❤️

کُمِیتِ نیستی

لحظه‌ای خط را مخوان ، خود را مدان
لحظه‌ای در نقش‌هایِ سَر نمان

لحظه‌ای خود را مدان جنسِ زمان
آفریدی؟ بس، دگر زین پس مخوان


کتابِ وعدۀ ما چشمۀ آبِ حیات
تلفیقی با ابیاتِ جناب مولانا
شعر و خوانش: خانم فریبا خادمی


آدینه با شعر (۱۲)


فهرستِ آدینه‌ها


❤️

@fariba_khademi

❤️
بشارت

چون بدیدی نامهٔ کردارِ خویش 
چه‌نْگری پس؟ بین جزای کارِ خویش

بیهُده چه مول‌مولی می‌زنی؟
در چنین چَهْ کو امید روشنی؟

نه تو را از رویِ ظاهر طاعتی 
نه تو را در سِرّ و باطن نیتی

نه تو را شبها مناجات و قیام 
نه تو را در روز پرهیز و صیام

نه تو را حفظِ زبان زآزار کس 
نه نظر کردن به عبرت پیش و پس

پیش چه‌بْود؟ یاد مرگ و نَزْعِ خویش 
پس چه باشد؟ مردنِ یاران ز پیش

نه تو را بر ظلم توبه‌‌یْ پُرخروش 
ای دَغا گندم‌نمایِ جوفروش

ـ ـ ـ

بنده گوید: آنچه فرمودی بیان
صد چنانم، صد چنانم، صد چنان

خود تو پوشیدی بترها را به حلم
ورنه می‌دانی فضیحت‌ها به علم

بودم اومیدی به محضِ لطفِ تو
از ورایِ راست‌باشی یا عُتُو

بخششِ محضی ز لطفِ بی‌عوض 
بودم اومید، ای کریمِ بی‌عوض

رو سپس کردم بدآن محضِ کرم 
سویِ فعلِ خویش‌تن می‌ننگرم

سویِ آن اومید کردم رویِ خویش
که وجودم داده‌ای از پیش‌پیش

خلعتِ هستی بدادی رایگان
من همیشه «معتمد» بودم بر آن

مولوی

انتخابی از دفتر پنجم مثنویِ مولانا
خوانش: خانم فریبا خادمی

❤️

@fariba_khademi

❤️

انتظارِ یحیی

تا سه شب خامُش کن از نیک و بَدت
این نشان باشد که یحیی آیدت


انتخابی از ابیات دفتر دوم مثنویِ مولانا
خوانش: خانم فریبا خادمی


❤️

@fariba_khademi

❤️

دعایِ دقوقی

هین بجو که رکنِ دولت جُستن است
هر گشادی در دل اندر بستن است

از همه کارِ جهان پرداخته
«کو» و «کو» می‌گو به «جان» چون فاخته

نیک بنْگر اندر این، ای مُحتَجِب
که دعا را بست حق در اَستَجِب

هرکه را دل پاک شد از اعتلال
آن دعایش می‌رَود تا ذوالجلال

مولوی

مُحتَجِب: پنهان؛ پوشیده.
اعتلال: بیماری.


انتخابی از ابیات دفتر سومِ مثنویِ مولانا
خوانش: خانم فریبا خادمی


❤️

@fariba_khademi

❤️

بارانِ رَب

علم اندر نور چون فَرغَرده شد
پس ز علمت نور یابد قومِ لُد

هرچه گویی، باشد آن هم نورناک
کآسمان هرگز  نبارد غیرِ پاک

آسمان شو، ابر شو، باران ببار
ناودان بارِش کند نَبْوَد به کار

آب اندر ناودان عاریّتی‌ست
آب اندر ابر و دریا فطرتی‌ست

فکر و انديشه‌ست مثلِ ناودان
وحی و مکشوف است ابر و آسمان

آبِ باران باغِ صدرنگ آورَد
ناودان همسایه در جنگ آورَد

مولوی

❤️

روزِ  باران است  می‌رَو تا به شب
نه از اين  باران، از آن باران‌ِ رَب

❤️

فَرغَرده: پرورده.
فَرغَردن: خیس شدن، مرطوب شدن.
لُد: در دشمنی سرسختی نشان‌دهنده.

❤️


@fariba_khademi

❤️
هدیه

خود شَوی نادِم ز کرده‌یْ خویش‌تن
هم قیامی می‌کنی از خویش‌تن

می‌ببینی خویش در صُبحی سپید
می‌بیاید آن، مشو تو ناامید


کتابِ وعدۀ ما چشمۀ آبِ حیات
تلفیقی با ابیاتِ جناب مولانا
شعر و خوانش: خانم فریبا خادمی


آدینه با شعر (۱۳)


فهرستِ آدینه‌ها

❤️

@fariba_khademi

❤️

بشنو


گفت در گوش گل و خندانْش کرد


مولانا
❤️

@fariba_khademi

❤️

عاشقِ آن عاشقانِ غیب باش
عاشقانِ پنج‌روزه کم تراش

مولوی
مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۲۰۳

❤️

@fariba_khademi

❤️

زنده

یارِ شاطر باش تو با زندگان
همرهِ صانع، شَهِ پایندگان

از کُهِ ما و منی پایین بیا
می‌بجو از زندگان کار و کیا

بندگی کن، محضرِ ایشان بیاب
لحظه‌‌ای زین آستان رو بر متاب

کتابِ وعدۀ ما چشمۀ آبِ حیات
تلفیقی با ابیاتِ جناب مولانا
شعر و خوانش: خانم فریبا خادمی


آدینه با شعر (۱۴)


فهرستِ آدینه‌ها

❤️

@fariba_khademi

پیدا و پنهانِ جهان،
ارتباطِ مستقیم محسوسات و معقولات

تو پُلی، ای انسان!
تو،
خودِ
ربطی!

❤️
چشم ‌داری تو، به چشمِ خود نگر
منگر از چشمِ سفیهی بی‌خبر

گوش داری تو، به گوشِ خود شِنو
گوشِ گولان را چرا باشی گرو؟!

بی ز تقلیدی، نظر را پیشه کن
هم برایِ عقلِ خود اندیشه کن

❤️

غیرِ این معقول‌ها، معقول‌ها
یابی اندر عشقِ با فَرّ و بها

مولوی

❤️

@fariba_khademi

.
اولین‌ بار که دیدمت کی بود؟
اولین‌ بار که دیدمت، ترزا؟!

آیا آن زمان بود که در زهدان مادرم می‌چرخیدم؟!
و یا وقتی پابرهنه به دنبالِ بادبادک‌های اساطیر می‌دویدم؟!

نمی‌دانم،
هیچ نمی‌دانم.
فقط خاطرم هست بویِ دریا می‌آمد،
بویِ دریا، آمیخته با ادویه‌هایِ عربی،
بویی تند؛
پُرشور،
استوار.

ترزا می‌گفت
نوشتهٔ فریبا خادمی، تهران: خجسته، ۱۳۹۳، ص ۵.


#گزیده_کتاب

❤️

@fariba_khademi

✨

ترزا می‌گفت
نوشتهٔ فریبا خادمی، تهران: خجسته، ۱۳۹۳.


❤️

@fariba_khademi

✨

فایل پی‌دی‌افِ کتاب ترزا می‌گفت

فریبا خادمی


ترزا می‌گفت
نوشتهٔ فریبا خادمی، تهران: خجسته، ۱۳۹۳.


فایلِ پی‌دی‌اف (PDF)

❤️

@fariba_khademi

✨

کتاب گویایِ ترزا می‌گفت

فریبا خادمی


ترزا می‌گفت
نوشتهٔ فریبا خادمی، تهران: خجسته، ۱۳۹۳.

خوانش: خانم فریبا خادمی


کتابِ گویا

❤️

@fariba_khademi

✨

❤️


وعدۀ ما چشمۀ آبِ حیات
مجموعه اشعار
نوشتهٔ فریبا خادمی، تهران: بهجت، ۱۴۰۳.


❤️

@fariba_khademi

.
همسایگان

ﺷﻬرِ ﻣﺎ آن‌جاست، ای ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﺎن
ﭘﺸﺖِ ﭘﺮده‌‌یْ وﻫﻢِ ﻣﺎ ﮔﺸﺘﻪ ﻧﻬﺎن
شهرِ ما عشق است، ای همسایگان
هم در این دنیا و هم در آن جهان

فریبا خادمی

هم‌چو نیلوفر بِرو زین طرْفِ جو
هم‌چو مُستَسْقی حریص و مرگ‌جو

مولوی
مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۹۰۸


همسایگان
گزیده‌ای از کتابِ وعدۀ ما چشمۀ آبِ حیات

پیام تلفنیِ خانم فریبا خادمی در برنامۀ شمارۀ ۸۸۹ گنج حضور


🌐 وب‌سایتِ گنج حضور

🌐 Parvizshahbazi.com/


❤️

@fariba_khademi

✨

.
همسایگان

ﺷﻬرِ ﻣﺎ آن‌جاست، ای ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﺎن
ﭘﺸﺖِ ﭘﺮده‌‌یْ وﻫﻢِ ﻣﺎ ﮔﺸﺘﻪ ﻧﻬﺎن
شهرِ ما عشق است، ای همسایگان
هم در این دنیا و هم در آن جهان

فریبا خادمی

هم‌چو نیلوفر بِرو زین طرْفِ جو
هم‌چو مُستَسْقی حریص و مرگ‌جو

مولوی
مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۹۰۸


همسایگان
گزیده‌ای از کتابِ وعدۀ ما چشمۀ آبِ حیات

پیام تلفنیِ خانم فریبا خادمی در برنامۀ شمارۀ ۸۸۹ گنج حضور


🌐 وب‌سایتِ گنج حضور

🌐 Parvizshahbazi.com/


❤️

@fariba_khademi

✨