Telegram Web Link
با انسان ها؟ نیک باش عزیز من! اما کمرنگ، رقیق و بسیار دور، چرا که هیچ موجودی به اندازه آدمیزاد، نمی تواند از خوبی پشیمانت کند!
هر کاری میکنم حالم خوب نمیشه، میخوابم حالم بده، بیدارم حالم بده، سرکار حالم بده، باشگاه میرم حالم بده، بیرونم حالم بده.
یه روز میفهمی که هیچکس واقعا حواسش به تو نبود و تو این همه وقت الکی خودتو آزار میدادی
قشنگ ترین جمله ای که خوندم، میگه : کسی که تو را رنجانده، خواهد رنجید "در حین شادی، در حین امید"
بعد از تجربه یه سری از دردا، ما دیگه هیچوقت نمیتونیم آدم خوشحالی باشیم، حتی وسط خنده های بلند، اون دردا هنوز توی وجودمونن و تا اعماق تار و پودمونو میسوزونن.
اون گولت نزد؛ تو همیشه میدونستی چجور آدمیه ولی بازم دوستش داشتی.
به روم نمیارم ولی یه گوشه از قلبم، برای تموم چیزایی که حقم نبود ولی تجربشون کردم درد میکنه
چقدر دلم برا چند وقت پیش تنگ شده، روزام تکراری بود، همش خواب بودم، کارمو تازه از دست داده بودم، اوضاع خوب نبود ولی انقدر دغدغه ذهنی نداشتم. خیلی سخته گیر کنی تو روزای تاریک که تموم نمیشن، که نمیگذرن. نکنه وقتی این روزای شوم تموم شن یه مدت بعدش با خودم بگم دلم برا چند وقت پیش تنگ شده؟
انگار چاییم یخ کرده
بستنیم آب شده
پیرهنم نخ کش شده
آب گِلی پاشیده به لباسم
با جوراب پا گذاشتم تو دمپایی خیس
همین...
هیچ چیزی در دنیا، از رنجی که انسان در سکوت تحمل میکند دردناک تر نیست
تصور میکردم دیگر به او فکر نمیکنم اما کافی بود لحظه ای در محلی اندکی آرام، تنها شوم تا دوباره یاد او به سراغم بیاید.
- آناگاوالدا
کلمه عجیبی در زبان عربی وجود دارد به نام "النحیط" به معنای گریه ای که ظاهر نمیشود اما در سینه جریان دارد
کاش زندگی دکمه لفت داشت
یعنی چی استرست و کنترل کن؟ استرس یه عمره داره منو کنترل میکنه من بردشم عصن
میگذره ها ولی پیرت میکنه، روحتو میکشه، خندتو میدزده، ولی خب میگذره دیگه
سارینا اسماعیل زاده راست میگفت :
زندگی سراسر pain است
من به پایان ظرفیت روانیم نزدیکم
اگر روزهای خوب آمدند و من نبودم
به یاد بیاور که صبور و غمگین
چقدر برای روزهای خوب منتظر بودم
و به یادم آوازی زمزمه کن، برقص و بلندتر بخند
حدس میزنم بخشی از رسم دنیا همین است، که شاهد از بین رفتن تمام آن چیزهایی باشیم که دوستشان داریم. حالا باید نگران این باشم که پس از او، چه چیز مهم دیگری را از دست خواهم داد؟
- از کتاب درباره گربه ها، چارلز بوکوفسکی
تمام فریادهای جهان، در گلویم جمع شده اند، اما من حتی حوصله ی حرف زدن هم ندارم
2025/06/30 15:54:48
Back to Top
HTML Embed Code: