سیزدهم با «بورس کالا» است. بورس کالا که شفافترین محل برای کشف قیمت و عرضه محصولات است، به بهانههایی مانند «دلار زدایی» مورد حمله قرار گرفته است و اگر این حضرات قدرت پیدا کنند، با از بین بردن این بازار، قیمت گذاری و ساز و کار عرضه محصولات را به «تاریکخانه»های مطلوب خودشان خواهند برد.
صندوقهای بازنشستگی هم بماند برای فرصتی دیگر
فقط ۴۵۰ هزار میلیارد تومان کسری در سال ۱۴۰۳
بیش از ۱۶ درصد بودجه عمومی کشور
و ۶۳ درصد بیشتر از بودجه آموزش و پرورش
توصیه انتخاباتی هم بماند به قضاوت خودتان...
@esmaeilzadehasl
بانک، بیمه، بورس و صندوقهای بازنشستگی از مهمترین نهادهای مالی هستند.
حال نهادهای مالی کشورمان خوب نیست.
- اغلب بانکهای ایران سالهاست که ورشکسته هستند.
- بیمههای ایران پشتوانه لازم برای ارایه خدمات بیمهای مورد نیاز صنایع بزرگ را ندارند.
- بورس به محل نوسان گیری دولت و خصولتیها از مردم تبدیل شده
- صندوقهای بازنشستگی هم به صندوقهای ورشکستگی تبدیل شدهاند و در حال نابودی کل اقتصاد کشور هستند.
چرا این بلاها بر سر تمام نهادهای مالی کشور آمده است؟
بانکها از یک طرف محلی برای تامین مالی دولت بودهاند و از طرف دیگر، به ابزاری برای خدمات اجتماعی تبدیل شدند که دولت توان انجام آنها را نداشت. بانکها به جای اینکه سپردههای مردم را نگهدارند و تامین مالی کوتاه مدت بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات را انجام دهند، به محلی برای اعطای «تسهیلات دستوری» تبدیل شدند. تسهیلاتی که هم «نرخ نکول» در آنها بالاست و هم سود آور نیستند. ما به التفاوت نرخ دستوری و نرخ شورای پول و اعتبار را هم دولتها متعهد شدند که پرداخت کنند، اما هیچ وقت پرداختی انجام نشد و این مبالغ تبدیل به بدهیهای بلندمدت دولت شد که هیچ گاه هم پرداخت نخواهند شد. بالا بودن نرخ تورم و پایینتر نگهداشتن نرخ تسهیلات از نرخ تورم هم میخ آخر تابوت نظام بانکی را زد تا بانک ماهیت کسب و کاریاش را از دست بدهد و به محلی برای «توزیع رانت» تبدیل شود.
بیمهها هم همواره با مساله کم بودن سرمایه و ناتوانی در پوشش خطرات پروژههای بزرگ مواجه بودهاند. برای حل این مساله، طی سالیان گذشته «بیمه اتکایی» مورد استفاده بوده است تا شرکتهای بیمه داخلی بتوانند با پشتوانه شرکتهای بیمه بزرگ دنیا نسبت به پوشش خطرات پروژههای بزرگ اقدام کنند. با این حال، با گسترش تحریمها، حالا بیمههای داخلی هم امکان ارتباط با صنعت بیمه جهانی را از دست دادهاند و عملا ریسکهای انجام فعالیتهای صنعتی و تجاری بزرگ به شدت افزایش پیدا کرده است.
بورس اوراق بهادار، قرار بوده به محلی شفاف برای حمایت از سرمایه گذاران تبدیل شود تا مردم بتوانند با خیالی آسوده پساندازهای کوچک خودشان را با کمک این نهاد سرمایه گذاری کنند و تامین مالی پروژههای بزرگ را امکان پذیر کنند.
با این حال بورس اوراق بهادار به محلی برای تامین مالی کسر بودجه دولت و به ابزاری برای نوسانگیری خصولتیها از مردم تبدیل شده است. خصولتیها که سرمایههای بزرگ در دست دارند، به صورت فرمایشی در دورههایی بازار را به اوج میبرند و در دورههایی بازار را به زمین میزنند. دولت هم با «قیمت گذاری دستوری» و مصوبات حساب نشده و گاهی حتی «اعلام نشده»، یکدفعه یک صنعت را به اوج و حضیض میبرد. خود سازمان بورس هم گاهی به «دلایل غیر فنی» سالها شرکتها را در نوبت ورود به بورس نگاه میدارد و مانع از تامین مالی آنها در بورس میشود.
از همه عجیبتر، دشمنی گروهی از سیاسیون نزدیک به دولت سیزدهم با «بورس کالا» است. بورس کالا که شفافترین محل برای کشف قیمت و عرضه محصولات است، به بهانههایی مانند «دلار زدایی» مورد حمله قرار گرفته است و اگر این حضرات قدرت پیدا کنند، با از بین بردن این بازار، قیمت گذاری و ساز و کار عرضه محصولات را به «تاریکخانه»های مطلوب خودشان خواهند برد.
صندوقهای بازنشستگی هم بماند برای فرصتی دیگر
فقط ۴۵۰ هزار میلیارد تومان کسری در سال ۱۴۰۳
بیش از ۱۶ درصد بودجه عمومی کشور
و ۶۳ درصد بیشتر از بودجه آموزش و پرورش
توصیه انتخاباتی هم بماند به قضاوت خودتان...
@esmaeilzadehasl
پزشکیان یا جلیلی: مساله این نیست. مساله مهمتری وجود دارد.
پیامی که دیروز از یکی از دختران ایران دریافت کردم، برای من تلنگری بود تا:
«از قدرت قلم مسوولانهتر استفاده کنم»
طی چند روز گذشته، طرفداران هر کدام از کاندیداهای ریاست جمهوری، روشهای مختلفی برای تبلیغ و مجاب کردن دیگران به رای دادن به کاندیدای مورد نظر خودشان استفاده کردهاند.
یکی از استراتژیهایی که به صورت گسترده در این زمینه استفاده شده است، ایجاد «احساس گناه» در مخاطب بوده است.
ایجاد احساس گناه معمولا از طریق «هیولا سازی» و تخریب گسترده کاندیدای رقیب و هوادارانش انجام میشود.
نتیجه این است که بخشی از جامعه که اخبار انتخابات را پیگیری میکند، هر روز با حجم بزرگی از استرس مواجه میشود و آنقدر اخبار متنوع و متعدد از جناحهای مختلف به او حمله میکند که منجر به ایجاد احساس درماندگی میشود.
به این ترتیب، اگر فردی نتواند خودش را از این دام رها کند، یا در نهایت تصمیم میگیرد با احساس گناه به یکی از کاندیداها رای دهد و یا کلا از فضای پر هیاهوی انتخاباتی خارج میشود و گزینه «رای ندادن» را انتخاب میکند.
به نظرم مسالهای که این روزها از خود انتخابات و نتیجه انتخابات مهمتر است، تامل در نوع رفتار انتخاباتی خودمان و نوع رفتارمان با دیگران است. چه کسی باشیم که میخواهیم رای بدهیم و چه اینکه رای ندادن را انتخاب کرده باشیم...
نه آقای پزشکیان و نه آقای جلیلی، نه فرشته هستند و نه هیولا
هر دو نقاط ضعف و نقاط قوتی دارند
هر دو هم طرفداران زیادی در جامعه پیدا کردهاند و احتمالا شاهد رقابت نزدیکی بین این دو نفر خواهیم بود.
اگر خواستید رای بدهید، با شناختی که طی این مدت از ایشان پیدا کردهاید، با آرامش به کاندیدای مورد نظرتان رای بدهید و در مورد نتیجه هم به خدا توکل کنید...
@esmaeilzadehasl
پیامی که دیروز از یکی از دختران ایران دریافت کردم، برای من تلنگری بود تا:
«از قدرت قلم مسوولانهتر استفاده کنم»
طی چند روز گذشته، طرفداران هر کدام از کاندیداهای ریاست جمهوری، روشهای مختلفی برای تبلیغ و مجاب کردن دیگران به رای دادن به کاندیدای مورد نظر خودشان استفاده کردهاند.
یکی از استراتژیهایی که به صورت گسترده در این زمینه استفاده شده است، ایجاد «احساس گناه» در مخاطب بوده است.
ایجاد احساس گناه معمولا از طریق «هیولا سازی» و تخریب گسترده کاندیدای رقیب و هوادارانش انجام میشود.
نتیجه این است که بخشی از جامعه که اخبار انتخابات را پیگیری میکند، هر روز با حجم بزرگی از استرس مواجه میشود و آنقدر اخبار متنوع و متعدد از جناحهای مختلف به او حمله میکند که منجر به ایجاد احساس درماندگی میشود.
به این ترتیب، اگر فردی نتواند خودش را از این دام رها کند، یا در نهایت تصمیم میگیرد با احساس گناه به یکی از کاندیداها رای دهد و یا کلا از فضای پر هیاهوی انتخاباتی خارج میشود و گزینه «رای ندادن» را انتخاب میکند.
به نظرم مسالهای که این روزها از خود انتخابات و نتیجه انتخابات مهمتر است، تامل در نوع رفتار انتخاباتی خودمان و نوع رفتارمان با دیگران است. چه کسی باشیم که میخواهیم رای بدهیم و چه اینکه رای ندادن را انتخاب کرده باشیم...
نه آقای پزشکیان و نه آقای جلیلی، نه فرشته هستند و نه هیولا
هر دو نقاط ضعف و نقاط قوتی دارند
هر دو هم طرفداران زیادی در جامعه پیدا کردهاند و احتمالا شاهد رقابت نزدیکی بین این دو نفر خواهیم بود.
اگر خواستید رای بدهید، با شناختی که طی این مدت از ایشان پیدا کردهاید، با آرامش به کاندیدای مورد نظرتان رای بدهید و در مورد نتیجه هم به خدا توکل کنید...
@esmaeilzadehasl
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مردم ما اینچنین مسوولیتی بر عهده مسوولین نهادهاند.
@esmaeilzadehasl
@esmaeilzadehasl
سلام دوستان
اگر علاقمند به مشارکت در مراسمهای عزاداری که در ماه محرم در دهستان ما در شهرستان فومن برگزار میشه هستید، لطفا به این گروه مراجعه کنید:
@hamiane_roosta
در پناه خدا باشید
محمدعلی اسماعیل زاده اصل
اگر علاقمند به مشارکت در مراسمهای عزاداری که در ماه محرم در دهستان ما در شهرستان فومن برگزار میشه هستید، لطفا به این گروه مراجعه کنید:
@hamiane_roosta
در پناه خدا باشید
محمدعلی اسماعیل زاده اصل
شنبه ۹ اسفند ۱۳۸۲ روز هفتم ماه محرم بود.
بعد از پادگان رفته بودم کارگاه چوب و نزدیک غروب آفتاب تازه تونسته بودم برم به کارهای بازار برسم.
حدود ساعت ۱۱ شب رسیدم خونه.
در رو که باز کردم، تلویزیون داشت پخش مستقیم از کربلا پخش میکرد.
همون دم در به دیوار تکیه دادم و مشغول نگاه کردن شدم.
گفتم خدایا یعنی میشه من هم برم کربلا زیارت امام حسین؟
خودم جواب دادم که هفت روز از محرم گذشته و من حتی نتوانستهام در مراسمهای عزاداری شرکت کنم. سرباز هم هستم و باید برم پادگان. اجازه خروج از کشور هم که ندارم. آخه چطور ممکنه.
گوشه چشمم خیس شد و آهی کشیدم...
صبح زود راه افتادم و رفتم پادگان
اما اوضاع خیلی شلوغ به نظر میرسید.
رفتم سراغ فرمانده
گفت داریم میریم اصفهان برای مانور
پنج روز طول میکشه
تو زن و بچه داری لازم نیست بیای...
رفتم خونه و لباسم رو عوض کردم
مستقیم رفتم دفتر شرکت در بازار آهن شادآباد
بعد از ظهر دیدم بچهها دارند در مورد رفتن به کربلا صحبت میکنند.
- گفتم مگه ویزا دارید؟
- گفتند پاسپورت هم نداریم.
- گفتم چطوری؟
- گفتند میریم ببینیم چی میشه
- چه زمانی؟
- ساعت ۵ بعد از ظهر میریم آزادی که سوار اتوبوسهای مهران بشیم
درک درستی نداشتم که یعنی چی و چطور ممکنه
اما گفتم من هم میام
فرصت برای اینکه برم خونه نبود
با خونه تماس گرفتم و با همسرم صحبت کردم
ساعت ۵ بعد از ظهر در اتوبوس نشسته بودیم و در راه مهران بودیم...
روز بعد تاسوعا بود.
صبح نزدیک کرمانشاه نیروی انتظامی جلوی اتوبوس رو گرفت و گفت مرز بسته شده و اجازه تردد نمیدهند.
اتوبوس از همانجا برگشت.
اما یک راننده محلی قرار شد ما رو تا مهران ببره
تجربه سفر عجیبی باهاش داشتیم
اما ماجرا هرچی که بود، بالاخره زنده به مهران رسیدیم.
ظهر تاسوعا بود.
گفتند مرز بسته است.
گفتم برویم نماز بخوانیم.
نماز که تمام شد، گفتند مرز باز شده
جنگ امریکاییها با عراق تازه تمام شده بود.
نیروهای اوکراینی سمت مرز عراق بودند.
با احترام از زایرین ایرانی استقبال کردند.
نه این طرف و نه آن طرف حتی شناسنامه هم کنترل نکردند، چه برسد به پاسپورت و ویزا
داخل یک هایس نشستیم و مستقیم رفتیم کربلا
همین ساعتی که دارم این متن را مینویسم، غروب تاسوعا رسیدیم به کربلا...
رفتم حرم امام حسین
از حدود ساعت یک صبح دیگه غیر از من تقریبا هیچ کس در حرم نبود
تا اذان صبح کنار ضریح شش گوشه امام حسین و یارانش نشستم و مرثیه خوندم و اشک ریختم و درد دل کردم...
تمام طول سفر هر چه میگذشت برایم باورکردنی نبود و در بهت بودم...
گاهی خدا قدرتش را اینطور نشان میدهد.
با استجابت دعای یک سرباز، که هفتم محرم با دیدن حرم امام حسین در تلویزیون حسرت زیارت به دلش مینشیند و اشک از گوشه چشمش جاری می شود، و دو روز بعد برایش زیارت اختصاصی شب عاشورا در حرم امام حسین میگذارند...
@esmaeilzadehasl
بعد از پادگان رفته بودم کارگاه چوب و نزدیک غروب آفتاب تازه تونسته بودم برم به کارهای بازار برسم.
حدود ساعت ۱۱ شب رسیدم خونه.
در رو که باز کردم، تلویزیون داشت پخش مستقیم از کربلا پخش میکرد.
همون دم در به دیوار تکیه دادم و مشغول نگاه کردن شدم.
گفتم خدایا یعنی میشه من هم برم کربلا زیارت امام حسین؟
خودم جواب دادم که هفت روز از محرم گذشته و من حتی نتوانستهام در مراسمهای عزاداری شرکت کنم. سرباز هم هستم و باید برم پادگان. اجازه خروج از کشور هم که ندارم. آخه چطور ممکنه.
گوشه چشمم خیس شد و آهی کشیدم...
صبح زود راه افتادم و رفتم پادگان
اما اوضاع خیلی شلوغ به نظر میرسید.
رفتم سراغ فرمانده
گفت داریم میریم اصفهان برای مانور
پنج روز طول میکشه
تو زن و بچه داری لازم نیست بیای...
رفتم خونه و لباسم رو عوض کردم
مستقیم رفتم دفتر شرکت در بازار آهن شادآباد
بعد از ظهر دیدم بچهها دارند در مورد رفتن به کربلا صحبت میکنند.
- گفتم مگه ویزا دارید؟
- گفتند پاسپورت هم نداریم.
- گفتم چطوری؟
- گفتند میریم ببینیم چی میشه
- چه زمانی؟
- ساعت ۵ بعد از ظهر میریم آزادی که سوار اتوبوسهای مهران بشیم
درک درستی نداشتم که یعنی چی و چطور ممکنه
اما گفتم من هم میام
فرصت برای اینکه برم خونه نبود
با خونه تماس گرفتم و با همسرم صحبت کردم
ساعت ۵ بعد از ظهر در اتوبوس نشسته بودیم و در راه مهران بودیم...
روز بعد تاسوعا بود.
صبح نزدیک کرمانشاه نیروی انتظامی جلوی اتوبوس رو گرفت و گفت مرز بسته شده و اجازه تردد نمیدهند.
اتوبوس از همانجا برگشت.
اما یک راننده محلی قرار شد ما رو تا مهران ببره
تجربه سفر عجیبی باهاش داشتیم
اما ماجرا هرچی که بود، بالاخره زنده به مهران رسیدیم.
ظهر تاسوعا بود.
گفتند مرز بسته است.
گفتم برویم نماز بخوانیم.
نماز که تمام شد، گفتند مرز باز شده
جنگ امریکاییها با عراق تازه تمام شده بود.
نیروهای اوکراینی سمت مرز عراق بودند.
با احترام از زایرین ایرانی استقبال کردند.
نه این طرف و نه آن طرف حتی شناسنامه هم کنترل نکردند، چه برسد به پاسپورت و ویزا
داخل یک هایس نشستیم و مستقیم رفتیم کربلا
همین ساعتی که دارم این متن را مینویسم، غروب تاسوعا رسیدیم به کربلا...
رفتم حرم امام حسین
از حدود ساعت یک صبح دیگه غیر از من تقریبا هیچ کس در حرم نبود
تا اذان صبح کنار ضریح شش گوشه امام حسین و یارانش نشستم و مرثیه خوندم و اشک ریختم و درد دل کردم...
تمام طول سفر هر چه میگذشت برایم باورکردنی نبود و در بهت بودم...
گاهی خدا قدرتش را اینطور نشان میدهد.
با استجابت دعای یک سرباز، که هفتم محرم با دیدن حرم امام حسین در تلویزیون حسرت زیارت به دلش مینشیند و اشک از گوشه چشمش جاری می شود، و دو روز بعد برایش زیارت اختصاصی شب عاشورا در حرم امام حسین میگذارند...
@esmaeilzadehasl
من کلا نمیتونم خیلی در تعطیلات بمونم و هر طور شده یک کاری برای خودم درست میکنم.
حالا هم که ماه رمضان و تعطیلات نوروز باعث شده مدتی در روستا بمانم، تصمیم گرفتم از فرصت استفاده کنم و دورههای آموزشی که مدتها فرصت برگزاریشان وجود نداشته را دوباره به صورت آنلاین برگزار کنم.
برنامه زمانی دورهها خیلی فشرده و برای برگزاری در روزهای تعطیل طراحی شده. با این حال شاید دوستان دیگری هم مثل من حاضر باشند شبهای ماه رمضان تا ساعت ۲۴ در کلاس آنلاین شرکت کنند و روز عید نوروز هم تا نیم ساعت قبل از تحویل سال در فرآیند یادگیری و یاددهی همراه باشند.
خلاصه اینکه دو فرصت یادگیری پیش رو داریم:
۱- کارگاههای «در جست و جوی معنای زندگی» و «تفکر سیستمی در طراحی مسیر زندگی»
۲۱ تا ۲۸ اسفند و ۴ تا ۱۱ فروردین - ساعت ۲۱ تا ۲۴
لینک ویدیوی آشنایی با این دوره:
https://www.tg-me.com/stlearning/430
فرم ثبت نام:
Life Path Design
۲- دوره «از تفکر سیستمی تا دینامیک سیستمها»
از ۲۹ اسفند تا ۱۵ فروردین - ساعت ۹ تا ۱۲ صبح
لینک ویدیوی آشنایی با این دوره:
https://www.tg-me.com/stlearning/422
فرم ثبت نام:
ST2SD
@esmaeilzadehasl
حالا هم که ماه رمضان و تعطیلات نوروز باعث شده مدتی در روستا بمانم، تصمیم گرفتم از فرصت استفاده کنم و دورههای آموزشی که مدتها فرصت برگزاریشان وجود نداشته را دوباره به صورت آنلاین برگزار کنم.
برنامه زمانی دورهها خیلی فشرده و برای برگزاری در روزهای تعطیل طراحی شده. با این حال شاید دوستان دیگری هم مثل من حاضر باشند شبهای ماه رمضان تا ساعت ۲۴ در کلاس آنلاین شرکت کنند و روز عید نوروز هم تا نیم ساعت قبل از تحویل سال در فرآیند یادگیری و یاددهی همراه باشند.
خلاصه اینکه دو فرصت یادگیری پیش رو داریم:
۱- کارگاههای «در جست و جوی معنای زندگی» و «تفکر سیستمی در طراحی مسیر زندگی»
۲۱ تا ۲۸ اسفند و ۴ تا ۱۱ فروردین - ساعت ۲۱ تا ۲۴
لینک ویدیوی آشنایی با این دوره:
https://www.tg-me.com/stlearning/430
فرم ثبت نام:
Life Path Design
۲- دوره «از تفکر سیستمی تا دینامیک سیستمها»
از ۲۹ اسفند تا ۱۵ فروردین - ساعت ۹ تا ۱۲ صبح
لینک ویدیوی آشنایی با این دوره:
https://www.tg-me.com/stlearning/422
فرم ثبت نام:
ST2SD
@esmaeilzadehasl
Forwarded from وبینارهای یادگیری و تفکر سیستمی
طی روزهای آینده دو فرصت یادگیری پیش رو داریم:
۱- کارگاههای «در جست و جوی معنای زندگی» و «تفکر سیستمی در طراحی مسیر زندگی»
۴ تا ۱۵ فروردین - ساعت ۲۱ تا ۲۴
لینک ویدیوی آشنایی با این دوره:
https://www.tg-me.com/stlearning/430
فرم ثبت نام:
Life Path Design
==============
۲- دوره «از تفکر سیستمی تا دینامیک سیستمها»
از ۲۹ اسفند تا ۱۵ فروردین - ساعت ۹ تا ۱۲ صبح
لینک ویدیوی آشنایی با این دوره:
https://www.tg-me.com/stlearning/422
فرم ثبت نام:
ST2SD
==============
@stlearning
۱- کارگاههای «در جست و جوی معنای زندگی» و «تفکر سیستمی در طراحی مسیر زندگی»
۴ تا ۱۵ فروردین - ساعت ۲۱ تا ۲۴
لینک ویدیوی آشنایی با این دوره:
https://www.tg-me.com/stlearning/430
فرم ثبت نام:
Life Path Design
==============
۲- دوره «از تفکر سیستمی تا دینامیک سیستمها»
از ۲۹ اسفند تا ۱۵ فروردین - ساعت ۹ تا ۱۲ صبح
لینک ویدیوی آشنایی با این دوره:
https://www.tg-me.com/stlearning/422
فرم ثبت نام:
ST2SD
==============
@stlearning
Forwarded from Systems Thinking (Mohammad Ali Esmaeilzadeh)
یادگیری مدل سازی با نرم افزار ونسیم
vensim
در کارگاه آموزشی آنلاین «پویایی شناسی سیستمها»
System Dynamics
از ٨ تا ۱۵ فروردین
ساعت ۹ تا ۱۲ صبح
مدرس:
محمدعلی اسماعیل زاده اصل
مدیر مرکز مطالعات سیستمهای اقتصادی و اجتماعی در دانشگاه صنعتی شریف
مدرس دانشگاه تهران
فرم ثبت نام:
ST2SD
==============
@stlearning
@systemsthinking
vensim
در کارگاه آموزشی آنلاین «پویایی شناسی سیستمها»
System Dynamics
از ٨ تا ۱۵ فروردین
ساعت ۹ تا ۱۲ صبح
مدرس:
محمدعلی اسماعیل زاده اصل
مدیر مرکز مطالعات سیستمهای اقتصادی و اجتماعی در دانشگاه صنعتی شریف
مدرس دانشگاه تهران
فرم ثبت نام:
ST2SD
==============
@stlearning
@systemsthinking
Forwarded from Systems Thinking (Mohammad Ali Esmaeilzadeh)
ما یک فرصت برای تجربه زندگی داریم، اما برای خیلی از شرکت کنندگان در «بازی طراحی مسیر زندگی» این بازی مانند یک فرصت اضافه برای تجربه زندگی است و میتوانند از تجربهاش برای بازتعریف مسیر زندگیشان استفاده کنند.
==========
بازی آنلاین طراحی مسیر زندگی
پنجشنبه ١۴ فروردین ۱۴۰۴
ساعت ۱۴ تا ۱۸
@systemsthinking
این بازی که شبیه سازی ۲۰ سال از زندگی است، فرصتهای خوبی برای تامل در مورد مهمترین تصمیمهای زندگی و نتایج انتخابهای خودمان در مسیر زندگی فراهم میکند.
@stlearning
در این بازی به صورت گروهی و خانوادگی هم میتوانید شرکت کنید.
لینک ثبت نام:
Life Game
==========
بازی آنلاین طراحی مسیر زندگی
پنجشنبه ١۴ فروردین ۱۴۰۴
ساعت ۱۴ تا ۱۸
@systemsthinking
این بازی که شبیه سازی ۲۰ سال از زندگی است، فرصتهای خوبی برای تامل در مورد مهمترین تصمیمهای زندگی و نتایج انتخابهای خودمان در مسیر زندگی فراهم میکند.
@stlearning
در این بازی به صورت گروهی و خانوادگی هم میتوانید شرکت کنید.
لینک ثبت نام:
Life Game
Forwarded from Systems Thinking (Mohammad Ali Esmaeilzadeh)
«بازی آنلاین طراحی مسیر زندگی»
پنجشنبه ٢١ فروردین ساعت ۱۴ تا ۱۸
@systemsthinking
هدف از بازی طراحی مسیر زندگی، فراهم کردن فرصت تامل و گفتگو در مورد تصمیمهای مهم در زندگی و توجه به پیامدهای این تصمیمهاست. بازی معمولا در پنج گروه انجام میشود و تمام اعضای هر گروه در تصمیمگیریها مشارکت میکنند.
تصمیمهایی مانند تخصیص زمان به «کار، آموزش، تفریح یا فعالیتهای اجتماعی»، مدیریت منابع مالی، سرمایهگذاری و مواجهه با حوادث غیر مترقبه، ساختار اصلی این بازی را تشکیل میدهند.
هر یک از این تصمیمها در بلندمدت پیامدهایی ایجاد میکند که الزاما مورد نظر بازیگران نبوده است. بررسی این پیامدها در هر گروه، مشاهده تصمیمها و پیامدها در گروههای دیگر، و گفتگو در مورد مدل ذهنی و معیارهای تصمیمگیری که شکل دهنده تصمیمها بوده، فرصتهای بسیاری ارزشمندی برای یادگیری ایجاد میکنند.
به این ترتیب، این بازی علاوه بر «طراحی مسیر زندگی» فرصتی برای تمرین «تصمیمگیری گروهی، کار تیمی و گفتگو» هم فراهم میکند و زمینه شناخت بهتر «مدلهای ذهنی و معیارهای تصمیمگیری» را به وجود میآورد.
@stlearning
این بازی توسط گروه آموزشی و پژوهشی آسمان در دانشگاه صنعتی شریف طراحی شده است. طراحی بازی بر مبنای یک مدل سیستمی پویا انجام شده که به همین منظور طراحی شده است.
تشکیل یک گروه به همراه دوستان یا اعضای خانواده هم برای شرکت در این بازی، تجربه ارزشمندی ایجاد میکند.
لینک ثبت نام:
Life Game
پنجشنبه ٢١ فروردین ساعت ۱۴ تا ۱۸
@systemsthinking
هدف از بازی طراحی مسیر زندگی، فراهم کردن فرصت تامل و گفتگو در مورد تصمیمهای مهم در زندگی و توجه به پیامدهای این تصمیمهاست. بازی معمولا در پنج گروه انجام میشود و تمام اعضای هر گروه در تصمیمگیریها مشارکت میکنند.
تصمیمهایی مانند تخصیص زمان به «کار، آموزش، تفریح یا فعالیتهای اجتماعی»، مدیریت منابع مالی، سرمایهگذاری و مواجهه با حوادث غیر مترقبه، ساختار اصلی این بازی را تشکیل میدهند.
هر یک از این تصمیمها در بلندمدت پیامدهایی ایجاد میکند که الزاما مورد نظر بازیگران نبوده است. بررسی این پیامدها در هر گروه، مشاهده تصمیمها و پیامدها در گروههای دیگر، و گفتگو در مورد مدل ذهنی و معیارهای تصمیمگیری که شکل دهنده تصمیمها بوده، فرصتهای بسیاری ارزشمندی برای یادگیری ایجاد میکنند.
به این ترتیب، این بازی علاوه بر «طراحی مسیر زندگی» فرصتی برای تمرین «تصمیمگیری گروهی، کار تیمی و گفتگو» هم فراهم میکند و زمینه شناخت بهتر «مدلهای ذهنی و معیارهای تصمیمگیری» را به وجود میآورد.
@stlearning
این بازی توسط گروه آموزشی و پژوهشی آسمان در دانشگاه صنعتی شریف طراحی شده است. طراحی بازی بر مبنای یک مدل سیستمی پویا انجام شده که به همین منظور طراحی شده است.
تشکیل یک گروه به همراه دوستان یا اعضای خانواده هم برای شرکت در این بازی، تجربه ارزشمندی ایجاد میکند.
لینک ثبت نام:
Life Game
Google Docs
بازی آنلاین طراحی مسیر زندگی
بازی طراحی مسیر زندگی، یک شبیه سازی ساده سازی شده از ۲۰ سال زندگی است.
این شبیه سازی کمک میکند متوجه شویم که چگونه تصمیمهای خودمان آینده زندگیمان را خواهند ساخت و چگونه عوامل پیشبینی نشده بر زندگیمان اثر میگذارند.
ظرفیت هر بازی ۵ گروه ۳ نفره و حداکثر…
این شبیه سازی کمک میکند متوجه شویم که چگونه تصمیمهای خودمان آینده زندگیمان را خواهند ساخت و چگونه عوامل پیشبینی نشده بر زندگیمان اثر میگذارند.
ظرفیت هر بازی ۵ گروه ۳ نفره و حداکثر…
Forwarded from وبینارهای یادگیری و تفکر سیستمی
کارگاه آموزشی آنلاین «مکانیزمها و محدودیتهای رشد کسب و کارها»
سوالات کلیدی که این کارگاه به دنبال جواب دادن به آنهاست:
- کسب و کارها چگونه رشد میکنند؟
- چه موانعی رشد کسب و کارها را محدود میکنند؟
- وقتی با توقف رشد کسب و کار مواجه شدیم، چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم و چه کارهایی نباید انجام دهیم؟
@systemsthinking
محتوای کارگاه:
- آشنایی با مبانی تفکر سیستمی و دینامیک سیستمها
- رابطه ساختار و رفتار سیستم
- نظریه ساختمان سیستم در دینامیک سیستمها
- مدلسازی حلقههای مثبت و منفی و رشد S شکل
- حلقههای مثبت در کسب و کارها
- حلقههای منفی در کسب و کارها
- کهن الگوی محدودیت رشد
- کهن الگوی رشد و سرمایه گذاری ناکافی
@stlearning
مدرس:
محمدعلی اسماعیل زاده اصل
مدیر مرکز مطالعات سیستمهای اقتصادی و اجتماعی دانشگاه صنعتی شریف و مدرس دانشگاه تهران
پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ساعت ۱۴ تا ۱۸
اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
Growth Dynamics
سوالات کلیدی که این کارگاه به دنبال جواب دادن به آنهاست:
- کسب و کارها چگونه رشد میکنند؟
- چه موانعی رشد کسب و کارها را محدود میکنند؟
- وقتی با توقف رشد کسب و کار مواجه شدیم، چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم و چه کارهایی نباید انجام دهیم؟
@systemsthinking
محتوای کارگاه:
- آشنایی با مبانی تفکر سیستمی و دینامیک سیستمها
- رابطه ساختار و رفتار سیستم
- نظریه ساختمان سیستم در دینامیک سیستمها
- مدلسازی حلقههای مثبت و منفی و رشد S شکل
- حلقههای مثبت در کسب و کارها
- حلقههای منفی در کسب و کارها
- کهن الگوی محدودیت رشد
- کهن الگوی رشد و سرمایه گذاری ناکافی
@stlearning
مدرس:
محمدعلی اسماعیل زاده اصل
مدیر مرکز مطالعات سیستمهای اقتصادی و اجتماعی دانشگاه صنعتی شریف و مدرس دانشگاه تهران
پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ساعت ۱۴ تا ۱۸
اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
Growth Dynamics
برای ایران -۱
جنگی که به ایران تحمیل شده، زمان را به دو قسمت قبل از تجاوز و بعد از تجاوز تقسیم میکند.
در زمان جدید، هیچ بهانهای از زمان قدیم نباید اتحاد برای مبارزه با دشمن متجاوز را تضعیف کند.
هر اختلافی مربوط به زمان قدیم را گوشهای نگه میداریم، تا بعد از پایان جنگ و دفع شر دشمن به آن بپردازیم.
@esmaeilzadehasl
جنگی که به ایران تحمیل شده، زمان را به دو قسمت قبل از تجاوز و بعد از تجاوز تقسیم میکند.
در زمان جدید، هیچ بهانهای از زمان قدیم نباید اتحاد برای مبارزه با دشمن متجاوز را تضعیف کند.
هر اختلافی مربوط به زمان قدیم را گوشهای نگه میداریم، تا بعد از پایان جنگ و دفع شر دشمن به آن بپردازیم.
@esmaeilzadehasl
برای ایران -٢
در شرایط جنگی، رهبری واحد باید وجود داشته باشد.
به هر اختلافی با حکومت یا درباره حکومت، باید بعد از دفع شر دشمن پرداخته شود.
تا آن زمان، همه باید با فرماندهی نظام جمهوری اسلامی ایران به مقابله با دشمنان بپردازیم و به مدیریت کشور در شرایط جنگی کمک کنیم.
@esmaeilzadehasl
در شرایط جنگی، رهبری واحد باید وجود داشته باشد.
به هر اختلافی با حکومت یا درباره حکومت، باید بعد از دفع شر دشمن پرداخته شود.
تا آن زمان، همه باید با فرماندهی نظام جمهوری اسلامی ایران به مقابله با دشمنان بپردازیم و به مدیریت کشور در شرایط جنگی کمک کنیم.
@esmaeilzadehasl
برای ایران -٣
باید برای یک جنگ بلندمدت آماده باشیم.
اگرچه امیدوارم دشمن متجاوز پاسخ سختی دریافت کند و مجبور به توقف جنگ شود، اما مردم و حکومت باید برای یک جنگ بلندمدت برنامهریزی کنند و شرایط زندگی و اداره کشور را بر همین اساس تنظیم کنند.
به طور خاص مراقب درآمد و هزینه باشیم.
@esmaeilzadehasl
باید برای یک جنگ بلندمدت آماده باشیم.
اگرچه امیدوارم دشمن متجاوز پاسخ سختی دریافت کند و مجبور به توقف جنگ شود، اما مردم و حکومت باید برای یک جنگ بلندمدت برنامهریزی کنند و شرایط زندگی و اداره کشور را بر همین اساس تنظیم کنند.
به طور خاص مراقب درآمد و هزینه باشیم.
@esmaeilzadehasl
برای ایران -۴
هر عامل افزایش نارضایتی مردم باید به سرعت متوقف شود.
عذرخواهی دولت برای پیامکهای حجاب در میانه جنگ شروع خوبی بود.
حاکمیت باید نشان دهد آماده همدلی با مردم است.
یک کمیته اجرایی برای شناسایی و تغییر مواردی که باعث ناراحتی مردم هستند، باید با فوریت ایجاد شود.
@esmaeilzadehasl
هر عامل افزایش نارضایتی مردم باید به سرعت متوقف شود.
عذرخواهی دولت برای پیامکهای حجاب در میانه جنگ شروع خوبی بود.
حاکمیت باید نشان دهد آماده همدلی با مردم است.
یک کمیته اجرایی برای شناسایی و تغییر مواردی که باعث ناراحتی مردم هستند، باید با فوریت ایجاد شود.
@esmaeilzadehasl
برای ایران -۵
مردمی که از بمب و موشک فرار میکنند را جریمه نکنید.
پلیس در شرایط جنگی باید مایه آرامش و پناهگاه مردم باشد.
در میانه چنین شرایط پر استرسی، جریمه مردم برای اشتباهات کوچکی مثل نبستن کمربند، تصویر نابخردانهای از پلیس و حاکمیت در ذهن مردم ایجاد میکند.
@esmaeilzadehasl
مردمی که از بمب و موشک فرار میکنند را جریمه نکنید.
پلیس در شرایط جنگی باید مایه آرامش و پناهگاه مردم باشد.
در میانه چنین شرایط پر استرسی، جریمه مردم برای اشتباهات کوچکی مثل نبستن کمربند، تصویر نابخردانهای از پلیس و حاکمیت در ذهن مردم ایجاد میکند.
@esmaeilzadehasl