برای فرار از زندگی‌ چیکار میکنی ؟
میخوابم :)

دختر تو جنست از چیه؟ درست مثل چینی نازک بند خورده ای که بند بندت به مو بنده
ولی جوری وانمود میکنی انگار از فولادی

ده روزی میشه از خونه بیرون نرفتم و هیچکس رو ندیدم یکی بیاد منو نجات بده :)

وقتی بخوای غمت رو نادیده بگیری
بدنت به اون غم واکنش نشون میده

مرا ببخش که رنجاندمت در آدینه‌ای که شایسته شادی بودی …

پس زندگی همین‌قدر بود
انگشتِ اشاره‌ای به دوردست
برفی که سال‌ها بیاید و ننشیند
پس روزهایمان همین قدر بود
و زندگی آنقدر کوچک
تا در چاله‌ای که بارها از آن پریده بودیم
بیفتیم؟



• گروس عبدالملکیان

کاش میتونستم گریه کنم

كاش يكي رو داشتم كه بهم ميگفت جانِ من بميرد و اشك روي گونه هاي تو نريزد :)

منطقی نباشید دوستان

از نردبان بودن بسیار غمگینم
از آسمان بودن بسیار غمگینم
تمرین کنم باید، دیوار بودن را
‌
#حسین_صفا

فکر کن داری از دورن فرو میپاشی ولی مجبوری بری سرکار، بری مهمونی، بری دیدن دوستات، توی اجتماع باشی و یه خنده‌ی بزرگ توی صورتت باشه :)))

گفتند: چگونه‌ای؟
گفت: زخمی عظیم خورده‌ام.
گفتند: بر کجا؟
گفت: بر جان…
تذکرة الاولیا | حضرت عطار

غم‌های خوب نشدنی کلمه نمی‌شن؛ اشک می‌شن پشت فرمون، حین آشپزی و گردگیری، دقایقی قبل از خواب، سر یه تیکه آهنگ، زیر دوش، وسط فشار کار، موقع جویدن غذا، می‌شن روزمرگی‌ .

*مرجون*

دلم دوست داشتن هایی میخواهد که به یک باره تمام نشود :)

تباهی تو رویا، یا دل کندن از عشق، کدوم ناگزیره ؟!
کی از دست میده؟! کسی که می مونه؟ یا اونی که میره ؟!

بگو اون که مونده، با یه قلب زخمی، چطور از ته دل، دوباره بخنده؟
بگو اون که می ره، چطوری می تونه، نمیره تو حجمِ یه عطر کشنده ؟!

یه خورشید گیجم، که نه گرم می‌شه، نه خاموش می‌شه
کدوم جای خالی، با چندتا مُسکن، فراموش میشه ؟!