Forwarded from نویسک
💠 رضی هیرمندی از سوی انجمن صنفی مترجمان تهران نامزد جایزهی آسترید لیندگرن شد
🔹 رضی هیرمندی، مترجم و نویسندهی نامی ایرانی، در اولین دورهی بخش ترجمهی جایزهی جهانی آسترید لیندگرن (آلما) بهعنوان نمایندهی ایران انتخاب شد.
🔸 بخش ترجمه نخستین بار در سال ۲۰۲۴ به جوایز ادبی آسترید لیندگرن اضافه شده است و فدراسیون جهانی مترجمان با ارسال فراخوانی به انجمنهای عضو خواستار معرفی نامزدهایی از کشورهای مختلف شده است. انجمن صنفی مترجمان تهران که از سال ۱۳۹۵ عضو فدراسیون جهانی مترجمان است، به عنوان نهاد معرفیکنندهی نامزد در بخش ترجمه، پس از برگزاری جلساتی در کارگروه ترجمهی ادبیات کودک و نوجوان، رضی هیرمندی را انتخاب و و به عنوان نامزد اعلام کرده است.
🔹 لازم به ذکر است که پیش از این چهار نهاد شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مؤسسهی پژوهشی کودکان دنیا به عنوان نهادهای معرفیکنندهی نامزدهای ایرانی به جایزهی جهانی آسترید لیندگرن فعالیت میکردند و انجمن صنفی مترجمان تهران پنجمین نهاد انتخاب نامزد در کشورمان به شمار میرود.
🔸 جایزهی جهانی آسترید لیندگرن (آلما) از بزرگترین جوایز ادبی دنیا در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان است که به نویسندگان، تصویرگران، مروجان کتابخوانی و مترجمان برتر از سراسر دنیا اهدا میشود.
🔰 کانال انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
@nevisak
🔹 رضی هیرمندی، مترجم و نویسندهی نامی ایرانی، در اولین دورهی بخش ترجمهی جایزهی جهانی آسترید لیندگرن (آلما) بهعنوان نمایندهی ایران انتخاب شد.
🔸 بخش ترجمه نخستین بار در سال ۲۰۲۴ به جوایز ادبی آسترید لیندگرن اضافه شده است و فدراسیون جهانی مترجمان با ارسال فراخوانی به انجمنهای عضو خواستار معرفی نامزدهایی از کشورهای مختلف شده است. انجمن صنفی مترجمان تهران که از سال ۱۳۹۵ عضو فدراسیون جهانی مترجمان است، به عنوان نهاد معرفیکنندهی نامزد در بخش ترجمه، پس از برگزاری جلساتی در کارگروه ترجمهی ادبیات کودک و نوجوان، رضی هیرمندی را انتخاب و و به عنوان نامزد اعلام کرده است.
🔹 لازم به ذکر است که پیش از این چهار نهاد شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مؤسسهی پژوهشی کودکان دنیا به عنوان نهادهای معرفیکنندهی نامزدهای ایرانی به جایزهی جهانی آسترید لیندگرن فعالیت میکردند و انجمن صنفی مترجمان تهران پنجمین نهاد انتخاب نامزد در کشورمان به شمار میرود.
🔸 جایزهی جهانی آسترید لیندگرن (آلما) از بزرگترین جوایز ادبی دنیا در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان است که به نویسندگان، تصویرگران، مروجان کتابخوانی و مترجمان برتر از سراسر دنیا اهدا میشود.
🔰 کانال انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
@nevisak
❤14
🔹کارگاه تجربهی نویسندگی با فرهاد حسنزاده
دورهی بیست و چهارم (زمستان ۱۴۰۳)
🔹ویژهی گروه سنی کودکان و نوجوانان
ثبتنام و پشتیبانی در واتساپ و تلگرام 09037599555
🔅برای بچههای ایران و خارج از ایران.
دورهی بیست و چهارم (زمستان ۱۴۰۳)
🔹ویژهی گروه سنی کودکان و نوجوانان
ثبتنام و پشتیبانی در واتساپ و تلگرام 09037599555
🔅برای بچههای ایران و خارج از ایران.
❤7
🔹کارگاه تجربهی نویسندگی با فرهاد حسنزاده
دورهی بیست و چهارم (زمستان ۱۴۰۳)
🔹ویژهی گروه سنی کودکان و نوجوانان
ثبتنام و پشتیبانی در واتساپ و تلگرام 09037599555
🔅برای بچههای ایران و خارج از ایران.
🔅دیوار فرهاد حسنزاده🔅@farhadhas
دورهی بیست و چهارم (زمستان ۱۴۰۳)
🔹ویژهی گروه سنی کودکان و نوجوانان
ثبتنام و پشتیبانی در واتساپ و تلگرام 09037599555
🔅برای بچههای ایران و خارج از ایران.
🔅دیوار فرهاد حسنزاده🔅@farhadhas
❤3
🔹کارگاه تجربهی نویسندگی با فرهاد حسنزاده
دورهی بیست و چهارم (زمستان ۱۴۰۳)
🔹ویژهی گروه سنی کودکان و نوجوانان
ثبتنام و پشتیبانی در واتساپ و تلگرام 09037599555
🔅برای بچههای ایران و خارج از ایران.
@farhadhas
دورهی بیست و چهارم (زمستان ۱۴۰۳)
🔹ویژهی گروه سنی کودکان و نوجوانان
ثبتنام و پشتیبانی در واتساپ و تلگرام 09037599555
🔅برای بچههای ایران و خارج از ایران.
@farhadhas
❤7
یکی از سئوالهای رایج در کارگاههای نویسندگی این است: «ایدههای داستانیتان را از کجا میآورید؟»
پاسخ به این پرسش مفصل است. اما نمونهی عینی و نمایشیاش را چند روز پیش تجربه کردم. رفته بودم توی حیاط نفسی تازه کنم و به فیلمی که دیده بودم فکر کنم که یک مرتبه از درخت پرتقالی که در خانه داریم، پرتقالی بر زمین افتاد، درست مقابل پایم. برداشتم و نگاهش کردم. شبیه نیوتن بودم به هنگام تماشای سیب، سیبی که از درخت افتاده و به قانونی در فیزیک عینیت بخشیده. و همانجا ایدهی یک داستان در ذهنم جوانه زد. یک داستان پرتقالی. البته دیدن فیلم هم بی تاثیر نبود. این همزمانی یک «آن» را ساخت. گاهی داستان شبیه شعر است به «آنی» میآید و میگریزد.
پاسخ به این پرسش مفصل است. اما نمونهی عینی و نمایشیاش را چند روز پیش تجربه کردم. رفته بودم توی حیاط نفسی تازه کنم و به فیلمی که دیده بودم فکر کنم که یک مرتبه از درخت پرتقالی که در خانه داریم، پرتقالی بر زمین افتاد، درست مقابل پایم. برداشتم و نگاهش کردم. شبیه نیوتن بودم به هنگام تماشای سیب، سیبی که از درخت افتاده و به قانونی در فیزیک عینیت بخشیده. و همانجا ایدهی یک داستان در ذهنم جوانه زد. یک داستان پرتقالی. البته دیدن فیلم هم بی تاثیر نبود. این همزمانی یک «آن» را ساخت. گاهی داستان شبیه شعر است به «آنی» میآید و میگریزد.
❤11👍5
بالاخره دومین جلد از مجموعهی نیشگونها هم منتشر شد. این کتاب که #کافه_نیشگون نام دارد کشکولی از تکههای طنز است که برای شادی دل نوجوانها و باز شدن نیششان نوشته شده است.
جهت اطلاع عرض کنم که فضای کلی کتاب یک کافه است و در این کافه میزهای مختلفی وجود دارد. مثل میز نیشو نوش که شعرهایی از شاعران کافه را میتوانید بخوانید. سر یکی از میزها فالگیری است و متولدین ماههای مختلف از آخروعاقبت روزگار خود باخبر میشوند. یکی از میزها نیشخوان بر وزن پیشخان است که داستانهایی به سبک حکایت های کهن خورانده میشود. یک میز هم هست به اسم «همنیش» یا میز ارواح بزرگان طنز، که خیلی مختصر و مفید با ذکر نمونهکار ادای احترامی کردهایم به نویسندگان طنز در ایران. در این کافه میز داستانهای فسقلی و میز تعبیر خواب هم داریم. از همه مهمتر اجرای موسیقی زنده هم در کافه گنجانده شده، یعنی استیجی دارد که در آن موسیخی سنتی و مدرن قابل شنیدن است. چیزهای دیگری هم توی منو هست که مانند حلوای تن تنانی می ماند.
پشت جلد این کتاب خیلی چیزها نوشته شده، از جمله این شعر:
اگه اهل شوخی هستی
نیشت رو هنوز نبستی
پات رو بذار تو کافه
نگو که این خلافه
خلاف اینه که نخندی
پیاز بشی و بگندی.
تصویرگریهای بامزهی این کتاب کار شیوا نیری است و نشر هوپا این کافه را به بچههای ایران هدیه کرده است.
@farhadhas🔅فرهاد حسن زاده
جهت اطلاع عرض کنم که فضای کلی کتاب یک کافه است و در این کافه میزهای مختلفی وجود دارد. مثل میز نیشو نوش که شعرهایی از شاعران کافه را میتوانید بخوانید. سر یکی از میزها فالگیری است و متولدین ماههای مختلف از آخروعاقبت روزگار خود باخبر میشوند. یکی از میزها نیشخوان بر وزن پیشخان است که داستانهایی به سبک حکایت های کهن خورانده میشود. یک میز هم هست به اسم «همنیش» یا میز ارواح بزرگان طنز، که خیلی مختصر و مفید با ذکر نمونهکار ادای احترامی کردهایم به نویسندگان طنز در ایران. در این کافه میز داستانهای فسقلی و میز تعبیر خواب هم داریم. از همه مهمتر اجرای موسیقی زنده هم در کافه گنجانده شده، یعنی استیجی دارد که در آن موسیخی سنتی و مدرن قابل شنیدن است. چیزهای دیگری هم توی منو هست که مانند حلوای تن تنانی می ماند.
پشت جلد این کتاب خیلی چیزها نوشته شده، از جمله این شعر:
اگه اهل شوخی هستی
نیشت رو هنوز نبستی
پات رو بذار تو کافه
نگو که این خلافه
خلاف اینه که نخندی
پیاز بشی و بگندی.
تصویرگریهای بامزهی این کتاب کار شیوا نیری است و نشر هوپا این کافه را به بچههای ایران هدیه کرده است.
@farhadhas🔅فرهاد حسن زاده
❤6👍1🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعد از مدتها انتظار، گروه پنج بهعلاوهی یک رسید.
کتابهای فندق واحد کودک نشر افق بهتازگی چاپ ششم این مجموعهی چهار جلدی را با تصویرگری زینب حسینی، بعد از وقفهای طولانی، منتشر کرده است تا کودکان هفت تا دوازده ساله لذت خواندن یک رمان شهری از یک نویسندهی ایرانی را تجربه کنند.
کتابهای فندق واحد کودک نشر افق بهتازگی چاپ ششم این مجموعهی چهار جلدی را با تصویرگری زینب حسینی، بعد از وقفهای طولانی، منتشر کرده است تا کودکان هفت تا دوازده ساله لذت خواندن یک رمان شهری از یک نویسندهی ایرانی را تجربه کنند.
❤13👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حتی تر و تازه ترین سیب ها هم عمر کوتاهی دارند چه برسد که سر و کله کرمی هم پیدا شود و هوس کند خانه اش را در دل آن سیب بنا کند.
کتاب «دودو کرمه و خانه تازه» ، نویسنده فرهاد حسن زاده / ناشر: پرتقال
قصه گو مریم محمدی
خانه جریان
جزیره کیش
کتاب «دودو کرمه و خانه تازه» ، نویسنده فرهاد حسن زاده / ناشر: پرتقال
قصه گو مریم محمدی
خانه جریان
جزیره کیش
❤14👍1
🔅نهمین شمارۀ مجلۀ ادبی نوپا پس از وقفهای طولانی منتشر شد
نهمین شمارۀ مجلۀ ادبی نوپا که به موضوع طنز در ادبیات فارسی پرداخته است پس از وقفهای نزدیک به یک سال منتشر شد.
در نهمین شمارۀ مجله ادبی نوپا میخوانید:
سخن سردبیر
چرا طنز؟ [مجتبا نریمان]
بازچاپ
احمِدو [سعیدی سیرجانی]
پرونده
ماشینها شوخی نمیکنند: امر سیاسی، طنز و هوش مصنوعی [ ناصر فکوهی]
خدابیامرزدش، آدمِ بیشرفی بود! [گفتوگو با ایرج پارسینژاد] طنز چرخهایست میان خنده و اندیشه! [گفتوگو با داریوش مؤدبیان] طنزنویسی که دیگر طنز نمینویسد [گفتوگو با پوریا عالمی]درآمدی بر طنز در تاریخ بیهقی [رؤیا صدر]
طنز در شعر احمد مطر [ترجمه و اقتباس ستار جلیلزاده] عبور از جهانِ تیره [محمدرضا ایوبی] هنر درآمیختن جنایت با شوخی [دریا سهرابی] نگاهی به طنز در غرلیات بیدل دهلوی [مهرداد مهرجو] پاسخ به چند پرسش از پرسشهای ماکس فریش [نسیم خاکسار]
داستان فارسی
تو خود عدوی خویشتنی! [جواد مجابی] دزدی [محمد قاسمزاده] لطفاً نمیر آقای میرمیریان [فرهاد حسنزاده]
خانهمانده [زهرا علیپور ] مادربزرگ عزیزم [پدرام اجتماعی]بافتنی در تابستان [حمیدرضا مهاجر]
عروس تعریفی [سولماز مسعودیان] آمدیم ثواب کنیم، کباب شدیم [نیلوفر وفایی مرادی]سنگ خدا [مصطفی مهذّب]
دستدندانِ پدربزرگ [مجتبا نریمان]
تـرجمه
مادران خوب در پارکینگ [نوشتۀ کارن بندر / ترجمۀ اسدالله امرایی ] دو داستان طنز [نوشتۀ زیگفرید لنتس / ترجمۀ علی عبداللهی]
زاویۀ دید [نوشتۀ لوسیا برلین / ترجمۀ نیلوفر صادقی] دست لیتوانیایی[ نوشتۀ یولیا کیسینا / ترجمۀ فرناز قضاتلو]
تو کف [نوشتۀ وودی اَلن / ترجمۀ محمد حیاتی] وقتی همه رئیسجمهورند [نوشتۀ مریآن ایتا / ترجمۀ مهدخت احتشامی]
کلوپ شبانه [نوشتۀ بیلی کالینز / ترجمۀ طناز تقیزاده]
شاهِ نامهها
آمیختگی ایران و ایرانیان [ آرمان فاتح] پوزخندِ پهلوانان در شاهنامه فردوسی [ فریما دستیار ]
اساطیر و اساطیروارهها
اسطوره علم نیست اما اسطورهشناسی علم است (گفتوگو با عباس مخبر) [ مجتبا نریمان، آرمان فاتح]
اساطیر یونان در آثارالباقیه؟ [ محمد بیانی] شادی در ایران باستان [شایان ریحانی]
شاعر به مثابۀ ژانوس: اصالت و تقلید در شعر مدرن [کارلوس بِیکِر/ سامان طاهری]
@farhadhas🔹دیوار فرهاد حسن زاده
نهمین شمارۀ مجلۀ ادبی نوپا که به موضوع طنز در ادبیات فارسی پرداخته است پس از وقفهای نزدیک به یک سال منتشر شد.
در نهمین شمارۀ مجله ادبی نوپا میخوانید:
سخن سردبیر
چرا طنز؟ [مجتبا نریمان]
بازچاپ
احمِدو [سعیدی سیرجانی]
پرونده
ماشینها شوخی نمیکنند: امر سیاسی، طنز و هوش مصنوعی [ ناصر فکوهی]
خدابیامرزدش، آدمِ بیشرفی بود! [گفتوگو با ایرج پارسینژاد] طنز چرخهایست میان خنده و اندیشه! [گفتوگو با داریوش مؤدبیان] طنزنویسی که دیگر طنز نمینویسد [گفتوگو با پوریا عالمی]درآمدی بر طنز در تاریخ بیهقی [رؤیا صدر]
طنز در شعر احمد مطر [ترجمه و اقتباس ستار جلیلزاده] عبور از جهانِ تیره [محمدرضا ایوبی] هنر درآمیختن جنایت با شوخی [دریا سهرابی] نگاهی به طنز در غرلیات بیدل دهلوی [مهرداد مهرجو] پاسخ به چند پرسش از پرسشهای ماکس فریش [نسیم خاکسار]
داستان فارسی
تو خود عدوی خویشتنی! [جواد مجابی] دزدی [محمد قاسمزاده] لطفاً نمیر آقای میرمیریان [فرهاد حسنزاده]
خانهمانده [زهرا علیپور ] مادربزرگ عزیزم [پدرام اجتماعی]بافتنی در تابستان [حمیدرضا مهاجر]
عروس تعریفی [سولماز مسعودیان] آمدیم ثواب کنیم، کباب شدیم [نیلوفر وفایی مرادی]سنگ خدا [مصطفی مهذّب]
دستدندانِ پدربزرگ [مجتبا نریمان]
تـرجمه
مادران خوب در پارکینگ [نوشتۀ کارن بندر / ترجمۀ اسدالله امرایی ] دو داستان طنز [نوشتۀ زیگفرید لنتس / ترجمۀ علی عبداللهی]
زاویۀ دید [نوشتۀ لوسیا برلین / ترجمۀ نیلوفر صادقی] دست لیتوانیایی[ نوشتۀ یولیا کیسینا / ترجمۀ فرناز قضاتلو]
تو کف [نوشتۀ وودی اَلن / ترجمۀ محمد حیاتی] وقتی همه رئیسجمهورند [نوشتۀ مریآن ایتا / ترجمۀ مهدخت احتشامی]
کلوپ شبانه [نوشتۀ بیلی کالینز / ترجمۀ طناز تقیزاده]
شاهِ نامهها
آمیختگی ایران و ایرانیان [ آرمان فاتح] پوزخندِ پهلوانان در شاهنامه فردوسی [ فریما دستیار ]
اساطیر و اساطیروارهها
اسطوره علم نیست اما اسطورهشناسی علم است (گفتوگو با عباس مخبر) [ مجتبا نریمان، آرمان فاتح]
اساطیر یونان در آثارالباقیه؟ [ محمد بیانی] شادی در ایران باستان [شایان ریحانی]
شاعر به مثابۀ ژانوس: اصالت و تقلید در شعر مدرن [کارلوس بِیکِر/ سامان طاهری]
@farhadhas🔹دیوار فرهاد حسن زاده
❤8👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بازخوانی کتاب دودو کرمه و خانه ی تازه همراه با کاشت دانه های سیب در موسسه جریان کیش.
❤12🔥1
شوخی بیمزهایست مرگ طنازان
و بیمزهتر از آن
لحظهی انتخاب
میان بودن یا نبودن
میان تاب زندگی
و طناب مرگ
کاش روزنامهها ستونی داشتند
برای تسلیت به وطن
برای اهدای زندگی
به قلبهای در معرض سکون
و ما همچنان ایستادهایم
برای اینکه ایستاده بخندیم
به شوخیهای بیمزهی روزگار
ابراهیم نبوی، طنزنویس شجاع و صاحب سبکی بود که دههی هفتاد و هشتاد طنزنویسی را متحول کرد و تن خیلیها را لرزاند و اشک بسیاری را در آورد. او بارها به خاطر ابراز عقایدش راهی دادگاه و زندان شد و در نهایت راهی غربت. اما دوری از وطن برای قلب پراحساس او علاج نبود و همواره میگفت: من دوست دارم فعالیت رسانهایام در محیطی باشد که زبان مادریام در آن به گوشم شنیده شود. علت اینکه قصد بازگشت دارم این است که میخواهم به کارهای ماندگار و اساسیام از جمله تحقیقات ادبی دربارهٔ تاریخ طنز بپردازم، رمانها و داستانهای کوتاهم را منتشر کنم و در فضای فرهنگی داخل ایران زندگی کنم. این نعمت بزرگی است که صدای دور و برتان فارسی باشد. مشکل من این است که میخواهم در محیط زبان فارسی زندگی کنم. همان رنجهایی را که مردم میکشند، بکشم و در همان شادیهایی که از آن بهره میبرند، شریک باشم. مطمئنم در این چند سال بلاهایی بر سر اقتصاد و جامعه ایران آمده اما من و امثال من میتوانیم برای بهتر شدن اوضاع کمک کنیم. من دوست دارم در همان شهر دودآلود، با مردمانی که سریع عصبانی میشوند، با قیمتهای دائماً متغیر زندگی کنم...
@farhadhas
🔅دیوار فرهاد حسنزاده
و بیمزهتر از آن
لحظهی انتخاب
میان بودن یا نبودن
میان تاب زندگی
و طناب مرگ
کاش روزنامهها ستونی داشتند
برای تسلیت به وطن
برای اهدای زندگی
به قلبهای در معرض سکون
و ما همچنان ایستادهایم
برای اینکه ایستاده بخندیم
به شوخیهای بیمزهی روزگار
ابراهیم نبوی، طنزنویس شجاع و صاحب سبکی بود که دههی هفتاد و هشتاد طنزنویسی را متحول کرد و تن خیلیها را لرزاند و اشک بسیاری را در آورد. او بارها به خاطر ابراز عقایدش راهی دادگاه و زندان شد و در نهایت راهی غربت. اما دوری از وطن برای قلب پراحساس او علاج نبود و همواره میگفت: من دوست دارم فعالیت رسانهایام در محیطی باشد که زبان مادریام در آن به گوشم شنیده شود. علت اینکه قصد بازگشت دارم این است که میخواهم به کارهای ماندگار و اساسیام از جمله تحقیقات ادبی دربارهٔ تاریخ طنز بپردازم، رمانها و داستانهای کوتاهم را منتشر کنم و در فضای فرهنگی داخل ایران زندگی کنم. این نعمت بزرگی است که صدای دور و برتان فارسی باشد. مشکل من این است که میخواهم در محیط زبان فارسی زندگی کنم. همان رنجهایی را که مردم میکشند، بکشم و در همان شادیهایی که از آن بهره میبرند، شریک باشم. مطمئنم در این چند سال بلاهایی بر سر اقتصاد و جامعه ایران آمده اما من و امثال من میتوانیم برای بهتر شدن اوضاع کمک کنیم. من دوست دارم در همان شهر دودآلود، با مردمانی که سریع عصبانی میشوند، با قیمتهای دائماً متغیر زندگی کنم...
@farhadhas
🔅دیوار فرهاد حسنزاده
❤16🔥2👍1
این کتاب اولین داستانی نیست که از فرهاد حسن زاده خواندم ، با سمفونی حمام و زیبا صدایم کن با قلم او آشنا شدم ، اما ترجیح دادم برای معرفی از رمانهای بزرگسال او شروع کنم هرچند به نظرم کتاب های نوجوان فرهاد حسن زاده مختص نوجوانان نیست و بزرگسالان هم از خواندنش لذت می برند.
مهمان مهتاب مانند بیشتر کتاب های فرهاد حسن زاده داستان جنگ است و مردمانی که بالاجبار درگیر جنگی تحمیلی شده اند، نویسنده از آنجا که با جنگ مواجه بوده به خوبی توانسته تصویرش را در کتاب ترسیم کند و به خواننده ی نسل بعد از خود منتقل کند . با نویسنده قدم در خاک جنوب می گذاری ، همراه نویسنده صحنه ها را میبینی، کوچه ها را ، خانه هایی که مردمانش همه چیزشان را گذاشته و رفته اند یا کشته شده اند.این کتاب نه قصد دارد تقدس به جنگ ببخشد نه آن را تخریب کند ، جنگ است ، مواجه شدن اجباری و زن و مردان و کودکانی که با آن درگیرند . آنچه در داستان های او پر رنگ است حضور نوجوانان و قدرت نمایی آنها بیش از سنشان است
عده ای مجبور به ترک شهر می شوند و عده ای می مانند تا دفاع کنند . مهمان مهتاب داستان هر دو سرنوشتی است که مردمان خرمشهر داشتند . یک قسمت خانواده ای است جنگ زده هر چند که خودشان این لقب جنگ زده را دوست ندارند که تصمیم به مهاجرت موقت می گیرند به امید سقف و سرپناهی اما در شهری که مهمان آن شده اند جایی برای ماندن ندارند و سقف بالای شان آسمان است. در صفحات آغازین منتظر بودم در شهری به زنی مهربان بنام مهتاب برخورد کنند و زن آنان را زیر سقفش اسکان دهد اما آن زن ، همان ماه تابان آسمان بود که تنها او بود که پذیرای آنان شد.قسمت دیگر داستان فرزندانی اند که می مانند تا در رکاب رزمندگان از شهر دفاع کنند و دست به موفقیت هایی هم می زنند.
داستان کشش دارد ، شهری است که در طول داستان با آن آشنا می شوی ، آدم هایی که رفیقت می شوند و در طول داستان ترس از دست رفتنشان را داری . یکی از مهم ترین ویژگی های قلم فرهاد حسن زاده این است که دنیایش آشناست ، هر کتابی که تمام میشود آدم هایش نمی میرند ، در دیگر داستان ها نیز جریان دارند ، می بینی شان حتی لحظه ای. علی کبایی ، شریفه ، هستی و ... برایت تمام نمی شوند ، جزئی از آشنایانت می شوند که از قلم فرهاد حسن زاده در تو می ماند .
در این کتاب بیش از هر کسی به فاضل،علی کبابی و عادل و کامل پرداخته است.
دیوار فرهاد حسنزاده 🔅 @farhadhas
مهمان مهتاب مانند بیشتر کتاب های فرهاد حسن زاده داستان جنگ است و مردمانی که بالاجبار درگیر جنگی تحمیلی شده اند، نویسنده از آنجا که با جنگ مواجه بوده به خوبی توانسته تصویرش را در کتاب ترسیم کند و به خواننده ی نسل بعد از خود منتقل کند . با نویسنده قدم در خاک جنوب می گذاری ، همراه نویسنده صحنه ها را میبینی، کوچه ها را ، خانه هایی که مردمانش همه چیزشان را گذاشته و رفته اند یا کشته شده اند.این کتاب نه قصد دارد تقدس به جنگ ببخشد نه آن را تخریب کند ، جنگ است ، مواجه شدن اجباری و زن و مردان و کودکانی که با آن درگیرند . آنچه در داستان های او پر رنگ است حضور نوجوانان و قدرت نمایی آنها بیش از سنشان است
عده ای مجبور به ترک شهر می شوند و عده ای می مانند تا دفاع کنند . مهمان مهتاب داستان هر دو سرنوشتی است که مردمان خرمشهر داشتند . یک قسمت خانواده ای است جنگ زده هر چند که خودشان این لقب جنگ زده را دوست ندارند که تصمیم به مهاجرت موقت می گیرند به امید سقف و سرپناهی اما در شهری که مهمان آن شده اند جایی برای ماندن ندارند و سقف بالای شان آسمان است. در صفحات آغازین منتظر بودم در شهری به زنی مهربان بنام مهتاب برخورد کنند و زن آنان را زیر سقفش اسکان دهد اما آن زن ، همان ماه تابان آسمان بود که تنها او بود که پذیرای آنان شد.قسمت دیگر داستان فرزندانی اند که می مانند تا در رکاب رزمندگان از شهر دفاع کنند و دست به موفقیت هایی هم می زنند.
داستان کشش دارد ، شهری است که در طول داستان با آن آشنا می شوی ، آدم هایی که رفیقت می شوند و در طول داستان ترس از دست رفتنشان را داری . یکی از مهم ترین ویژگی های قلم فرهاد حسن زاده این است که دنیایش آشناست ، هر کتابی که تمام میشود آدم هایش نمی میرند ، در دیگر داستان ها نیز جریان دارند ، می بینی شان حتی لحظه ای. علی کبایی ، شریفه ، هستی و ... برایت تمام نمی شوند ، جزئی از آشنایانت می شوند که از قلم فرهاد حسن زاده در تو می ماند .
در این کتاب بیش از هر کسی به فاضل،علی کبابی و عادل و کامل پرداخته است.
دیوار فرهاد حسنزاده 🔅 @farhadhas
❤8👍2
