شاهنانه خوانی عشایر فارس

@hafez_kamangir

هر چقدر از زندگی چیزهای بیش‌تری رو طلب کنیم باید انتظار رنج‌های بزرگ‌تری رو هم داشته باشیم؛ دنیا برای آدم‌هایی ساخته شده که آرزو‌های بزرگی ندارن.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir

عزیز دلم، بزرگ‌ترین اشتباه من این بود که می‌خواستم عشق و دوست داشتن را با منطق توجیه کنم. چه روی کاغذ چه در ذهنم، همیشه به دنبال دلیلی برای این حس کمی گس بودم. اما من به وجودت در زندگی‌ام نیاز دارم. چه چیزی شیرین‌تر از آن‌که علاوه بر خودت یک ریشه‌ی دیگر برای پیوند به این دنیا داشته باشی‌. ریشه‌ها با دنیای بیرون از خاک کاری ندارند. ریشه‌ها منطق سرشان نمی‌شود. ریشه‌ها راه رفتن را بلد نیستند.
زببا نیست! این‌که پابند هم شده‌ایم.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir

عزیز دلم، خانه کمی دلگیر بود. یک پنجره‌ی کنجی به آن اضافه کردم حالا تمام باغچه را می‌توانم از روی مبل پذیرایی ببینم. امیدوارم قبل از آن‌که تمام خانه را شیشه‌ای کنم از سفر برگردی.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir

عزیز دلم، تو دلیل ادامه دادنم هستی!

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir

همیشه آدم خوش نیست و گاهی هم دیوانه می‌شود. زیاد که فکر می‌کنم چنین حسی به من دست می‌دهد. دروغ چرا گاهی هم به نداشتنت فکر می‌کنم نه این ترکت کنم یا به تو بگویم از زندگیم برو. از علاقه‌ی قلبی که بگذریم حوصله‌ی این را ندارم که دوباره با یک آدم دیگر از اول شروع کنم. هیچ کسی به جز تو نمی‌تواند خلق و خوی بد من را تحمل کند. دوست داشتن مگر همین نیست؛ تحمل اخلاق بد کسی که با او هستی. وگرنه وسط عروسی، به جز دسته‌ی کوچکی، همه شاداند و می‌رقصند.
متاسفانه آدم منطقی‌ای هستم و وقتی چنین چیزی به سرم می‌زند شروع می‌کنم به محاسبه و تحلیل کردن. در سرم دوتا لیست درست می‌کنم اولی فواید و دومی معایب با تو بودن و مجددا همین‌کار را در مورد خودم انجام می‌دهم. بعد که قشنگ دو دوتا چهارتا کردم یادم می‌آید که زندگی ما به خاطر خلق و خوی خوب یا بدمان پابرجا نمانده است و پر بوده از تلاش برای باهم بودن. ما بیشتر از آن‌که فرد خوبی باشیم یک تیم قوی هستیم که باهم از مشکلات عبور می‌کنیم.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir

وقتی از من تعریف می‌‌کنی صورتم رنگ گل سرخی را به خود می‌گیرد که برای چیده شدن آماده شده باشد. خجالتی هستم دست خودم که نیست. دوست دارم عزیزمانم قربان صدقه‌ام بروند و وانمود کنم برایم مهم نیست. حیف که نمی‌توانم مقابل تو زیاد نقش بازی کنم. اولین جمله‌ات که تمام نشده کمی لبخند روی صورتم جا خوش می‌کند و چند ثانیه بعد، از ذوق سرخ می‌شوم. مرد و زن ندارد هر کسی دوست دارد در نظر محبوبش زیبا جلوه کند. راه رفتنش زیبا باشد، لباس پوشیدنش به دل بنشیند، حرف زدنش آرامش بخش باشد و موفقیتش برای هر دو یک برد به حساب آید. تصور کن برای درست کردن یک وعده‌ی صبحانه کلی زحمت بکشی بعد من بی‌تفاوت از کنارش بگذرم. نتیجه‌ی کار مشخص است روز بعد خبری از میرزا قاسمی یا کماج یا که فرنی نیست. حتی به خودت زحمت نمی‌دهی از تخت بلند شوی. ساعت که زنگ می‌خورد پتو را روی سرت انداخته و با صدای ضعیف می‌گویی لامپ را خاموش کن تا بخوابیم حال و حوصله ندارم. دلت اگر بسوزد به نان و پنیر اشاره می‌کنی.
گاهی دلم برای اوایل آشنایی تنگ می‌شود. اجازه بده تعارف را کنار بگذارم و از مقدمه چیدن رهایی پیدا کنیم. عزیز دلم، واقعیتش را بخواهی دوست دارم وقتی خسته و کوفته از سر کار برمی‌گردم مرا سفت در آغوش بگیری، خودت را دور بدنم حلقه کنی و آرام زیر گوشم زمزمه کنی دلم برایت تنگ شده است. یا که بگویی چه مرد جذابی دارم هر روز خواستنی‌تر می‌شود.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir

از انسان مدرن بودن خسته شده‌ام. دیگر دوست ندارم به تمام عقیده‌ها احترام گذاشته یا که با هر چیز جدیدی به راحتی کنار بیایم. دنیای جدید بوی پلاستیک می‌دهد، بوی غذای منجمد، بوی ریا و دروغ. ترجیح می‌دهم یک گوشه بنشینم و نظاره‌گر باشم. چنین جهانی ارزش زیستن را ندارد.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir

سال گذشته که به شیراز سفر کرده بودیم روی قالی‌های هزار نقش مسجد نصیرالملک، چادر به سر کرده بودی. نور خورشید از لابه‌لای شیشه‌های رنگارنگش به صورت گرد مانند ماهت می‌تابید، زیباترش کرده بودی. مسجد را، نور شیشه‌ها را، قالی‌های کرمان را و چشمانم.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir

هر بار که از من در مورد دوست داشتنت سوال می‌پرسی به شکل کامل جوابت را می‌دهم. مخصوصا زمانی که شخص دیگری در آن‌جا حضور داشته باشد. شاید بخواهی چشمانش را از حسادت در بیاوری و به کمک من نیاز داشته باشی یا که هوس کرده باشی چند جمله‌ی محبت آمیز بشنوی.
دوست داشتن شما در هر شرایطی، وظیفه‌ی من است و نباید در انجام آن کوتاهی کنم.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir

اولین شامی که باهم بیرون رفتیم قبل از این‌که هدیه‌ت رو بدم گفتی: گل دوست ندارم.
بعد در جعبه رو باز کردی، یه رز سرخ رو کنار عروسک خرگوش گذاشته بودم. لب‌هات رو روی هم فشار دادی گفتی خب از اول.
بعد با کمی مکث گفتی: وای چقدر خوشگله.
این که کمی خجالت کشیدی و من سر آخر دست بالا رو داشتم خوشحال بودم. ولی این چیزی از آبزیرکاه بودنت کم نمی‌کنه.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir

ای کاش که تمام جدا شدن‌ها دلایل احساسی داشته باشن. نه این‌که یک روز، دو طرف میز بشینین و به هم بگین ما به شرایط باختیم. آدم، سخت می‌تونه با تصمیم‌های از سر منطق کنار بیاد.
در ظاهر، همه چیز کامل و درسته اما به خاطر ناراحتی زیاد، از سر شکست عشقی‌ای که هیچ‌کدومتون مقصرش نبودین، پریشونی و نمی‌دونی باید از چه چیزی عصبانی باشی.
حتی تحمل کردن هم چاره‌ی راه نیست. صرفا ادامه می‌دی به این امید که بتونی به روند عادی زندگی برگردی.
احساسات تجربه شده، گونه‌های بوسیده شده و قلب به تپش افتاده به این سادگی‌ها در خاطر آدم تیره و فراموش نمی‌شن. زمان می‌گذره و زندگی مسیر خودشو بدون توجه به ما طی می‌کنه تا این‌که بعد چند سال به یاد کسی میفتی که زمانی عاشقش بودی. انگار که خاطرات، مثل عزیزی مهاجرت کرده به خونه‌ی مادریش برگشته باشه. در لحظه اول، اونو به آغوش می‌کشی بعد گونه‌هاشو غرق در بوسه می‌کنی اما چند روز بعد، زمان خداحافظی فرا می‌رسه.
شاید بودن کنار هم و پیر شدن خیلی با ارزش باشه اما گاهی وقتا ما آدما تنها به یک دلیل در کنار هم قرار می‌گیریم این‌که بتونیم یک حس مشترک رو تجربه کنیم. فرقی نداره که این حس، دوستی باشه یا‌ که عشق. مهم اینه که با وجود تمام سختی‌ها تجربه‌ کردنش با ارزشه و رنگ زندگی رو به بهار نزدیک‌تر می‌کنه.

#سجاد_صابر
@hafez_kamangir