Telegram Web Link
بازنــدگی ایــن ‌استـــ ڪـہ...

👈🏼از 8 دروازه بهـــشت...

😔نتـــوانے‌‌ از هیـــچ_ڪدامـــشان داخل شـــوے...

لینک دعوت👇

https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
👍21
📜 #هــر_روز_یـڪ_حـدیث_ڪوتاه

❤️ #رسول_اللهﷺ:

⭐️ خوشا به حال کسی که درنامه اعمال خود 
استغفار زیاد می بیند.

https://www.tg-me.com/gallery_noor_88

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تنهایی؟؟☝️🏼 #نه_الله_با_من_است...

💠 #قسمت_نهم

✍🏼مهناز زنگ زد من تعجب کردم من هر جوری حرف زدم که انگار خواب بودم اونم گفت #روژین الان خوابتو دیدم حالت خوبه وقتی اینو گفت #گریه ام گرفت... گفت عزیزم چی شده همه چیز رو گفتم سکوت کرده بود هیچی نمیگفت ولی صدای نفس های عمیقش می اومد من سکوت کردم بعد چن لحظه گفت روژین خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم تو ترس #الله تو دلته تو #نماز خوندی تو واقعا راست میگی... گفتن مهناز خواهش میکنم بهم کمک کن من میترسم توروخدا چیکار کنم گفت الان بخواب بخدا هر چی میدونمم یادم رفته از خوشحالی...صبح بیا #مسجد... بخدا تا صبح خوابم نبرد صبح ساعت 8 از خونه رفتم بیرون به طرف مسجد وقتی وارد شدم مهناز رو در مسجد نوشته امروز بعد ظهر #کلاس داریم من رفتم تو یه ماموستا و چندتا از خواهران... من یه دفعه ترسیدم برم تو مهناز اومد دستم گرفت گفت بیا #خواهرم من تعجب کردم منو #خواهر خودش #حساب کرد... رفتم تو ماموستا پشت پرده بود فرشته گفت بشین ماموستا قرار باهات حرف بزنه گفتم در مورد چی گفت در مورد اسلام و پیامبرش هر که اینو گفت دوباره #گریه ام گرفت ماموستا با صدای بلند گفت الله اکبر الله اکبر و اشک از چشاش سرازیر شد شروع کردن به حرف زدن حرفاش تسکینی دوباره برای #قلبم بود با هر بار گفتن الله گیان از زبان شریفشان لرزه به تمام بدنم می اومد و آخر گفت الله #هدایت و #ایمان نصیبتان کند... فرشته گفت سوالی از ماموستا نداری گفتم چرا گفتم ماموستا چطوری 💥 #مسلمان شم...
😔من میترسم از #جهنم میترسم روزی که بهش میگن #قیامت میترسم از بعضی کارای خودم شرمنده ام از گذشته ام منو #نجات بدین... ماموستا و خواهرا همه زبونشون بنده اومد و آروم آروم #گریه میکردن من بلند بلند گریه میکردم جوری که سرفه ام گرفته بود ماموستا به فرشته گفت خواهرم واللهی من نمیتونم بهش بگو #شهادتین رو بگه #شهادتین رو گفتم مهناز گفت ماموستا غسلم باید کند ایشونم گفت واجب نیست اما غسل کند خیلی بهتر است...
همه بهم تبریک گفتن اما #هوش و هواس هیچی رو نداشتم فقط یه #حس #آسودگی یه حس خوبی تو وجودم بود اون لحظه وقتی همه با من حرف میزنن چشامو بستم نزدیکی وجود #الله رو حس کردم...هیچ وقت این نزدیکی اون موقع داشتم دیگه نصیبم نشد دلم میخواست زود برم خونه برای خالقم #بندگی کنم...رفتم خونه بعد برگشتم مسجد نزدیکای #نماز عصر بود هیچ نخورده بودم چون میدونستم مسلمانان اینجوری #روزه میگیرن...

⭕️ #ادامه_دارد.....

https://www.tg-me.com/gallery_noor_88

💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
2
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

❤️جامعه به كمال زن نياز دارد ونه به جمال او☝🏻

💥كمال زن نياز به پوشش نداردچون همه افرد جامعه به آن نياز دارند🌟

🍀ولي جمال زن پوشش لازم دارد☝🏻

🌷چون جمال زن اختصاصي است🔻

🍀 مال خودش ومحرم اش وبس✋🏻

💥کمال اكتسابي است ولي جمال مورثي وهنري در داشتنش نيست✋🏻

🌴خداوند متعال به اهل كمال پاداش ميدهد يا به اهل جمال☝🏻

خواهرم یادت باشد انجا كه كمال مي درخشد جمال كمرنگ ميشود👌🏻

وبرعكس انجا كه جمال مي درخشدكمال كمرنگ ميشود💥



🌺🌺🌺🌺🌺🌺
https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
👍41
خواهرِ با حجابم..‼️

وقتى دلت ميگيرد از پوزخندهاى به ظاهر روشنفكرها...
قرآن را باز كن و سوره ى "مطففين" ؛
آيات ٢٦ تا ٢٩را نظاره كن :

" آنان كه امروز به تو ميخندند فردا گريانند و تو خندان..."‼️

پس سرت را بالا بگير...


https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
1👍1
✍🏼 #ابـــن‌القیم رحــمه‌الله در کتابـــ #جــلاء_الافهام چهل فایده را در فضل #صلواتــ فرستادن بر #پیامبرﷺ بیان می‌کنــد :

⇣-⇣-⇣-⇣-⇣-⇣-⇣-⇣-⇣-⇣-⇣-⇣-⇣-⇣-⇣-⇣-⇣

°•❥⇦1- #فــرمانبرداری از دستور الله

°•❥⇦2- #تـــوافق با الله در صلوات فرستادن بر پیامـــبرﷺ ،هر چند که صلواتـــ الله و ما با هم #فـــرق دارد.

°•❥⇦3- #تــوافق با #مــلائکه در صلواتـــ

°•❥⇦4- کـــسی که #یک صلواتـــ بفرستد، خداوند ده صلوات #اجـــر برای او می‌فـــرستد.

°•❥⇦5- انســـان با #هر صلوات، در بهـــشت ده #درجه_رفعتـــ میابد.

°•❥⇦6- با هر صـلوات #ده حسنه و نیـــکی برایش #نوشـــته می‌شود.

°•❥⇦7- با هر صـــلوات ده #سیئه و #بدی از او پـــاک می‌شود.

°•❥⇦8- صلواتـــ سبب #اجــابه دعاست.

°•❥⇦9- صـــلوات باعث دست یافتن به #شـــفاعت پیامبرﷺ می‌شود.

°•❥⇦10- صـــلوات مایه ی #بخشش گنـــاهان استـــ.

°•❥⇦11- صلوات باعـــث #کافی بودن الله در برابر #مهـــمات انسان می‌شود.

°•❥⇦12-صلوات باعث #نـــزدیک شدن انسان به پیامبرﷺ در #قیامتـــ می‌شود.

°•❥⇦13- صلوات فرستادن بر پیامبرﷺ برای انسان #فقیر همـــچون #صـــدقه دادن استـــ.

°•❥⇦14-صلوات باعث #رفع_حاجاتـــ و نیـــاز انسان می‌شـــود.

°•❥⇦15- صلوات باعث می‌شود تا الله و #مـــلائکه نیز بر او صلوات بفرســـتند.

°•❥⇦16- صـــلوات باعث #پـــاک شدن انسان از #گناهان و پاکی #قلـــب می‌شود.

°•❥⇦17-صلوات باعث می‌شود که انســـان قبل از مُردنش به بهشتــ #بشارت داده شود.

°•❥⇦18- صلـــوات باعث می‌شود که از #سختی‌های روز قیامت #نجات پیدا بکنی بسبب #شفاعت پیامبرﷺ

°•❥⇦19- صلوات باعث می‌شود که انسان آنـــچه را که #فراموش کرده را به #یاد آورد.

°•❥⇦20- صلوات باعث می‌شود تا #پیامـــبرﷺ نیز بر او صلوات بفرستند.

°•❥⇦21-صلوات باعث خـــوش‌بو شدن #مجلس می‌شود،و در #قیامت اهل این مجلس #حــسرتی نمی‌بینند.

°•❥⇦22- صلوات باعث #دور شدن #فـــقر می‌شود.

°•❥⇦23- صلوات باعث #دور شدن #بخل از انسان می‌شود.

°•❥⇦24-صلوات باعث #قبول نشدن دعای #بد مردم از شخــص صلوات فرستنده می‌شود.

°•❥⇦25-صلوات باعث #راهـــنمایی شدن به راه بهشت می‌شود، چون او را بر سر #راه_بهشت قرار می‌دهد.

°•❥⇦26-صلوات باعث دور شدن از بـــوی #گند مجلسی که در آن از خـــدا و رسولشﷺ #ذکـــر و #یـــاد نمی‌شود.

°•❥⇦27-صلوات باعث #کامل شدن سخن در هنگام #خطـــبه دادن و... می‌شود.

°•❥⇦28-صلوات باعث می‌شود تا #نور خدا بر #پـــل_صراط ، برای انسان زیاد شود.

°•❥⇦29-صلوات باعث می‌شود تا انسان از #ظـــلم و #ســـتم خارج شود.

°•❥⇦30-صلوات باعث می‌شود تا خداوند #ثـــنای نیک شخص صلوات فرستنده را در بین #اهـــل آسمان و زمین پخش کند.

°•❥⇦31-صلوات باعث ایجاد #بــرکت در #زندگی شخص صلوات فرستنده می‌شود.

°•❥⇦32-صلوات باعـــث رسیدن به #رحمت اللـــهی می‌شود.

°•❥⇦33-صلوات باعث می‌شود که پیامـــبرﷺ همیشه شخص صلوات فرستنده را #دوستـــ داشته باشد.

°•❥⇦34-صلوات باعث #دوام محبتـــ پیامبرﷺ در دل شخص صلوات فرستنده می‌شود.

°•❥⇦35-صلوات مـــایه ی #هدایت و #حیات_قلبـــ شخص می‌شود.

°•❥⇦36-صلوات باعث می‌شود تا #اســم شخص صلوات فرستنده بر پیامبرﷺ #عـــرضه شود.

°•❥⇦37-صلوات باعث #ثـــابت_قدم شدن بر پل #صـــراط می‌شود.

°•❥⇦38-صلوات باعث #ادای بعضی از #حقـوق پیامبرﷺ می‌شود.

°•❥⇦39-صلوات در برگیرنده ذکـــر و #شکـــر الله متعال است.

°•❥⇦40-صلوات #دعـــا است، چون درخواست از خداستــ که ثنای #پیامبرﷺ را بکند، یا اینکه درخواست #عبـــد از خداست برای #رفع مشـــکلات زندگی‌اش.

😌پــس تا می‌توانید #صلــوات بفرستـید

(💦) اللّــهُمَّ
🌟(🌸) صَــلِّ
🌟🌟(💦) عَــلَى
🌟🌟🌟(🌸) مُحَـمَّدٍ
🌟🌟🌟🌟(💦) وآلــ
🌟🌟🌟🌟🌟(🌸) مُحَـمَّدٍ

https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تنهایی؟؟☝️🏼 #نه_الله_با_من_است...

💠 #قسمت_دهم

✍🏼رفتم خونه بعد برگشتم مسجد نزدیکای نماز عصر بود هیچ نخورده بودم چون میدونستم مسلمانان اینجوری روزه میگیرن وقتی رفتم تو #اذان رو گفتن و برق قطع شد ماهم نفهمیدم منتظر ماموستا بودیم که نماز رو شروع کنه وقتی پنچره رو باز کردیم داشت نماز رو تموم میکرد مهناز گفت باید خودمون نماز بخونیم مهناز گفت من اقامه میخونم تو امامت کن فرشته گفت نه من امامت نمیکنم روژین میکنه چون اون هم #قرآن خواندنش از من بهتر هم خیلی بیشتر من قرآن رو حفظه من گفتم نه من نمیدونم فرشته گفت یعنی نمیدونی این چند ماه تو نگاه کردی حتما میدونی بیا خواهرم من هم دوست داشتم ، مهناز اقامه گفت خواهرم فرشته گفت یکم پا تو از پا های ما ببرجلو می لرزیدم بسم الله الرحمن الرحیم گفتم گریه م گرفت اما نذاشتم نماز قطع بشه خدای من از کجا به کجا سوره فاتحه بعد سوره ای مومنون رو خوندم  وقتی میرفتم تو سجده نمیتونستم پاشم اینقدر حسی آرام و خوبی داشتم... نماز تموم شد دوبار رفتم #سجده فقط گفتم شکرت شکرت بخاطر راه قشنگی نصیب من کردی حیف من نمیتونم مثل مهناز و فرشته بندگی کنم و دوباره شروع کردم به گریه کردن اخه من کجا و #اسلام کجا باورم نمیشد که مسلمان شد برام هیچکی مهم نبود میدونستم #خانوادم یه روزی  میفهمند و از دستشون خواهم داد به خصوص خواهرم... اما یک یاور بزرگ پشتم بود خیلی قویتر از خانواده من در سن 14 سالگی رو بپذیرفتم و الله سبحان #هدایت روشن نصیب حالم کرد
ترس تو دلم بود اما خیلی قوی بودم از همه وقت بیشتر چون تنها نبودم #الله همراهم بود وقتی احزاب و نور میخوندم در مورد #حجاب هیچ کاری نمیتونستم بکنم بجزء گریه کردن چون بخاطر #خانوادم نمیتونستم #حجاب کنم اون موقع میدونستن #مسلمان شدم در موقع هم منو خواهرم سوژین خیلی ازم دور شده بودیم اون بخاطر محمد(پسر عموم)من بخاطر #اسلام
بلاخره از روزی میترسیدم سرم اومد وقتی اومدم خونه در اتاقو باز بود وقتی دیدم قفل در اتاقم شکسته من به مامان گفتم ، گفت خب چه اشکالی داره شب میان درستش میکنن من فکر نمازام بودم مطمئن بودم که همه رو میتونم یه جوری از خودم دور کنم الا سوژین چون همیشه از بالکن می اومد تو اتاقم فقط این دو هفته ای که مسلمان شده بودم یکم فاصله ام رو باهاش بیشتر کرده بودم چون زود میفهمید چم شده...روزی رفتم بالا مامان گفت روژین چرا #نهار ها هیچی نمیخوری من گفتم مامان نمیدونم چم شده اصلا اشتها ندارم ببین رنگم زرد شده اونم پس چرا نمیری دکتر گفتم فردا میرم و رفتم خوابیدم صدای #اذان عصر منو بیدار کرد یه نگاهی به راه رو کردم کسی نبود رفتم زود #وضو گرفتم اومدم تو اتاقم شروع کردم به نماز خوندن داشتم #سلام میدادم که سوژین کنار خودم دیدم به آرومی سلام دیگم دادم و زود بلند شدم دست سوژین رو گرفتم که نره پایین به مامان چیزی نگه گفتم خواهش میکنم سوژین این کار رو نکن اونم گفت این ادا ها چیه مثل عمه ام داری نماز میخونی ببینم مسلمان شدی آخر اون دختر مغزتو شستشو داد این کارای که میکنی مال کدوم شعورته انقد بی عقل شدی هیچی نگفتم خیلی بهم بد بیراه گفت و .....

⭕️ #ادامه_دارد....

https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
1👍1
📜 #هــر_روز_یـڪ_حـدیث_ڪوتاه

❤️ #رسول_اللهﷺ:

⭐️هر کس بر #بلایا و شدت آن #صبر بگیرد در روز قیامت من #شافع و #شفیع او خواهم بود

https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
📋 #هــر_روز_یـڪ_آیـه_ڪوتاه

❤️ #اللهﷻ:

⭐️پروردگارا بر دوش ما مگذار آنچه که تاب و توان آن را نداریم🤲

https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
1
👌🏼چہ زیباست وعده هاے الهے...

💕شڪر نعمت ڪنید⇦نعمتت افزون گردد

💕مرا یاد ڪنید⇦ شما را یاد ڪنم

💕مرا بخوانید⇦ شما را اجابت ڪنم

https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
#تنهایی؟؟☝️🏼#نه_الله_با_من_است... 

💠 #قسمت_یازدهم 

✍🏼من #سکوت کرده بودم سوژین گفت چرا هیچی نمیگی جوابمو بده منم گفتم خواهر قبلا تو #جهل بودم... گفت بخاطر دوستت میگی قبلا تو جهل بودی یعنی بابا و مامان و من همه تو جهلیم؟ روژین تو با انتخابت خانوادتو و همه ما رو از دست میدی توانش رو داری؟ میخواست بره بیرون بازم دستشو گرفتم و گفتم خواهش میکنم مامان اینا چیزی ندونن اونم هیچی نگفت دو روز گذشت بخاطر اینکه #سحری نمیکردم خیلی #ضعف کرده بودم افطاریم چیز زیادی نمیتونستم بخورم...
رفتم دکتر گفت باید حتما سحری کنی شب زنگ گوشیمو تنظیم کردم زنگ خورد بلند شدم وقتی داشتم میرفتم پایین واسه سحری سوژین بیرون اومد یه #نگاه سنگینی بهم کرد و رفت من رفتم پایین یه چیزای از غذایی دیشب مونده بود رو گاز داشتم همش یواش یواش کارا رو میکردم که صدای در اتاق مامان اینا اومد...
😰وای خدا الان چیکار کنم مامانم بود اومد گفت روژین دخترم چیکار میکنی؟  گفتم خیلی گرسنمه مامان گفت چرا منو بیدار نکردی؟ گفتم احتیاجی نیست... گفت اصلا به خودت نمیرسی این روزا اصلا خورد خوراکت برام جالب نیست نه صبحانه نه #نهار شبام که یه ذره کسی ندونه انگار #روزه هستی وقتی اینو گفت رنگم سفید شد بابا هم اومد گفت این صداها چیه میاد مامان گفت همون #اذان مسلمان واسه بیدار شدن واسه سحری منم گفتم مامان تو کجا میدونی؟ گفت کوچیک که بودم این صدا رو خیلی دوست داشتم و همیشه همراه مامان و بابام و خواهرام بلند میشدم منم من یه لبخند زدم گفتم چه خوب بود...
نمیدونم چطوری این کلمه به زبون اومد مامان یه کمی بهم نگاه کرد گفت غذات نسوزه...
رفتارش فرق کرد منم غذا رو آوردم که بخورم اولین لقمه رو خوردم یه لحظه گفتم #بسم_الله  یه ذره شم گفتم فقط بسم... بقیه شو تو دلم گفتم مامان همون لحظه بهم #مشکوک شده بود گفت من میرم میخوابم منم #خوشحال شدم گفتم باشه غذامو خوردم میرم در آخر گفتم #الحمدالله اینارو از مهناز یاد گرفته بودم داشتم قابلمه رو از روی میز برمیداشتم مامانم دوبار پیداش شد..
😳گفت اون کلمه اون کلمه چی بود گفتی؟ منم گفتم کدوم؟ من چیزی نگفتم  اونم گفت روژین من #خنگ نیستم بهم بگو من تو و #برادر و #خواهرات رو #دروغگو بار نیاوردم بهم بگو چرا گفتی الحمدالله منم #سکوت کرده بودم مامانم داد بیراه راه انداخت همه اومدن آشپزخانه گفتن چی شد اونم گفت روژین باید جواب بده سرمو بلند کردم خانوادم رو به روم بودن...
مامانم بابام دو تا خواهرام نمیدونستم چیکار کنم چی بگم اما دهنمو باز کردم گفتم من #مسلمان شدم....
مامان بدون اجازه دادن به ادامه حرفهای دیگم موهامو گرفت منو زد و همش بهم میگفت تو کی هستی واسه خودت #تصمیم گرفتی؟
منو پرت کرد به کابینت و کف آشپزخانه و به دهنم زد و میگفت این دهنو میشکنم که بهش گفتی من #مسلمان شدم
😔 بابام اومد منو از دست مامان #نجات داد گفت چیکار میکنی بچه رو کشتی اون هنوز بچه است یه هوس زود گذره تموم میشه میره منم با این کلمه خیلی #عصبی شدم...
😭با دهن پر از خون گفتم چیکار دارین میگین 14 سال ما رو تو #غفلت و #نادانی و #جهل بزرگ کردی 14 سال عمرم رو صرف #گناه و بدبختی هدر دادین 14 سال عمر بدون یه #سجده به خدام #هدر رفت الانم من مسلمانم و مسلمانم خواهم ماند مگر منو بکشید من هیچ وقت دوباره به #جهل و #نادانی قبل بر نمیگردم و زودم رفتم بالا رفتم اتاقم در قفل کردم دعوامون انقد بزرگ بود همه #همسایه ها از پنچر هاشون سرشون رو بیرون آورده بود....
 
ادامه_دارد..... 


https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
😢2❤‍🔥1👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📋 هــر_روز_یـڪ_آیـه_ڪوتاه

❤️ #اللهﷻ:

⭐️ کتابت (کارنامه عملت) را بخوان کافی است که امروز خود حسابگر خویش باشی.

https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
👍1
📜 هــر_روز_یـڪ_حـدیث_ڪوتاه

❤️ رسول_اللهﷺ:

⭐️ بدترين فرد كسى است كه مردم از ترس شر و بدى اش با او قطع رابطه كرده باشند

https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تنهایی؟☝️🏼#نه_الله_با_من_است... 

💠 #قسمت_دوازدهم 

✍🏼10 دقیقه گذشته بود کسی سراغمو نگرفت همش سر و صدا می اومد؛ رفتم بیرون از پله ها گوش وایستادم شنیدم پدر میگفت نباید اینکار میکردی اینجوری بیشتر #علاقمند میشه و رو به رومون وایمسته مامانم میگفت همش تقصیر توئه انقد بهش #آزادی دادی دیگه بهش اجازه از اتاق بیرون رفتنم نمیدم من با #گریه رفتم تو اتاق خیلی #درد داشتم دهنم ورم کرده بود و بینیم از هر دوتاشون #خون می اومد یه دفعه یکی اومد از پشت در روم #قفل کرد منم سریع رفتم که قفل نکنه همش داد میزدم آخرش قفل کرد منم با گریه گفتم #وضو ندارم چطوری #نماز بخونم...
😔دم در دراز کشیدم و گریه میکردم ومیگفتم خدایا خودت کمکم کن یه نیم ساعتی بود #اذان گفته بودن داشت کم کم با گریه خوابم میبرد یه در بالکن باز شد سوژین با سطل آب با چشای پر از اشکش و #دل پرش گفت روژین جان بیا صورتتو برات بشورم منم رفتم صورتمو برام شکست و گفت خواهرت بمیره منم گفتم سوژین #التماست میکنم یکم دیگه آب بیار نمازم 😭
اونم گفت آخه چرا؟؟ گفتم خواهش میکنم زود برو برام آب بیار رفت آب آورد نمازمو خوندم همش داشت بهم نگاه میکرد #قرآن آوردم یکم قرآن خوندم انگار اصلا سوژین اونجا  نیست... دو روز از اتاق نذاشتن بیرون بیام گوشیمم ازم گرفته بودن تا اینکه محمد اومد از مامانم خواهش کرد که در رو باز کنه اومد تو سوژینم همراهش بود گفت بیا بریم اسب سواری...
گفتم نمیام ، گفت مامان اجازه داده منم گفتم باشه رفتم روسری آوردم همه موی سرمو پوشندم و با #حجابم حاضر شدم رفتم پایین همه جوری نگام کردن که انگار اولین بار منو میبین خودمو برای یک #کتک دیگه آماده کرده بودم اما دیگه برام مهم نبود چون چیز بهتر از همه اینا داشتم...
مامانم هیچی نگفت داشتیم میرفتیم بابام گفت همه با هم میریم نگاهای #سنگین همه برام خیلی سخت بود انگار خودمو #بیگانه حساب میکردم بینشون وقتی رسیدم خیلی فامیلامون هم اونجا بودن همه فهمیده بودن که من #مسلمان شدم واسه #فضولی اومده بودن اما برام مهم نبود وقت شام که یکی از مردای فامیل به پدرم گفت #نگران نباش بچه است و هنوز نمیدونه منم شنیدم و رفتم تو جمع...
☝️🏼گفتم شاید بچه باشم اما به شما #ثابت میکنم که #اسلام منو بزرگ میکنه سبحان الله هیچ وقت انقد دل #جرئت نداشتم...
از #رمضان فقط یه هفته مونده بود وقتی میگفت یه هفته خیلی دلم #تنگ میشد با اینکه خیلی اذیتم کردن اما بازم برام #شیرین بود.....

⭕️ ادامه_دارد.....

https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
💔3
📜 هــر_روز_یـڪ_حـدیث_ڪوتاه

❤️ رسول_اللهﷺ :

🌟هر کس در بهشت مقام و منزلتی دارد اما منزلت کفالت کننده‌ی یتیم در آنجا نزدیک به پیامبرﷺ است
https://www.tg-me.com/gallery_noor_88
1
2025/10/24 16:59:59
Back to Top
HTML Embed Code: