⭕️ ریچارد راجرز؛ دیالکتیک همگرایی و رقابت با صنعت با طعم دیسلِکسیا و سوسیالیسم

📌. . . این متن حاوی گزاره هایی تحلیلی بر معماری مرکز هنری پمپیدو و همچنین تفاوت دیدگاه ریچارد راجرز و نورمن فاستر در مواجهه با و فهم از صنعت است. . . .
⭕️ تراشه های کانسپچوال ـ چگونگی شکل گیری ماتریکس و پنهان سازی حقیقت به روایت فرانکو بیفو براردی

📌. . . از زمان انتشار متن فرانکو بیفو براردی حدود پنج سال می گذرد، اما واقعیت هایی که در متن بدان ها اشاره می شود، بی نهایت بنیادین و تاثیرگذار و پویایند و در "اینجا و اکنون مان" حدهای تازه ای را پشت سر گذاشته و مفاهیم نوپدیدی را برساخته اند؛ چه مسائلی که با محوریت واقعیت های ژئو پلتیک طرح می کند و چه فرایندهایی که در حوزه تکنولوژی های تعاملی فضای مجازی طرح می سازد تجربیات تازه ای را رقم زده اند، به موازات ایده ی رابطه ی "پساْنماد" و گستره های فرازبانی رابطه و چگونگی ارتباط انسانِ وضعیت معاصر با حقیقت و فراگیری ترندهایی همچون متاورس و البته انتشار فیلم رستاخیزها از مجموعه ماتریکس همگی می توانند جذابیت مطالعه متن را افزون سازد . . .
@etooodchannel
⭕️ تصویرسازی های "ژاوی آزنارز" برای گزارش فرانسویِ وس اندرسون؛ تصویرسازی به مثابه مدیوم مکملی بر سینما

📌 تکثر و تنوع تصویرسازی ها و استفاده از رسانه های موازی که "گزارش فرانسوی" پیش گرفته است از یک سو یاداور این عبارت ژان لوک گدار است که می گوید:"زندگی کردن در جامعه امروزی به زندگی کردن در جهانی کارتونی می ماند" و از سوی دیگر یاداور این بخش از مقدمه رولان بارت بر کتاب درجه صفر نوشتار است:"ادبیات، که در طول یک قرن می کوشید تا پیکره ی خود را درون فرمی بی سابقه بگنجاند، اینک ناب گونگی خود را تنها در غیاب هر گونه نشانه " می جوید. . .

@etooodchannel
⭕️ رم کولهاس و هستی شناسیِ تبلیغاتی معماری؛ جایی میان خودْ موهوم سازی و رادیکالیسمِ آینده گرایانه ی مثبتِ منفعل

📌
https://www.instagram.com/etooodgram/tv/CYBtuc4hJmg/?utm_medium=copy_link

@etooodchannel
⭕️شاید بهترین توصیف برای آنچه "رم کولهاس" در این فیلم 👆🏿می گوید و به زبان می اورد را بتوان در مقدمه ی کتاب سینمای پساپاپ نوشته ی جسی فاکس میشارک که با برگردانی از وحیداله موسوی توسط نشر افکار جدید در اختیار مخاطب فارسی قرار گرفته است، یافت:
دیوید فاستر والاس از نوعی کنایه ی خودْآگاه سخن به میان می اورد که مانند گیاه گوشتْ خوار فرم های مختلفی که می بلعد را کرخت، کند و از توان می اندازد. وقتی میزان شناخت و آگاهی شما افزایش می یابد ـ درباره ی اینکه داستان ها چگونه ساختارمند شده اند و یا فیلم ها چگونه ساخته شده اند، درباره ی قراردادهای ژانری و ابعاد اجتماعی و سیاسی شان، درباره روابط پیچیده ی بین مولف، کراکترها و مخاطب ـ از این پس چگونه می توان کاری را به انجام رسانید که برایتان ارجحیت داشته: چطور می توانید معنا را بسازید و منتقل کنید؟
ژان بودریارِ فیلسوف در یک سخنرانی درباره ی میراث اندی وارهول و جنبش پاپ در سال 1987 به این پرسش ها پرداخت. او به این نکته اشاره کرد که جنبش پاپ مظهر اوج و انکار همزمان غریزه ی هنری بوده است:
اگر می خواستم این وضعیت جدید امور را توصیف کنم، عنوان "پس از میگساری" را برای ان برمی گزیدم. میگساری از منظری همان جریان کلی و انفجارآمیز مدرنیته است، با انواع متنوع آزادی هایش ـ آزادی سیاسی، آزادی جنسی، آزادی نیروهای زایا و مخرب، آزادی زنان، آزادی کودکان، آزادی انگیزه های ناخودآگاه، آزادی هنر ـ فرض و شالوده ی همه الگوهای بازنمایی و همه الگوهای ضدِبازنمایی. . . از نظر من امروزه همه چیز آزاد شده است. بازی به پایان رسیده و ما همگی با این پرسش حیاتی رو به رو هستیم که پس از میگساری چه باید کرد؟
بودریار هنر را در چنبره ی چرخه ای از بازیابی مدام گرفتار می دید که در عین حال به زیرورو کردن فرم ها و نوآوری های گذشته می پردازد تا ترکیب تازه ای بیابد که ناگزیر در مقایسه با منبع اصلی، دست دوم محسوب می شوند. او این گرایش را این گونه توصیف می کند:
تصاویری که به صورت انبوه تولید شده اند، تکثر تصویرهایی که در آن ها چیزی برای دیدن وجود ندارد.
@etooodchannel
🟥 متاورس چیست؟ یک خوانش مختصر تاریخی از سایبرپانک تا مارک زاکربرگ

💬. . . . امروز، غول های فناوری در مورد متاورس به عنوان مکانی برای آینده صحبت می کنند، جایی که ما بیشتر وقت خود را در آن سپری خواهیم کرد.
اما سی سال پیش، زمانی که فضای مجازی در داستان های علمیْ تخیلی معرفی شد، مکان تاریک و خطرناکی بود. چه چیزی باعث شد که ما بخواهیم در حال حاضر در آنجا زندگی کنیم؟ . . .

@etooodchannel
🟥 آشپزخانه؛ فیزیکِ غامضِ مصرف و مقاومت و شکل های تازه سیاست و اجتماع

💬 فراتر از فانتزی های خانگی در مورد سبک زندگی ایده آل، آشپزخانه ها جایی هستند که یکی از غریزی ترین نیازهای مان را برآورده می کنیم: غذا خوردن. با وجود تمام تلاش‌های مان برای متمایز کردن مان از آنها، انسان‌ها هم حیوان اند و غریزه ما زنده ماندن است.
@etooodchannel
🟥 هیلبرزیمر و آینده های ممکنِ شهر در گذشته ای مدرنیستی؛ از شهر مرتفعِ سوسیالیستی تا شهر افقیِ سبز

💬 لودویگ کارل هیلبرزیمر (1885 تا 1967) یکی از جالب ترین معمارانی بود که در آخرین دوره ی فعالیت باهاوس با این مجموعه همکاری می کرد. تأثیر او در کلاس های معماری بسیار ارزشمند است، به موازات برخی از ایده های او در مورد شهرسازی برای زمان خود چنان مبتکرانه بودند که تا مدت ها بعد نامکشوف ماندند.

@etooodchannel
معمار ماه اتووود ـ دفتر معماری تداوم پویا

💬معماری، انسانی ترین پدیده ی هستی است که به دست آدمی خلق می شود. ظرفی است که زندگی با همه ابعادش در آن جاری می شود.

معماری در ذات خود ساده است. اما زندگی گاهی پیچیدگی هایی به آن می افزاید. معماری متعالی ترین نحوه حضور آدمی در جهان است و زمانی به اوج می رسد که همسو با تفکر زمانه و هماهنگ با زمینه ی خود در پاسخ به نیازی یا تمنایی معنوی آشکار می شود.

معماری مرزهای واقعیت و خیال را به هم پیوند می دهد، معماری ناب نه کاملا متعلق به دنیایی واقعی و نه کاملا در جهان خیال است. بلکه در مرز میان این دو قرار دارد.

از این رو کیفیتی بینابینی دارد که از زاویه های مختلفی تشکیل شده است. هر یک از لایه ها نیاز یا آرزویی را نمایندگی می کنند و هم نشینی و مطابقت این لایه ها که دامنه ای وسیع از فرهنگ تا اقلیم را در بر می گیرد، معماری را به وجود می آورد. معماری شامل همه چیز است. معماری همیشه از چیزی خارج از خودش آغاز می شود. معماری درست همانی است که لایه هایش در عین مطابقت، قابلیت انعطاف پذیری داشته باشند و بسته به نیاز زمانه تغییر پذیر باشد. این جنبه دیگری از تفکر ما را پوشش می دهد که بر پایه این اصل اولیه استوار است که تنها و تنها یک حقیقت وجود دارد و آن اینکه هیچ پدیده ی ثابتی در جهان وجود ندارد.

جهان معاصر پیش از گذشته نیازمند انعطاف پذیری است و شاید بتوان بزرگترین ویژگی هزاره جدید ، که در آغاز آن قرار داریم، را تغییر و خاصیت تغییر پذیری دانست. تا جایی که آنها که فاقد چنین قدرتی هستند به ناچار کنار گذاشته خواهند شد. جهان پیرامون ما با شتابی زیاد و سوار بر چرخ های تکنولوژیک در حال دگرگونی است و هیچ پدیده ی ثابتی را تاب نمی آورد.

در اندیشه ما مفاهیمی بنیادی شالوده شکل گیری اندیشه ما در خلق پروژه های معماری بودند. مفاهیمی چون پویایی و حرکت همواره موجود در جریان زندگی آدمی و به کار گیری نیروهای موجود در طبیعت چرا که جوهر طبیعت با تغییر همراه است و به آن زندگی می بخشد. بازی با مرزها و تعریف جدیدی از مرز در دنیای معاصر. دنیایی که پیوسته در تغییر و پیش روی است. مرزی که شاید نهایت آن به نهایت اندیشه انسان برسد.

اتووود در ادامه تلاش هایش برای معرفی مجموعه های فعال و موثق در عرصه معماری معاصر ایران تعدادی از آثار دفتر معماری تداوم پویا را در قالب مجموعه ی معماران ماه اتووود در اختیار مخاطبان خود قرار می دهد.

@etooodchannel
💬 وس اندرسون به مسائل جدی نزدیک می شود اما نه، صرفا، با نمایش درد اصیلی که ذاتیِ این مسائل است، او به موضوع این اجازه را می دهد که به صورت اغراق شده ای به سوژه های مرتبطِ دیگر کمانه کند و دوباره به حالت اولیه و طبیعی اش بازگردد ـ او بیش از آنکه احساسات را به نمایش بگذارد، آن ها را برمی انگیزد و در این فرآیند، ایده ها را با احساسات همراه می سازد، ایده ها تداعی کننده احساسات اند.
حس زیرکانه و شعبده ی هنرمندانه ی افراطی اش به او اجازه می‌دهد تا سوژه هایی را که از یک جنس هستند، در قالب رابطه ای که خیلی اغراق شده است و توی چشم می زند، کنار هم آورد، مسئله اصلا این نیست که این سوژه ها در زندگی واقعی به هم مرتبط باشند یا نباشند، وس اندرسون در فیلم هایش ان ها را به شکلی پر قیل و قالْ آزارْدهنده و البته واضحْ همْ کنار می سازد.
نگاه او به خشونت جامعه، خشونت افراد و ظلم نهادها از فهمِ سَبْکی ای که مقاومت‌ْ گرانِ قهرمان اش در ان می دمند جدا نیست و این مقاومتْ گران هم شامل افرادی می شوند که با قدرت مخرب مقابله می‌کنند و هم کسانی را برمی گیرد که آن را گزارش می‌دهند ـ بعضا این ها یکی می شوند.
گزارش فرانسوی مملو از زیبایی شناسی محقق شده در طراحی لباس، معماری، چیدمان مبلمان، غذا و به طور کلی طراحی و گفتار است و البته مملو از کنش های زیبا و اداهای عالی، عشق های استوار و شجاعت های جسمانی است در میانه ی شرایط خصمانه.
در فیلم یک سنتِ بلندْآشنایی از همْ آمیزی با شر نیز وجود دارد، هم آمیزی با سادیسم اپیکوریاییِ نازی های فیلم و جنایتکاران بزرگ. این یک انگاره ی عوام فریبانه و آرامش بخش است، انگاره ای برای بینندگان و مخاطبینی که تصور می کنند سلیقه معمولی آنها، متقابلا، باید نشانه نجابت دم دستی شان نیز باشد. اما وس اندرسون [خوب] می‌داند پالایش سبک می‌تواند در ظاهر راهی برای رویارویی براندازانه با قدرتِ جهان به کمک ضروریاتِ شخصی و درونی فرد نیز باشد.
او همانند ارنست همینگوی و هاوارد هاکس، زیبایی قهرمانی و قهرمانی زیبایی را کنار هم می آورد. او با ژستی قابل ارج نهادن که مخصوص خودش هست، نه تنها از قهرمانان تجلیل نشده و کسانی که داستان‌ این قهرمانان را تعریف می‌کنند، تجلیل می‌کند، بلکه بر کسانی نیز ارج می نهد که، پرمایه و سَبْکْ مدارانه، ماجراها و داستان های این قهرمانان را پی گیری، همراهی و ارائه می کنند؛ آدم هایی مانند آرتور هاویتزر و گرامردانان و تصویرگرانش.


ـ مطالب مرتبط با گزارش فرانسوی

@etooodchannel
🎬 الکساندر هامبرت و نشانه شناسیِ گرافیکِ اضطرارِ رابطه با صندلی در دوران همه گیریِ کووید؛ شکل های تازه ی [نـَـ] ــنِشستن

لینک فیلم روی یوتیوب اتووود
لینک فیلم روی آپــــارات اتووود

@etooodchannel
الکساندر هامبرت و نشانه شناسیِ گرافیکِ اضطرارِ رابطه با صندلی در دوران همه گیریِ کووید؛ شکل های تازه ی [نـَـ] ــنِشستن

💬. . . جزیی ترین کارکرد نشیمنگاه های بیشماری که مجلات اثاثیه و دکوراسیون را پر کرده اند، بی شک این است که به افراد امکان نشستن بدهند: نشستن برای استراحت یا نشستن سرمیز برای غذا خوردن. صندلی دیگر حول محور میز نمی گردد. امروزه نشیمنگاه معنای خاص خود را پیدا کرده است. . . اما این معنا دیگر به حالت بدن ارتباط ندارد، بلکه جایگاه متقابل مخاطبان تعیین کننده ی آن است. . . نشیمنگاه های مدرن به ویژه بر اجتماعی بودن و مورد خطاب قرادادن تاکید دارند: ان ها جایگاه نشسته را با ویژگی رویارویی تعریف نمی کنند، بلکه زمینه را برای جایگاه عام افراد در جامعه مدرن فراهم می کنند. . . این نشیمنگاه ها احتمالا به یک دلمشغولی بنیادی پاسخ می دهند: هرگز تنها نبودن و در عین حال هرگز رودررو نبودن. . . انسان مدرن از عمق نشیمنگاه های خود گفتمان رابطه اش را تعقیب می کند و به این ترتیب "انسانِ چیدمانی" همواره در کنار "انسانِ رابطه ای و محیطی" قرار می گیرد و ان ها با هم "انسانِ کارکردی" را تشکیل می دهند. . . تمام ایده ی تمدن تازه . . . در تصاویر مدرنیته ای نهفته است که به اندازه ی آغل های قدیمی ایده ال است و ساکن مدرن ما پس از کنار امدن با هوس ها، کارکردها و تناقضاتش دیگر چیزی جز روابط در پیش ندارد، نظامی از روابط که سختارش را در نظامی از اشیا می یابد. . . و بدین ترتیب جهانی را بازسازی می کند که مبرا از غرایز و کارکردهای اولیه، اما پر از معانی اجتماعی محاسبه و پرستیژ است، [انسان] خسته، در پایان این تلاش ها، در گودی نشیمنگاهی که با هیکل او جفت و جور است، کسالتش را برطرف می سازد. . .

ژان بودریار. نظام اشیا. پیروز ایزدی. نشر ثالث

مطالب مرتبط با کووید روی اتووود
@etooodchannel
🟥هنر گفت و گو
فابیان دتر با استفان دشانت
یا ابداع انتزاع برای مکبثِ شکسپیر در روایتی از جوئل کوئن

💬. . . این گفت و گو آموزه های تکنیکی و دستورالعمل های مدیریتی و یاداوری های بنیادی به شدت اموزشی دارد، اما واقعیتی را مغفول نگاه می دارد، زمانی که با متنی در سرحداتِ غیر قابل تکرار ادبیات و روایتی مرجع و بنیادین در زبان مواجه ایم و این روایت و این ارایه های زبانی به واسطه ی کنش بازیگرانی در سرحدات توان هنری شان اجرا می شوند، معماری در قالب یک امکان محدود به مثابه محصول ان ادبیات و ان امکانات زبانی و ان پرفورمنس های انسانی اصالت می یابد، هستی شناسی اصالت معماری در برخی موقعیت ها به شدت پَسینی و درجه دوم است و عملا برساخته ایست محصول منابعی که نسبت به معماری فرادست و خارجی محسوب می شوند. . .

@etooodchannel
🟥 لین هرشمن لیسِن؛ هنرمند به مثابه پیشْ دان یا چگونه سایبرْفمینیسم مرزهای علم و رسانه را به هم می رساند

نوشته ای از جیلیان اشتاین هاور
برگردانی از آرش بصیرت
برداشته ای از نیویورک تایمز

📝. . . لین هرشمن لیسِن، هنرمند و فیلمساز پیشگام رسانه های جدید که بیشتر عمر خود را در سانفرانسیسکو گذرانده است، از دهه 1960 بر ارتباط ما انسان ها با ماشین ها متمرکز بوده است. او که فعالیت هنری اش را با اشکال سنتی تر هنری مانند طراحی، نقاشی و کولاژ شروع کرد، با ساخت مجسمه های مومی، سپس فیلم ها و آثار هنری با استفاده از دیسک های لیزری، صفحه نمایش لمسی (در دهه 80)، وب کم، هوش مصنوعی ادامه داد و اخیراً به همکاری با دانشمندان در حوزه ی سیستم تصفیه آب و دی اِن اِی روی اورده است. . .

#لین_هرشمن_لیسن #دنا_هاراوی #سیبر_فمینیسم #هوش_مصنوعی #زنان_هوش_مصنوعی #فمینیسم #سیاست_های_هویت #اینستالیشن_آرت #پرفورمنس_آرت #هنر_علم #هنر_رسانه #هنر_سایبورگ #هنر_روانکاوی #هنر_فمینیستی
@etooodchannel
🟥 عکس های آنی لیبویتز از ولودیمیر زلینسکی و اولنا زلنسکا برای وُگ؛ همْ رَسِشِ فمینیسم رادیکال با ادبیات پساْاستعماری و آینده ی نظریه انتقادی در وضعیت دیجیتال

نوشته ی آرش بصیرت

📝 آدام برومبرگ که به همراه زوج هنری اش اولیور چانارین در ایران به واسطه ی آثاری همچون "پس از حیات" و "روزی که هیچ کس نمرد" شناخته می شوند در قالب یک پست اینستاگرامی عکس های آنی لیبویتز از ولودیمیر زلینسکی و اولنا زلنسکا برای مجله وُگ را "شنیع" خوانده است.
او در پایان این پست و پس از تصنعی خواندن افه های به ظن او قهرمانه ی ولودیمیر و اولنا . . .

#ادبیات_پسااستعماری #نظریه_انتقادی #ادبیات_فمینیستی #ژان_بودریار #پل_ویریلیو #رولان_بارت #سوزان_سانتاگ #آدام_برومبرگ #آنی_لیبویتز #یاسر_عرفات #بلا_حدید #جی_جی_حدید #صنعت_مد #هنر_ناپدیدشدن #جنگ_اوکراین #تجاوز_روسیه_به_اوکراین #نظریه_عکاسی #آرش_بصیرت #ادبیات_نرینه #نژادپرستی #پدرسالاری #مردسالاری #فمینیسم #خشونت_تصویر
@etooodchannel
🟥 تراشه های کانسپچوال ـ"سکناگزیدن" گمشده در ترجمه یا [آیا] مارتین هایدگر اشتباه می کرد[؟]
نوشتاری از جوانا والش
برگردانی از آرش بصیرت


📝مجموعه "آبجکت لِسنز" از انتشارات بلومزبری تلاشی است در قالب کتاب های جیبی برای پرداختن به موضوعات عادی با هدف یافت زیست پنهان شان؛ کتاب هتل نوشته ی جوانا والش هم یکی از کتاب های این مجموعه است.
در بخش چهارم کتاب با عنوان hometel که می توان ان را خانـــهِـــتِل ـ جایی بین خانه و هتل ـ دانست نویسنده به واژه dwell در فهم هایدگری اش می پردازد و با تحریصی صادقانه به ریشهْ شناسی و سفر این واژه از زبان آلمانی به انگلیسی می نشیند و به شیوه ای وسواس گونه نشان می دهد که این واژه در تفسیر و ترجمه بین دو زبان گم شده است. . .


#مارتین_هایدگر #معماری_فلسفه #هستی_شناسی #پدیدارشناسی #گمشده_در_ترجمه #فلسفه_روزمره #نگاهی_نو_به_سکونت #زیست_موقت #زیست_سیاست #جوانا_والش #آرش_بصیرت #تراشه_های_کانسپچوال
@etooodchannel
2024/04/28 13:44:38
Back to Top
HTML Embed Code: