Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جنگل با ناله و حماسه بیگانه است
و زخمِ تبر را با لعابِ سبزِ خزه
فرو می‌پوشد .

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
🕊1311👏2
آن سرخوشی
کز عِطر تو
در جانِ من حاصل شود
با آن، بَداوَت از سرم
نی عقلِ من، زایل ‌شود
فرهنگِ من از عِطرِ توست
زیباشناسی همچنین
عِطرِ تنت، مغزِ مرا
زشتی زُدایی می‌کند
تا فکرِ من سمتِ خودت
ای روشنای فکرِ من!
مایل شود
با عِطرِ تو
ای بی‌نیاز از عِطرهای مغربی!
قصرِ سیاست در سرم
همچون سرابی می‌شود
آن کو شمیمِ عِطرِ تو
در جان او جاری شود
کی انقلابی می‌شود؟

#نزار_قبانی

@foroogh_shamloo
👍85🕊1
به دنبال کدوم حرف و کلامی؟
سکوتت گفتن تمام حرفاست
تو رو از طپش قلبت شناختم
تو قلبت، قلب عاشق‌های دنیاست .

#ایرج_جنتی‌عطایی

@foroogh_shamloo
23🕊6😢4👍2👏1😍1
بعد از ما
دارها گل می‌دهند
و مادران سیاه نمی‌پوشند

به رقص که رسیدید
ما را به یاد بیاورید
ما که در آتش پاکوبان رقصیدیم
و مرگمان چیزی نبود که زمستان انکارش کند

به نور که رسیدید
نام ما را بر کوچه‌ها بگذارید
تا کودکانتان بدانند عموها برایشان مردند
و قدر آفتاب را بدانند...

#حمید_سلیمی

@foroogh_shamloo
🕊198👍5👏3😢2
به من بگو
در این برهوتِ بی خواب و طی،
مگر من چه کرده ام
که شاعرتر از اندوهِ آدمی ام آفریده اند؟

#سیدعلی_صالحی

@foroogh_shamloo
💔20👍4😢1
محبوب من
شما، تجلی عشقی
در ثانیه ثانیه‌های زمان
در لحظه لحظه‌ی عمر
و در سلول به سلول تنِ من
هر وقت هرجا
سخنی از عشق به میان میاید
من ناخودآگاه یاد شما می‌افتم
عنصر وجودی شما حتما از عشق است
و عشق بنیادی‌ترین عنصر این دنیای بی‌نهایت است.

#علی_سیدصالحی

@foroogh_shamloo
7👍5👏3
گور پدر این صندلی که می‌گوید:
«من یک‌نفره‌ام»!
هندسه عشق
جای مرا باز می‌کند
کنار تو

#ابن_محمود

@foroogh_shamloo
👍188🕊2
.
شما جسورتر از من باشید
ستاره های جهان را میان زن ها قسمت کنید
که در زمانۀ من زن ها
نصیب سادۀ یک سوسوی ستاره نمی بردند
کلید هستی خضری را به دست بچه های جهان بسپارید
قفس نسازید
که مرغ عشق و قناری به بال خویش بیایند کنار پنجره تان
در آن زمان که جهان گل شد
دگردیسی شیوع یافت
شما هم شبانه بال در آوردید،
مرا به یاد بیارید
مرا که عاشق معراج های شرق کهن بودم.

#رضا_براهنی

@foroogh_shamloo
28👍6👏3😍1
آه ... هرگز گمان مبر كه دلم
با زبانم رفيق و همراهست
هر چه گفتم دروغ بود، دروغ
كِی تو را گفتم آنچه دلخواهست؟

شايد اين‌را شنيده‌ای كه زنان
در دل «آری» و «نه» به لب دارند
ضعفِ خود را عيان نمی‌سازند
رازدار و خموش و مكارند

آه، من هم زنم، زنی كه دلش
در هوایِ تو می‌زند پر و بال
دوستت دارم ای خيالِ لطيف
دوستت دارم ای امیدِ محال...

#فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
😢107👏3🕊2👍1
عشق آمد و شولای سبزش را به روی دلم کشید
دلم بیدار شد، شکوفه داد و خندید
بی آنکه حدس زده باشم
دیواره‌های دلم فرو ریخت
و من مبتلا شدم به عشق
مبتلا شدم به همه‌چیز و همه‌کس

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
23👍5
هنوز می‌گذرم نیمه‌هایِ شب در شهر
مگر که لب بگشاید به خنده پنجره‌ای
کجاست دستِ گشاینده؟
خواب سنگین است
مرا به یاد بیاور
مرا ز یاد مبر
که انعکاسِ صدایم درونِ شب جاری‌ست ...

#حمید_مصدق

@foroogh_shamloo
9👏5👍3
با ما به اعتماد
سرودی ساز کن
ای همسایه‌ی درد

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
10🕊7👏2👍1
شب
سراسر
زنجيرِ زنجره بود
تا سحر
سحرگه
به‌ناگاه با قُشَعْريره‌ی درد
در لطمه‌ی جانِ ما
جنگل
از خواب واگشود
مژگانِ حيرانِ برگ‌اش را
پلکِ آشفته‌ی مرگ‌اش را،
و نعره‌ی اُزگَلِ ارّه‌ زنجيری
سُرخ
بر سبزیِ‌ نگرانِ درّه
فروريخت
تا به کسالتِ زردِ تابستان پناه آريم
دل‌شکسته
به ‌ترکِ کوه گفتیم

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
4🕊4👍3😢2
تا کوچ هست، کوچ می‌کنم
تا آتش هست، می‌سوزم
تا آب هست، غرق می‌شوم

#شیرکو_بیکس

@foroogh_shamloo
👍7🕊7
نازنینِ کوچکم
با تو از ماجراهایِ سختِ شکنجه
روزهایِ تازیانه، شب هایِ آواره
از صبر صبوری، باد، هر چه بادا باد
چگونه سخن گویم...؟

#عارف_اخوان

@foroogh_shamloo
💔5👍3😢21
های های
تو کجایی نازی
عشق بی‌عاشق من
...
#حسین_پناهی
#سلام_خداحافظ

@foroogh_shamloo
👏10👍5😢4
کبریت زدم تو برای
این روشنایی محدود گریستی
سراپا در باد ایستادم من فقط یک نفرم ..
اما اکنون هزاران پرنده را در باد به یغما می برند
از مهتاب که به خانه باز گردم آهن ها زنگ خورده اند
شاعران نشانه ی باد را گم کرده اند
زنبوران عسل را فراموش کرده اند
افق بی روشنایی، در دستان تو نازنین جان می بازد
من گل سرخ بودم که سراسر مهتاب را شکستم
راه برای شاعران سالخورده هموار بود
من شاعر جوان مردمکان چشمانم را
رها می کردم که شهر را از دور ببینم
دیده بودم تصویری از عشق ندارم .

#احمدرضا_احمدی

@foroogh_shamloo
👍7😢4🕊21👏1
روشنايی پيش می‌آيد
و مرا در برمی‌گيرد
دنيا زيباست
و دستانم از اشتياق سرشار

نگاه از درختان برنمی‌گيرم
که سبزند و بار آرزو دارند
راه آفتاب از لا‌به‌لای ديوارها می‌گذرد

پشت پنجره‌ی درمانگاه نشسته‌ام
بوی دارو رخت بربسته
میخک‌ها جايی شکفته‌اند، می‌دانم
اسارت مسأله‌ای نيست
ببين
مسأله اين است که تسليم نشوی
 
#ناظم_حکمت

@foroogh_shamloo
11👍5👏5
شب با گلوی خونین خوانده‌ست
دیرگاه دریا نشسته سرد !

یک شاخه
در سیاهی جنگل
به سوی نور فریاد می کشد ...

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
👍11
جهان، به روایتِ خودش
عشق است
به روایتِ من اندوه...

#بیژن_جلالی

@foroogh_shamloo
16😢5👍4
2025/07/10 14:42:35
Back to Top
HTML Embed Code: