🔺زیر دوش نایست؛ سدها آب ندارند
صرفه جویی در آب شرب به لحاظ ارزشهای اجتماعی و امنیتی آن همواره دغدغه کنشگران آب بوده و بارها چه سدها آب داشته و چه نداشته اند بر آن تأکید داشته اند.
امااین روزها عجیب است. مگر نه این که سدسازان مدعی بودند سد می سازیم تا کشور در مضیقه آب نباشد؟
در 30 سال گذشته وزارت نیرو هزاران میلیارد از منابع کشور را صرف سدسازی و انتقال آب بین حوضه ای کرد. با انتقال آب سرشاخه های کارون به زاینده رود ، با قمرود و با دهها پروژه دیگر نه تنها مورفولوژی کشور را تغییر داد و اکوسیستم متصل به رودخانه های دائمی را خشکاندند بلکه موجب آسیبهای اجتماعی فراوانی شدند که هرگز در مورد آن نه مسؤلیت پذیرفته و نه جایی اسمی از آن می آورند. و همین مسیر فاجعه بار را که به خشکاندن دریاچه ارومیه، بختگان و گاوخونی منتهی شد را بااین بار با هدف قرار دادن اکوسیستم دنا و ساختن سد ماندگان ادامه میدهند.
چرا با وجود این همه سد؛ مردم باید در ناامنی آبی باشند؟
اگر فقط بخش کوچکی از میلیاردها تومانی که در سدسازی های سوداگرانه و غیرضروری هزینه و باعث خشکیدن رودخانه هایی شد که میلیونها سال امنیت سرزمین ما را حفظ کرده با بودند؛ در حفاظت از منابع آب زیرزمینی و آبخوانها هزینه می شد آیا امروز ما به این وضعیت فاجعه بار رسیده بودیم؟
چرا اولین چاه غیرمجاز را پر نکردند و چشم بر بعدی ها هم بستند؟چرا جهادکشاورزی هنوز درحال تشویق کشاورزان به کشت محصولات آب بری همچون برنج و چغندرقند و یونجه است؟ حجم ضایعات آب کشاورزی در ایران یک و نیم برابر آبی است که مردم در بخش خانگی مصرف می کنند و تازه 30 درصد همین آب خانگی هم به دلیل فرسودگی زیرساختها هدر می رود!!
راستی چه میشد هزینه چند تا این سدهای ترین در بازچرخانی و بهبود سیستم فاضلاب هزینه میشد؟ صنایع آب بر مستقر در استانهای نیمه خشک و کویری چگونه آب مورد نیازشان تامین می کنند؟
بدیهی است که در مصرف آب شرب به دلیل ارزشهای بهداشتی و امنیتی و سلامت باید صرفه جویی کرد؛ اما این که متولیان آب کشور که خود بانی تخریب هولناک منابع آب سطحی و زیرزمینی کشورند جای مدعی نشسته و توپ تقصیر را در زمین مردم و آسمان و بارشها می اندازند واقعا حیرت انگیز است!!!
مردم ایران قرنها پیشتاز صرفه جویی در آب، بویژه در استان های کم آب بودند؛ اما پروژههای انتقال آب بین حوضه ای این عادت و فرهنگ را نابود کرد. مردمی که برای خیر عمومی و اعتقاد به ارزش های آب به عنوان امر دینی، آب انبار و قنات وقف می کردند به جایی رساندید که آب در زندگی روزمره شان بی ارزش ترین کالا قلمداد کرده و اگر بهای آن از یک تخم مرغ و یک کیلو گوجه فرنگی که برای آن 300 لیتر آب مصرف شده، بیشتر باشد اعتراض می کنند!!
این به معنای این نیست که باید آب را گران کرد؛ به معنای این است که کسی برای آب ارزش قائل نیست و هدر دادن آن هم کمتر کسی را آزار میدهد!!
کسانی که دریاچه ارومیه، دریاچه بختگان، زاینده رود ، زهره، گاوخونی، هورالعظیم و صدها رودخانه فرعی و حیاتی را خشکاندند، کسانی که چشم بر بیش از 900 هزار چاه غیرمجاز بستند و یه عنوان متولیان حفاظت از آبهای زیرزمینی و سطحی چشم بر طرحهای مخرب جهاد کشاورزی و برداشتهای بی رویه آب بستند ، چشم بر صنعت و تخریب گری هايش بستند و با تأمین آب به هر طریق ممکن حتی آنها را همراهی کردند و سرزمین داغدیده مان به این روزهای سخت رساندند آیا در جایگاهی هستند که به مردم در مورد مصرف آب امر و نهی کنند و هشدار دهند؟
امسال سال مواجهه با عملکردها در حوزه آب است. همه آنچه انجام شده پیش روی ماست. حتی در همین روزهای سخت و با وجود صدها کارشناس کاربلد دلسوز وطن، رفع بحرانهایی که نام ناترازی بر آن نهاده اند را به یک کارشناس الهیات سپرده اند!!
زاگرس نشینان می پرسند واقعا با این همه سد خالي چرا حکمرانان دوباره بر ساخت سد و انتقال آب بین حوضه ای اصرار می ورزند؟
چرا دولتی ها بر تخریب دنا به عنوان ذخیره گاه برف و تضمین کننده حیات زاگرس با ساخت سد ماندگان و انتقال آب بین حوضه ای اصرار دارند؟
هرچند مردم خود در میانه چالش خوب میدانند جز خودشان کسی را ندارند که به دادشان برسد و باید خود به داد خود برسند و تنها با صرفه جویی در مصرف آب است که می توانند از این تابستان خشک گذر کنند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
صرفه جویی در آب شرب به لحاظ ارزشهای اجتماعی و امنیتی آن همواره دغدغه کنشگران آب بوده و بارها چه سدها آب داشته و چه نداشته اند بر آن تأکید داشته اند.
امااین روزها عجیب است. مگر نه این که سدسازان مدعی بودند سد می سازیم تا کشور در مضیقه آب نباشد؟
در 30 سال گذشته وزارت نیرو هزاران میلیارد از منابع کشور را صرف سدسازی و انتقال آب بین حوضه ای کرد. با انتقال آب سرشاخه های کارون به زاینده رود ، با قمرود و با دهها پروژه دیگر نه تنها مورفولوژی کشور را تغییر داد و اکوسیستم متصل به رودخانه های دائمی را خشکاندند بلکه موجب آسیبهای اجتماعی فراوانی شدند که هرگز در مورد آن نه مسؤلیت پذیرفته و نه جایی اسمی از آن می آورند. و همین مسیر فاجعه بار را که به خشکاندن دریاچه ارومیه، بختگان و گاوخونی منتهی شد را بااین بار با هدف قرار دادن اکوسیستم دنا و ساختن سد ماندگان ادامه میدهند.
چرا با وجود این همه سد؛ مردم باید در ناامنی آبی باشند؟
اگر فقط بخش کوچکی از میلیاردها تومانی که در سدسازی های سوداگرانه و غیرضروری هزینه و باعث خشکیدن رودخانه هایی شد که میلیونها سال امنیت سرزمین ما را حفظ کرده با بودند؛ در حفاظت از منابع آب زیرزمینی و آبخوانها هزینه می شد آیا امروز ما به این وضعیت فاجعه بار رسیده بودیم؟
چرا اولین چاه غیرمجاز را پر نکردند و چشم بر بعدی ها هم بستند؟چرا جهادکشاورزی هنوز درحال تشویق کشاورزان به کشت محصولات آب بری همچون برنج و چغندرقند و یونجه است؟ حجم ضایعات آب کشاورزی در ایران یک و نیم برابر آبی است که مردم در بخش خانگی مصرف می کنند و تازه 30 درصد همین آب خانگی هم به دلیل فرسودگی زیرساختها هدر می رود!!
راستی چه میشد هزینه چند تا این سدهای ترین در بازچرخانی و بهبود سیستم فاضلاب هزینه میشد؟ صنایع آب بر مستقر در استانهای نیمه خشک و کویری چگونه آب مورد نیازشان تامین می کنند؟
بدیهی است که در مصرف آب شرب به دلیل ارزشهای بهداشتی و امنیتی و سلامت باید صرفه جویی کرد؛ اما این که متولیان آب کشور که خود بانی تخریب هولناک منابع آب سطحی و زیرزمینی کشورند جای مدعی نشسته و توپ تقصیر را در زمین مردم و آسمان و بارشها می اندازند واقعا حیرت انگیز است!!!
مردم ایران قرنها پیشتاز صرفه جویی در آب، بویژه در استان های کم آب بودند؛ اما پروژههای انتقال آب بین حوضه ای این عادت و فرهنگ را نابود کرد. مردمی که برای خیر عمومی و اعتقاد به ارزش های آب به عنوان امر دینی، آب انبار و قنات وقف می کردند به جایی رساندید که آب در زندگی روزمره شان بی ارزش ترین کالا قلمداد کرده و اگر بهای آن از یک تخم مرغ و یک کیلو گوجه فرنگی که برای آن 300 لیتر آب مصرف شده، بیشتر باشد اعتراض می کنند!!
این به معنای این نیست که باید آب را گران کرد؛ به معنای این است که کسی برای آب ارزش قائل نیست و هدر دادن آن هم کمتر کسی را آزار میدهد!!
کسانی که دریاچه ارومیه، دریاچه بختگان، زاینده رود ، زهره، گاوخونی، هورالعظیم و صدها رودخانه فرعی و حیاتی را خشکاندند، کسانی که چشم بر بیش از 900 هزار چاه غیرمجاز بستند و یه عنوان متولیان حفاظت از آبهای زیرزمینی و سطحی چشم بر طرحهای مخرب جهاد کشاورزی و برداشتهای بی رویه آب بستند ، چشم بر صنعت و تخریب گری هايش بستند و با تأمین آب به هر طریق ممکن حتی آنها را همراهی کردند و سرزمین داغدیده مان به این روزهای سخت رساندند آیا در جایگاهی هستند که به مردم در مورد مصرف آب امر و نهی کنند و هشدار دهند؟
امسال سال مواجهه با عملکردها در حوزه آب است. همه آنچه انجام شده پیش روی ماست. حتی در همین روزهای سخت و با وجود صدها کارشناس کاربلد دلسوز وطن، رفع بحرانهایی که نام ناترازی بر آن نهاده اند را به یک کارشناس الهیات سپرده اند!!
زاگرس نشینان می پرسند واقعا با این همه سد خالي چرا حکمرانان دوباره بر ساخت سد و انتقال آب بین حوضه ای اصرار می ورزند؟
چرا دولتی ها بر تخریب دنا به عنوان ذخیره گاه برف و تضمین کننده حیات زاگرس با ساخت سد ماندگان و انتقال آب بین حوضه ای اصرار دارند؟
هرچند مردم خود در میانه چالش خوب میدانند جز خودشان کسی را ندارند که به دادشان برسد و باید خود به داد خود برسند و تنها با صرفه جویی در مصرف آب است که می توانند از این تابستان خشک گذر کنند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🌏جزیرهای بسیار کوچک، مخوف، غرق در فقر، فحشا و فساد، در مدتی کوتاه از یک کشور جهان سوم به جهان اول ارتقاء یافت و به نیویورک آسیا و معجزهی قرن شهره شد.
📒کتاب حاضر به تجربهی لی کوان یو و سنگاپور میپردازد. وی با اتخاذ استراتژی متمایز «بلندمدتنگر Long termism»، کشوری را که وجود نداشت، طی ۳ دهه ساخت و به مردمش از قومیتهای مختلف، هویت ملی یگانهای بخشید.
لی کوان یو میگوید:
«در سنگاپور فکر است که کار میکند. برای بقا، نباید به چیزی کمتر از عالی قانع باشیم. یک رهبر باید خوشبختی خود را در خوشبختی مردم کشورش بداند. برای رهایی از فقر و فساد، باید اعتماد مردم را جلب و در بهبود وضعیت معلمان و توسعهی آموزش، بهویژه آموزش کاربردی، سرمایهگذاری کرد. بهعلاوه باید به استراتژیهای: تعامل با جهان، اقتصاد باز، جذب سرمایهگذاری خارجی، تربیت مدیران جهانتراز، شایستهگزینی، نوآوری، استقرار نظم، مشارکت مردم و فسادستیزی پایبند بود.»
✏️نویسنده میگوید: «همهچیز آموختنی است؛ حتی درماندگی نیز آموخته شدنی است. ما نباید یاد بگیریم که درمانده زندگی کنیم. سالها پیش مردم ایران، کشورشان را با سوئیس مقایسه میکردند، ۲ دهه بعد، از این ناراحت بودند که چرا کشورشان از کرهجنوبی عقب افتاده است! و یک دهه بعد هم از این ناراضی بودند که چرا کشورهایی مانند امارات، ترکیه و مالزی از ایران جلو زدهاند! و امروز با شگفتی میبینیم که بسیاری از مردم از وضعیت کنونی بسیار خشنود و خدا را شاکرند که مانند عراق و سوریه درگیر جنگ، درگیری، ناآرامی و آوارگی نشدهاند یا به سرنوشت افغانستانِ مظلوم دچار نشدهاند. قطعاً این شیوهی نگرش درست نیست، ما قادریم بیاموزیم که به همان استاندارد، مثلاً سوئیس، از نظر رفاه و زندگی برسیم و نباید به کمتر از آن رضایت دهیم. بدون تردید نقش حکمرانی در این تغییر نگرش و ایجاد جنبشی همسو و همگانی، برای دستیابی به این خواستهی طبیعی، کلیدی است.»
📍«نخستین گام در تلاش برای دانایی، غلبه بر «توهم دانایی» است! زیرا نادانی در ندانستن نیست، در «مقاومت در برابر دانستن» است. تاریکی با کشیدن شمشیر، ابراز خشم و کشیدن فریاد از بین نمیرود؛ باید نور تابانید و چراغ را روشن کرد! تاریکاندیشی؛ قفلی است که تنها با کلید آگاهی باز میشود. راهکار، در گشودن پنجرهی دانایی است.»
📌حواسمان باشد که «توسعه اتفاقی نیست»
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
📒کتاب حاضر به تجربهی لی کوان یو و سنگاپور میپردازد. وی با اتخاذ استراتژی متمایز «بلندمدتنگر Long termism»، کشوری را که وجود نداشت، طی ۳ دهه ساخت و به مردمش از قومیتهای مختلف، هویت ملی یگانهای بخشید.
لی کوان یو میگوید:
«در سنگاپور فکر است که کار میکند. برای بقا، نباید به چیزی کمتر از عالی قانع باشیم. یک رهبر باید خوشبختی خود را در خوشبختی مردم کشورش بداند. برای رهایی از فقر و فساد، باید اعتماد مردم را جلب و در بهبود وضعیت معلمان و توسعهی آموزش، بهویژه آموزش کاربردی، سرمایهگذاری کرد. بهعلاوه باید به استراتژیهای: تعامل با جهان، اقتصاد باز، جذب سرمایهگذاری خارجی، تربیت مدیران جهانتراز، شایستهگزینی، نوآوری، استقرار نظم، مشارکت مردم و فسادستیزی پایبند بود.»
✏️نویسنده میگوید: «همهچیز آموختنی است؛ حتی درماندگی نیز آموخته شدنی است. ما نباید یاد بگیریم که درمانده زندگی کنیم. سالها پیش مردم ایران، کشورشان را با سوئیس مقایسه میکردند، ۲ دهه بعد، از این ناراحت بودند که چرا کشورشان از کرهجنوبی عقب افتاده است! و یک دهه بعد هم از این ناراضی بودند که چرا کشورهایی مانند امارات، ترکیه و مالزی از ایران جلو زدهاند! و امروز با شگفتی میبینیم که بسیاری از مردم از وضعیت کنونی بسیار خشنود و خدا را شاکرند که مانند عراق و سوریه درگیر جنگ، درگیری، ناآرامی و آوارگی نشدهاند یا به سرنوشت افغانستانِ مظلوم دچار نشدهاند. قطعاً این شیوهی نگرش درست نیست، ما قادریم بیاموزیم که به همان استاندارد، مثلاً سوئیس، از نظر رفاه و زندگی برسیم و نباید به کمتر از آن رضایت دهیم. بدون تردید نقش حکمرانی در این تغییر نگرش و ایجاد جنبشی همسو و همگانی، برای دستیابی به این خواستهی طبیعی، کلیدی است.»
📍«نخستین گام در تلاش برای دانایی، غلبه بر «توهم دانایی» است! زیرا نادانی در ندانستن نیست، در «مقاومت در برابر دانستن» است. تاریکی با کشیدن شمشیر، ابراز خشم و کشیدن فریاد از بین نمیرود؛ باید نور تابانید و چراغ را روشن کرد! تاریکاندیشی؛ قفلی است که تنها با کلید آگاهی باز میشود. راهکار، در گشودن پنجرهی دانایی است.»
📌حواسمان باشد که «توسعه اتفاقی نیست»
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔺 در باره آکیو موریتا؛ روستا زاده ای که شرکت سونی را ساخت
♻️ كسي كه شركت سوني را تاسيس كرده است، يك روستا زاده ژاپني بود كه خانواده آنها، ابتدا يك كارگاه توليد صنايع غذايي داشتند . اكيو موريتا به رياضي و فيزيك علاقه مند بود و همين علاقمندي او را به استادي دانشگاه و سپس توليد لوازم مخابراتي كشاند.
♻️ با شروع جنگ جهانی دوم، او همراه شمار زیادی از جوانان ژاپنی به جنگ رفت و در همین دوران بود که ماسارو ایبوکا، شریکش در راه اندازی شرکت سونی را ملاقات کرد و رابطه دوستی محکمی بین این دو شکل گرفت.
♻️ آنها در روز ۷ می سال ۱۹۴۶ میلادی شرکت سونی را راه اندازی کردند. البته این شرکت در ابتدا تنها برای تعمیر انواع رادیوها شکل گرفته بود و با گذشت زمان کارشان توسعه پیدا کرد.شرکت اولیه شرکت مهندسی مخابرات توکیو نام داشت و با سرمایه ای معادل ۱۹۰ هزار ین ژاپن و با ۲۰ کارمند کارش را شروع کرد.
♻️ در سال ۱۹۴۹ اولین نوار ضبط مغناطیسی را تولید کردندو در سال ۱۹۵۰ اولین دستگاه ضبط صدا را در ژاپن به فروش رسانیدند.این شرکت اولین شرکتی بود تجهیزات مخابراتی و وسایل الکترونیکی را به مردم می فروختند. قبل از آن شرکتها تنها به تولید تجهیزات مخابراتی برای ارتش مشغول بودند.
♻️ در سال ۱۹۵۸ این دو شریک تصمیک گرفتند نام شرکتشان را تغییر دهند. آنها سونی که برگرفته از کلمه لاتین «سونوس» به معنای صدا بود را انتخاب کردند. در سال ۱۹۶۰ نمایدندگی سونی در امریکاه راه اندازی شد و یک سال بعد به عنوان اولین شرکت ژاپنی که سهامش وارد بورس نیویورک شده بود، معرفی شد.
♻️ در سال ۱۹۷۱ میلادی موریتا به عنوان مدیر عامل شرکت سونی انتخاب شد و این سمت را از شریکش یعنی ایبوکا که در فاصله سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۱ ریاست سونی را بر عهده داشت، تحویل گرفت. در سال ۱۹۷۵ شرکت سونی اولین «دستگاه ضبط ویدیو و صدای بتا مکس» را وارد بازار کرد و در سال ۱۹۷۶ اولین «وی اچ اس» توسط این شرکت راهی بازار مصرف شد.
♻️ در سال ۱۹۷۹ این شرکت بزرگ ژاپنی دستگاه واکمن را وارد بازار کرد که یکی از اولین دستگاه های پخش موزیک قابل حمل در دنیا بود و در سال ۱۹۸۲ اولین دستگاه پخش دیسک توسط این شرکت وارد بازار شد.
♻️موریتا به توسعه و تولید محصولات جدید اعتقاد داشت به همین دلیل در دوره ریاست او محصولات متفاوتی تولید شد و به اقتصاد ژاپن تحركي بخشيد. رسانه ها او را مرد هوشمند ژاپن معرفي كردند
♻️ در سال ۱۹۶۶ میلادی موریتا کتابی با عنوان « بی خیال کارنامه مدرسه» منتشر کرد و تاکید کرد نمرات کارنامه در دوران مدرسه نقش و اهمیتی در موفقیت یک انسان در دوران بزرگسالی و در عرصه تجاری یا در مهارت های او به عنوان یک تاجر ندارد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
♻️ كسي كه شركت سوني را تاسيس كرده است، يك روستا زاده ژاپني بود كه خانواده آنها، ابتدا يك كارگاه توليد صنايع غذايي داشتند . اكيو موريتا به رياضي و فيزيك علاقه مند بود و همين علاقمندي او را به استادي دانشگاه و سپس توليد لوازم مخابراتي كشاند.
♻️ با شروع جنگ جهانی دوم، او همراه شمار زیادی از جوانان ژاپنی به جنگ رفت و در همین دوران بود که ماسارو ایبوکا، شریکش در راه اندازی شرکت سونی را ملاقات کرد و رابطه دوستی محکمی بین این دو شکل گرفت.
♻️ آنها در روز ۷ می سال ۱۹۴۶ میلادی شرکت سونی را راه اندازی کردند. البته این شرکت در ابتدا تنها برای تعمیر انواع رادیوها شکل گرفته بود و با گذشت زمان کارشان توسعه پیدا کرد.شرکت اولیه شرکت مهندسی مخابرات توکیو نام داشت و با سرمایه ای معادل ۱۹۰ هزار ین ژاپن و با ۲۰ کارمند کارش را شروع کرد.
♻️ در سال ۱۹۴۹ اولین نوار ضبط مغناطیسی را تولید کردندو در سال ۱۹۵۰ اولین دستگاه ضبط صدا را در ژاپن به فروش رسانیدند.این شرکت اولین شرکتی بود تجهیزات مخابراتی و وسایل الکترونیکی را به مردم می فروختند. قبل از آن شرکتها تنها به تولید تجهیزات مخابراتی برای ارتش مشغول بودند.
♻️ در سال ۱۹۵۸ این دو شریک تصمیک گرفتند نام شرکتشان را تغییر دهند. آنها سونی که برگرفته از کلمه لاتین «سونوس» به معنای صدا بود را انتخاب کردند. در سال ۱۹۶۰ نمایدندگی سونی در امریکاه راه اندازی شد و یک سال بعد به عنوان اولین شرکت ژاپنی که سهامش وارد بورس نیویورک شده بود، معرفی شد.
♻️ در سال ۱۹۷۱ میلادی موریتا به عنوان مدیر عامل شرکت سونی انتخاب شد و این سمت را از شریکش یعنی ایبوکا که در فاصله سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۱ ریاست سونی را بر عهده داشت، تحویل گرفت. در سال ۱۹۷۵ شرکت سونی اولین «دستگاه ضبط ویدیو و صدای بتا مکس» را وارد بازار کرد و در سال ۱۹۷۶ اولین «وی اچ اس» توسط این شرکت راهی بازار مصرف شد.
♻️ در سال ۱۹۷۹ این شرکت بزرگ ژاپنی دستگاه واکمن را وارد بازار کرد که یکی از اولین دستگاه های پخش موزیک قابل حمل در دنیا بود و در سال ۱۹۸۲ اولین دستگاه پخش دیسک توسط این شرکت وارد بازار شد.
♻️موریتا به توسعه و تولید محصولات جدید اعتقاد داشت به همین دلیل در دوره ریاست او محصولات متفاوتی تولید شد و به اقتصاد ژاپن تحركي بخشيد. رسانه ها او را مرد هوشمند ژاپن معرفي كردند
♻️ در سال ۱۹۶۶ میلادی موریتا کتابی با عنوان « بی خیال کارنامه مدرسه» منتشر کرد و تاکید کرد نمرات کارنامه در دوران مدرسه نقش و اهمیتی در موفقیت یک انسان در دوران بزرگسالی و در عرصه تجاری یا در مهارت های او به عنوان یک تاجر ندارد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔴 سدها خالی است و وزیر نیرو طلبکار است: آینهی تمام نمای مدیریت در ایران!
🔸 وزیر نیرو آینهی تمام نمای مدیریت در ایران امروز است؛ مدیریتی که فقط ادعا دارد و حقوق گرفتن بلد است. این مدیران یاد گرفتهاند که هر جایی را همانطور که قبلیها اداره میکردند، بچرخانند. والا نه اشرافی به حوزهی تحت مدیریت خود دارد، نه میتواتد بحرانها را پیشبینی کند و نه برنامهای برای گذر از آنها دارد، و از همه مهمتر اینکه از عالم و آدم طلبکار است و انتظار دارد که دیگران به او او و تیمش راهکار بدهند!
🔸 انگار که وزارت، سازمان یا مجموعهای که به آنها تحویل دادهاند یک ماشین آخرین سیستم اتوماتیک روبراه است که حتی راننده هم دارد؛ فقط یک جنتلمن میخواهد که به عنوان صاحبش بنشیند و راه رفتن خودرو را تماشا کند و به حرکت آن افتخار کند؛ انگار که اگر او نباشد ماشین نمیتواند از جای خود یک قدم هم جلوتر برود.
🔸 بهمنماه گذشته همین جناب وزیر گفت که «من انتظار دارم تابستان سال آینده مردم دیگر شاهد بیبرقی نباشند. برنامه گستردهای را برای رفع مشکل ناترازی انرژی در دست داریم که تا پایان سال ۱۴۰۳ به وضعیتی برسیم که در تابستان سال ۱۴۰۴ مطلقا مشکلی وجود نداشته باشد.» (خبرگزاری تسنیم- ۴ بهمن ۱۴۰۳) حالا ولی انتظار حضرت وزیر برآورده نشده است و هنوز تابستان نشده بیبرقی امان همه را بریده است و برای تابستان هم اعلام شده که مردم، آفتابه و بادبزن تهیه کنند. اما این وسط چه کسی مقصر است؟!
🔸 سالهاست در ایران هرکه مسئولتر است، طلبکارتر است و نهایتا مقصر مردم هستند که انتظارات این حضرات بزرگوار را برِآورده نکردهاند. این واقعیت را به تمامی در سخنان تازهی وزیر نیرو میتوانید ببینید که اعلام کرده است: «کسی فکر میکند چرا باران نمیآید؛ سد لتیان و سد کرج را ببینید؛ سدها خالی است. چرا علما فکری نمیکنند؟ در بعضی مناطق ۱۹ درصد رشد مصرف برق داشتیم؛ اصلا باورکردنی نیست. در اردیبهشت ماه ۴/۵ درجه متوسط دمای کشور افزایش پیدا کرده. کسی باور میکرد؟» یعنی همه، از آسمان که نمیبارد تا زمین که سدهایش خالی است، از همهی کسانی که فکرشان کار میکند اما درباره خالی بودن سدها فکر نکردهاند تا مردمی که آب و برق مصرف میکنند، همه و همه مقصرند غیر از این حضرت وزیر که طلبکار شدهاند...
🔸 وزیر تراز باید هم چنین باشد؛ او آینهی تمام نمای مسئولیت و مدیریت در ایران امروز است!
🖋 محمدحسین روانبخش
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔸 وزیر نیرو آینهی تمام نمای مدیریت در ایران امروز است؛ مدیریتی که فقط ادعا دارد و حقوق گرفتن بلد است. این مدیران یاد گرفتهاند که هر جایی را همانطور که قبلیها اداره میکردند، بچرخانند. والا نه اشرافی به حوزهی تحت مدیریت خود دارد، نه میتواتد بحرانها را پیشبینی کند و نه برنامهای برای گذر از آنها دارد، و از همه مهمتر اینکه از عالم و آدم طلبکار است و انتظار دارد که دیگران به او او و تیمش راهکار بدهند!
🔸 انگار که وزارت، سازمان یا مجموعهای که به آنها تحویل دادهاند یک ماشین آخرین سیستم اتوماتیک روبراه است که حتی راننده هم دارد؛ فقط یک جنتلمن میخواهد که به عنوان صاحبش بنشیند و راه رفتن خودرو را تماشا کند و به حرکت آن افتخار کند؛ انگار که اگر او نباشد ماشین نمیتواند از جای خود یک قدم هم جلوتر برود.
🔸 بهمنماه گذشته همین جناب وزیر گفت که «من انتظار دارم تابستان سال آینده مردم دیگر شاهد بیبرقی نباشند. برنامه گستردهای را برای رفع مشکل ناترازی انرژی در دست داریم که تا پایان سال ۱۴۰۳ به وضعیتی برسیم که در تابستان سال ۱۴۰۴ مطلقا مشکلی وجود نداشته باشد.» (خبرگزاری تسنیم- ۴ بهمن ۱۴۰۳) حالا ولی انتظار حضرت وزیر برآورده نشده است و هنوز تابستان نشده بیبرقی امان همه را بریده است و برای تابستان هم اعلام شده که مردم، آفتابه و بادبزن تهیه کنند. اما این وسط چه کسی مقصر است؟!
🔸 سالهاست در ایران هرکه مسئولتر است، طلبکارتر است و نهایتا مقصر مردم هستند که انتظارات این حضرات بزرگوار را برِآورده نکردهاند. این واقعیت را به تمامی در سخنان تازهی وزیر نیرو میتوانید ببینید که اعلام کرده است: «کسی فکر میکند چرا باران نمیآید؛ سد لتیان و سد کرج را ببینید؛ سدها خالی است. چرا علما فکری نمیکنند؟ در بعضی مناطق ۱۹ درصد رشد مصرف برق داشتیم؛ اصلا باورکردنی نیست. در اردیبهشت ماه ۴/۵ درجه متوسط دمای کشور افزایش پیدا کرده. کسی باور میکرد؟» یعنی همه، از آسمان که نمیبارد تا زمین که سدهایش خالی است، از همهی کسانی که فکرشان کار میکند اما درباره خالی بودن سدها فکر نکردهاند تا مردمی که آب و برق مصرف میکنند، همه و همه مقصرند غیر از این حضرت وزیر که طلبکار شدهاند...
🔸 وزیر تراز باید هم چنین باشد؛ او آینهی تمام نمای مسئولیت و مدیریت در ایران امروز است!
🖋 محمدحسین روانبخش
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
.
با تو میگویم:
توِ اول: صاحبانِ فعلی مجموعههای مینو و تولیپرس (متعلق به حسن و علی خسروشاهی)
وقتی ذهنت تاجرمآب نباشد و برای اینکار زاده و پرورده نشده باشی، به رغم توقیف کارخانههای مجموعههای مینو، تولیدارو و تولیپرس متعلق به خانواده خسروشاهی، آن را زیانده نموده و یا در همان ابداعاتِ ۵۰ سال پیش درجا خواهی زد.
توِ دوم:آقازاده ها
باغی را هم که از علی خسروشاهی در محله جماران ستاندی و در آن سکونت کردی، حداکثر میشود محل مرور اسفار اربعه و آخرالامر فرزندت خوشنشین شده که زندگیاش هیچ نسبتی با طبقات نابرخوردار نداشته، جز آنکه عاشقانههای زندگیاش را به رُخ مردم بکشد!
اما او که ژنتیک تولید و تجارت در خونش نهادینهشده، حتا با دستان خالی هم کاری کرد کارستان. و دارا خسروشاهی با تحصیل در بیوالکترونیک چنین کرد. اکنون سرمایهگذاران اوبر ارزش این شرکت را حدود ۶۰ میلیارد دلار عنوان کردهاند. البته این موقعیت جذاب، مشکلات و چالشهای زیادی را نیز برای خسروشاهی به همراه داشت. او باید فرمان این تاکسی اینترنتی را بار دیگر بهدست میگرفته و پس از عبور از مشکلات مدیریتی داخلی، آن را به جادهی موفقیت قبلی برمیگرداند.
خسروشاهی در حال حاضر در هیئت میدیرهی نیویورک تایمز و Fanatics عضویت دارد. Fanatics استارتاپی در حوزهی فروش محصولات ورزشی است.
جالبتر اینکه، پسرعمههای خسروشاهی، هادی و علی پرتوی، بنیانگذاران وبسایت آموزشی code.org در سیلیکون ولی بهخوبی شناختهشده هستند. آنها از کودکی با خسروشاهی بزرگ شدهاند.
و اما اکنون؛ دارا خسروشاهی، مدیرعامل ایرانیتبار شرکت «اوبر» از جمله کارآفرینانی است که همراه دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده به عربستان سعودی سفر کرده است.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
با تو میگویم:
توِ اول: صاحبانِ فعلی مجموعههای مینو و تولیپرس (متعلق به حسن و علی خسروشاهی)
وقتی ذهنت تاجرمآب نباشد و برای اینکار زاده و پرورده نشده باشی، به رغم توقیف کارخانههای مجموعههای مینو، تولیدارو و تولیپرس متعلق به خانواده خسروشاهی، آن را زیانده نموده و یا در همان ابداعاتِ ۵۰ سال پیش درجا خواهی زد.
توِ دوم:آقازاده ها
باغی را هم که از علی خسروشاهی در محله جماران ستاندی و در آن سکونت کردی، حداکثر میشود محل مرور اسفار اربعه و آخرالامر فرزندت خوشنشین شده که زندگیاش هیچ نسبتی با طبقات نابرخوردار نداشته، جز آنکه عاشقانههای زندگیاش را به رُخ مردم بکشد!
اما او که ژنتیک تولید و تجارت در خونش نهادینهشده، حتا با دستان خالی هم کاری کرد کارستان. و دارا خسروشاهی با تحصیل در بیوالکترونیک چنین کرد. اکنون سرمایهگذاران اوبر ارزش این شرکت را حدود ۶۰ میلیارد دلار عنوان کردهاند. البته این موقعیت جذاب، مشکلات و چالشهای زیادی را نیز برای خسروشاهی به همراه داشت. او باید فرمان این تاکسی اینترنتی را بار دیگر بهدست میگرفته و پس از عبور از مشکلات مدیریتی داخلی، آن را به جادهی موفقیت قبلی برمیگرداند.
خسروشاهی در حال حاضر در هیئت میدیرهی نیویورک تایمز و Fanatics عضویت دارد. Fanatics استارتاپی در حوزهی فروش محصولات ورزشی است.
جالبتر اینکه، پسرعمههای خسروشاهی، هادی و علی پرتوی، بنیانگذاران وبسایت آموزشی code.org در سیلیکون ولی بهخوبی شناختهشده هستند. آنها از کودکی با خسروشاهی بزرگ شدهاند.
و اما اکنون؛ دارا خسروشاهی، مدیرعامل ایرانیتبار شرکت «اوبر» از جمله کارآفرینانی است که همراه دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده به عربستان سعودی سفر کرده است.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
attach 📎
Forwarded from مجمع فعالان اقتصادی
✅ ارزیابی اقتصادی سفر مذبوحانه ترامپ به کشورهای دوست و برادرمان در منطقه !
✍️حامد پاک طینت
سفر سه روزه و تاریخی ۳۰۰۰ میلیارد دلاری ترامپ با اشتغال زایی ۱۷۰.۰۰۰ نفری را بدون لنز سیاسی بررسی کنیم:
اوبر به رهبری جناب خسروشاهی تا آخر امسال تاکسی های خودران و بدون راننده را در عربستان براه خواهد انداخت و عربستان جلوه ای از مدرن ترین شهرهای جهان را به تصویر خواهد کشید، شرکت تحت مدیریت این فرزند ایران ۵ میلیارد دلار در توسعه حمل و نقل هوشمند در عربستان سرمایه گذاری می کند
ایلان ماسک اینترنت ماهواره ای از نوع بدون فیلتر را تا ماه آینده در عربستان راه اندازی خواهد کرد تا مردم بدون زیرساخت خاصی از بهترین کیفیت اینترنت بهره مند شوند
گوگل ۱۰ میلیارد دلار در شهر دمام عربستان سرمایه گذاری می کند. دمام شهری بندری در شرق عربستان است که نقش کلیدی در تجارت و حمل و نقل دریایی دارد و از غنی ترین مناطق نفتی است. این شهر هاب هوش مصنوعی صنعتی دنیا میشود. این پروژه برای آمریکا ۳۵ میلیارد دلار سود و ۱۱.۰۰۰ نفر شغل ایجاد میکند
اوراکل ۱۴ میلیارد دلار در زیرساختهای ابری و هوش مصنوعی عربستان سرمایه گذاری می کند و رهبری توسعه مراکز داده جدید در این کشور را به عهده میگیرد
شرکت Nvidia مقرر شد ۱۸.۰۰۰ پردازنده مدرن خود را به عربستان بفرستد تا در یک مرکز داده ۵۰۰ مگاواتی مورد استفاده قرار بگیرد. این پروژه بخشی از تلاشهای عربستان ایجاد کارخانه های هوش مصنوعی است
خرید ۲۰ هواپیمای ۷۳۷ بویینگ بعنوان بخشی از برنامه گردشگری عربستان که برای جابجایی ۳۳۰ میلیون مسافر و ۱۵۰ میلیون گردشگر برای کشورش برنامه ریزی شده است
شرکتهای آمریکایی هیل اینترنشنال، جیکوبز، پارسونز در فرودگاه ملک سلمان، پارک ملک سلمان و شهر آینده نگر قدیه توسعه آفرینی خواهند کرد که این صادرات خدمات مهندسی آمریکا را تا ۲ میلیارد دلار افزایش می دهد. همچنین ۱۴ میلیارد دلار قرارداد تقریبا به اندازه نیمی از کل بودجه مورد نیاز برای حل شدن مسئله برق ایران برای تامین توربین های گازی از منابع انرژی های تجدید پذیر در عربستان بسته شد
در مقابل، دیتا ولت عربستان ۲۰ میلیارد دلار در دیتا سنترهای آمریکا سرمایه گذاری کرد. آرامکو عربستان ۳.۴ میلیارد دلار در پالایشگاههای تگزاس سرمایه گذاری کرد که نتیجه آن افزایش تولید پتروشیمی و سوخت در آمریکاست.این پروژه برای آمریکا سه هزار فرصت شغلی ایجاد میکند. سرمایه گذاری ۵.۸ میلیارد دلاری عربستانی ها در آمریکا برای احداث کارخانه تولید دارو به کاهش چشم گیر وابستگی دارو در آمریکا کمک خواهد کرد، ۴ میلیارد دلار سرمایه گذاری در آمریکا برای توسعه زیرساختهای ورزشی، همکاری ناسا با عربستان در پرتاب ماهواره آرتیمس ۲، سرمایه گذاری ۱۰ میلیارد دلاری عربستان در آمریکا در حوزه های حمل و نقل و خودرو سازی بخش دیگری از این همکاری هاست
بله خودرو سازی! شرکت لوسید موتورز عربستان با جنرال موتورز و فورد در حال ساخت خودروهای هوشمند و خودران هستند و این خودرو ها پس از تولید در آمریکا به خاور میانه صادر خواهند شد. عربستانی ها ۳ میلیارد دلار هم برای تامین قطعات خودرو در آمریکا سرمایه گذاری کردند که برای چینی ها خبر خوبی نیست و در نهایت سرمایه گذاری ۱۰ میلیارد دلاری عربستانی ها در توسعه زیرساختهای جاده ای، ریلی و ظرفیت بنادر در آمریکا.
قطر و آمریکا اما توافق کردند ۲۴۳ میلیارد دلار در پروژه های مشترک سرمایه گذاری کنند که شامل زیرساختهای انرژی، حمل و نقل و فناوری است
خرید ۱۶۰ فروند هواپیمای بوئینگ بعنوان بزرگترین معامله تاریخ در صنعت هوانوردی، قطر را به هاب لجستیکی هوایی در جهان تبدیل میکند. این کشور ۱ میلیارد دلار در زمینه فناوری کوانتومی هوش مصنوعی و ۸.۵ میلیارد دلار برای توسعه زیرساختهای انرژی برای توسعه پروژه گاز طبیعی مایع و توسعه توسط شرکتهای آمریکایی هزینه خواهد کرد که فاصله گازی این کشور را برای همیشه از ایران دست نیافتنی میکند
و اما امارات متحده عربی با ۱۵۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری
سرمایه گذاری ۱۰۰ میلیارد دلاری برای ساخت بزرگترین شهر هوش مصنوعی جهان در ابوظبی با همکاری Nvidia، مایکروسافت، OpenAI و ایکس، ۲۵ میلیارد دلار برای تامین انرژی مراکز داده آمریکایی،همکاری ادناک اماراتی با اکسون موبیل آمریکا برای پروژه های نفتی و نیز تولید نیمه رسانا و آلومینیوم در آمریکا و البته وعده ۱۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری آتی در آمریکا هم بخشی از توافقات بود
متن بالا سندی است که گویای فاصله هرگز دست نیافتنی ایران از کشورهای عربی طی ۳ سال آینده است
ایران هم بی دستاورد نبود!
با مشارکت جدی عالی ترین مقامات کشور تا آحاد جامعه، ترامپ را مجبور به عقب نشینی از گفتن واژه جعلی خلیج عربی کردیم
دستمریزاد/
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
✍️حامد پاک طینت
سفر سه روزه و تاریخی ۳۰۰۰ میلیارد دلاری ترامپ با اشتغال زایی ۱۷۰.۰۰۰ نفری را بدون لنز سیاسی بررسی کنیم:
اوبر به رهبری جناب خسروشاهی تا آخر امسال تاکسی های خودران و بدون راننده را در عربستان براه خواهد انداخت و عربستان جلوه ای از مدرن ترین شهرهای جهان را به تصویر خواهد کشید، شرکت تحت مدیریت این فرزند ایران ۵ میلیارد دلار در توسعه حمل و نقل هوشمند در عربستان سرمایه گذاری می کند
ایلان ماسک اینترنت ماهواره ای از نوع بدون فیلتر را تا ماه آینده در عربستان راه اندازی خواهد کرد تا مردم بدون زیرساخت خاصی از بهترین کیفیت اینترنت بهره مند شوند
گوگل ۱۰ میلیارد دلار در شهر دمام عربستان سرمایه گذاری می کند. دمام شهری بندری در شرق عربستان است که نقش کلیدی در تجارت و حمل و نقل دریایی دارد و از غنی ترین مناطق نفتی است. این شهر هاب هوش مصنوعی صنعتی دنیا میشود. این پروژه برای آمریکا ۳۵ میلیارد دلار سود و ۱۱.۰۰۰ نفر شغل ایجاد میکند
اوراکل ۱۴ میلیارد دلار در زیرساختهای ابری و هوش مصنوعی عربستان سرمایه گذاری می کند و رهبری توسعه مراکز داده جدید در این کشور را به عهده میگیرد
شرکت Nvidia مقرر شد ۱۸.۰۰۰ پردازنده مدرن خود را به عربستان بفرستد تا در یک مرکز داده ۵۰۰ مگاواتی مورد استفاده قرار بگیرد. این پروژه بخشی از تلاشهای عربستان ایجاد کارخانه های هوش مصنوعی است
خرید ۲۰ هواپیمای ۷۳۷ بویینگ بعنوان بخشی از برنامه گردشگری عربستان که برای جابجایی ۳۳۰ میلیون مسافر و ۱۵۰ میلیون گردشگر برای کشورش برنامه ریزی شده است
شرکتهای آمریکایی هیل اینترنشنال، جیکوبز، پارسونز در فرودگاه ملک سلمان، پارک ملک سلمان و شهر آینده نگر قدیه توسعه آفرینی خواهند کرد که این صادرات خدمات مهندسی آمریکا را تا ۲ میلیارد دلار افزایش می دهد. همچنین ۱۴ میلیارد دلار قرارداد تقریبا به اندازه نیمی از کل بودجه مورد نیاز برای حل شدن مسئله برق ایران برای تامین توربین های گازی از منابع انرژی های تجدید پذیر در عربستان بسته شد
در مقابل، دیتا ولت عربستان ۲۰ میلیارد دلار در دیتا سنترهای آمریکا سرمایه گذاری کرد. آرامکو عربستان ۳.۴ میلیارد دلار در پالایشگاههای تگزاس سرمایه گذاری کرد که نتیجه آن افزایش تولید پتروشیمی و سوخت در آمریکاست.این پروژه برای آمریکا سه هزار فرصت شغلی ایجاد میکند. سرمایه گذاری ۵.۸ میلیارد دلاری عربستانی ها در آمریکا برای احداث کارخانه تولید دارو به کاهش چشم گیر وابستگی دارو در آمریکا کمک خواهد کرد، ۴ میلیارد دلار سرمایه گذاری در آمریکا برای توسعه زیرساختهای ورزشی، همکاری ناسا با عربستان در پرتاب ماهواره آرتیمس ۲، سرمایه گذاری ۱۰ میلیارد دلاری عربستان در آمریکا در حوزه های حمل و نقل و خودرو سازی بخش دیگری از این همکاری هاست
بله خودرو سازی! شرکت لوسید موتورز عربستان با جنرال موتورز و فورد در حال ساخت خودروهای هوشمند و خودران هستند و این خودرو ها پس از تولید در آمریکا به خاور میانه صادر خواهند شد. عربستانی ها ۳ میلیارد دلار هم برای تامین قطعات خودرو در آمریکا سرمایه گذاری کردند که برای چینی ها خبر خوبی نیست و در نهایت سرمایه گذاری ۱۰ میلیارد دلاری عربستانی ها در توسعه زیرساختهای جاده ای، ریلی و ظرفیت بنادر در آمریکا.
قطر و آمریکا اما توافق کردند ۲۴۳ میلیارد دلار در پروژه های مشترک سرمایه گذاری کنند که شامل زیرساختهای انرژی، حمل و نقل و فناوری است
خرید ۱۶۰ فروند هواپیمای بوئینگ بعنوان بزرگترین معامله تاریخ در صنعت هوانوردی، قطر را به هاب لجستیکی هوایی در جهان تبدیل میکند. این کشور ۱ میلیارد دلار در زمینه فناوری کوانتومی هوش مصنوعی و ۸.۵ میلیارد دلار برای توسعه زیرساختهای انرژی برای توسعه پروژه گاز طبیعی مایع و توسعه توسط شرکتهای آمریکایی هزینه خواهد کرد که فاصله گازی این کشور را برای همیشه از ایران دست نیافتنی میکند
و اما امارات متحده عربی با ۱۵۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری
سرمایه گذاری ۱۰۰ میلیارد دلاری برای ساخت بزرگترین شهر هوش مصنوعی جهان در ابوظبی با همکاری Nvidia، مایکروسافت، OpenAI و ایکس، ۲۵ میلیارد دلار برای تامین انرژی مراکز داده آمریکایی،همکاری ادناک اماراتی با اکسون موبیل آمریکا برای پروژه های نفتی و نیز تولید نیمه رسانا و آلومینیوم در آمریکا و البته وعده ۱۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری آتی در آمریکا هم بخشی از توافقات بود
متن بالا سندی است که گویای فاصله هرگز دست نیافتنی ایران از کشورهای عربی طی ۳ سال آینده است
ایران هم بی دستاورد نبود!
با مشارکت جدی عالی ترین مقامات کشور تا آحاد جامعه، ترامپ را مجبور به عقب نشینی از گفتن واژه جعلی خلیج عربی کردیم
دستمریزاد/
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴«نتیجه مدیریت فشل پیرانی با افکار پوسیده!»
گفته اند: فارغ از گوینده! ببین چه میگوید؟ «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال»
لذا زمانیکه «حقیقت تلخی» عین واقعیت است یا باید پذیرفت، یا اگر ظرفیت اقرار و عذرخواهی نداریم سکوت کنیم، چرا که ردّ مواردی که با گوشت و پوست مردم درک و لمس شده نهایت وقاحت و بیخردی است
ترامپ خطاب به میزبانان عرب اش گفت:
«در حالی که کشورهای عربی بیابانها را به زمینهای حاصلخیز تبدیل میکنند، رهبران ایران زمینهای سبز را به بیابانهای خشک تبدیل کردهاند، چون فاسد هستند»
وی در ادامه گفت: «در حالی که بلندترین آسمانخراشهای جهان در جده و دبی ساخته میشوند، ساختمانهای تاریخی در تهران (ایران) در حال فروپاشی و تبدیلشدن به آوار هستند»
او با اشاره به وضعیت نابسامان زیرساختی و زیستمحیطی ایران گفت: «دههها بیتوجهی و سوءمدیریت، ایران را در تاریکی فرو برده و قطعیهای مکرر برق هر روز چندین ساعت ادامه دارد»
ترامپ با اشاره به بحران آب گفت: «مافیای آب باعث خشکشدن رودها و بحران کمآبی برای مردم شده» و ادامه داد:
«در حالی که کشورهای عربی بر تبدیلشدن به ستونهای ثبات منطقهای و تجارت جهانی تمرکز کردهاند، رهبران ایران تمرکزشان بر دزدیدن ثروت مردمشان برای تأمین مالی تروریسم و خونریزی در خارج از کشور است»
ترامپ همچنین گفت: «تراژیکترین بخش ماجرا این است که آنها کل منطقه را با خود به پایین کشیدهاند» و تاکید کرد: در جریان تلاش ایران برای حفظ رژیم در حال فروپاشی سوریه، «جان بسیاری از مردم از دست رفت»
🔹نه احدی میتواند وضع رقت بار زیرساخت ها و فرسودگی صنایع و عقب ماندگی های متنوع مان در موضوعات مختلف را انکار کند
نه احدی میتواند فروپاشی اقتصادی و کاهش شرم آور ارزش پولی ملی در چند دهه حاکمیت فقهاء را نادیده بگیرد
نه احدی میتواند ورشکستگی های مدیریت آبی، برق، گاز، (انرژی) وضعیت تأمین مسکن، اشتغال پایدار، شرایط غم انگیز حمل و نقل هوایی، ریلی، و جاده ای، فرسودگی مدارس و بیمارستانها و تجهیزات حوزه سلامت، وضعیت غمبار محیط زیست «تالاب ها، رودها، دریاچه ها، جنگل ها، مراتع و آب های زیر زمینی و آلودگی هوا» و... را انکار کند
نه...
بله! سخن از اینگونه امور، سخن از موارد عینی و حقایق میدانی ملموسی است که دروغ بودن هر حرف معارضی، بلافاصله ثابت میشود و ثمری جز آبروریزی ندارد و قرآن هم به تصریح میگوید برخی چنان زیبا سخن میگویند و خدا را بر گفته های شگفت انگیزشان گواه میگیرند که شنونده را به اعجاب وا میدارد در حالیکه اینها در عمل و حقیقتِ زندگی، کینهتوزترین دشمنان خدا و دین هستند و اگر فرصت پیدا کرده و سوار بر کار شوند با نابودی اقتصاد و عمر نسلها، زندگی مردم را جهنم میکنند (آیات ۲۰۴ و ۲۰۵بقره)
🔸ایکاش مسئولین تراز اول ما، رسماً با بالاترین حقوق ماهانه، در بهترین کاخ ها زندگی میکردند و از بهترین غذا و امکانات بهره میگرفتند ولی با سیاست گذاری های غلط و سوء مدیریت شان تمام منابع و امید و هستی را نابود نمیکردند
دیگران ثروت شان را خرج رفاه مردم و توسعه همه جانبه کشورشان میکنند و ما خرج تونل های چند لایه غزه و حفظ اسد و تأمین حقوق حزبالله و حماس و زینبیون و فاطمیون و تقابل های خسارتبار غیرقابل مذاکرهای میکنیم که ضمن به ارمغان آوردن انواع تحریم ها، حتی پول برای نوسازی مدارس و بیمارستانها نداشته باشیم و چاله و چوله های جاده های مان نابود کننده لاستیک و زیرو بند ماشینهایی باشد که در یک سیکل معیوبِ انحصاری، اعصاب و روان سالمی برای مردم مان نگذاشته است
🔸بله! آنها مشغول ساختن رؤیاهایشان در خیره کردن چشم جهانیان در به مانیتور بردن پیشرفت های همه جانبهای هستند که موجب غرورشان است و ما همچنان مشغول إعمال سخت ترین فیلترینگ ها و تحمیل بدعت حجاب اجباری و امنیتی کردن فضای جامعه و پر کردن زندانها از زندانیان سیاسی عقیدتی و امثالهم بنام اسلام و روحانیت و مقدسات دینیِ به بازیچه گرفته شده ای هستیم که فرهنگ و اعتقادات و انسانیت مان را نیز بر باد داده است
بله، ما همچنان مشغول إعمال استاندارهای دوگانه ای هستیم که مراسم گرفتن، برای همدردی با مردم بندرعباس و سخن گفتن از فاجعه اسکله شهید رجایی تابو است و همزمان آماده میشویم تا ۱۲۰ هزار مراسم برای سالگرد رئیسی بگیریم!!
بله، آنها مشغول سرمایه گذاری های هزاران میلیارد دلاری هستند و ما گیر دعوای ۷ میلیارد دلاری که در کره داشتیم! و...
علی ایحال «دشمن بشادی و تحقیر» یعنی همین عملکرد نادرستی که گفتنِ برخی حقایقش توسط فردی چون ترامپ نیز حرف دل مردم بحساب آید.
اکبر دانش سرارودی
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
گفته اند: فارغ از گوینده! ببین چه میگوید؟ «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال»
لذا زمانیکه «حقیقت تلخی» عین واقعیت است یا باید پذیرفت، یا اگر ظرفیت اقرار و عذرخواهی نداریم سکوت کنیم، چرا که ردّ مواردی که با گوشت و پوست مردم درک و لمس شده نهایت وقاحت و بیخردی است
ترامپ خطاب به میزبانان عرب اش گفت:
«در حالی که کشورهای عربی بیابانها را به زمینهای حاصلخیز تبدیل میکنند، رهبران ایران زمینهای سبز را به بیابانهای خشک تبدیل کردهاند، چون فاسد هستند»
وی در ادامه گفت: «در حالی که بلندترین آسمانخراشهای جهان در جده و دبی ساخته میشوند، ساختمانهای تاریخی در تهران (ایران) در حال فروپاشی و تبدیلشدن به آوار هستند»
او با اشاره به وضعیت نابسامان زیرساختی و زیستمحیطی ایران گفت: «دههها بیتوجهی و سوءمدیریت، ایران را در تاریکی فرو برده و قطعیهای مکرر برق هر روز چندین ساعت ادامه دارد»
ترامپ با اشاره به بحران آب گفت: «مافیای آب باعث خشکشدن رودها و بحران کمآبی برای مردم شده» و ادامه داد:
«در حالی که کشورهای عربی بر تبدیلشدن به ستونهای ثبات منطقهای و تجارت جهانی تمرکز کردهاند، رهبران ایران تمرکزشان بر دزدیدن ثروت مردمشان برای تأمین مالی تروریسم و خونریزی در خارج از کشور است»
ترامپ همچنین گفت: «تراژیکترین بخش ماجرا این است که آنها کل منطقه را با خود به پایین کشیدهاند» و تاکید کرد: در جریان تلاش ایران برای حفظ رژیم در حال فروپاشی سوریه، «جان بسیاری از مردم از دست رفت»
🔹نه احدی میتواند وضع رقت بار زیرساخت ها و فرسودگی صنایع و عقب ماندگی های متنوع مان در موضوعات مختلف را انکار کند
نه احدی میتواند فروپاشی اقتصادی و کاهش شرم آور ارزش پولی ملی در چند دهه حاکمیت فقهاء را نادیده بگیرد
نه احدی میتواند ورشکستگی های مدیریت آبی، برق، گاز، (انرژی) وضعیت تأمین مسکن، اشتغال پایدار، شرایط غم انگیز حمل و نقل هوایی، ریلی، و جاده ای، فرسودگی مدارس و بیمارستانها و تجهیزات حوزه سلامت، وضعیت غمبار محیط زیست «تالاب ها، رودها، دریاچه ها، جنگل ها، مراتع و آب های زیر زمینی و آلودگی هوا» و... را انکار کند
نه...
بله! سخن از اینگونه امور، سخن از موارد عینی و حقایق میدانی ملموسی است که دروغ بودن هر حرف معارضی، بلافاصله ثابت میشود و ثمری جز آبروریزی ندارد و قرآن هم به تصریح میگوید برخی چنان زیبا سخن میگویند و خدا را بر گفته های شگفت انگیزشان گواه میگیرند که شنونده را به اعجاب وا میدارد در حالیکه اینها در عمل و حقیقتِ زندگی، کینهتوزترین دشمنان خدا و دین هستند و اگر فرصت پیدا کرده و سوار بر کار شوند با نابودی اقتصاد و عمر نسلها، زندگی مردم را جهنم میکنند (آیات ۲۰۴ و ۲۰۵بقره)
🔸ایکاش مسئولین تراز اول ما، رسماً با بالاترین حقوق ماهانه، در بهترین کاخ ها زندگی میکردند و از بهترین غذا و امکانات بهره میگرفتند ولی با سیاست گذاری های غلط و سوء مدیریت شان تمام منابع و امید و هستی را نابود نمیکردند
دیگران ثروت شان را خرج رفاه مردم و توسعه همه جانبه کشورشان میکنند و ما خرج تونل های چند لایه غزه و حفظ اسد و تأمین حقوق حزبالله و حماس و زینبیون و فاطمیون و تقابل های خسارتبار غیرقابل مذاکرهای میکنیم که ضمن به ارمغان آوردن انواع تحریم ها، حتی پول برای نوسازی مدارس و بیمارستانها نداشته باشیم و چاله و چوله های جاده های مان نابود کننده لاستیک و زیرو بند ماشینهایی باشد که در یک سیکل معیوبِ انحصاری، اعصاب و روان سالمی برای مردم مان نگذاشته است
🔸بله! آنها مشغول ساختن رؤیاهایشان در خیره کردن چشم جهانیان در به مانیتور بردن پیشرفت های همه جانبهای هستند که موجب غرورشان است و ما همچنان مشغول إعمال سخت ترین فیلترینگ ها و تحمیل بدعت حجاب اجباری و امنیتی کردن فضای جامعه و پر کردن زندانها از زندانیان سیاسی عقیدتی و امثالهم بنام اسلام و روحانیت و مقدسات دینیِ به بازیچه گرفته شده ای هستیم که فرهنگ و اعتقادات و انسانیت مان را نیز بر باد داده است
بله، ما همچنان مشغول إعمال استاندارهای دوگانه ای هستیم که مراسم گرفتن، برای همدردی با مردم بندرعباس و سخن گفتن از فاجعه اسکله شهید رجایی تابو است و همزمان آماده میشویم تا ۱۲۰ هزار مراسم برای سالگرد رئیسی بگیریم!!
بله، آنها مشغول سرمایه گذاری های هزاران میلیارد دلاری هستند و ما گیر دعوای ۷ میلیارد دلاری که در کره داشتیم! و...
علی ایحال «دشمن بشادی و تحقیر» یعنی همین عملکرد نادرستی که گفتنِ برخی حقایقش توسط فردی چون ترامپ نیز حرف دل مردم بحساب آید.
اکبر دانش سرارودی
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
⭕️ سرنوشت جعفر اخوان و نخستين شاسي بلند ايراني
✍️ قاسم خرمي
🌀 نام جعفر اخوان با مونتاژ و توليد خودرو هاي شولت، بيوك، جيپ آريا، شاهين و آهو در اذهان و خاطره مردم ايران باقي مانده است. او اولين كسي بود كه در سال 1335 دست به مونتاژ خودرو در ايران زد و در حقيقت شالوده صنعت خودروسازي در ايران را پي ربخت و پا نهاد.
🌀 در واپسين سالهاي پيروزي انقلاب، از نگاه انقلابیون چپ مارکسیست و البته انقلابيون چپ انديش مسلمان، جعفر اخوان نمادي از يك سرمايه دارِ وابسته و حكومتي و غرب زده و سود پرست بود که از طريق مونتاژ و توليد خودروهاي لوكس و گران قیمت به ترویج فرهنگ مصرفي گرايي و تجمل گرايي در جامعه ایران دامن زده است.
🌀«مونتاژ» اگرچه در همه دنيا، بخشي از چرخه توليد به حساب مي آمد و اغلب مونتاژ كاران به مررو دست به داخلي سازي قطعات مي زدند اما در فضاي روشنفكري چپ زده ايران، مونتاژ كاري، به منزله توسعه وابسته و بسط بازارهاي سرمايه داري به درون كشورهاي فقير بود. روشنفکران ایرانی مي گفتند ما بايد كاري كنيم تا تمام قطعات خودرو در ايران ساخته شود؛ خيالپردازي هايي كه هنوز هم كمابيش ادامه دارد
🌀 دومين گناه نابخشودني جعفر اخوان اين بود كه در سالهاي بعد از كوتاي آمريكايي دهه 30 با آمريكايي ها شريك شده بود. شركت جيپ با شركت هاي «امريكن موتورز» و «جنرال موتورز» همكاري داشت و بخش هاي فني و نسبتا پيچيده شركت جيپ در اختيار مهندسين و تكنيسين هاي آمريكايي قرار داشت. اما واقعيت اين بود كه همكاري اخوان با آمريكايي جنبه سياسي و ايدئولوژيك نداشت. در دهه 30 و 40 تكنولوژي ساخت خودروهاي پر قدرت و دو ديفرانسيل در اختيار آمريكايي ها بود و صعب العبور بودن جاده هاي ايران، اقبال ايراني ها به جيپ را بيشتر كرد. به عبارتي جيپ نخستين خودرو شاسي بلندي بود كه وارد ايران شده بود و با روحيه بالا نشيني سرمايه داران نوظهور ايراني نيز سازگارتر بود.
🌀 شايد بزرگترين اتهام اخوان كه به مصادره اموال او در سال 58 منجر شد، مشاركت با بنياد پهلوي و واگذاري 10 درصد سهام به اين شركت بود. مسلما اخوان نيازمند سرمايه گذاري 10 درصدي بنياد پهلوي نبود اما حضور اين بنياد مي توانست مانع انواع مانع تراشي ها و باج گيري هاي ديگر عوامل حكومت شود. در واقع اخوان به جای باج های متعدد، فقط به یک نهاد پر قدرت باج می داد.
🌀به واسطه همين عوامل، زمين زدن شركت جيپ كه مطابق ساختار جديدش شركت « جنرال موتورز ايران» ناميده مي شد، تبديل به يكي از اهداف اساسي و نمادين كنشگران سياسي شد. در دي و بهمن 57 كارگران اين شركت به مدت 45 روز دست به اعتصاب زدند. جعفر اخوان از كشور خارج شد، مديريت كارخانه استعفاء كرد و امور كارخانه به دست كارگران اعتصابي افتاد كه رياست آن را همين آقاي محمدرضا يزداني خرم بر عهده داشت.
🌀 در تيرما 1358 و به موجب قانون موسوم به «توسعه و حفاظت از صنايع» شركتي كه به دست اخوان تاسيس شده بود و سالها سود مي داد به دولت واگذار شد. در طي دوسال مديرت دولتي، تعداد كارگران دوبرابر شد و تيراژ توليد به نصف كاهش يافت و نام شركت هم در سال 59 به شركت «پارس خودرو» تغيير يافت.
🌀 مدتي نگذشت كه حتي توليد خودرو لوكس به چالشي ميان نيروهاي سياسي و سياستگذاران اقتصادي مبدل شد. روزنامه كيهان در 29 فرودين 1361 در گزارشي با عنوان « از كاديلاك تا اتوبوس» خودرو سواري را نماد تبعيض خواند و خواستار تعطيلي و جايگزيني آن با خودروهای عمومی مثل وانت و اتوبوس شد!
🌀 شرکت «پارس خودرو» بعد از چند دهه فراز و نشيب، نهايتا به توليد همان خودروهاي لوكس و گرانقيمتی روي آورد که از اول قرار بود چنین کند. به عبارتي، دوباره به همان ايده و راه جعفر اخوان برگشت با اين تفاوت كه دیگر از خودِ جعفر اخوان و جَنَم و جرات او خبري نبود.
اخوان در سال 1362 در خارج در گذشت. تمام آنچه سياهه اتهامات اخوان ناميده مي شود اكنون تبدیل به رفتار معمول و متعارفي در ميان خودروسازان ايراني شده است! اگر اخوان را يك سرمايه دار رانتي دوره پهلوي بدانيم بايد گفت كه رانتي از يك صنعتگر گرفته شد و در ميان شبكه اي از رانتخواران حرفه اي توزيع شد بدون آنكه نشانه اي از صنعتگري بر جَبين داشته باشند!
🔸 جواب نامه مظلوم را، تو خویش فرست
🔸 بسا بود، که دبیرانت اشتباه کنند!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️ قاسم خرمي
🌀 نام جعفر اخوان با مونتاژ و توليد خودرو هاي شولت، بيوك، جيپ آريا، شاهين و آهو در اذهان و خاطره مردم ايران باقي مانده است. او اولين كسي بود كه در سال 1335 دست به مونتاژ خودرو در ايران زد و در حقيقت شالوده صنعت خودروسازي در ايران را پي ربخت و پا نهاد.
🌀 در واپسين سالهاي پيروزي انقلاب، از نگاه انقلابیون چپ مارکسیست و البته انقلابيون چپ انديش مسلمان، جعفر اخوان نمادي از يك سرمايه دارِ وابسته و حكومتي و غرب زده و سود پرست بود که از طريق مونتاژ و توليد خودروهاي لوكس و گران قیمت به ترویج فرهنگ مصرفي گرايي و تجمل گرايي در جامعه ایران دامن زده است.
🌀«مونتاژ» اگرچه در همه دنيا، بخشي از چرخه توليد به حساب مي آمد و اغلب مونتاژ كاران به مررو دست به داخلي سازي قطعات مي زدند اما در فضاي روشنفكري چپ زده ايران، مونتاژ كاري، به منزله توسعه وابسته و بسط بازارهاي سرمايه داري به درون كشورهاي فقير بود. روشنفکران ایرانی مي گفتند ما بايد كاري كنيم تا تمام قطعات خودرو در ايران ساخته شود؛ خيالپردازي هايي كه هنوز هم كمابيش ادامه دارد
🌀 دومين گناه نابخشودني جعفر اخوان اين بود كه در سالهاي بعد از كوتاي آمريكايي دهه 30 با آمريكايي ها شريك شده بود. شركت جيپ با شركت هاي «امريكن موتورز» و «جنرال موتورز» همكاري داشت و بخش هاي فني و نسبتا پيچيده شركت جيپ در اختيار مهندسين و تكنيسين هاي آمريكايي قرار داشت. اما واقعيت اين بود كه همكاري اخوان با آمريكايي جنبه سياسي و ايدئولوژيك نداشت. در دهه 30 و 40 تكنولوژي ساخت خودروهاي پر قدرت و دو ديفرانسيل در اختيار آمريكايي ها بود و صعب العبور بودن جاده هاي ايران، اقبال ايراني ها به جيپ را بيشتر كرد. به عبارتي جيپ نخستين خودرو شاسي بلندي بود كه وارد ايران شده بود و با روحيه بالا نشيني سرمايه داران نوظهور ايراني نيز سازگارتر بود.
🌀 شايد بزرگترين اتهام اخوان كه به مصادره اموال او در سال 58 منجر شد، مشاركت با بنياد پهلوي و واگذاري 10 درصد سهام به اين شركت بود. مسلما اخوان نيازمند سرمايه گذاري 10 درصدي بنياد پهلوي نبود اما حضور اين بنياد مي توانست مانع انواع مانع تراشي ها و باج گيري هاي ديگر عوامل حكومت شود. در واقع اخوان به جای باج های متعدد، فقط به یک نهاد پر قدرت باج می داد.
🌀به واسطه همين عوامل، زمين زدن شركت جيپ كه مطابق ساختار جديدش شركت « جنرال موتورز ايران» ناميده مي شد، تبديل به يكي از اهداف اساسي و نمادين كنشگران سياسي شد. در دي و بهمن 57 كارگران اين شركت به مدت 45 روز دست به اعتصاب زدند. جعفر اخوان از كشور خارج شد، مديريت كارخانه استعفاء كرد و امور كارخانه به دست كارگران اعتصابي افتاد كه رياست آن را همين آقاي محمدرضا يزداني خرم بر عهده داشت.
🌀 در تيرما 1358 و به موجب قانون موسوم به «توسعه و حفاظت از صنايع» شركتي كه به دست اخوان تاسيس شده بود و سالها سود مي داد به دولت واگذار شد. در طي دوسال مديرت دولتي، تعداد كارگران دوبرابر شد و تيراژ توليد به نصف كاهش يافت و نام شركت هم در سال 59 به شركت «پارس خودرو» تغيير يافت.
🌀 مدتي نگذشت كه حتي توليد خودرو لوكس به چالشي ميان نيروهاي سياسي و سياستگذاران اقتصادي مبدل شد. روزنامه كيهان در 29 فرودين 1361 در گزارشي با عنوان « از كاديلاك تا اتوبوس» خودرو سواري را نماد تبعيض خواند و خواستار تعطيلي و جايگزيني آن با خودروهای عمومی مثل وانت و اتوبوس شد!
🌀 شرکت «پارس خودرو» بعد از چند دهه فراز و نشيب، نهايتا به توليد همان خودروهاي لوكس و گرانقيمتی روي آورد که از اول قرار بود چنین کند. به عبارتي، دوباره به همان ايده و راه جعفر اخوان برگشت با اين تفاوت كه دیگر از خودِ جعفر اخوان و جَنَم و جرات او خبري نبود.
اخوان در سال 1362 در خارج در گذشت. تمام آنچه سياهه اتهامات اخوان ناميده مي شود اكنون تبدیل به رفتار معمول و متعارفي در ميان خودروسازان ايراني شده است! اگر اخوان را يك سرمايه دار رانتي دوره پهلوي بدانيم بايد گفت كه رانتي از يك صنعتگر گرفته شد و در ميان شبكه اي از رانتخواران حرفه اي توزيع شد بدون آنكه نشانه اي از صنعتگري بر جَبين داشته باشند!
🔸 جواب نامه مظلوم را، تو خویش فرست
🔸 بسا بود، که دبیرانت اشتباه کنند!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🟠 مردم و مسئولان؛ آشتی و همراهی ناممکن است
🔸 افشای سفر لاکچری فامیلهای وزیر راه به کیش (هزینهی نزدیک به یک میلیارد تومان برای هفت نفر) و حواشی پیرامون آن، سرباز کردن زخمی است که تمام پیکر ایران امروز را به عفونت کشیده اما سعی میشود که با گریم آن را بپوشانند. فقط کافی است به چند نکته از آن توجه کنیم:
1️⃣ کم نیستند عزیزانی که با انگیزههای متفاوت افشای چنین امری را به طرق مختلف محکوم میکنند. اما بدترین و مشمئز کنندهترین مخالفت مربوط به آنهایی است که میخواهند با عنوان اینکه خود افشاکننده قبلا از این سفرها رفته است (سفر امیرحسین ثابتی به جام جهانی قطر) روی این سفر هم خاک بپاشند. چرا بدترین و مشمئزکنندهترین؟ چون همین اشاره نشان میدهد که مهمترین عامل سکوت و شتر دیدی ندیدیها، همین گروکشیهاست؛ همین که سفرهای سالهاست دور از چشم مردم پهن بوده و همه پای سفره کشانده شدهاند تا بعدا صدایی از کسی درنیاید! والا همه میفهمند که افشای این سفر و روشنگری دربارهی آن میتواند مانع از سفرهای مشابه سفر ننگین جام جهانی هم بشود.
2️⃣ اینکه هزینهی این سفر را چه کسی داده معلوم خواهد شد، اما به نظرم اولین واکنش در قبال افشای این سفر باید از طرف رئیسجمهور ابراز میشد. انتظار حساسیت روی این موضوعات از رئیسجمهوری که نهجالبلاغه میخواند بیشتر از دیگران است، حتی اگر این سفر با هزینهی شخصی باشد... مهمتر اینکه با افشای این سفر، حرفهایی چون دعوت رئیسجمهور به خاموش کردن کولرها و پنکهها نه تنها بیتاثیر میشود، که تا عمق جان مردم را میسوزاند.
3️⃣ بیشتر از اینکه هزینه این سفر از کجا آمده و فامیلهای وزیر مهمان بودهاند یا دستشان در جیب مفصل خودشان بوده، این نکته مهم است که سالهاست که دیگر نمیتوان گفت بین زندگی عامه مردم ( که به تعارف به آنها صاحبان کشور گفته میشود) و زندگی مسئولان (که به آنها هم با تعارف خدمتگزاران! گفته میشود) فاصلهای عمیق و پرنشدنی افتاده است، بلکه واقعیت این است که مردم در دنیایی دیگر زندگی میکنند و مسئولان از ریز و درشت در دنیایی دیگر؛ وقتی عدهای لنگ یارانه ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار تومانی هستند و عدهای تفریحات میلیاردی دارند؛ این دو گروه باهم و در یک کشور زندگی نمیکنند و نباید فاصلهشان را فاصلهی طبقاتی دانست؛ اینها در دو دنیای بدون ارتباط باهم زیست دارند و هیچ ارتباطی بینشان ممکن نیست.
🖋 محمدحسین روانبخش
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔸 افشای سفر لاکچری فامیلهای وزیر راه به کیش (هزینهی نزدیک به یک میلیارد تومان برای هفت نفر) و حواشی پیرامون آن، سرباز کردن زخمی است که تمام پیکر ایران امروز را به عفونت کشیده اما سعی میشود که با گریم آن را بپوشانند. فقط کافی است به چند نکته از آن توجه کنیم:
1️⃣ کم نیستند عزیزانی که با انگیزههای متفاوت افشای چنین امری را به طرق مختلف محکوم میکنند. اما بدترین و مشمئز کنندهترین مخالفت مربوط به آنهایی است که میخواهند با عنوان اینکه خود افشاکننده قبلا از این سفرها رفته است (سفر امیرحسین ثابتی به جام جهانی قطر) روی این سفر هم خاک بپاشند. چرا بدترین و مشمئزکنندهترین؟ چون همین اشاره نشان میدهد که مهمترین عامل سکوت و شتر دیدی ندیدیها، همین گروکشیهاست؛ همین که سفرهای سالهاست دور از چشم مردم پهن بوده و همه پای سفره کشانده شدهاند تا بعدا صدایی از کسی درنیاید! والا همه میفهمند که افشای این سفر و روشنگری دربارهی آن میتواند مانع از سفرهای مشابه سفر ننگین جام جهانی هم بشود.
2️⃣ اینکه هزینهی این سفر را چه کسی داده معلوم خواهد شد، اما به نظرم اولین واکنش در قبال افشای این سفر باید از طرف رئیسجمهور ابراز میشد. انتظار حساسیت روی این موضوعات از رئیسجمهوری که نهجالبلاغه میخواند بیشتر از دیگران است، حتی اگر این سفر با هزینهی شخصی باشد... مهمتر اینکه با افشای این سفر، حرفهایی چون دعوت رئیسجمهور به خاموش کردن کولرها و پنکهها نه تنها بیتاثیر میشود، که تا عمق جان مردم را میسوزاند.
3️⃣ بیشتر از اینکه هزینه این سفر از کجا آمده و فامیلهای وزیر مهمان بودهاند یا دستشان در جیب مفصل خودشان بوده، این نکته مهم است که سالهاست که دیگر نمیتوان گفت بین زندگی عامه مردم ( که به تعارف به آنها صاحبان کشور گفته میشود) و زندگی مسئولان (که به آنها هم با تعارف خدمتگزاران! گفته میشود) فاصلهای عمیق و پرنشدنی افتاده است، بلکه واقعیت این است که مردم در دنیایی دیگر زندگی میکنند و مسئولان از ریز و درشت در دنیایی دیگر؛ وقتی عدهای لنگ یارانه ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار تومانی هستند و عدهای تفریحات میلیاردی دارند؛ این دو گروه باهم و در یک کشور زندگی نمیکنند و نباید فاصلهشان را فاصلهی طبقاتی دانست؛ اینها در دو دنیای بدون ارتباط باهم زیست دارند و هیچ ارتباطی بینشان ممکن نیست.
🖋 محمدحسین روانبخش
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
نسل ما سال ۱۴۰۰ و قرن جدید را هم دید. ما بینظیرترین نسلی هستیم که نه قرنها پیش و نه قرنها بعد کسی آن را تجربه میکند.
ما نسل انتقال هستیم.
نسلی که پیوند دهندهی آخرین نسل سنتی و اولین نسل مدرن در پهنای ایران زمین است.
نسلی هستیم که هم خانوادهی پرجمعیت را دیدیم و هم خانواده کم جمعیت تک فرزندی را تجربه کردیم.
نسلی هستیم که عمو، عمه، دایی و خاله برایمان بسیار پررنگ بود و نسلی را دیدیم که کمکم با آن غریبه شد.
نسلی هستیم که همسایه و هم محلهای بخش مهمی از خاطراتمان بود و نسلی را دیدیم که در یک آپارتمان چند واحدی کسی، کسی را نمیشناسد.
نسلی هستیم که پای تلویزیونهای کوچک سیاه و سفید، ساعتها چشم انتظار یک برنامه کودک نشستیم و نسلی را دیدیم که با انبوهی از برنامههای مختلف، تلویزیونهای چند بعدی و هوشمند را تجربه کرد.
نسلی که با تلفنهای سکهای و عمومی بزرگ شدیم و هنرمان بازکردن صفربند تلفنهای خانگی بود و نسلی را دیدیم با تلفنهای همراه و هوشمند.
نسلی که گروههای گفتگویمان، جمع شدن هایمان داخل کوچه بود و نسلی را دیدیم که با ایسنتاگرام و واتساپ و تلگرام، جمعهای مجازی تشکیل دادند.
نسلی که مسافرت با مینیبوس، پیکان و پشت وانت را تجربه کردیم و نسلی را دیدیم با اتومبیلهای مدرن و هواپیما و...
نسلی که با هفتسنگ و توپپلاستیکی و تیله، بزرگ شدیم و نسل بازیهای «پلی استیشن»، «آمانگ آس» و «پاپ جی» را دیدیم.
نسلی که هفتهها و ماهها در خانه پدربزرگ و عمو و دایی و ... میماندیم و نسلی را دیدیم که ماهها و سالها خبری از هم ندارند.
نسلی که با صدای هایده و داریوش و شهرام شهپره مست میشدیم و نسلی را دیدیم که با «کی پاپ» و «بلک پینک» و «بی تی اس» و «اکسو» روزگار میگذرانند.
نسلی که پول تو جیبیمان سکهای بود و تغذیههایمان نان و قندی و لقمه پنیری و نسلی را دیدیم که با کارت بانکی زندگی کرد و انبوهی از فستفودها را دید.
نسلی که با خریدن کفشی، تمام لذت دنیا در وجودمان موج می زد و نسلی را دیدیم که قفسهای از کفشهای جورواجور دارد و هیچ لذتی از آن نمی برد.
نسلی که لباسهای عیدمان تمام دلخوشیمان بود و نسلی را دیدیم با انبوهی از لباسهای رنگارنگی که هیچ حسی به آنها ندارند.
نسلی که ماهها چشم انتظار فیلم جدیدی بر پرده سینما بودیم و نسلی را دیدیم که به راحتی به انبوهی از فیلها دسترسی دارد.
نسلی هستیم که با دوربینهای«کداک» و «فوجی» عکس میگرفتیم و همیشه اضطراب ظاهر نشدن عکسها را داشتیم و نسلی را دیدیم که با دوربین موبایلش، هر لحظه و هر جا سلفی میگیرد.
نسلی هستیم که تماشای آلبومهای خانوادگی، یکی از سرگرمی مهمانهایمان بود و نسلی را دیدیم که هزاران عکس بی حس را در رم و فلش ذخیره میکند.
نسلی صبور که هفتهها منتظر قسمت دیگری از یک سریال بودیم و نسلی عجول را دیدیم که تحمل یک روز انتظار برای دیدن قسمت دیگری از سریالی تلویزیونی ندارد.
نسلی که پذیرایی خانههایمان پر بود از پشتی و بالشهای رنگارنگ و نسلی را دیدیم که مبل و صندلی بخش زیادی از فضای خانه را اشغال کرده است.
ما بینظیرترین نسلی هستیم که نه قبلا وجود داشته و نه بعدها به وجود میآید.
نه نسل قبل از ما باورش میشد که روزی بیاید که هر کسی صاحب تلفنی باشد و با آن با هر کجای دنیا تماس تصویری بگیرد و تلویزیونهای رنگی هوشمند،کامپیوتر، لبتاب و ماهواره داشته باشد و صاحب اینترنتی شود که جهان را به دهکدهای کوچک تبدیل کند و جای پدربزرگها و مادربزرگها سرای سالمندان باشد و آپارتمان، مکان زندگی شود. و نه نسل بعد از ما باورش میشود که روزگاری، مردمی بدون تلویزیون و موبایل زندگی کردهاند، بچهها اتاق مخصوص نداشتهاند، خانوادهها پرجمعیت بودهاند و بچهها کلی برادر و خواهر و خاله و عمو و دایی و عمه داشتهاند، خبری از اینستا و واتساپ و ...نبوده و خانهها، حیاط بزرگی داشتهاند.
ما نسل انتقالیم. آخرین بازماندههای نسل سنتی و اولین اهالی دهکده مجازی نسل مدرن. ما با تمام سختیهایی که داشتهایم نسلی بی نظیریم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
ما نسل انتقال هستیم.
نسلی که پیوند دهندهی آخرین نسل سنتی و اولین نسل مدرن در پهنای ایران زمین است.
نسلی هستیم که هم خانوادهی پرجمعیت را دیدیم و هم خانواده کم جمعیت تک فرزندی را تجربه کردیم.
نسلی هستیم که عمو، عمه، دایی و خاله برایمان بسیار پررنگ بود و نسلی را دیدیم که کمکم با آن غریبه شد.
نسلی هستیم که همسایه و هم محلهای بخش مهمی از خاطراتمان بود و نسلی را دیدیم که در یک آپارتمان چند واحدی کسی، کسی را نمیشناسد.
نسلی هستیم که پای تلویزیونهای کوچک سیاه و سفید، ساعتها چشم انتظار یک برنامه کودک نشستیم و نسلی را دیدیم که با انبوهی از برنامههای مختلف، تلویزیونهای چند بعدی و هوشمند را تجربه کرد.
نسلی که با تلفنهای سکهای و عمومی بزرگ شدیم و هنرمان بازکردن صفربند تلفنهای خانگی بود و نسلی را دیدیم با تلفنهای همراه و هوشمند.
نسلی که گروههای گفتگویمان، جمع شدن هایمان داخل کوچه بود و نسلی را دیدیم که با ایسنتاگرام و واتساپ و تلگرام، جمعهای مجازی تشکیل دادند.
نسلی که مسافرت با مینیبوس، پیکان و پشت وانت را تجربه کردیم و نسلی را دیدیم با اتومبیلهای مدرن و هواپیما و...
نسلی که با هفتسنگ و توپپلاستیکی و تیله، بزرگ شدیم و نسل بازیهای «پلی استیشن»، «آمانگ آس» و «پاپ جی» را دیدیم.
نسلی که هفتهها و ماهها در خانه پدربزرگ و عمو و دایی و ... میماندیم و نسلی را دیدیم که ماهها و سالها خبری از هم ندارند.
نسلی که با صدای هایده و داریوش و شهرام شهپره مست میشدیم و نسلی را دیدیم که با «کی پاپ» و «بلک پینک» و «بی تی اس» و «اکسو» روزگار میگذرانند.
نسلی که پول تو جیبیمان سکهای بود و تغذیههایمان نان و قندی و لقمه پنیری و نسلی را دیدیم که با کارت بانکی زندگی کرد و انبوهی از فستفودها را دید.
نسلی که با خریدن کفشی، تمام لذت دنیا در وجودمان موج می زد و نسلی را دیدیم که قفسهای از کفشهای جورواجور دارد و هیچ لذتی از آن نمی برد.
نسلی که لباسهای عیدمان تمام دلخوشیمان بود و نسلی را دیدیم با انبوهی از لباسهای رنگارنگی که هیچ حسی به آنها ندارند.
نسلی که ماهها چشم انتظار فیلم جدیدی بر پرده سینما بودیم و نسلی را دیدیم که به راحتی به انبوهی از فیلها دسترسی دارد.
نسلی هستیم که با دوربینهای«کداک» و «فوجی» عکس میگرفتیم و همیشه اضطراب ظاهر نشدن عکسها را داشتیم و نسلی را دیدیم که با دوربین موبایلش، هر لحظه و هر جا سلفی میگیرد.
نسلی هستیم که تماشای آلبومهای خانوادگی، یکی از سرگرمی مهمانهایمان بود و نسلی را دیدیم که هزاران عکس بی حس را در رم و فلش ذخیره میکند.
نسلی صبور که هفتهها منتظر قسمت دیگری از یک سریال بودیم و نسلی عجول را دیدیم که تحمل یک روز انتظار برای دیدن قسمت دیگری از سریالی تلویزیونی ندارد.
نسلی که پذیرایی خانههایمان پر بود از پشتی و بالشهای رنگارنگ و نسلی را دیدیم که مبل و صندلی بخش زیادی از فضای خانه را اشغال کرده است.
ما بینظیرترین نسلی هستیم که نه قبلا وجود داشته و نه بعدها به وجود میآید.
نه نسل قبل از ما باورش میشد که روزی بیاید که هر کسی صاحب تلفنی باشد و با آن با هر کجای دنیا تماس تصویری بگیرد و تلویزیونهای رنگی هوشمند،کامپیوتر، لبتاب و ماهواره داشته باشد و صاحب اینترنتی شود که جهان را به دهکدهای کوچک تبدیل کند و جای پدربزرگها و مادربزرگها سرای سالمندان باشد و آپارتمان، مکان زندگی شود. و نه نسل بعد از ما باورش میشود که روزگاری، مردمی بدون تلویزیون و موبایل زندگی کردهاند، بچهها اتاق مخصوص نداشتهاند، خانوادهها پرجمعیت بودهاند و بچهها کلی برادر و خواهر و خاله و عمو و دایی و عمه داشتهاند، خبری از اینستا و واتساپ و ...نبوده و خانهها، حیاط بزرگی داشتهاند.
ما نسل انتقالیم. آخرین بازماندههای نسل سنتی و اولین اهالی دهکده مجازی نسل مدرن. ما با تمام سختیهایی که داشتهایم نسلی بی نظیریم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
این فقط یک کله پاچه نبود...
🔹دوربین مغازه روشن است. جوانی وارد میشود. چند ثانیه مکث میکند. نگاهش میدزدد، دستش را دراز میکند، یک کلهپاچه میقاپد و مثل کسی که سهمش را پس گرفته، میگریزد.
🔹نه سرقت از بانک است، نه غارت طلا. فقط یک کله است؛ از سینی بخارزده یک طباخی.
اما چرا اینقدر سنگین است؟ چرا تماشای این صحنه، دل آدم را خالی میکند؟
🔹چون این، فقط یک کله نیست.
تکهایست از کرامت.
تکهایست از زندگیِ عادی، از سفرهای که سالهاست کوچک و بیصدا ناپدید شده. چیزیست که حالا خیلیها دیگر توان خریدنش را ندارند.
🔹روزی روزگاری، کلهپاچه غذای سحرگاهی کارگرها بود. نشانهای از جانکَنی شرافتمندانه و شکمی که لااقل یک روز در هفته سیر میشد.
اما حالا؟ شده نماد فاصله طبقاتی. غذای لوکس. لقمهای که باید برایش دستبرد زد. نه از سر طمع، از سر نداری.
🔹جوانی که کله را میقاپد، احتمالاً نه خلافکار است، نه معتاد، نه ولگرد بالفطره.
او فقط یکیست از صدها هزار انسانی که از چرخ بیرون افتادهاند؛ از چرخدندههای زنگزدهی اقتصادی، از صفهای نامرئی رانت و آقازادگی، از قطار وعدههایی که هرگز برای او توقف نکرد.
🔹او دزدی نکرده؛ زندگی را پس گرفته.
شاید نه برای فروش، نه برای تفریح. فقط برای یک شب بدون گرسنگی. برای نجات بخشی از عزت نفسش.
شاید دلش کلهپاچه خواسته. همینقدر ساده، همینقدر انسانی.
🔹عدهای با دیدن این ویدیو خندیدند. بعضی پوزخند زدند. برخی تحلیل نوشتند.
اما کسی پرسید پیش از این کله، چه چیزهایی بیصدا از دست رفتهاند؟
شغل، امید، سفره، آبرو، احترام.
🔹کله، فقط آخرین چیزیست که میشد با دست برداشت.
باقی چیزها، پیشتر رفتهاند.
بیدوربین، بیویدیو، بیصدا.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔹دوربین مغازه روشن است. جوانی وارد میشود. چند ثانیه مکث میکند. نگاهش میدزدد، دستش را دراز میکند، یک کلهپاچه میقاپد و مثل کسی که سهمش را پس گرفته، میگریزد.
🔹نه سرقت از بانک است، نه غارت طلا. فقط یک کله است؛ از سینی بخارزده یک طباخی.
اما چرا اینقدر سنگین است؟ چرا تماشای این صحنه، دل آدم را خالی میکند؟
🔹چون این، فقط یک کله نیست.
تکهایست از کرامت.
تکهایست از زندگیِ عادی، از سفرهای که سالهاست کوچک و بیصدا ناپدید شده. چیزیست که حالا خیلیها دیگر توان خریدنش را ندارند.
🔹روزی روزگاری، کلهپاچه غذای سحرگاهی کارگرها بود. نشانهای از جانکَنی شرافتمندانه و شکمی که لااقل یک روز در هفته سیر میشد.
اما حالا؟ شده نماد فاصله طبقاتی. غذای لوکس. لقمهای که باید برایش دستبرد زد. نه از سر طمع، از سر نداری.
🔹جوانی که کله را میقاپد، احتمالاً نه خلافکار است، نه معتاد، نه ولگرد بالفطره.
او فقط یکیست از صدها هزار انسانی که از چرخ بیرون افتادهاند؛ از چرخدندههای زنگزدهی اقتصادی، از صفهای نامرئی رانت و آقازادگی، از قطار وعدههایی که هرگز برای او توقف نکرد.
🔹او دزدی نکرده؛ زندگی را پس گرفته.
شاید نه برای فروش، نه برای تفریح. فقط برای یک شب بدون گرسنگی. برای نجات بخشی از عزت نفسش.
شاید دلش کلهپاچه خواسته. همینقدر ساده، همینقدر انسانی.
🔹عدهای با دیدن این ویدیو خندیدند. بعضی پوزخند زدند. برخی تحلیل نوشتند.
اما کسی پرسید پیش از این کله، چه چیزهایی بیصدا از دست رفتهاند؟
شغل، امید، سفره، آبرو، احترام.
🔹کله، فقط آخرین چیزیست که میشد با دست برداشت.
باقی چیزها، پیشتر رفتهاند.
بیدوربین، بیویدیو، بیصدا.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
وقتی گرانی را عادی میکنند
کشاورز، گندم را پیش از رسیدن کامل برداشت میکند و به دامدار میفروشد. چرا؟ چون دولت گندم را کیلویی ۲۰ هزار تومان خریداری میکند، اما پرداخت آن با شش ماه تأخیر انجام میشود. دامدار نیز خوشحال است، زیرا گندم نارس را بهعنوان خوراک دام تهیه میکند. نتیجه؟ زنجیره تأمین گندم از پایه دچار اختلال میشود.
در سوی دیگر، نانوایان دولتی میگویند بیش از یک ماه است که دولت پول آرد یارانهای را پرداخت نکرده است. پیامد این وضعیت، نانی بیکیفیت و با عرضه محدود است که ممکن است به تعطیلی برخی نانواییها منجر شود. مردم ناچارند به نانواییهای آزادپز مراجعه کنند: نانی با کیفیت بهتر، اما گرانتر.
در حالیکه نانوایان آزادپز تا نیمهشب مشغول کارند، نانواییهای دولتی یا تعطیلاند یا نان عرضه نمیکنند. واکنش دولت چه بوده؟ بهتدریج صدور مجوز آرد یارانهای را متوقف کرده است. چرا که حالا مردم به خرید نان آزاد عادت کردهاند و اعتراضی ندارند.
در سکوت کامل، نان عملاً آزاد شده است؛ همان استراتژی معروف «قورباغه پخته». حال نوبت برق است.
دولت برق تولیدکنندگان خورشیدی را با نرخ بالا خریداری میکند، اما آن را با قیمت پایین در اختیار مردم میگذارد. یکیدو سال دیگر خواهند گفت این قیمت دیگر صرفه اقتصادی ندارد و باید آزادسازی شود. و چون مردم به تدریج به گرانی عادت کردهاند، اعتراضی نخواهند کرد.
سناریوی آشنا تکرار میشود: ابتدا مردم را به شرایط جدید عادت بده، سپس قیمتها را آزاد کن. همه چیز بهتدریج در حال آزادسازی است، بیآنکه رسماً اعلام شود: نان، برق، سوخت و...
ما قورباغههایی هستیم در دیگی که بهآرامی در حال رسیدن به نقطه جوش است...
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
کشاورز، گندم را پیش از رسیدن کامل برداشت میکند و به دامدار میفروشد. چرا؟ چون دولت گندم را کیلویی ۲۰ هزار تومان خریداری میکند، اما پرداخت آن با شش ماه تأخیر انجام میشود. دامدار نیز خوشحال است، زیرا گندم نارس را بهعنوان خوراک دام تهیه میکند. نتیجه؟ زنجیره تأمین گندم از پایه دچار اختلال میشود.
در سوی دیگر، نانوایان دولتی میگویند بیش از یک ماه است که دولت پول آرد یارانهای را پرداخت نکرده است. پیامد این وضعیت، نانی بیکیفیت و با عرضه محدود است که ممکن است به تعطیلی برخی نانواییها منجر شود. مردم ناچارند به نانواییهای آزادپز مراجعه کنند: نانی با کیفیت بهتر، اما گرانتر.
در حالیکه نانوایان آزادپز تا نیمهشب مشغول کارند، نانواییهای دولتی یا تعطیلاند یا نان عرضه نمیکنند. واکنش دولت چه بوده؟ بهتدریج صدور مجوز آرد یارانهای را متوقف کرده است. چرا که حالا مردم به خرید نان آزاد عادت کردهاند و اعتراضی ندارند.
در سکوت کامل، نان عملاً آزاد شده است؛ همان استراتژی معروف «قورباغه پخته». حال نوبت برق است.
دولت برق تولیدکنندگان خورشیدی را با نرخ بالا خریداری میکند، اما آن را با قیمت پایین در اختیار مردم میگذارد. یکیدو سال دیگر خواهند گفت این قیمت دیگر صرفه اقتصادی ندارد و باید آزادسازی شود. و چون مردم به تدریج به گرانی عادت کردهاند، اعتراضی نخواهند کرد.
سناریوی آشنا تکرار میشود: ابتدا مردم را به شرایط جدید عادت بده، سپس قیمتها را آزاد کن. همه چیز بهتدریج در حال آزادسازی است، بیآنکه رسماً اعلام شود: نان، برق، سوخت و...
ما قورباغههایی هستیم در دیگی که بهآرامی در حال رسیدن به نقطه جوش است...
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
✅ ما معلمان ایران مقصریم و از مردم پوزش میخواهیم!
✍️ مزبان حبیبی
1. ما معلمان ایران مقصریم، چون مسئولی برای حکومت تربیت کردهایم که وقتی معلم از اختلاف حقوقش نسبت به سایر کارمندان دولت گلایه داشتهباشد، میگوید "معلمان زیادند"
این سخن نشانه آن است که او نفهمیده کشور ۸۰ میلیون نفری، بر اساس استانداردهای جهانی چند نفر معلم نیاز دارد.
2. ما معلمان ایران مقصریم، چون مدیرانی را تربیت کردهایم که نمیتوانند در فضای آرام، به سوالات دانشآموزان در حوزههای مختلف جواب دهند، این نشان از آن دارد که این مدیر خود را دارای ژن برتر نسبت به مردم میداند.
3. ما معلمان ایران مقصریم، چون مسئولی برای حکومت تربیت کردهایم که وقتی معلم از بیعدالتی در پرداختها اعتراض دارد، میگوید "سازمانهای دیگر درآمد دارند"، این سخن نشانه آن است که او نفهمیده که شرکتهای نفت، برق، مخابرات، بیمه و بانک ارث پدر کارمندان این موسسات نیستند و ما معلمان فرزندان ناتنی و یا فرزند خواندگان این کشور نیستیم.
4. ما معلمان ایران مقصریم، چون پلیسی را برای کشور تربیت کردهایم که مردم با دیدن او، به جای آرامش، احساس ناامنی میکنند.
5. ما معلمان ایران مقصریم، چون قاضیای را تربیت کردهایم که دادگری خود را در گرو حقوق بالا دانسته و معلمی را که ندای عدالتخواهی دارد، به بند میکشد.
6. ما معلمان ایران مقصریم، چون نتوانستیم به دانشآموزان بیاموزیم که خوشبختی و آسایش فردای ایران، در گرو سرمایهگذاری در آموزش است. تا وقتی در بزرگسالی، مسؤلان مملکت میشوند، خود راهحلی برای این معضل بیایند.
7. ما معلمان ایران مقصریم، چون پزشکی را تربیت کردهایم که در یک معاینه ۲ دقیقهای ۵۰ هزار تومان از بیمار میگیرد، اما همان پزشک به ۳۰ هزار تومان حقالتدریس معلم با مدرک دکتری تخصصی در یک ساعتونیم کار آموزشی، اعتراض دارد.
8. ما معلمان ایران مقصریم، چون نسلی از مدیران را تربیت کردهایم که در هیچ کاری اخلاق را رعایت نمیکند و بسادگی دروغ میگوید، تهمت میزند، برای حفظ میز مدیریتش از انجام هیچ کاری احساس شرم نمیکند حتی فروختن نزدیکترین دوستانش.
این نشان از قربانی شدن اخلاق در فرآیند آموزش است، آموزشی که میبایست زیرساختهای توسعه کشور را فراهم میکرد.
9. ما معلمان ایران مقصریم، چون نتوانستیم مردم را قانع کنیم که شادابی و یا افسردگی یک معلم، رابطه مستقیم با شادابی و افسردگی دانش آموزان در آینده دارد و آینده فرزندان ایران به برخوردهای معلمین بستگی دارد.
10. ما معلمان ایران مقصریم، چون بابت این همه اشتباه، هرگز از مردم پوزش نخواستیم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️ مزبان حبیبی
1. ما معلمان ایران مقصریم، چون مسئولی برای حکومت تربیت کردهایم که وقتی معلم از اختلاف حقوقش نسبت به سایر کارمندان دولت گلایه داشتهباشد، میگوید "معلمان زیادند"
این سخن نشانه آن است که او نفهمیده کشور ۸۰ میلیون نفری، بر اساس استانداردهای جهانی چند نفر معلم نیاز دارد.
2. ما معلمان ایران مقصریم، چون مدیرانی را تربیت کردهایم که نمیتوانند در فضای آرام، به سوالات دانشآموزان در حوزههای مختلف جواب دهند، این نشان از آن دارد که این مدیر خود را دارای ژن برتر نسبت به مردم میداند.
3. ما معلمان ایران مقصریم، چون مسئولی برای حکومت تربیت کردهایم که وقتی معلم از بیعدالتی در پرداختها اعتراض دارد، میگوید "سازمانهای دیگر درآمد دارند"، این سخن نشانه آن است که او نفهمیده که شرکتهای نفت، برق، مخابرات، بیمه و بانک ارث پدر کارمندان این موسسات نیستند و ما معلمان فرزندان ناتنی و یا فرزند خواندگان این کشور نیستیم.
4. ما معلمان ایران مقصریم، چون پلیسی را برای کشور تربیت کردهایم که مردم با دیدن او، به جای آرامش، احساس ناامنی میکنند.
5. ما معلمان ایران مقصریم، چون قاضیای را تربیت کردهایم که دادگری خود را در گرو حقوق بالا دانسته و معلمی را که ندای عدالتخواهی دارد، به بند میکشد.
6. ما معلمان ایران مقصریم، چون نتوانستیم به دانشآموزان بیاموزیم که خوشبختی و آسایش فردای ایران، در گرو سرمایهگذاری در آموزش است. تا وقتی در بزرگسالی، مسؤلان مملکت میشوند، خود راهحلی برای این معضل بیایند.
7. ما معلمان ایران مقصریم، چون پزشکی را تربیت کردهایم که در یک معاینه ۲ دقیقهای ۵۰ هزار تومان از بیمار میگیرد، اما همان پزشک به ۳۰ هزار تومان حقالتدریس معلم با مدرک دکتری تخصصی در یک ساعتونیم کار آموزشی، اعتراض دارد.
8. ما معلمان ایران مقصریم، چون نسلی از مدیران را تربیت کردهایم که در هیچ کاری اخلاق را رعایت نمیکند و بسادگی دروغ میگوید، تهمت میزند، برای حفظ میز مدیریتش از انجام هیچ کاری احساس شرم نمیکند حتی فروختن نزدیکترین دوستانش.
این نشان از قربانی شدن اخلاق در فرآیند آموزش است، آموزشی که میبایست زیرساختهای توسعه کشور را فراهم میکرد.
9. ما معلمان ایران مقصریم، چون نتوانستیم مردم را قانع کنیم که شادابی و یا افسردگی یک معلم، رابطه مستقیم با شادابی و افسردگی دانش آموزان در آینده دارد و آینده فرزندان ایران به برخوردهای معلمین بستگی دارد.
10. ما معلمان ایران مقصریم، چون بابت این همه اشتباه، هرگز از مردم پوزش نخواستیم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔴 درسی از آرون رالستون
ابتدا، یک داستان واقعی را مرور تا مفهوم استراتژیک دقیق تر تصور شود.
26 آوریل 2003 ، اونقدر برای رفتن عجله داشت، که به کسی درباره مقصد سفرش چیزی نگفت، چاقوی تیز سوییسی اش رو پیدا نکرد و همون ابزار چند کاره چینی که دم دستش بود، را برداشت! تماس مادرش رو هم مثل همیشه نادیده گرفت!
شبانه به جاده زد، 5 ساعت رانندگی بی برنامه، به مکانی که محلی ها به آن "پایان دنیا " می گفتند، دره "بلوجان" در یوتا.
بعد از رسیدن، شب رو استراحت و صبح آماده ی ماجراجویی یک روزه اش شد. تا اینجا همه چیز خوب پیش میرفت.
در میان مسیر اما، وقتی که دیواره های صاف و صیقل خورده دره را دست گرفته بود و از شکافی باریک پایین می رفت، یک سنگ عظیم کنده شد. آرون و سنگ با هم به پایین دره ای به عمق 18 متر سقوط و دستش بین سنگ و دیواره صخره ستبر وبلندی گیر کرد.
باورش سخته، اینکه وسط ناکجا آباد توی دره بیوفتی و دست راستت به دیواره شکاف، میخکوب بشه!
رالستون داستان شگفت انگيز نجاتش را در كتاب پرفروشي به نام جايي بين صخره و سنگ نوشت و فيلم "127ساعت" به كارگرداني دني بويل بر مبناي اين كتاب ساخته شد.
*او پس از ۵ روز تلاش و تقلا برای نجات خود که نتیجهای نداشت، تصمیم گرفت که دستش را قطع کند!!!! تصمیمی دردناک، استراتژیک ولی نجاتبخش از مرگ حتمی و تدریجی*
چطور توانستي دست خود را قطع كني
من اين تصميم را به تدريج گرفتم. در آغاز حتي نمي خواستم به قطع كردن دستم فكر كنم. تصورش هم برايم غير ممكن بود. اما هر چه زمان مي گذشت، نااميدتر مي شدم. در اين شرايط بود كه تصميم به استفاده از شريان بند گرفتم. تيغي كه در اختيار داشتم، كندتر از آن بود كه بشود استخوانهاي دست را با آن بريد. حتي اين كش و قوس اميد و نااميدي هم، پنج روز طول كشيد تا سرانجام توانستم با اين موضوع كنار بيايم.
هر چند از دومين روز مي دانستم كه خواهم مرد، تنها در پنجمين روز بود كه مطمئن شدم كه كار ديگري از دستم بر نمي آيد. براي نجات دادن خودم هيچ كار ديگري نمي توانستم انجام دهم. در واقع مرگ را پذيرفته بودم و اين آرامم مي كرد. آرامشي پايدار تمام وجودم را فرا گرفته بود. آرامشي ناشي از حس ايمان. نمي توانستم اين احساس را كنترل كنم. آرامشي كه از سر نهادن به سرنوشت ناشي مي شد.
مي توانم بگويم كه خرد كردن استخوان هايم هم زمان خوشحال كننده ترين و دردناك ترين كاري بود كه تا به حال انجام داده ام. وقتي خودم را آزاد كردم، بيشتر از هر زمان ديگري مشتاق به ادامه زندگي بودم. شادي و شعف تمام وجودم را در بر گرفته بود. گويا در اين جهان نبودم.
شباهتهای قصه آرون رالستون با داستان جمهوری اسلامی
هر دو برای رسیدن به علایق خویش حامیان خود را بیخبر گذاشتند. آرون رالستون خانوادهاش را از تصمیمش سفرخطرناکش آگاه نکرد، تا در موقع بحران به دادش برسند و جمهوری اسلامی هم تصمیمات خویش را با مردم خود هماهنگ نمیکند، تا حمایت اکثریت مردم را در مواقع بحران بهمراه داشته باشد.
تجویز راهبردی برای پایان داستان دردناک هسته ای
*داستان آرون رالستون به خوبی معنا و مفهوم تصمیم استراتژیک را بیان میکند، بسیاری از تصمیماتی که روزمره میگیریم، شِبه تصمیم هستند یعنی در روند جریان زندگی تاثیری ندارند. این داستان میتواند به حاکمیت در اتخاد تصمیمات درست و استراتژیک کمک کند.*
امروز جمهوری اسلامی در حدی در بحران خود ساخته گرفتار شده که همانند آرون رالستون دستانش بین صخرهای بلند علایق ایدئولوژیک و قدرت قوانین و واقعیات سخت جهان گیر کرده است.
شاید فردا دیر شود،امروز که حاکمیت جمهوری اسلامی در وضعیت بحرانی بسر می برد، نیازمند این هست که تصمیم استراتژیک اتخاذ کند ، باید ساتور را بردارد و علائق ایدئولوژیک خویش را برای حفظ ایران قطع کند و یا بسمت افول و استهلاک تدریجی به پیش رود.
یکی از مهمترین تفاوتهای تصمیمات استراتژیک با شبه تصمیم علاوه بر برگشت ناپذیر بودن، ریسک بالا و تاثیرات مهم در نتایج کلیدی عملکرد آینده ، دردناک بودن آن است.
*تصمیم استراتژیک دردناک است ، دردناکِ دردناک*
و همیشه باید چیزی را برید و قطع کرد وقطع کردن هم دردناک و هم سرنوشت ساز است.
تصمیم بسیار سخت، پر ریسک، دردناک و سرنوشت سازی در انتظار حاکمیت است که یا با جرات و جسارت آن تصمیم را میگیرد و خود را نجات می دهد و یا به مرور هم خویش را و هم ایران را مستهلک می کند.
*شرایط کنونی نیازمند این است که حاکم تصمیم استراتژیک و دردناک بگیرد، تصمیمی که فقط اصل اساسی آن منافع ملی باشد.*
تصمیمی که در آن از توهمات امت و ماجراجوییهای منطقه ای و دیگر مسائل پر ریسک در آن دخیل نبوده و فقط منافع ملی ملت ایران اصل باشد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
ابتدا، یک داستان واقعی را مرور تا مفهوم استراتژیک دقیق تر تصور شود.
26 آوریل 2003 ، اونقدر برای رفتن عجله داشت، که به کسی درباره مقصد سفرش چیزی نگفت، چاقوی تیز سوییسی اش رو پیدا نکرد و همون ابزار چند کاره چینی که دم دستش بود، را برداشت! تماس مادرش رو هم مثل همیشه نادیده گرفت!
شبانه به جاده زد، 5 ساعت رانندگی بی برنامه، به مکانی که محلی ها به آن "پایان دنیا " می گفتند، دره "بلوجان" در یوتا.
بعد از رسیدن، شب رو استراحت و صبح آماده ی ماجراجویی یک روزه اش شد. تا اینجا همه چیز خوب پیش میرفت.
در میان مسیر اما، وقتی که دیواره های صاف و صیقل خورده دره را دست گرفته بود و از شکافی باریک پایین می رفت، یک سنگ عظیم کنده شد. آرون و سنگ با هم به پایین دره ای به عمق 18 متر سقوط و دستش بین سنگ و دیواره صخره ستبر وبلندی گیر کرد.
باورش سخته، اینکه وسط ناکجا آباد توی دره بیوفتی و دست راستت به دیواره شکاف، میخکوب بشه!
رالستون داستان شگفت انگيز نجاتش را در كتاب پرفروشي به نام جايي بين صخره و سنگ نوشت و فيلم "127ساعت" به كارگرداني دني بويل بر مبناي اين كتاب ساخته شد.
*او پس از ۵ روز تلاش و تقلا برای نجات خود که نتیجهای نداشت، تصمیم گرفت که دستش را قطع کند!!!! تصمیمی دردناک، استراتژیک ولی نجاتبخش از مرگ حتمی و تدریجی*
چطور توانستي دست خود را قطع كني
من اين تصميم را به تدريج گرفتم. در آغاز حتي نمي خواستم به قطع كردن دستم فكر كنم. تصورش هم برايم غير ممكن بود. اما هر چه زمان مي گذشت، نااميدتر مي شدم. در اين شرايط بود كه تصميم به استفاده از شريان بند گرفتم. تيغي كه در اختيار داشتم، كندتر از آن بود كه بشود استخوانهاي دست را با آن بريد. حتي اين كش و قوس اميد و نااميدي هم، پنج روز طول كشيد تا سرانجام توانستم با اين موضوع كنار بيايم.
هر چند از دومين روز مي دانستم كه خواهم مرد، تنها در پنجمين روز بود كه مطمئن شدم كه كار ديگري از دستم بر نمي آيد. براي نجات دادن خودم هيچ كار ديگري نمي توانستم انجام دهم. در واقع مرگ را پذيرفته بودم و اين آرامم مي كرد. آرامشي پايدار تمام وجودم را فرا گرفته بود. آرامشي ناشي از حس ايمان. نمي توانستم اين احساس را كنترل كنم. آرامشي كه از سر نهادن به سرنوشت ناشي مي شد.
مي توانم بگويم كه خرد كردن استخوان هايم هم زمان خوشحال كننده ترين و دردناك ترين كاري بود كه تا به حال انجام داده ام. وقتي خودم را آزاد كردم، بيشتر از هر زمان ديگري مشتاق به ادامه زندگي بودم. شادي و شعف تمام وجودم را در بر گرفته بود. گويا در اين جهان نبودم.
شباهتهای قصه آرون رالستون با داستان جمهوری اسلامی
هر دو برای رسیدن به علایق خویش حامیان خود را بیخبر گذاشتند. آرون رالستون خانوادهاش را از تصمیمش سفرخطرناکش آگاه نکرد، تا در موقع بحران به دادش برسند و جمهوری اسلامی هم تصمیمات خویش را با مردم خود هماهنگ نمیکند، تا حمایت اکثریت مردم را در مواقع بحران بهمراه داشته باشد.
تجویز راهبردی برای پایان داستان دردناک هسته ای
*داستان آرون رالستون به خوبی معنا و مفهوم تصمیم استراتژیک را بیان میکند، بسیاری از تصمیماتی که روزمره میگیریم، شِبه تصمیم هستند یعنی در روند جریان زندگی تاثیری ندارند. این داستان میتواند به حاکمیت در اتخاد تصمیمات درست و استراتژیک کمک کند.*
امروز جمهوری اسلامی در حدی در بحران خود ساخته گرفتار شده که همانند آرون رالستون دستانش بین صخرهای بلند علایق ایدئولوژیک و قدرت قوانین و واقعیات سخت جهان گیر کرده است.
شاید فردا دیر شود،امروز که حاکمیت جمهوری اسلامی در وضعیت بحرانی بسر می برد، نیازمند این هست که تصمیم استراتژیک اتخاذ کند ، باید ساتور را بردارد و علائق ایدئولوژیک خویش را برای حفظ ایران قطع کند و یا بسمت افول و استهلاک تدریجی به پیش رود.
یکی از مهمترین تفاوتهای تصمیمات استراتژیک با شبه تصمیم علاوه بر برگشت ناپذیر بودن، ریسک بالا و تاثیرات مهم در نتایج کلیدی عملکرد آینده ، دردناک بودن آن است.
*تصمیم استراتژیک دردناک است ، دردناکِ دردناک*
و همیشه باید چیزی را برید و قطع کرد وقطع کردن هم دردناک و هم سرنوشت ساز است.
تصمیم بسیار سخت، پر ریسک، دردناک و سرنوشت سازی در انتظار حاکمیت است که یا با جرات و جسارت آن تصمیم را میگیرد و خود را نجات می دهد و یا به مرور هم خویش را و هم ایران را مستهلک می کند.
*شرایط کنونی نیازمند این است که حاکم تصمیم استراتژیک و دردناک بگیرد، تصمیمی که فقط اصل اساسی آن منافع ملی باشد.*
تصمیمی که در آن از توهمات امت و ماجراجوییهای منطقه ای و دیگر مسائل پر ریسک در آن دخیل نبوده و فقط منافع ملی ملت ایران اصل باشد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔵 ریخت ظاهری "کاسبانتحریم" چه شکلی است؟/کمکم دارند ضدمذاکره میشوند
✍️محمد مهاجری
🔺هرچند معلوم نیست مردم چقدر از ناحیه مذاکرات ایران و امریکا بهره مند شوند، اما متضرر اصلی همان "کاسبان تحریم" اند.
🔺هر مذاکره ای ولو ناقص و حتی اگر مانند برجام در نهایت توسط مخالفان داخلی و خارجی به بنبست بخورد برای مدتی هم که شده نان کاسبان تحریم را آجر می کند.
🔺اصولا این جماعت دنبال آنند که راه ورود هر کالا و خدمتی به کشور فقط از کانال خودشان باشد. و چون تنها مسیر، آنها هستند بنابراین قیمت نیز توسط خودشان تعیین میشود. ضمن اینکه چون کل کار و کاسبی شان پنهان و زیرزمینی است هیچ سیستم حسابرسی و نظارتی نمی تواند پول شان را بشمارد. دیگر اینکه چون حتی یک ریال مالیات نمی پردازند، هیچ اسمی هم در اسناد و مدارک از آنها دیده نمی شود.
🔺نه اینکه در دسترس نباشند. اتفاقا هستند اما برای خواص. آنها 4-5 انگشتر قیمتی با سنگهای مرغوب و منقوش به اسماء و عبارات مقدس زینت بخش انگشتان شان است؛ تسبیح اعلای چندصدمیلونی دور پنجه دست شان در چرخش است؛ کت و شلوار ایتالیایی مارک "باریکی" می پوشند؛ عطر"کارون پویور" میزنند؛ دکمه بیخ حلق پیراهن خود را بستهاند؛ زنگ موبایل شان گاهی و به اقتضای جلسهای که در آنند نوای یک مداح مشهور است؛ زیر لب مشغول ذکرگفتناند ؛ اگر با آنها جلسه داشته باشی حتما هرچنددقیقه یکبار منشی وارد میشود و باصدای بلند او را آقای دکتر صدا میزند... و خلاصه هرچه خوبان همه دارند، اینها همه را یکجا دارند.
🔺یک پای شان دوبی است و یکی در دوسلدورف. صبحانه را در استانبول میخورند و فنجان قهوه پیش از ناهار را در لندن سر میکشند و شب را در یک هتل ساحلی در ایتالیا به صبح می رسانند. و همه این زجرها را با هزینه بیت المال به جان می خرند تا تحریم یکی دوفقره کالا را دور بزنند و به دست مصرف کننده اش! در داخل برسانند.
🔺خب اگر تحریم در کار نباشد همه این کارها را یک تاجر بخش خصوصی با هزینه ای بسیار کمتر و در مدت کوتاهتر و بدون منت انجام می دهد و البته سودی هم برای خودش برمی دارد. این تاجرها غالبا آدمهای سالم، دارای حسابهای نسبتا شسته رفته اند و هیچ چشمی هم به پول دولت ندارند.
🔺طبیعتا هر تجارتی که بدون تحریم صورت پذیرد نان افرادی را که به ان اشاره کردیم آجر میکند. و باز هم طبیعتا هر اقدامی مثلا مذاکره با امریکا که بوی قطع دور زدن تحریم و از بین رفتن رانت را بدهد، عصبانی شان میکند.
🔺اگر این روزها می بینید بعضی آدمها و رسانه ها دارند زیرآب مذاکره را می زنند و یا مثلا میگویند بایدبه فلان منطقه و پایگاه حمله کنیم یا مذاکره را ترک کنیم، نشانه ای از حضور کاسبان تحریم است. این کاسبان محترم فعلا و تا اینجای کار نتوانسته اند ازطریق مبادی رسمی ، مذاکره را هوا کنند. حتی شاید به نفع شان هم باشد برای حفظ موقعیت هم شده ، از مذاکره حمایت هم بکنند اما به تدریج و با حرکت لاک پشتی رفته اند توی کار چهره ها و رسانه هایی که ظاهر انقلابی دارند.
🔺راهکار هم معلوم است. قرار است سوار شعارهای وطن دوستانه شوند و ادای عزت و مصلحت و سربلندی هم در بیاورند. لحن شان هم باید دلسوزانه و همگرایانه با مردم باشد.عواطف جامعه هم باید تحریک شود اما در عین حال هیچ نشانه ای که هدف اصلی را فاش کند ، آشکار نشود.
🔺در دوره برجام کار خیلی راحت بود. صداوسیما به سرعت، پایداریچی ها وکوتوله های سیاسی را به رقص در میانه میدان آورد و شد آنچه شد. اما الان شرایط حساس است و سمبه مسئولان برای مذاکره پرزور است. بنابراین باید راههای جنگ روانی را با احتیاط پیمود. و اتفاقا همین شیوه در حال اجراست. کمی که زمان بگذرد فرمان حمله را خواهند داد. کلید واژه ها هم آماده است. ملات هم آماده است. آدمکها هم آمده و به خط هستند. دیری نخواهد پایید.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️محمد مهاجری
🔺هرچند معلوم نیست مردم چقدر از ناحیه مذاکرات ایران و امریکا بهره مند شوند، اما متضرر اصلی همان "کاسبان تحریم" اند.
🔺هر مذاکره ای ولو ناقص و حتی اگر مانند برجام در نهایت توسط مخالفان داخلی و خارجی به بنبست بخورد برای مدتی هم که شده نان کاسبان تحریم را آجر می کند.
🔺اصولا این جماعت دنبال آنند که راه ورود هر کالا و خدمتی به کشور فقط از کانال خودشان باشد. و چون تنها مسیر، آنها هستند بنابراین قیمت نیز توسط خودشان تعیین میشود. ضمن اینکه چون کل کار و کاسبی شان پنهان و زیرزمینی است هیچ سیستم حسابرسی و نظارتی نمی تواند پول شان را بشمارد. دیگر اینکه چون حتی یک ریال مالیات نمی پردازند، هیچ اسمی هم در اسناد و مدارک از آنها دیده نمی شود.
🔺نه اینکه در دسترس نباشند. اتفاقا هستند اما برای خواص. آنها 4-5 انگشتر قیمتی با سنگهای مرغوب و منقوش به اسماء و عبارات مقدس زینت بخش انگشتان شان است؛ تسبیح اعلای چندصدمیلونی دور پنجه دست شان در چرخش است؛ کت و شلوار ایتالیایی مارک "باریکی" می پوشند؛ عطر"کارون پویور" میزنند؛ دکمه بیخ حلق پیراهن خود را بستهاند؛ زنگ موبایل شان گاهی و به اقتضای جلسهای که در آنند نوای یک مداح مشهور است؛ زیر لب مشغول ذکرگفتناند ؛ اگر با آنها جلسه داشته باشی حتما هرچنددقیقه یکبار منشی وارد میشود و باصدای بلند او را آقای دکتر صدا میزند... و خلاصه هرچه خوبان همه دارند، اینها همه را یکجا دارند.
🔺یک پای شان دوبی است و یکی در دوسلدورف. صبحانه را در استانبول میخورند و فنجان قهوه پیش از ناهار را در لندن سر میکشند و شب را در یک هتل ساحلی در ایتالیا به صبح می رسانند. و همه این زجرها را با هزینه بیت المال به جان می خرند تا تحریم یکی دوفقره کالا را دور بزنند و به دست مصرف کننده اش! در داخل برسانند.
🔺خب اگر تحریم در کار نباشد همه این کارها را یک تاجر بخش خصوصی با هزینه ای بسیار کمتر و در مدت کوتاهتر و بدون منت انجام می دهد و البته سودی هم برای خودش برمی دارد. این تاجرها غالبا آدمهای سالم، دارای حسابهای نسبتا شسته رفته اند و هیچ چشمی هم به پول دولت ندارند.
🔺طبیعتا هر تجارتی که بدون تحریم صورت پذیرد نان افرادی را که به ان اشاره کردیم آجر میکند. و باز هم طبیعتا هر اقدامی مثلا مذاکره با امریکا که بوی قطع دور زدن تحریم و از بین رفتن رانت را بدهد، عصبانی شان میکند.
🔺اگر این روزها می بینید بعضی آدمها و رسانه ها دارند زیرآب مذاکره را می زنند و یا مثلا میگویند بایدبه فلان منطقه و پایگاه حمله کنیم یا مذاکره را ترک کنیم، نشانه ای از حضور کاسبان تحریم است. این کاسبان محترم فعلا و تا اینجای کار نتوانسته اند ازطریق مبادی رسمی ، مذاکره را هوا کنند. حتی شاید به نفع شان هم باشد برای حفظ موقعیت هم شده ، از مذاکره حمایت هم بکنند اما به تدریج و با حرکت لاک پشتی رفته اند توی کار چهره ها و رسانه هایی که ظاهر انقلابی دارند.
🔺راهکار هم معلوم است. قرار است سوار شعارهای وطن دوستانه شوند و ادای عزت و مصلحت و سربلندی هم در بیاورند. لحن شان هم باید دلسوزانه و همگرایانه با مردم باشد.عواطف جامعه هم باید تحریک شود اما در عین حال هیچ نشانه ای که هدف اصلی را فاش کند ، آشکار نشود.
🔺در دوره برجام کار خیلی راحت بود. صداوسیما به سرعت، پایداریچی ها وکوتوله های سیاسی را به رقص در میانه میدان آورد و شد آنچه شد. اما الان شرایط حساس است و سمبه مسئولان برای مذاکره پرزور است. بنابراین باید راههای جنگ روانی را با احتیاط پیمود. و اتفاقا همین شیوه در حال اجراست. کمی که زمان بگذرد فرمان حمله را خواهند داد. کلید واژه ها هم آماده است. ملات هم آماده است. آدمکها هم آمده و به خط هستند. دیری نخواهد پایید.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔺چرا چنین شد؟
🔸ما به دشمن نیاز نداریم.همین که هیچ کس سر جای خودش نیست بدترین دشمن است.انسان های ضعیف النفسی که برای حفظ موقعیت خود در برابر مافوقشان تا زانو خم می شوند و تن به هر خفتی می دهند.این مدل آدم ها وفادار نیستند.هیچ قدرتی توانائی رویاروئی با ایران را نداشت اما دو مؤلفه چاپلوسی و ناکارآمدی ما را زمین گیر کرده است.جاپلوسی و ناکارآمدی دو بلیئه آسمانیست که به جان این مملکت افتاده است.گوئی در این مملکت هیچ گوش شنوائی برای شنیدن نیست.هرکس قرار است از نردبان قدرت بالا برود باید کر و کور و لال باشد.باید نسبت به انقلاب و مردم وجدان خفتهای داشته باشید.همگان نگران اقتصاد و معیشت مردم هستند.باید نگران زیر ساخت های فرسوده بود.
🔹باید نگران صنایع عقب مانده و زیان آور بود.باید نگران ارابه های مرگ ساخت ایران خودرو و سایپا بود،باید نگران کمبود منابع آب از دست رفته بود.گوئی ما آخرین نسل از فرزندان این آب و خاکیم که هیچ تعلق خاطری به آیندگان نداریم.منابع سوختی بدون استفاده برای توسعه و آبادانی کشور و رفاه مردم نابود شدند.خیلی از این مشکلات شاید با یک دولت قوی و رئیس جمهوری که تدارکچی نباشد و داری اختیارات کامل باشد قابل حل باشد.اگر پرس و جو کنید نگرانی اصلی دردمندان،از مردم کوچه و خیابان تا اساتید دانشگاه فرهنگ این کشور است که بر باد رفته است و صد دولت مقتدر هم طی صد سال نمی توانند آن را درست کند.از نظر فرهنگی به جائی رسیده ایم که اعتماد بین مردم از بین رفته است.
🔸مردم هیچ تعصبی به یکدیگر ندارند. اکثریت مردم تعصبات جمعی را ذیل فشارهای اقتصادی به بوته فراموشی سپردهاند.انشقاق اجتماعی به جائی رسیده است که مصداقیست بر قبیله یعنی یک نفر. فرد گرائی موجودیت ایران را تهدید میکند. نهادهای دولتی برای خود کاربردی جز وظایف ذاتی تعریف می کنند.کدام ادارات کشور جز اداره امور مالیات و ادارائی آن هم برای گرفتن پول از مردم کارکرد مثبت و مفیدی دارند؟شوربختانه اکثر افرادی که به مقام و منصبی می رسند آن موقعیت را فرصتی برای بستن بار خود می دانند نه ارائه خدمت به مردم و توسعه زیر مجموعه خود.واقعا مشخص نیست کشور توسط چه کسانی اداره می شود؟
🔹همه مسئولان از افعال مستقبل استفاده می کنند.نماینده مجلس از مافیا خودرو می نالد اما شهامت ندارد بگوید این مافیا چه کسانی هستند؟رئیس دولت گلایه می کند که در انتخاب همکاران اختیار ندارد.اگر اختیار ندارید و مترسک سر جالیز هستید چرا ماندهاید؟اکثر شورای های شهر کارچاق کن شهرداری ها شدهاند.هرکس تریبونی در اختیار داشته باشد برای دولت تعیین تکلیف می کند.نمایندگان مجلس در شهرستان ها در امور نهادهای دولتی دخالت می کنند و به دنبال توزیع پست ها در بین نزدیکان خود هستند.هزاران،هزار مشکل اجتماعی دیگر که نه تنها حل نمی شوند که روز به روز عمیق تر و بحرانی تر می شود و اصلاح آن ها با این اوضاع و شرایط به عمر نسل من و تو و نسل بعدی هم قد نمی دهد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔸ما به دشمن نیاز نداریم.همین که هیچ کس سر جای خودش نیست بدترین دشمن است.انسان های ضعیف النفسی که برای حفظ موقعیت خود در برابر مافوقشان تا زانو خم می شوند و تن به هر خفتی می دهند.این مدل آدم ها وفادار نیستند.هیچ قدرتی توانائی رویاروئی با ایران را نداشت اما دو مؤلفه چاپلوسی و ناکارآمدی ما را زمین گیر کرده است.جاپلوسی و ناکارآمدی دو بلیئه آسمانیست که به جان این مملکت افتاده است.گوئی در این مملکت هیچ گوش شنوائی برای شنیدن نیست.هرکس قرار است از نردبان قدرت بالا برود باید کر و کور و لال باشد.باید نسبت به انقلاب و مردم وجدان خفتهای داشته باشید.همگان نگران اقتصاد و معیشت مردم هستند.باید نگران زیر ساخت های فرسوده بود.
🔹باید نگران صنایع عقب مانده و زیان آور بود.باید نگران ارابه های مرگ ساخت ایران خودرو و سایپا بود،باید نگران کمبود منابع آب از دست رفته بود.گوئی ما آخرین نسل از فرزندان این آب و خاکیم که هیچ تعلق خاطری به آیندگان نداریم.منابع سوختی بدون استفاده برای توسعه و آبادانی کشور و رفاه مردم نابود شدند.خیلی از این مشکلات شاید با یک دولت قوی و رئیس جمهوری که تدارکچی نباشد و داری اختیارات کامل باشد قابل حل باشد.اگر پرس و جو کنید نگرانی اصلی دردمندان،از مردم کوچه و خیابان تا اساتید دانشگاه فرهنگ این کشور است که بر باد رفته است و صد دولت مقتدر هم طی صد سال نمی توانند آن را درست کند.از نظر فرهنگی به جائی رسیده ایم که اعتماد بین مردم از بین رفته است.
🔸مردم هیچ تعصبی به یکدیگر ندارند. اکثریت مردم تعصبات جمعی را ذیل فشارهای اقتصادی به بوته فراموشی سپردهاند.انشقاق اجتماعی به جائی رسیده است که مصداقیست بر قبیله یعنی یک نفر. فرد گرائی موجودیت ایران را تهدید میکند. نهادهای دولتی برای خود کاربردی جز وظایف ذاتی تعریف می کنند.کدام ادارات کشور جز اداره امور مالیات و ادارائی آن هم برای گرفتن پول از مردم کارکرد مثبت و مفیدی دارند؟شوربختانه اکثر افرادی که به مقام و منصبی می رسند آن موقعیت را فرصتی برای بستن بار خود می دانند نه ارائه خدمت به مردم و توسعه زیر مجموعه خود.واقعا مشخص نیست کشور توسط چه کسانی اداره می شود؟
🔹همه مسئولان از افعال مستقبل استفاده می کنند.نماینده مجلس از مافیا خودرو می نالد اما شهامت ندارد بگوید این مافیا چه کسانی هستند؟رئیس دولت گلایه می کند که در انتخاب همکاران اختیار ندارد.اگر اختیار ندارید و مترسک سر جالیز هستید چرا ماندهاید؟اکثر شورای های شهر کارچاق کن شهرداری ها شدهاند.هرکس تریبونی در اختیار داشته باشد برای دولت تعیین تکلیف می کند.نمایندگان مجلس در شهرستان ها در امور نهادهای دولتی دخالت می کنند و به دنبال توزیع پست ها در بین نزدیکان خود هستند.هزاران،هزار مشکل اجتماعی دیگر که نه تنها حل نمی شوند که روز به روز عمیق تر و بحرانی تر می شود و اصلاح آن ها با این اوضاع و شرایط به عمر نسل من و تو و نسل بعدی هم قد نمی دهد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔴 خمیر، گاف، شوخی رکیک و بازی توقیف: فرهنگ و هنر رسمی کشور!
1️⃣ کتاب: برای گسترش فرهنگ باید بیتالمال را خرج کرد. چاپ و سپس خمیر کردن کتابهای مورد نظر و ارزشمدار باعث میشود که این کتابها به چاپ شصت و هفتاد برسد و باعث افسردگی نویسندههای پرادعایی شود که خواب چاپ دوم کتابشان را میبینند!
2️⃣ تلویزیون: برای دیده شدن باید در برنامهی تولیدی تعدادی اشتباهات مضحک، لودگیهای تعجببرانگیز و گافهای غیر قابل قبول قرار داد. از آنجا که مخاطبی وجود ندارد، خود عوامل برنامه باید این گافها را در فضای مجازی منتشر کنند و به تمسخر خودشان بپردازند تا به لطف الهی، برنامه تلویزیونی در فضای مجازی اسم و رسمی دربیاورد!
3️⃣ سینما: مردم این روزها احتیاج به شوخیهای رکیک دارند و تنها نسخهی نجات سینمای امروز کشور استفاده از همین عامل نجات است. اگرچه عوامل بیگانه میخواهند با سیاهنمایی اثرشان دیده شود، ولی سینماگران متعهد با شوخیهای جنسی پشت آنها را به خاک میمالند.
4️⃣ سریالهای خانگی: ترفند توقیف عامل تبلیغات موثر و موفقیت و پیروزی است. خدا این قانون موثر و این نظارت دقیق و ارزشمند را از سریالسازان در چارچوب نگیرد انشاءالله!
🖋 محمدحسین روانبخش
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
1️⃣ کتاب: برای گسترش فرهنگ باید بیتالمال را خرج کرد. چاپ و سپس خمیر کردن کتابهای مورد نظر و ارزشمدار باعث میشود که این کتابها به چاپ شصت و هفتاد برسد و باعث افسردگی نویسندههای پرادعایی شود که خواب چاپ دوم کتابشان را میبینند!
2️⃣ تلویزیون: برای دیده شدن باید در برنامهی تولیدی تعدادی اشتباهات مضحک، لودگیهای تعجببرانگیز و گافهای غیر قابل قبول قرار داد. از آنجا که مخاطبی وجود ندارد، خود عوامل برنامه باید این گافها را در فضای مجازی منتشر کنند و به تمسخر خودشان بپردازند تا به لطف الهی، برنامه تلویزیونی در فضای مجازی اسم و رسمی دربیاورد!
3️⃣ سینما: مردم این روزها احتیاج به شوخیهای رکیک دارند و تنها نسخهی نجات سینمای امروز کشور استفاده از همین عامل نجات است. اگرچه عوامل بیگانه میخواهند با سیاهنمایی اثرشان دیده شود، ولی سینماگران متعهد با شوخیهای جنسی پشت آنها را به خاک میمالند.
4️⃣ سریالهای خانگی: ترفند توقیف عامل تبلیغات موثر و موفقیت و پیروزی است. خدا این قانون موثر و این نظارت دقیق و ارزشمند را از سریالسازان در چارچوب نگیرد انشاءالله!
🖋 محمدحسین روانبخش
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔴تاریکی ۱۴۰۴؛فقط بیبرقی نیست
حسین عبده تبریزی
نوشتنم نیمهکاره میماند؛ خاموشی آمده. نه در کوهستانی دورافتاده، بلکه در قلب پایتخت. لابد در حاشیهها، در خانههایی که همیشه سهمشان اندک بوده، تاریکی سنگینتر است.آن هم در بهار؛ پیش از گرمای خرداد.
چه خفتبار است که از دل بزرگترین منابع انرژی جهان، باید به شمع پناه ببرم. در سکوت حاصل از خاموشی، حتی زمزمهی همیشگی یخچالها و کولرها نیز به خاموشی فرو میرود. زندگی فرومیریزد در گرما و تاریکی.
گریهام میگیرد از این همه ذلت. نه از خاموشی، از معنای آن. از این پسرفتِ بیپایان. کشوری با ثروت طبیعی، اما تهی از مدیریت، تهی از صداقت، تهی از تدبیر. قرار بود صادرکنندهی برق باشیم، نه پناهبرنده به نور زرد شمع.
این خاموشیها فقط خاموشی نیست. علامت است؛ نشانهایست از فروپاشی تدریجی. تاریکیای در جان حکمرانی، در ذهن تصمیمگیران.
خود بیبرقی نیست که ذلهام میکند؛ معنای این بیبرقی است که دیوانهام میکند. چه تصویری مضحکتر از آنکه در سال ۱۴۰۴ ــ همان سالی که قرار بود بر اساس «سند چشمانداز» اول منطقه باشیم ــ برق در پایتخت کشور قطع میشود؟
۱۴۰۴؛ سالی که قرار بود «اول منطقه» باشیم! چه شوخی تلخیست که درست در سال موعود، برق تهران به وقت تقویم خاموش میشود!
سند چشمانداز، رویای ملی، حالا به تمسخر ایستاده؛ سند چشمانداز را برعکس خواندهایم. پایتخت بیبرق شده. چه هجویهی ناخواستهای بر آن رویاها: اولشدن در علم، اقتصاد، زیرساخت، فناوری، و در رفاه. چهل سال گذشت؛ اما گویی نه برای ساختن، بلکه برای دورزدن مشکلات، عقبانداختن بحرانها، و فراموشکردن چشماندازها.
آینده را نه ساختیم که سوزاندیم. نه پیشرفت که واگشت؛ نه اقتدار که سرگردانی.
و میگویند بعد از برق، نوبت آب است. شاید اینبار کولرها که کار نمیکنند هیچ، شیرها هم دیگر نچکند. شاید گاز هم در زمستان نباشد.
سقوطی بیصدا در راه است.
فروریختنی آرام، بیهیاهو. همانند خاموشیهای برنامهریزیشده.
حس آشنایی است؛ یادآور دههی شصت.
شبهایی با شمع و چراغنفتی، با بوی نفت و سکوت کودکان خوابآلود، با کابوس حملهی هوایی و خبرهای جبهه. اما آن روزها جنگ بود، دشمن بود، تحریمهای تازهنفس، و هنوز امیدی به ساختن داشتیم. حالا اما… چهار دههی گذشته. امروز، ما وارث بزرگترین منابع انرژی جهان؛ نفت، گاز، آفتاب، باد، و هنوز نمیتوانیم خانههایمان را روشن نگه داریم. اینبار فقط یک واژه میماند: شرم.
این یک خاموشی ساده نیست. این یک هشدار است. یک علامت سرافکندگیست.
این خاموشیها فقط قطع برق نیست. نشانهی تاریکی عمیقتری است. تاریکی در مدیریت، در برنامهریزی، در امید، در صداقت با مردم. نشانی از تاریکیای که در تاروپود ساختار نفوذ کرده. و این همه، گریه دارد. نه از درد فیزیکی، بلکه از زخمی که بر امید این مردم نشسته است.
برای کشوری با اینهمه ثروت طبیعی، برای مردمی با اینهمه صبر، این وضعیت فقط نشانهی شکست فنی نیست. نشانهی یک انحطاط حکمرانیست. تاریکیای که نه با شمع روشن میشود، نه با وعده.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
حسین عبده تبریزی
نوشتنم نیمهکاره میماند؛ خاموشی آمده. نه در کوهستانی دورافتاده، بلکه در قلب پایتخت. لابد در حاشیهها، در خانههایی که همیشه سهمشان اندک بوده، تاریکی سنگینتر است.آن هم در بهار؛ پیش از گرمای خرداد.
چه خفتبار است که از دل بزرگترین منابع انرژی جهان، باید به شمع پناه ببرم. در سکوت حاصل از خاموشی، حتی زمزمهی همیشگی یخچالها و کولرها نیز به خاموشی فرو میرود. زندگی فرومیریزد در گرما و تاریکی.
گریهام میگیرد از این همه ذلت. نه از خاموشی، از معنای آن. از این پسرفتِ بیپایان. کشوری با ثروت طبیعی، اما تهی از مدیریت، تهی از صداقت، تهی از تدبیر. قرار بود صادرکنندهی برق باشیم، نه پناهبرنده به نور زرد شمع.
این خاموشیها فقط خاموشی نیست. علامت است؛ نشانهایست از فروپاشی تدریجی. تاریکیای در جان حکمرانی، در ذهن تصمیمگیران.
خود بیبرقی نیست که ذلهام میکند؛ معنای این بیبرقی است که دیوانهام میکند. چه تصویری مضحکتر از آنکه در سال ۱۴۰۴ ــ همان سالی که قرار بود بر اساس «سند چشمانداز» اول منطقه باشیم ــ برق در پایتخت کشور قطع میشود؟
۱۴۰۴؛ سالی که قرار بود «اول منطقه» باشیم! چه شوخی تلخیست که درست در سال موعود، برق تهران به وقت تقویم خاموش میشود!
سند چشمانداز، رویای ملی، حالا به تمسخر ایستاده؛ سند چشمانداز را برعکس خواندهایم. پایتخت بیبرق شده. چه هجویهی ناخواستهای بر آن رویاها: اولشدن در علم، اقتصاد، زیرساخت، فناوری، و در رفاه. چهل سال گذشت؛ اما گویی نه برای ساختن، بلکه برای دورزدن مشکلات، عقبانداختن بحرانها، و فراموشکردن چشماندازها.
آینده را نه ساختیم که سوزاندیم. نه پیشرفت که واگشت؛ نه اقتدار که سرگردانی.
و میگویند بعد از برق، نوبت آب است. شاید اینبار کولرها که کار نمیکنند هیچ، شیرها هم دیگر نچکند. شاید گاز هم در زمستان نباشد.
سقوطی بیصدا در راه است.
فروریختنی آرام، بیهیاهو. همانند خاموشیهای برنامهریزیشده.
حس آشنایی است؛ یادآور دههی شصت.
شبهایی با شمع و چراغنفتی، با بوی نفت و سکوت کودکان خوابآلود، با کابوس حملهی هوایی و خبرهای جبهه. اما آن روزها جنگ بود، دشمن بود، تحریمهای تازهنفس، و هنوز امیدی به ساختن داشتیم. حالا اما… چهار دههی گذشته. امروز، ما وارث بزرگترین منابع انرژی جهان؛ نفت، گاز، آفتاب، باد، و هنوز نمیتوانیم خانههایمان را روشن نگه داریم. اینبار فقط یک واژه میماند: شرم.
این یک خاموشی ساده نیست. این یک هشدار است. یک علامت سرافکندگیست.
این خاموشیها فقط قطع برق نیست. نشانهی تاریکی عمیقتری است. تاریکی در مدیریت، در برنامهریزی، در امید، در صداقت با مردم. نشانی از تاریکیای که در تاروپود ساختار نفوذ کرده. و این همه، گریه دارد. نه از درد فیزیکی، بلکه از زخمی که بر امید این مردم نشسته است.
برای کشوری با اینهمه ثروت طبیعی، برای مردمی با اینهمه صبر، این وضعیت فقط نشانهی شکست فنی نیست. نشانهی یک انحطاط حکمرانیست. تاریکیای که نه با شمع روشن میشود، نه با وعده.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
با ادامه وضعیت کنونی احتمالا در ۱۴۱۵ بجای صادر کننده نفت، وارد کننده بشویم.
ظرفیت پالایشی کشور به ۲٫۴ میلیون بشکه نفت و میعانات گازی رسیده است، دیر بجنبیم با توجه به افزایش مصرف بدلیل افزایش هدر رفت ها و کاهش راندمان پالایشگاه ها تا حداکثر یک دهه دیگر، نفتی برای صادرات نخواهیم داشت.
البته چنانچه پالایشگاه های ما در حد میانگین استاندارد بودند و اینکه بخشی از این خوراک میعانات گازی هستند میبایستی از ۲٫۴ میلیون بشکه نفت خام (معادل ۳۸۱٫۶ میلیون لیتر)، بهطور میانگین تولید:
•بنزین: حدود ۱۷۱٫۷ میلیون لیتر
•گازوئیل: حدود ۹۵٫۴ میلیون لیتر
•سایر فرآوردهها: حدود ۱۱۴٫۵ میلیون لیتر
✅ فرسودگی تجیزات پالایشگاه ها، افت کاهش برداشت از میادین گازی و میادین نفتی و اینکه میادین گازی و نفتی در دوره دوم عمر خودشان هستند و به اندازه کافی سرمایه گذاری نشده است، همچنین افزایش مصرف که بدلیل فرسودگی خودرو ها و تجهیزات منازل بدلیل مشکلات اقتصادی مردم پیش آمده است و بدتر میشود، با توجه به مسیر ده سال گذشته، حدود در سال ۱۴۱۵ بجای صادر کننده نفت، احتمالا وارد کننده نفت خواهیم بود. ( قبلا برای گاز و برق و بنزین هم هشدار داده شده بود که قربانی مدیران سنتی انرژی شد)
« آقای رئیس جمهور از بازی مدیران سنتی انرژی خودتان را نجات دهید و با تشکیل معاونت انرژی ریاست جمهوری حداقل با واقعیت ها از الان روبرو شوید، شاید با مدیریت دانش روز هنوز بتوانید با اعمال مدیریت یکپارچه انرژی و کاهش هدر رفت، مقداری تاخیر ایجاد کنید، وضعیت مدیریت انرژی کنونی فقط سرعت هدر رفت را بیشتر میکند»
«فردا برای ایران دیر است»
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
ظرفیت پالایشی کشور به ۲٫۴ میلیون بشکه نفت و میعانات گازی رسیده است، دیر بجنبیم با توجه به افزایش مصرف بدلیل افزایش هدر رفت ها و کاهش راندمان پالایشگاه ها تا حداکثر یک دهه دیگر، نفتی برای صادرات نخواهیم داشت.
البته چنانچه پالایشگاه های ما در حد میانگین استاندارد بودند و اینکه بخشی از این خوراک میعانات گازی هستند میبایستی از ۲٫۴ میلیون بشکه نفت خام (معادل ۳۸۱٫۶ میلیون لیتر)، بهطور میانگین تولید:
•بنزین: حدود ۱۷۱٫۷ میلیون لیتر
•گازوئیل: حدود ۹۵٫۴ میلیون لیتر
•سایر فرآوردهها: حدود ۱۱۴٫۵ میلیون لیتر
✅ فرسودگی تجیزات پالایشگاه ها، افت کاهش برداشت از میادین گازی و میادین نفتی و اینکه میادین گازی و نفتی در دوره دوم عمر خودشان هستند و به اندازه کافی سرمایه گذاری نشده است، همچنین افزایش مصرف که بدلیل فرسودگی خودرو ها و تجهیزات منازل بدلیل مشکلات اقتصادی مردم پیش آمده است و بدتر میشود، با توجه به مسیر ده سال گذشته، حدود در سال ۱۴۱۵ بجای صادر کننده نفت، احتمالا وارد کننده نفت خواهیم بود. ( قبلا برای گاز و برق و بنزین هم هشدار داده شده بود که قربانی مدیران سنتی انرژی شد)
« آقای رئیس جمهور از بازی مدیران سنتی انرژی خودتان را نجات دهید و با تشکیل معاونت انرژی ریاست جمهوری حداقل با واقعیت ها از الان روبرو شوید، شاید با مدیریت دانش روز هنوز بتوانید با اعمال مدیریت یکپارچه انرژی و کاهش هدر رفت، مقداری تاخیر ایجاد کنید، وضعیت مدیریت انرژی کنونی فقط سرعت هدر رفت را بیشتر میکند»
«فردا برای ایران دیر است»
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
فیلسوف نما؛ آبادان این بود...
استادی خود فروخته که پیراهن فیلسوفی هم به تن دارد در مناظره ای برای وخیم و زشت جلوه دادن دوره حکومت شاهنشاهی پهلوی و به کرسی نشان دادن دیدگاهش، رکیک ترین اصطلاح را در باره نماد تاریخ مدرنیزاسیون ایران، آبادان بکار برده است. ایشان بی خردلی شرم و حیا، آبادان را فاحشه خانه سربازان نیروهای آمریکایی خوانده است.
به گمانم تنها و تنها تشریح چشم انداز آبادان تا پیش از ۱۳۵۷، برای مقایسه آن روزگاران با امروز بس است. پس بنگریم به لمعه ای از برتری های این شهر تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی:
آبادان پیش از ۵۷ را می توان در یک گزاره خلاصهکرد : پیشرفته ترین منطقه شهری در پیرامون خلیج فارس و دریای عمان
مدرنیزاسیون کامل شهری در خلیج فارس، از سواحل و بنادر جنوبی و مناطق نفتی ایران آغاز شد. در این مسیر نام های بوشهر، مسجد سلیمان و...به عنوان نخستین کانونهای پیشرفت نوین، به چشم می خورد. ولی آبادان از دیدگاه پیشرفت های فراگیر ساختارهای شهری به دلیل توسعه همه جانبه، بین همه شهرستان های ایران و بلکه کشور های پیرامون خلیج فارس پیشگام بوده است.
امروزه روز، باور داشتن به این که آبادان در بیشتر پدیده های مدرن شهری، فرهنگی ، ورزشی و ...بین بیش از ۱۳۵۰ کانونشهری کشور و نیز ۷۸۰ کانون در جنوب خلیج فارس، پیشگام بوده، مشکل است. به همیندلیل هنگامی که آبادانی ها در مواجهه با دیگر ایرانیان از جمله تهرانی ها، مثلا از تاکسی ایرلاین ، پیتزا، تیم فوتبال ، اسکواش و...حرف می زدند، برای دیگر ایرانیان که این پدیده ها را تجربه نکرده بود، چنین چیزهایی باورنکردنی و لاجرم به منزله لاف زنی و خالی بندی پنداشته می شد. به همین دلیل آنان را به دلیل نداشته ها و ندیده های خود، خالی بند و لاف زن می پنداشتند. درست مانند غارنشین های مُثُل افلاطون.
آبادان در ایران و بلکه خاورمیانه از جمله آغازگر پدیده های زیر است:
۱- نخستین و بزرگترین پالایشگاه خاورمیانه. تاسیس ۱۲۹۱؛
۲- نخستین انجمن عکاسی در خاورمیانه. ۱۳۳۱؛
۳- نخستین پتروشیمی. ۱۳۴۵؛
۴- نخستین روابط عمومی ایران؛
۵-دومین ایستگاه آتشنشانی در ایران، ۱۳۰۵؛(پس از تبریز)
۶- نخستین ایستگاه رادیویی پس از تهران ۱۳۳۲؛
۷-نخستین مرکز تلویزیونی پس از تهران، ۱۳۳۸؛
۸- نخستین پیست موتورسواری، ماشینسواری، اسکواش، گلف و سالن بیلیارد در ایران؛
۹- نخستین خطوط اتوبوسرانی درون شهری؛
۱۰- نخستین برنامه تلویزیونی به زبان عربی؛
۱۱- نخستین راهآهن درون شهری؛
۱۲-نخستین پیتزا فروشی در ایران (پیتزا مونکارلوی ایتالیایی)؛
۱۳-نخستین شبکه فاضلاب شهری در ایران؛
۱۴-نخستین اعتصاب کارگری.۱۳۰۱؛
۱۵- نخستین تیم رسمی فوتبال؛ ۱۳۱۲؛
۱۶- نخستین کودکستان. ۱۳۲۵؛
۱۷- نخستین ایرتاکسی (تاکسی هوایی)؛
۱۸- نخستین تاکسی تلفنی؛
۱۹- راهاندازی اولین کامپیوتر کشور در پالایشگاه؛
۲۰- نخستین نشریه مدرسهای (رازی)؛
۲۱- نخستین دانشکده تخصصی نفت؛ ۱۲۱۸؛
۲۲-نخستین نشریه داخلی سازمان (مشعل، شرکت نفت)؛
۲۲- نخستین مرکز آموزشگاه فنی و حرفه ای؛ ۱۳۱۲؛
۲۳- نخستین لاین خطوط هوایی به کشورهای مختلف به صورت مستقیم؛
۲۴- نخستین سالن اجتماعات و نمایش در مدارس؛
۲۵- نخستین مدرسه غیرانتفاعی (مکتب دانش)؛
۲۶- نخستین جرثقیل اسکلهای (اسکله اکوان)؛
۲۷- نخستین رزرواسیون بلیط سینما (درج شماره صندلی، سانس، تاریخ اکران فیلم)؛
۲۸- نخستین پارکینگ دوچرخه و موتور سیکلت(مجاور سینماها و مجتمعهای ورزشی و پالایشگاه).
آبادان خاستگاه آغازین بیش از ۲۰۰۰ پدیده نوین ساختاری- فرهنگی، هنری و...مدرن در ایران و خاورمیانه بوده است.
شگفت آن که فضای چیره بر آبادان، فضایی دینی، غیرتی و میهن دوستی بود.
یدالله کریمی پور
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
استادی خود فروخته که پیراهن فیلسوفی هم به تن دارد در مناظره ای برای وخیم و زشت جلوه دادن دوره حکومت شاهنشاهی پهلوی و به کرسی نشان دادن دیدگاهش، رکیک ترین اصطلاح را در باره نماد تاریخ مدرنیزاسیون ایران، آبادان بکار برده است. ایشان بی خردلی شرم و حیا، آبادان را فاحشه خانه سربازان نیروهای آمریکایی خوانده است.
به گمانم تنها و تنها تشریح چشم انداز آبادان تا پیش از ۱۳۵۷، برای مقایسه آن روزگاران با امروز بس است. پس بنگریم به لمعه ای از برتری های این شهر تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی:
آبادان پیش از ۵۷ را می توان در یک گزاره خلاصهکرد : پیشرفته ترین منطقه شهری در پیرامون خلیج فارس و دریای عمان
مدرنیزاسیون کامل شهری در خلیج فارس، از سواحل و بنادر جنوبی و مناطق نفتی ایران آغاز شد. در این مسیر نام های بوشهر، مسجد سلیمان و...به عنوان نخستین کانونهای پیشرفت نوین، به چشم می خورد. ولی آبادان از دیدگاه پیشرفت های فراگیر ساختارهای شهری به دلیل توسعه همه جانبه، بین همه شهرستان های ایران و بلکه کشور های پیرامون خلیج فارس پیشگام بوده است.
امروزه روز، باور داشتن به این که آبادان در بیشتر پدیده های مدرن شهری، فرهنگی ، ورزشی و ...بین بیش از ۱۳۵۰ کانونشهری کشور و نیز ۷۸۰ کانون در جنوب خلیج فارس، پیشگام بوده، مشکل است. به همیندلیل هنگامی که آبادانی ها در مواجهه با دیگر ایرانیان از جمله تهرانی ها، مثلا از تاکسی ایرلاین ، پیتزا، تیم فوتبال ، اسکواش و...حرف می زدند، برای دیگر ایرانیان که این پدیده ها را تجربه نکرده بود، چنین چیزهایی باورنکردنی و لاجرم به منزله لاف زنی و خالی بندی پنداشته می شد. به همین دلیل آنان را به دلیل نداشته ها و ندیده های خود، خالی بند و لاف زن می پنداشتند. درست مانند غارنشین های مُثُل افلاطون.
آبادان در ایران و بلکه خاورمیانه از جمله آغازگر پدیده های زیر است:
۱- نخستین و بزرگترین پالایشگاه خاورمیانه. تاسیس ۱۲۹۱؛
۲- نخستین انجمن عکاسی در خاورمیانه. ۱۳۳۱؛
۳- نخستین پتروشیمی. ۱۳۴۵؛
۴- نخستین روابط عمومی ایران؛
۵-دومین ایستگاه آتشنشانی در ایران، ۱۳۰۵؛(پس از تبریز)
۶- نخستین ایستگاه رادیویی پس از تهران ۱۳۳۲؛
۷-نخستین مرکز تلویزیونی پس از تهران، ۱۳۳۸؛
۸- نخستین پیست موتورسواری، ماشینسواری، اسکواش، گلف و سالن بیلیارد در ایران؛
۹- نخستین خطوط اتوبوسرانی درون شهری؛
۱۰- نخستین برنامه تلویزیونی به زبان عربی؛
۱۱- نخستین راهآهن درون شهری؛
۱۲-نخستین پیتزا فروشی در ایران (پیتزا مونکارلوی ایتالیایی)؛
۱۳-نخستین شبکه فاضلاب شهری در ایران؛
۱۴-نخستین اعتصاب کارگری.۱۳۰۱؛
۱۵- نخستین تیم رسمی فوتبال؛ ۱۳۱۲؛
۱۶- نخستین کودکستان. ۱۳۲۵؛
۱۷- نخستین ایرتاکسی (تاکسی هوایی)؛
۱۸- نخستین تاکسی تلفنی؛
۱۹- راهاندازی اولین کامپیوتر کشور در پالایشگاه؛
۲۰- نخستین نشریه مدرسهای (رازی)؛
۲۱- نخستین دانشکده تخصصی نفت؛ ۱۲۱۸؛
۲۲-نخستین نشریه داخلی سازمان (مشعل، شرکت نفت)؛
۲۲- نخستین مرکز آموزشگاه فنی و حرفه ای؛ ۱۳۱۲؛
۲۳- نخستین لاین خطوط هوایی به کشورهای مختلف به صورت مستقیم؛
۲۴- نخستین سالن اجتماعات و نمایش در مدارس؛
۲۵- نخستین مدرسه غیرانتفاعی (مکتب دانش)؛
۲۶- نخستین جرثقیل اسکلهای (اسکله اکوان)؛
۲۷- نخستین رزرواسیون بلیط سینما (درج شماره صندلی، سانس، تاریخ اکران فیلم)؛
۲۸- نخستین پارکینگ دوچرخه و موتور سیکلت(مجاور سینماها و مجتمعهای ورزشی و پالایشگاه).
آبادان خاستگاه آغازین بیش از ۲۰۰۰ پدیده نوین ساختاری- فرهنگی، هنری و...مدرن در ایران و خاورمیانه بوده است.
شگفت آن که فضای چیره بر آبادان، فضایی دینی، غیرتی و میهن دوستی بود.
یدالله کریمی پور
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat