Telegram Web Link
آه اگر آزادی سرودی میخواند
کوچک
همچون گلوگاه  پرنده ای
هیچ کجا دیوار فروریخته ای برجای نمی ماند.

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
خاموش باش، مرغکِ دريايی!
بگذار در سکوت
بماند شب ؛
بگذار در سکوت
بميرد شب ؛
بگذار در سکوت
سرآيد شب ...

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
خدای کوچولو! امید بزرگ!
همه چیز من! شادی و خوشبختی من!
حالا دیگر زندگی من، چیزی جز تو نیست. حالا دیگر، این نفسی که می‌کشم چیزی جز تو نیست. حالا دیگر شعر من، فکر من، تصور من، چیزی جز تو نیست.

مثل بچه‌ها دوستت می‌دارم. درست همانطور که بچه‌ها مادرشان را دوست دارند. زیبایی تو -اگر چه مرا به آتش می‌کشد، می‌سوزاند و خاکستر می‌کند- دیگر علت و انگیزهٔ دوستی و عشق من نیست. به هر صورتی که در آیی تو را دوست می‌دارم. فقط به شرط آنکه "آیدایِ من" باشی. به شرط آنکه "بدانی چرا تو را مثل بچه‌ها دوست می‌دارم."

دیگر هیچ چیز من چیزی جز تو نیست، دیگر فقط برای خاطر تو زنده‌ام، یعنی -بهتر بگویم- فقط به این دل‌خوشیِ بزرگ زنده هستم که دست‌های تو دست‌های مرا نوازش می‌کنند و لب‌های تو مرا می‌بوسند.

#احمد_شاملو
📕 مثل خون در رگ‌های من

@foroogh_shamloo
خلقی ترسان
از عریانی از بیرنگی از بی نانی
خلقی خواب و مستی گوید؛
که هیچ و هیچ و هیچ.....

#احسان_حائری

@foroogh_shamloo
روزی ما دوباره کبوترهایمان را
پرواز خواهیم داد
و مهربانی
دست زیبایی را خواهد گرفت
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که نباشم

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
قاصدک هان چه خبر آوردی
از کجا وز که خبر آوردی
خوش خبر باشی اما
گرد بام و در من
بی‌ثمر می‌گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه زیادی نه ز دیاری، باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه‌های همه تلخ
با دلم می‌گوید
که دروغی تو دروغ
که فریبی تو فریب
قاصدک هان،‌ ولی... آخر... ای وای
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام آی! کجا رفتی؟ آی
راستی آیا جائی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی، جائی؟
در اجاقی- طمع شعله نمی‌بندم-
خُردَک شرری هست هنوز
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می‌گریند.

#مهدی_اخوان_ثالث

@foroogh_shamloo
پناه غربت غمناک دست‌هایی باش
که دردناک‌ترین، ساقه‌های تنهایی است

#حسین_منزوی

@foroogh_shamloo
فردایم را ببر
و دیروز را بده
و با هم تنهای‌مان بگذار
هیچ چیز بعد از تو، نه می‌رود و نه می‌آید

#محمود_درویش

@foroogh_shamloo
من پاره‌پاره‌های تو را جمع خواهم کرد
و خود در تو خواهم خفت
و تو در من خواهی رویید
تو در خون من سبز خواهی شد
و من می‌ایستم
بر تو باران خواهد بارید
بر تو از دو دیده‌ی ابری من
باران خواهد بارید

#شیرکو_بیکس

@foroogh_shamloo
کاش بودی آلبرتینا...
کاش الان اینجا بودی
و مقابل حرارت ذغالی که مرا گرم می‌کند می‌نشستی؛
کاش با آن چشم‌های غم‌زده‌ات،
و با سکوتت که مورد پسند من است، این جا بودی.
کوچولو بیا... یا لااقل به من فکر کن.

#پابلو_نرودا

@foroogh_shamloo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و دیگر جوان نمی‌شوم
نه به وعده ی عشق و
نه به وعده ی چشمان تو
و دیگر به شوق نمی آیم
نه در بازی باد و
نه در رقص گیسوان تو
چه نامرادی تلخی
ودریغا
چه تلخِ تلخ فرو می‌ریزم
با سنگینی این غربت عمیق
در سرزمین اجدادی خویش...

#محمدرضا_عبدالملكيان
#خسرو_شكيبايی

@foroogh_shamloo
پشت هیچستانم
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ های هوا، پر قاصدهایی است
که خبر می آرند، از گل وا شده ی دورترین بوته ی خاک
روی شن ها هم، نقش های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سر تپه ی معراج شقایق رفتند
پشت هیچستان، چتر خواهش باز است
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا می آید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من…

#سهراب_سپهری

@foroogh_shamloo
درون انسان‌های تنها
شادمانی‌هایی هست
که همان‌جا شروع
و همان‌جا تمام می‌شود

#اعوز_آتای

@foroogh_shamloo
پس از سفرهایِ بسیار و
عبور از فراز و فرودِ امواجِ این دریایِ توفان خیز،
بر آنم که
در کنارِ تو لنگر افکنم
بادبان بر چینم
پارو وانَهم
سُکّان رها کنم
به خلوتِ لنگرگاه ات در آیم و
در کنارت پهلو گیرم.
آغوش ات را باز یابم:

استواریِ امنِ زمین را
زیرِ پای خویش...

#مارگوت_بیکل
برگردانِ: #احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
کافی نبود و نیست هزاران هزار سال
تا بازگو کند:
آن لحظه‌ی گریخته‌ی جاودانه را
آن لحظه را که تنگ در آغوش‌ام آمدی
آن لحظه را که تنگ در آغوش‌ات آمدم
در باغ شهر ما
در نور بام‌داد زمستان شهر ما
-شهری که زادگاه من و زادگاه توست-
شهری به روی خاک
خاکی که در میان کواکب ستاره‌ای‌ست.

#ژاک_پره‌ور
برگردان: #نادر_نادرپور

@foroogh_shamloo
خدایِ مهربانِ بی‌برده‌ی من جبرکار و خوف‌انگیز نیست،
من و او به مرزهای انزوایی بی‌امید رانده شده‌ایم.
ای هم‌سرنوشتِ زمینیِ شیطانِ آسمان! تنهاییِ تو و ابدیتِ بی‌گناهی، بر خاکِ خدا، گیاهِ نورُسته‌یی نیست.

#احمد_شاملو
#هوای_تازه

@foroogh_shamloo
و ناگهان در نبودن ها
هيچ تسلايي نمى بينى
نه پيراهنى فراموش شده، آويخته در كمد
نه يك كتاب نيمه باز، كنارِ تخت
نه آن چمدانِ كهنه زير پله ها
نه چروكِ پرده اي
نه قلم ودفترى افتاده زيرِ مبلِ سبز
نه بوى عطرى
نه خطى
نه شعرى
نه خاطره اي
نه حتى عكسي
كدام عكس تسكينت مى دهد وقتى كسي در آن نمى خندد؟

#نيكى_فيروزكوهی

@foroogh_shamloo
من فكر می‌كنم
هرگز نبوده قلب من
اینگونه گرم و سرخ  

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
کوه نزدیک من است
پشت افراها، سنجدها
سنگ‌ها پیدا نیست
گلچه‌ها پیدا نیست
سایه‌هایی از دور
مثل تنهایی آب
مثل آواز خدا پیداست ..

#سهراب_سپهری

@foroogh_shamloo
من همدست توده‌ام
تا آن دَم که توطئه می‌کند گسستنِ زنجیر را
تا آن دَم که زیر لب می‌خندد
دلش غنج می‌زند
و به ریش جادوگر آب دهن پرتاب می‌کند
اما برادری ندارم
هیچگاه برادری از آن دست نداشته‌ام
که بگوید « آری » :
ناکسی که به طاعون آری بگوید
و نانِ آلوده‌اش را بپذیرد

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
2025/07/07 16:31:25
Back to Top
HTML Embed Code: