Telegram Web Link
Forwarded from امیر مقدم ✍️
🔴به #کاسبان_فراموش⁩: اگر دولت خاتمی خوب بود!! خوب همه مقامات دولت روحانی که همان کارگزاران خاتمی بودند پس چرا بدتر شد! چرا مردم از شدت نفرت از خاتمی به رییس دولت نهم رای دادند و نه کاندیدای همان جریان؟!

♦️از بهمن۵۷ هر روزِ مردم نسبت به فردایش روز خوششان بوده! حالا شیادان اصلاحطلب میخواهند
از همین سیر قهقرایی هم فرصت بسازند، کره بگیرند و وضعیت موجود را به این و آن دولت یا فقط خامنه‌ای لب گور تقلیل دهند و با حساب روی ضعف حافظ تاریخی! نبود شبکه‌های اجتماعی در دولت خاتمی و کارتل رسانه‌ای، خود را با دولتهای بعدی‌اش مقایسه میکنند نه گذشته! تا یک سیر جهنمی که خودشان بیشترین سهم، عاملیت،، تصمیم‌سازی و ریل‌گذاری را در ان داشته‌اند و فاسدترین دولتها و روسای فاسدشان خاتمی، موسوی و.. را سانسور کنند و این ‌ابرپروژه و کثیفترین تاکتیک اتاق فکر حفظ رژیم فاسد است.

♦️تازیانه زدن بر حافظه تاریخی جامعه و رسوا کردن دوگانه‌‌های کاذب جمهوری اسلامی ضرورت راهبردی عبور از جمهوری اسلانی است و اصلاحطلبان واقعا فاسدترین و‌ کثیفترین و مایه‌ننگترین‌های تاریخ ایران هستند


www.tg-me.com/am_moghadam
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از دیروز مهاجران غیرقانونی افغان، پاریس را به صحنه جنگ خیابانی بدل کرده‌اند. شیشه مغازه‌ها و بانک‌ها را می‌شکنند، اتومبیل‌ها و اموال عمومی را به آتش می‌کشند، از مواد دودزا برای تولید وحشت در خیابان‌ها استفاده می‌کنند.
این آشفته بازار برای قوانین احمقانه چپ‌ها در باز گذاشتن مرزهای کشورهایشان بر روی مهاجران غیرقانونی است در حالیکه میلیون‌ها پناهجوی قانونی در کشورهایی مانند ترکیه، منتظر پذیرش پناهندگی‌شان از یکی از همین کشورها هستند. حالا شما تصور کنید اگر روزی جمهوری اسلامی تصمیم بگیرد با همین موج مهاجران غیرقانونی که برای اهداف شوم امت‌پرورش به خاک ایران راه داده، جنگ خیابانی علیه شهروندان راه بیاندازد یا اصلا خود این‌ها چنین بلوایی در خیابان‌های ایران، که حالا به نقل از شاهدان عینی برابر با تعداد ایرانیان در آنها می‌توان افغان دید، ایجاد کنند. در برابر موج ورود مهاجران غیرقانونی به ایران کوتاه نیایید.

🆔@MitraJashni
۴ اردیبهشت ۱۳۰۵
(( مراسم تاجگذاری رضا شاه بزرگ ))


مجلس مؤسسان در ۹ آبان ۱۳۰۴ به تغییر حکومت از  قاجار به پهلوی رای داده بود اما مراسم رسمی‌  تاج گذاری , ۴ اردیبهشت انجام شد..رضا شاه آن روز در سخنرانی‌ اش از  ناسیونالیسم ایرانی گفت از لزوم اصلاحات گسترده، ساخت راه ها، بهبود حمل و نقل گرفته  تا  بهبود آموزش و اوضاع اجتماعی ایران سخن گفت
سپس، ..
رضا شاه هر چه زودتر مراسم و تشریفات را به پایان رساند و  لباس نظامی بر تن کرد... زیرا که خودش را سرباز می‌دانست....سربازی که پیشه اش را دوست دارد

@flith
بر اساس ویدیوهای منتشر شده در رسانه‌های رسمی ایران،روز پنجشنبه۶ اردیبهشت ماه، گروهی از هواداران حجاب اجباری با تجمعی حکومتی در #قم،از اقدامات فراجا در برخورد با زنان ایرانی حمایت کردند

در بخشی از این مراسم،احمدرضا رادان، در مقابل شعارهای حمایتی حضار با پوشاندن صورتش وانمود کرد که اشک می‌ریزد

حضور طلبه‌های افغان با لباس نظامی در این اجتماع حکومتی از بخش‌های دیگر این مراسم بود
️این طلبه‌های نظامی‌پوش در قم رو می‌بینید؛اینها برای جنگ با اسرائیل لباس رزم تن نکرده‌اند، میخواهند با زنان بجنگند

این لباس یعنی اعلام رسمی جنگ مسلحانه علیه زنان #ایران_اشغالی، یعنی پایش بیفتد تا بتوانیم آدم می‌کشیم.بعد بعضی‌‌ها ناراحت اقدام نظامی علیه این جانیان ایدئولوژیک‌اند!

#جمهوری اسلامی #مجمع_جهانی_شیاطین است
@flith
عادت ها می توانند انسان را نابود کنند.
کافی است انسان به گرسنگی و رنج بردن عادت کند، به زیر ستم بودن!!
تا دیگر هرگز به رهایی فکر نکند و ترجیح بدهد در بند بماند...!

#هرتا_مولر

@flith

                       
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هیتلر،موسیلینی،استالین،قذافی،خمینی،چگوارا،صدام،کیم ایل سونگ همه شاعر و نویسنده بودند،در صدسال گذشته که #سوسیالیسم در هنر لانه کرد، تنها این نویسندگان و شاعران بودند که می‌توانستتد با قدرت کلام از هیچ سیاه خود،چیزی رویایی پدید آورند و با نفوذ کلام به تفکرات یا هپروتِ سیاسی خود مشروعیت بخشند،چنانکه انقلابیون۵۷ مانیفست شان #ماهی_سیاه_کوچولو و مادرشان مادرگورکی و ائتلافشان نیز با دوبیت شعر سرهم می آمد.
#هوشنگ_اسدی ژورنالیست چپ همسر #نوشابه_امیری در سال ۱۳۵۷ به عنوان یکی از اعضای شورای سردبیری کیهان انتخاب شد. شورا شامل رحمان هاتفی، محمد بلوری، هوشنگ اسدی، مجتبی راجی و مهدی سحابی،(اکثریت چپ یا اعضای #جبهه_ملی)
او مسئول مذاکره با گروه‌های سیاسی شد. اعضای شورا در سال59 به همراه عده زیادی از نویسندگان و خبرنگاران پاکسازی شدند.
او به روزنامه مردم #حزب_توده پیوست و تا زمان دستگیری در ۶۱ عنوان خبرنگار فعالیت داشت.در ۸۲ بهمراه همسرش به پاریس مهاجرت کرد. او پس از مهاجرت، عضو شورای سردبیری روزآنلاین، روزنامه سبز و انجمن بین‌المللی روزنامه‌نگاران ایرانی بوده‌است که در ۹۰ نیز برنده جایزه جهانی حقوق بشر شد!

@flith
#محمدرضا_یزدانپناه

چه چیزی به جز «دموکراسی»، «حقوق بشر» و «آزادی بیان» باعث آن شده تا داعشی‌ها در اروپا یا ارتجاع سرخ و سیاه در آمریکا، اینگونه یاغی شوند؟!

اشتباه نکنید...

ما معتقد نیستیم که دموکراسی و حقوق بشر و آزادی بیان بد است؛ نه!

ما معتقدیم که دستاوردهای انسان مدرن برای انسان مدرن است و نه برای دشمنان انسانیت و مدرنیته، نه برای دشمنان آزادی!

با دشمنان آزادی باید دشمن بود!

تمدن‌ها باید از اصول هویتی و فرهنگی خود با تمام توان مراقبت کنند.

همانطور که ما در ایران آزاد فردا باید از ارزش‌های اصیل ایرانی خود حفاظت کرده و هرگونه عرض اندام دوباره ارتجاع سرخ و سیاه را در نطفه خفه کنیم. وگرنه روزی نه چندان دور دوباره مصیبتی مانند ۵۷ سرمان آوار می‌شود.

غرب هم باید بداند که آزادی و دموکراسی و حقوق بشر مختص انسان آزاداندیش وفادار به آزادی و تمدن غربیست که ریشه‌های یونانی - رومی و ارزش‌های مسیحی - یهودی دارد، نه برای مسلمان داعشی و مهاجم افغانی و پاکستانی و آفریقایی و کمونیست‌ها و بلشویک‌ها که پشتشان انواع و اقسام دولت‌های استبدادی و فاسد و نهادهای گلوبالیستی قرار دارند.

@flith
🔴 یک ناشر هندی در ایالت اوتار پرادش در شمال هند نام روح‌الله خمینی، رهبر پیشین جمهوری اسلامی را به عنوان نفر شماره یک فهرست «شرورترین انسان‌های تاریخ» در کتاب درسی پایه ششم به چاپ رساند.

اکوبار بوکس اینترنشنال (Acuber Books International)، ناشر هندی این کتاب درسی «معلومات عمومی» را به چاپ رسانده در این کتاب در توصیف خمینی آمده است: «او از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ رهبر مذهبی ایران بود. اما در دوران حکومتش اعمال شرورانه بسیاری انجام داد. او کسانی که به الله باور نداشتند را می‌کشت. مردم حتی اگر به موسیقی گوش می‌کردند، ممکن بود با خشونت مواجه شوند. او مقصر پشت انقلاب ایران و همچنین مسئول مرگ میلیون‌ها نفر در جریان جنگ ایران و عراق بود.»

در این فهرست پس از خمینی نام کیم ایل سونگ، رهبر پیشین کره شمالی آمده است.

@flith
اگر براتون سواله چهره و سبک زندگی کسانی که به #نیکا_شاکرمی تجاوز و او را کشتند چه شکلیه؟

مرتضی جلیل، آرش کلهر، بهروز صادقی و صادق منجزی هم‌یگانی آرمان الله وردی بودند: سپاه محمد رسول الله، گردان امام حسن مجتبی، یگان امنیتی امام رضا

#فساد_ائمه_معصومین
#جمهوری اسلامی #مجمع_جهانی_شیاطین

@flith
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سردتر از یخچال ؛ بیرحم تر از چرخ گوشت!

زمستان سرد در یخچال های حکومتی ( میهن )همیشه در حال رسیدن است و از پای تا سر در وجودم خشم و نفرت و لرزه و تردید ... و چون خورشید در دوزخ قطبی خویش دل من دیگر جز جسم سرخ و یخ زده ای بیش نخواهد بود لرزان لرزان به افتادن هر جوانه گوش میدهم ، برافراختن دار را صدایی از آن شوم تر نیست. روان من چون برجی است که در میغلطد بر اثر ضربه های کلنگی خستگی ناپذیر و گران ...
ابعاد فاجعه‌بار قتل و تجاوز به نیکا بسیار گسترده تر از موضوعی ست که مطرح میکنند ، کافیست به گزارش پزشکی قانونی مراجعه کنید ، این جنایت رو تقلیل دادند به یک جرم اتفاقی و نام چند مجهول الحال بی هویت و نشان را هم ذکر کرده اند . نام جمهوری اسلامی و مزدوران بسیجی در صدر متجاوزین دنیاست .


#نیکا
@flith
هر سال یک موضوع انتخاب می‌کنم و کل اون سال رو کتابهای مهم و تاثیرگذار اون موضوع تمرکز می‌کنم.
اینطوری اگر کتاب بخونید، هم تمرکزتون از بین نمیره هم درک عمیق‌تری نسبت به اون موضوع دارید. مثلا سال ۴۰۰ رو کلا به شوروی اختصاص دادم. سال ۴۰۱ به ادبیات کلاسیک ایران . سال ۴۰۲ تاریخ معاصر.
امسال هم کتاب خاطرات شخصیتهای معروف معاصر
کافیه با جستجو، برای هر کدوم از این موضوعها ۱۰-۱۵ کتاب پیدا کنید و در طول سال بخونید. اینجا ما نمی‌خوایم روی اون موارد به یک متخصص تبدیل بشیم، و در عین حال، نمی‌خوایم درکمون از اون موارد هم سطحی باشه. این مدلی خوندن به درکتون از اون موارد عمق میده.
البته این مدل شخصیست و با روحیاتم سازگاره، شما شاید مدل بهتری پیدا کنید. ولی به تجربه دیدم که پراکنده خوندن و تنوع بالا، به درکم از این موارد کمکی نمیکنه.

@flith
در سکوت، همه ما شبیه به هم هستیم کنش‌ها و رفتارهای آگاهانه ماست که ما را از یکدیگر متمایز می‌کند. وقتی مشکلی آشکار وجود دارد، اگر ساکت باشیم دیگر فرقی نمی‌کند که چه درکی از این مشکل داریم. فرقی نمی‌کند که خود را انسانی آگاه به ریشه مشکل میدانیم، یا فردی کاملاً ناآگاه هستیم.

فرقی نمی‌کند که رفتارهای دیگران را مخرب و بی‌فایده ارزیابی می‌کنیم یا می‌دانیم بهترین رفتار سازنده چیست. فرقی نمی‌کند که تاریخ را از بر هستیم و سرانجام کنش‌های جمعی را به درستی حدس می‌زنیم یا هر روز با سیر حوادث به نتیجه تازه‌ای می‌رسیم. در سکوت به وقت بحران هیچ فضیلتی نیست. سکوت در هر شکل و به هر دلیل، چیزی به آگاهی فردی یا جمعی ما اضافه نمی‌کند وخواه‌ناخواه تاییدکننده وضعیت موجود است. کسی که در وضع موجود یا در تلاش دیگران برای تغییر وضعیت موجود معضلی می‌بیند، با سکوت و ژست روشنفکرانه خود صرفا تبدیل به بخشی از معضل و مقاومت سیستم در برابر تغییر می‌شود. در سکوت هیچ فضیلتی نیست وقتی نه قدمی برای روشن‌شدن مشکلات برمی‌داریم و نه کورسویی برای تغییر نشان می‌دهیم.
@flith
Forwarded from فنّ ادبیّات
«جدّی می‌فرمایید؟»: علم‌الهدی و حجاب در شاهنامه

یکی از دوستان خبری برای من فرستاده با عنوان «دفاع علم الهدی از برخورد با بی‌حجابی با استناد به شاهنامه».
گویا آیت‌الله گفته «حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود». پیش‌تر هم دیده‌بودم که به حجاب در ایران ساسانی اشاره کنند. تشبّث به این حشیش قاعدتاً مضحک است، چون از سویی به روشنی نشان می‌دهد که آیات الله و حجج اسلام در پی «کنترل» هستند و دین برایشان ذره‌ای اهمیت ندارد و خبر هم دارند که قدرت اقناعی ملّیّت امروز از دین بیشتر است و حنای «وامسلمانیا»ی ایشان رنگی ندارد، و از سوی دیگر تبعات دارد. ایشان بفهمی‌نفهمی راست می‌گویند. پژوهش‌ها خاطرنشان می‌کند که زنان طبقۀ بالا نه فقط در ایران ساسانی بلکه در جاهای دیگری از خاورمیانه نیز در دوران باستان متأخّر حجاب داشتند، ولی اگر قرار باشد به پژوهش‌ها استناد کنیم برای آیت‌الله بد می‌شود، چون همان پژوهش‌ها نشان می‌دهد که سایر طبقات حجاب به آن معنی نداشتند، و می‌گوید در جامعۀ اسلامی هم کنیزان و پیرزنان و نامسلمانان اصلاً حجاب نداشتند و اساساً اگر به منابع خود حضرات رجوع کنیم چنان صحنه‌هایی در بغداد و مدینه پیدا می‌کنیم که اگر کسی در تهران و مشهد پیاده کند بعید نیست همین آیات خدا به محاربه متّهمش کنند. وانگهی همان پژوهش‌ها می‌گوید اسلام حجاب را از همین محیطش گرفت و یاد گرفت و توجیه دینی آن بعدتر آمد. این را آن پژوهش‌ها دربارۀ خیلی چیزهای دیگر که امروز خیلی «اسلامی» حساب می‌شوند هم می‌گوید. آیت‌الله خوش ندارد دربارۀ این‌ها صحبت کنیم. دانش هم مثل دین بازیچه‌اش است. یک پاورقی که کارش را راه بیندازد از لابه‌لای میلیون‌ها صفحه پژوهش که رسوایش کند سوا می‌کند و برایش کافی است.

امّا آیت‌الله به نکتۀ دیگری هم اشاره کرده که باعث اصلی نوشتن این یادداشت است. ایشان فرموده «انعکاس این فرهنگ را می‌توان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل می‌کند
منیژه منم، دخت افراسیاب / برهنه ندیده تنم آفتاب»

این دیگر خیلی خوب است! این همان آخوندی است که فرمان داد تا تصاویر شاهنامه را از دیوارهای مشهد پاک کنند. به حضرت آقاخداوند برسانند که اولاً در همان شاهنامه تا دلتان بخواهد دختر رقصنده و آوازخوان و گیسوی افشان و زلف پریشان هم داریم. یک قلم داستان‌های بهرام گور را بخوانند و حظ کنند. ثانیاً منیژه تورانی است نه ایرانی، ثالثاً آیت‌الله هنوز منیژه را «فرهیخته» خواهد خواند وقتی بقیه داستان را بداند؟ منیژه وقتی بابا و عمویش خانه بودند مرد غریبه به اتاقش آورد و چنان مهمانی مختلطی راه انداخت که صدایش کل محلّه را برداشت و پدر و عمو مچشان را گرفتند، در فضایی که بیشتر از هیئت‌های فاطی‌کماندوهای پاچه‌گیر و مسلّحان آزارگر جمهوری اسلامی، به «پول‌پارتی‌»های دن بیلزریان شبیه است:

چو گرسیوز آمد بنزدیک در / از ایوان خروش آمد و نوش و خور
غریویدن چنگ و بانگ رباب / برآمد از ایوان افراسیاب...
چو کرسیوز آن کاخ دربسته دید / می و غلغل نوش پیوسته دید
بزد دست و برکند بندش ز جای / بجست از در اندر میان سرای...
در آن خانه سیصد پرستنده دید / همه با رباب و سرود و نبید
بپیچید بر خویشتن بیژنا / که «چون رزم سازم برهنه‌تنا؟!»

بفرمایید. تن برهنۀ منیژه را مثلاً آفتاب ندیده ولی در واقع تن برهنۀ بیژن را منیژه دیده و خوب هم دیده. حضرت آقاخداوند آیت‌الله بداند ما از این قصه‌ها بیشتر و بهترش را هم بلدیم. استناد به فرهنگ و ادب ایران به مصلحتش نیست. به همان دشمنی ادامه بدهد بیشتر برایش صرف دارد.


www.tg-me.com//fanneadab
برای کار سیاسی در ایران باید ایران‌خواه بود؛

این روزها مجدد موضوع «اتحاد» در اپوزیسیون جمهوری اسلامی با مصاحبه‌های شاهزاده رضا پهلوی، پیش آمده است. عده‌ای می‌گویند تا زمانی که میان گروه‌های سیاسی اپوزیسیون اتحادی ایجاد نشود، جمهوری اسلامی فروپاشی نخواهد کرد. برخی نیز همزمان با این مسئله، پرونده‌ی منشور جرج تاون را باز کرده و به علت‌های شکست آن می‌پردازند. این وسط افرادی که تفکرشان برآمده از گفتمان 57 است مانند همیشه، پهلوی را عامل شکست منشور جرج تاون و همچنین عامل عدم اتحاد اپوزیسیون معرفی می‌کنند. اما آیا واقعا می‌توان درون اپوزیسیون شکلی از اتحاد را به وجود آورد؟! ببینید موضوع بسیار ساده‌ست. برای کار سیاسی در ایران و آینده‌ی ایران ما نیازمند «ایران‌خواهی» هستیم. یعنی فرد یا گروه سیاسی باید اصول بنیادین این ایران‌خواهی را دارا باشد. اعتقاد و احترام و کوشش در جهت سه اصل را -در حداقلی‌ترین حالت-، من ایران‌خواهی می‌نامم که عبارت‌اند از:
1_«حفظ کیان مملکت یعنی سرزمین ایران»
2_«اعتقاد و احترام به ملت ایران و اراده ملی»
3_«کوشش در جهت احیا دولت ملی».

این سه اصل چیزهایی نیستند که دل‌به‌خواهی انتخاب شده یا به فرد و گروهی خاص تعلق داشته باشند. بلکه اساسی‌ترین زمینه‌های کار سیاسی‌اند. همراه خود حقوق طبیعی یک ملت تاریخی و همچنین سازوکار‌های نو دولت را دارند. یعنی هم خاک آن ملت بعنوان حقوق طبیعی حفظ می‌شود و هم می‌توانند درون آن، اراده خود را با تعیین سرنوشت؛ یعنی تصمیم‌گیری در مورد آینده خویش، نشان دهند و هم دولت ملی را احیاء نمایند. از این رو این ملت می‌تواند برای خود «آزادی» را بعنوان شهروندان -آن چیزی که درون سیستم امت‌گرای اسلامی موجود نیست- به دست آورند و حقوق فردی خویش را بازیابند.
زمانی‌که پیش‌زمینه کار سیاسی برای ایران این است، حال می‌توان طرحی برای «اتحاد» ریخت. گروه‌ها و افرادی که این اصول را پذیرفته باشند، می‌توانند روی همین اصول متمرکز شوند و اتحادی را شکل دهند ولو روش‌های سیاسی و جناح‌هایشان متفاوت باشد. زمانی‌که این اتحاد شکل گرفت، می‌شود روی هدف متمرکز شد. هدف چیست؟ از دید من در شرایط امروز هدف ما دارای دو مرحله است. اول عبور از جمهوری اسلامی و منشاء و گفتمان شوم آن. دوم تلاش برای تحقق اصول «ایران‌خواهی» که نام بردم. یعنی حفظ کیان مملکت و سرزمین ایران در زمان آشوب پس از فروپاشی یک نظم مستبد که مرزهای ایران را نیز به بحران کشانده است(در مورد این مسئله بعدا خواهم نوشت). و ایجاد بستری برای نمود اراده ملت و احیا دولت ملی. این‌که روش‌ها و رفتار ما در این مسئله باید چگونه باشد، بحثی‌ست جدا و هدف این نوشته بررسی آن نیست.
پس می‌بینیم هنگامی‌که آن پیش‌زمینه‌ها را داشته باشیم، احتمال رقم خوردن اتحاد و تمرکز بیشتر روی هدف، افزایش می‌یابد. اما در فضای اپوزیسیون، گروه‌ها و افرادی هستند که این اصول را ندارند و نمی‌پذیرند و از بدو تأسیس‌شان، با این مفاهیم بیگانه و دشمن‌اند. گروه‌هایی وجود دارند که در ابتدا کمونیست‌های مائوئیستی شیفته‌ی روستا بودند. آن‌ها هرچند همان مائوئیسم را هم نمی‌فهمیدند اما به تقلید از آن، روی جامعه‌ی روستایی بعنوان محرک انقلاب‌شان، متمرکز بودند. انقلابی که هدف نهایی‌ش درهم شکستن دولت ملی، مدنیت، برهم زدن نظم اجتماعی، سلب حقوق طبیعی شهروندان چنان آزادی و مالکیت بود و در این راه به خشونت و مبارزه‌های چریکی و مسلحانه و روستایی روی می‌آوردند. از خروجی‌های مائوئیسم، پل پوت و خمرهای سرخش بود. آیا لازم است بگویم خمرهای سرخ چه بلایی سر کامبوج آورد؟ همین گروه‌ها بعدها با امت‌گرایان اسلامی متحد می‌شوند و نفی همه‌ی موارد انسان مدرن و ملت ایران را به توان دو می‌رسانند. آن‌هایی که از سفره‌ی انقلاب جا ماندند یا سهم‌شان در حد نان و پنیر و شلاق بود، با وقوع جنگ با رژیم بعث؛ این ملت، سرزمین و خاکش را به صدام فروختند. حامی اصلی‌شان صدام شد و بر ضد همین اصول «ایران‌خواهی» مجدد به پا خاستند. امروز هم همین گروه‌ها در شکل‌های مختلفی موجود اند و آرمان و هدف‌شان با اندکی تغییر، همان است که بود. یعنی نفی همه‌ی اصول ایران‌خواهی. عده‌ای دنبال تجزیه‌اند و عده‌ای با مواردی چون فدرالیسم قومی می‌خواهند درهای خشونت را به روی ایران باز کرده و مسیر فروپاشی این مملکت را هموار سازند.
زمانی‌که ما با چنین افراد و گروه‌هایی طرف هستیم، آیا صحبت از «اتحاد» سراسری اپوزیسیون، بچگانه و عوام‌فریبانه نیست؟ اختلاف ایران‌خواهان با این گروه‌ها و افراد چنان زیاد است که «اتحاد» از ابتدا از مفهوم تهی می‌شود. این‌ها بدیهیاتی‌ست که ما باید بارها و بارها تکرار کنیم.

👇
@flith
پرواز فکر و اندیشه
برای کار سیاسی در ایران باید ایران‌خواه بود؛ این روزها مجدد موضوع «اتحاد» در اپوزیسیون جمهوری اسلامی با مصاحبه‌های شاهزاده رضا پهلوی، پیش آمده است. عده‌ای می‌گویند تا زمانی که میان گروه‌های سیاسی اپوزیسیون اتحادی ایجاد نشود، جمهوری اسلامی فروپاشی نخواهد کرد.…
ادامه؛

اما اخیراً مناظره جناب تقی‌زاده را با کاوه شهروز در BBC دیدم در مورد موضوع اتحاد و جرج تاون. جناب تقی‌زاده به درستی فرمودند که هدف آن افراد، کسب مشروعیت سیاسی به‌وسیله شاهزاده بود. و البته پیش‌ترها نوشته بودم که شاهزاده نیز اهدافی داشت. یکی از آن هدف‌ها، نشان دادن این موضوع بود که برای «اتحاد» باید اصولی مشترک و بنیادین داشت. کاوه شهروز در مصاحبه می‌گویند که «آقای پهلوی» باید با مخالفان نظام پادشاهی نیز گفتگو و کار کند. صحبت شهروز درست است. اما رندانه دغل‌کاری‌ست. شاهزاده برای همکاری اصولی دارد که بارها اعلام نموده است. اتفاقاً اصول شاهزاده نیز استوار است بر «ایران‌خواهی». بارها ایشان فرموده‌اند که اعتقاد به ملت ایران و پرچم ملی، حفظ مملکت و اعتقاد به اراده‌ی ملت و دولت ملی سکولا، اصول ایشان برای همکاری‌اند. از این رو با جمهوری‌خواهان ایران‌خواه نیز همکاری کرده‌اند. اما باید به امثال کاوه شهروز یادآوری کرد که شاهزاده به این علت با مجاهدین و تجزیه‌طلبان که عمده‌ی مخالفان پادشاهی در اپوزیسیون را تشکیل می‌دهند، همکاری نمی‌کند، چون‌که ایران‌خواه نیستند. یعنی هم آن اصول را نمی‌پذیرند و هم خائن به ملت‌اند. علت شکست منشور جرج تاون همین است. عدم پایبندی افراد حاضر، به منشور(رجوع شود به صحبت‌های مهتدی و جلسه‌ی خصوصی‌شان با ایلخانیزاده و حزبش) و همچنین نداشتن اصول مهم فعالیت سیاسی برای آینده ایران. آیا لازم است بگویم حزب کومله، از همان احزاب مائویستی در خدمت صدام بود؟ یا کارنامه‌ی مجاهدین خلق را باز کنم؟ حتی افرادی که سعی دارند آن اصول را هم با خطر روبرو کنند، صلاحیت و شرایط کار سیاسی را ندارند. از جمله خود کاوه شهروز. که با طرح فدرالیسم قومی، راه تهدید و نابودی آن اصول را هموار می‌سازند و عملاً در جهت تخریب آن می‌کوشند.
در نتیجه موضوع عدم همکاری و اتحاد؛ موضوع اختلاف در انتخاب پادشاهی یا جمهوری برای فرم دولت نیست. مسئله فراتر از این‌ها؛ ایران است و اعتقاد و احترام و کوشش در جهت اصول ایران‌خواهی.
در نهایت باید بگویم کسانی که همچنان سعی دارند از اتحاد صحبت کنند و این و آن را برای عدم اتحاد مقصر جلوه دهند، طرحی برای کار سیاسی ندارند. که اگر داشتند با وجود این همه تضاد و تفاوت در ماهیت و گفتمان گروه‌ها، همچنان خاک را به این حفره‌ی عمیق اتحاد نمی‌ریختند.
جمهوری اسلامی آخرین شانس این گروه‌های ضد ایران، برای رسیدن به آرمان‌هایشان است. خطوط مشخص است. یا ایران و ایران‌خواهی پیروز خواهد شد و جمهوری اسلامی و هرآن‌چه که در جهت تخریب مملکت می‌کوشد را دفع می‌کند، یا شکست می‌خوریم و این سرزمین به سیاه‌ترین نقطه‌ی خود می‌رسد. در هر صورت نمی‌توانیم با این جناح -جناحی که کل تاریخش نفی ایران و کوشش برای از بین بردن آن بوده است- متحد شویم ولو به ما برچسب بزنند و وافاشیستا سر دهند.

@flith
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز بزرگ‌داشت فردوسی خجسته‌باد. «شاهنامه از بزرگی ملتی حرف می‌زند که با اشتباهات خودش به خردی افتاده است. این هزار سال به خوبی نشان می‌دهد که حق با فردوسی بوده است. قرن‌های بلافاصله بعد از شاهنامه یعنی ۵ و ۶ و ۷ دوران سقوط آروزهای ملی است. تنگ‌شدن دایره امید نتیجه چندین قرن شکست‌های پیاپی، بسته‌شدن چشم‌انداز، کوچک‌شدن و حل‌شدن مردم از محورجهان‌بودن به جزئی‌شدن از یک کل؛ کم‌کم این نومیدی تبدیل به انزوا و از جهان‌بریدن، غرق دعواهای عقیدتی شدن، غرق در دعواهای جزئی شدن که تا به امروز هم راه به جایی نبرده و تا ۱۰۰۰ سال دیگر هم راه به جایی نخواهد برد.»

درس‌گفتارهای بهرام بیضایی با عنوان «نشانه شناسی اسطوره‌های ایرانی»

@flith
خداراشکر چه گوارا زنده نیست. وگرنه حتما درس دموکراسی و دموکراتیک بودن و چگونگی سردادن «وا راست افراطیاااا» را از فرج‌خان سرکوهی با آن سابقه‌ی درخشان؛ یعنی عضویت در چریک‌های فدایی خلق و ستاره سرخ، می‌آموخت. باید باور کنید که در تاریخ معاصر ما، چریک‌های فدایی خلق از مجاهدین خلق، مجاهدین اسلام‌ترند. همین چند مدت پیش هم لطف‌الله میثمی -این مجاهد خلقی مجاهد اسلام شده- مردی ایستاده با شاخه زیتون شده بود. حداقل امیدوارم شما به اصل خویش بازگردید(مردی ایستاده با تفنگ و سیانور). و در این راه هم پیشنهاد می‌کنم به آقای سرکوهی زین‌پس شعار «جزنی روحت شاد» یا «تا چریک رها نشود/ این وطن، کوبا نشود» سر دهند. این‌گونه بهتر می‌شود با راست افراطی جنگید. قدیم‌ترها اینقدر گوگولی نبودید که :)

#غیر_افراطیها
@flith
2024/05/17 06:06:44
Back to Top
HTML Embed Code: