قصه عشقی که قربانی جنگ شد 💔
حیاط خلوت داستان شش همکلاسی است که در سال های پیش از جنگ باهم در یک مدرسه درس می خواندند و حالا که جنگ خاتمه یافته هر کدام گوشه ای در بی خبری از همدیگر افتاده اند. شریفه خواهر یکی از شش نفر در تلاش است دوباره دوستان را دور هم جمع کند.
حیاط خلوت داستان دیدار آن شش نفری است که هر کدام داستانی دارند . این کتاب نیز مانند باقی رمان های فرهاد حسن زاده درباره جنگ و منطقه جنوب ایران است. اما داستان جنگ آن بیشتر توصیف خاطرات گذشته است . در میان کاراکتر ها نه فقط آن کسی که مانده و از شهر دفاع کرده زخم خورده ی جنگ است که هر کدام از آنها به نوعی آسیب دیده ی جنگ اند .
آشور مانده ، جنگیده . اما در دل خود خشم دارد . خشم تنها ماندن در بحبوهه جنگ . آشور اوست که برای مردمش آشناست ، می شناسندش. اما کمتر کسی است که نامش را درست بنویسد .
آشور نام یکی از دستگاهای موسیقی است و عاشور نام یکی از روزهای محرم است . اتفاقا آن نامی که به غلط به او نسبت می دهند بیشتر به سرگذشت او اشاره دارد . او که با جنگ میانه دارد جنگی که با خانواده ی خود وارد آن شده بیشتر را از دست داده و او که برایش باقی مانده زنی ست که انگار رسالتی جز آرزوی برادر ندارد . شریفه نیز می تواند نماد خواهر و پرستاری در همان جنگی باشد که رخ داده ، و رسالت پرستاری اش را تا آنجا که در داستان با او همراهیم ادامه می دهد . جنگی که برایش تمام نمی شود و ادامه دارد .
آشور انتظار است ، انتظاری که شاید از دید خواننده کمی نا معقول است ، انتظاری که از سمت دوستانش برآورده می شود اما به آن دست نمیابد . شاید این هم اشاره کوچکی است به پایان جنگ و کشتگان عاشورا که در جای مورد انتظارشان خاکسپاری نشده اند .
شریفه نیز زنی ست که شریف زیسته اما خود را باور ندارد و این عدم باور باعث شده روی احساسات خود خط کشد.
و شاهد که شاهد جنگ و تمام ماجراست.
نام گذاری اشخاص رویشان نشسته . انگار از سر فکر انتخاب شده ، یا شاید برگرفته از واقعیت باشد به هر حال قابل لمس اند .
داستان حیاط خلوت یک قصه ی عاشقانه نیز در دل خود دارد و کاراکتر های عاشقانه اش را در ذهن پر رنگ تر کرده تا جایی که به کتاب قطار جک لندن از همین نویسنده نیز سرایت کرده ست.
#حیاط_خلوت
دیوار فرهاد حسنزاده 🔅 @farhadhas
حیاط خلوت داستان شش همکلاسی است که در سال های پیش از جنگ باهم در یک مدرسه درس می خواندند و حالا که جنگ خاتمه یافته هر کدام گوشه ای در بی خبری از همدیگر افتاده اند. شریفه خواهر یکی از شش نفر در تلاش است دوباره دوستان را دور هم جمع کند.
حیاط خلوت داستان دیدار آن شش نفری است که هر کدام داستانی دارند . این کتاب نیز مانند باقی رمان های فرهاد حسن زاده درباره جنگ و منطقه جنوب ایران است. اما داستان جنگ آن بیشتر توصیف خاطرات گذشته است . در میان کاراکتر ها نه فقط آن کسی که مانده و از شهر دفاع کرده زخم خورده ی جنگ است که هر کدام از آنها به نوعی آسیب دیده ی جنگ اند .
آشور مانده ، جنگیده . اما در دل خود خشم دارد . خشم تنها ماندن در بحبوهه جنگ . آشور اوست که برای مردمش آشناست ، می شناسندش. اما کمتر کسی است که نامش را درست بنویسد .
آشور نام یکی از دستگاهای موسیقی است و عاشور نام یکی از روزهای محرم است . اتفاقا آن نامی که به غلط به او نسبت می دهند بیشتر به سرگذشت او اشاره دارد . او که با جنگ میانه دارد جنگی که با خانواده ی خود وارد آن شده بیشتر را از دست داده و او که برایش باقی مانده زنی ست که انگار رسالتی جز آرزوی برادر ندارد . شریفه نیز می تواند نماد خواهر و پرستاری در همان جنگی باشد که رخ داده ، و رسالت پرستاری اش را تا آنجا که در داستان با او همراهیم ادامه می دهد . جنگی که برایش تمام نمی شود و ادامه دارد .
آشور انتظار است ، انتظاری که شاید از دید خواننده کمی نا معقول است ، انتظاری که از سمت دوستانش برآورده می شود اما به آن دست نمیابد . شاید این هم اشاره کوچکی است به پایان جنگ و کشتگان عاشورا که در جای مورد انتظارشان خاکسپاری نشده اند .
شریفه نیز زنی ست که شریف زیسته اما خود را باور ندارد و این عدم باور باعث شده روی احساسات خود خط کشد.
و شاهد که شاهد جنگ و تمام ماجراست.
نام گذاری اشخاص رویشان نشسته . انگار از سر فکر انتخاب شده ، یا شاید برگرفته از واقعیت باشد به هر حال قابل لمس اند .
داستان حیاط خلوت یک قصه ی عاشقانه نیز در دل خود دارد و کاراکتر های عاشقانه اش را در ذهن پر رنگ تر کرده تا جایی که به کتاب قطار جک لندن از همین نویسنده نیز سرایت کرده ست.
#حیاط_خلوت
دیوار فرهاد حسنزاده 🔅 @farhadhas
❤4👍3
🍎سیب شعر
امروز با سعدی
ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم
الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم
هر یک از دایرهٔ جمع به راهی رفتند
ما بماندیم و خیالِ تو به یک جایْ مُقیم
باغِبان گر نگشاید در درویش به باغ
آخر از باغ بیاید بر درویش نسیم
گر نسیم سحر از خلق تو بویی آرد
جان فشانیم به سوغات نسیم تو نه سیم
بوی محبوب که بر خاک احبا گذرد
نه عجب دارم اگر زنده کند عظم رمیم
ای به حسن تو صنم چشم فلک نادیده
وی به مثل تو ولد مادر ایام عقیم
حال درویش چنان است که خال تو سیاه
جسم دل ریش چنان است که چشم تو سقیم
چشم جادوی تو بی واسطه کحل کحیل
طاق ابروی تو بی شائبه وسمه وسیم
ای که دلداری اگر جان منت میباید
چارهای نیست در این مسأله الا تسلیم
عشقبازی نه طریق حکما بود ولی
چشم بیمار تو دل میبرد از دست حکیم
سعدیا عشق نیامیزد و عفت با هم
چند پنهان کنی آواز دهل زیر گلیم
امروز با سعدی
ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم
الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم
هر یک از دایرهٔ جمع به راهی رفتند
ما بماندیم و خیالِ تو به یک جایْ مُقیم
باغِبان گر نگشاید در درویش به باغ
آخر از باغ بیاید بر درویش نسیم
گر نسیم سحر از خلق تو بویی آرد
جان فشانیم به سوغات نسیم تو نه سیم
بوی محبوب که بر خاک احبا گذرد
نه عجب دارم اگر زنده کند عظم رمیم
ای به حسن تو صنم چشم فلک نادیده
وی به مثل تو ولد مادر ایام عقیم
حال درویش چنان است که خال تو سیاه
جسم دل ریش چنان است که چشم تو سقیم
چشم جادوی تو بی واسطه کحل کحیل
طاق ابروی تو بی شائبه وسمه وسیم
ای که دلداری اگر جان منت میباید
چارهای نیست در این مسأله الا تسلیم
عشقبازی نه طریق حکما بود ولی
چشم بیمار تو دل میبرد از دست حکیم
سعدیا عشق نیامیزد و عفت با هم
چند پنهان کنی آواز دهل زیر گلیم
❤11👍1
قطار جک لندن داستانی است که مانند دیگر رمان های بزرگسال فرهاد حسن زاده در جنوب اتفاق می افتد . درباره ی خانواده ای پرجمعیت و مردسالار که البته مرد خانواده به دلیل اینکه دوره ای را در انگلستان بسر برده سعی می کند امروزی تر در نظر جلوه کند . سام ، که او را به نام جک لندن میشناسند در پالایشگاه کار میکند.عیالوار است و در خانه اش آزادی تفکر سیاسی برقرار است. هرکدام طرفدار فرقه ای اند ، اما همسرش ماهی کمی به تفکر گذشته تمایل دارد ، این را از اعتقاد به فالگیری و بساط جادو که در خانه دایر می کند می توان فهمید . خانواده سام شبیه جامعه ای است که پیش از جنگ را تجربه می کند . مرد خانواده از دیگر همسالان و همسایگان خود فهمیده تر است اما برای خانواده اش مبهم است . می خواهند کشفش کنند اما نمی توانند . زمزمه های جنگ است اما برای مردمانش هنوز باور پذیر نیست آنهم در روزگاری که مردم به آینده شان امید دارند ، این را از قسمتی که قرار است فرزندی متولد شود می توان فهمید. نسل آینده درگیر جنگ می شود آسیب می بیند . یکی سقط می شود ، کودکی پای حرکتش قطع می شود، دختری در فراق مادرش می ماند و دیگری از پدر دور می شود . دختربچه ای هم سعی می کند از جنس شکنندگی خود فاصله بگیرد ( هستی ) و همراه پسران فوتبال بازی می کند.
کتاب معرف نسلی است که زندگی می کند ، نسل گذشته آغاز جنگ را باور نمی کند ، نسل جوان می جنگد ، خنثی می کند ، فیلمبرداری می کند ، و نسل آینده که جرات دارد و البته آسیب پذیر است .
برای خانواده ای که انگار در خود درگیر جنگ داخلی اند کودکی غریبه امیدشان می شود ، هر چند که این کودک نسبت خونی مخفی با آنان دارد اما حضورش گویا جای خالی خوشی نداشته شان را پر می کند ، اما این تمام ناجرا نیست . ملکه اتصالی بین دو خانواده است خانواده ای که قرار بود یکی شوند اما این یکی شدن نیاز به زمان دارد .
قطار جک لندن داستان خانواده ای است که باید برود ، نمی ماند تا در جنگ هلاک نشود ، می رود اما قسمتی از خودش را برای جنگ می گذارد. قسمتی می ماند . می جنگد و قسمتی مهاجرت می کند در این داستان مانند مهمان مهتاب جنگ رزمندگان را نمی بینیم به آسیب های جنگ هم مانند حیاط خلوت نپرداخته ، در این داستان تمرکز نویسنده بیشتر روی جداییهای حاصل از جنگ است . کسانیکه به واسطه جنگ از هم دور مانده اند.جنگ راهشان را از هم جدا کرده و نسل آینده نقطه ی مشترکی است که تلاش می کند پیوندشان دهد.
#قطار_جک_لندن
@farhadhas🔅دیوار فرهاد حسنزاده
کتاب معرف نسلی است که زندگی می کند ، نسل گذشته آغاز جنگ را باور نمی کند ، نسل جوان می جنگد ، خنثی می کند ، فیلمبرداری می کند ، و نسل آینده که جرات دارد و البته آسیب پذیر است .
برای خانواده ای که انگار در خود درگیر جنگ داخلی اند کودکی غریبه امیدشان می شود ، هر چند که این کودک نسبت خونی مخفی با آنان دارد اما حضورش گویا جای خالی خوشی نداشته شان را پر می کند ، اما این تمام ناجرا نیست . ملکه اتصالی بین دو خانواده است خانواده ای که قرار بود یکی شوند اما این یکی شدن نیاز به زمان دارد .
قطار جک لندن داستان خانواده ای است که باید برود ، نمی ماند تا در جنگ هلاک نشود ، می رود اما قسمتی از خودش را برای جنگ می گذارد. قسمتی می ماند . می جنگد و قسمتی مهاجرت می کند در این داستان مانند مهمان مهتاب جنگ رزمندگان را نمی بینیم به آسیب های جنگ هم مانند حیاط خلوت نپرداخته ، در این داستان تمرکز نویسنده بیشتر روی جداییهای حاصل از جنگ است . کسانیکه به واسطه جنگ از هم دور مانده اند.جنگ راهشان را از هم جدا کرده و نسل آینده نقطه ی مشترکی است که تلاش می کند پیوندشان دهد.
#قطار_جک_لندن
@farhadhas🔅دیوار فرهاد حسنزاده
❤10👍1
بگذار پرنده پرنده بماند
در هوای آزادی
بگذار بوسههای بیهوس
رها شوند از میلههای قفس
بگذار اشک زمستان
ببارد بر گونههای گُر گرفتهی آدم برفی
باور کن این ریشهها
به درخت قد نمیدهند آنطور که فکر میکنی
و هیچ شعری زمستان را گرم نمیکند
مگر قارقار کلاغانی که خونچکان میکند
قلب پرتقالهای خونی.
#فرهاد_حسن_زاده
در هوای آزادی
بگذار بوسههای بیهوس
رها شوند از میلههای قفس
بگذار اشک زمستان
ببارد بر گونههای گُر گرفتهی آدم برفی
باور کن این ریشهها
به درخت قد نمیدهند آنطور که فکر میکنی
و هیچ شعری زمستان را گرم نمیکند
مگر قارقار کلاغانی که خونچکان میکند
قلب پرتقالهای خونی.
#فرهاد_حسن_زاده
❤17👍7
تولدی دیگر برای زیبا. از رمان به سینما.
از صندلی کتابخانه تا صندلی سینما. باید دیدنی باشد کار آقای صدرعاملی نازنین.
در جدیدترین ساخته رسول صدرعاملی ژولیت رضاعی، به عنوان یک بازیگر تازه وارد در یک روایت پدر و دختری مقابل دوربین رفته است.
تهیهکنندگی فیلم «زیبا صدایم کن» را سید مازیار هاشمی به عهده داشته است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «خسرو که در آسایشگاه روانی به اجبار بستریست، تمام این سالها را در فکر دخترش زیبا سپری کرده. امروز، روزِ تولد ۱۶ سالگی زیبا است و خسرو نمیخواهد از این روز ساده بگذرد ... .»
فیلمنامه «زیبا صدایم کن» را آرش صادق بیگی، میلاد صدرعاملی، محمدرضا صدرعاملی بر اساس رمانی به همین نام نوشته فرهاد حسن زاده نوشتهاند.
#فرهاد_حسن_زاده #رمان #اقتباس_سینمایی #زیبا_صدایم_کن #رسول_صدرعاملی #جشنواره_فیلم_فجر
از صندلی کتابخانه تا صندلی سینما. باید دیدنی باشد کار آقای صدرعاملی نازنین.
در جدیدترین ساخته رسول صدرعاملی ژولیت رضاعی، به عنوان یک بازیگر تازه وارد در یک روایت پدر و دختری مقابل دوربین رفته است.
تهیهکنندگی فیلم «زیبا صدایم کن» را سید مازیار هاشمی به عهده داشته است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «خسرو که در آسایشگاه روانی به اجبار بستریست، تمام این سالها را در فکر دخترش زیبا سپری کرده. امروز، روزِ تولد ۱۶ سالگی زیبا است و خسرو نمیخواهد از این روز ساده بگذرد ... .»
فیلمنامه «زیبا صدایم کن» را آرش صادق بیگی، میلاد صدرعاملی، محمدرضا صدرعاملی بر اساس رمانی به همین نام نوشته فرهاد حسن زاده نوشتهاند.
#فرهاد_حسن_زاده #رمان #اقتباس_سینمایی #زیبا_صدایم_کن #رسول_صدرعاملی #جشنواره_فیلم_فجر
❤30👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زیبای بابا... بابای زیبا.
امین حیایی در صحنه ای از فیلم #زیبا_صدایم_کن
امین حیایی در صحنه ای از فیلم #زیبا_صدایم_کن
❤23🔥5👍2
چه حرفها که مانده زیر برفها.
در ایامی که ناخواسته افتاده بودم تو دام پیگیری خبرهای جشنواره فیلم فجر و جستجوی اینکه منتقدان و مخاطبان درباره فیلم «زیبا صدایم کن» چه نقد و نظری دارند، یک دکتر قلب هم رفتم و او قرصی داد که بیخیال دنیا و قیل و قالش شوم.
خیلی حرفها داشتم که بزنم ولی بیخیال حرفها شدم. تلفنم را روی دنیا بسته بودم و به خبرنگارها میگفتم حرفی ندارم برای گفتن. هر دوستی هم که پستی و نظری و تبریکی میگفت برایش مینوشتم: درود و سپاس.
حالا جشنواره فیلم فجر تمام شده. زیبا صدایم کن به عنوان بهترین فیلم سیمرغ بلورین گرفته. تهیه کننده خوشنود است. کارگردان هم همینطور و تیمی که این اثر را به ثمر رساندهاند هم خوشحالند. دمشان گرم، عشقشان به کارشان و هنرشان افزونتر باد. ولی من سرشارم از غمی که نمیدانم از کجا نشات میگیرد. از احساسی دوگانه بین شادی و اندوه که توصیفش به همنشینی برف و آفتاب میماند. باور کن، به جان همین آدمبرفی قسم که وقتی با همسایهها ساختیمش، کنار گوشم گفت: «چه خوب که مرا ساختی و چه بهتر که عمرم کوتاه است.»
با سکوت حالم خوشتر است.
چه حرفها که مانده زیر برفها.
در ایامی که ناخواسته افتاده بودم تو دام پیگیری خبرهای جشنواره فیلم فجر و جستجوی اینکه منتقدان و مخاطبان درباره فیلم «زیبا صدایم کن» چه نقد و نظری دارند، یک دکتر قلب هم رفتم و او قرصی داد که بیخیال دنیا و قیل و قالش شوم.
خیلی حرفها داشتم که بزنم ولی بیخیال حرفها شدم. تلفنم را روی دنیا بسته بودم و به خبرنگارها میگفتم حرفی ندارم برای گفتن. هر دوستی هم که پستی و نظری و تبریکی میگفت برایش مینوشتم: درود و سپاس.
حالا جشنواره فیلم فجر تمام شده. زیبا صدایم کن به عنوان بهترین فیلم سیمرغ بلورین گرفته. تهیه کننده خوشنود است. کارگردان هم همینطور و تیمی که این اثر را به ثمر رساندهاند هم خوشحالند. دمشان گرم، عشقشان به کارشان و هنرشان افزونتر باد. ولی من سرشارم از غمی که نمیدانم از کجا نشات میگیرد. از احساسی دوگانه بین شادی و اندوه که توصیفش به همنشینی برف و آفتاب میماند. باور کن، به جان همین آدمبرفی قسم که وقتی با همسایهها ساختیمش، کنار گوشم گفت: «چه خوب که مرا ساختی و چه بهتر که عمرم کوتاه است.»
با سکوت حالم خوشتر است.
چه حرفها که مانده زیر برفها.
❤57👍6🔥3
نوشتن معرفی برای کتابی که چندینبار تجدید چاپ شده، تلاشی دیرهنگام است. چنین کتابهایی بینیاز از معرفیاند؛ مثل مجموعه چهارجلدی «گروه ۱+۵» که بهتازگی به چاپ ششم رسیده است؛ اما با توجه به گروه سنی مخاطب، یعنی کودکان هفت تا ۱۲ ساله و همچنین، فاصله زمانی بین چاپ اول تا چاپ ششم یعنی سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۳، میتوان گفت چاپ ششم مخاطبانی کاملاً جدید خواهد داشت. خوانندگان چاپ ششم، به هنگام چاپ نخست، هنوز به دنیا نیامده بودند و خوانندگان چاپ نخست، اکنون از دوره کودکی گذر کرده و به نوجوانی و حتی جوانی رسیدهاند. از اینرو بازگشت «گروه ۱+۵»، بازگشتی بههنگام است و معرفی این مجموعه برای مخاطبان جدید، انگیزهای است که بر ایراد دیرهنگامی معرفی میچربد.
مجموعه «گروه ۱+۵» که کتابهای فندق (واحد کودک نشر افق) منتشر کرده، روایتی است از گروهی از کودکان کموبیش همسنوسال که ساکن یک مجتمع مسکونیاند و در خلال زندگی روزمره، با موقعیتهای عجیبوغریب و در عین حال معماگونهای مواجه میشوند. نام کتابهای این مجموعه عبارتاند از: «جشن تولد پردردسر»، «مردی که خودش را پیدا کرد»، «جنازه … با اجازه»، و «بیز … بیز … بیزینس».
مجموعه «گروه ۱+۵» را میتوان با چند ویژگی معرفی کرد:
۱- طنز از ویژگیهای بارز این مجموعه است. فرهاد حسنزاده قلمی طناز دارد. این ویژگی حتی در کتابهایی از او نیز که طنز نیستند، قابل تشخیص است؛ اما این طنازی در مجموعه «گروه ۱ + ۵» به اوج خود میرسد؛ چندانکه این مجموعه طنز کلامی و طنز موقعیت را باهم دارد.
۲- فرهاد حسنزاده دست به چینش رخدادهای داستانی در بستری از زندگی روزمره اما در پیوند بازی زده است. چنین چینشی در طرح داستانی هوشمندانه است؛ چراکه «در زندگی بازی کردن» و «با بازی زندگی کردن» سبک زیست کودکانه است. درآمیختگی بازی و زندگی در این اثر نیز به گونهای است که نمیتوان این دو را بهراحتی از هم تفکیک کرد. در نتیجه این اثر بازنمودی موفق از زیست کودکانه است.
۳- جهان داستانی در این اثر به تمامی متعلق به مخاطب کودک است. ورود گهگاه نویسنده به این جهان داستانی نیز شگرد و ابزاری است برای تأکید بر همین استقلال، البته به زبان طنز. شخصیتهای اصلی داستان یعنی اعضا گروه ۶نفره همگی خلاقیت دارند. آنها سوژههاییاند که عاملیت دارند و گرههای داستانی به دست خود آنها گشوده میشود. آنها نه تسلیم وقایع هستند و نه دنبالهرو چشموگوش بسته بزرگسالان داستان. گرههای داستانی یکبهیک با چارهاندیشی و کنشهای عملی و ذهنی آنها گشوده میشوند.
۴- داستانها شامل مجموعه رخدادهایی است که در پیرامون گروهی از کودکان کموبیش همسنوسال رخ میدهد. گروه همسالان نقش مهمی در رشد شناختی کودکان دارند و عضویت در چنین گروههایی برای کودکان لذتبخش است. وجود این گروه همسالان با دو موضوع دیگر نیز مرتبط است: نخست، با مخاطبهای اثر یعنی کودکان هفت تا ۱۲ ساله و دوم، با کنش شخصیتهای اصلی داستان یا همان گروه ۶نفره. این کنشها را میتوان بهصورت طیفی در نظر گرفت که در یک سر طیف کنشهای حسیحرکتی قرار دارند و در سر دیگر طیف، کنشهای ذهنی. کنشهای حسیحرکتی با پیرنگ توأم با بازی اثر مناسباند و کنشهای ذهنی با کارکردهای شناختی اثر مرتبط هستند.
۵- یکی از کارکردهای «گروه ۱+۵» تقویت شناخت اجتماعی است. این ویژگی را میتوان با رویکرد تئوری ذهن ( Theory of mind) که در ذیل بحث شناخت اجتماعی میگنجد، تحلیل کرد. دانش و شناخت کودک از دنیای اجتماعی پیرامون، وابسته به درک او از خود و «دیگری» در بافتهای اجتماعی است. داستانهای این مجموعه مملو از موقعیتهایی است که اعضای ۶نفره گروه، ناگزیر از درک احساسات و علائق و نیتهای خود و دیگریاند. آنها مدام در حال ذهنخوانیاند و با خوانش ذهن دیگری از «خودمحوری» فاصله میگیرند و به «میان واگرایی» میرسند. آنها در این گذر، با ابزار حدس و گمان به قبض و بسط باورهای خود دست میزنند و وارد مرحله «دیدگاهگیری» میشوند و مسائل را از پرسپکتیو دیگری و دیگران مینگرند. صحنه و لوکیشنهایی چون خانواده، مجتمع مسکونی، کوچه و خیابان در این مجموعه چهارجلدی، بافتهای اجتماعی مناسبی برای تمرین شناخت اجتماعیاند.🔻🔻
مجموعه «گروه ۱+۵» که کتابهای فندق (واحد کودک نشر افق) منتشر کرده، روایتی است از گروهی از کودکان کموبیش همسنوسال که ساکن یک مجتمع مسکونیاند و در خلال زندگی روزمره، با موقعیتهای عجیبوغریب و در عین حال معماگونهای مواجه میشوند. نام کتابهای این مجموعه عبارتاند از: «جشن تولد پردردسر»، «مردی که خودش را پیدا کرد»، «جنازه … با اجازه»، و «بیز … بیز … بیزینس».
مجموعه «گروه ۱+۵» را میتوان با چند ویژگی معرفی کرد:
۱- طنز از ویژگیهای بارز این مجموعه است. فرهاد حسنزاده قلمی طناز دارد. این ویژگی حتی در کتابهایی از او نیز که طنز نیستند، قابل تشخیص است؛ اما این طنازی در مجموعه «گروه ۱ + ۵» به اوج خود میرسد؛ چندانکه این مجموعه طنز کلامی و طنز موقعیت را باهم دارد.
۲- فرهاد حسنزاده دست به چینش رخدادهای داستانی در بستری از زندگی روزمره اما در پیوند بازی زده است. چنین چینشی در طرح داستانی هوشمندانه است؛ چراکه «در زندگی بازی کردن» و «با بازی زندگی کردن» سبک زیست کودکانه است. درآمیختگی بازی و زندگی در این اثر نیز به گونهای است که نمیتوان این دو را بهراحتی از هم تفکیک کرد. در نتیجه این اثر بازنمودی موفق از زیست کودکانه است.
۳- جهان داستانی در این اثر به تمامی متعلق به مخاطب کودک است. ورود گهگاه نویسنده به این جهان داستانی نیز شگرد و ابزاری است برای تأکید بر همین استقلال، البته به زبان طنز. شخصیتهای اصلی داستان یعنی اعضا گروه ۶نفره همگی خلاقیت دارند. آنها سوژههاییاند که عاملیت دارند و گرههای داستانی به دست خود آنها گشوده میشود. آنها نه تسلیم وقایع هستند و نه دنبالهرو چشموگوش بسته بزرگسالان داستان. گرههای داستانی یکبهیک با چارهاندیشی و کنشهای عملی و ذهنی آنها گشوده میشوند.
۴- داستانها شامل مجموعه رخدادهایی است که در پیرامون گروهی از کودکان کموبیش همسنوسال رخ میدهد. گروه همسالان نقش مهمی در رشد شناختی کودکان دارند و عضویت در چنین گروههایی برای کودکان لذتبخش است. وجود این گروه همسالان با دو موضوع دیگر نیز مرتبط است: نخست، با مخاطبهای اثر یعنی کودکان هفت تا ۱۲ ساله و دوم، با کنش شخصیتهای اصلی داستان یا همان گروه ۶نفره. این کنشها را میتوان بهصورت طیفی در نظر گرفت که در یک سر طیف کنشهای حسیحرکتی قرار دارند و در سر دیگر طیف، کنشهای ذهنی. کنشهای حسیحرکتی با پیرنگ توأم با بازی اثر مناسباند و کنشهای ذهنی با کارکردهای شناختی اثر مرتبط هستند.
۵- یکی از کارکردهای «گروه ۱+۵» تقویت شناخت اجتماعی است. این ویژگی را میتوان با رویکرد تئوری ذهن ( Theory of mind) که در ذیل بحث شناخت اجتماعی میگنجد، تحلیل کرد. دانش و شناخت کودک از دنیای اجتماعی پیرامون، وابسته به درک او از خود و «دیگری» در بافتهای اجتماعی است. داستانهای این مجموعه مملو از موقعیتهایی است که اعضای ۶نفره گروه، ناگزیر از درک احساسات و علائق و نیتهای خود و دیگریاند. آنها مدام در حال ذهنخوانیاند و با خوانش ذهن دیگری از «خودمحوری» فاصله میگیرند و به «میان واگرایی» میرسند. آنها در این گذر، با ابزار حدس و گمان به قبض و بسط باورهای خود دست میزنند و وارد مرحله «دیدگاهگیری» میشوند و مسائل را از پرسپکتیو دیگری و دیگران مینگرند. صحنه و لوکیشنهایی چون خانواده، مجتمع مسکونی، کوچه و خیابان در این مجموعه چهارجلدی، بافتهای اجتماعی مناسبی برای تمرین شناخت اجتماعیاند.🔻🔻
❤9
۶- اعضای «گروه ۱+۵» در خلال رخدادهای داستانی مدام در موقعیتهایی قرار میگیرند که ناچار از «تصمیمگیری» و «انتخاب کردن» و «حل مسئله» هستند. این موارد در زمره مهارتهاییاند که در ذیل مفهوم «کارکردهای اجرایی مغز» ( Executive functions) تعریف میشوند. رشد و تقویت تدریجی کارکردهای اجرایی مغز با رشد تدریجی بخشهایی از مغز مثل «قشر پیشانی و پیش پیشانی مغز» که به «فرماندهی اجرایی مغز» معروفاند، همسو است. این رشد شناختیمغزی وابسته به تجربهاند. رشد کارکردهای اجرایی مغز بهتدریج از سالهای نخست کودکی آغاز میشود و در ۱۲ سالگی میتواند کامل شود؛ چندانکه به اندازه یک فرد بزرگسال، آنها را به کار ببندد. مخاطب در مجموعه «گروه ۱+۵» با تجربه شخصیتهای داستان در تصمیمگیریها و انتخابها و گرهگشاییها شریک میشود. تقویت کارکردهایی اجرایی مغز حاصل این مشارکت است.
مجموعه چهارجلدی «گروه ۱+۵» نوشته فرهاد حسنزاده با تصویرگری زینب حسینی را کتابهای فندق (واحد کودک نشر افق) منتشر کرده است.
مجموعه چهارجلدی «گروه ۱+۵» نوشته فرهاد حسنزاده با تصویرگری زینب حسینی را کتابهای فندق (واحد کودک نشر افق) منتشر کرده است.
❤10
Forwarded from نویسک
💠 اولین همایش ملی حقوق کودک و نوجوان در آثار هنری و ادبی
🔹 معاونت پژوهشی و هنری فرهنگستان هنر برگزار میکند: اولین همایش ملی حقوق کودک و نوجوان در آثار هنری و ادبی با چهار نشست تخصصی شامل: «حقوق کودک و نوجوان در کتابهای تصویری»، «حق بر آموزش و هنر کودکان و نوجوانان در باورهای هنجارساز و هنجارهای باورساز»، «حقوق کودک و نوجوان در آثار ادبی» و «زبان، رسانه، نشر و حقوق کودک»
🔸 زمان: دوشنبه ۲۹ بهمن ساعت ۹ تا ۱۸
🔹 مکان: خیابان ولیعصر، خیابان طالقانی، پلاک ۱۵۵۲، فرهنگستان هنر، تالار گلستان هنر
🔰 کانال انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
@nevisak
🔹 معاونت پژوهشی و هنری فرهنگستان هنر برگزار میکند: اولین همایش ملی حقوق کودک و نوجوان در آثار هنری و ادبی با چهار نشست تخصصی شامل: «حقوق کودک و نوجوان در کتابهای تصویری»، «حق بر آموزش و هنر کودکان و نوجوانان در باورهای هنجارساز و هنجارهای باورساز»، «حقوق کودک و نوجوان در آثار ادبی» و «زبان، رسانه، نشر و حقوق کودک»
🔸 زمان: دوشنبه ۲۹ بهمن ساعت ۹ تا ۱۸
🔹 مکان: خیابان ولیعصر، خیابان طالقانی، پلاک ۱۵۵۲، فرهنگستان هنر، تالار گلستان هنر
🔰 کانال انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
@nevisak
👍2