Telegram Web Link
همیشه برای خودمون تو زندگی، نقشه‌هایی از موفقیت و شکست رو تعریف می‌کنیم. از کنکور عبور کنیم، خدمت سربازی رو به اتمام برسونیم، یه کار خوب دست و پا کنیم، ازدواج، بچه، بازنشستگی و در نهایت گوشه‌ی یه پارک با پیرمردها روزمون رو به شب برسونیم تا کمتر به مرگ فکر کنیم. این حلقه‌ی تکراری، زندگی عموم مردم جهان رو شامل می‌شه و هر نسلی تو کشور ما به یه طریقی با اون دست و پنجه نرم کرده.
احتمالا الان انتظار می‌ره مسیر متن رو به سمت نصیحت کردن پیش ببرم و جملات مثبت کامتون رو شیرین کنم. مثلا: از زندگیت نهایت لذت رو ببر. عمر کوتاه‌تر از اونیه که سفر نری. از کسی که دوستش داری دست نکش. دنبال استعدادت برو و بی‌خودی لبخند بزن تا دنیا بهت بخنده.
کودکان هیروشیما و ناکازاکی هم لبخند می‌زدن اما دنیا با بمب اتم به سراغشون رفت. یادمون رفته زندگی عادلانه نیست و زنده موندن در هر زمان و عصری شرایط متفاوتی رو می‌طلبه. قرار نیست شکوایه‌ای نوشته بشه یا این‌که از کسی گله‌ای بکنم. تنها چیزی که هم نسل‌های ما انتظار دارن درک شدن متقابله. این‌که با توجه به شرایط کشور ازمون انتظار پیشرفت داشته باشن و این خواسته‌ی زیادی نیست. جوونای الان تمام تلاششون رو برای درس خوندن به کار می‌برن، در صورتی‌که صد و پنجاه نوع سهمیه مختلف در کنکور وجود داره، سوالات امتحان فروخته می‌شه و حتی صندلی دانشگاه‌ها در بعضی رشته‌ها از قبل با مبالغ بالا رزرو شده. از طرفی یه دانش‌آموز هر اندازه هم که باهوش باشه نمی‌تونه با کسی رقابت کنه که شهریه مدرسه‌ش سالانه هفتاد میلیونه.
اگر مهارتی کسب کنیم، پیدا کردن یه شغل با حقوق خوب کار سختی نیست ولی با پول دریافتیش به زور بتونیم از پس هزینه‌های اجازه‌ی مسکن بربیام.
درسته توی کلمه‌ی ناامیدی هم یک امید وجود داره و نمی‌شه صرفا دست روی دست گذاشت و رخت عزا به تن کرد. اما می‌شه این انتظار رو از نسل قدیمی‌تر داشت که دست از موعظه و نصیحت بردارن. دیگه نمی‌شه با دست خالی یک زندگی رو از صفر ساخت.
زمانی که عزیزی رو از دست می‌دیم و مرگ جوونی رو می‌بینیم هیچ‌کس نمی‌تونه به اون خانواده بگه ناراحت نباش و یا لبخند بزن. سوگواری و پذیرفته شدن غم یک انسان، حق اونه. جوون‌های این کشور قبل از رسیدن به آرزوهاشون مردن. واقعیت‌ها رو بپذیریم و دست از سرکوفت زدن برداریم. کشوری که خیلی دوستش داریم به قبرستون استعداد‌ها تبدیل شده و خاکش مرده.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
Where Do I Begin
از کجا شروع کنم
To Tell The Story
گفتن این داستان رو
Of How Greatful Love Can Be
که عشق چقدر بزرگ می تونه باشه
The Sweet Love Story
داستان عشق شیرینی رو
That Is Older Than The Sea
که از دریا کهن تره
The Simple Truth About The Love She Brings To Me
این حقیقت ساده درباره عشق رو که او برایم می آورد
Where Do I Start
از کجا آغاز کنم
With The First Hello
با اولین سلامش
She Gave New Meaning
معنایی تازه بخشید
To This Empty World Of Mine
به این دنیای پوچ من
There’d Never Be
هرگز نبوده
Another Love, Another Time
عشقی دیگر، وقتی دیگر
She Came Into My Life
به زندگیم وارد شد
And Made A Living Fine
و زندگیم رو خوب کرد

She Fills My Heart
او قلبم رو پر می کنه
She Fills My Heart
او قلبم رو پر می کنه
With Very Special Things
از چیزهایی مخصوص
With Angel Songs
از آواز فرشته ها
With Wild Imaginings
با تصورات وحشی
She Fills My Soul
او روحم رو پر می کنه

With So Much Love
با چنان عشق زیادی
That Anywhere I Go
که دیگه هر جا برم
I’m Never Lonely
هرگز تنها نیستم
With Her Along
با همراهی او
Who Could Be Lonely
کی می تونسته تنها باشه
I Reach For Her Hand
به سوی دستش می رم
It’s Always There
همیشه در کنارم است
How Long Does It Last
چقدر طول می کشه؟
Can Love Be Measured By The Hours In A Day
میشه عشق رو با ساعات یک روز اندازه گیری کرد؟
I Have No Answers Now
الآن جوابی ندارم بدم
But This Much I Can Say
فقط همین قدر می تونم بگم که
I Know I’ll Need Her Till The Stars All Burn Away
می دونم تا وقتی ستاره ها همه به کل
بسوزند به او نیاز خواهم داشت
And She’ll Be There…
و او کنارم خواهد بود
How Long Does It Last
چقدر طول می کشه؟
Can Love Be Measured By The Hours In A Day
میشه عشق رو با ساعات یک روز اندازه گیری کرد؟
I Have No Answers Now
الآن جوابی ندارم بدم
But This Much I Can Say
فقط همین قدر می تونم بگم که
I Know I’ll Need Her Till The Stars All Burn Away
می دونم تا وقتی ستاره ها همه به کل
بسوزند به او نیاز خواهم داشت
And She’ll Be There…
و او کنارم خواهد بود

@hafez_kamangir
به جای تلاش برای درک احساسات، بهتره عشق، دوستی، محبت و یا هر حس دیگه‌ای رو زندگی کنیم. طبیعیه که زندگی کردن همیشه نمی‌تونه شیرین باشه ولی به امتحان کردنش می‌ارزه.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
آدمای کمی حاضرن از کارشون دست بکشن. تصور کن به خاطر یک سردرد معمولی به دکتر مراجعه می‌کنی و اون بعد از معاینات فراوان بهت می‌گه: یک سال بیشتر زنده نیستی و ما هیچ درمانی رو نداریم تا بتونیم تو رو به وضعیت نرمالت برگردونیم.
حالا دیگه کار کردن برامون بی‌معنی می‌شه و سعی می‌کنیم به سراغ حسرت‌های نداشته‌ی زندگی‌مون بریم: با خانواده وقت بیش‌تری بگذرونیم، مسافرت بریم، جشن برگزار کنیم، ساز مورد علاقمون رو برای بار اول دست بگیریم، به چند رفیق قدیمی سربزنیم و به همراه دخترمون به شهر بازی مورد علاقه‌ش بریم.
معمولا تمام این کارها و این اشتیاق رو ظرف مدت یازده ماه به اتمام می‌رسونیم و ماه آخر رو با پذیرش مرگ سپری می‌کنیم. چون تقریبا تمام شادی‌های موجود رو امتحان کردیم و برای مدتی کمی هم که شده برای خودمون زندگی کردیم نه برای به دست آوردن نداشته‌هامون.
دنیا منتظر ما نمی‌مونه. ممکنه هر لحظه با زیبایی‌های زندگی خداحافظی کنیم و مرگ رو بپذیریم. درسته که برای بقا به کار کردن نیازه اما بهتره برای تفریحاتمون هم وقت بذاریم. ما برای رنج کشیدن متولد نشدیم بلکه اونو انتخاب می‌کنیم.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
بفرمایید کماج ( شیرینی سنتی مازندران)
@hafez_kamangir
تو اتاقم هیچ کتاب‌خونه‌ای ندارم و به سختی بشه یه کتاب رو لابه‌لای وسایلم پیدا کرد. چون دقیقا به محض خوندن یک رمان اون رو به فرد دیگه‌ای هدیه می‌دم و ازش می‌خوام همین‌کار رو تکرار کنه. واقعا نمی‌تونم درک کنم که چطور می‌تونید اون همه زیبایی رو داخل قفسه‌ها زندانی کنید. کتاب‌ها تنها زمانی به زندگی ادامه می‌دن که خونده بشن.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
یکی از بزرگ‌ترین سختی‌های نوشتن زمانی رخ می‌ده که بخوای برای مادر یا پدرت که عاشقانه دوستشون داری نامه یا متنی رو بنویسی. بعد از کمی تلاش کردن به این نتیجه می‌رسی که هیچ کلمه یا جمله‌ای نمی‌تونه اون احساس رو توصیف کنه. بعضی از دوست داشتن‌ها رو نمی‌شه در قالب نوشتار جای داد فقط باید زندگیشون کرد.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
زندگی واقعی با رمان‌های فانتزی و فیلم‌های هندی تفاوت زیادی دارد. از من توقع نداشته باش هر روز برایت جملات زیبا بنویسم یا که مانند الهه‌ای تو را بپرستم. آدم گاهی خودش را هم دوست ندارد.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
با تو در دشتی پر از آفتابگردان قدم می‌زنم
زمانی که هیچ سایه‌ی روی زمین نباشد
و عشق برای ما لالایی بخواند
زمانی که برای تو شاعر بشوم، قصه بنویسم
و تو کودک بازی گوش داستان‌هایم باشی
یک لبخند به من هدیه بده، دسته‌ای از گل‌های وحشیِ خشک شده و قلبی پر از شادمانی
دستانت را که می‌گیریم حال سربازی را دارم که وطنش را پس گرفته باشد و برآن بوسه می‌زند
آرزو دارم یک خانه‌ی کوچک را با وجود تو به دشت بزرگی از محبت تبدیل کنم،
دیوار‌ها را رنگ نور نقاشی می‌کنیم با مبلمان سیاه
و دوباره به دشت آفتابگردان برمی‌گردیم
جایی که اولین بار تمام زندگی‌ام را دیدم
یک ماه سفید، با لباسی پر از شکوفه‌های پرتقال
آزادی یک فریب بزرگ می‌شود
یک رویا، یک توهم بی‌معنا
من متعلق به تو می‌شوم و تو جای تمام آرزوهای نداشته‌ام را می‌‌گیری
امیدم می‌شوی و درخت فرسوده‌ی تنم دوباره جوانه می‌زند
با تو سبز می‌شوم
به مانند شالیزار‌های باران زده‌ی برنج
و درختان آزاد شده‌ی خیابان انقلاب

کتاب📚 شکوفه‌ی پرتقال
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
افزایش سن به معنی پیر شدن نیست بلکه ما فرصت اینو به دست آوردیم تا چندسال بیش‌تر زندگی کنیم‌. وقتی کیکی به این خوشمزگی جلو رومون قراره داره نیازی نیست تعداد شمع‌هاشو بشماریم‌.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
مشکل از جایی شروع می‌شود که اکثریت به دنبال شنیدن جملات عاشقانه هستن یا این‌که می‌خواهن با خواندن هر متنی، احساساتشان غلقلک بخورد.
بی‌جهت نیست کتاب‌هایی که تفکرات آدمی را به چالش نمی‌کشد پرطرفدار باشد. نمی‌دانم تکلیف مغزهای غبار گرفته‌یمان چه می‌شود!

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
دیدی یه وقتایی آدم برای اومدن فصل جدید یه سریال، شب یلدا یا زنگ ورزش مدرسه از ته دل خوشحاله. تو این مواقع تمام سلول‌های تنش مثل تماشگرای بازی‌ فوتبال، نیم‌خیز شدن و آروم و قرار ندارن تا سوت ثانیه آخر بخوره و به قهرمانی برسن. می‌خواستم بهت بگم هر وقت که قراره ببینمت همچنین احساسی رو تجربه می‌کنم. تو اشتیاق زندگی منی. امید ادامه دادنمی.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
بهترین دوست هر آدم ترس‌هاشه. ما هیچ‌وقت روی مبل کاناپه لم نمی‌دیم و داشته‌هامون رو نمی‌شماریم. در اکثر مواقع فقط به دنبال این هستیم که چطور اقساط وام رو پرداخت کنیم، در امتحان‌مون قبول بشیم یا که از پس مشکلات زندگیمون بربیایم. ترس از باختن و کم آوردن درست مثل یه سایه دنبالمونه و اجازه‌ی لذت بردن از زندگی رو ازمون گرفته.
گاهی وقتا یه نوشیدنی براش باز می‌کنم و بهش می‌گم: امشب به خودت مرخصی بده. بیا کنار من بشین و از قسمت جدید سریال لذت ببر.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
به حرمت نگاه مهربانت، دوستت دارم!

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
امشب دلم برای تو تنگ شده بود. درست مثل
وقتای که آدم تو بچگی به سرش می‌زنه و نصف شبا از ترس نبودن عزیزانش گریه می‌کنه. خواستم اینو بدونی که عزیز دلم شدی!

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
هر بار که می‌خوام ببینمت شروع می‌کنم به شعر حفظ کردن. سعدی، فروغ و کمی هم از ترانه‌های معین، تا بتونم به خوبی قربون صدقه‌ت برم. نمی‌دونم این‌کارها از دوست داشتنه یا که به عادت تبدیل شده اما از انجام دادنشون لذت می‌برم و موقع خوندن کلمه به کلمه‌شون به یاد تو میفتم که قراره چقدر ذوق کنی و لذت ببری.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
قشنگی زندگی به غیرقابل پیش‌بینی بودنشه. نتیجه‌ی هیچ‌ عملی در اون مشخص نیست. نه تضمینی وجود داره که با بهترین مدرک دانشگاهی، کار خوبی گیرت بیاد و نه دنیا برات مقدر کرده اگه تو رابطه‌ای تمام محبت رو هزینه کنی، به همون اندازه خوبی رو دریافت می‌کنی.
آدم با خودش یه دو دوتا چهارتا می‌کنه که اصلا چرا باید تلاش کنه و به این همه سختی تن بده. بعد به یه کلمه می‌رسه. عشق! امید! نه فراتر از این حرفاست. وظیفه! اگه دوست داشتن کسی رو وظیفه‌ی خودمون بدونیم تا پای جان براش می‌جنگم. یک سرباز با دستانی خالی هم برای رسیدن به هدفش می‌جنگه حتی اگه بدونه کشته می‌شه.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
2025/10/26 15:17:55
Back to Top
HTML Embed Code: