تربیت اسلامی به رعایت یکسری احکام فقهی که اتفاقاً امکان تجدیدپذیری دارند، نیست! به عنوان مثال، تربیت اسلامی برای زنان در دورهی قاجار این بود که از خانه بیرون نیایند و درس نخوانند، امروزه زنان مسلمان ایرانی مشغول تحصیلاند، در شبکههای مجازی فعالاند و از خانه بیرون میآیند! اگر شیخ فضلالله نوری زنده بود، به این زنان میگفت «بیتربیت».
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
اهانت إبنادریس حلی به شیخ طوسی
#محمد_موسوی_عقیقی
در تاریخ زندگی عالمان شیعی، میتوان دید که برخی از آنان به شدت علیه یکدیگر تاختهاند، به طوری که موجب تعجب معاصرین واقع شده و سعی کردهاند با توجیهات بعضاً بیدلیل و مدرک این تاختنها را جعلی نشان دهند. در اینجا یک نمونه بیان میکنم.
أبوجفر طوسی متوفای ۴۶۰ قمری، یکی از بزرگترین فقیهان شیعه است که گفتهاند تا ۱۰۰ هیچ فقیهی مخالف فتاوای او، فتوایی صادر نکرد. در مباحث فقهی اجماعات شیخ طوسی معروف است. چند نسل پس از او ابن ادریس حلی متوفای ۵۹۸ قمری، که نتیجهی شیخ طوسی محسوب میشده، در تاریخ فقاهت سربرمیآورد. به گفتهی یوسف بحرانی در لؤلؤة البحرین، ابن ادریس نخستین فقیهی بود که انتقادهای تند و تیز را علیه شیخ طوسی شروع کرد، به گونهای که به تعبیر مرتضی مطهری در کتاب آشنایی با علوم اسلامی/۱، این انتقادها تا حد اهانت به شیخ طوسی پیش میرفت.
یک نمونه از توهینهای او چنین است که به گفتهی برخی فقیهان مانند عبدالله مامقانی در کتاب تنقیح المقال فی علم الرجال، ابن ادریس حلی در کتاب السرائر لحاوی الفتاوی در بخش کتابالطهارة، در خصوص بحثی از نجاسات بیان کرده که: «و خالي شيخ الأعاجم تفوه من فيه رائحة النجاسة»، یعنی «از دهان سخن شیخ غیرفصیحان (کسی که فصیح سخن نمیگوید)، رایحهی نجاست بیرون میآید».
ابن ادریس حلی در ۵۵ سالگی درگذشت؛ برخی فقیهان مانند محمد حائری مازندرانی در کتاب منتهی المقال گفتهاند که علت درگذشت زودهنگام او، توهینهایی است که به شیخ طوسی کرده است. محمدباقر خوانساری در کتاب روض الجنات نوشته که علامهی حلی از ابن ادریس با تعبیر «الشباب المترف - بیبهره از سعادت» یاد مینموده و محقق حلی در جایجای کتاب شرائعالإسلام حتی از نام بردن ابن ادریس خودداری کرده و از او به عنوان «المتأخر» یاد کرده است. شیوهی نقادی و نقدهای ابن ادریس باعث شد حتی إبن داوود حلی، او را ضعیف و غیرقابل اعتماد بداند.
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
#محمد_موسوی_عقیقی
در تاریخ زندگی عالمان شیعی، میتوان دید که برخی از آنان به شدت علیه یکدیگر تاختهاند، به طوری که موجب تعجب معاصرین واقع شده و سعی کردهاند با توجیهات بعضاً بیدلیل و مدرک این تاختنها را جعلی نشان دهند. در اینجا یک نمونه بیان میکنم.
أبوجفر طوسی متوفای ۴۶۰ قمری، یکی از بزرگترین فقیهان شیعه است که گفتهاند تا ۱۰۰ هیچ فقیهی مخالف فتاوای او، فتوایی صادر نکرد. در مباحث فقهی اجماعات شیخ طوسی معروف است. چند نسل پس از او ابن ادریس حلی متوفای ۵۹۸ قمری، که نتیجهی شیخ طوسی محسوب میشده، در تاریخ فقاهت سربرمیآورد. به گفتهی یوسف بحرانی در لؤلؤة البحرین، ابن ادریس نخستین فقیهی بود که انتقادهای تند و تیز را علیه شیخ طوسی شروع کرد، به گونهای که به تعبیر مرتضی مطهری در کتاب آشنایی با علوم اسلامی/۱، این انتقادها تا حد اهانت به شیخ طوسی پیش میرفت.
یک نمونه از توهینهای او چنین است که به گفتهی برخی فقیهان مانند عبدالله مامقانی در کتاب تنقیح المقال فی علم الرجال، ابن ادریس حلی در کتاب السرائر لحاوی الفتاوی در بخش کتابالطهارة، در خصوص بحثی از نجاسات بیان کرده که: «و خالي شيخ الأعاجم تفوه من فيه رائحة النجاسة»، یعنی «از دهان سخن شیخ غیرفصیحان (کسی که فصیح سخن نمیگوید)، رایحهی نجاست بیرون میآید».
ابن ادریس حلی در ۵۵ سالگی درگذشت؛ برخی فقیهان مانند محمد حائری مازندرانی در کتاب منتهی المقال گفتهاند که علت درگذشت زودهنگام او، توهینهایی است که به شیخ طوسی کرده است. محمدباقر خوانساری در کتاب روض الجنات نوشته که علامهی حلی از ابن ادریس با تعبیر «الشباب المترف - بیبهره از سعادت» یاد مینموده و محقق حلی در جایجای کتاب شرائعالإسلام حتی از نام بردن ابن ادریس خودداری کرده و از او به عنوان «المتأخر» یاد کرده است. شیوهی نقادی و نقدهای ابن ادریس باعث شد حتی إبن داوود حلی، او را ضعیف و غیرقابل اعتماد بداند.
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدیقه وسمقی:
«من تا قبل از این با انتخاب خودم اگر [روسری] سر میکردم مشکلی نداشتم، اما وقتی این تبدیل به ابراز سرکوب شد، دیگه تحملاش برای من سخت است، [و] گذاشتنش روی سر انگار همکاری با سرکوبگران است».
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
«من تا قبل از این با انتخاب خودم اگر [روسری] سر میکردم مشکلی نداشتم، اما وقتی این تبدیل به ابراز سرکوب شد، دیگه تحملاش برای من سخت است، [و] گذاشتنش روی سر انگار همکاری با سرکوبگران است».
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
⭕️نامهی انتقادی من به دکتر وسمقی⭕️
سرکار خانم، دکتر صدیقه وسمقی
با عرض سلام و ادب
من یا حداقل تعداد زیادی مانند من، شما را در حیطهی نواندیشی دینی شناختهاند. نوشتههای شما همواره حاوی دقتها و تحلیلهای متناسب و موجهی بود؛ اگر کسی مقالهی بلند «تجدید نظر در معنای قصاص» شما را خوانده باشد، این نکته را درخواهد یافت. با توجه به این نکته، باور دارم که سراسیمه و عجولانه به سمت رادیکال شدن پیش میروید. سخنان اخیر شما را دیدم که گفتهاید:
«من تا قبل از این با انتخاب خودم اگر [روسری] سر میکردم مشکلی نداشتم، اما وقتی این تبدیل به ابراز سرکوب شد، دیگه تحملاش برای من سخت است، [و] گذاشتنش روی سر انگار همکاری با سرکوبگران است». (ببینید:https://www.tg-me.com/fekr_rak/744)
برای من عجیب است که مورد صحبت شما، نه حتی «چادر» بلکه «روسری» است. اما بنا دارم در اینجا سه نکته خدمت شما بیان کنم:
اول) حجاب اساساً حق یا تکلیف شخصی است. مطابق آیهی 59 سورهی احزاب در فراز «ذلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ» حق است و مطابق آراء فقهی تکلیف است. اما این چه در قرآن و در روایات و چه در متون فقهی، این مسلم است که حجاب حق یا تکلیفی «شخصی» است. اگر حجاب حق باشد، یک زن میتواند میان «گذاردن یا نگذاردن» انتخاب کند، و اگر حجاب تکلیف باشد، ادای تکلیف به رعایت عین حکم است. یعنی زنی که میخواهد ادای تکلیف کند، باید شخصاً خواهان انجام آن باشد و مجبور کردن او، خارج از حیطهی تکلیف است. ولی موضوع این است که اگر حجاب انتخاب شخصی باشد، چگونه میتواند برای زنانی که «انتخاب» کردهاند باحجاب باشند، ابزار سرکوب هم قرار گیرد؟ ابزار سرکوب برای کسی است که انتخاب نکرده است. لذا ارتباطی که میان «انتخاب شخصی» و «ابزار سرکوب» ساختهاید بیمعنا است.
دوم) بارها از شما شنیدهایم که در اسلام حجاب اجباری وجود ندارد و رعایت آن یک امر شخصی است (ر.ک به: گفتگوی صدیقه وسمقی با سایت زیتون، 14 اردیبهشت 1395)، حال چه شده که میان «حق شخصی» با «ابزار سرکوب» پُل میزنید؟ اگر حجاب «ابزار سرکوب» باشد، باعث میشود رعایت حجاب اخلاقاً مجاز نباشد؛ شما به لوازم این حرف و کلمات خود پایبند هستید؟ اگر حجاب «ابزار سرکوب» باشد، یعنی «ناحق» است، پس چگونه همزمان باور دارید که حجاب اختیاری «حق» است؟ به عبارتی همجواری «وجود حق رعایت حجاب» با «ناروایی استفاده از ابزار سرکوب» چگونه ممکن است؟ مگر اینکه به استدلال اخلاقی «حق ناحق بودن» تمسک کنید، که آن زمان شما باور دارید تمام زنان باحجاب، هرچند مخالف جمهوری اسلامی، عملشان ناحق است. میدانید با چنین باوری، چه کینهی اجتماعی ایجاد میشود؟ در حالی که «ابزار سرکوب» متنوع است. سالهاست مهریه، نفقه و... نوعی سرکوب علیه زنان هستند، به زنان توصیه میکنید مطلقاً ازدواج نکنند؟ سالهاست که بخشی از زنان درون حاکمیت، علیه حقوق یا منافع زنان جامعه فعالیت میکنند، آیا به زنان توصیه میکنید از زن بودن فارغ شوند؟ حجاب یک حق یا تکلیف شخصی است، و گزارهی «ابزار سرکوب» توجیهِ موجهی برای کنار گذاشتن یک حق یا تکلیف نیست.
سوم) حضرتعالی هم متخصص فقه هستید، هم اینکه در مسائل سیاسی فعالیتهای زیادی کردهاید. در کجای احکام فقهی یا اخلاقی و نظریههای سیاسی و اجتماعی بیان شده که «شرایط سیاسی» میتواند «حق» را به «ناحق» تبدیل کنند؟ اگر بپذیرید حجاب جدای از اینکه واجب شرعی است یا خیر، حق یا تکلیف شخصی است، «ابزار سرکوب» اساساً فاقد معنا در مقابل «حق شخصی» است. چه اینکه «حق» بالاتر از یک گزارهی بیسروته سیاسی است و حق تقدم دارد. عجیب است که با گزارهی «ابزار سرکوب» ناخواسته دارید «حق انتخابگری» را «ناحق» اعلام میکنید. وقتی حجاب امری شخصی باشد، ابزار سرکوب آن هم شخصی است، به عبارتی جمهوری اسلامی گویی شخص به شخص دارد چنین و چنان میکند. در کجای علومی که شما خواندهاید، گفته شده که بخشی از جامعه میتوانند «حق» را به «ناحق» تبدیل کنند؟
من در سه نکته سعی کردم نشان دهم که استدلال شما در اینکه «روسری یا حجاب»، «ابزار سرکوب» است، چه نتایج متناقضی به بار میآورد و چگونه حق زنانی از جامعه را که با انتخاب خود حجاب را برگزیدهاند، پایمال میکند. بهتر بود، به عنوان کسی که سالها در عرصهی حقوق زنان هستید، حامی انتخابگری زنان باشد و در مخالف با سیاستهای حاکمیت، حامی آن طیفی نباشید که اتفاقاً در پی حذف «انتخابگری» بخشی از زنان هستند.
با احترام
محمد موسوی عقیقی
۲۳ مهرماه ۱۴۰۲
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
سرکار خانم، دکتر صدیقه وسمقی
با عرض سلام و ادب
من یا حداقل تعداد زیادی مانند من، شما را در حیطهی نواندیشی دینی شناختهاند. نوشتههای شما همواره حاوی دقتها و تحلیلهای متناسب و موجهی بود؛ اگر کسی مقالهی بلند «تجدید نظر در معنای قصاص» شما را خوانده باشد، این نکته را درخواهد یافت. با توجه به این نکته، باور دارم که سراسیمه و عجولانه به سمت رادیکال شدن پیش میروید. سخنان اخیر شما را دیدم که گفتهاید:
«من تا قبل از این با انتخاب خودم اگر [روسری] سر میکردم مشکلی نداشتم، اما وقتی این تبدیل به ابراز سرکوب شد، دیگه تحملاش برای من سخت است، [و] گذاشتنش روی سر انگار همکاری با سرکوبگران است». (ببینید:https://www.tg-me.com/fekr_rak/744)
برای من عجیب است که مورد صحبت شما، نه حتی «چادر» بلکه «روسری» است. اما بنا دارم در اینجا سه نکته خدمت شما بیان کنم:
اول) حجاب اساساً حق یا تکلیف شخصی است. مطابق آیهی 59 سورهی احزاب در فراز «ذلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ» حق است و مطابق آراء فقهی تکلیف است. اما این چه در قرآن و در روایات و چه در متون فقهی، این مسلم است که حجاب حق یا تکلیفی «شخصی» است. اگر حجاب حق باشد، یک زن میتواند میان «گذاردن یا نگذاردن» انتخاب کند، و اگر حجاب تکلیف باشد، ادای تکلیف به رعایت عین حکم است. یعنی زنی که میخواهد ادای تکلیف کند، باید شخصاً خواهان انجام آن باشد و مجبور کردن او، خارج از حیطهی تکلیف است. ولی موضوع این است که اگر حجاب انتخاب شخصی باشد، چگونه میتواند برای زنانی که «انتخاب» کردهاند باحجاب باشند، ابزار سرکوب هم قرار گیرد؟ ابزار سرکوب برای کسی است که انتخاب نکرده است. لذا ارتباطی که میان «انتخاب شخصی» و «ابزار سرکوب» ساختهاید بیمعنا است.
دوم) بارها از شما شنیدهایم که در اسلام حجاب اجباری وجود ندارد و رعایت آن یک امر شخصی است (ر.ک به: گفتگوی صدیقه وسمقی با سایت زیتون، 14 اردیبهشت 1395)، حال چه شده که میان «حق شخصی» با «ابزار سرکوب» پُل میزنید؟ اگر حجاب «ابزار سرکوب» باشد، باعث میشود رعایت حجاب اخلاقاً مجاز نباشد؛ شما به لوازم این حرف و کلمات خود پایبند هستید؟ اگر حجاب «ابزار سرکوب» باشد، یعنی «ناحق» است، پس چگونه همزمان باور دارید که حجاب اختیاری «حق» است؟ به عبارتی همجواری «وجود حق رعایت حجاب» با «ناروایی استفاده از ابزار سرکوب» چگونه ممکن است؟ مگر اینکه به استدلال اخلاقی «حق ناحق بودن» تمسک کنید، که آن زمان شما باور دارید تمام زنان باحجاب، هرچند مخالف جمهوری اسلامی، عملشان ناحق است. میدانید با چنین باوری، چه کینهی اجتماعی ایجاد میشود؟ در حالی که «ابزار سرکوب» متنوع است. سالهاست مهریه، نفقه و... نوعی سرکوب علیه زنان هستند، به زنان توصیه میکنید مطلقاً ازدواج نکنند؟ سالهاست که بخشی از زنان درون حاکمیت، علیه حقوق یا منافع زنان جامعه فعالیت میکنند، آیا به زنان توصیه میکنید از زن بودن فارغ شوند؟ حجاب یک حق یا تکلیف شخصی است، و گزارهی «ابزار سرکوب» توجیهِ موجهی برای کنار گذاشتن یک حق یا تکلیف نیست.
سوم) حضرتعالی هم متخصص فقه هستید، هم اینکه در مسائل سیاسی فعالیتهای زیادی کردهاید. در کجای احکام فقهی یا اخلاقی و نظریههای سیاسی و اجتماعی بیان شده که «شرایط سیاسی» میتواند «حق» را به «ناحق» تبدیل کنند؟ اگر بپذیرید حجاب جدای از اینکه واجب شرعی است یا خیر، حق یا تکلیف شخصی است، «ابزار سرکوب» اساساً فاقد معنا در مقابل «حق شخصی» است. چه اینکه «حق» بالاتر از یک گزارهی بیسروته سیاسی است و حق تقدم دارد. عجیب است که با گزارهی «ابزار سرکوب» ناخواسته دارید «حق انتخابگری» را «ناحق» اعلام میکنید. وقتی حجاب امری شخصی باشد، ابزار سرکوب آن هم شخصی است، به عبارتی جمهوری اسلامی گویی شخص به شخص دارد چنین و چنان میکند. در کجای علومی که شما خواندهاید، گفته شده که بخشی از جامعه میتوانند «حق» را به «ناحق» تبدیل کنند؟
من در سه نکته سعی کردم نشان دهم که استدلال شما در اینکه «روسری یا حجاب»، «ابزار سرکوب» است، چه نتایج متناقضی به بار میآورد و چگونه حق زنانی از جامعه را که با انتخاب خود حجاب را برگزیدهاند، پایمال میکند. بهتر بود، به عنوان کسی که سالها در عرصهی حقوق زنان هستید، حامی انتخابگری زنان باشد و در مخالف با سیاستهای حاکمیت، حامی آن طیفی نباشید که اتفاقاً در پی حذف «انتخابگری» بخشی از زنان هستند.
با احترام
محمد موسوی عقیقی
۲۳ مهرماه ۱۴۰۲
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
Telegram
فکرکهای من | موسوی عقیقی
صدیقه وسمقی:
«من تا قبل از این با انتخاب خودم اگر [روسری] سر میکردم مشکلی نداشتم، اما وقتی این تبدیل به ابراز سرکوب شد، دیگه تحملاش برای من سخت است، [و] گذاشتنش روی سر انگار همکاری با سرکوبگران است».
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://ins…
«من تا قبل از این با انتخاب خودم اگر [روسری] سر میکردم مشکلی نداشتم، اما وقتی این تبدیل به ابراز سرکوب شد، دیگه تحملاش برای من سخت است، [و] گذاشتنش روی سر انگار همکاری با سرکوبگران است».
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://ins…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقیالدین مقریزی، تاریخنگار قرن هشتم قمری، در کتاب إمتاع الأسماع، در گزارشی آورده که:
روز جمعهای بود و پیامبر (در مسجد) نماز عصر را میخواند، ناگهان سگ سرخرنگی داخل شد، به سوی پیامبر آمد خود را میان دو دست او انداخت و سپس در آغوشاش جان داد. پیامبر که این صحنه را دید، نماز را قطع کرد و سر خود را به سوی پیرواناش چرخاند و پرسید: «چه کسی این حیوان را آزار داده است؟»، مردی از میان جمعیت برخاست و سنگ زدن را گردن گرفت. پیامبر گفت: او را در ساعتی که دعا مستجاب میشود، نفرین کردم.
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
روز جمعهای بود و پیامبر (در مسجد) نماز عصر را میخواند، ناگهان سگ سرخرنگی داخل شد، به سوی پیامبر آمد خود را میان دو دست او انداخت و سپس در آغوشاش جان داد. پیامبر که این صحنه را دید، نماز را قطع کرد و سر خود را به سوی پیرواناش چرخاند و پرسید: «چه کسی این حیوان را آزار داده است؟»، مردی از میان جمعیت برخاست و سنگ زدن را گردن گرفت. پیامبر گفت: او را در ساعتی که دعا مستجاب میشود، نفرین کردم.
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
🔴بخونید🔴
کتاب صوتی «حجاب شرعی در عصر پیامبر»
#محمد_موسوی_عقیقی
کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر(ص)» نوشتهی امیرحسین ترکاشوند در سال ۱۳۹۰ خورشیدی، به صورت محدود در میان فقیهان و پژوهشگران به صورت CD پخش و سپس در فضای مجازی در قالب فایل PDF منتشر گردید. این کتاب بیش از ۱۰۰۰ صفحه است.
نوشتهی ترکاشوند به سرعت مشهور شد و نقدهای زیادی را به صورت کتبی، جلسات یا مناظرات دریافت کرد.
ترکاشوند در این کتاب در سه موضوع تاریخی، قرآنی و فقهی حجاب در زمان حیات پیامبر اسلام بحث کرده است. او نظریهی جدیدی را پیرامون حجاب درانداخت و باور دارد آنچه که امروزه به عنوان حجاب شرعی معرفی و رعایت میشود، لزوماً همسان با زمان پیامبر و صدر اسلام نبوده است. ترکاشوند مباحثی که تا کنون در کتابهای تاریخی یا فقهی خاک خوردهاند را به نقد و بررسی کشاند.
⭕️ اکنون گروهی از دانشجویان همت کردهاند و تمامی این کتاب را در ۴۱ فایل به صورت کتاب صوتی درآوردهاند. حجم این فایلها ۱ گیگابایت و ۷۰۰ مگابایت است که از طریق لینک زیر در یک فایل ZIP میتوانید به صورت یکجا دانلود کنید:
https://www.tg-me.com/fekr_rak/749
🔹 همچنین میتوانید از لینک زیر، فایل PDF این کتاب را دریافت نمایید:
https://www.tg-me.com/baznegari/4
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
کتاب صوتی «حجاب شرعی در عصر پیامبر»
#محمد_موسوی_عقیقی
کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر(ص)» نوشتهی امیرحسین ترکاشوند در سال ۱۳۹۰ خورشیدی، به صورت محدود در میان فقیهان و پژوهشگران به صورت CD پخش و سپس در فضای مجازی در قالب فایل PDF منتشر گردید. این کتاب بیش از ۱۰۰۰ صفحه است.
نوشتهی ترکاشوند به سرعت مشهور شد و نقدهای زیادی را به صورت کتبی، جلسات یا مناظرات دریافت کرد.
ترکاشوند در این کتاب در سه موضوع تاریخی، قرآنی و فقهی حجاب در زمان حیات پیامبر اسلام بحث کرده است. او نظریهی جدیدی را پیرامون حجاب درانداخت و باور دارد آنچه که امروزه به عنوان حجاب شرعی معرفی و رعایت میشود، لزوماً همسان با زمان پیامبر و صدر اسلام نبوده است. ترکاشوند مباحثی که تا کنون در کتابهای تاریخی یا فقهی خاک خوردهاند را به نقد و بررسی کشاند.
⭕️ اکنون گروهی از دانشجویان همت کردهاند و تمامی این کتاب را در ۴۱ فایل به صورت کتاب صوتی درآوردهاند. حجم این فایلها ۱ گیگابایت و ۷۰۰ مگابایت است که از طریق لینک زیر در یک فایل ZIP میتوانید به صورت یکجا دانلود کنید:
https://www.tg-me.com/fekr_rak/749
🔹 همچنین میتوانید از لینک زیر، فایل PDF این کتاب را دریافت نمایید:
https://www.tg-me.com/baznegari/4
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
Telegram
فکرکهای من | موسوی عقیقی
بدبختی بشر دیندار یا حتی غیردیندار، از اینجا شروع میشود که یک اسقف، کشیش یا فقیه نظرات و تفاسیر خود دربارهی مسائل دینی انسان را «ضامن سعادت او در دو جهان» میخواند، و چنین باوری دارد که عمل به نظراتاش میتواند انسان را در جهان دنیوی و اخروی سعادتمند نماید، و در مقابل باور دارد که ترک نمودن نظراتاش میتواند انسان را در جهان دنیوی و اخروی، دچار عذاب و فلاکت کند. مشکلی با نظریهپردازی یا ارائهی فتوا نیست، مشکل با یکهتازی، انحصارگرایی، مقدسپنداری و عدم توجه به خواستهی انسانها از سوی افرادی است که خود را زعمای دینی میخوانند.
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
ناتوانی مردان / محدودیت زنان
🔸 ویدئوی ضمیمه شده را ببینید!
#محمد_موسوی_عقیقی
مردسالاری همیشهی تاریخ در ناتوانی، زنان را محدود میکردند، نه خودشان را. ناتوانیشان در چنین مواقعی باعث خودداری نمیشده بلکه دستوبال دیگری را میبستند تا بتوانند قدرت بیشتری داشته باشند. از همین رو به جای حرمت شنیدن صدای زن و گوش به تقوای خویش گرفتن، نخست صدای زنان را حرام کردند.
اساساً در تعارضات اجتماعی از قدرت خود نمیکاستند بلکه فشار را بیشتر میکردند.
من یک شاهد مثال دارم!
شنیدهاید روایاتی که میگوید زنان باید گردی صورت و دو دست از مُچ به پایین را بپوشانند؟ این روایات دربارهی پوشاندن و لباس زنان نیست!
در صدر اسلام مردان میرفتند به پیامبر(ص) میگفتند ما چه اندازه به زنان «نگاه» کنیم. پیامبر نیز حدودی مشخص کرد (گردی صورت و دو دست از مُچ)، ظاهراً مردان که نتوانستند چشم از زنان بپوشند، از توصیههای پیامبر وجوب حجاب سخت زنان را نتیجه گرفتند.
https://www.ddinstagram.com/reel/CzEyjcoNtP0/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
🔸 ویدئوی ضمیمه شده را ببینید!
#محمد_موسوی_عقیقی
مردسالاری همیشهی تاریخ در ناتوانی، زنان را محدود میکردند، نه خودشان را. ناتوانیشان در چنین مواقعی باعث خودداری نمیشده بلکه دستوبال دیگری را میبستند تا بتوانند قدرت بیشتری داشته باشند. از همین رو به جای حرمت شنیدن صدای زن و گوش به تقوای خویش گرفتن، نخست صدای زنان را حرام کردند.
اساساً در تعارضات اجتماعی از قدرت خود نمیکاستند بلکه فشار را بیشتر میکردند.
من یک شاهد مثال دارم!
شنیدهاید روایاتی که میگوید زنان باید گردی صورت و دو دست از مُچ به پایین را بپوشانند؟ این روایات دربارهی پوشاندن و لباس زنان نیست!
در صدر اسلام مردان میرفتند به پیامبر(ص) میگفتند ما چه اندازه به زنان «نگاه» کنیم. پیامبر نیز حدودی مشخص کرد (گردی صورت و دو دست از مُچ)، ظاهراً مردان که نتوانستند چشم از زنان بپوشند، از توصیههای پیامبر وجوب حجاب سخت زنان را نتیجه گرفتند.
https://www.ddinstagram.com/reel/CzEyjcoNtP0/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
InstaFix
@mousavi_aghighii
⭕ کپشن مهم! بخونید 🌹
مردسالاری همیشهی تاریخ در ناتوانی، زنان را محدود میکردند، نه خودشان را. ناتوانیشان در چنین مواقعی باعث خوددار
مردسالاری همیشهی تاریخ در ناتوانی، زنان را محدود میکردند، نه خودشان را. ناتوانیشان در چنین مواقعی باعث خوددار
فکرکهای من | موسوی عقیقی
ناتوانی مردان / محدودیت زنان 🔸 ویدئوی ضمیمه شده را ببینید! #محمد_موسوی_عقیقی مردسالاری همیشهی تاریخ در ناتوانی، زنان را محدود میکردند، نه خودشان را. ناتوانیشان در چنین مواقعی باعث خودداری نمیشده بلکه دستوبال دیگری را میبستند تا بتوانند قدرت بیشتری…
آیتالله خامنهای و جواز خوانندگی زنان
#محمد_موسوی_عقیقی
در راستای نقدهای زیاد به این ویدئو و قرائت یک زن:
https://www.tg-me.com/fekr_rak/756
تصمیم گرفتم به صورت موردی خوانندگی زنان را در نظرات فقهی رهبر جمهوری اسلامی ایران پیگیری کنم.
آیتالله حسینی خامنهای از جمله فقیهانی است که در میان فقهای کنونی، نظر متفاوتی دربارهی موسیقی و آوازخواندن زنان دارد. او در کتاب فتوایی خود به نام «أجوبة الإستفتائات» در پاسخ به پرسش ۱۱۳۰، موسیقی حرام را چیزی میداند که به واسطهی ویژگیهای ذاتیاش انسان را از یاد خدا دور کند و به سمت بیبند و باری سوق دهد. لذا در نگاه خامنهای موسیقی میتواند سه نوع باشد و وجه مخالفت او با گزینهی سوم است:
(۱) موسیقیای که انسان را به یاد خدا میاندازد.
(۲) موسیقیای که انسان را به یاد خدا نمیاندازد.
(۳) موسیقیای که انسان را از یاد خدا دور میکند.
او در پرسش ۱۱۳۱ توضیح داده که موسیقی حرام، چیزی است که «لهوی» بوده و مناسب «مجالس گناه» باشد. البته از ظاهر پاسخ او به پرسش ۱۱۳۲ برمیآید که اگر موسیقی لهوی باشد ولی مناسبتی با مجلس گناه نداشته باشد، حرام نیست.
خامنهای باور دارد «غنا» صوت «ترجیعداری» است که همراه با «طرب» و مناسب با «مجالس گناه» باشد، از همین جهت تعریف او شامل غنای ترجیعدار بدون طرب نمی شود! همچنین مطابق نظر او، با توجه به پرسش ۱۱۴۱، تشخیص موسیقیهای حرام با عرف و خود مکلف است و اگر کسی از مکلفین یک موسیقی را جایز بداند و گوش دهد و دیگری حرام بداند، فرد دوم حق ندارد به کسی که آن موسیقی را گوش میدهد، ایراد بگیرد. به عبارتی او «مرجع تشخیص موضوع» در «موسیقی و خوانندگی» را نه نهادهای حکومتی یا حوزهی علمیه یا گروه خاصی از جامعه بلکه یک به یک عرف میداند.
خامنهای حرمت غنا را برای زن و مرد مشترک میداند و میانشان تفاوتی نمیگذارد. او در پاسخ به پرسش ۱۱۴۶ میگوید اگر زنی در شعر یا آواز صدای آهنگین یا آهنگداری داشت در صورت نبودن «غنای مناسب مجالس گناه»، «عدم لذت جنسی در گوشدادن»، شنیدن این آواز برای مردان اشکال ندارد. او در پسش ۱۱۵۶ تنها گوشسپردن به غنای حرام را برای مردان جایز نمیداند و به تعبیری حرمت ذاتی و مطلق آواز زنان قائل نیست، مگر آنکه مواردی همچون «طرب»، «مناسب با مجالس گناه» در آواز و گوشدادن بار شود.
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
#محمد_موسوی_عقیقی
در راستای نقدهای زیاد به این ویدئو و قرائت یک زن:
https://www.tg-me.com/fekr_rak/756
تصمیم گرفتم به صورت موردی خوانندگی زنان را در نظرات فقهی رهبر جمهوری اسلامی ایران پیگیری کنم.
آیتالله حسینی خامنهای از جمله فقیهانی است که در میان فقهای کنونی، نظر متفاوتی دربارهی موسیقی و آوازخواندن زنان دارد. او در کتاب فتوایی خود به نام «أجوبة الإستفتائات» در پاسخ به پرسش ۱۱۳۰، موسیقی حرام را چیزی میداند که به واسطهی ویژگیهای ذاتیاش انسان را از یاد خدا دور کند و به سمت بیبند و باری سوق دهد. لذا در نگاه خامنهای موسیقی میتواند سه نوع باشد و وجه مخالفت او با گزینهی سوم است:
(۱) موسیقیای که انسان را به یاد خدا میاندازد.
(۲) موسیقیای که انسان را به یاد خدا نمیاندازد.
(۳) موسیقیای که انسان را از یاد خدا دور میکند.
او در پرسش ۱۱۳۱ توضیح داده که موسیقی حرام، چیزی است که «لهوی» بوده و مناسب «مجالس گناه» باشد. البته از ظاهر پاسخ او به پرسش ۱۱۳۲ برمیآید که اگر موسیقی لهوی باشد ولی مناسبتی با مجلس گناه نداشته باشد، حرام نیست.
خامنهای باور دارد «غنا» صوت «ترجیعداری» است که همراه با «طرب» و مناسب با «مجالس گناه» باشد، از همین جهت تعریف او شامل غنای ترجیعدار بدون طرب نمی شود! همچنین مطابق نظر او، با توجه به پرسش ۱۱۴۱، تشخیص موسیقیهای حرام با عرف و خود مکلف است و اگر کسی از مکلفین یک موسیقی را جایز بداند و گوش دهد و دیگری حرام بداند، فرد دوم حق ندارد به کسی که آن موسیقی را گوش میدهد، ایراد بگیرد. به عبارتی او «مرجع تشخیص موضوع» در «موسیقی و خوانندگی» را نه نهادهای حکومتی یا حوزهی علمیه یا گروه خاصی از جامعه بلکه یک به یک عرف میداند.
خامنهای حرمت غنا را برای زن و مرد مشترک میداند و میانشان تفاوتی نمیگذارد. او در پاسخ به پرسش ۱۱۴۶ میگوید اگر زنی در شعر یا آواز صدای آهنگین یا آهنگداری داشت در صورت نبودن «غنای مناسب مجالس گناه»، «عدم لذت جنسی در گوشدادن»، شنیدن این آواز برای مردان اشکال ندارد. او در پسش ۱۱۵۶ تنها گوشسپردن به غنای حرام را برای مردان جایز نمیداند و به تعبیری حرمت ذاتی و مطلق آواز زنان قائل نیست، مگر آنکه مواردی همچون «طرب»، «مناسب با مجالس گناه» در آواز و گوشدادن بار شود.
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
Telegram
فکرکهای من | موسوی عقیقی
ناتوانی مردان / محدودیت زنان
🔸 ویدئوی ضمیمه شده را ببینید!
#محمد_موسوی_عقیقی
مردسالاری همیشهی تاریخ در ناتوانی، زنان را محدود میکردند، نه خودشان را. ناتوانیشان در چنین مواقعی باعث خودداری نمیشده بلکه دستوبال دیگری را میبستند تا بتوانند قدرت بیشتری…
🔸 ویدئوی ضمیمه شده را ببینید!
#محمد_موسوی_عقیقی
مردسالاری همیشهی تاریخ در ناتوانی، زنان را محدود میکردند، نه خودشان را. ناتوانیشان در چنین مواقعی باعث خودداری نمیشده بلکه دستوبال دیگری را میبستند تا بتوانند قدرت بیشتری…
Forwarded from اصول فقه و دانش های زبانی
عقل فقهی(نسخه کامل). عباس یزدانی.pdf
10.4 MB
نسخه کامل عقل فقهی
حدوداً ۶ سال قبل نسخه ای نیمه کامل از کتاب عقل فقهی مرحوم عباس یزدانی و همچنین نسخه عربی کتاب که توسط سید احمد القبانجی( العقل الفقهی ) ترجمه شده بود در همین کانال بارگزاری گردید.
اکنون نسخه ای کاملتر از این کتاب در دسترس است که ۱۴ عنوان پایانی که در نسخه قبلی نیامده در آن موجود می باشد که برای استفاده اهل تحقیق و همچنین رعایت امانت در انتشار کامل تألیف آن مرحوم بارگزاری میشود.
@osolefeghh
حدوداً ۶ سال قبل نسخه ای نیمه کامل از کتاب عقل فقهی مرحوم عباس یزدانی و همچنین نسخه عربی کتاب که توسط سید احمد القبانجی( العقل الفقهی ) ترجمه شده بود در همین کانال بارگزاری گردید.
اکنون نسخه ای کاملتر از این کتاب در دسترس است که ۱۴ عنوان پایانی که در نسخه قبلی نیامده در آن موجود می باشد که برای استفاده اهل تحقیق و همچنین رعایت امانت در انتشار کامل تألیف آن مرحوم بارگزاری میشود.
@osolefeghh
ناروشمندی فهم فقیه / ۱
(مطالعهی موردی: حرمت استفاده از آلات موسیقی)
#محمد_موسوی_عقیقی
یکی از مهمترین دلایلی که برای حرام بودن موسیقی آورده میشود، «حرمت استفاده از آلات موسیقی» است. این حرمت امروزه آنقدر قطعی شمرده میشود که فقیهی مانند ابوالقاسم خوئی باور به ضروریِ دین بودن حرمت استفاده از آلات موسیقی دارد. حال این به چه معنایی است؟ به این معنا مه اگر کسی بگوید استفاده از آلات موسیقی حرام نیست از دین خارج شده است.
بحث من در اینجا دربارهی این نیست که استفاده از آلات موسیقی جایز است یا خیر. بلکه تنها میخواهم این را توضیح بدهم که چگونه فقیهان شیعه ناروشمند و بدون تحقیق به حرمت قطعی «استفاده از آلات موسیقی» رسیدهاند.
با در نظر گرفتن ضعف سندی و دلالی روایات ذیل این موضوع (که خارج بحث ما است)، مهمترین دلیل برای این حرمت امروزه «اجماع» شمرده میشود. اجماع یعنی تمام فقهای شیعه باور دارند که استفاده از آلات موسیقی جایز نیست.
🔸ولی آیا این دلیل و استناد به اجماع درست است؟
این موضوع از زمان شیخ مفید در کتابهای فقهی مطرح شده است. شاگرد مفید یعنی شیخ طوسی فقیهی است که به مطرح کردن اجماع در احکام فقهی معروف است. اساساً بسیاری از مسائلی که گفته میشود فقیهان بر روی آن اجماع دارند، از شیخ طوسی گرفته شده یا مبتنی بر ادعای او است (به عنوان اجماع بر سر نجاست سگ). با این حال شیخ طوسی، در موضوع «استفاده از آلات موسیقی» اصلاً تعبیر اجماع را به کار نبرده است. مرتضی علمالهدی فقیهِ معاصر طوسی نیز چنین ادعایی نکرده است. ابوالصلاح حلبی و ابن براج تا محقق حلی هم چنین ادعایی نداشتهاند.
این رویه ادامه داشته تا زمانی که به علامهی حلی میرسیم. این فقیه نیز اجماع را مطرح نکرده و تنها به «بلا خلافٍ» یعنی حرمت استفاده از آلات موسیقی مخالفی ندارد، اکتفا نموده است. اما این تعبیر در فرایند استنباط فقه اعتباری ندارد زیرا بلاخلافٍ، فرضیه است نه یک مستند و حتی ملجأ فقهی.
پس از علامهی حلی، محقق بحرانی یا شهید ثانی هم همین تعبیر را به کار برده و ادعای اجماع نکردهاند. حتی محقق سبزواری میگوید «لا أعرف خلافاً» یعنی من فتوایی خلاف «حرمت استفاده از آلات موسیقی» نمیشناسم یا ندیدهام.
به عبارتی از زمان شیخ مفید یعنی قرن چهارم هجری تا قرن دهم هجری هیچ فقیهی ادعای اجماع نکرده است. اما بهیکباره مقدس اردبیلی (صاحب مجمعالفائدة) در قرن دهم هجری بیان داشت دلیل حرمت استفاده از آلات موسیقی اجماع است. بعد از او جعفر کاشفالغطا این ادعا را تکرار کرده است. البته ادعای این دو فقیه با عباراتی چون «لعل / الظاهر» همراه بوده که نشان میدهد به چنین اجماعی قطعیت نداشتهاند.
اما بهیکباره نخست محقق طباطبایی (صاحب ریاضالمسائل) در قرن دوازدهم هجری و سپس محقق نراقی (صاحب مستندالشیعة) در قرن سیزدهم هجری، یعنی نزدیک هزار سال بعد از مفید و طوسی، با قطعیت ادعای اجماع مینمایند. بعد از نراقی دیگر فقیهانی مانند محمدحسن نجفی (صاحب جواهرالکلام)، همگی یک به یک ادعای اجماع کردهاند؛ تا زمانی که فقیهی مانند ابوالقاسم خویی بیان داشته «حرمت استفاده از آلات موسیقی» ضروری دین بوده یا مانند تقی قمی باور دارد چنین حرمتی، جزو بدیهیات دین محسوب میشود.
این نکته را برخی فقیهان شیعه نیز متوجه شدهاند. محمدجواد عاملی در قرن دوازدهم هجری در کتاب مفتاحالکرامة صریحاً به محقق طباطبایی تذکر میدهد که این اجماع کجا نقل شده است که اثری از آن در دسترس نیست؟ او سپس توضیح میدهد که من چهل کتاب فقهی را بررسی کردهام و هیچ فقیهی ادعای اجماع ننموده است.
نتیجهی بحث اینکه؛ موضوعی که امروزه فتوا و حکم شرعی قطعی میان فقیهان و جامعهی مسلمانان شناخته میشود، چه اندازه ناروشمند و بیمبنا شکل گرفته است! بهگونهای که بزرگترین دلیل آن یعنی اجماع هیچ سابقهی تاریخی در میان فقیهان ندارد و بر اساس یک ادعای بیهودهای شکل گرفته که مستندی برای آن در دسترس نیست. به باور من نباید گمان کرد که همهی احکام فقهی را یک فقیه ریز به ریز بررسی کرده و برای هر چیزی که بیان کرده، مستند فقهی خاص و موجهی دارد. گاهی در بیان احکام فقهی، فقیه تقلیدوارانه، نه اینکه استنباط کند، بلکه چنان هیمنهی فقیهان گذشته او را در برگرفته که چیزی غیر از آن نمیفهمد و نمیتواند خلاف آن نظری ابراز کند.
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
(مطالعهی موردی: حرمت استفاده از آلات موسیقی)
#محمد_موسوی_عقیقی
یکی از مهمترین دلایلی که برای حرام بودن موسیقی آورده میشود، «حرمت استفاده از آلات موسیقی» است. این حرمت امروزه آنقدر قطعی شمرده میشود که فقیهی مانند ابوالقاسم خوئی باور به ضروریِ دین بودن حرمت استفاده از آلات موسیقی دارد. حال این به چه معنایی است؟ به این معنا مه اگر کسی بگوید استفاده از آلات موسیقی حرام نیست از دین خارج شده است.
بحث من در اینجا دربارهی این نیست که استفاده از آلات موسیقی جایز است یا خیر. بلکه تنها میخواهم این را توضیح بدهم که چگونه فقیهان شیعه ناروشمند و بدون تحقیق به حرمت قطعی «استفاده از آلات موسیقی» رسیدهاند.
با در نظر گرفتن ضعف سندی و دلالی روایات ذیل این موضوع (که خارج بحث ما است)، مهمترین دلیل برای این حرمت امروزه «اجماع» شمرده میشود. اجماع یعنی تمام فقهای شیعه باور دارند که استفاده از آلات موسیقی جایز نیست.
🔸ولی آیا این دلیل و استناد به اجماع درست است؟
این موضوع از زمان شیخ مفید در کتابهای فقهی مطرح شده است. شاگرد مفید یعنی شیخ طوسی فقیهی است که به مطرح کردن اجماع در احکام فقهی معروف است. اساساً بسیاری از مسائلی که گفته میشود فقیهان بر روی آن اجماع دارند، از شیخ طوسی گرفته شده یا مبتنی بر ادعای او است (به عنوان اجماع بر سر نجاست سگ). با این حال شیخ طوسی، در موضوع «استفاده از آلات موسیقی» اصلاً تعبیر اجماع را به کار نبرده است. مرتضی علمالهدی فقیهِ معاصر طوسی نیز چنین ادعایی نکرده است. ابوالصلاح حلبی و ابن براج تا محقق حلی هم چنین ادعایی نداشتهاند.
این رویه ادامه داشته تا زمانی که به علامهی حلی میرسیم. این فقیه نیز اجماع را مطرح نکرده و تنها به «بلا خلافٍ» یعنی حرمت استفاده از آلات موسیقی مخالفی ندارد، اکتفا نموده است. اما این تعبیر در فرایند استنباط فقه اعتباری ندارد زیرا بلاخلافٍ، فرضیه است نه یک مستند و حتی ملجأ فقهی.
پس از علامهی حلی، محقق بحرانی یا شهید ثانی هم همین تعبیر را به کار برده و ادعای اجماع نکردهاند. حتی محقق سبزواری میگوید «لا أعرف خلافاً» یعنی من فتوایی خلاف «حرمت استفاده از آلات موسیقی» نمیشناسم یا ندیدهام.
به عبارتی از زمان شیخ مفید یعنی قرن چهارم هجری تا قرن دهم هجری هیچ فقیهی ادعای اجماع نکرده است. اما بهیکباره مقدس اردبیلی (صاحب مجمعالفائدة) در قرن دهم هجری بیان داشت دلیل حرمت استفاده از آلات موسیقی اجماع است. بعد از او جعفر کاشفالغطا این ادعا را تکرار کرده است. البته ادعای این دو فقیه با عباراتی چون «لعل / الظاهر» همراه بوده که نشان میدهد به چنین اجماعی قطعیت نداشتهاند.
اما بهیکباره نخست محقق طباطبایی (صاحب ریاضالمسائل) در قرن دوازدهم هجری و سپس محقق نراقی (صاحب مستندالشیعة) در قرن سیزدهم هجری، یعنی نزدیک هزار سال بعد از مفید و طوسی، با قطعیت ادعای اجماع مینمایند. بعد از نراقی دیگر فقیهانی مانند محمدحسن نجفی (صاحب جواهرالکلام)، همگی یک به یک ادعای اجماع کردهاند؛ تا زمانی که فقیهی مانند ابوالقاسم خویی بیان داشته «حرمت استفاده از آلات موسیقی» ضروری دین بوده یا مانند تقی قمی باور دارد چنین حرمتی، جزو بدیهیات دین محسوب میشود.
این نکته را برخی فقیهان شیعه نیز متوجه شدهاند. محمدجواد عاملی در قرن دوازدهم هجری در کتاب مفتاحالکرامة صریحاً به محقق طباطبایی تذکر میدهد که این اجماع کجا نقل شده است که اثری از آن در دسترس نیست؟ او سپس توضیح میدهد که من چهل کتاب فقهی را بررسی کردهام و هیچ فقیهی ادعای اجماع ننموده است.
نتیجهی بحث اینکه؛ موضوعی که امروزه فتوا و حکم شرعی قطعی میان فقیهان و جامعهی مسلمانان شناخته میشود، چه اندازه ناروشمند و بیمبنا شکل گرفته است! بهگونهای که بزرگترین دلیل آن یعنی اجماع هیچ سابقهی تاریخی در میان فقیهان ندارد و بر اساس یک ادعای بیهودهای شکل گرفته که مستندی برای آن در دسترس نیست. به باور من نباید گمان کرد که همهی احکام فقهی را یک فقیه ریز به ریز بررسی کرده و برای هر چیزی که بیان کرده، مستند فقهی خاص و موجهی دارد. گاهی در بیان احکام فقهی، فقیه تقلیدوارانه، نه اینکه استنباط کند، بلکه چنان هیمنهی فقیهان گذشته او را در برگرفته که چیزی غیر از آن نمیفهمد و نمیتواند خلاف آن نظری ابراز کند.
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
Forwarded from اصول فقه و دانش های زبانی
مؤسس حوزه قم و کشف حجاب!
در سالهایی که استفاده از چادر برای خانمها ممنوع بود، یک بار خانمی که پالتویی بلند پوشیده و کلاهی بر سر نهاده و به این ترتیب خود را پوشانیده بود، خدمت مرحوم حائری رسید و از ایشان پرسید: آیا این لباس من به عنوان حجاب شرعی پذیرفته است؟ ایشان گفتند: بلی. یکی از آقایانِ حاضر از سر مصلحت اندیشی به آقا گفت این جوابِ شما برایتان مشکل درست میکند؛ و متدینینی که حجاب را منحصر به چادر میدانند، خواهند گفت که شما فتوایی بر خلاف حجاب دادهاید. ایشان در پاسخ گفتند: آنچه من گفتم حکم الهی بود و به خاطر حرف این و آن هم حق ندارم که آنچه حکم خداست، به صورتی غیرحقیقی و نادرست عرضه کنم.
نقل ذکر شده از عبدالکریم حائری یزدی توسط علی اکبر ثبوت مؤید ادعای موسی شبیری زنجانی است که در ج۳ جرعهای از دریا دستورِ کشف حجاب پهلوی اول را صرفاً ممنوعیت چادر عنوان میکنند!
@osolefeghh
در سالهایی که استفاده از چادر برای خانمها ممنوع بود، یک بار خانمی که پالتویی بلند پوشیده و کلاهی بر سر نهاده و به این ترتیب خود را پوشانیده بود، خدمت مرحوم حائری رسید و از ایشان پرسید: آیا این لباس من به عنوان حجاب شرعی پذیرفته است؟ ایشان گفتند: بلی. یکی از آقایانِ حاضر از سر مصلحت اندیشی به آقا گفت این جوابِ شما برایتان مشکل درست میکند؛ و متدینینی که حجاب را منحصر به چادر میدانند، خواهند گفت که شما فتوایی بر خلاف حجاب دادهاید. ایشان در پاسخ گفتند: آنچه من گفتم حکم الهی بود و به خاطر حرف این و آن هم حق ندارم که آنچه حکم خداست، به صورتی غیرحقیقی و نادرست عرضه کنم.
نقل ذکر شده از عبدالکریم حائری یزدی توسط علی اکبر ثبوت مؤید ادعای موسی شبیری زنجانی است که در ج۳ جرعهای از دریا دستورِ کشف حجاب پهلوی اول را صرفاً ممنوعیت چادر عنوان میکنند!
@osolefeghh
⭕️ استدلال قرآنی در نجس نبودن سگ
#محمد_موسوی_عقیقی
نجاست سگ، دو دلیل عمده دارد: نخست روایات و دوم اجماع فقیهان.
در روایات دو دستهی مهم وجود دارد:
(۱) روایاتی که بیان کردهاند زمانی که سگ به لباس مردی برخورد کرد، اگر سگ خیس بود لباس شسته شده و اگر خشک بود، به لباس آب پاشیده شود.
(۲) روایاتی که بیان کردهاند اگر سگ از ظرفی آب نوشید یا غذایی خورد، از نیمشرب یا نیمخوردهی او نمیتوان برای وضو یا تغذیه استفاده کرد.
روایات دستهی اول جدای از اینکه محل بحث من نیستند، به دلیل تعارضات درونمتنی یا برونمتنی و روایات مخالف، اعتباری ندارند. روایات دستهی دوم نیز با اغماض مربوط به دهان و بذاق سگ خواهند بود و موضوع خاص دارد، اما فقیهان از این روایات نجاست ذاتی سگ را نتیجه گرفتهاند. استدلال من در خصوص رد قرآنی روایات دستهی دوم است.
قرآن، کتابِ محمد(ص)، در آیهی ۴ سورهی مائده بیان داشته که:
«ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللهِ عَلَيْهِ - سگهاى تعليم يافته كه از آنچه خداوند به شما ياد داده به آنها تعليم دادهايد، از آنچه براى شما نگه مىدارند، بخوريد؛ و نام خدا را [به موقع خوردن] بر آن ببريد».
در اینجا باید چند نکته را بیان داشت:
🔸الف) در آیهی مورد بحث، قرآن از واژهی صید استفاده نکرده بلکه بیان داشته: «أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ» یعنی «برای شما نگه داشتهاند». به عبارتی آیه در مقام بیان آن است اگر سگ حیوانی را شکار کرد و آن را برای شما نگهداشت، میتوانید از آن، پس از نامبردنِ خداوند، بخورید. دلیل این است که در «اذْكُرُوا اسْمَ اللهِ عَلَيْهِ»، ضمیر «عَلَيْهِ» به حیوان صید شده میرسد نه کلب، لذا نامبردن از خداوند برای خوردن است نه برای شکار. «أَمْسَكْنَ» نیز «فعل ماضی» است و معنای «گرفته شده» میدهد نه «گرفته خواهد شد».
🔹ب) در آیه بیان شده که: «فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ». این فراز به عبارتی اینگونه است: «فَكُلُوا مِنْ مَّا ...».
در اینجا «مِمَّا/مِنْ مَّا» دو معنا دارد:
(۱) «از» که صرفاً حرف اضافه است: «از آنچه که برای شما نگه داشته بخورید».
(۲) «بخشی از» که معنای «تبعیضیه» دارد: «بخشی از آنچه که برای شما نگه داشته را بخورید».
اگر معنای اول منظور باشد، به قطعیت شامل نیمخوردهی سگ خواهد شد؛ اما اگر مراد آیه تبعیضیه باشد، به نظرم نمیتوان آن را «بخشی که حیوان نخورده» معنا کرد؛ زیرا در آیه بیان شده «مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ» یعنی از آن چیزی که برای شما نگه داشته نه آن چیزی که شکار کرده است. به عبارتی تبعیض برای انسان است نه نیمخوردهی سگ؛ ضمن اینکه لزوماً اینطور نیست سگ حیوان را نیمخورده کند، پس یا کل یا بخشی از حیوان را نگه داشته است. علاوه بر این اگر منظور نیمخورده باشد، آیه میگوید بخشی از آنچه برای شما نگه داشته را بخورید نه آن چیزی که سهم حیوان است. همچنین تبعیض در ««فَكُلُوا مِمَّا» به فراز نخست آیه مربوط میشود: «أُحِلَّ لَكُمُ ٱلطَّيِّبَٰتُ»، یعنی آن چیزی که در حیوان پاکیزه است خورده شود و مربوط به نیمخوردهی سگ نخواهد بود.
لذا برخی مفسران جدای از آنکه بیان کردهاند این آیه دلالت بر جواز نیمخوردهی سگ دارد (المیزان، ج،۵، ص۳۲۴)، عدهی زیادی معنای تبعیض را نه نیمخوردهی سگ بلکه اجزای حرام برشمردهاند. (الفرقان، ج۸، ص۸۷؛ مفاتیح الغیب، ج۱۱، ص۲۹۴)
ولی در عمده یا تمامی آیات قرآن که «مِمَّا/مِنْ مَّا» بیان شده، معنای تبعیضیه ندارد، از همین جهت به دلیل «حجیت غالب گفتاریِ متن»، برداشت تبعیض از این فراز خطا خواهد بود.
🔸ج) مؤید این تفسیر روایتی در الکافی کلینی است. در روایتی جمیل بن دراج از امام جعفرصادق پرسیده است: «مردی سگی را به شکار میفرستد و سگ شکار را میگیرد و مرد چاقویی ندارد که با آن حیوان را سر ببرد، آیا باید بگذارد که سگ حیوان را بکشد و بخورد؟» امام چنین پاسخ داده که: «مشکلی نیست زیرا در خداوند گفته است: بخورید از آنچه که برای شما نگه داشتهاند».(«أَ یَدَعُهُ حَتَّی یَقْتُلَهُ وَ یَأْکُلَ مِنْهُ قَالَ لَا بَأْسَ قَالَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ»: الکافی، ج۶، ص۲۰۴)
نتیجه اینکه؛
مطابق آیهی قرآن و تفسیری که از آن شد و البته روایاتی که ذیل آیه در معتبرترین کتابهای روایی شیعه آمده، اگر سگی شکاری گرفته باشد و بخشی از آن حیوان را خورده باشد، میتوان از آن بخشی که سگ نیز خورده برای تغذیه استفاده کرد در حالی که نیاز به شستن ندارد. لذا روایات نیمخورده و نیمشرب، به دلیل مخالفت با آیه، دلالتی بر نجاست کلب نخواهند داشت و تنها میتوان بیان کرد که استفاده از نیمشرب سگ، مطابق برخی روایات، برای وضو گرفتن صحیح نیست.
✖️موسوی عقیقی| @fekr_rak
#محمد_موسوی_عقیقی
نجاست سگ، دو دلیل عمده دارد: نخست روایات و دوم اجماع فقیهان.
در روایات دو دستهی مهم وجود دارد:
(۱) روایاتی که بیان کردهاند زمانی که سگ به لباس مردی برخورد کرد، اگر سگ خیس بود لباس شسته شده و اگر خشک بود، به لباس آب پاشیده شود.
(۲) روایاتی که بیان کردهاند اگر سگ از ظرفی آب نوشید یا غذایی خورد، از نیمشرب یا نیمخوردهی او نمیتوان برای وضو یا تغذیه استفاده کرد.
روایات دستهی اول جدای از اینکه محل بحث من نیستند، به دلیل تعارضات درونمتنی یا برونمتنی و روایات مخالف، اعتباری ندارند. روایات دستهی دوم نیز با اغماض مربوط به دهان و بذاق سگ خواهند بود و موضوع خاص دارد، اما فقیهان از این روایات نجاست ذاتی سگ را نتیجه گرفتهاند. استدلال من در خصوص رد قرآنی روایات دستهی دوم است.
قرآن، کتابِ محمد(ص)، در آیهی ۴ سورهی مائده بیان داشته که:
«ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللهِ عَلَيْهِ - سگهاى تعليم يافته كه از آنچه خداوند به شما ياد داده به آنها تعليم دادهايد، از آنچه براى شما نگه مىدارند، بخوريد؛ و نام خدا را [به موقع خوردن] بر آن ببريد».
در اینجا باید چند نکته را بیان داشت:
🔸الف) در آیهی مورد بحث، قرآن از واژهی صید استفاده نکرده بلکه بیان داشته: «أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ» یعنی «برای شما نگه داشتهاند». به عبارتی آیه در مقام بیان آن است اگر سگ حیوانی را شکار کرد و آن را برای شما نگهداشت، میتوانید از آن، پس از نامبردنِ خداوند، بخورید. دلیل این است که در «اذْكُرُوا اسْمَ اللهِ عَلَيْهِ»، ضمیر «عَلَيْهِ» به حیوان صید شده میرسد نه کلب، لذا نامبردن از خداوند برای خوردن است نه برای شکار. «أَمْسَكْنَ» نیز «فعل ماضی» است و معنای «گرفته شده» میدهد نه «گرفته خواهد شد».
🔹ب) در آیه بیان شده که: «فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ». این فراز به عبارتی اینگونه است: «فَكُلُوا مِنْ مَّا ...».
در اینجا «مِمَّا/مِنْ مَّا» دو معنا دارد:
(۱) «از» که صرفاً حرف اضافه است: «از آنچه که برای شما نگه داشته بخورید».
(۲) «بخشی از» که معنای «تبعیضیه» دارد: «بخشی از آنچه که برای شما نگه داشته را بخورید».
اگر معنای اول منظور باشد، به قطعیت شامل نیمخوردهی سگ خواهد شد؛ اما اگر مراد آیه تبعیضیه باشد، به نظرم نمیتوان آن را «بخشی که حیوان نخورده» معنا کرد؛ زیرا در آیه بیان شده «مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ» یعنی از آن چیزی که برای شما نگه داشته نه آن چیزی که شکار کرده است. به عبارتی تبعیض برای انسان است نه نیمخوردهی سگ؛ ضمن اینکه لزوماً اینطور نیست سگ حیوان را نیمخورده کند، پس یا کل یا بخشی از حیوان را نگه داشته است. علاوه بر این اگر منظور نیمخورده باشد، آیه میگوید بخشی از آنچه برای شما نگه داشته را بخورید نه آن چیزی که سهم حیوان است. همچنین تبعیض در ««فَكُلُوا مِمَّا» به فراز نخست آیه مربوط میشود: «أُحِلَّ لَكُمُ ٱلطَّيِّبَٰتُ»، یعنی آن چیزی که در حیوان پاکیزه است خورده شود و مربوط به نیمخوردهی سگ نخواهد بود.
لذا برخی مفسران جدای از آنکه بیان کردهاند این آیه دلالت بر جواز نیمخوردهی سگ دارد (المیزان، ج،۵، ص۳۲۴)، عدهی زیادی معنای تبعیض را نه نیمخوردهی سگ بلکه اجزای حرام برشمردهاند. (الفرقان، ج۸، ص۸۷؛ مفاتیح الغیب، ج۱۱، ص۲۹۴)
ولی در عمده یا تمامی آیات قرآن که «مِمَّا/مِنْ مَّا» بیان شده، معنای تبعیضیه ندارد، از همین جهت به دلیل «حجیت غالب گفتاریِ متن»، برداشت تبعیض از این فراز خطا خواهد بود.
🔸ج) مؤید این تفسیر روایتی در الکافی کلینی است. در روایتی جمیل بن دراج از امام جعفرصادق پرسیده است: «مردی سگی را به شکار میفرستد و سگ شکار را میگیرد و مرد چاقویی ندارد که با آن حیوان را سر ببرد، آیا باید بگذارد که سگ حیوان را بکشد و بخورد؟» امام چنین پاسخ داده که: «مشکلی نیست زیرا در خداوند گفته است: بخورید از آنچه که برای شما نگه داشتهاند».(«أَ یَدَعُهُ حَتَّی یَقْتُلَهُ وَ یَأْکُلَ مِنْهُ قَالَ لَا بَأْسَ قَالَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ»: الکافی، ج۶، ص۲۰۴)
نتیجه اینکه؛
مطابق آیهی قرآن و تفسیری که از آن شد و البته روایاتی که ذیل آیه در معتبرترین کتابهای روایی شیعه آمده، اگر سگی شکاری گرفته باشد و بخشی از آن حیوان را خورده باشد، میتوان از آن بخشی که سگ نیز خورده برای تغذیه استفاده کرد در حالی که نیاز به شستن ندارد. لذا روایات نیمخورده و نیمشرب، به دلیل مخالفت با آیه، دلالتی بر نجاست کلب نخواهند داشت و تنها میتوان بیان کرد که استفاده از نیمشرب سگ، مطابق برخی روایات، برای وضو گرفتن صحیح نیست.
✖️موسوی عقیقی| @fekr_rak
Forwarded from فکرکهای من | موسوی عقیقی
⭕️ نظریهای جدید دربارهی حجاب
مقالهی «بازخوانی انتقادی آراء حجاب در ادوار فقه : بررسی حکم حجاب موی سر زنان»، در مجلهی نقد دینی منتشر شد.
در این مقاله نشان دادهام که در ادوار فقه شیعه، فتاوای فقیهان پیرامون واجب بودن یا نبودن پوشاندن موی سر، اختلافی بوده و به لحاظ مبانی فقه سنتی، رأی کسانی که قائل به وجوب پوشاندن موی نظر دارند، موجه و مستند نیست.
🔸 میتوانید فایل پیدیاف مقاله را از این لینک دانلود نمایید:
https://www.tg-me.com/fekr_rak/737
🔹 یا مقاله را به صورت آنلاین از طریق لینک زیر بخوانید:
https://www.naqdedini.org/140206-12/
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
مقالهی «بازخوانی انتقادی آراء حجاب در ادوار فقه : بررسی حکم حجاب موی سر زنان»، در مجلهی نقد دینی منتشر شد.
در این مقاله نشان دادهام که در ادوار فقه شیعه، فتاوای فقیهان پیرامون واجب بودن یا نبودن پوشاندن موی سر، اختلافی بوده و به لحاظ مبانی فقه سنتی، رأی کسانی که قائل به وجوب پوشاندن موی نظر دارند، موجه و مستند نیست.
🔸 میتوانید فایل پیدیاف مقاله را از این لینک دانلود نمایید:
https://www.tg-me.com/fekr_rak/737
🔹 یا مقاله را به صورت آنلاین از طریق لینک زیر بخوانید:
https://www.naqdedini.org/140206-12/
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
Telegram
فکرکهای من | موسوی عقیقی
NAQD-10-PDF-12.pdf
مناقشهای_در_ادلهی_اجتناب_از_گربه.pdf
154.2 KB
مناقشهای در ادلهی اجتناب از گربه
فکرکهای من | موسوی عقیقی
مناقشهای_در_ادلهی_اجتناب_از_گربه.pdf
💢 مناقشهای در ادلهی اجتناب از گربه
#محمد_موسوی_عقیقی
🔸دانلود کامل مقاله:
https://www.tg-me.com/fekr_rak/769
🔹نتایج پژوهش
نوشتهی پیشرو، برای تشویق نگهداری از گربه نیست، اما نخست توضیح میدهد که برخلاف باور عمومی نگهداری گربه بیاشکال است و دوم بیان میکند که نمیتوان دیگران را بابت چنین چیزی سرزنش کرد!
(۱) گربه نجس نیست و نگهداری آن در خانه منع شرعی ندارد؛ حتی مطابق روایتی از امام موسی کاظم که فقیهی همچون عبدالله جوادی آملی در کتاب «مفاتیح الحیاة» نقل کرده، نگهداری از گربه باعث آبادی و برکت خانه میشود.
(۲) دینداران عمدتاً باور دارند که اگر مویی از حیوان حرامگوشتی مانند گربه بر روی لباس آنان باشد، نماز آنان باطل است. البته این باور نشأت گرفته از فتاوای عدهی زیادی از فقیهان است. (توضیح المسائل، وحید خراسانی، مسألهی ۸۳۰) با این حال عدهی زیادی از مردم بیاطلاعاند که مطابق نظرات فقیهان بزرگی چون شهید ثانی، محقق سبزواری، فاضل هندی و... و مراجع تقلید معاصری (که بعضاً در قید حیاتاند) همانند علی سیستانی در «تعليقة على العروة الوثقى / توضیح المسائل جامع»، هاشمی شاهرودی در «منهاج الصالحین»، تقی مدرسی در «احکام عبادات»، فاضل مالکی در «تبیان الأحکام»، حسین مظاهری در «توضیح المسائل»، معصومی تهرانی در «احکام القرآن»، غروی اصفهانی در «شرح رساله»، صادقی تهرانی در «توضیح المسائل نوین» و...، باور دارند که اگر مویی از حیوان حرامگوشتی مثلاً گربه هرچند عامدانه بر روی لباس باشد، نماز باطل نبوده و صحیح است.
(۳) مهمترین مستندی که فقیهان برای اینکه موی حیوانات حرام گوشتی مانند گربه نماز را باطل میکند، ارائه کردهاند یک روایت است از عبدالله بن بُکیر که بیان داشته نماز خواندن در پشم، مو، پوست یا هر چیز دیگری از حیواناتی که خوردن گوشتشان حرام است، جایز نیست. (الکافی، ج۳، ص۳۹۷) به دلایلی این روایت معتبر نیست:
(۱) روایت متعدد نیست در حالی که موضوع مورد ابتلای تعداد زیادی بوده.
(۲) بر اساس ظاهر روایت و قرائن درونمتنی، منع روایت دربارهی جنس لباس است نه چندین تار موی.
(۳) روایتی مبنی جواز وضو گرفتن با آب نیمشرب گربه وجود دارد، وقتی چنین وضوی به عنوان مقدمهی نماز صحیح باشد، به جهت بالاتر خود نماز هم با وجود موی، صحیح است.
(۴) در روایت عبدالله بن بُکَیر از روباه، سنجاب و مانند آنها سؤال شده و امام نهی کرده، در حالی که در روایات دیگر از همین حیوانات و مانند آنها سؤال شده و امام حکم به جواز داده است؛ لذا روایت معارض دارد و از این جهت برای استناد پذیرفتنی نیست. وجود چنین تعارضاتی آن هم تنها در عصر امام جعفرصادق نشان میدهد که در نباید در پی رفع تعارضات احادیث منتسب به این پیشوای شیعیان باشیم، بلکه باید به اصولی همچون اصل طهارت و اصل برائت رجوع کنیم.
(۵) مطابق روایتی از امام موسی کاظم، تنها حیوانات درنده (سِباع) هستند که نمیشود از پوستشان برای نماز استفاده کرد. طبیعتاً هر حیوان درندهای گوشتخوار نیست (مانند کانگورو، گوریل، کرگدن و...) و هر حیوان گوشتخواری هم درنده نیست (مانند گربه، سگ و...)
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
#محمد_موسوی_عقیقی
🔸دانلود کامل مقاله:
https://www.tg-me.com/fekr_rak/769
🔹نتایج پژوهش
نوشتهی پیشرو، برای تشویق نگهداری از گربه نیست، اما نخست توضیح میدهد که برخلاف باور عمومی نگهداری گربه بیاشکال است و دوم بیان میکند که نمیتوان دیگران را بابت چنین چیزی سرزنش کرد!
(۱) گربه نجس نیست و نگهداری آن در خانه منع شرعی ندارد؛ حتی مطابق روایتی از امام موسی کاظم که فقیهی همچون عبدالله جوادی آملی در کتاب «مفاتیح الحیاة» نقل کرده، نگهداری از گربه باعث آبادی و برکت خانه میشود.
(۲) دینداران عمدتاً باور دارند که اگر مویی از حیوان حرامگوشتی مانند گربه بر روی لباس آنان باشد، نماز آنان باطل است. البته این باور نشأت گرفته از فتاوای عدهی زیادی از فقیهان است. (توضیح المسائل، وحید خراسانی، مسألهی ۸۳۰) با این حال عدهی زیادی از مردم بیاطلاعاند که مطابق نظرات فقیهان بزرگی چون شهید ثانی، محقق سبزواری، فاضل هندی و... و مراجع تقلید معاصری (که بعضاً در قید حیاتاند) همانند علی سیستانی در «تعليقة على العروة الوثقى / توضیح المسائل جامع»، هاشمی شاهرودی در «منهاج الصالحین»، تقی مدرسی در «احکام عبادات»، فاضل مالکی در «تبیان الأحکام»، حسین مظاهری در «توضیح المسائل»، معصومی تهرانی در «احکام القرآن»، غروی اصفهانی در «شرح رساله»، صادقی تهرانی در «توضیح المسائل نوین» و...، باور دارند که اگر مویی از حیوان حرامگوشتی مثلاً گربه هرچند عامدانه بر روی لباس باشد، نماز باطل نبوده و صحیح است.
(۳) مهمترین مستندی که فقیهان برای اینکه موی حیوانات حرام گوشتی مانند گربه نماز را باطل میکند، ارائه کردهاند یک روایت است از عبدالله بن بُکیر که بیان داشته نماز خواندن در پشم، مو، پوست یا هر چیز دیگری از حیواناتی که خوردن گوشتشان حرام است، جایز نیست. (الکافی، ج۳، ص۳۹۷) به دلایلی این روایت معتبر نیست:
(۱) روایت متعدد نیست در حالی که موضوع مورد ابتلای تعداد زیادی بوده.
(۲) بر اساس ظاهر روایت و قرائن درونمتنی، منع روایت دربارهی جنس لباس است نه چندین تار موی.
(۳) روایتی مبنی جواز وضو گرفتن با آب نیمشرب گربه وجود دارد، وقتی چنین وضوی به عنوان مقدمهی نماز صحیح باشد، به جهت بالاتر خود نماز هم با وجود موی، صحیح است.
(۴) در روایت عبدالله بن بُکَیر از روباه، سنجاب و مانند آنها سؤال شده و امام نهی کرده، در حالی که در روایات دیگر از همین حیوانات و مانند آنها سؤال شده و امام حکم به جواز داده است؛ لذا روایت معارض دارد و از این جهت برای استناد پذیرفتنی نیست. وجود چنین تعارضاتی آن هم تنها در عصر امام جعفرصادق نشان میدهد که در نباید در پی رفع تعارضات احادیث منتسب به این پیشوای شیعیان باشیم، بلکه باید به اصولی همچون اصل طهارت و اصل برائت رجوع کنیم.
(۵) مطابق روایتی از امام موسی کاظم، تنها حیوانات درنده (سِباع) هستند که نمیشود از پوستشان برای نماز استفاده کرد. طبیعتاً هر حیوان درندهای گوشتخوار نیست (مانند کانگورو، گوریل، کرگدن و...) و هر حیوان گوشتخواری هم درنده نیست (مانند گربه، سگ و...)
🔸تلگرام من:
@fekr_rak
🔸اینستاگرام من:
https://instagram.com/mousavi_aghighii
✖️فکرکهای من|موسوی عقیقی
Telegram
فکرکهای من | موسوی عقیقی
مناقشهای در ادلهی اجتناب از گربه
Forwarded from نیلوفر |در جستوجوی صلح، تعالی و حقیقت
🟠قصهی کشف حجاب رضاخانی
✍️محمد موسوی عقیقی
«حجابِ زنان» همواره موردِ مناقشهی فقیهان، مردم و نواندیشان بوده است. بحث دربارهی دوران کنونی نیست. از همان قدیم الأیام بر روی حجابِ زنان حساسیت زیادی وجود داشته است. روحانیون، اندیشمندان یا مسلمانانِ فعال در جامعه همواره سخنشان بر این بوده که «زن باید مستور باشد» و از دیده «پنهان» بماند. حضورِ زنان در جامعهای که مردان حضور دارند هممعنای «فحشاء» و «فساد» بود. ....
متن کامل مقاله در وب سایت نیلوفر در دسترس است👇👇👇
https://neeloofar.org/hijabe-reza-khani/
@neeloofaran
✍️محمد موسوی عقیقی
«حجابِ زنان» همواره موردِ مناقشهی فقیهان، مردم و نواندیشان بوده است. بحث دربارهی دوران کنونی نیست. از همان قدیم الأیام بر روی حجابِ زنان حساسیت زیادی وجود داشته است. روحانیون، اندیشمندان یا مسلمانانِ فعال در جامعه همواره سخنشان بر این بوده که «زن باید مستور باشد» و از دیده «پنهان» بماند. حضورِ زنان در جامعهای که مردان حضور دارند هممعنای «فحشاء» و «فساد» بود. ....
متن کامل مقاله در وب سایت نیلوفر در دسترس است👇👇👇
https://neeloofar.org/hijabe-reza-khani/
@neeloofaran
بازخوانی فقهی از پریود زنان - (۱)
در روایات متعددی، از پریود (حیض) زنان به عنوان مذمتشان یاد شده و در فقه سنتی پریود زنان به نوعی تعبیر شده که آنها گویی ناپاک به معنای نجساند. یکی از مهمترین شواهد این قضیه، ممنوعیت و حرام بودن ورود این زنان به مساجد است. این ممنوعیت چنان مهم و گسترده بوده که فقیهان شیعه، مشاهد مشرفه را در میان مکانهایی آوردهاند که زنان پریود نباید وارد آن شوند.
🔻نکتهی اول
قرآن در آیهی ۴۳ نساء بیان کرده که نباید در حالی مستی به نماز ایستاد. ادامهی آیه چنین است: «و لا جُنُباً إلا عابری سبیل حتّی تَغتَسلوا». در نتیجه آیه چنین میشود: «لا تَقربوا الصلاةَ ... و لا جُنُباً إلا عابری سبیل حتّی تَغتَسلوا». ترجمه: «به نماز گذاردن، زمانی که دچار جنابت هستید، نزدیک نشوید، مگر آنکه در راه (مسافر) باشید [و چارهای نباشد]، تا زمانی که خود را بشویید».
این آیه پیرامون ممنوعیت زنان به مساجد، مورد استناد فقیهان قرار گرفته است؛ در حالی که اساساً آیه صحبتی از زنِ پریود ندارد و حتی موضوع دربارهی «نماز خواندن» است نه «مسجد رفتن». مسجد زمان پیامبراسلام، علاوه بر مکان نمازگزاری، محل اجتماع هم بوده است و لزوماً در آن نماز خوانده نمیشد که از موضوع «نماز نخواندن» برداشت «مسجد نرفتن» شود. علاوه بر این «عابری سبیل» مفهوم گستردهای از گذر کردن است و صرف آمدوشد به مسجد را «عبور کننده از راه» نمیگویند. لذا این آیه حتی به منع ورود فرد جُنُب دلالت ندارد چه برسد به قیاس از آن نسبت به زن پریود.
🔻نکتهی دوم
دربارهی منع ورود زنِ پریود به مسجد، فقیهان به چهار روایت استناد کردهاند. تمامی روایات از امام محمدباقر است:
روایت زُرارة بن أعین (صحیحالسند)، روایت أبیحمزه (ضعیفالسند)، روایت محمد بن مسلم (صحیحالسند)، روایت محمد بن مسلم (صحیحالسند).
اولاً مضمون این روایات آن است که زنان پریود نباید چیزی در مسجد بگذارند، نه اینکه در مسجد حاضر نشوند یا خود را در مسجد نگذارند. باید به این تفاوتها دقت کرد. دوماً تمامی این روایات تنها از یک امام است، و با اینکه امام جعفرصادق بیش از پدر خود مورد سؤال بوده، چنین روایاتی از او نقل نشده است، لذا سؤال راوی از امام و پاسخ او میتواند ناظر به شرایط خاصی باشد که در آن زمان اتفاق افتاده است. علاوه بر این، در روایت سوم، نوعی قیاس میان جُنُب و حیض آمده است که در ضوابط فهم متن، چنین قیاسی صحیح نیست.
🔻نکتهی سوم
به گفتهی علامهی حلی در مختلفالشیعة، ممنوعیت ورود زنان به مساجد اجماعی نبوده، بلکه مشهور چنین گفتهاند؛ پس فقیهان در این مورد اختلاف نظر دارند. مهمترین فقیه مخالف سلّار دیلمی از فقیهان قرن پنجم است. البته علامهی حلی در تذکرةالفقهاء بیان کرده که فتوای ممنوعیت ورود زنان به مساجد، «مشهورتر» است(الأشهر بین علمائنا ...)؛ یعنی عدم ممنوعیت ورود زنان نیز، قائلان قابل توجهی داشته است. از میان فقیهان معاصر، احمد عابدینی ورود زنان پریود به مساجد را دارای اشکال نمیداند.
🔻نکتهی چهارم
در گفتار علامهی حلی دلیل چنین ممنوعیتی دو مورد برداشت میشود: (۱) قیاس؛ از این جهت که فرد جُنُب غسل دارد پس وارد شدناش به مسجد جایز نیست، چون زن پریود غسل به گردن دارد چنین است. (۲) روایت عبدالله بن سنان، مبنی بر اینکه مرد جُنُب و زن پریود نباید چیزی در مسجد بگذارند. البته این قیاس را میتوان در کلام شیخ طوسی، ثبت شده در الخلاف دید که گفته است فقیهان میان جُنُب و حیض تفاوتی نگذاشتهاند.
🔻نکتهی پنجم
در آیهی قرآن، سخن از نمازگزاردن بوده و در روایات نیز موضوع منحصر در مسجد است. فرضاً بتوانیم میان دو موضوع کاملاً متفاوت مثل جُنُب که نشانهی امر جنسی است با حیض که امری طبیعی است، یکسانسازی کنیم؛ تقریباً تمام فقیهان اتفاق نظر دارند که مسجد متفاوت از مشاهد مشرفه (حرمهای امامان شیعه) است و روایات و فتوای فقیهان قدیمی (متقدمین) انحصار در مسجد را دارد. لذا ورود زنان پریود به حرمها (مثلاً حرم امام حسین) یا امامزادگان (مثلاً حرم فاطمهی معصومه)، به صورت مبنایی، نباید اشکال داشته باشد.
🔸نتیجهگیری
(۱) فتوای حرام بودن ورود و اسکان زنان پریود به مساجد، مستند قرآنیاش برداشتی اشتباه از سوی فقیهان دارد و مستند رواییاش نیز کامل و قانعکننده نیست. ادلهی روایی (عدم منع)، اصل اباحه و اصل برائت نشانگر آن است که به صورت مبنایی (نه فتوایی) حضور زنان پریود در مساجد و مشاهد مشرفه نباید مشکلی داشته باشد. از لحاظ فتوایی، احمد عابدینی باور به عدم حرمت حضور زنان پریود در مساجد و... است.
(۲) فقیهان در این مورد اختلاف نظر دارند و رأیشان یکسان نیست. نه اجماعی در کار است و نه قول مشهوری.
(۳) فرضاً اگر ادله برای چنین منعی قانعکننده باشد، این ادله منحصر در مسجد است و شامل مشاهد مشرفه، امامزادگان، حسینهها و... نمیشود.
@fekr_rak
در روایات متعددی، از پریود (حیض) زنان به عنوان مذمتشان یاد شده و در فقه سنتی پریود زنان به نوعی تعبیر شده که آنها گویی ناپاک به معنای نجساند. یکی از مهمترین شواهد این قضیه، ممنوعیت و حرام بودن ورود این زنان به مساجد است. این ممنوعیت چنان مهم و گسترده بوده که فقیهان شیعه، مشاهد مشرفه را در میان مکانهایی آوردهاند که زنان پریود نباید وارد آن شوند.
🔻نکتهی اول
قرآن در آیهی ۴۳ نساء بیان کرده که نباید در حالی مستی به نماز ایستاد. ادامهی آیه چنین است: «و لا جُنُباً إلا عابری سبیل حتّی تَغتَسلوا». در نتیجه آیه چنین میشود: «لا تَقربوا الصلاةَ ... و لا جُنُباً إلا عابری سبیل حتّی تَغتَسلوا». ترجمه: «به نماز گذاردن، زمانی که دچار جنابت هستید، نزدیک نشوید، مگر آنکه در راه (مسافر) باشید [و چارهای نباشد]، تا زمانی که خود را بشویید».
این آیه پیرامون ممنوعیت زنان به مساجد، مورد استناد فقیهان قرار گرفته است؛ در حالی که اساساً آیه صحبتی از زنِ پریود ندارد و حتی موضوع دربارهی «نماز خواندن» است نه «مسجد رفتن». مسجد زمان پیامبراسلام، علاوه بر مکان نمازگزاری، محل اجتماع هم بوده است و لزوماً در آن نماز خوانده نمیشد که از موضوع «نماز نخواندن» برداشت «مسجد نرفتن» شود. علاوه بر این «عابری سبیل» مفهوم گستردهای از گذر کردن است و صرف آمدوشد به مسجد را «عبور کننده از راه» نمیگویند. لذا این آیه حتی به منع ورود فرد جُنُب دلالت ندارد چه برسد به قیاس از آن نسبت به زن پریود.
🔻نکتهی دوم
دربارهی منع ورود زنِ پریود به مسجد، فقیهان به چهار روایت استناد کردهاند. تمامی روایات از امام محمدباقر است:
روایت زُرارة بن أعین (صحیحالسند)، روایت أبیحمزه (ضعیفالسند)، روایت محمد بن مسلم (صحیحالسند)، روایت محمد بن مسلم (صحیحالسند).
اولاً مضمون این روایات آن است که زنان پریود نباید چیزی در مسجد بگذارند، نه اینکه در مسجد حاضر نشوند یا خود را در مسجد نگذارند. باید به این تفاوتها دقت کرد. دوماً تمامی این روایات تنها از یک امام است، و با اینکه امام جعفرصادق بیش از پدر خود مورد سؤال بوده، چنین روایاتی از او نقل نشده است، لذا سؤال راوی از امام و پاسخ او میتواند ناظر به شرایط خاصی باشد که در آن زمان اتفاق افتاده است. علاوه بر این، در روایت سوم، نوعی قیاس میان جُنُب و حیض آمده است که در ضوابط فهم متن، چنین قیاسی صحیح نیست.
🔻نکتهی سوم
به گفتهی علامهی حلی در مختلفالشیعة، ممنوعیت ورود زنان به مساجد اجماعی نبوده، بلکه مشهور چنین گفتهاند؛ پس فقیهان در این مورد اختلاف نظر دارند. مهمترین فقیه مخالف سلّار دیلمی از فقیهان قرن پنجم است. البته علامهی حلی در تذکرةالفقهاء بیان کرده که فتوای ممنوعیت ورود زنان به مساجد، «مشهورتر» است(الأشهر بین علمائنا ...)؛ یعنی عدم ممنوعیت ورود زنان نیز، قائلان قابل توجهی داشته است. از میان فقیهان معاصر، احمد عابدینی ورود زنان پریود به مساجد را دارای اشکال نمیداند.
🔻نکتهی چهارم
در گفتار علامهی حلی دلیل چنین ممنوعیتی دو مورد برداشت میشود: (۱) قیاس؛ از این جهت که فرد جُنُب غسل دارد پس وارد شدناش به مسجد جایز نیست، چون زن پریود غسل به گردن دارد چنین است. (۲) روایت عبدالله بن سنان، مبنی بر اینکه مرد جُنُب و زن پریود نباید چیزی در مسجد بگذارند. البته این قیاس را میتوان در کلام شیخ طوسی، ثبت شده در الخلاف دید که گفته است فقیهان میان جُنُب و حیض تفاوتی نگذاشتهاند.
🔻نکتهی پنجم
در آیهی قرآن، سخن از نمازگزاردن بوده و در روایات نیز موضوع منحصر در مسجد است. فرضاً بتوانیم میان دو موضوع کاملاً متفاوت مثل جُنُب که نشانهی امر جنسی است با حیض که امری طبیعی است، یکسانسازی کنیم؛ تقریباً تمام فقیهان اتفاق نظر دارند که مسجد متفاوت از مشاهد مشرفه (حرمهای امامان شیعه) است و روایات و فتوای فقیهان قدیمی (متقدمین) انحصار در مسجد را دارد. لذا ورود زنان پریود به حرمها (مثلاً حرم امام حسین) یا امامزادگان (مثلاً حرم فاطمهی معصومه)، به صورت مبنایی، نباید اشکال داشته باشد.
🔸نتیجهگیری
(۱) فتوای حرام بودن ورود و اسکان زنان پریود به مساجد، مستند قرآنیاش برداشتی اشتباه از سوی فقیهان دارد و مستند رواییاش نیز کامل و قانعکننده نیست. ادلهی روایی (عدم منع)، اصل اباحه و اصل برائت نشانگر آن است که به صورت مبنایی (نه فتوایی) حضور زنان پریود در مساجد و مشاهد مشرفه نباید مشکلی داشته باشد. از لحاظ فتوایی، احمد عابدینی باور به عدم حرمت حضور زنان پریود در مساجد و... است.
(۲) فقیهان در این مورد اختلاف نظر دارند و رأیشان یکسان نیست. نه اجماعی در کار است و نه قول مشهوری.
(۳) فرضاً اگر ادله برای چنین منعی قانعکننده باشد، این ادله منحصر در مسجد است و شامل مشاهد مشرفه، امامزادگان، حسینهها و... نمیشود.
@fekr_rak