Telegram Web Link
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🔆
▪️کتابان

📌رنج‌نامه‌ی دیگری از آبادان

👈 «آبادان لین یک» به روایت کریم حجازی
 
🔸
ساعت حدود ۲ شب بود... باید به داخل سینما می‌رفتیم. ساعتی قبل، ماموران شهربانی خود را از مقابل درِ سینما کنار کشیده و از آن‌جا فاصله گرفته بودند و مردمی که در مقابلِ درِ سینما ایستاده بودند، بالاخره با رفتن ماموران، زنجیر و قفل را شکستند و در باز شد. ما در دسته‌های دو سه نفری وارد محل کشتار بیش از چهارصد نفر زن و مرد و کودک بی‌گناه شده بودیم. در جلوی روی‌مان تاریکی در میان دودی که هنوز غلظت داشت ایستاده بود و پاهای چکمه‌پوشان تا زانو توی روغن فرو رفته بود؛ روغن تن آدم‌هایی که جلوی چشمان‌مان ناباورانه سوخته بودند...

📔شناسنامه: نعمت‌الله سلیمانی‌خواه، «آبادان لین یک؛ مقاومت مردمی آبادان به روایت سید کریم حجازی»، تهران: مرز و بوم، چاپ نخست، ۱۴۰۰، بها: ۵۳ هزار تومان.

#آبادان #سینماـرکس #آبادان_لین_۱ #سید_کریم_حجازی #نعمت‌الله_سلیمانی_‌خواه #انتشارات_مرز_و_بوم #کتابان


http://ketaabaan.ir/رنجنامهای-دیگر-از-آبادان
⁉️محمود، آیا تو زنباره‌ای؟

🔆مصاحبه با محمود قربانی در ۵۰ سال پیش (وقت هنوز همسر گوگوش بود) قسمت ۶

🔸[محمود قربانی:] گوگوش وقتی که خیلی بچه بود از محبت مادری محروم شد. قدری که بزرگ‌تر شد این کمبود جور دیگری می‌بایست جبران شود. عروسک‌ها آمدند گوگوش با جمع کردن مقدار زیادی عروسک به دور و بر خود آشکارا عشق و علاقه‌ی خودش را به بچه و بچه‌داری و محبت خیالی مادر و فرزندی نشان می‌داد به نظر من ازدواج گوگوش با من یک هدف طبیعی نهادی داشت؛ هدفی که هر مرد و زن طبیعی حداقل در ذهن خود آن را بزرگ کرده‌اند. گوگوش با عشق ازدواج کرد و دلش می‌خواست حاصل این عشق را زیر پستان خود بگیرد، به او شیر بدهد، و از شیره‌ی جانش در تن او بدمد. علاقه‌ی گوگوش به بچه و تمایلش، آن هم تمایل شدید به مادر شدن موجب شده بود که ما خیلی زود بچه‌دار شویم، زیرا گوگوش دنیایی از عواطف و محبت مادر و فرزندی را در وجود خود جمع کرده بود و می‌خواست این بار به جای عروسک‌ها بچه‌ای باشد که گرمای تنش گرمای تن خود او باشد، صدای خنده و گریه‌اش را بشنود، من هم همین‌طور. من هم دوست داشتم که گوگوش هرچه زودتر عنوان مادری بچه‌ی مرا پیدا بکند، ما هر دوی‌مان با توافق و با علاقه و با عشقی عجیب با هم ازدواج کردیم و بلافاصله صاحب بچه شدیم.
 
[خبرنگار سپید و سیاه:] محمود، از شایعات و اتهاماتی که به تو وارد کرده‌اند و اتفاقا خیلی هم قوی است؛ رابطه‌ی تو با زن‌ها و دخترهای دیگر است. گروهی تو را مردی زنباره می‌دانند و در واقع از این آگاهی عصبانی هم هستند. زیرا گوگوش امروز در مجموع زن کاملی است، او خیلی زیباست و علاوه بر این همه زیبایی شهرت و محبوبیت هم دارد که به طور ذهنی بر زیبایی‌اش افزوده می‌شود اما با این همه یک مرد تنوع‌طلب، مردی مثل تو که در کار کاباره با دخترهای متنوع و آرتیست‌های جورواجور سر و کار دارد احتمال دارد خستگی بیافریند و یک‌نواختی زندگی حتی با چنین موجودی موجب شود که زن‌ها و دخترهای دیگر در زندگی‌اش راه یابند، من در این‌جا روی این سوال تکیه می‌کنم که آیا به نظر تو انصاف است با زنی که چنین عاشقانه تو را دوست دارد و زندگی با تو را بر بسیاری از زندگی‌ها ترجیح می‌دهد چنین رفتاری داشته باشی؟ من می‌گویم آیا فکری کردی خستگی روی صحنه و جان کندن جلوی پروژکتورها از یک طرف و خستگی این شایعه که تو به او خیانت می‌کنی طرف دیگر ممکن است او را خیلی زود از کار بیندازد؟
 
[محمود قربانی:] حرف‌های شما و شایعاتی که بعضی از آدم‌های حسود به ذهن خودشان راه می‌دهند جز یک اشتباه چیز دیگری نیست و البته می‌دانم این شایعات از کجا قوت گرفت و از کی ذهن مردم را آلوده کرد. این شایعات مربوط به زمانی است که می‌خواستند از این طریق بین من و گوگوش اختلاف بیندازند و بهره‌برداری بکنند...
ادامه دارد...

📔سپید و سیاه، شماره‌ی ۲۶ (۱۰۰۶)، ص ۴۸

#گوگوش #محمود_قربانی
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🔆
▪️کتابان

📌چرا کربلای ۴ شکست کربلای خورد؟

👈سردار علایی در «تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق» توضیح می‌دهد:👇

🔸 از اسفندماه سال ۱۳۶۰ همکاری اطلاعاتی آمریکا با عراق آغاز شد. این همکاری اطلاعاتی دچار افت و خیزهایی بود تا این‌که با شکست ماجرای مک فارلین، ایالات متحده تصمیم گرفت تا اطلاعات به دست آمده از طریق هواپیماهای آواکس و ماهواره‌های فضایی درباره‌ی مواضع نیروهای ایرانی را در اختیار ارتش عراق قرار دهد. از سوی دیگر ارتش عراق از تجربه‌ی عبور نیروهای ایرانی از رودخانه‌ی اروندرود در عملیات والفجر ۸ بهره برد و ضمن محتمل دانستن عبور نیروهای ایرانی از اروندرود، تدابیر لازم را برای مقابله با آن اندیشیده بود.
 
📔شناسنامه: حسین علایی، «تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق»، ۲ جلد، تهران: مرز و بوم، چاپ دوم، ۱۴۰۱، بهای جلد یک: ۲۱۵ هزار تومان، جلد دو: ۱۹۰ هزار تومان.

#سردار_علایی #تاریخ_تحلیلی_جنگ_ایران_و_عراق
#انتشارات_مرز_و_بوم #عملیات_کربلای_۴ #کتابان


http://ketaabaan.ir/چرا-کربلای-۴-شکست-کربلای-خورد
📌حتی زن‌های حرفه‌ای کاباره‌ها فکر خیانت به گوگوش را به خود راه نمی‌دهند

👈 مصاحبه با محمود قربانی در ۵۰ سال پیش (وقتی هنوز همسر گوگوش بود) قسمت ۷

🔸[محمود قربانی:] این‌جا باید به شما توضیحی بدهم در مورد این‌که من مرد تنوع‌طلبی هستم یا نیستم، و امکانات معاشقه و رابطه با زن‌ها و دخترهای جورواجور را دارم یا ندارم. یک موضوع خیلی ساده را برای شما مثال می‌آورم تا به دروغ بودن این همه شایعات آگاه شوید. گوگوش برای میلیون‌ها مردم ایران، میلیون‌ها ذوق و سلیقه تاکنون خسته‌کننده نبوده با این حساب چگونه ممکن است برای من که یک مرد عادی هستم او با این همه خصوصیات خسته‌کننده باشد و مرا به تنوع‌طلبی وادارد؟ از همه‌ی این‌ها که بگذریم یک واقعیت را برای شما شرح بدهم؛ گوگوش از آن‌چنان محبوبیت و محبتی بین زن‌ها و دخترها، حتی زن‌ها و دخترهای محیطی خود برخوردار است که حتی اگر خدای‌نکرده خود من هم یک چیزی را بخواهم آن‌ها نمی‌پذیرند حتی زن‌های حرفه‌ای کاباره‌ها فکر خیانت به گوگوش را به خود راه نمی‌دهند چه برسد به این‌که بیاند با من رابطه‌ی عاشقانه برقرار کنند. دخترهای عادی و معمولی وارد زندگی من نمی‌شوند برای این‌که از قبل می‌دانند مردی که به زنی مثل گوگوش خیانت بکند به خود آن‌ها خائن‌تر خواهد بود و با این حساب چگونه ممکن است پذیرای من باشند؟
 
[سپید و سیاه:] حالا فرض کنیم که آن‌ها نخواهند، آیا تو می‌خواهی؟ یعنی این برداشت من از حرف‌های خود تو است که می‌گویی آن‌ها نمی‌خواهند، اما نمی‌گویی «خود من نمی‌خواهم»؟
[محمود قربانی:] اگر قرار بود من از خودم دفاع بکنم که حرف معمولی بود، باید طوری توضیح می‌دادم که لااقل حتی بدبین‌ها هم به واقعیت پی ببرند.
ادامه دارد...

📔سپید و سیاه، شماره‌ی ۲۶ (۱۰۰۶)، ص ۴۸.

#گوگوش #محمود_قربانی #گاه_نامک
▪️پیام تسلیت حزب کارگزاران سازندگی ایران به مناسبت درگذشت حجت‌الاسلام دعایی

به نام خدا
انا لله و انا الیه راجعون

📌سیدمحمود دعایی مدیر روزنامه اطلاعات؛ پیر و شیخ و سید مطبوعات ایران درگذشت. مردی از نسل روحانیت انقلابی ایران که با حرکت ۱۵ خرداد (۱۳۴۲) وارد سیاست شدند و در روز ۱۵ خرداد (۱۴۰۱) هم از دنیا رفت. او که تحت جذبه امام خمینی وارد مبارزه سیاسی شده بود در همان روزی چشم از جهان فروبست که یادآور خاطره‌ی پیشوای سیاسی‌اش بود.

📌سیدمحمود دعایی در سال‌هایی که صدایی از روحانیت مبارز در کشور به گوش نمی‌رسید از نجف اشرف صدای روحانیت مبارز بود و یک تنه تحت اشراف رهبر انقلاب رادیو و رسانه‌ای برای انقلاب را اداره می‌کرد. در همان سال‌ها دعایی سعی می‌کرد سخن همه انقلابیون را به رهبر انقلاب برساند. حتی کسانی که بعدا از صف انقلاب جدا شدند.

📌دعایی اساسا اهل نقار و جدایی نبود. پس از تصدی سفارت ایران در عراق با حکم امام مسئول موسسه اطلاعات شد. در حالی که چندی بعد آقای سیدمحمد خاتمی هم مسئول موسسه کیهان شد. اما دعایی رقابت تاریخی این دو موسسه مطبوعاتی را به رفاقت بدل کرد. روزهایی بود که دعایی به علت مشغله رقیب مدیر هر دو روزنامه شد اما هرگز تیتر هیچکدام را به تحریریه رقیب لو نمی‌داد و این اوج اعتدال و انصاف او بود. نکته ای که برای تاریخ مطبوعات ایران عبرت آموز است. تاریخی که در آن سابقه سرقت تیتر یک وجود دارد!

📌دعایی در سیاست هم چنین بود. با وجود گرایش به جناح چپ و اصلاحات هرگز جناح راست و اصولگرا را تخریب نمی‌کرد. گرچه رقیبش کیهان از دهه ۷۰ به بعد چنین می‌کرد.

📌این البته به معنای بی‌هویتی اطلاعات نبود. دعایی عمیقا مصلح و اصلاح‌طلب و معتدل و اعتدال‌گرا بود. از ارادتمندان و حتی حامیان آقایان هاشمی و خاتمی بود و اولین کنفرانس اعلام نامزدی میرحسین موسوی برای ریاست جمهوری در موسسه اطلاعات برگزار شد و بیانیه‌های معترضین در روزنامه اطلاعات و بعدا در کتاب سال اطلاعات منتشر شدند تا شاهدی برای تاریخ باشند.

📌اما دعایی اقتضائات یک روزنامه ملی را می‌دانست. او نمی‌خواست شکاف دولت و ملت را تشدید کند. او نمی‌خواست فاصله حاکمیت و اپوزیسیون را بیشتر کند. بارها برای حل مشکلات ملیون و روشنفکران پادرمیانی کرده بود. از بسیاری از روشنفکران ملی مقالات و خاطرات چاپ می‌کرد. صفحه اعلانات اطلاعات محل درج بسیاری از اطلاعیه‌های احزابی چون نهضت آزادی و جبهه ملی بود. مقالات و خاطرات مهمی از رجال حزب توده از احسان طبری تا نورالدین کیانوری در اطلاعات چاپ شده است.

📌اطلاعات در دهه ۶۰ دریچه‌ای ولو کوچک برای بحث و نقد و نظر بود. در این روزنامه هم محمدجواد لاریجانی ستون داشت و هم سیدعطاءاله مهاجرانی. حتی گاه ابراهیم یزدی هم مقالاتی می‌نوشت و کیومرث صابری که ستون طنز انتقادی‌اش در اطلاعات فصلی در تاریخ طنز سیاسی ایران را گشود.

📌دعایی نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی هم بود. گرچه در این مقام هرگز نماینده‌ای جنجالی نبود اما در همراهی با جبهه دوم خرداد و حمایت از دولت اصلاحات تردید نداشت.

📌بدون شک شخصیت دعایی پذیرای تندروی‌های چپ و راست نبود و از این رو نقدهایی از راست و چپ بر او وارد می‌شد اما دعایی هرگز نه از مسیر انقلاب جدا شد و نه از راه اصلاح پشیمان شد و نه خط اعتدال را فراموش کرد.

📌دعایی عمیقا خیرخواه نظام و ایران بود و این خیرخواهی را با گستراندن چتر موسسه اطلاعات بر سر همه وفاداران به ایران و اسلام نشان می‌داد. میراثی که به او سپرده شده بود را نه‌تنها حفظ کرد بلکه به لحاظ معنوی و حرفه‌ای و حتی مادی حفظ کرد و توسعه داد.

📌دعایی در این سه دهه اخیر خواسته به نمادی از پذیرش دو بال برای اداره نظام و کشور (ولو نمادین) بدل شد و گاه با ابتکار شخصی و با اتکا به سرمایه و اعتبار فردی نزد رهبران انقلاب در مقام نماینده ولی فقیه در محافلی حضور می‌یافت که جای مسئولان نظام در آن خالی بود و پیام‌هایی را منتقل می‌کرد که فقط او می‌توانست حامل آن باشد تا تالیف قلوب کند.

📌حزب کارگزاران سازندگی ایران با تسلیت درگذشت این چهره مصلح و معتدل و مبارز و دعوت به بدرقه شایسته او امیدوار است برای پاسداشت او، جای خالی سیدمحمود دعایی در حاکمیت و اصلاحات با انسان‌های شایسته‌ای پر شود که واجد همین ویژگی‌ها باشند و خط وصل باشند و نه فصل...

📌در کشوری که عمر نهادهای اجتماعی وابسته به عمر انسان‌هاست او عمرش را در حفظ یک نهاد صد ساله (موسسه اطلاعات) گذاشت. میراث دیگران را به خوبی نگهبان و نگهدار بود. میراثش را پاس داریم؛ میراث جمع انقلاب و اعتدال و اصلاح...

پانزدهم خردادماه ۱۴۰۱
حزب کارکزاران سازندگی ایران

#پیام_تسلیت

@kargozarans
📌مراسم تشییع و خاکسپاری حضرت اقای دعایی عزیز
روز سه شنبه ۱۷ خرداد از حسینیه شماره یک جماران به سمت موسسه اطلاعات و از موسسه اطلاعات به سمت حرم مطهر امام خمینی انجام خواهد شد و پیکر ایشان در کنار مراد و مقتدای خویش آرام خواهد گرفت.
دوشنبه ۱۶ خرداد پس از نماز مغرب و عشاء مراسم وداع با یار دیرین امام در حسینیه شماره ۱ ‌جماران 
سه شنبه ۱۷ خرداد ساعت ۹ صبح مراسم اقامه نماز بر پیکر آن مرحوم توسط یادگار امام آیت الله حاج سید حسن خمینی در موسسه اطلاعات و انتقال پیکر برای خاکسپاری به حرم مطهر امام خمینی.

@gahnamak
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🔆
▪️کتابان

📌خاطره‌ی مرحوم دعایی از رادیو روحانیت بغداد؛

👈 از این برنامه فقط من و حاج آقا مصطفی خبر داشتیم

🔸از این برنامه فقط من و حاج آقا مصطفی خبر داشتیم و هیچ‌کس دیگر خبر نداشت. [...] هر روز برنامه‌ی روز بعد را آماده می‌کردم و یک‌سری اخبار خوب و دست‌اول را در آن می‌گنجاندم. این برنامه تحت عنوان «نهضت روحانیت در ایران» پخش می‌شد و ظرف مدت کوتاهی از طرفداران بسیاری برخوردار شد. انعکاس آن در ایران هم بسیار خوب بود و موج وسیعی ایجاد کرد. به طوری که اکثریت آزادی‌خواهان خوش‌حال شدند و برنامه‌های آن را دنبال کردند. در برنامه‌های این رادیو بیانیه‌ها و اعلامیه‌های امام خوانده می‌شد. نوارهای سخنرانی امام پخش می‌شد. از مبارزین گم‌نام که در زندان‌ها بودند و از شهدا یاد می‌شد. به هر حال حرکتی علیه رژیم ایجاد می‌کرد و شور و شوق مبارزین را افزایش می‌داد.‏


📔 شناسنامه: گوشه‌ای از خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی، تهران: چاپ و نشر عروج (وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س))، چاپ دوم، ۱۳۸۷، بها: ۲۱۰۰ تومان.

#سید_محمود_دعایی #حاج_آقا_مصطفی_خمینی #کتابان


http://ketaabaan.ir/از-این-برنامه-فقط-من-و-حاج-آقا-مصطفی-خبر-داشتیم
📌گاهی از این همه توجه به گوگوش حسودی‌ام می‌شود

👈مصاحبه با محمود قربانی در ۵۰ سال پیش (وقتی هنوز همسر گوگوش بود) قسمت ۸

🔸 [خبرنگار سپید و سیاه:] به طور کلی مردها و مخصوصا مرد ایرانی دوست دارد که زنش فقط مال او باشد و دربست به او فکر کند، به قول معروف حسادت شدیدش باعث شده که محدودیت‌هایی برای معاشرت زنش قائل شود. در مجموع مردها و مخصوصا مرد ایرانی تحمل این را ندارد که حتی برای یک روز و شاید یک ساعت هم که شده زنش مال خودش و در اختیار خودش نباشد. با توجه به این‌که گوگوش به خاطر شغل و حرفه‌ی خود به محافل مختلفی رفت و آمد دارد و بیش‌تر از این‌که نزد تو تنها باشد در مجامع عشوه‌گری می‌کند، تو عکس‌العملت چیست؟ تحمل و صبر تو چقدر است؟ تا چه حدودی می‌توانی این همه با گوگوش بودن و بدون گوگوش بودن را تحمل کنی؟ تا چه حد می‌توانی حسادتی را که هر مرد طبیعی ایرانی دارد کنترل کنی؟ من شنیدم که گوگوش در بسیاری از محافل و مسافرت‌ها تنها می‌رود و تو را با خود نمی‌برد، آیا این حقیقت دارد؟!
[محمود قربانی:] بله این حقیقت دارد که گوگوش به خاطر شغلی که دارد در بعضی محافل و بعضی مسافرت‌ها تنها می‌رود و من با او نیستم ولی نه به این دلیل که من نخواهم یا او نخواهد، ولی به هر صورت من در این‌جا کار و فعالیتی دارم و باید سر کار و زندگی خودم که کار و زندگی گوگوش هم هست باشم. در نتیجه بدون این‌که من یا گوگوش بخواهیم گاهی برای مدتی موقت از هم جدا می‌شویم و گوگوش به محفل یا مسافرتی می‌رود که حضور من چندان لزومی ندارد حتی چند بار به مسافرت‌های خارج از کشور هم رفته که من به علت کارها و مشغله‌هایی که داشتم نتوانستم با او باشم اما این را هم بگویم که گوگوش یک زن چشم و گوش بسته نیست، او یک مرد است،‌ کسی است که می‌تواند از خودش دفاع کند،‌ از خودش حمایت کند، بدون این‌که من همراهش باشم و البته اگر دفاع و حمایتی لازم باشد، چون‌که گوگوش را همه دوست دارند و به او به عنوان یک زن خوب احترام می‌گذارند. اما این‌که پرسیده بودید حسادت من در مورد او تا چه حدودی است، باید بگویم من هم مثل همه‌ي مردهای ایرانی و مثل هر مرد طبیعی دیگر گاهی از این همه توجه به گوگوش حسودی‌ام می‌شود اما من از مدت‌ها پیش به خودم تلقین کردم که باید خودخواهی را کنار بگذارم، باید فراموش کنم که گوگوش فقط یک زن خشک و خالی برای من باشد. او هنرمند است، یک هنرمند بسیار با استعداد و بسیار مورد احترام مردم و مهم‌تر از همه این‌که او مال مردم است و من باید گاهی خودم را کنترل کنم، جلوی خودم را بگیرم، حسادت‌های معمولی و پیش پا افتاده‌ را فراموش کنم...
ادامه دارد...

📔سپید و سیاه، شماره ۲۷ (۱۰۰۷)، ص ۲۰

#محمود_قربانی #گوگوش
📌سرنوشت مبهم موسسه اطلاعات

✍️فهیمه نظری

🔸اهالی فرهنگ و پژوهش کشور با درگذشت سید محمود دعایی بدون تردید دو بار زیان می بینند: نخست از دست دادن مدیری شریف، دلسوز و همراه در راس یک رسانه تاریخی، و دوم و به احتمال بسیار زیاد از دست شدن دوران طلایی دستیابی به آرشیو گروه روزنامه و مجلات اطلاعات از بدو تاسیس که نیک می دانیم حضرت دعایی و تیم همراه ایشان چه زحمتی در گردآوری آن بر روی سی دی و دی وی دی به تفکیک ماه و سال کشیدند.
دور نیست که پژوهشگران برای دستیابی به بخشی از آرشیو اطلاعات زین پس سرگردان این نهاد و آن نهاد شوند، که احتمالا مدیر تازه در زمره انقلابیون دوآتشه از نوع حسین شریعتمداری خواهد بود و با یک مرقومه مبارکه امر می کند که آرشیو اطلاعات نه تنها دیگر به فروش نرسد که در کتابخانه هایی چون مجلس و... هم به پژوهشگر رویت ندهند، (البته درباره سال های پیش از انقلاب که از نگاه برخی بزرگواران پیش از تاریخ به شمار می رود و...)؛ درست مثل کاری که شریعتمداری با آرشیو کیهان کرده است.
فقط یک راه به ذهنم می رسد: تا مدیر تازه منصوب نشده دست بجنبانید و آرشیو پیش از انقلاب مجموعه اطلاعات را بخرید.

انشاالله که گمانم بیراه باشد. آمین


سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱

@gahnamak
Forwarded from نگاه ملی
شوربختانه در هنگام دیدنِ همین شماره از امرداد خبر درگذشتِ دوستِ خوبِ قدیمی و همراه انجمن افراز، مهرداد ساسانی، را دیدم. در نوروز گفت‌وگو داشتیم و نشانه‌ای از ناتوانی در رسیدن به آرمان‌هایش - برپایی بنیاد کورش بزرگ - دیده نمی‌شد. او که کنشگری سیاسی وابسته به حزب ملت ایران بود پس از دوره‌ی دولت موقت، که گویا استانداری قزوین را بر عهده داشت، در پی نقد راهِ پیش‌گرفته‌شده از سوی شادروان داریوش فروهر در همراهیِ تام با امام خمینی از کنش‌های سیاسی جدایی گرفت و با راه‌اندازیِ انجمنی فرهنگی در منزل خود و دوستانش جمعی از ایران‌گرایان را، زیر نامِ انجمن مهر، گرد هم آورد. یکی از اینان استاد بزرگ ما، محمودی بختیاری، بود که در همان نشستی که از ایشان به جهتِ سخنرانی در انجمن دعوت کرده بودیم با جناب ساسانی آشنا شدیم و از آن پس، مهربانانه در کنار ما و نیز برخی دیگر از جوانان ملی‌گرا که به واسطه‌ی افراز با آنان آشنا شده بود ماند و به‌ویژه شخصیت‌هایی را به جهتِ حضور در انجمن به ما معرفی کرد که یکی شادروان اسلامی ندوشن بود که از راه او به ایشان دست یافتیم و اکنون چه دریغ که او هم چهره در نقاب خاک کشید.
یادش گرامی

@IranianLook
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🌤
▪️کتابان

📌فراز و فرودهای شهرکتاب از زمان تاسیس تا ۱۳۹۸

👈 در «تاریخ شفاهی شهرکتاب» می‌خوانید:🔻

🔸«تاریخ شفاهی شهرکتاب» طی دو جلد از تاسیس این مجموعه تا ۱۳۹۸ را بر می‌گیرد. این کتاب از ایده‌ی نخستینِ تاسیس مجموعه‌ی شهرکتاب در شهرداری تهران می‌گوید؛ جایی که غلامحسین کرباسچی شهردار فرهنگ‌دوست تهران اتاق فکری در آن ایجاد کرده بود و هر روز بر شمار صندلی‌های آن اتاق می‌افزود. چهره‌های موثر فرهنگی شهر در آن روزها در همان اتاق فکر بود که با طرح ایده‌ی پروژه‌ی شهرکتاب کوشیدند چهره‌ای متفاوت از تجارت فرهنگی و عرضه‌ی کتاب را نشان دهند. کتاب پیش رو روایت برخی از نقش‌آفرینان شهرکتاب از چگونگی شکل‌گیری و تحول این موسسه طی ربع قرن گذشته است که به شیوه‌ی تاریخ شفاهی بیان شده.
در طرح تاریخ شفاهی موسسه‌ی شهرکتاب متن گفت‌وگو با آقایان فخرالدین انوار (بنیان‌گذر و نخستین مدیرعامل موسسه)، مسعود گلابی (مدیر امور بازرگانی و مدیر فروشگاه‌مرکزی شهرکتاب در ساختمان زرتشت)، مرتضی دلیری (مدیر اسبق شرکت شهرکتب)، مهدی افشار (از نخستین همراهان انوار در تاسیس شهرکتاب و مبتکر برگزاری جلسات فرهنگی در ساختمان زرتشت) و بخشی از گفت‌وگو با سید محمد بهشتی (عضو هیات‌مدیره‌ی موسسه‌ی شهرکتاب از زمان تاسیس تاکنون)، فرح حاجی سعید نظری (مدیرعامل شرکت شهرکتاب)، لطف‌الله ساغروانی (بنیان‌گذار و مدیر سابق نشر کتاب هرمس) و رامین صدیقی (مدیرعامل شرکت نشر موسیقی هرمس) مربوطه به دوره‌ی اول است و تقریبا همه‌ی موضوعات گفت‌وگو با مهدی فیروزان (مدیرعامل موسسه‌ی شهرکتاب)، سید محمدرضا امام‌پور (معاون مالی اداری شهرکتاب) و مژگان رئیسی امجد (معاون توسعه‌ی شهرکتاب) مربوط به دوره‌ی دوم است.
 
📔شناسنامه: رجبعلی مختارپور، «تاریخ شفاهی شهر کتاب» دفتر اول: سال‌های ۱۳۷۳-۱۳۸۲، دفتر دوم: سال‌های ۱۳۸۲-۱۳۹۸، تهران: دیبایه، چاپ نخست، ۱۴۰۰، بهای هر جلد: ۲۲۵ هزار تومان.

#تاریخ_شفاهی_شهرکتاب #نشر_دیبایه #رجبعلی_مختارپور #کتابان

http://ketaabaan.ir/فراز-و-فرودهای-شهرکتاب-از-زمان-تاسیس-تا-۱۳۹۸
📌آقای قربانی آیا این پول‌دوستی گوگوش حاصل زندگی با شماست؟

👈 مصاحبه با محمود قربانی در ۵۰ سال پیش (وقتی هنوز همسر گوگوش بود) قسمت ۹

🔸 [محمود قربانی:] گوگوش باید به محافل برود، باید در مراسم گوناگونی شرکت کند برای این‌که گوگوش هنرمند مردم است، مردم برایش کف می‌زنند، هورا می‌کشند او هم باید به خاطر دل مردم آواز بخواند، برقصد و آن‌ها را سرگرم کند. یک هنرمند آن هم هنرمند کاباره‌ای و یا خواننده‌ای که بیش‌تر روی سن است و مردم او را می‌بینند باید رعایت شور و حال مردم را بکند. گوگوش همه‌ی این نکات را رعایت می‌کند. او را مردم دوست دارند و او مردم را دوست دارد. در این میان بسیار ابلهانه خواهد بود اگر من مزاحم فعالیت‌های هنری سالم گوگوش باشم و برای پیشرفت او مانعی ایجاد کنم. او استعداد دارد، شوق دارد و از همه‌ی این‌ها مهم‌تر او یک هنرمند بین‌المللی است، هنرمندی است که شایستگی جهانی شدن دارد و جهانی هم خواهد شد. من از مدت‌ها پیش برای این‌که او را وارد جهان بزرگ‌تر بکنم نقشه طرح کردم تا گوگوش را بشناسند. در محیط‌های بزرگ، در کشورهای بزرگ پیشرفت و معرفی و شناسایی یک خواننده آسان نیست. دنیا، دنیای تبلیغات است و تبلیغات هم خیلی خرج دارد آن‌جا مثل ایران نیست که خواننده‌ای آوازی بخواند و موفق شود دل عده‌ای را به دست بیاورد، بعد مطبوعات چپ و راست عکسش را چاپ کنند و او را به عرش برسانند. آن‌جا هر هنرپیشه و خواننده بیش از نیمی از درآمد خودش را مجبور است خرج تبلیغات بکند و به همین دلیل ما تاکنون آن‌طور که باید و شاید نتوانستیم به جلو برویم ولی زمینه را مهیا کردیم. کافی است دو سه مسافرت دیگر گوگوش داشته باشد تا شناسایی بین‌المللی او کامل شود.
 
[خبرنگار سپید و سیاه:] آقای قربانی، گوگوش در گذشته یعنی قبل از ازدواج با تو - که پیش پدرش صابر بود - خوی و خصلت‌های انسانی قابل توجهی داشت. او مردم را و مخصوصا مردم بی‌بضاعت را دوست داشت، خودم خوب به خاطر دارم که صابر بارها و بارها او را به عروسی دخترها و پسرهای بی‌چیز برده و حتی برای آن‌ها کادوهایی هم می‌برد و باز تا آن‌جا که خودم چند نمونه‌اش را دیدم صابر به هیچ تقاضای عروس و دامادهای بی‌بضاعتی که آرزوی‌شان بود گوگوش در جشن آن‌ها شرکت کند پاسخ منفی نمی‌داد. در مجموع خوی و خصلت انسانی او و مخصوصا کمک‌هایی که با نظر پدرش به افراد بی‌بضاعت می‌کرد تحسین‌انگیز بود، اما پس از ازدواج با تو با وجود این‌که وضع مالی و درآمدش به گفته‌ی خود تو خیلی بیش‌تر و بهتر شده ندیدیم و نشنیدیم که گوگوش به کسی کمک بکند. هفته‌ی پیش نامه‌ای از خواننده‌ای به دست من رسیده که نوشته بود او و شوهرش هر دو عاشق صدای گوگوش هستند و تاکنون بیش از چند صد تومان برای صفحات و عکس‌های گوگوش پول خرج کردند با این وصف طی نامه‌ای از گوگوش خواهش کرده بودند که یکی از صفحاتش را امضا کند و برای آن‌ها بفرستد که در جشن عروسی خودشان آن را روی گرام بگذارند و به میهمان‌ها بگویند که این صفحه را گوگوش به عنوان هدیه‌ی عروسی برای آن‌ها فرستاده، اما این‌طور که از نامه برمی‌آید گوگوش هیچ جوابی به این زن و شوهر نداد و حتی دو کلمه ننوشت که نامه‌ی شما به دست من رسید و یا متاسفم. باز نقل‌قولی می‌کنم از یک کاسبی که عکس هنرپیشگان را به صورت کارت‌پستال و پوستر چاپ می‌کند و می‌فروشد، او از محل درآمد فروش این عکس‌ها زندگی خودش و خانواده‌اش را اداره می‌کند. گاهی ضرر هم می‌کند. به من می‌گفت: «رفته بودم پیش گوگوش که از او چند عکس بگیرم برای چاپ به صورت کارت‌پستال و پوستر اما گوگوش بر عکس دیگر خوانندگان و هنرپیشگان در جواب به من گفت که باید دو هزار تومان بدهی! من گفتم خانم این کار برای شهرت شما خوب است، شما به این وسیله می‌توانید شهرت خودتان را حفظ کنید و بیش‌تر معروف بشوید او خندید و مثل کاسب‌های بازاری گفت آقا این حرف‌ها کشکه! من الان به آن حد از شهرت رسیده‌ام که احتیاج به این کارها ندارم، پول کجاست؟!» من از شما می‌پرسم، آقای محمود قربانی! آیا این روحیه و این طرز تفکر سودجویانه و این طریق پول‌دوستی حاصل زندگی با آدمی مثل تو است؟
 
📔سپید و سیاه، شماره‌ی ۲۷ (۱۰۰۷)، صص ۲۰ و ۲۱

#گوگوش #محمود_قربانی #گاه_نامک

@gahnamak
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🌤
▪️کتابان

📌افغانستان از سقوط طالبان تا برآمدن دوباره‌اش

👈 «فتح‌نامه‌ی کابل؛ اسرار پنهان جنگ بی‌پایان» شرح می‌دهد:🔻

🔸خانم کارلوتا گال خبرنگار نیویورک تایمز از نزدیک شاهد داستان عروج مجدد طالبان بود و هر آینه حس می‌کرد که این زنگ هشدار با صدای بلندتری شنیده می‌شود. او از سال ۲۰۰۱ چند روز پس از سقوط طالبان تا ۲۰۱۱ در کابل زیست و به تمام بخش‌های سرزمین افغانستان و پاکستان سفر کرد. اغلب صحنه‌های تصویرشده در این کتاب را شخصا دیده است. بیش‌تر افرادی را که نام برده ملاقات کرده و روایتی دست‌اول از فجایعی که خود دیده یا شنیده به ثبت رسانده است. به این ترتیب گزارش‌های او در حقیقت شهادت مستقیمی از تاریخ جنگ است؛ تاریخی که نشانه‌های تکرارش را بارها هشدار داده بود.

📔شناسنامه: کارلوتا گال، «فتح‌نامه‌ی کابل؛ اسرار پنهان جنگ بی‌پایان»، مترجم و محقق: محمد قراگوزلو، تهران: موسسه انتشارات نگاه، چاپ نخست، اردیبهشت ۱۴۰۱، بها: ۱۹۵ هزار تومان.

#فتح_نامه_ی_کابل #کارلوتا_گال #انتشارات_نگاه
#محمد_قراگوزلو #کتابان


http://ketaabaan.ir/افغانستان-از-سقوط-طالبان-تا-برآمدن-دوبارهاش
📌مصاحبه با محمود قربانی در ۵۰ سال پیش (وقتی هنوز همسر گوگوش بود) قسمت ۱۰

🔸 [محمود قربانی:] در مورد قسمت اول حرف‌های‌تان من اعتراف می‌کنم که سال‌ها است ما فرصت نکردیم خیرخواهی‌های ذاتی خودمان را نشان بدهیم، ما سال‌ها است که به علت بعضی گرفتاری‌ها نتوانستیم به آن عده از مردمی که بودجه‌ی پرداخت دستمزد گوگوش را نداشتند خدمت بکنیم و البته نه این‌که دل‌مان نخواسته باشد، نه. خدا می‌داند که هم من و هم گوگوش هردو مردم را دوست داریم مخصوصا مردم غیراشرافی را که همیشه پشتوانه‌ی شهرت گوگوش بودند. من شکی ندارم که اگر این مردم روزی از گوگوش روی بگردانند و او را این همه دوست نداشته باشند او تمامی شهرتش را از دست می‌دهد. ما این مردم را که در صمیمیت‌شان شکی نیست خیلی دوست داریم. آن‌ها بودند که از بچگی، از سال‌ها پیش برای گوگوش کف زدند، او را تشویق کردند تا گوگوش به این‌جا رسید. من قبول دارم که در چند سال اخیر متاسفانه نتوانستیم آن‌‌طور که باید و شاید به این مردم کمک کنیم. اما حالا وقتش شده است، در همین‌جا من به شما قول می‌دهم که از این پس چنان‌چه احساس کنم عروس و دامادی از نظر مالی نتوانند گوگوش را به عروسی خودشان دعوت کنند و یا این‌که از او هدیه‌ای برای عروسی خودشان بخواهند با کمال میل و فورا ولی البته با در نظر گرفتن امکانات خود به آن‌ها پاسخ مثبت بدهیم. من در این‌جا به تمام طرفداران گوگوش و مخصوصا طرفداران غیرثروتمند گوگوش که اکثرا کارگران شریف و زحمتکش خواهند بود قول می‌دهم که گوگوش با توجه به آرامش نسبی که هم‌اکنون پیدا کرده از این پس تمام محبت ذاتی‌اش را نثار دوست‌داران و طرفداران بامحبتش خواهد کرد و از صمیم قلب و از ته دل از همه‌ی این دوست‌داران بامحبت پوزش می‌خواهیم و امیدواریم که از همین امروز جبران قصور گذشته را بکنی. من بارها گفتم و باز هم می‌گویم گوگوش هنرمند مردم است، هنر او به تمامی مردم کشور تعلق دارد و حتی من که شوهرش هستم این تمایل شدید قلبی‌مان را بروز می‌دهم اما در مورد قسمت دیگر سوال‌تان در مورد جریان عکس من می‌توانم با جرأت و اطمینان بگویم که گوگوش هرگز چنین حرفی نزده توضیح بیش از این را می‌گذارم به عهده‌ی خود گوگوش، گوگوش یا تلفنی یا حضورا به شما توضیح لازم را خواهد داد. اما یک چیزی را فراموش نکنید، هنرمند مثل همه‌ی انسان‌های دیگر روح دارد. احساس دارد او خسته می‌شود، ناراحت می‌شود، عصبانی می‌شود، من تا امروز با هر عکاسی که آمده از گوگوش عکس بگیرد محبت کردم. مهربانی کردم و حتی پذیرایی هم کردم، اما گاهی پیش می‌آید که آن‌ها بدون وقت قبلی و زمانی می‌آیند که گوگوش خسته است. گوگوش از روی سن برگشته و نمی‌تواند ژست بگیرد، همین آقای ملک‌عراقی که این‌جا حضور دارند...
 
[خبرنگار سپید و سیاه:] بله آقای ملک‌عراقی از کسانی هستند که از بچگی از گوگوش عکس گرفتند، عکس‌های رنگی و سیاه و سفید و دادند به مجلات که عکس‌هایش چاپ شد.
 
[محمود قربانی:] بله همین آقای ملک‌عراقی هر وقت تشریف آوردند این‌جا برای کار عکاسی من از هیچ خدمت و محبتی دریغ نکردم.
ادامه دارد...

📔سپید و سیاه، شماره‌ی ۲۷ (۱۰۰۷)، صص ۲۱ و ۴۱.

#گوگوش #محمود_قربانی

@gahnamak
📌گزیده‌ای از نامه‌ی دکتر چمران به صادق طباطبایی در سال ۵۶

🔸مضحک‌تر از همه‌ این‌که جلال فارسی و همکار مغرضش محمد صالح نیز کاسه‌ي داغ‌تر از آش شده‌اند. امام موسی را جاسوس آمریکا و عمیل می‌خوانند و آن‌قدر دل‌شان برای مقاومت سوخته، و آن‌قدر حرص و جوش فلسطینی‌ها را می‌زنند، و برای دفاع از مقاومت آن‌قدر دروغ می‌بافند و آن‌قدر تهمت می‌زنند، و آن‌قدر فحش رکیک می‌دهند که آبروی خود را به کلی ریخته‌اند (اگر آبرویی داشتند!) در حالی که رهبران مقاومت برای حفظ خود دست به دامان امام می‌شوند؛ در حالی که در جنوب، ما تنها کسانی هستیم که از مقاومت فلسطین دفاع می‌کنیم، و در حالی که در محورهای اصلی جنگ – بنت جبیل و طیبه – جوانان ما دوش به دوش فتح می‌جنگند و هر هفته تقریبا شهیدی می‌دهیم و در حالی که رهبری مقاومت به ما اسلحه و ذخیره و تمرین می‌دهد تا نظر ما را بیش‌تر جلب کند.
منبع: دکتر ابراهیم یزدی، «یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران»، تهران: شرکت انتشارات قلم، ۱۳۸۳، ص ۵۷۲

#دکتر_چمران #ابراهیم_یزدی #جلال_الدین_فارسی

@gahnamak
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🌤
▪️کتابان

📌این کتاب نوعی نقد از دوران هشت‌ساله‌ی دفاع مقدس است

👈نویسنده‌ی «نقبی بر درس‌ها و دستاوردهای جنگ» در گفت‌وگو با قدس آنلاین:🔻

🔸 «نقبی بر درس‌ها و دستاوردهای جنگ» از نظر روش‌شناختی نوعی نقد از دوران هشت‌ساله‌ی دفاع مقدس است. در آثار گذشته‌ام یک بار پرسش‌ها را نقد کرده‌ام و یک بار مسائل اساسی را نقد کرده‌ام و حال در این کتاب به دنبال نقد و بررسی دستاوردهای جنگ بودم... یکی از دلایلی که این کتاب را نوشته‌ام این است که جامعه، جنگ را صرفاً با داستان و خاطره و تاریخ و مناقشه‌ی ارتش و سپاه نبیند و فهم جدیدی از جنگ ایجاد شود... مسئله‌ي اصلی ما آینده است و هرچه که از جنگ تحمیلی بوده در زمان و مکان گذشته تحقق پیدا کرده و ما امروز گرفتار تأثیرات و پیامدهایش هستیم. همواره در نوشته‌ها و تحقیقاتم به دنبال نسبت تجربه‌ی هشت‌ساله با آینده هستم. به این معنا که چه اقداماتی را در بررسی‌های تاریخی و راهبردی از تجربه جنگ گذشته داشته باشیم تا آینده را بر اساس آن بسازیم.
 
📔شناسنامه: محمد درودیان، «نقبی بر درس‌ها و دستاوردهای جنگ؛ گفت‌وگو با فرماندهان و مسئولان جنگ»، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ نخست، ۱۴۰۱.

#محمد_درودیان #جنگ_هشت_ساله #کتابان


http://ketaabaan.ir/این-کتاب-نوعی-نقد-از-دوران-هشتسالهی-دفاع-مقدس-است
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🌤
▪️کتابان

📌زنان زائر می‌خواستند قاتل ناصرالدین‌شاه را پاره‌پاره کنند

👈در «خاطرات کلنل کاساگوفسکی» می‌خوانیم:🔻

🔸قاتل پس از تیر زدن شاه، تیر دوم را می‌خواسته است به صدراعظم شلیک کند ولی پیش‌خدمت‌ها و زائرین علی‌الخصوص زن‌ها که اطراف شاه بودند قاتل را گرفته و به زمین زدند... زن‌های زائر می‌خواسته‌اند جانی را پاره پاره کنند و با چنان خشمی به روی وی ریختند که صدراعظم قوی‌هیکل و چند نفر باقی‌مانده از ملتزمین شاه به منظور حفظ قاتل جهت بازپرسی به زحمت موفق شده‌اند او را از چنگ زنان نجاب بخشند و در این کشمکش زن‌ها هر دو دست صدراعظم را با چنگال‌های خود به سختی مجروح نموده‌اند. جانی را دستگیر و با کالسکه به دربار آورده‌اند.


📔شناسنامه: ولادیمیر کاساگوفسکی، «خاطرات کلنل کاساگوفسکی؛ اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران از ۱۸۹۶ تا ۱۸۹۸»، ترجمه‌ی عباسقلی جلی، به اهتمام عبدالکریم جربزه‌دار، تهران: اساطیر، چاپ نخست [این نشر]: ۱۴۰۱، بها: ۱۲۵ هزار تومان.

#خاطرات_کلنل_کاساگوفسکی #عباسقلی_جلی #عبدالکریم_جربزه_دار #انتشارات_اساطیر #ترور_ناصرالدین_شاه #میرزا_رضا_کرمانی #کتابان


http://ketaabaan.ir/زنان-زائر-میخواستند-قاتل-ناصرالدینشاه-را-پارهپاره-کنند
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🌤
▪️کتابان

📌در نوشته‌های سفرنامه‌نویسان ایرانی به دنبال فهم معنا و چیستی پارلمان بودم

👈محدثه جزائی، مولف «فرصت از دست رفته، پارلمان در ایران» در گفت‌وگو با ایبنا:🔻

🔸نقش سفرنامه‌ها [در شکل‌گیری پارلمان] نقش تاسیسی نبوده یعنی به نوعی پیش‌درآمدسازی بوده است. در واقع سفرنامه‌نویسان و کسانی که برای نخستین بار این نهادها را مشاهده کردند و توصیفات خودشان را در جامعه پراکندند،‌ تنها با پای گذاشتن در وادی حیرت، ‌به ایجاد پرسش در ذهن نخبگان یاری رساندند... ما هویت و کیستی خودمان را در آینه‌ی دیگری می‌بینیم و از طریق دیگری به کشف خودمان می‌پردازیم؛ اما این‌که چنین رویکردی مداوم تکرار شود و در هر منبعی این را مشاهده کنیم یک نقطه‌ضعف و آسیب می‌تواند به شمار بیاید. در این کتاب تلاش کردم تا جایی که ممکن است از این نقطه‌ضعف کناره بگیرم. به این صورت که سفرنامه‌های خارجی‌ را در نظر نگرفتم و با کنکاش در نوشته‌های سفرنامه‌نویسان و سیاست‌نامه‌نویسان ایرانی به دنبال فهم از معنا و چیستی پارلمان بودم.


ایبنا

#فرصت_از_دست_رفته_پارلمان_در_ایران #محدثه_جزائی #ماهرخ_ابراهیم_پور #کتابان #پارلمان



http://ketaabaan.ir/در-نوشتههای-سفرنامهنویسان-ایرانی-به-دنبال-فهم-معنا-و-چیستی-پارلمان-بودم
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🌤
◾️کتابان

✔️ ۳هزار و ۱۲۵ برگ سند درباره‌ی واقعه‌ی گوهرشاد

👈 در مدیریت اسناد آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود

🔸 اسناد واقعه‌ی گوهرشاد در مدیریت اسناد سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود. متن بازجویی‎ها و شرح برخی از اقدامات مانند شکنجه‎ها و سوءاستفاده‌های مالی در  اسناد منعکس‌شده است. این اسناد مجموعه‌ای بالغ ‌بر ۳ هزار و ۱۲۵ برگ را شامل می‌شود که بیان‌کننده‌ی واقعه، زمان وقوع و اخبار بعد از این جنایت را شامل می‌شود.

#واقعه_گوهرشاد #آستان_قدس_رضوی #کتابان




 http://ketaabaan.ir/%DB%B3-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%DB%B1%DB%B2%DB%B5-%D8%A8%D8%B1%DA%AF-%D8%B3%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%87%DB%8C-%DA%AF%D9%88%D9%87%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D8%AF
2025/06/27 00:50:11
Back to Top
HTML Embed Code: