Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
که دیگر هیچ گاه،
هیچکس،
جایش را پر نخواهد کرد .

#حسین_پناهی

@foroogh_shamloo
👍92😍1
من با سر انگشتانم می‌نگرم
آنچه را که چشمانم لمس می‌کند:
سایه‌ها را
جهان را.

#اوکتاویو_پاز

@foroogh_shamloo
3👍3🕊3
.

آخر گشوده شد ز هم آن پرده های راز
آخر مرا شناختی ای چشم آشنا
چشم منست اینکه در او خیره مانده ای
لیلی که بود ؟ قصهٔ چشم سیاه چیست ؟
در فکر این مباش که چشمان من چرا
چون چشمهای وحشی لیلی سیاه نیست
در چشمهای لیلی اگر شب شکفته بود
در چشم من شکفته گل آتشین عشق
لغزیده بر شکوفهٔ لبهای خامُشم
بس قصه ها ز پیچ و خم دلنشین عشق
در بند نقشهای سرابی و غافلی
برگرد ... این لبان من ، این جام بوسه ها
از دام بوسه راه گریزی اگر که بود
ما خود نمی شدیم چنین رام بوسه ها !
من هستم آن زنی که سبک پا نهاده است
بر گور سرد و خامُش لیلیِ بی وفا

#فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
14👍4😢1
با آن که هیچ رَدی از تاریکی‌ نیست
اما دنیا بدجوری شب است.

#سیدعلی_صالحی

@foroogh_shamloo
💔15👍4😢3
غمگين‌تر از صدای‌ پای‌ پدرم
سنگينی‌ِ دروازه‌هاييست
كه بروی شادمانی‌های‌ِ كودكانه من بسته است
مادرم در حاشيه دفتر خاطراتش نوشت
زيستن در هيچستانِ روزگار ساده نبود
ساده نيست

#نيكی_فيروزكوهی

@foroogh_shamloo
💔17😢92
چنان تنهایِ تنهایم؛
که حتی نیستم با خود ...

#مهدی_اخوان_ثالث

@foroogh_shamloo
😢16🕊86👍4
اي تو آغاز،تو انجام، تو بالا، تو فرود
ای سُراينده‌ی هستی،
سَرِ هر سطر و سرود     
باز گردان، به سخن، ديگربار
آن شكوهِ ازلی، شادی و زيبايی را     
داد و دانايى را.

#شفیعی_کدکنی

@foroogh_shamloo
👍112
فرو شو
در آب دریاچه فرو شو و آب را بشوی
در شعله‌زار تشنه فرو شو و آتش را گرم کن
دهان بر دهان زمین بگذار
و جان تازه به این مرده بخش
بخند
خنده‌های تو
ترکیدن شاهوار کوهستان‌های انار است
و چشمه‌های خون دلم که روح مرا
خیس می‌کند
بخند
و کشتیِ سرگشته را
به جزیره‌ای رهنمون شو
که جز برای تو کالایی ندارد
در آب دریاچه فرو شو
و مرا
در آتش خاموشت
شست و شو ده

#شمس_لنگرودی

@foroogh_shamloo
9👍2
آشفتگانِ عشقت
گیرم که جمع گردند
جمع از کجا توان کرد؟
دلهای پاره پاره...

#فروغی_بسطامی

@foroogh_shamloo
👍125🕊4
از هنگامی که در شکمِ مادر بودم
دنبالِ آن بودم که تو نگارم باشی
پس از آن‌که نقاشِ واژه‌ها شدم
با قبیله‌ام مبارزه می‌کنم
تا بتوانم اندکی با تو
در خیابان تمّدن قدم بزنم!
پس از پنجاه سال
از تحصیلاتِ ابتدایی و متوسطه و بالاتر
دارم یاد می‌گیرم
چگونه یک زن را دوست داشته باشم
و چگونه بر او بترسم
همان‌گونه که آزادی پایان ندارد
و دموکراسی پایان ندارد؛
دانش‌های زنانه نیز
پایان ندارند

#نزار_قبانی

@foroogh_shamloo
9👏5👍3💔2
ای‌تاریخ، ما درکوبانِ دروازه‌های زندگی بودیم
به یاد داشته باش پاسخ‌مان را زندگی،
با گلوی مرگ می‌داد .

#هوشنگ_بادیه‌نشین

@foroogh_shamloo
🕊8😢43👍2
باز، روزی نو در راه است
و تو باید که مُسلّح باشی
با عشق، اندیشه، ایمان، شادی …

چاره‌ای نیست عزیز من!
سهم ما از میلیارد‌ها سالْ حیات و حرکت
ذرّه‌ی بسیار ناچیزی‌ست.
این سهم را، چه کسی به تو حق داد
که با خستگی و پیریِ روح
با بلاتکلیفی، با کسالت، دودِلی
به تباهی بکشی؟

باورکُن!

#نادر_ابراهیمی

@foroogh_shamloo
👍8😢32💔1
نوبرگی بر عشقم جوانه می‌زند
و سایه‌ی خنکی بر عطشِ جاویدانِ روحم می‌افتد
و چشمِ درشتِ آفتاب‌های زمینی
مرا تا عمقِ ناپیدای روحم
روشن می‌کند.

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
👍94
گوییا که کلامت
صخره‌ای‌ست یا دریایی‌ست
و گل‌ها روییده است بر آن
و ماهیان در دریا شناورند
گوییا کلامت
باد است در شاخ و برگ درختان
و پرندگان در آن پرواز می‌کنند
گوییا کلامت جهان است
یا آینه‌ای است
که جهان را در آن می‌نگریم

#بیژن_جلالی

@foroogh_shamloo
9👍1
بر صندلی خواهم نشست
سیگاری خواهم کشید و
به میخ‌هایی فکر خواهم کرد
که روزی به این دیوار کوبیدیم
و به چیزهایی که هرگز به میخ‌ها نیاویختیم،
قابِ عکسی که تو در آن باشی و
آینه‌ای که من در آن...

#یانیس_ریتسوس

@foroogh_shamloo
😢7👍4🕊2
مثل من که نیست می شوم
مثل روزها...
مثل فصل ها
مثل آشیانه ها
مثل برف روی بام خانه ها
او هم عاقبت
در میان سایه ها غبار می شود
مثل عکس کهنه ای
تار تار تار می شود

#فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
14👍4😢3🕊2🥰1
آه اگر آزادی سرودی میخواند
کوچک
همچون گلوگاه  پرنده ای
هیچ کجا دیوار فروریخته ای برجای نمی ماند.

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
🕊134👍1
خاموش باش، مرغکِ دريايی!
بگذار در سکوت
بماند شب ؛
بگذار در سکوت
بميرد شب ؛
بگذار در سکوت
سرآيد شب ...

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
15👍4
خدای کوچولو! امید بزرگ!
همه چیز من! شادی و خوشبختی من!
حالا دیگر زندگی من، چیزی جز تو نیست. حالا دیگر، این نفسی که می‌کشم چیزی جز تو نیست. حالا دیگر شعر من، فکر من، تصور من، چیزی جز تو نیست.

مثل بچه‌ها دوستت می‌دارم. درست همانطور که بچه‌ها مادرشان را دوست دارند. زیبایی تو -اگر چه مرا به آتش می‌کشد، می‌سوزاند و خاکستر می‌کند- دیگر علت و انگیزهٔ دوستی و عشق من نیست. به هر صورتی که در آیی تو را دوست می‌دارم. فقط به شرط آنکه "آیدایِ من" باشی. به شرط آنکه "بدانی چرا تو را مثل بچه‌ها دوست می‌دارم."

دیگر هیچ چیز من چیزی جز تو نیست، دیگر فقط برای خاطر تو زنده‌ام، یعنی -بهتر بگویم- فقط به این دل‌خوشیِ بزرگ زنده هستم که دست‌های تو دست‌های مرا نوازش می‌کنند و لب‌های تو مرا می‌بوسند.

#احمد_شاملو
📕 مثل خون در رگ‌های من

@foroogh_shamloo
👍109😢2
خلقی ترسان
از عریانی از بیرنگی از بی نانی
خلقی خواب و مستی گوید؛
که هیچ و هیچ و هیچ.....

#احسان_حائری

@foroogh_shamloo
👍92🕊2😢1
2025/07/08 17:18:43
Back to Top
HTML Embed Code: