Telegram Web Link
درکِ درست و عمیقِ دستورِزبان یکی از دشوارترین کارهاست.
به ندرت کسی را دیده‌ام که چنین درکی داشته‌باشد.

#بهروز صفرزاده
بزرگ‌مردی به بلندای یک قرن.
استاد محمدعلیِ موحد صد و دو ساله شد.

جمعه دومِ خردادِ ۱۴۰۴
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
سفرنامۀ ابنِ‌بَطوطه، ترجمۀ محمدعلیِ موحد، تهران: نشرِ کارنامه.

یکی از ویراستارانِ نشرِ کارنامه بودم. جنابِ محمدِ زهرایی، که روانش خوش باد، چاپِ سفرنامۀ ابنِ‌بطوطه با ترجمۀ استاد موحد را در دستورِکار داشت.
زهرایی متنِ عربیِ سفرنامه را، که بیش از هفت‌صد صفحه بود، در اختیارم گذاشت و از من خواست که ترجمۀ فارسیِ استاد موحد را با متنِ عربی مقابله کنم.
کارِ مقابله را به دقت انجام دادم و با شگفتی دریافتم که جز معدودی موارد، ترجمۀ استاد درست و دقیق و استادانه است. نکته‌ها را در حاشیۀ پرینتِ ترجمه یادداشت کردم. استاد موحد یادداشت‌هایم را دید و در دفترِ نشرِ کارنامه مرا فراخواند. با تعجب پرسید: چه‌طور این‌قدر خوب عربی بلدید؟!
به رسمِ یادگاری خدمتِ جنابِ آقای بهروز صفرزاده. با سپاس‌گزاری از زحماتی که در تصحیحِ کتاب تقبل فرمودند.
به نشانۀ اخلاص و ارادت.
محمدعلی موحد، ۸۶/۲/۲

یادگاری از دورانِ هم‌کاری‌ام با نشرِ کارنامه و سهمِ ناچیزی که در پیرایشِ متنِ عربیِ فُصوص‌الحِکَم داشتم و بزرگ‌واری و بنده‌نوازیِ بی‌کرانِ استاد موحد.
فاصله‌گذاریِ ترکیب‌های عربی در فارسی

واژه‌های مرکبی را که با الگوی «اسم/ صفت + ال‍ + اسم» ساخته می‌شوند با نیم‌فاصله تایپ می‌کنیم:
آخرالامر، ابوالفضل، اساس‌الاقتباس، اُم‌المؤمنین، بقیةالله، بهاءالدین، دارالترجمه، رسول‌الله، شدیداللحن، عبدالحسین، قاضی‌القضات، ممنوع‌الخروج.

واژه‌های مرکبی را که با «الی/ حتی/ عِندَ/ فی/ مِن» ساخته می‌شوند بافاصله تایپ می‌کنیم:
الی الابد، حتی المقدور، عِندَ المطالبه، فی الفور، مِن بعد، مِن غیرِ مستقیم.

نام‌هایی را که در میانۀ آن‌ها «بن» هست بافاصله تایپ می‌کنیم:
حسین بن علی، علی بن ابی‌طالب.

اجزای واژه‌های مرکبِ بلندتر و جمله‌های دعایی و نفرینی را بافاصله تایپ می‌کنیم:
ان شاء الله، تبارک و تعالی، حجت الاسلام و المسلمین، دامت برکاته، رحمة الله علیه، صلی الله علیه و آله و سلم، فی سَبیل الله، قُدّسَ سِرّه، لا اله الا الله، لعنة الله علیه، ما شاء الله، مُدّ ظِلّهُ العالی، هیهات مِنّا الذّلّه.

#فاصله‌گذاری
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
خیلی از واژه‌ها را بافاصله می‌نویسم،
ولی خودِ بافاصله را بی‌فاصله می‌نویسم. 😁

#بهروز صفرزاده
#فاصله‌گذاری
چه‌گونه ظرفِ صد روز کشوری را به فنا بدهیم
راهِ بهشت جهنم‌وار است.
راهِ جهنم بهشت‌وار است.
Forwarded from BBCPersian
حسن کامشاد، مترجم و پژوهشگر ادبیات فارسی در سن ۱۰۰ سالگی در لندن درگذشت. او متولد ۴ تیر ۱۳۰۴ در اصفهان بود. تا سطح دیپلم همانجا تحصیل کرد. وارد دانشکده حقوق شد. پس از فراغت از تحصیل به استخدام شرکت نفت درآمد.

حسن کامشاد پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ وارد دانشگاه کمبریج شد و در آنجا ضمن تدریس، تحصیل کرد و درجه دکترا گرفت. در بازگشت به ایران بار دیگر به استخدام شرکت نفت در آمد و تا پس از انقلاب، کارمند عالی رتبه شرکت نفت ماند. سپس دچار بازنشستگی زودرس شد و در همان زمان بعد از دیداری اتفاقی با صادق چوبک، به سمت ترجمه سوق داده شد. 

هر چند ابراهیم گلستان و صادق چوبک هر یک در مرحله ای از زندگی، بر سرنوشت او تأثیر گذاشتند اما براساس گفته‌های خودش تأثیر شاهرخ مسکوب بر او از هر کس دیگر بیشتر بوده است چنانکه زمانی در این مورد گفته بود: «هنوز وقتی می‌نویسم حس می‌کنم شاهرخ بالای سر من ایستاده و ناظر کارهای من است».

حسن کامشاد معتقد بود «مترجم تا نویسنده نباشد نمی‌تواند مترجم باشد.»

سیروس علی‌نژاد در سال ۱۳۸۹ با او گفتگو کرده بود که می‌توانید این گفتگو را در لینک زیر بخوانید:
https://bbc.in/44NFqep

@BBCPersian
ایرانی‌نماییِ نام‌های غربی
در سال‌های اخیر گرایشی در ایرانی‌ها پیدا شده که بر فرزندانِ خود نام‌های غربی بگذارند اما به جای اعتراف به این غرب‌زدگی، برای آن نام‌ها ریشه‌تراشیِ ایرانی یا اسلامی کنند!
ایرانی‌ها عمیقاً غرب‌زده‌اند، اما عارشان می‌شود به این حقیقت اعتراف کنند.
بر اثرِ گسترشِ روزافزونِ ارتباطات، ایرانی‌ها بیش از پیش با نام‌های غربی سر و کار دارند و آن‌ها را می‌بینند و می‌شنوند، از طریقِ فیلم‌ها، سریال‌ها، اینترنت، و فضای مجازی.

مثلاً نامِ دخترانۀ «تینا» آشکارا همان نامِ دخترانۀ غربیِ Tina (کوتاه‌شدۀ Christina) است، اما ایرانی‌ها نمی‌خواهند این غرب‌زدگی را بپذیرند و از همین رو می‌گویند که «تینا» واژه‌ای آرامی به معنیِ «گِل» است (هم‌ریشه با واژۀ عربیِ «طین» به معنیِ گِل).
هیچ‌ کس نمی‌پرسد که چه‌طور می‌شود نامِ «گِل» را بر دختر گذاشت!
نمونۀ دیگر نامِ پسرانۀ «رایان» است که آشکارا همان نامِ پسرانۀ غربیِ Ryan است، اما مثلاً در فرهنگِ نامِ سخن (انوری، تهران: سخن، ۱۳۸۸) معنیِ آن را «نامِ کوهی در حجاز» دانسته‌اند.
کسی نمی‌پرسد که مردمِ ما از چه طریقی با نامِ این کوهِ حجازیِ گم‌نام آشنا شده‌اند؛ آیا در متونِ کهنِ ما به کار رفته یا در فرهنگِ ما پیشینه داشته؟ هیچ‌کدام.
نمونۀ دیگر: نامِ دخترانۀ «اِلینا» همان نامِ دخترانۀ غربیِ Elina است، نه نامِ روستایی در نزدیکیِ رودبار که هیچ کس آن را ندیده و نشنیده.
چند سال قبل شرکتِ خودروسازیِ سایپا محصولی به نامِ «کوئیک» تولید کرد که آشکارا همان واژۀ انگلیسیِ quick، به معنیِ سریع، است که بامُسمّاست. اما تولیدکنندگانش زیرکانه می‌خواهند آن را نامِ روستاهایی در گوشه و کنارِ ایران بنمایانند. پرسش این است که نامِ روستاهای ناشناخته چه ربطی به خودرو دارد؟ چرا شجاعانه و صراحتاً نمی‌گویند که واژۀ انگلیسیِ خوش‌آوا و بامُسمّایی را به عنوانِ نامِ محصولِ خود انتخاب کرده‌اند؟

نتیجه‌گیری
در ده‌کدۀ جهانیِ امروزی هیچ ایرادی ندارد که نام‌های غربی بر فرزندان و محصولاتمان بگذاریم. بهتر است این حقیقت را شجاعانه و واقع‌بینانه بپذیریم و یک بام و دو هوا رفتار نکنیم.

#نام‌شناسی
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
ترفندهای مکالمۀ فرانسوی!
۱. فرانسوی همون اسپانیاییه، منتها با خطِ شیکسته/ نستعلیق حرف می‌زنینش.
۲. اگه یه کلمه‌ای دیدین که یازده تا حرف داره، فقط چار حرفش‌و تلفظ می‌کنین.
۳. اول اسپانیایی یاد بگیرین. بعد مکالمۀ ایتالیایی‌و یاد بگیرین. اون‌وقت اسپانیایی‌و از ایتالیایی کم کنین. حاصلِ تفریق می‌شه فرانسوی.
۴. همون لاتینیه، منتها شیک و پیکش می‌کنین.
گاه باید رفت راهی دوردست/
تا بیابی آن‌چه نزدیکِ تو هست

پائولو کوئلیو
مترجم: بهروز صفرزاده
متأسف‌ام برای کسانی که رابطه با حیوان را جای‌گزینِ رابطه با انسان کرده‌اند.
حیوان هرگز نمی‌تواند جای‌گزینِ انسان شود.

#بهروز صفرزاده
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
گربه‌دوستی و گربه‌نوازی و گربه‌پروری یکی از پدیده‌های جالب و عجیبِ روزگارِ ماست.
راستی، تا حالا از خودتان پرسیده‌اید چرا این پدیده در سال‌های اخیر این‌قدر پررنگ شده؟
گاهی عقلانیت در حماقت آشیانه گرفته‌است.

مترجم: یاسرِ اَکراد

گاه خردمندی در نابه‌خردی‌ است.

مترجم: پویا حمزه

گاه ریشه‌هایِ دانایی را در ژرفایِ نادانی می‌توان یافت.

مترجم: الهامِ صالحی

بسا که خردمندی را در بی‌خردی توان یافت.

مترجم: بهروزِ صفرزاده

گاه بی‌عقلی نشانِ عاقلی‌ست.

مترجم: غزل‌بانو

‌گه‌گاهی حکمت از نابه‌خردان می‌جوشد.

مترجم: نیما یوسف‌زاده
در فرستۀ بالا پنج ترجمه از پنج مترجم برای گزین‌گویۀ هوراس آمده‌است. کدام ترجمه را بیش‌تر می‌پسندید؟
Anonymous Poll
23%
ترجمۀ پویا حمزه
16%
ترجمۀ الهامِ صالحی
29%
ترجمۀ بهروزِ صفرزاده
11%
ترجمۀ غزل‌بانو
10%
ترجمۀ نیما یوسف‌زاده
11%
هیچ‌کدام
شوخی با ترجمۀ اصطلاحات و مَثَل‌ها

صدتا چاقو می‌سازه، یکی‌ش دسته نداره.

He forges a hundred knives, but none of them has a handle.
شوخی با ترجمۀ اصطلاحات و مَثَل‌ها

چاقو دستۀ خودش‌و نمی‌بُره.

A knife never cuts its own handle.
شوخی با ترجمۀ اصطلاحات و مَثَل‌ها

شترسواری دولادولا نمی‌شه.

Bending over on the camel
You could not unnoticed travel

Translated by Behruz Safarzadeh
2025/07/05 20:27:09
Back to Top
HTML Embed Code: